به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
روزنامه اجارهای نزدیک به خانواده هاشمی میگوید اصلاحات موردنیاز امروز، اصلاحات هاشمی است، نه اصلاحات خاتمی.روزنامه آرمان از آشفتگی در اردوگاه اصلاحطلبان خبر داده و نوشت: واقعیت این است که باید بپذیریم که اصلاحات این روزها سرماخورده و زکام شده است. آن ویروسی که امروز در بدن اصلاحات جولان میدهد و چهرهاش را همانند دهه 70 شاداب نمیکند را باید در درون اردوگاه اصلاحطلبی یافت و نه حتی یک قدم خارج آن. نام این ویروس «نشناختن خود» است که البته با بیهویتی هیچ قرابتی ندارد.
چنانچه ریشه اصلاحات چنان مستحکم است که حتی سختترین مخالفان، از بیان ناآگاهی به ریشه جریان اصلاحات قاصر هستند.آرمان با تاکید بر اینکه تراژدی نباید آغاز شود میافزاید: زمانی که سؤال میشود اصلاحات چیست و اصلاحطلب کیست، با انبوه پاسخ مواجه میشوید. این جریان نمیداند راه و چاه اصلاحات کجاست.
یکی از اساتید دانشگاه علامه طباطبایی چندی پیش چنین وضعیتی را به طنز تشبیه کرد که در صورت استمرارش تبدیل به تراژدی در اردوگاه اصلاحات خواهد شد اما تبدیل شدن وضعیت اردوگاه اصلاحات به تراژدی چه تبعاتی دارد؟
نویسنده با طرح دو گونه اصلاحات (اصلاحات هاشمی- اصلاحات خاتمی) خاطرنشان کرد: اما چرا باید نسبت به این تراژدی هشدار داد؟ برای پاسخ به این سوال باید به دهه 70 بازگشت یعنی همان زمانی که آهسته راه خود را آغاز کرد. اصلاحاتی که بخشهای فرهنگی آن در دولت دوم آیتالله هاشمی کلید خورد و با پیروزی سیدمحمد خاتمی زمان آغاز اصلاحات سیاسی آن بود. یعنی نمیتوان اینگونه پنداشت که فضای فرهنگی اصلاحات با دولت اصلاحات آغاز شد بلکه زمینه این بخش از اصلاحات در دولت قبل از دوم خرداد فراهم شده بود. فارغ از این مسائل مگر سازندگی معنایی جز اصلاحات دارد؟ اصلاحات سیاسی در دوم خرداد با مستقر شدن سیدمحمد خاتمی و همفکرانش در دولت هفتم کلید خورد شاید بسیاری نپذیرند که اصلاحات از دولت آیتالله هاشمی آغاز شد که این هم یکی از آسیبهای جریان اصلاحطلبی امروز و نه دیروز است.
دولت ششم هم در این مسیر حرکت کرد اما بدون هیاهو و بر سنت مدرنیتهای که از سال 76 آغاز شد تاکید کرد بدین معنا که «اصلاحات ساکت» را در دستور کار قرارداد و نام «سازندگی» بر آن گذاشت.
روزنامه آرمان در ادامه عملکرد دولت دوم هاشمی را اصلاحطلبانه توصیف میکند و میافزاید: شاید در این مقطع نقدهایی برعملکرد دولت دوم هاشمی در زمینه فرهنگی باشد اما عادلانه نیست امروز که شرایط کشور آرام و بدون دغدغه است، شرایط آن روزها را با معیار امروز سنجید. جدای از این موضوعات مگر اصلاحات سیاسی که آغازگر آن را سیدمحمد خاتمی میدانند بدون اصلاحات فرهنگی در قبل از آن، امکانپذیر بود؟ مگر نه اینکه در دولت دوم هاشمی افکار و ذهنها برای پذیرش اصلاحاتی دیگر آماده شد و آنگاه بود که دولت هفتم توانست اصلاحات سیاسی را رقم بزند.این تحلیل آرمان تداعی کننده تحلیل سال 79 روزنامه ایران -در زمان مدیریت کارگزارانی این روزنامه- است که مدعی شده بود دولت سازندگی با ایجاد تجمل و تورم و نارضایتی میان وضع موجود و وضع مطلوب شکاف ایجاد کرده و موجب رو آمدن نیروهای تحولخواه و اصلاحطلب شده است. در حقیقت این روزنامه با زبان بیزبانی میگفت کارگزاران با ایجاد نارضایتی در مردم مقدمه رای به جریان منتقد (خاتمی و چپها در مقابل ناطق نوری و جریان موسوم به راست که متحد سنتی هاشمی تصور میشد) را فراهم آورده است!
روزنامه آرمان در ادامه تحلیل خود تصریح کرد: اصلاحطلبان به سه بخش تقسیم میشوند که عبارت است از اصلاحطلبان ایدئولوژیک، اصلاحطلبان سنتی و اصلاحطلبان روشی. از این منظر اصلاحات دوران آیتالله هاشمی را میتوان در بخش اصلاحات گروه دوم یعنی اصلاحات سنتی معنا کرد که از یک سو اصلاحات بدون کوچکترین لطمهای صورت گرفت و از سوی دیگر بهترین استفاده از ابزارها برای رسیدن به هدف انجام شد. اما در اصلاحات سیدمحمد خاتمی بعضا این سه اندیشه با هم در چالش هستند.این نوشته تمجیدآمیز نسبت به سیاستهای دوره سازندگی درحالی است که اخیرا خبرگزاری اصلاحطلب کار (ایلنا) ضمن یادداشتی با اشاره به باز تولید سیاستهای اقتصادی کارگزاران تصریح کرد این سیاستها یک بار شکست خورده و موجب تورم 45درصدی و نارضایتی شده است اما با این وجود دولت اعتدال در حال احیا و اجرای مجدد همین سیاستهاست.همین تقابل دو تلقی عدالتخواه و سرمایهدارانه پیش از این در دولت اصلاحات باعث بنبست تئوریک دولت در حوزه اقتصادی شد به نحوی که خاتمی مجبور شد از سال هفتم دولت خود رئيس سازمان مدیریت و برنامهریزی و وزیر اقتصاد را با هم عزل کند.
منبع/خراسان
کد خبر: ۵۲۰۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۲۵
شماره صد و چهلم نشريه دانشجويي بسيج دانشجويي دانشگاه ياسوج با عنوان "ديده بيدار" منتشر شد.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
به گزارش خبرنگار "خبرگزاري دانشجو" از ياسوج،صبح امروز يكصد و چهلمين شماره نشريه دانشجويي ديده بيدار در دانشگاه ياسوج منتشر شد.
اين نشريه به صاحب امتيازي بسيج دانشجويي دانشگاه ياسوج و سردبيري شوراي سردبيري دوازدهمين سال متوالي است كه در اين دانشگاه منتشر ميشود.
حواشي بي پايان دانشگاه به قلم مسئول بسيج دانشجويي عنوان سرمقاله اين نشريه است كه به دخالت بيجاي برخي نمايندگان در انتصابات دانشگاه مي پردازد.
نصيحت نامه، متن نامه 104 مسئول بسيج دانشجويي دانشگاه هاي سراسر كشور به رئيس جمهور مي باشد كه در صفحه نخست اين نشريه منتشر شد.
"اي بابا!" ستون طنز و شوخي با تيترهاي سياسي روزنامهها است كه به همراهي مطلبي با عنوان "جيب خالي حريف در عمان" در صفحه دوم نشريه درج شد.
پيامد هاي داعش، معرفي كتاب درآمدي بر سبك زندگي دانشجوي انقلابي و يادداشتي با عنوان فرهنگ،فرهنگ و فرهنگ،از جمله ديگر مطالب منتشر شده در شماره 140 ديده بيدار بود.
الينهي قدرت، الينهي شهرت، تحول در علوم انساني يك ضرورت است، مطلب طنز روزي باز خواهيم گشت و عكس هاي بدون شرح از ديگر بخش هاي اين نشريه دانشجويي بو كه در بين دانشجويان دانشكده هاي مختلف توزيع شد.
کد خبر: ۴۹۲۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۲۸
بمناسبت هفته کتاب شب شعری با حضور ناصر فیض مجری برنامه قند پهلو در سالن آمفی تئاتر دانشگاه صنعتی خاتم الانبیاء بهبهان برگزار شد.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
به گزارش روابط عمومی دانشگاه صنعتی خاتم الانبیائ بهبهان ،در این برنامه که با استقبال دانشجویان برگزار شد ابتدا شعر طنزی در وصف ناصر فیض قرائت شد.سپس کلیپ شعر خوانی فیض در محضر رهبر معظم انقلاب پخش شد و ایشان در میان تشویق حضار به روی سن رفتند.وی با تشریح آداب و سنن قدیم و جدید کتاب و کتابخوانی و توضیح حس نوستالوژیک کتابخوانی و مقایسه آن با عادات کتابخوانی امروز و کتابهای الکترونیکی پرداختند. فیض کار طنز پردازان ایرانی را به مراتب مشکل تر از دیگر کشورها دانست و به مقایسه شعر طنز با هجو و مبالغه پرداخت و مولفه های شعر پارسی را برای حضار بیان نمود. سپس به مقایسه قوانین نشر و حق مولف و شرح حال و وضعیت نشر در کشور ترکیه و ایران به عنوان نمونه پرداختند.
کد خبر: ۴۹۱۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۲۸
پیشنهاد موکد من در دوره فراروی رسانه ملی فارغ از نام آن رئیس و یا این رئیس ، این است که از پدیدآوران رسانه اعم از رسانه های مرکز و رسانه های محلی در سراسر کشور در برنامه سازی های رسانه ملی به خوبی استفاده شود
کد خبر: ۴۹۰۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۲۶
در سفرهای گذشته رؤسای جمهوری کشورمان به نیویورک، یکی از عرصههای تقابل این چنینی گفتوگوی آنها با رسانههای خبری غربی بود که البته به دلیل ضرورت مطرح کردن نظام جمهوری اسلامی ایران گریزی از آن نیست.به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، یکی از وزرای دولت تدبیر و امید در جمع خبرنگاران با یک شوخی کوچک مطلبی را مطرح میکند که شاید چندان به موضوعی که در ادامه به آن اشاره میشود، بیربط نباشد.
وی با اشاره به تلاش خبرنگاران برای پرسیدن سئوالات گوناگون که هر کلمه آن ضبط میشود، به این نکته اشاره میکند که انگار عبور از بین نمایندگان رسانههای جمعی احساس رد شدن از یک میدان را دارد.
این سخن گرچه ممکن است که از روی مزاح مطرح شده باشد، درعین برخورداری از نکته طنز آلود به یک حقیقت مهم اشاره می کند و آن این که بی احتیاطی در به اختیار گرفتن افسار سخن در گفت و گو با رسانهها گاه میتواند به هزینه ای سنگین تبدیل شود.
این بحث زمانی اهمیت بیشتری پیدا کند که شما با رسانه هایی سر و کار دارید که عملا موضع آن ها در جبهه مقابل شما تعریف شده است و البته با کمال حرفهای گری به دنبال هر گونه نقطه ضعف هستند تا آن را در سطح جهانی انعکاس دهند.
*تقبل پینگ پنگی رسانهای
در سفرهای گذشته روسای جمهور کشورمان به نیویورک یکی از عرصههای تقابل این چنینی گفت و گوی آنها با رسانههای خبری غربی بود که البته به دلیل ضرورت مطرح کردن نظام جمهوری اسلامی ایران گریزی از آن نیست.
در زمان سفرهای ریاست جمهوری محمود احمدینژاد رئیس جمهور سابق برای شرکت در مجمع عمومی گفتوگوهای وی با رسانهها اغلب به دوئلی بین مصاحبه کننده و وی تبدیل میشد.
این روند به خصوص پس از وقایع مرتبط با فتنه سال 88 به شدت اوج گرفت و گاه برخی سئوالات با اتهامات و جبهه گیری واضح از سوی مقابل همراه میشد که البته در بسیاری از مواقع با برخی از ترفندها از سوی رئیسجمهور سابق کشورمان خنثی میشد.
*غربیها تغییر ناپذیرند
در این میان پر واضح است که در باطن رسانههای غربی تغییری به وجود نیامده است و نمیتوان انتظار حفظ رویه حرفهای را از آنان داشت و تاثیر پذیری اتاق های فکر این رسانهها برای مطرح کردن برخی مسائل منطقی کاملا پیش بینی است.
از همین رو است که برخی از تشکلهای متخاصم با نظام جمهوری اسلامی به دنبال استفاده از فضای فوق برای وارد کردن رئیسجمهور به حوزه حساس رسانهای است.
گرچه نمیتوان از تدبیر رسانه شخص رئیسجمهور و توانمندی وی در پاسخ گویی به این سئوالات غافل شد، اما به طور حتم میدانهای مین رسانهای میتواند خطرساز شود.
اما در این میان شاید وظیفه مسئولین رسانهای باشد تا به این مسائل توجه بیشتری نشان داده تا از هرگونه حاشیه خبری بیجا پرهیز شود.
گزارش گران بدون مرز به میدان میآیند
نگاهی به مسائلی که از سوی جریانهای مختلف معارض به عنوان موضوعاتی برای پرسیدن پاسخ از رئیسجمهور نشان میدهد که تمرکز برخی از مسائل به طور عمده بر مسائل سیاست خارجی و البته حوزه حقوق بشر خلاصه میشود.
دیدهبان حقوق بشر از جمله نهادهایی بوده است که طی بیانیهای از خبرنگاران غربی خواسته تا موضوع حقوق بشر و سرکوبها در دستور کار قرار دهد.
گزارشگران در بیانیه خود این گونه عنوان کرده است که «بان کی مون دبیرکل سازمان ملل متحد، در گزارشی درباره وضعیت حقوق بشر در ایران از وضعیت نامساعد آزادی اطلاع رسانی در ایران انتقاد و فهرستی از وعدههای تحقق نایافته حسن روحانی ارائه کرده است و گزارشگران بدون مرز بار دیگر تشدید سانسور در ایران و بیعملی رئیس دولت در این باره را تقبیح میکند.
گزارشگران بدون مرز در ادامه بیانیه خود هم با اشاره به جیسون رضاییان، روزنامهنگار و همسرش یگانه صالحی نوشت که این دو روزنامهنگار از سوی نهاد های امنیتی بازداشت، مدتی طولانی در سلول انفراد نگاهداری شده و برای اعتراف اجباری تحت فشار قرار گرفتهاند، تا این اعترافهای اجباری علیه آنها در دادگاه مورد استفاده قرار گیرد.
البته گزارشگران بدون مرز اولین بار نیست که چنین تقاضاهایی را مطرح میکنند و در دوران فتنه سال 88 نیز این نهاد تلاش فراوانی را برای ساماندهی تجمع و تبلیغات ضد ایرانی در نیویورک مصروف کرده است.
*ضد انقلاب چه میخواهد
در کنار گزارشگران بدون مرز برخی از رسانههای متعلق به ضد انقلاب هم پیشنهاداتی را برای مصاحبههای رسانههای عربی مطرح کرده اند.
برخی از این سئوالات به رفتار و راهبرد نظام جمهوری اسلامی ایران در منطقه خاورمیانه میپردازد که مهمترین آن داعش و حمایت از مقاومت ملت فلسطین است.
پرسش از رئیسجمهور درباره سخنان برخی از مقامات داخلی پیرامون تسلیح فلسطینیان به موشکهای دوربرد و یا نحوه هدایت سیاست خارجی در کشورهای منطقه از جمله سئوالاتی که مطرح شده است.
همچنین پرسش از ظریف درباره نحوه هدایت مذاکرات در موضوعاتی همچون حوزه هستهای جزو سئوالات قرار گرفته است، به طور حتم ایجاد یک فضای دوگانه در حوزه سیاست خارجی نظام مهمترین هدف مطرح کردن چنین سئوالاتی القاء یک حاکمیت دوگانه است.
حقوق بشر هنوز در اولویت است
مسائل مرتبط با حقوق بشر نیز همانند پیشنهادات سازمان گزارشگران بدون مرز جزو بخش اصلی سئوالات مطرح شده توسط برخی از سایتهای معاند است.
سئوالاتی همچون" اعمالی که داعش انجام میدهد مثل جدایی جنسیتی یا اجرای احکام شریعت چه تفاوتی با رفتارهای جمهوری اسلامی دارند" و یا "شما گفتهاید: «دولت خود را متعهد به پیگیری رهنمودهای رهبر انقلاب میداند.» آیا در حوزهی خانهنشین کردن زنان و محروم کردن زنان از مشاغل اجرایی هم این موضوع صادق است" جزو سوژه هایی است که هدف آن ایجاد چالش در حوزه حقوق بشر است.
*کارایی اقتصاد و حاکمیت درونی
بحث های اقتصادی و کارایی حاکمیتی نیز جزو پیشنهاداتی است که در خصوص سئوالات مطرح شده است و عمده آن نحوه تعامل دولت با سایر جناحها و بحث های اقتصادی را در بر می گیرد.
افزایش افراد اشتغال به کار با وجود رشد منفی اقتصادی، پاسخ به انتقادات یکی از اساتید حوزه نسبت به رئیس جمهور و پاسخ از روحانی درباره صداقت سخنان وی جزو این حوزه ها است.
روشن است که چنین سئوالاتی با هدف ایجاد شکاف داخلی در کشور و تشدید اختلافات بیان شده تا واکنش ها نسبت به سخنان رییس جمهور برانگیخته شود.
*رییس جمهور مورد نظر در دسترس نیست
رئیس جمهور تاکنون دو مصاحبه مطبوعاتی در جریان سفر خود به نیویورک داشته و مروری به این مصاحبه ها نشان میدهد که علی رغم مطرح کردن این پیشنهادات رسانه های غربی از گنجاندن آن در مجموعه سئوالات خود خودداری کردهاند.
در این بین حتی اگر چنین سئوالاتی نیز در مصاحبه های فوق گنجانده شود، میتوان انتظاری سنجیده و حساب شده به آن ها داشت.
واقعیت آن است که رئیس جمهور مد نظر ضد انقلاب در دسترس آنان قرار نداردحتی اگر رسانه های بیگانه نمایندگی آنان را بر عهده بگیرند.
کد خبر: ۴۴۵۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۰۲
چرا ترانه هاي منفي و غم انگيز اين همه مد شده است؟ بررسي يك پديده از نگاه روان شناختي، جامعه شناسي و موسيقيزندگی مثبت/ دکتر افشين يداللهي: پيش از اينکه وارد مبحث علل فراگير شدن ترانه هاي غمگين در جامعه شويم، بايد در نظر بگيريم که ترانه از دل همين مردم بيرون ميآيد و خيلي اوقات همان چيزي است که آنها ميخواهند اما لزوماً به ذهنيت مردم جهت نميدهد. اين دو کاملاً به هم مرتبط هستند چون خود هنرمند -اعم از آهنگساز، ترانهسرا و تنظيمکننده- هم از دل همين مردم بيرون ميآيند و همان حرفها و موضوعات مبتلابه جامعه را به زبان ميآورند.
غم و غصه ديگه بسه!
حالا در اين ميان موضوعاتي که در ترانهها به آنها پرداخته نمي شود، مسائلي است که اجازه پرداختن به آنها نيست. از طرفي هم وقتي واژهها محدود و ممنوع ميشوند، بعد از مدتي به صورت واکنشي و حتي مقابلهاي، کلمات و تعابير بيپردهتري در ترانههاي زيرزميني جاي آنها را ميگيرد. در نتيجه اگر اين تعادل را به هم بزنيم، در نهايت به سمت تشديد موضوع پيش ميرويم.
اينکه چرا ترانههاي غمگين در ايران بيشتر رواج پيدا ميکنند چند دليل ميتوانـــد داشته باشد؛ يکي اينکه فضاي جامعه و فضاي روابط به نوعي است که غم و غصه براي مردم، زبانِ حال آشناتري است تا شادي؛ يعني مردم ميخواهند ترانهاي را بشنوند که با آن همذاتپنداري کنند و در واقع مشابه احساساتشان را در آن ترانه بشنوند تا به تحمل آنچه باعث درگيري ذهنيشان شده، کمک کند. از طرفي افراد زماني که عاشقاند و در وصال، کمتر فرصت غم خوردن يا ترانه گفتن پيدا ميکنند، چون آنقدر درگير لذتهاي آن رابطه عاطفي ميشوند که ليبيدو يا زيستمايه رواني آنها، در رابطه همراه با وصال مصرف ميشود بنابراين خيلي فرصت يا انرژي براي شعر گفتن باقي نميماند.
اما زماني که رابطه به هم ميخورد، آن زيست مايه روايي شروع به تجمع ميکند و شخص فرصت پيدا ميکند تا تنشي را که درگير آن شده، به کمک شعر تا حدي تخليه کند؛ پس به همين دليل است که تعداد شعرهايي که در اين شرايط سروده ميشود، بيشتر است. معمولاً افراد در اين شرايط تحت فشار هستند، براي همين ميخواهند به نحوي احساسات خود را بيان کنند که هم ياد معشوق را زنده نگاه داشته باشند، هم با احساسات و عواطف خود کنار بيايند. در اين شرايط، اينگونه شعرها تأثيرگذاري بيشتري هم ميتوانند داشته باشند. ضمناً افرادي که در وصال و خوشي هستند، مشغلههاي مشترک زيادي دارند، بنابراين تنها يکي از مشغلههاي آنها گوش کردن به موسيقي است، اما زماني که از هم جدا ميشوند و زمان بيشتري را در تنهايي سپري ميکنند، زمان خالي براي شنيدن موسيقي دارند؛ بهخصوص موسيقيهايي که حکايت بيشتري از اين فراق دارد. پس به دليل اين شرايط، هم سرايش شعرهاي غمگين و هم مخاطب اينگونه شعرها بيشتر خواهد بود.
البته اين موضوع به فرهنگ ما نيز ارتباط دارد، اينکه نوع نگاه ما به روابط عاطفي چگونه است و ما چقدر درگير آنها ميمانيم. کلمه عشق در زبان ما به معاني خيلي زيادي به کار ميرود؛ از چلوکباب بگيريد تا وطن و خدا و حالا در اين ميان، روابط عاطفي را هم شامل ميشود. زماني که ارتباط عاطفي پيش ميآيد، کلمه عشق با آن پيشينه اسطورهاي آشکار ميشود و ما نام اين غليان احساسات را «عشق» ميگذاريم.
در نتيجه تمام برخوردهاي نادرست را تحمل ميکنيم و انعطافهاي بيش از حد نشان ميدهيم؛ چون فکر ميکنيم عشق يک امتحان است که ما بايد در آن از پيشگاه معشوق سربلند بيرون بياييم. خيلي از اين فشارها را تحمل ميکنيم و در نهايت هم به آن نتيجه اسطورهاي و افسانهاي که در داستانها از عشق شنيده بوديم، نميرسيم.
به طور معمول، جامعه در شرايط استرس و ناراحتي ممکن است روحيه غمگيني پيدا کند اما ممکن است به صورت معکوس هم عمل کرده و بعضاً با پرداختن به موضوعات شادتر و توجه به نکات طنزآميز، براي قابل تحملتر کردن آن شرايط تلاش کند. کما اينکه ميبينيم در مقاطع پراسترس، تعداد جوکهايي که مردم ميسازند هم بيشتر ميشود و به اتفاقات تلخ اطراف ميخندند؛ حالا از اختلاسهاي ميلياردي گرفته تا خيلي از رفتارهاي غلط سياسي و تصميمگيريهايي که به مردم آسيب زده يا آنها را ناراحت کرده است. در چنين شرايطي ممکن است روي ديگري از ترانه گل کند؛ ترانههايي که به موضوعات شادتر ميپردازد و طنز را وارد ترانههاي معمول ميکند که در بسياري از مواقع نقدهاي اجتماعي هم در آنها به چشم ميخورد.
به طور مثال ترانه «همه چي آرومه» در زماني پخش شد که جامعه در حال تجربه سنگينترين استرسها بود اما ديديم که اين ترانه در آن زمان توانست مخاطب زيادي را جذب کند. شايد دليلش اين باشد که مردم انعکاس آرزوها و نيازهاي ساده خود را در آن ترانه ميديدند. اين اثر به نوعي يک تخليه فشار رواني براي مخاطباني بود که واقعيت جامعهشان پرتنش شده بود. مخاطباني هم هستند که با اين ترانه از بخش آرام زندگي خود خاطره دارند بنابراين کارکردها در هر ترانه و تعامل ترانه با اجتماع چندبُعدي است و ما نميتوانيم به اين موضوع تکبُعدي نگاه کنيم؛ چون عاملهاي زيادي از جمله عاملهاي شخصي، اجتماعي و حتي عامل هاي تعاملي بين دو نفر در فراگير شدن يا نشدن يک ترانه نقش دارد.
کد خبر: ۴۳۸۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۲۷
به دلیل فیزیک کودکانه و شکننده، نحوه خاص سخن گفتن، سادگی و خلوص و طنز تلخ وی، بازیگر نقشهای خاص شد، اما حسین پناهی بیشتر از اینکه بازیگر باشد شاعر بود و شاعرانگی در تمام ذرههای وجودش نفوذ داشت
کد خبر: ۴۲۱۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۰۶
نامه های مرحوم حسین پناهی به دخترش با عنوان ˈنامه هایی به آنا 2 ˈ از سوی انتشارات آناپنا منتشر و روانه بازار نشر شد.آوای دنا: نامه های مرحوم حسین پناهی به دخترش با عنوان ˈنامه هایی به آنا 2 ˈ از سوی انتشارات آناپنا منتشر و روانه بازار نشر شد.
این اثر در واقع مجموعه دوم نامه های حسین پناهی به فرزندش آنا است که در دهمین سالگرد جاودانگی اش توسط انتشارات آناپنا منتشرشده است.
این نامه ها به صورت شعر در 47 صفحه با سه هزار تیراژ و به قیمت 50 هزار ریال منتشرو روانه بازارفروش شده است.
بر خطوط مهربان زیر چشمانت
برای آن گل که به من مامان و گنجشک ها رفته است
و به پاس شعر وجودش
که قافیه معادلش محال است
قهرمان شنای استقامت
در دریای بی کران زندگی
مرحوم حسین پناهی در ۶ شهریور ۱۳۳۵ در روستای دژکوه از توابع شهرسوق در استان کهگیلویه و بویر زاده شد.
وی بازیگر و کارگردان بنام سینما و تلویزیون، نویسنده ای حاذق و شاعری زبردست بود.
به دلیل فیزیک کودکانه و شکننده، نحوه خاص سخن گفتن، سادگی و خلوصی که از رفتارش می بارید و طنز تلخش بازیگر نقش های خاصی بود اما او بیشتر شاعر بود و این شاعرانگی در ذره ذره جانش نفوذ داشت.
نخستین مجموعه شعر او با نام من و نازی در ۱۳۷۶ منتشرشد، این مجموعهٔ شعر تاکنون بیش از شانزده بارتجدید چاپ شد و به شش زبان زندهٔ دنیا ترجمه شده است.
این هنرمند در ۱۴ مرداد ۱۳۸۳ و در سن ۴۹ سالگی بر اثر ایست قلبی درتهران دیده از جان فرو بست، وی را در زادگاهش (سوق ) به خاک سپردند.
منبع/ایرنا
کد خبر: ۴۰۹۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۲۲
پناهي بازيگري را نخست از مجموعه تلويزيوني محله بهداشت آغاز کرد. سپس چند نمايش تلويزيوني با استفاده از نمايشنامههاي خودش ساخت
کد خبر: ۳۹۸۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۰۵
شنیده می شود دولت قصد دارد مقدار قابل توجهی گل و بلبل از چین وارد کند تا شرایط کشور بیش از پیش "گل و بلبل" شود؛ بطوریکه دیگر کسی نتواند انتقادی به رویه های موجود داشته باشد!
به گزارش گروه طنز فرهنگ نیوز، یادمان هست سال ها پیش هنگامیکه می خواستیم فیلمی کرایه کنیم بایستی شناسنامه با خودمان می بردیم و شناسنامه رو گرو می گذاشتیم! آن روزها بدون شناسنامه نمی شد فیلم کرایه کرد! اما این روزها اوضاع فرق کرده است و دیگر فیلم دیدن شناسنامه نمی خواهد، بلکه برای انتقادکردن بایستی شناسنامه داشت!
شنیده می شود دولت قصد دارد مقدار قابل توجهی گل و بلبل از چین وارد کند تا شرایط کشور بیش از پیش "گل و بلبل" شود؛ بطوریکه دیگر کسی نتواند انتقادی به رویه های موجود داشته باشد!
***
این جمله را کامل کنید:
"شرایط کشور به گونه ای است که به محض آنکه انتقادی را مطرح کنیم می گویند ... "
الف. ای بی سواد! بازم انتقاد داری؟!
ب. شناسنامه ات رو نشون بده! ... خُب! شناسایی شدی! از این ماه یارانه ات رو قطع می کنیم!
ج. اگه تو دلواپسی، من دلاورم!
د. از دولت انتقاد نکنید، چراکه تضعیف می شود.
***
این جمله: "شرایط کشور به گونه ای است که به محض آنکه انتقادی را مطرح کنیم می گویند از دولت انتقاد نکنید، چراکه تضعیف می شود." از کیست؟!
الف. گروهی از بی سوادان!
ب. گروهی از دلواپسان!
ج. گروهی از منتقدان غیردلسوز و غیرمنصف که فقط و فقط قصد تخریب دارند!
د. دکتر روحانی (30/11/87)
***
دکتر روحانی در ادامه جمله فوق گفته است: "این در حالی است که انتقاد باعث تقویت دولت می شود."
به نظر شما چرا در حالیکه دکتر روحانی در سال 87 معتقد بود: "انتقاد باعث تقویت دولت می شود"، اما این روزها دولتش چندان انتقادپذیر نیست؟!
الف. دولتش به اندازه کافی توسط دلارهای قسط های ناشی از توافق نامه ژنو تقویت شده است و دیگر نیازی به اینگونه تقویت ها ندارد!
ب. دولت به اندازه کافی از مکمل های غذایی و دارویی استفاده می کند و نیازی به انتقاد ندارد.
ج. انتقاد خوب است اما برای دولت قبلی!
د. دکتر روحانی گفته است: "دولت هر کجا اشتباه کند، عذرخواهی می کند"، اما مهم اینجاست که دولت اصلا اشتباهی نمی کند که نیازی به عذرخواهی و یا انتقاد بقیه باشد!
***
چرا در 16 آذر سخنرانی نمایندگان تشکل های دانشجویی در حضور رئیس جمهور لغو شد؟!
الف. دانشجو جماعت باید فکرش توی درسش باشد! اینطوری وقتش را می گذاشت سر اینکه آن روز چه بگوید! و بدین ترتیب خدایی ناکرده افکارش از درس و دانشگاه انحراف پیدا می کرد!
ب. اصلا چه معنی داره دانشجو جلوی رئیس جمهور حرف بزنه؟!
ج. از قبل معلوم بود دانشجوها می خوان چی بگن! گفتن اینطوری در وقت همه صرفه جویی میشه!
د. كاري نكنيد كه بگويم بيرونتان كنند، آدم باشيد! (ببخشید! اشتباه شد! این گزینه مربوط به رئیس جمهور دیگری خطاب به دانشجویان بود!)
***
اگر دولت انتقادپذیر است چرا تنها در 6 ماه با 3 رسانه منتقد دولت برخورد کرد؟!
الف. همینکه با 3 تا برخورد کرده و نه بیشتر نشون از انتقادپذیری شون داره!
ب. شاید وزارت ارشاد فراموش کرده است که روحانی در بیست و پنجم دیماه 92 گفته بود: "در این دولت انتقاد آزاد است."
***
از نظر برخی از مسئولین دولتی: "منتقد ... است."
الف. بی سواد!
ب. بدون شناسنامه!
ج. جیره خوار!
د. گول خورده توسط بقیه!
***
اگر گفتید این تیتر مربوط به چه زمانی است؟! "انتقاد هاشمی از عدم انتقادپذیری دولت"
الف. قبلا!
ب. خیلی قبلا!
ج. اون وقت ها!
د. 6 تیر 1389
کد خبر: ۳۳۸۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۲۵
قوانین دولت تدبیر و امید جهت صدور مجوز انتقاد از دولت یازدهم:
ماده 1 - ارائه اصل شناسنامه خود و گروه سیاسی مرتبطتبصره 1- کسانیکه عضو هیچ گروه سیاسی نیستند نمیتوانند انتقاد کنند.تبصره 2- گروه مرتبط باید گروه سیاسی باشد.تبصره 3- گروه سیاسی باید موافق دولت یازدهم باشد.تبصره 4- ارسال نام گروههای مخالف دولت نمره منفی دارد.تبصره 5- گروههای معاند و فاقد مجوز در اولویت هستند.ماده 2- ارائه اصل پایاننامه دکترا فقط در رشته حقوق! جهت اطمینان از حداقل سواد برای انتقادتبصره 1- گرایش رشته حقوق افراد باید حتما با گرایش رشته حقوق آقای رئیس جمهور منطبق باشدتبصره 2- کسانی که مدرک خود را از دانشگاههای انگلستان دریافت کرده باشند در اولویت هستند.ماده 3- ارائه اصل پاسپورت ممهور به مهر ویزای تمام کشورهای دنیاتبصره 1- کشورهای افریقایی مورد قبول نیست.تبصره 2- کشورهای آمریکای لاتین امتیاز منفی دارد.تبصره 3- کشور آمریکا پنج نمره مثبت دارد.تبصره 4- کشور انگلستان از آمریکا هم نمره مثبت بیشتری دارد.تبصره 5- مکالمه تلفنی به زبان انگلیسی امتیاز جداگانه دارد.تبصره 6- پاسپورتهای صادره در دولت قبل فاقد اعتبار است.ماده 4- همراه داشتن کد رهگیری انصراف از دریافت یارانهتبصره 1- این ماده برای کسانیکه مشمول تبصره 4 ماده 3 هستند لازم نیست.تبصره 2- به کسانیکه این کد را ارسال کنند علاوه بر صدور مجوز انتقاد، یک عدد وام میلیاردی اهدا خواهد شد چون بلاشک توان پرداخت اقساط آن را دارند. یک علامت ویکتوری از نوع غربیاش به 97 درصد سایرینتبصره 3- اعضاء کابینه دولت از این ماده استثناء میشوند.ماده 5- صدور مجوز برای متقاضیان، مانع پیگیریهای قضایی بعدی در خصوص موارد احتمالی نقد آنها که به مذاق رئیس دولت خوش نیاید نخواهد بود.تبصره 1- برای اطمینان از عدم پیگری قضایی، ارسال اصل انتقاد بهمراه شش نسخه رونوشت آن قبل از انتشار الزامی است.تبصره 2- حداقل زمان پاسخ به درخواستهای ارسالی تبصره یک همین ماده شش ماه است.ماده 6- مجوزهای صادره به مدت شش ماه اعتبار داشته و برای تمدید مجوزهای صادره، گذراندن مراحل گزینش مجدد الزامی است.تبصره 1- امکان صدور مجوز برای برخی منتقدان موافق دولت یازدهم با معرفی رئیس جمهور وجود دارد.ماده 7- شرایط و مدارک لازم اعلامی در این قانون به همین موارد ختم نشده و در آینده امکان اضافه شدن هر شرایط جدید و سخت تر محتمل نزدیک به قطعی است.ماده 8- هرفرد یا گروهی که از تاریخ این قانون نسبت به انتقاد بدون مجوز اقدام کنند طبق قانون به اشد مجازات خواهند رسید.تبصره 1- این ماده به هیچ عنوان نافی ادعای دولت در تحمل مخالفان و شنیدن صدای منتقدان نیست.تبصره 2- این دولت صدای مخالفان و منتقدان را میشنود و در این زمینه به خود افتخار میکند.ماده 9- طرفداران رئیس جمهور قبل کلا مستثنی هستند.ماده 10- این قانون از نه ماه قبل از صدور قابلیت اجراء داشته و کسی حق اعتراض ندارد حتی کسانیکه مجوز دریافت میکنند.
امضا محفوظ
کد خبر: ۳۲۸۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۱۴
جشن میلاد بانوی دو عالم به مناسبت روز زن و مقام والای حضرت زهرا(س) در دانشگاه صنعتی خاتم الانبیاء بهبهان برگزار شد.
به گزارش آوای دنا ،در این مراسم که با حضور خانواده های محترم اساتید و پرسنل برگزار شد برنامه هایی از جمله مسابقات حضوری،اجرای موسیقی،نمایش طنز به اجرا در آمد.
پایان بخش برنامه تقدیر از دارندگان القاب حضرت زهرا(س)بود .
شایان ذکر است به کلیه بانوان شاغل در دانشگاه هدایایی به رسم یادبود اهدا شد.
کد خبر: ۳۲۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۰۹
وزارت صنعت، معدن و تجارت شرایط و ضوابط جدیدی درباره نحوه پیشفروش خودروها تعیین کرد
کد خبر: ۳۲۲۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۰۶
آخرین دست گل دولت اما توسط زن برادر رئیس جمهور به آب سپرده شد. هنگامی که خبر رسید در جشن میلاد حضرت فاطمه (س) و روز زن که مراسمی مذهبی – سنتی است در یک اقدام ابتکاری و البته اشرافی مانکنها برای زنان سران نظام و سفرای کشورهای خارجی شوی لباس گذاشتهاند و دخترکان لزگی رقصیدهاند!روحانی، بخاطر تدبیرهایت مچکریم!به گزارش آوای دنا، از تدبیر فقط نامش مانده و امید هم که شرط حیات است، شاید این طنز تاریخ باشد که در ایران هر دولتی بر سر کار میآید عملکردش عکس شعاری است که در رقابتهای انتخاباتی سرداده. به هر حال رئیس جمهور که بر مسند اجرا نشست و عنان دولت را در دست گرفت ظاهراً فراموش میکند که برای چه آمده و مردم برای چه به او و همفکرانش رای دادهاند.
به گزارش افکارنیوز؛ شاید بتوان رد نخستین بیتدبیری دولت را در همان نخستین روزهای روی کارآمدن حسن روحانی پی گرفت، روزی که نمایندگان رسانهها قرار بود در سالن مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام یعنی جایی که پیش از برگزیده شدن به سمت ریاست جمهوری ریاست آن را بر عهده داشت پرسشهای خود را با رئیس جمهور منتخب مطرح کنند،
مسئولیت برنامه ظاهراً به امیر حسین زمانی نیا واگذار شده بود که حالا به تیم مذاکره کننده هستهای پیوسته ، مردی که شاید از عهده تنظیم امور حقوقی – بین المللی به خوبی بربیاد اما صورت عرق کرده و مشوش او در آن روز نشان میداد اطرافیان روحانی انتخاب مناسبی برای برگزاری نخستین کنفرانس مطبوعاتی رئیس جمهور منتخب نکردهاند.
نخستین نشست مطبوعاتی حسن روحانی در قامت ریاست جمهوری منتخب از نظر مدیریتی یک شکست تمام عیار بود تعداد صندلیها به خبرنگاران به نسبت ۳ به ۱ بود و هرج و مرج درون سالن کنفرانس بیداد میکرد.بزرگترین شکست برنامه ریزان دولت یازدهم اما در توزیع سبد کالا نمایان شد، جایی که اینبار نه اصحاب رسانه که دولت با مردم روستاها و شهرهای مختلف کشور طرف بود، احساس تبعیض میان مردم، اعتراض نمایندگان مجلس و در نهایت عذرخواهی تلویحی رئیس جمهور دستاورد توزیع سبد کالایی بود که مثلاً قرار بود بر محبوبیت دولت بیفزاید اما بزرگترین ناکامی دولت در ماههای نخستین کارش رقم خورد.
شاید اجرای مناسب فاز دوم هدفمندی یارانهها میتوانست اندکی از بار شکستهای مدیریتی گذشته بکاهد البته اگر ایده خواهش و تمنا از مردم برای انصراف از دریافت یارانه آنقدر از سوی دولتمردان جدی گرفته نمیشد.هر چند تعداد انصرافیها هیچگاه رسماً اعلام نشد اما مردم شهرهای کشور دیدند که ثبت نام برای دریافت یارانه در همین مدت به کسب و کاری پر رونق برای کافی نتها و تایپ و تکثیریهایی بدل شد که بین ۲ تا ۳ هزار تومان از مردم میگرفتند تا فهرست درخواست یارانهشان را پر کنند و بگویند «ثبت شد، مبارک است»
آخرین دست گل دولت اما توسط زن برادر رئیس جمهور به آب سپرده شد. هنگامی که خبر رسید در جشن میلاد حضرت فاطمه (س) و روز زن که مراسمی مذهبی – سنتی است در یک اقدام ابتکاری و البته اشرافی مانکنها برای زنان سران نظام و سفرای کشورهای خارجی شوی لباس گذاشتهاند و دخترکان لزگی رقصیدهاند! و اگر همه اینها به دلیل زنانه بودن مراسم نادیده گرفته شود میماند خبر اهدای ۵ سکه بهار آزادی توسط همسر رئیس جمهور به هر یک از شرکت کنندگان و مدعووان در مراسم.
مدعووان خاصهای که نه یکی دوتا بودند و نه مسلماً هیچکدامشان مستحق دریافت چنان اعانهای از سوی دولت و نه هنگامی که دولت به مردم التماس میکند از مقرری ماهیانه ۴۵ هزارتومانشان بگذرند در شرایطی است که به مدعووان کاخ سعد آباد نفری ۵ سکه طلا هدیه بدهد.همسر رئیس جمهور اگر میخواست سکه طلا هدیه بدهد میتوانست در اقدامی نمادین به چند تن از مادران شهدا و یا زنان سرپرست خانوار هدیه بدهد که انصراف دهندگان از دریافت یارانه هم نگویند دُم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را!
حالا که گذشت اما خوب است رئیس جمهور محترم بداند و به خاطر بیاورد که سرمایه اجتماعی دولتها و سیاستمداران چک سفید امضای مردم به آنان نیست که هر طور خواست با آن برخورد کند و همین مردم و همین دولتمردان به خوبی به یاد میآورند آن مرد که به روستاها میرفت و جمعیت از ساعت ۶؟ ۷؟ ۸؟ منتظرش میماندند و برایش هورا میکشیدند به جایی رسید که روزهای آخر یک پنجم استادیوم ورزشی تبریز هم برایش پُر نشد و اسفندیارش را هم که رد صلاحیت کردند آب از آب تکان نخورد، البته به قول وزیر امور خارجه آن مرد اکنون رفته است، اما ایرانیان منتظرند ببینند این مرد که تازه آمده و با توپ پُر هم آمده چه در آستین دارد و برای مشکلات بیشمار کشور چه تدبیر میکند.
آقای رئیس جمهور دریاجه ارومیه که قول احیایش را دادید و فرمان ویژه هم صادر کردید و آدم هم برای احیایش منصوب کردید ۹۳ درصدش خشک شده! یعنی ما ماندیم و تنها ۷ درصد از یکی از بزرگترین دریاچههای آب شور جهان که آنهم انشالله تا تیرماه دوام نمیآورد و خیال همه را راحت میکند و آنوقت شما میمانید و کرور کرور نمک که روی شهرهایمان خواهد بارید.
قیمت خودرو که پایین نیامد، دلار هم مجدداً جُفتَک میاندازد، میگویند موج سوم بیکاری در راه است، خشکسالی هم که قرار است تا ۳۰ سال دیگر از ایران کشور ارواح بسازد و شما فقط ۳ سال و نیم دیگر فرصت دارید تا به مردم ایران ثابت کنید انتخابشان در خرداد ۹۲ درست بوده است، انتخابی که بیشتر رای به تدبیر و امید بود تا رای به حسن روحانی.
منبع/افکار
کد خبر: ۳۱۷۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۰۱
آوای دنا-آیدین سیارسریع در روزنامه قانون نوشت:با توجه به درخشش مجید نجاتی بازیکن تیم شهرداری یاسوج که در بازی با نساجی قائمشهر با قرار دادن خود به عنوان یار ذخیره در درون دروازه مانع گلزنی تیم رقیب شد و با عنایت به این که عدهای از مردم کشور با ایجاد کمپینی خواستار حضور او در مسابقات جام جهانی با پیراهن تیم ملی شدهاند توصیه میکنیم نه تنها کارلوس کیروش و کادر فنی تیم ملی بلکه سایر مسئولان نیز از ظرفیتهای این سرمایه ملی استفاده کنند.
برای این که متهم نشویم فقط حرف میزنیم و راهکار عملی پیشنهاد نمیدهیم چند تاکتیک فوتبالی را متناسب با ظرفیتهای مجید نجاتی، این سرمایه ملی شرح میدهیم.
1) به ثمر رساندن گل با اتکا به اصل غافلگیری: وقتی دروازهبان حریف توپ را برای شروع مجدد جلوی دروازه میکارد، مجید نجاتی آرام آرام از پشت دروازه میآید و توپ را وارد دروازه حریف میکند.
2) آدم ربایی با هدف بر هم زدن توازن قوا: مجید نجاتی همچون گرگی در کمین گوسفندان پشت تبلیغات دور زمین پنهان شده و در موقعیتهای حساس بازی لیونل مسی را میبرد و آن پشت قایم میکند. از آنجایی که وجود لیونل مسی در تیم حریف مصداق بارز ناجوانمردی است و به نوعی جنایت علیه بشریت محسوب میشود این کار هیچگونه منع اخلاقی ندارد.
3) کاهش حجم خالی دروازه: اگر خدای نکرده پنالتی به ضرر تیم ملی اعلام شد مجید نجاتی میتواند از پشت دروازه بیاید و در کنار دانیال داوری بایستد تا اگر داوری اشتباه پرید مجید بتواند توپ را بگیرد. (من نمیدانم این راهکارها چرا به ذهن بقیه تیمها نمیرسد؟)
4) بر هم زدن تمرکز بازیکن حریف از طریق جنگ روانی: در هنگام پرتاب اوت یا ارسال کرنر مجید نجاتی برود و از پشت به بازیکن حریف بگوید چند سالت است بلم جان؟ از دست دادن کرنر یا اوت توسط بازیکن حریف در این حالت تضمینی است.
5) نفوذ به تیم حریف با اتکا به اصل استتار: به این ترتیب که مجید نجاتی با پوشیدن پیراهن تیم مقابل (مثلا آرژانتین) به طور نامحسوس وارد زمین میشود، بازیکنان حریف هم که در آن شلوغی فکر میکنند مجید «آنخل دی ماریا»ست توپ را به او میسپارند و مجید از همین اشتباه بازیکنان آرژانتین استفاده میکند و با حرکت به سمت دروازه آنها توپ را به طاق دروازه میچسباند.
مجید سر از پا نمیشناسد، به سمت تماشاگران تیم ملی میرود و پیراهنش را در میآورد با دست به پیراهن پرافتخار تیم ملی که زیر پیراهن آرژانتین پوشیده بود اشاره میکند. هرچند به خاطر درآوردن پیراهن یک کارت زرد از داور میگیرد ولی این کارت زرد به زدن یک گل به آرژانتین میارزد.
حالا با این اوصاف آیا وقت آن نرسیده که کارلوس کیروش به جای گشتن دور دنیا و جذب بازیکنان دورگه دست چندمی، نیم نگاهی هم به استعدادهای داخلی داشته باشد؟ آقای کیروش چرا مظلومیت این لیگ را نمیبیند؟ من تضمین میکنم اگر مجید نجاتی به تیم ملی دعوت شود و احمدینژاد هم بشود رئیسجمهور آرژانتین، ما به احتمال 98 درصد از گروه خود در جام جهانی صعود خواهیم کرد.
کد خبر: ۳۱۴۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۱/۲۸
در بین تمام پیامکها که گاهی همراه با جنبه سیاسی هم بود، چند پیامک با استقبال بیشتری مواجه شد از جمله پیامکهایی مانند «این یارانه سهم منه، حق منه، عشق منه، انصراف نمیدم» و یا اینکه «جان من را بگیر، اما یارانهام را نه»
کد خبر: ۳۱۳۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۱/۲۷
آوای دنا-طنز / علی هدیه لو در قانون نوشت:
از دم عید تا همین امروزشده "یارانه" قوز بالا قوزبس که در هر رسانهای گفتیدمخ ما را شدید آشفتیداینکه ما با سخاوت بسیارطبق فرمایشات گوهرباربیسبب خویش را شکاف دهیمتا ز یارانه انصراف دهیم
"سه دبلیو رفاهی دات آی آر"منصرف گشتم از تو و این بار،دست از این چهل تومن شستمرفتم و شیوه دگر جستمدلم اما زیاد غم دارد"لوزتینام" کمی ورم دارد
این ورم علتش "درونسوزی"ستحرص بسیار و درد "دلسوزی!"سترو به دیفال؛ معذرت؛ پوزشجهت عرض "موضع سوزش"فرض گیرم همه غلاف کنندیکسر اعلام انصراف کنندیک تومن یک تومن ز خشک و ز ترجمع گردند روی همدیگر
هی بگویند: "یخدی" و "واردی"تا شود شش هزار میلیاردیبعد ناگاه عدهای به سه سوتبا تدابیر کامل و مبسوطناگهان جمله را ز جای کَنندببرند و به خیک گاو زنندیا که در مدتی بسا اندکبرود جیب بیژن و بابک
الغرض؛ گرچه ما تهیدستیماز لحاظ مرام؛ بنبستیمدست ما تنگ و چشم ما سیر استدر هوای "امید و تدبیر" استسعی کن لااقل تو واندهیپول این خلق را "فنا" ندهیسعی در حفظ این امانت کنحسن آقا؛ عزیز؛ دقت کن...
کد خبر: ۳۱۱۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۱/۲۵
از این به بعد رئیسجمهور کسانی که یارانه نقدی دریافت میکنند احمدینژاد و رئیسجمهور عزیزانی که از دریافت یارانه نقدی انصراف میدهند اسکارلت ژوهانسون خواهد بود
کد خبر: ۳۱۰۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۱/۲۵
دختر رئیس جمهور برکنار شده مصر مدعی شد، فردی که درون قفس در دادگاه محاکمه می شود محمد مرسی نیست و بدل اوست!
به گزارش العالم، شیما مرسی در صفحه شخصی خود در پایگاه اجتماعی فیسبوک، دو تصویر مختلف از پدرش منتشر کرد که یکی هنگام حضور مرسی در قفس و در دادگاه تهیه شده و دیگری یک عکس قدیمی از محمد مرسی است.او مدعی شده که «اهل فن می توانند تشخیص دهند که این دو عکس متعلق به یک نفر نیست».شیما ضمن ابراز نگرانی از سرنوشت پدر خود ادعا کرده که شخصی "شبیه" پدرش در دادگاه برای محاکمه حاضر می شود.فعالان پایگاه های اجتماعی این ادعای دختر مرسی را دست مایه طنز و تمسخر خود کردند و معتقدند که عوارض حبس موجب کاهش وزن و ژولیدگی مو و ظاهر محمد مرسی شده و ظاهر وی را نسبت به گذشته متفاوت کرده است.اما طرفداران اخوان المسلمین سعی کردند ادعای دختر مرسی را تقویت کنند و آنها نیز مدعی شدند تصویر مرسی در زمان ریاست جمهوری با تصویری که از وی در دادگاه تهیه شده متفاوت است!آنها با ایجاد هشتگی با عنوان "رییس کجاست؟" در توییتر تلاش کردند نظریه خود مبنی بر ربوده شدن مرسی توسط حکومت فعلی مصر را ترویج کنند.
فردی به نام نورهان محمد در این رابطه نوشت:" بله. به محض این که عکس را دیدم متوجه شدم که مرسی نیست. جزئیات صورت این دو عکس کاملا متفاوت است".
یمنی احمد نیز زیر عکس نوشت: خدا آنها را به ذلت بنشاند و به همین بلا گرفتار شوند که مردم را به ذلت نشانده اند.
اما فردی به نام دینا سامح زیر عکس نوشت: شیما! من تصور می کنم که این عکس خودِ دکتر مرسی است، اما ترس از مرگ و کوتاه نکردن موهایش او را به این روز انداخته است... خدا به آنها خیر ندهد.. اما تو چهره پدرت را بهتر می شناسی. البته نجلاء خاله مرسی بهتر از هرکسی او را می شناسد. عکس یا ویدیوی محاکمه را به او نشان بده. اگر این شخص، مرسی نباشد باید موضع جدی اتخاذ کنیم. خدا به ما و شما اطمینان خاطر بدهد و او را از بند اسارت آزاد کند. انشاءالله به زودی سالم و پیروز نزد ما بازگردد.
کد خبر: ۳۱۰۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۱/۲۴
خیلی وقت است که دیگر خوابِ امام را نمیبینم. خیلی دلم برایشان تنگ شده است البته امام زیاد در خواب میبینم اما امامِ خودمان را نه!به گزارش " ندای انقلاب "، سیدمحسن میرشمسی در صفحه شخصی خود در یکی از شبکههای اجتماعی در مطلبی طنز درباره خاطرات هاشمی رفسنجانی نوشت:
خیلی وقت است که دیگر خوابِ امام را نمیبینم. خیلی دلم برایشان تنگ شده است البته امام زیاد در خواب میبینم اما امامِ خودمان را نه!
چند شب پیش نان و پنیرم را خوردم و خوابیدم.
مدتی که گذشت و خوابم سنگین شد، در عالم رؤیا دیدم که در حیاط خانهام نشستهام و دارم نان و پنیر میخورم. آخر نان و پنیر قوتِ غالبِ خاندانِ من است و لذتی هم که در خوردن نان و پنیر است، در خوردن پسته هم نیست.
مشغول نان و پنیر خوردن بودم که صدای زنگ خانه به صدا درآمد. یکی از پاسدارها بعد از اینکه در را باز کرد، گفت "آقا! امام آمده است". خیلی خوشحال شدم و از جایم پریدم و هرولهکنان به سمت در رفتم.
امام بود اما امامِ خودمان نه! امام محمد غزالی بود. داخل آمد و توی حیاط (تا اذان صبح که برای نماز بیدار شدم) برایم از تاریخ صحبت کرد و از فلسفه و خاطراتش گفت و کتابها و تألیفاتش را یکی یکی معرفی کرد و از هر کدام هم یک جلد به من هدیه داد. میگفت این وزیر جدید ارشاد خود را مرید شما میداند. اگر میشود، سفارش کنید به کتابهای من بیشتر بها بدهد. روی کاغذ نوشتم تا بعداً به وزیر تذکر دهم.
دیشب دوباره یک امامِ دیگر به خوابم آمد. امام علی رحمانف بود. از روحانی گله داشت که تاجیکستان را تحویل نمیگیرد و رابطه خوبی با این کشور ندارد. قرار شد به روحانی تذکر دهم تا روابط تهران - دوشنبه را احیا کند و توسعه دهد.
امروز بعد از ظهر هم در مجمع تشخیص خوابیدم. این بار امام علی حبیبی به خوابم آمد. نشست و از خاطرات دوران کشتیگیریاش برایم تعریف کرد. دست آخر پیشنهاد داد با هم کشتی بگیریم.
میدانید که من چون هر شب نان و پنیر میخوردم، بنیه قویای دارم، فلذا به راحتی میتوانستنم ضربه فنیاش کنم اما چون ۳ سال از من پیرتر است، یاد مرحوم پوریای ولی که خاطراتی زیادی هم از او دارم، افتادم و فُتوّت به خرج دادم و شکستش ندادم.
من اصلاً خوشم نمیآید افتاده را پاي بزنم!
کد خبر: ۲۹۵۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۱/۰۸