برچسب ها
خیلی دوست داشتم به منزل احمدی نژاد بروم و از نزدیک با او ملاقات کنم. مرد بزرگی است که 4 سال بعد قدر او را خواهید دانست.
کد خبر: ۲۸۱۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۲۱

جشن هنر انقلاب با حضورجمعی از هنرمندان کهگیلویه و بویراحمد در بخش لوداب از توابع شهرستان بویراحمد برگزار شد.به گزارش آوای دنا ، این مراسم عصر روز چهارشنبه با حضور جمعی از مسئولین، اهالی این بخش و دانش آموزان شهر "گراب" مرکز این بخش برگزار شد. در این آیین برنامه هایی از جمله شاهنامه خوانی، شعرخوانی، موسیقی محلی  و طنز توسط هنرمندان استان اجرا شد.پیشینه تاریخی لوداب درخشان استرئیس حوزه هنری استان در این مراسم به پیشینه تاریخی منطقه لوداب اشاره کرد و گفت: وجود امام زادگان فراوان و آثار تاریخی به جای مانده از گذشته نشان دهنده پیشینه درخشان این منطقه است.رضا پارسیان نژاد افزود: شهر "زیز" در گذشته های دور در این منطقه رونق داشته و همچنین افسانه های زیادی در خصوص کوه نور وجود دارد.این مسئول به وجود آیین شاهنامه خوانی از گذشته در این منطقه اشاره کرد و گفت: اسامی زیادی در این منطقه از فرهنگ شاهنامه گرفته شده است.وی بیان کرد: این منطقه همچنین انسانهای ارزشمندی دارد که در عرضه های مختلف سرآمد بودند.پارسیان نژاد اظهار داشت: در کنار این، منطقه لوداب دارای مواهب طبیعی بی شماری است که می تواند در راستای توسعه گردشگری این بخش محروم مورد استفاده قرار گیرد.وی بیان داشت: با معرفی جاذبه های گردشگری این بخش و بهره برداری از جاده پاتاوه به دهدشت، شاهد رونق این منطقه خواهیم بود.رشد و توسعه لوداب مرهون انقلاب است                                        رئیس حوزه هنری استان گفت: در رژیم گذشته به مردم این منطقه بی توجهی شد و از امکانات اولیه زندگی نیز محروم بودند.وی افزود: اکنون به برکت انقلاب اسلامی این بخش از امکاناتی همچون آب، برق و گاز برخوردار است و محور ارتباطی آن در شرف اتمام است.پارسیان نژاد بیان کرد: توسعه و رونق این بخش نیازمند همدلی مسئولین و مردم است.این مسئول همچنین به توجه هنرمندان به بخش لوداب اشاره کرد و افزود: هنرمندان استان تاکنون عکسها و فیلم های زیادی از ظرفیتها و محرومیتهای این منطقه ثبت و ضبط کرده اند.وی همچنین به 52 شهید این بخش اشاره کرد و یادآور شد: کتاب زندگی سردار شهید یزدانپناه از شهدای این بخش در دست گردآوری و تدوین است.وی عنوان کرد: این حوزه در نظر دارد تا پایان سال سه کتاب ملی را در حوزه ادبیات دفاع مقدس به چاپ برساند.                                                                                         به گزارش خبرنگار مهر، در حاشیه این مراسم همچنین مسابقه نقاشی کودکان با موضوع انقلاب برگزار و از دانش آموزان برتر تجلیل شد.
کد خبر: ۲۶۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۰۱

به گزارش آوای دنا،حجت‌الاسلام سید‌رحمت‌الله سیادت امام جمعه شهر لیکک ظهر امروز در بخشی از خطبه‌های نماز جمعه این شهر با محکوم کردن اظهارات سخیف دولتمردان آمریکا در روزهای اخیر راجع به ملت ایران گفت: آمریکایی‌ها وقتی کم بیاورند می‌گویند همه گزینه‌ها روی میز است و این حرف‌ها برای ملت ما تکراری شد و به یک طنز سیاسی مبدل شده است و امروزه در جامعه باب شده، هرگاه کسی بخواهد با دیگری شوخی کند، می‌گوید همه گزینه‌ها روی میز است.وی خطاب به دولتمردان آمریکایی گفت: اگر راست می‌گویید که در مذاکرات اخیر با ایران موفق هستید، بروید شادی و خوشحالی کنید چرا اقدام به تهدیدهای بی‌اساس می‌کنید.
کد خبر: ۲۶۰۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۱/۱۸

جشن سالگرد پیروزی انقلاب از سوی حوزه هنری کهگیلویه و بویراحمد در شهر باشت برگزار شد. آوای دنا:این آیین با حضور جمعی از اقشار مختلف مردم ، مسئولین و هنرمندان این شهرستان در سالن باغ هنر شهر باشت برگزار شد. انقلاب به هنر و هنرمندان هویت بخشید رئیس حوزه هنری استان عصر دوشنبه در این مراسم با تبریک ایام الله دهه فجر گفت: انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب فرهنگی بود و این مهمترین تفاوت آن با سایر انقلابهای جهان و رمز پایداری آن است. رضا پارسیان نژاد با بیان اینکه انقلاب به هنر دینی و هنرمندان هویت بخشید، افزود: این انقلاب برکات فراوانی برای عرصه فرهنگ و هنر و هنرمندان کشور به همراه داشته است. وی بیان کرد: این انقلاب روحی تازه در کالبد هنر وهنرمندان دمید و موجب خلق آثار ارزشمندی در حوزه های مختلف شد.پارسیان نژاد تصریح کرد: هنرمندان هم در طی 35 سال گذشته پا به پای دیگر اقشار مردم و در صحنه های مختلف برای تداوم و حفظ انقلاب کوشیدند. این مسئول اظهار داشت: هنرمندان همچنین با هنر خود، پیامهای این انقلاب را به خارج از مرزهای کشور صادر کردند. وی حوزه هنری را یکی از نهادها مولود انقلاب دانست و گفت: این حوزه در جهت ثبت و ضبط خاطرات انقلاب کارهای ارزشمندی انجام داده است.   ثبت فرهنگ بومی استان مغفول مانده استرئیس حوزه هنری همچنین به فعالیت های حوزه هنری استان در طول یکسال گذشته اشاره کرد و افزود: ثبت فرهنگ بومی استان یکی از عرصه های مغفول مانده بوده که حوزه هنری به آن ورود پیدا کرد. وی اظهار داشت: 11 کتاب دانش نامه فرهنگ و تمدن استان در این حوزه منتشر شده است. وی بیان کرد: آثار دیگری نیز در دست گردآوری هستند که در آینده منتشر خواهند شد. پارسیان نژاد همچنین به کتاب "پایی که جاماند" به عنوان اثری فاخر در بین کتب دفاع مقدس اشاره کرد و گفت: این کتاب در عرصه ملی تاثیر فراوانی داشته است. وی از در دست چاپ بودن سه اثر فاخر دیکر در حوزه ادبیات پایداری خبرداد و گفت: 11 کتاب در این بخش نیز در دست گردآوری است. به گزارش خبرنگار مهر، در این آیین نیز برخی از هنرمندان به اجرای شعرخوانی و آواز محلی پرداختند.همچنین اجرای نمایش طنز، شعر محلی و مسابقه از دیگر بخش های این جشن بود. هنرمندان حوزه هنری همچنین در پایان با حضور در گلزار شهدای شهر باشت به مقام شامخ شهیدان این شهر ادای احترام کردند.
کد خبر: ۲۵۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۱/۱۵

در صرفا جهت اطلاع این هفته ؛ دسته گل ظریف این هفته صدای آمریکا را درآورد . بی بی سی فارسی هم دم خروس رو نشان داد و عمو عزت هم لباس بر تن لیما کرد !
کد خبر: ۲۵۰۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۲۷

کمک مالی به دانشگاه ایرانیان بر اساس قانون اختصاص یافت و این مبلغ هم به حساب دانشگاه واریز شده بود. وقتی دکتر احمدی‌نژاد با جوسازی غیرمنصفانه از سوی برخی افراد در دولت فعلی مواجه شدند، دستور دادند تا کمک دریافتی از دولت به خزانه بازگردانده شود. به گزارش آوای دنا،علی اکبر جوانفکر، مشاور رسانه ای رئیس جمهور سابق با روزنامه شرق گفت و گویی انجام داده است که متن این مصاحبه به شرح زیر است: علت سکوت آقای احمدی‌نژاد چیست؟ گفته است فعلا شش‌ماه سکوت می‌کنیم. کجا چنین صحبتی را گفته‌اند. همه جا منتشر شده است. در واقع این مطلب را به ایشان نسبت داده‌اند. به‌هرحال نزدیکان ایشان هم این گفته را مبنی بر اینکه استراتژی ایشان و نزدیکانشان فعلا سکوت است تایید کرده‌اند. ایشان عملا ترجیح داده‌اند که در برابر هوچی‌گری‌ها و ادعاهایی که از سوی برخی افراد در دولت فعلی مطرح شده است سکوت کنند. اما رسما چنین چیزی را نگفته‌اند و برای سکوتشان هم محدوده زمانی مشخص نکرده‌اند. رسمی و غیررسمی‌اش خیلی مهم نیست. مهم این است که ما در عمل هم می‌بینیم که چنین روندی را در پیش گرفته‌اند. به‌هرحال باید به دولت آقای روحانی هم فرصت داد تا آنچه در چنته فکری و برنامه‌ریزی‌هایشان دارند عرضه کنند. پس از آن می‌توان درباره نتیجه کارها و اقدامات صحبت کرد. این مگر منافاتی دارد با اینکه ایشان صحبت کنند؟ آقای احمدی‌نژاد چرا در برابر عملکرد گذشته و برخی سوال‌هایی که وجود دارد سکوت کرده‌اند؟ عملکرد گذشته قابل رصد کردن است و شما می‌توانید این کار را انجام دهید و البته همه کارهای دولت آقای احمدی‌نژاد قابل دفاع است و عملکرد هشت‌ساله دولت ایشان نیز افتخار‌آمیز بوده است. ولی یکسری بحث و ابهاماتی وجود دارد یا به وجود آمده است. مثلا ایشان قرار بود و قول داده بود که یکسری مسایل را بگوید که هیچ‌وقت نگفت. بعدا بحث دانشگاه ایرانیان و حواشی آن، برداشت و برگرداندن 16میلیارد تومان پیش آمد که همه اینها پرسش ایجاد می‌کند. اگر سوال مشخصی باشد و بتوانم پاسخ بدهم در خدمتتان هستم. ولی آقای احمدی‌نژاد فعلا بنا بر صحبت ندارند. بحث شش‌ماه و اینها هم نیست. ولی ایشان چند روز قبل با خبرگزاری «تسنیم» صحبت کردند. بله درخصوص صحبت‌های آقای (علی) لاریجانی بود. ولی این سکوت به‌نوعی باعث می‌شود که آنچه شما شبهه‌آفرینی و جو‌سازی می‌نامید تایید شود. یعنی در عمل به ضرر ایشان است. البته از نظر شما تایید است. می‌گویند سکوت علامت رضاست. نه این سکوت بلندترین فریاد اعتراض است و خیلی‌ها این را درک می‌کنند. البته در ذات این کار یک رفتار جوانمردانه نیز وجود دارد زیرا به طرف فرصت داده‌اند تا کار کند و مردم نتیجه‌اش را ببینند. به نظر شما بعد از شش‌ماه نقد دولت آقای روحانی از سوی ایشان و همراهان سابقشان آغاز می‌شود؟ البته به‌جز شما که الان هم صحبت می‌کنید. فرجه زمانی شش‌ماهه‌ای که می‌گویید اصالت ندارد. من هم ماموریتی برای صحبت‌کردن ندارم و اگر صحبتی می‌کنم یک تصمیم شخصی است. دولت آقای روحانی را هم همیشه می‌توان نقد کرد. اما فکر می‌کنم باید به دولت جدید فرصت داد و البته این برخلاف انتظاری بود که ما در دولت نهم داشتیم زیرا در آن زمان حتی قبل از تشکیل دولت نهم یک آتش سنگین تهیه شد به‌ویژه از سوی مدعیان اصلاح‌طلبی روی دولت ریخته شد که در طول هشت‌سال بعد هم ادامه پیدا کرد. شاید همان‌طور که شما می‌گویید واقعا حق با آقای احمدی‌نژاد باشد، ولی با سکوت معلوم نمی‌شود که حق با ایشان بوده است. ما باید ضعف موجود در حوزه رسانه‌ای کشور را که مشکل‌آفرین شده است، بپذیریم. آقای لاریجانی اظهاراتی علیه آقای احمدی‌نژاد درخصوص ممنوع‌الخروج‌شدن آقای خاتمی کرده است. رسانه‌ها می‌توانند این اظهارات را ریشه‌یابی کرده و از ایشان سوال کنند که استناد و دلایل چنین اتهامی از سوی ایشان چیست؟ زیرا ممنوع‌الخروج‌کردن افراد طبق قانون برعهده دستگاه قضایی است. به‌هرحال آقای احمدی‌نژاد گفته‌اند که آقای خاتمی رییس‌جمهور کشور بوده‌اند و جایگاه ریاست‌جمهوری ایجاب می‌کند که اصلا چنین اتفاقی درمورد ایشان نیفتد و اصولا ممنوع‌الخروج‌کردن افراد در حیطه اختیارات قانونی ایشان نبوده است. ضمنا در باور ایشان نیز چنین رفتاری درخصوص آقای خاتمی قابل ‌پذیرش نیست. درباره «حصر» چطور؟ دولت آقای احمدی‌نژاد هیچ‌گاه وارد قضیه نشدند؟ اینها هم برای رسانه قابل رصد کردن است. اتفاقا مشکل آنجاست که اصلا قابل رصد کردن نیست. اگر قابل رصد کردن نیست چرا می‌خواهید پای آقای احمدی‌نژاد را به میان بکشید. اگر ادعایی درخصوص شورایعالی امنیت ملی وجود دارد، بروید از آقای جلیلی که دبیر شورایعالی امنیت ملی بوده است بپرسید. ایشان دبیر شورا و عضو دولت بوده‌اند؟ رییس‌جمهور وقت هم رییس شورا بوده است. اگر آقای جلیلی بداند، پس آقای احمدی‌نژاد هم حتما می‌داند. اما آقای احمدی‌نژاد این مساله را رد کرده است. باید سوالتان را از دبیر شورا بپرسید. ضمنا آقای جلیلی عضو دولت نبوده است. یعنی دبیر شورا تصمیمی گرفته که رییس شورا از آن خبر ندارد؟ به‌هرحال اگر ادعایی در این خصوص وجود دارد، باید بروید از ایشان بپرسید که آیا شورا در این زمینه تصمیمی گرفته است یا خیر. اینکه الان شما می‌گویید یک فرضیه است. فرضیه‌ای ‌است که رییس‌جمهور وقت نیز از آن تبری جسته است. درخصوص ممنوع‌الخروج‌کردن افراد از جمله آقای خاتمی، ماده 133 آیین دادرسی مسوولیت این کار را متوجه دستگاه قضایی دانسته است که البته تصمیم به ممنوع‌الخروج‌کردن افراد هم طبق همین ماده قانونی در یک محدوده زمانی شش‌ماهه اعتبار دارد. از این بحث که بگذریم من می‌خواستم شما یک مقایسه‌ای هم بین روند مذاکرات هسته‌ای در دولت آقای احمدی‌نژاد و روحانی انجام دهید و دیگر اینکه آقای احمدی‌نژاد بارها اعلام کرده بود که آماده مذاکره با آمریکاست. نامه هم نوشت اما پاسخی نگرفت درحالی که ما می‌بینیم که الان این اوباماست که به روحانی تلفن می‌کند و ملاقاتی در آمریکا بین وزرای خارجه دو کشور صورت می‌گیرد. به اعتقاد شما این به‌معنای ناکامی سیاست تهاجمی آقای احمدی‌نژاد به‌ویژه در زمینه هسته‌ای نیست؟ نامه روشنگرانه آقای احمدی‌نژاد هم هیچ نسبتی با مذاکره نداشت و ایشان با هدف مذاکره این نامه را برای اوباما نفرستاده بود. مذاکره با آمریکا را نظام جمهوری اسلامی هیچ‌وقت رد نکرده اما شروطی برای انجام آن قایل بوده است. تاکید آقای احمدی‌نژاد همواره به انجام مذاکره بر مبنای احترام متقابل بوده است. جمهوری اسلامی فرصت‌های بهتری برای مذاکره داشت که از دست رفت. چه زمانی؟ فرصت‌هایی که ما در موضع قوی‌تری بودیم. مثل زمانی که آقای احمدی‌نژاد به نیویورک سفر می‌کرد و از ظرفیت رسانه‌های آمریکایی به خوبی استفاده می‌جست و از این رهگذر دولت آمریکا را در افکار عمومی این کشور به چالش کشیده بود. بنده معتقدم اتفاقاتی که بعدا در آمریکا رخ داد و اعتراضات مردمی در «وال‌استریت» را برانگیخت نتیجه روشنگری‌های آقای احمدی‌نژاد بود. به‌طوری‌که این مساله به یک معضل اساسی برای دولت آمریکا تبدیل شده بود. خب اگر معتقدید که آن زمان فرصت‌های بهتری داشتیم چرا رخ نداد؟ این به‌معنای عدم اعتماد به دولت ایشان نبود؟ تصمیم به گفت‌وگو باید در سطح بالاتری اتخاذ می‌شد. اما صرفا موضع برتر ملاک نیست، بلکه طرف مقابل ما باید به این نتیجه برسد که از موضع برابر و احترام متقابل مذاکره انجام شود نه اینکه آقای روحانی برود مذاکره کند و بعد اوباما بگوید که ایران بر اثر استیصال ناشی از تحریم‌ها به مذاکره روی آورده است که البته بهانه آن را هم خود دولتمردان فعلی به دست آمریکا داده‌اند. وقتی برخلاف واقع مدعی خالی‌بودن خزانه دولت می‌شوند، دقیقا در جهت اثبات سخنان آقای اوباما یعنی مذاکره بر اثر استیصال موضع گرفته‌اند. بیان چنین سخنان نسنجیده و خلاف واقع‌ای، طرف مقابل را کاملا جری می‌کند و من از کسی مانند آقای روحانی که یک دیپلمات باسابقه است، تکرار چنین اشتباه فاحشی را تعجب‌برانگیز می‌دانم. یعنی می‌گویید خزانه پر است؟ بله 13 مرداد 91 وقتی از خزانه گزارش‌گیری می‌شود صدهامیلیاردتومان در خزانه پول بوده است. 13 مرداد 92 هم باز گزارش‌گیری شده بیش از دوبرابر سال 91 موجودی داشته است. درآمدهای نفتی کشور هم طی سال‌جاری نسبت به سال قبل بسیار خوب بوده است و ذخایر ارزی نیز بسیار قابل‌توجه است. بنابراین گزارش‌های خلاف‌واقع هیچ دستاوردی جز اثبات ادعای آمریکا به‌دنبال ندارد. شما گفتید که اراده برای مذاکره باید در سطوح بالاتر حاکمیت به‌وجود آید. پس چرا اگر به گفته شما در دوره آقای احمدی‌نژاد ما فرصت بهتر یا موقعیت بهتری برای مذاکره داشتیم، این تصمیم گرفته نشد؟ پیشتر توضیح دادم که این یک مساله دوطرفه است. طرف مقابل هم باید بپذیرد که از موضع احترام و برابر با ایران مذاکره کند. بدیهی است تا چنین شرایطی پذیرفته نشود یا نشانه‌هایی از آن بروز داده نشود، اتخاذ چنین تصمیمی در سطوح بالای نظام دور از ذهن خواهد بود. من برگردم به سوالی که ابتدای همین بحث مطرح کردم. چطور است که بی‌پاسخ‌ماندن نامه رییس‌جمهور ما را شما ناشی از قدرت ما ارزیابی می‌کنید اما تماس تلفنی‌ای که آنها برقرار می‌کنند را ناشی از ضعف ما می‌دانید؟ بالاخره اگر قرار به برقراری ارتباط باشد باید یکی شروع کند و دیگری پاسخ بدهد. در غیر این صورت که ارتباطی برقرار نمی‌شود و قضیه بیشتر شکل یک ژست سیاسی یا تبلیغاتی می‌گیرد. بنده هیچ‌وقت نگفتم که بی‌پاسخ‌ماندن نامه رییس‌جمهور وقت به آقای اوباما ناشی از قدرت ما بوده است. گفتم نامه آقای احمدی‌نژاد به اوباما روشنگرانه بوده و هدف از آن مذاکره نبوده است. تماس تلفنی آقای اوباما با آقای روحانی هم بدون بستر و زمینه‌های لازم برقرار نشده است. گراهایی داده شد که او تماس گرفت. اوباما اگر مطمئن نبود که در آن طرف خط هم کسی منتظر تماس اوست حتما به آقای روحانی تلفن نمی‌کرد. او می‌دانست که اگر تماس بگیرد، آقای روحانی پاسخگو خواهد بود. فکر می‌کنم آقای احمدی‌نژاد هم وقتی نامه می‌نوشته حتما گوشه چشمی به دریافت پاسخ نامه داشته است! آقای احمدی‌نژاد هم اگر نامه‌ای به آقای اوباما نوشته است، در چارچوب سیاست‌های نظام بوده و هدف از آن هم، مذاکره بر مبنای دیدگاه طرف مقابل نبوده است. نامه آقای احمدی‌نژاد به اوباما یک محتوای روشنگرانه و هدایتگرانه داشته است. یعنی الان نیست؟ اگر قایل به این باشیم که سیاست‌ها و تصمیمات در این خصوص از سطوح بالاتر هماهنگ شده است. اگر اینطور بود که مورد نقد رهبری قرار نمی‌گرفتند. البته ایشان در کلیات نقد نکردند برخی رفتارها را نقد کردند و قبل از سفر هم بحث نرمش قهرمانانه مطرح شده بود. یعنی به نظر شما ما در عمل نرمشمان قهرمانانه بود؟ باید صبر کرد و دید. امیدوارم وقتی کف دستمان چیزی می‌گذارند رویمان بشود بگوییم که در ازای از دست دادن چه چیزی بوده است! اما برگردیم به همان بحث سکوت آقای احمدی‌نژاد درباره دانشگاه ایرانیان و برداشت 16میلیارد تومان که کلی شبهه ایجاد شد که اصلا چرا این پول برداشته شد. اگر هم قانونی بود چرا بازگردانده شد؟ از سویی ایشان آذرماه باید بروند دادگاه. در ارتباط با آقای رحیمی هم سخنگوی قوه قضاییه تایید کرده‌اند که پرونده ایشان در ارتباط با بیمه ایران تشکیل و بازجویی هم شده‌اند. همه اینها سوال‌هایی است که انتظار می‌رفت ایشان به آنها پاسخ دهند. بخشی از اینهایی که گفتید خیلی روشن است و باید از دستگاه قضایی سوال کنید. آنها باید نسبت به اتهاماتی که مطرح کرده‌اند پاسخگو باشند. من سخنگوی آقای رحیمی هم نیستم. درباره آقای احمدی‌نژاد هم ایشان طبق قانون عمل می‌کنند. برای خود من هم پیوسته احضاریه می‌آمد و بنده هم طبق قانون عمل می‌کردم و در دادگاه حضور می‌یافتم. درباره 16‌میلیارد تومان چطور؟ اگر قانونی برداشته شده بود چرا پس داده یا پس گرفته شد؟ در هفته‌های آخر دولت دهم بود که تصمیم به تاسیس دانشگاه ایرانیان در شورایعالی انقلاب فرهنگی گرفته شد. چرا اینقدر سریع؟ این شبهه تقویت شد که اعضای دولت برای آینده خود دنبال یک شغل و منبع درآمد و پایگاهی می‌گردند. عجله نکنید. بنده دارم به سوال شما جواب می‌دهم وقتی دارم به زمان تصمیم‌گیری درباره تاسیس دانشگاه اشاره می‌کنم در واقع دارم به سوال شما جواب می‌دهم. ضمنا توجه داشته باشید که دانشگاه یک کانون درآمدی نیست و کسی که قصد فعالیت درآمدزا داشته باشد به سمت تاسیس دانشگاه نمی‌رود و من این ادعا را بی‌اساس می‌دانم. کمک مالی دولت به موسسات غیرانتفاعی هم یک وظیفه قانونی است که برای ده‌ها موسسه و نهاد غیرانتفاعی انجام می‌شود. کمک مالی به دانشگاه ایرانیان بر اساس قانون اختصاص یافت و این مبلغ هم به حساب دانشگاه واریز شده بود. وقتی دکتر احمدی‌نژاد با جوسازی غیرمنصفانه از سوی برخی افراد در دولت فعلی مواجه شدند، دستور دادند تا کمک دریافتی از دولت به خزانه بازگردانده شود. اما اینجا دولت داشت به آینده اعضای خودش با توسل به یک حربه قانونی کمک می‌کرد. اگر کاری که کردند قانونی بوده است جو‌سازی که نمی‌توانسته آن را بلااثر کند. این حرف بی‌اساسی است که گفته شود دانشگاه ایرانیان برای تامین آینده اعضای دولت دهم ایجاد شده است. کمک‌های مالی به این دانشگاه نیز در چارچوب اختیارات قانونی دولت انجام شده است. آیا بازگرداندن این کمک به خزانه دولت محل اشکال است؟ در این زمینه اتهامات غیرمنطقی و نادرستی مطرح شده است. خب اگر اتهام بود چرا پول را برگرداندند؟ می‌توانستند از طریق مراجع قضایی ثابت کنند که همه اینها جو‌سازی است و کارشان قانونی بوده است. کسانی که اتهامی را مطرح می‌کنند باید آن را ثابت کنند و برای اثبات ادعای خودشان می‌توانند به مراجع ذی‌ربط مراجعه کنند. آقای احمدی‌نژاد بنا نداشت بر سر این موضوع با دولت آقای روحانی دعوا کند بنابراین دستور داد که این مبلغ به خزانه عودت داده شود و به این ترتیب بهانه از برخی عناصر دولت فعلی که با جوسازی می‌خواستند مقاصد سیاسی خود را دنبال کنند، گرفته شد. ولی سازمان بازرسی هم وارد شد و غیرقانونی‌بودن این برداشت را تایید کرد. یعنی همه باهم دارند جو‌سازی می‌کنند؟ استناد شما برای این ادعا چیست؟ کجا این بررسی را انجام داده است؟ برای انجام بررسی به چه کسی مراجعه کرده است؟ استناداتش کجاست؟ الان دانشگاه با چه بودجه‌ای قرار است اداره شود؟ در این زمینه نامه‌ای از طرف آقای بقایی به دولت فعلی نوشته شده و ضرورت اختصاص کمک‌های مالی به دانشگاه ایرانیان مورد تاکید قرار گرفته است. مورد دیگری که می‌خواستم از شما سوال کنم بحث دانشجویان ستاره‌دار و اخراج استادان دانشگاه بود. آقای احمدی‌نژاد به کل منکر این مساله می‌شد. در حالی که ما الان می‌بینیم از این دانشجویان و استادان اعاده حیثیت شده و طبق برخی آمار 400دانشجوی محروم از تحصیل به دانشگاه بازگشته‌اند. در دولت آقای روحانی کسانی به کار گرفته شده‌اند که از متحصنان دولت آقای خاتمی یا جریان فتنه حمایت کرده‌اند اما الان برگشته‌اند سرکار. سوال من چیز دیگری‌است. می‌گویم آقای احمدی‌نژاد به کل منکر چیزی شده بودند که الان معلوم شده است واقعیت دارد موضع رسمی دولت آقای احمدی‌نژاد همان است که قبلا هم اعلام شده بود. در دانشگاه کسی را به دلایل سیاسی ستاره‌دار نمی‌کنند. اگر دانشجویی در بیرون از محیط دانشگاه مرتکب بزه یا جرمی شده باشد که بر اثر آن بازداشت و زندانی شده و در نتیجه از تحصیل محروم مانده باشد این مساله نباید به حساب دانشجو بودن وی نوشته شود زیرا این جرم هیچ ارتباطی با دوران تحصیل او ندارد. بنابراین‌چنین فرضیه‌ای ممکن است وجود داشته باشد که برخی افراد به دلایل امنیتی بازداشت و از تحصیل محروم شده باشند که اکنون با پایان یافتن دوران محکومیت به دانشگاه بازگشته‌اند. البته خیلی‌ها هم بازداشت نشده بودند. بسیار خب، در حد یک فرضیه که اشکالی ندارد اما موضع دولت آقای احمدی‌نژاد همانی بود که اعلام شد و ستاره‌دار کردن دانشجویان به دلایل سیاسی را قبول نداشتند. پس چرا شدند؟ شما می‌توانید از وزارت اطلاعات دولت آقای روحانی بخواهید تا دلایل محرومیت افرادی را که شما مدعی آن هستید، اعلام کند. زیادند. می‌توانید فهرستشان را از وزارت علوم یا دانشگاه آزاد بگیرید. شما ادعایی را مطرح کرده‌اید و این شما هستید که باید فهرست ادعایی خودتان را منتشر کنید. سیاست دولت این نبوده که به  دلیل مسایل سیاسی کسی را ستاره‌دار کنند. الان مدعی هستید که یک عده‌ای را برگردانده‌اند به دانشگاه که اینها ستاره‌دار بوده‌اند. بسیار خب، بروید در این زمینه تحقیق کنید و از مسوولان دولت فعلی نیز بپرسید چرا این افراد مورد ادعای شما از تحصیل محروم شده بودند. شما به زور می‌خواهید بگویید که اینها به دلایل سیاسی ستاره‌دار شده بودند و بنده آن را نمی‌پذیرم. برای اینکه واقعا بوده است. علت محرومیت از تحصیل یک چیز است اما مساله اساسی تقبیح خود عمل محروم‌کردن از تحصیل است که برخلاف مفاد صریح قانون اساسی است. محرومیت از تحصیل موضوعی نیست که در قانون اساسی به آن اشاره شده باشد. همه آحاد جامعه در برابر قانون یکسان هستند و دانشجو بودن برای هیچ‌کس مصونیت ایجاد نمی‌کند. ممکن است فردی دانشجو باشد اما در خارج از محیط دانشگاه مرتکب عمل مجرمانه‌ای شود و مجازات ناشی از این عمل مجرمانه می‌تواند به مانعی در ادامه تحصیل او منجر شود که این مسایل هرکدام باید در فایل مخصوص به خودش بررسی شود اما به نظر می‌رسد که شما قایل به تفکیک موارد نیستید. در شرایطی که دولتمردان سابق زمانی برای نقد دولت فعلی نگه داشته‌اند و فعلا صلاح را در سکوت می‌بینند من می‌خواهم از شما سوال کنم که نقدتان به این دولت چیست؟ نقد باید متوجه موضوعات مشخصی باشد. اما در یک نگاه کلی به دولت فعلی می‌توان گفت که میانگین سنی اعضای دولت آقای روحانی بیش از حد متعارف است و بعضا به طنز از آن به‌عنوان خانه سالمندان یاد می‌کنند. البته برخی اعضای دولت از ابتدای مسوولیت خود، بنای بهانه‌جویی را گذاشته‌اند و این امر می‌تواند اقتضای سن بالا باشد. علت این نیست که ما تجربه ناخوشایندی از جوانگرایی داشتیم؟ پس شما در موضع پاسخگویی هستید نه سوال. یعنی از حالت بی‌طرفی خارج شده‌اید و روزنامه‌نگار مستقل نیستید.  
کد خبر: ۲۱۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۸/۰۹

چه اشکالی دارد به جای این فیلم های رزمی هنگ کنگی و چینی که تلویزیون پخش می کند ما بلند شویم و برویم به منطقه آقای بزرگواری نگاه معمولی داشته باشیم تا ایشان ما را له کند و مردم سرگرم شوند؟ آیدین سیار سریع در قانون نوشت: «تلویزیون جلسه رای اعتماد مجلس به سه وزیر پیشنهادی دولت را بطور زنده پوشش می دهد.» وقتی این خبر را خواندیم پیش خودمان فکر کردیم چرا تلویزیون به جای تولید برنامه هایی که خود برنامه ساز هم حاضر به دیدن آنها نیست از ظرفیتی به نام مجلس استفاده نمی کند؟ در همین راستا پیشنهاد ما این است که جلسات عادی مجلس و حتی وقت‌هایی که مجلس خالی از نماینده است هم از تلویزیون پخش شود، برای این که ما بررسی کردیم و دیدیم هر کدام از نمایندگان محترم مجلس برای خودشان یک پا برنامه در ژانر مخصوص هستند و حیف است از ظرفیت‌های ایشان استفاده نشود.در ادامه به بعضی از این هنرمندان اشاره می کنیم. - آقای بزرگواری نماینده کهگیلویه در جلسات اول رای اعتماد گفته بود «هر کس به منطقه من نگاه ویژه نداشته باشد با چماق لری با او برخورد می کنم.»، چه اشکالی دارد به جای این فیلم های رزمی هنگ کنگی و چینی که تلویزیون پخش می کند ما بلند شویم و برویم به منطقه آقای بزرگواری نگاه معمولی داشته باشیم تا ایشان ما را له کند و مردم سرگرم شوند؟ - تولید فیلم های ترسناک و در ژانر وحشت هم هزینه بسیار بالایی دارد و هم موجب بروز بیماری های قلبی می شود در حالی که نشان دادن نطق کوچک زاده و رسایی تنها باعث بروز بیماری های قلبی می‌شود و هزینه ای ندارد. از این دو عزیز هم به جای فیلم های نامناسب استفاده شود. - در سال‌های گذشته تلویزیون برنامه‌ای پخش می کرد که مجری این برنامه بعد از پخش یک نمایش از بینندگان می پرسید آیا این داستان واقعیت داشت یا ساخته و پرداخته ذهن نویسنده ما بود؟ حالا این برنامه پخش نمی شود ولی به جایش می توان از نادر قاضی پور استفاده کرد. ما شاهد بودیم بعضی‌ها که برای اولین بار نطق های ایشان را گوش می دادند با تعجب می پرسیدند: این واقعیه یا فتوشاپه؟ بعد از نطق های ایشان مجری برنامه می تواند از بینندگان بپرسد: خب به نظر شما این نطق واقعی بود یا ساخته ذهن طنزنویس ما بود؟ - از علی مطهری به عنوان 20:30 معکوس و در موضع مخالف استفاده شود. - به جای برنامه «ورزش، شروعی دوباره» دوربین مجلس به مدت سی دقیقه حرکات نمایشی آقای حدادعادل را به عنوان نمادی از نشاط، تحرک و پویایی به نمایش بگذارد. - تلویزیون گهگاهی پشت صحنه دوبله فیلم های خارجی و تصویر دوبلورها را نشان می دهد که با حضور آقای علی لاریجانی دیگر به این برنامه هم نیازی احساس نمی‌شود. نمونه: هی مایکل! دارم بهت هشدار میدم بننن‌شینی سر جات! - برنامه آموزش آشپزی به جای سوسول بازی های سامان گلریز با اجرای غیورمردانه   روح ا... حسینیان در صحن علنی مجلس پخش شود. البته این شیوه مشکلات خاص خودش را هم دارد، یکی این که حسینیان غیر از املت غذای دیگری بلد نیست آموزش بدهد، دوم این که برای هر دفعه ضبط برنامه باید منت جک استراو را بکشیم که بیاید ایران و برود توی ماهیتابه! اصلا تلویزیون می تواند هیچ کدام از این کارها را انجام ندهد و به جای آن جمعی از طنزپردازان را برای تولید یک طنز سیاسی پر محتوا دور هم جمع کند. البته این کار هم نشدنی است، چون اگر این کار انجام شود طنزنویس داخلی چطوری از بدبختی و بی‌توجهی بمیرد و از آن مهم تر دکتر کپی و سالی تاک و این مفاخر از کجا مخاطب برای خودش جذب کند؟ بهرحال اینها هم موضوعات مهمی بود که ما بهش فکر نکرده بودیم.
کد خبر: ۲۱۷۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۸/۰۴

زماني که دوستان هم خوابگاهي متوجه مي شوند اهل کجا هستي دور هم جمع مي شوند و پيامک هاي طنز خود را درباره آن استان و قوم مي خوانند آن زمان است که آن خنده تلخ ترين خنده عمرت مي شود
کد خبر: ۲۱۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۸/۰۳

آوای دنا/رؤيا صدر طنزپرداز کشور از نحوه گرايشش به موضوع طنز و از حسین پناهی سخن گفت. اين طنزپرداز و پژوهشگر در گفت‌وگو با ايسنا، درباره سال‌هاي کودکي‌اش گفت: من متولد سال 1339 در تهران هستم‌، خانواده‌ام خانواده تحصيل‌کرده‌اي بودند و پدرم در دانشکده ادبيات درس خوانده بود. من از کودکي با کتاب سروکار داشتم؛ اما زمان ما اين‌طور نبود که خانواده‌ها خط و مشي مشخصي را براي‌مان درنظر بگيرند. خانواده‌ها با ما کاري نداشتند و من براساس علايق شخصي‌ام توي کتابخانه پدرم مي‌گشتم و کتاب‌هايي را که دوست داشتم، مي‌خواندم. سال‌هاي آخر دبستان آثار جمال‌زاده را مي‌خواندم و «کباب غاز» او را حفظ شده بودم. داستان‌هاي عزيز نسين هم آن وقت‌ها بود و من به آن‌ها علاقه داشتم. برادرم مجله «فردوسي» که مي‌خريد، من قسمت‌هاي طنزش را مي‌خواندم. او درباره شروع کارش به طنزنويسي گفت: بعد از انقلاب فرهنگي که دانشگاه‌ها تعطيل شد، من وارد بازار کار شدم. مدتي در نشريه «اميد انقلاب» کار مي‌کردم که روزنامه ارگان دانشجويي سپاه بود. مدتي در آن‌جا مي‌نوشتم و داستاني طنز درباره درگيري‌هاي سياسي در مدارس به طنز نوشتم که در پاييز 59 چاپ شد و اولين داستان طنز من بود. بعد از آن به مجله «زن امروز» رفتم که اول عضو هيأت تحريريه و بعد عضو شوراي سردبيري‌ اين مجله شدم. بعد از آن صفحه «در حاشيه، در متن» را داشتم و مسؤول اين صفحه شدم. آن موقع‌ها حسين پناهي به ما مطلب مي‌داد و او اولين کسي بود که به من ياد داد مي‌توانم براي نوشتن جور ديگري نگاه کنم. وقتي نوشته‌هاي حسين پناهي را مي‌خواندم، مي‌ديدم که چقدر متفاوت فکر مي‌کند و مي‌نويسد. يک بار به او گفتم، اين‌ها که طنز نيست، خيلي تلخ است. اما او با اين‌که نياز مالي داشت، مي‌گفت، من براي دلم مي‌نويسم و نمي‌توانم جور ديگري بنويسم. اين طنزنويس همچنين گفت: از سال 72 همکار مجله «گل‌آقا» شدم و تا سال‌هاي 75، 76 فعاليت‌هايم صرفا به حوزه طنز محدود مي‌شد.
کد خبر: ۱۸۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۵/۰۸

مرکز تحقيقات صدا و سيما اعلام کرد: طبق شيب افزايش رشد آراء کانديداها، قاليباف دو دوره ديگر و رضايي پنج‎ دوره ديگر رئيس جمهور خواهند شد/پيامک روحاني به قاليباف: نه خوشگلم نه بورم، الان رئيس جمهورم به گزارش آوای دنا، نشریه پنجره نوشت: در ايام انتخابات، بازار پيامک‎هاي طنز داغ‎تر شده بود. مردم در قالب طنز ديدگاه‎هاي سياسي‎شان را رد و بدل مي‎کردند. برخي از اين پيام‎ها که قابل چاپ بود، در ادامه مي‎آيد:قبل از انتخابات:فکر مي‎کنم غرضي واقعا توجيه نيست که روي کاغذ، اون هم مي‎تونه رئيس‎جمهوري بشه. کلا فکر مي‎کنه به‎عنوان يکي از مردم اومده تو مناظره.فقط غرضيه که مي‎تونه در پاسخ به همه سؤالات، تاريخ ايران رو از زمان هخامنشيان تا احمدي‎نژاد زير تيغ نقد ببره.واکنش روشن‎فکران لندن‎نشين به نتايج انتخابات:سؤال: کي اول شد؟۱- جليليخب از اولش معلوم بود، اينا نمي‎ذارن کسي ديگه رئيس‎جمهوري شه. اسکلايي مث شما بازيچه اينا ميشن۲- قاليبافخب از اولش تابلو بود جليلي رو آوردن که قاليباف انتخاب بشه، شک داشتي؟ ... واقعا اسکلي۳ - رضاييميدونستم، اينا بهرحال يه سري رو رو مي‎کنن، اما يکي رو مي‎خوان که هم از خودشون باشه، هم سوپاپ اطمينان باشه. خيلي واضح بود از اولش. اسکلا چرا نفهميديد از اول۴ - ولايتيخب تابلو بود، از خودشون يکي رو انتخاب کردن بقيه هم سرکاري بودن، شمام اسکل بوديد رفتيد دنبال روحاني۵ - روحانيمعلوم بود، اينا گير کردن تو کار هسته‎اي، روحاني رو آوردن که نجاتشون بده. شماهام افتاديد دنبالش، فقط کمک کرديد به اينا که نجات پيدا کنن. اسکليد همه‎تون۶ - غرضيدفه پيش هم يکي انتخاب شد که هيشکي فک نمي‎کرد، اين دفه هم همون کارو کردن، سخت نيست درک اين چيزا اسکل جان«فرصت» و «ظرفيت» مي‎خوان بعد از انتخابات از سعيد جليلي شکايت کنن. زخم شدن.کاش براي ازدواج هم مثل انتخابات عمل مي‎شد. چند‎تا نامزد توسط مامانم تأييد صلاحيت مي‎شدن. مي‎آمدن دونه دونه از هنر‎هاي خود و برنامه‎هاشون برام توضيح مي‎دادند، بعدش منم سر فرصت با بصيرت و آگاهي همسرمو انتخاب مي‎کردم.مهم‎تر اين که: هر چهار سال يکبار هم فرصت داشتم يه حماسه ديگري بيافرينم!هنگام شمارش آراء:پيامک رضايي به غرضي: اگه رأي نياوردي ناراحت نشو! منم اولاش تفريحي کانديدا مي‎شدم!پيامک کروبي به روحاني: نخواب حسن! خطرناکه حسن!غرضي تنها کسيه که امشب راحت خوابيده!يه روز روحاني و قاليباف داشتن مي‎رفتن دور دوم، جليلي مياد مي‎گه: ئه‎، ئه، ما سه تا رو کجا ميبريد؟بعد از انتخابات:احمدي نژاد الان داره لامپ مهتابي اتاقشو باز مي‎کنه، مي‎گه خودم خريدم مي‎خوام ببرمش.حکومت حاضر نشد حتي فقط چيزي حدود ۲۵۰هزار رأي را جابه‎جا کند تا انتخابات به دور دوم برود، ولي ۱۱ميليون رأي را هم نخواند و هم جابه‎جا کرد! مملکته داريم؟!قاليباف اعلام کرد تا اطلاع ثانوي اتوبان امام علي، صدر و حتي همت مسدود است؛ آشغال‎هاتونو هم بديد روحاني جون‎تون براتون ببرههم سازش هم تسليم درود بر روحانيپيامک روحاني به قاليباف: نه خوشگلم نه بورم، الان رئيس جمهورمبدبخت شديم رفت، مثل اينکه روحاني ديشب تو شلوغيا کليدشو گم کرده!آقا شايد باورتون نشه، از موقعي که روحاني رئيس جمهور شده، کشوي ميزم راحت بسته ميشه. روحاني متشکريم!از رئيس جمهوري مي‎خواهيم فيلترينگو از دوماه ديگه برداره؛ من پروکسي سه ماهه خريدم، استفاده کنم حيفهقراره اگر تيم‎ملي کره رو نبره و نره جام‎جهاني، بريزيم بگيم تقلب شدهتو اين يک هفته مملکت از شرايط شعب ابي‎طالب به لاس و گاس تغيير کردهدولت غم سراومد / رفيق اکبر اومد / ببين چه با ناز اومد / حسن کليد ساز اومدخوب خداي عزيز! بابت اين شادي‎ها خيلي ممنونيم، حالا برو سر اصل مطلب و بگو دقيقا از ما چي مي‎خواي!؟احمدي‎نژاد در حال برگشت به گرمسار: يادش بخير پارسال اين موقع نيويورک بوديمروحاني از غرضي دعوت کرد به همراه چندنفري که به او رأي دادند برند منزلش برا شامآن چنان صلوات‎هاي جليلي فرستادند که فضا روحاني شدميگن اشتون مهرش رو گذاشته اجراميگن قاليباف دستور داده پل صدر رو خراب کنن باهاش تونل توحيد رو پر کننآگهي مناقصه فروش تجهيزات سازمان انرژي اتمي: سانتريفيوژ دانه‎اي ۲۰هزارتومانمرکز تحقيقات صدا و سيما اعلام کرد: طبق شيب افزايش رشد آراء کانديداها، قاليباف دو دوره ديگر و رضايي پنج‎ دوره ديگر رئيس جمهور خواهند شد.محسن رضايي به اعضاي ستاد تبليغاتي‎اش گفت: جهت جلوگيري از اسراف در هزينه‎هاي تبليغاتي خواهشمند است بنرها را مرتب تا کنيد تا در دوره بعدي استفاده کنيم.انتخاب شايسته سيد حسين موسويان به سمت دبير شوراي امنيت ملي را به جبهه پايداري و نامزد اصلح‎شان تبريک عرض مي‎کنيم.ذکر برخي اصولگرايان: يا حجت‎بن الحسن / کليدو بگير از حسندکتر شريعتي: «ايام انتخابات شده، يادي از ما نمي‎کنيد؟ بي‎معرفتا!»
کد خبر: ۱۷۸۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۴/۰۶

از قفل، با کلید،درست استفاده کن / کاری نکن به جان تو گردد بلا، کلید / یک عمر میتوان سخن از قفل یار گفت / پس در میان این همه مضمون چرا کلید!؟
کد خبر: ۱۷۰۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۳/۱۳

اوای دنا-روزنامه کیهان نوشت: اشکال بزرگی که در سخنان و مباحث اکثر نامزدها در مناظره دیروز وجود داشت؛ سیاه‌نمایی آنها از شرایط و موقعیت جامعه و کشور بود. این در حالی است که انتظار می‌رفت نامزدها به بیان واقعیت‌ها پیرامون وضعیت کشور می‌پرداختند و بیشتر برنامه‌هایشان را به منظور رفع مشکلات اقتصادی مطرح می‌کردند.گفتنی آن است که تمامی نامزدها خود در سال‌های گذشته مسئولیت‌های مختلفی را برعهده داشتند و به نظر می‌رسد سیاه‌نمایی از سوی اکثر آنها به دلیل فرار از مسئولیت‌پذیری در بروز و ظهور مشکلات کنونی در حوزه‌های مختلف است.کیهان در همین خصوص در ستون طنز خود نوشت:گفت: اکثر نامزدهای ریاست جمهوری در مناظره تلویزیونی دیروز، تصویر سیاهی از موقعیت جمهوری اسلامی و عملکرد دولت کنونی ارائه دادند. گفتم: خب! باید سیاه‌نمایی کنند تا بتوانند خودشان را به عنوان نجات دهنده جا بزنند! گفت: مثلاً مجری، تصویری از یک بازار بسیار شلوغ و پرازدحام را نشان داد و نظر آنها را درباره آن پرسید، و هر یک از آنها با حمله به دولت کنونی درباره آن اظهارنظر کردند. یکی گفت؛ حیف که جیب آنها خالی است! دیگری گفت؛ صورت خود را با سیلی سرخ کرده‌اند، آن یکی گفت؛ نگاه مردم به مغازه‌ها نیست و معلوم است پول ندارند! و... گفتم: هیچکس هم پیدا نشد که بگوید اگر اینطوری است که شما می‌گوئید، اینهمه جمعیت در بازار که یک مرکز خرید است چه می‌کنند؟!گفت: یعنی دولت کنونی یک اقدام درخور تقدیر هم نداشته است؟ گفتم: چه عرض کنم؟! یارو می‌گفت؛ کتاب «پیرمرد و دریا» تنها کتاب خوبی است که مرحوم جلال آل احمد نوشته است! گفتند؛ ولی کتاب پیرمرد و دریا را ارنست همینگوی نوشته است و یارو بدون آن که به روی خودش بیاورد گفت؛ دیگه بدتر، یک کتاب خوب هم که دارد، ارنست همینگوی برایش نوشته است!
کد خبر: ۱۶۸۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۳/۱۱

حق را بشناسید آنگاه یارانش را خواهید شناخت ،باطل را بشناسید ،آنگاه طرفدارانش را خواهید شناخت.(نهج البلاغه حکمت 262)
کد خبر: ۱۲۶۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۰/۰۸

اوای دنا:تابستان 8 سال پيش در چنين روزي همه ايران يک نام را زمزمه ‌کرد، براي يک نام بغض کرد، براي يک نام اشک ريخت و شعر خواند؛ حسين پناهي. مردي که کودکي‌اش را 48 سال تمديد کرد.حسين پناهي خود درباره رسالتي که در زندگي داشت به وضوح گفته بود که «رسالت من چنين است، تا دو استکان چاي داغ را از ميان دويست جنگ خونين به سلامت بگذرانم، و در شبي باراني، چشم در چشم با خداي خود نوش کنم!»به گزارش هنرآنلاين، هشتمين تابستان است که او به آن سوي پنجره‌ها کوچ کرده، آنقدر زود گذشت که ما از آن روز تا امروز و احتمالا تا هميشه، مرثيه‌خوان روزهايي هستيم که بودنش را نفهميديم و چه حيف! حسين پناهي، يک بازيگر يا شاعر به معني صرف کلمه نبود ولي هرچه بود، جهان غريب پناهي، همان قدر جلوي دوربين سينما عيان مي‌شد که روي سن تئاتر، که بر دفتر شعر و اين را با زبان شرح دادن، محال!حسين پناهي دژکوه، در سال 1335، در روستاي دژکوه شهر سوق از توابع شهرستان دهدشت در استان کهگيلويه و بويراحمد متولد شد. پس از اتمام تحصيل در بهبهان به توصيه و خواست پدر براي تحصيل به مدرسه آيت‌الله گلپايگاني رفت و بعد از پايان تحصيلات براي ارشاد و راهنمايي مردم به محل زندگي‌اش بازگشت.چند ماهي در کسوت روحانيت به مردم خدمت ‌کرد. و پس از مدتي نتوانست در کسوت روحاني باقي بماند.حسين به تهران آمد و سر از آکادمي علوم هنري آناهيتا درآورد و تحت آموزش مستقيم دکتر مصطفي اسکويي، با عناصر و تکنيک بازيگري به روش استانيسلافسکي که اسکويي و همسرش بنيانگذار اين سبک در ايران بودند، با تئاتر کلاسيک نوع اروپايي به بهترين نحو آشنا شد و يکي از شعرهاي معروف خود را با نام”براي آناهيتا" در آن زمان سرود و به استادش تقديم کرد.پناهي بازيگري را نخست از مجموعه تلويزيوني”محله بهداشت" آغاز کرد. سپس چند نمايش تلويزيوني با استفاده از نمايشنامه‌هاي خودش ساخت که مدت‌ها در محاق توقيف ماند تا بالاخره با پخش تله‌تئاتر”دو مرغابي در مه" از تلويزيون که علاوه بر نوشتن و کارگرداني خودش نيز در آن بازي مي‌کرد خوش درخشيد و با پخش نمايش‌هاي تلويزيوني ديگرش، توجه مخاطبان خاص و عام را به خود معطوف کرد. (نمايش‌هاي”دو مرغابي در مه" و”يک گل و بهار" که پناهي آنها را نوشته و کارگرداني کرده بود، بنابه درخواست مردم به دفعات از تلويزيون پخش شد.)در دهه شصت و اوايل دهه هفتاد او يکي از پرکارترين و خلاق‌ترين نويسندگان و کارگردانان تلويزيون بود. به دليل فيزيک کودکانه و شکننده، نحوه خاص سخن گفتن، سادگي و خلوصي که از رفتارش مي‌باريد و طنز تلخش بازيگر نقش‌هاي خاصي بود. اما حسين پناهي بيشتر شاعر بود و اين شاعرانگي در ذره‌ذره جانش نفوذ داشت. تا اينکه نخستين مجموعه شعرش با نام”من و نازي" در 1376 منتشر شد. (اين مجموعه شعر تاکنون 17بار تجديد چاپ شد و به 6 زبان زنده دنيا ترجمه شده است.)کار هنري از زبان پناهيدر کودکي نمي‌دانستم که بايد از زنده بودنم خوشحال باشم يا نباشم. چون هيچ موضع‌گيري خاصي در برابر زندگي نداشتم. فارغ از قضاوت‌هاي آرتيستيک در رنگين کمان حيات ذره‌اي بودم که مي‌درخشيدم. ديدن پرواز دور از دسترس و افسانه‌هاي عقاب‌ها، حمله ساليانه ميليون‌ها ملخ و… همه اينها براي من، عجيب، موثر و جالب بود. بعد از مدتي ديدم مثل جاروبرقي تمام آن تصاوير و اتفاقات را در ذهنم جمع کرده‌ام و حالا در کارهاي نيمه هنري که انجام مي‌دهم، نشانه‌هايي شده‌اند که نمي‌گذارند يا نمي‌خواهند از گذشته‌ام جدا شوم.سينما، شعر، هنر از زبان پناهيعلاقه شماره يک من، شعر است، بعد به سينما گرايش پيدا کردم که همسايه ديوار به ديوار شعر است. شعر، سينما را نگه داشته‌است وگرنه در حد گرايش‌هاي مستند يک‌بار مصرف مي‌ماند. کسي که براي نخستين بار طرح پاپوشي به اسم کفش را طراحي مي‌کند اسم کارش هنر است. اين بارها تکرار شده که”من اگر مي‌توانستم شعر بگويم هيچگاه فيلم نمي‌ساختم." اين گفته خالق فيلم‌هاي ايثار، نوستالژيا، و آيينه است، تارکوفسکي پيام‌آور سينما. من هم وقتي از سينما مي‌گويم، منظورم آثاري است که جرقه‌اي از خلاقيت سازنده را در آن مي‌بينم. من سعي کردم روشنايي شعر را با خودم در سينما حفظ کنم. نه شعر خودم را بلکه شعري را که در دنيا مطرح است. اين شعر را در نظر بگيريد:”کوه‌ها در دور دست مي‌درخشند در چشم سنجاقک…"اين يک هايکوي ژاپني است.به نظر من بازيگري که نقشي را در مقابل دور بين بازي مي‌کند، عمده بار بازيگري‌اش بر نکات و انديشه‌اي است که در ذهن دارد و تماشاگر نمي‌بيند. شما از کجا مي‌دانيد که در ميان يک ديالوگ، چنين ذهنياتي مثل اين هايکو نباشد؟ چنين فرضيات ذهني، هميشه تاثيرگذارتر از امکانات در دسترس است، مثل ديالوگ يا حرکت. آن فرضيات بازيگر است که با خود مي‌گويد اگر فلان لحظه را اينطوري عکس‌العمل نشان بدهم، بهتر است. نمي‌خواهم بگويم همه بازيگران با شعر سر و کار دارند بلکه هرکس به فراخور حالش فرضيات ذهني براي کار خود کنار مي‌گذارد.بازي در نقش افراد مجنون و کودکانقبلا هم گفته‌ام باز هم مي‌گويم، بعد از مرگم متوجه خواهيد شد که چرا در چنين نقش‌هاي کودکانه‌اي ظاهر مي‌شوم و اين حرف بين برخي از دوستان سوءتعبير شده‌است. منظورم اين نبوده که من نابغه‌اي هستم که بعد از مرگم به وجود نازنينم پي مي‌برند. نه، مي‌خواستم بگويم بعضي چيزها تا وقتي آدم هست، حالا هر کسي، نمي‌شود در مورد آن حرف زد. چون اگر بگويي، پر مي‌شوي از”من".مي‌خواستم بگويم کليد گم گمشده‌هاي ما در جيب دل بچه‌هاست (و در جيب هر کس که شبيه بچه‌هاست)؛ بقيه به قدرت، بازيگرند. اگر براي ارائه اين شخصيت‌ها دنبال الگو بگرديم در جامعه فراوان به چشم مي‌خورد، افرادي که فقط از حيث جسماني بزرگ شده‌اند و گاهي دست به اعمالي مي‌زنند که هيچ ربطي به منطق و دو دو تا مي‌شود چهارتاهاي حسابگرانه ندارد.کودکي از زبان پناهياز زماني‌ که دوران کودکي را از دست دادم در اين انديشه بودم، ما ايلياتي بوديم شب‌ها پهنه‌اي به وسعت آسمان، زمينه روياهاي دور و درازمان بود. شب‌ها آنقدر به آسمان نگاه مي‌کرديم تا خوابمان ببرد. در آن پهنه، ذهن ما به جايي نمي‌رسيد اما مي‌توانستيم ستاره‌اي را انتخاب کنيم و دلخوش آن شويم. ما به سياهچاله‌ها فکر نمي‌کرديم، شايد به اين خاطر که دوران کودکي، دوران حيرت است.بعد از اين دوره بزرگترين مسئله‌ام”مرگ" بود. هميشه اين بودن يا نبودن، برايم سوال غليظ و پيچيدهاي بوده و هست و هميشه هم بي‌جواب مانده؛ آيا مرگ، پاسخ بزرگي به زندگي ماست؟ چرا بار آگاهي بر گرده انسان گذاشته شد؟ يا ما چرا مي‌بينيم؟ ما چرا مي‌پرسيم؟ هميشه اينها براي من معماهاي لاينحل بوده‌است. درگير شدن ذهن با مرگ، هميشه با آرزوي ديرينه انسان براي رسيدن به دستاويز عشق، ارتباط تنگاتنگ داشته‌است.
کد خبر: ۹۱۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۵/۱۶

اوای دنا-تابناک :خدایا نماینده ای می خواهیم که بر بی ثمری انتخابش افسوس نخوریم !. خدایا از تو می خواهیم تا نمایندگی و هورا کشیدن ها ، نام و نان حرام برای او نیاورد و از آنهایی باشد که وکالت را به نفع مردم نمایندگی کند و نام و نان شهرت ، شکم او را به خودخواهی ها انباشته نسازد. و قانون این کلمه جادوئی را همواره در پیش او فرایاد آر تا از قانونگذارانی نباشد که قانون شکن باشد و بر قانونشکنان قدرتمند چشم بندد. تبلیغات انتخابات مجلس شورای اسلامی شروع شده است و شعارهای انتخاباتی گروه های مختلف بر درو دیوار شهر نقش بسته است ، در کنار این شعارهای  و وعده های انتخاباتی از سوی کاندیداها ، مردم هم مطالباتی دارند که گاهی این مطالبات را از خود نمایندگان و گاه از خدای نمایندگان می خواهند . این مطالبات واقعی را در قالبی طنز آلود از جانب خوانندگان مطرح می کنیم : نیایش اول : خدایا به ما نماینده ای عطا کن تا در چهار سال بعد بر بی ثمری انتخابش افسوس نخوریم و بر بیهودگی کارهایش سوگوار نباشیم.خدایا نماینده ای برای ما برگزین که ما را از فاجعه نامیمون تخریب و ثروت سالاری که همه گیر شده و وقاحتش حتی در بین احباب انقلاب از بین رفته و هرکس در آن آلوده نشده باشد غیر مدبر خوانده می شود مصون بدارخدایا تورا سپاس می گویم و از تومی خواهیم نماینده آینده ما را در برابر پول و خواهشهای نفسانی ، سرخم فرود نیاورد و منافع مردم را در برابر باندهای قدرت و ثروت ذبح شرعی و قانونی نکند.خدایا کسبه و عمله ارتجاع و انحراف با یکدیگر هم آواز شدند و می خواهند عقایدمان را اسیر پسند خرمهره های خرافات کنند و همه را مقلد عقاید عوامانه ای کنند که پوچی آن در زرورقی از سخن های ظاهر فریب پنهان شده است و تمام تلاش آن است که به جای معروف منکر فروشد و منکر را به جای معرف بر مردم بنشانند.خدایا نماینده ای می خواهیم تا مسئولیت بسیار سنگین نمایندگی را سبک تلقی نکند و آن را به درشکه حمل منافع اطرافیاننش و هم قبیله هایش تبدیل نکند.خدایا مدرس وار بودن، مدرس وار زیستن، مدرس وار اندیشیدن، مدرس وار سخن گفتن و مدرس وار سکوت کردن ، آنکه شهسوار سیاست در عرصه دیانت و تک سوار دیانت در پهنه سیاست بود و پارسائی را با پالیسی آمیخته و تتخصص را در مدیریت ممزوج کرده بود بر کام نمایندگان ما بچشان.خدایا از تو می خواهیم تا نمایندگی و هورا کشیدن ها ، نام و نان حرام برای او نیاورد و از آنهایی باشد که وکالت را به نفع مردم نمایندگی کند و نام و نان شهرت ، شکم او را به خودخواهی ها گنده نسازد. و قانون این کلمه جادوئی را همواره در پیش او فرایاد آر تا از قانونگذارانی نباشد که قانون شکن باشد و بر قانونشکنان قدرتمند چشم بندد.خدایا همواره ترا سپاس می گوئیم و از تو می خواهیم تکریم و ارزش مردم تنها در لسان نباشد و به آنان بفهماند که بجای آنکه بنوازد نزند، بجای آنکه همگام توسعه باشد، سد راه آن نباشد، حق شناسی ها را با حق کشی ها پاسخ ندهد و دست فشدردن مردم را باسیلی جواب ندهد. بجای آنکه از منافع مردم دفاع کند بر آن حمله نکند و دفاع و تقویت و امید مردم را با سرزنش ها و تمسخرهای نومیدکننده تضعیف نکند. آنها را متهم به عوام بودن نکند و از آفت نخبه پنداشتن و سروری جستن دوری جوید.ای خدای بزرگ ! نماینده ای عطا کن تا تشویق ها و هورا کشیدن های همراهان باعث اشباع عقده های روحی خودخواهانه اش نگردد و بر کبر و خودبینی و خود برتر بینی و خودفریبی ومردم فریبی او نیفزاید. استبداد و خودبرتر بینی اربابان قدرت او را از نظارت دائم بر قدرتمداران بازندارد و نترساند.خدایا عنصر آزادی ، عدالت،؛ وحدت و خدمت را همواره برای آنان فرایاد آر و تا او تنها از تو پاداش خواهد و حلاوت خدمت را که هر دلی اگر اندکی از آن چشید هیچ قندی در کامش شیرین نیست برا بر او بچشان تا پندها و توصیه ها و انتقادها در نظر او شیرین شود.خدایا وعده های دروغین، دروغ؛ ریا، باند بازی، لابی گری برای اربابان قدرت، قبیله گرائی سیاسی و خودمرجع پنداری را با اکسیر صداقت و سلامت محو کن و او را به نخواستن و زیر بار نرفتن به توصیه های باندهای قدرت روئین تن کن!.
کد خبر: ۵۰۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۲/۰۶

اوای دنا-اسدالله ربانی مهر:كانديداها از وعده‌هاي غير ممكن پرهيزكنند.در روزهاي آينده و با ثبت‌نام كانديداهاي انتخابات مجلس شوراي اسلامي، فعاليت‌هاي كانديداهاي احتمالي مجلس نهم شوراي اسلامي در سطح استان بيشتر شده و خبر اصلي اكثر محافل موضوع انتخابات است، در اهميت بالا بودن جايگاه مجلس شوراي اسلامي در كشور جمهوري اسلامي ايران جاي هيچ شك و شبهه‌اي نيست و اگر انتخاب‌ها براساس ملاك‌ها و معيارهاي درست باشد نتيجه آن توسعه و آباداني كشور است و اگر غير از اين باشد نمي‌تواند چندان در جهت توسعه مفيد و اثرگذار باشد.اما يكي از مسائل و محورهاي مهم در انتخابات، اخلاق انتخاباتي است كه در يك جامعه اسلامي بايد بيشتر مورد توجه قرار گيرد بالاخره كساني كه خود را براي اين صحنه حساس اجتماعي آماده مي‌كنند بايد خود از جهات مختلف الگويي مناسب براي ديگران باشند، كانديداها بايد با رعايت اخلاق انتخاباتي در گفتار و كردار صادق باشند، بيشتر از آن كه اهل شعار و وعده باشند اهل برنامه باشند و در سخنان خود جهت انصاف و اخلاق را رعايت كنند.متأسفانه گاهي شاهد دادن بعضي وعده‌هاي غير ممكن از سوي كانديداي انتخابات هستيم كه چندان با موضوع كاري مجلس ارتباط ندارد و بيشتر دخالت در حوزه‌هاي كاري ساير قواست، هيچ كس نمي‌تواند جايگاه بالاي مجلس را ناديده بگيرد اما بايد سعي كرد بيشتر وعده‌هايي به مردم داده شود كه امكان اجراي آن‌ها وجود داشته باشد و البته وعده‌ها براساس تفكر و كار كارشناسي باشد نه اينكه مسائلي را عنوان كنيم كه چندان قابل اجرا نباشد و در صورت عدم اجرا شاهد ايجاد بي اعتمادي مردم خواهيم بود اين در حالي است كه اعتماد مردم بالاترين سرمايه است و بايد سعي كرد اين سطح اعتماد را بالا برد.كانديداهاي محترم انتخابات اكثراً افرادي هستند كه سابقه كاري آن‌ها براي مردم روشن است و مردم با اندك بررسي مي‌توانند گزينه مناسب را انتخاب كنند و به نظر نمي‌رسد نيازي به دادن بعضي وعده‌هاي غير ممكن باشد.به هر حال اميدواريم كه انتخاب مردم در اين مقطع حساس فارغ از هر گرايشي كه باشد در جهت خدمت به مردم و توسعه و آباداني كشور عزيزمان ايران باشد. ان‌شاءا... اماشعري طنز ازوبلاگ يكي ازدوستان درموردوعده هاي غيراصولي بعضي كانديدا:گربه مجلس راه یابد پای منهرچه ویرانی است عمران می کنم می روم هر شب به میدان های شهرهر چه ساعت بود میزان می کنم کوچه های تنگ را هر شب فراخهرچه بن بست است دالان می کنم چاله های شهر را چاه عمیقهرچه دالان را خیابان می کنم مرده ها را می کنم ساماندهیشهرتان را باغ رضوان می کنم شاعران شهر را در خانه امهفته ای یک بار مهمان می کنم می شوم هر شب سوار بلدوزرهر چه ناصافی است ویران می کنم می نویسم طنز بر دیوار و درشهرتان را من نمکدان می کنم می کنم هی کارهای خوب خوبدشمنانم را پشیمان می کنم هفته ای یک شب کلیسا می رومارمنی ها را مسلمان می کنم هم صدایی هم دلی هم زیستیبا سرای سا لمندان می کنم …......
کد خبر: ۲۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۰/۰۲

اوای دنا: طنز بسیار جالب در تبلیغات زودهنگام یکی از نامزدهای انتخاباتی مجلس شورای اسلامی که ذیلا ملاحظه خواهید نمود به برخی وعده های پوچ بعضی نامزدان نمایندگي مجلس اشاره نموده است که با توجه به نزدیک شدن شبهای شور و حماسه تبلیغات!!! انتخاباتی آنرا با اندكي تصرف و تلحيص به کاربران عزیز"اوای دنا"تقدیم می کنیم : در تبلیغات زودهنگام یکی از نامزدهای انتخاباتی مجلس شورای اسلامی این جملات مشاهده شده است  :حل مشکل ازدواجریشه کن کردن اعتیادساختن باغ وحشارزان کردن مسکن… شهرستانی ..... انتصاب ...... دستمایه ابیات زیر را مدیون ایشان هستم….و به او رای خواهم داد!گربه مجلس راه یابد پای منهرچه ویرانی است عمران می کنممی روم هر شب به میدان های شهرهر چه ساعت بود میزان می کنممشکلات شهرتان را رتق و فتقپشت میز و پشت فرمان می کنمکوچه های تنگ را هر شب فراخهرچه بن بست است دالان می کنمچاله های شهر را چاه عمیقهرچه دالان را خیابان می کنمهرکه مجلس شد فقط این کرد و رفتمن اگر مجلس شوم آن می کنممردها را اهل تجدید فراشلطف ها در حق نسوان می کنمتا کش آید پوز اعضای اوپکنفت را فالفور ارزان می کنممرده ها را می کنم ساماندهیشهرتان را باغ رضوان می کنمشاعران شهر را در خانه امهفته ای یک بار مهمان می کنمکارگردان های با احساس رامی برم مهمان مامان می کنممی شوم هر شب سوار بلدوزرهر چه ناصافی است ویران می کنمشهر تا راحت شود از چشم هیزدیدنی ها را فراوان می کنممی نویسم طنز بر دیوار و درشهرتان را من نمکدان می کنمتا که کار خلق فورا حل شودکارمندان را دو چندان می کنمهی تراکم می فروش راه به رایاری انبوه سازان می کنممملکت را همه رایانه ایکارها را سهل و اسان می کنمگر رقیبانم به من فرصت دهندچاره ی کمبود سیمان می کنممی کنم هی کارهای خوب خوبدشمنانم را پشیمان می کنمهفته ای یک شب کلیسا می رومارمنی ها را مسلمان می کنممی فروشم کل اسراییل راپول آن را خرج لبنان می کنمیک سخنرانی به نفع مسلمیندر بلندی های جولان می کنممثل اقشار ضعیف اجتماعنوش جان سویای سبحان می کنمهم صدایی هم دلی هم زیستیبا سرای سا لمندان می کنم … منبع:وبلاگ عاشقانه های یک غریبه
کد خبر: ۲۸۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۹/۲۹

به همت اداره فرهنگ وارشاد اسلامی شهرستان کهگیلویه جشن بزرگ دهه امامت در سالن سینمای شهر دهدشت برگزار گردید ...
کد خبر: ۱۷۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۸/۲۴