از نظر اصولگرایان، اینکه آقای رحیمی پولهایی را که غیرقانونی برداشت کرده بود به چه افرادی و در کدام نهاد داده و آن پولها برای چه اهدافی هزینه شدهاند، خیلی مهم نیست. مهم آن است که چرا آقای هاشمیرفسنجانی، بیستوچندسال پیش پای این فرد را به قوهمجریه کشور باز میکند؟
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:صادق زیباکلام در سرمقاله شرق نوشت:نیازی به یکمطالعه میدانی وسیع نبود؛ حتی یکنظرسنجی ساده و ابتدایی هم میتوانست نشان دهد برای بسیاری از مردم، قدمزدن آقای ظریف با جان کری در جریان مذاکرات هستهای، خیلیخیلی بیشتر حایزاهمیت بود تا خبر محکومیت معاوناول رییس دولت سابق. به همین دلیل هم برخی اصولگرایان به جای پرداختن به موضوع محکومیت آقای رحیمی، به موضوع محکومیت بسیار مهمتر حرکت دکتر ظریف پرداختهاند.
درست قضیه هم همین بود. نه به واسطه آنکه مردم اینگونه فکر میکنند بلکه به واسطه آنکه اساسا از نظر مصالح و منافع ملی هم این دو خبر دارای وزن و اهمیت بسیار متفاوتی هستند. دومی اساسا اهمیتی نداشت. یکی از مسوولان ارشد دولت گذشته مرتکب خطایی بسیار جزیی شده، دادگاه رسیدگی را صورت داده و او را مجرم شناخته است. حکم محکومیت نیز به وی ابلاغ شده و عنقریب به زندان خواهد رفت. اموالی را هم که از بیتالمال برده بود ظاهرا بازگردانده شده و نگرانی از این بابت نیست.
از نظر سیاسی هم این خبر، وزن چندانی ندارد. یعنی فیالواقع به اصولگرایان، ارتباط چندانی پیدا نمیکند که آنها مجبور شوند موضوع مهم و حیاتی قدمزدن ظریف با کری را کنار بگذارند و بروند سر وقت موضوع پیشپاافتاده محکومیت آقای رحیمی. اساسا معاون اول احمدینژاد، ارتباط چندانی با اصولگرایان پیدا نمیکند! خود احمدینژاد و آن هشتسال هم به اصولگرایان ربطی ندارد چه رسد به معاون اول ایشان. دلایل زیادی وجود دارد که رحیمی اساسا ارتباطی با مدیریت اصولگرایان بر کشور در سالهای٨٤ تا ٩٢ پیدا نمیکند. اولین و مهمترین آن، این بود که او ٢٠سال پیش در دولت آقای هاشمیرفسنجانی استاندار کردستان بوده است. بنابراین اگر قرار است کسی پاسخگوی محکومیت آقای رحیمی باشد، رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام است که چندسال پیش، رحیمی را استاندار کرده بود.
از نظر اصولگرایان، اینکه آقای رحیمی پولهایی را که غیرقانونی برداشت کرده بود به چه افرادی و در کدام نهاد داده و آن پولها برای چه اهدافی هزینه شدهاند، خیلی مهم نیست. مهم آن است که چرا آقای هاشمیرفسنجانی، بیستوچندسال پیش پای این فرد را به قوهمجریه کشور باز میکند؟ تازه همه اینها در صورتی است که روی طرح موضوع استعفای آقای رحیمی اصراری وجود داشته باشد. اما با توجه به اینکه اساسا این موضوع نه از نظر سیاسی، نه اقتصادی و نه بعد اجتماعی اهمیت چندانی ندارد و مردم هم به آن توجهی نکردهاند، بنابراین اصولگرایان نیز خیلی به آن نپرداختند. از دید آنان همانطور که گفتیم مساله بااهمیت روز، این بوده که چرا آقای ظریف چند دقیقهای با همتای آمریکایی خود، مذاکرات را در حالت قدمزدن و نه در پشت یک میز، دنبال کرده است؟ موضوع بعدی حایز اهمیت، باز از دید اصولگرایان این بوده که با توجه به اینکه ناشر هفتهنامه «شارلیابدو» دولت فرانسه است، چرا ظریف در این شرایط به آن کشور رفته تا حقوق قانونی ملت ایران را بر سر مساله هستهای به غرب دوباره گوشزد کند.
... و البته نسبت به هرگونه توهین به اعتقادات مسلمانان بهصورت مستقیم هشدار دهد؟ واقعا هم انسان وقتی بدون جهتگیریهای سیاسی به موضوعات مهم کشور مینگرد و فقط هم مصالح و منافع ملی را ملاک قرار میدهد، ذرهای تردید برایش باقی نمیماند که آنقدرها هم موضوع هستهای برای کشور اهمیتی ندارد. معلوم نیست چرا دولت آقای روحانی اینقدر روی حل پرونده هستهای تاکید گذاشته و برای آن اولویت قایل شده است؟ موضوع هستهای و تبعات آن نه تاثیری روی اقتصاد کشور دارد، نه مناسبات ما با ایالاتمتحده، اتحادیه اروپا و قدرتهای دیگر دنیا را تحتتاثیر قرار میدهد، نه وضعیت رابطه با همسایگان منطقهای را عوض میکند و نه هیچگونه تاثیر دیگری بر وضعیت کشور دارد. به همین دلیل، مسوولان در دولت قبلی خیلی روی مذاکرات هستهای و پیشرفت آن تاکیدی نداشتند. مهم نه بازکردن گره ١٠ساله پرونده هستهای است و نه محکومیت معاون اول دولت سابق. اتفاقا مردم این را در رأیای که در ٢٤خرداد٩٢ دادند کاملا شفاف به نمایش گذاشتند اما کو چشم بینا؟!
کد خبر: ۵۵۶۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۰۷
بشار اسد اعلام کرد که رژیم صهیونیستی به گروههای مسلح در سوریه کمک میکند و نیروی هوایی رژیم صهیونیستی نیروی هوایی ویژه القاعده را تشکیل میدهد.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:بشار اسد اعلام کرد که رژیم صهیونیستی به گروههای مسلح در سوریه کمک میکند و نیروی هوایی رژیم صهیونیستی نیروی هوایی ویژه القاعده را تشکیل میدهد.
بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه در گفتوگو با مجله آمریکایی فارن افیرز که متن کامل آن امروز منتشر میشود، با اشاره به حمله اسرائیل به جنوب اسرائیل اعلام کرد: اسرائیلیها از گروههای سوریه حمایت میکنند و این کاملا روشن است.
رئیس جمهوری سوریه افزود: هر جا که ما به پیشرفتی دست پیدا میکنیم نیروهای اسرائیلی به منظور تاثیرگذاری بر فعالیت ارتش سوریه دست به حمله میزنند و این کاملا روشن است. از این رو برخی سوریها به تمسخر میگویند چطور القاعده نیروی هوایی ندارد؟ در حالی که آن نیروی هوایی اسرائیل را به طور خاص در اختیار دارد.
بشار اسد تاکید کرد: نیروهای سوریه که با گروههای مسلح مخالف میجنگند قادرند به هر منطقهای که بخواهند نفوذ کنند اما نمیتوانند در هر کیلومتری از خاک سوریه باشند، این غیرممکن است.
رئیس جمهوری سوریه به خسارتهایی که بیش از سه سال گذشته به خاطر جنگ در سوریه متحمل شده، اذعان کرده و افزود: ما طی دو سال گذشته برخی پیشرویهایی را داشتهایم اما هر جنگی بد است چرا که منجر به خسارت و نابودی میشود.
منبع/ایسنا
کد خبر: ۵۵۶۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۰۶
فوقتخصص خون و سرطان گفت: سرطان دیگر یک بیماری کشنده نیست بلکه بیش از ۵۰ درصد سرطانها اکنون قابل درمان و بهبودی کامل است؛ بنابراین مردم نباید بترسند و فریب شیادان را برای درمان خارج از کشور نخورند.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
رضا ملایری در گفتوگو با فارس، گفت: عوامل مختلفی در ابتلا به سرطان دخیل هستند که باید به مردم اطلاعرسانی شود و مردم از این بیماری آگاهی پیدا کنند چرا که هر چه بیشتر بدانند بهتر میتوان این بیماری را کنترل و اقدامات مناسب را برایش انجام داد.
وی ادامه داد: حدود ۴۰ درصد از سرطانها قابل پیشگیری هستند که با تغییر نحوه زندگی میتوانیم از ابتلا به سرطان جلوگیری کنیم اگر مردم بدانند که چگونه سالم زندگی کنند، تغذیه سالم داشته باشند، از مواد سرطانزا اجتناب کنند، دخانیات و قلیان مصرف نکنند میتوانند ۴۰ درصد از ابتلا به سرطان پیشگیری کنند.
این فوقتخصص خون و سرطان بالغین گفت: گاهی نیز علت ابتلا به برخی سرطانها را نمیدانیم و در برخی مقالات علمی از آن به بدشانسی یاد میشود در حالی که دلیل آن ندانستن علت ابتلا است و اگر عوامل ابتلا را بشناسیم میتوانیم جلوی آن را بگیریم.
ملایری با تأکید بر اینکه تمام مسئولان وظیفه اطلاعرسانی در زمینه سرطان را به مردم دارند گفت: برخیها اصطلاح سونامی را به کار میبرند در حالی که باید بدانند گفتن حرفهای شعاری ما را به جایی نمیرساند و فقط ترس در دل مردم ایجاد میشود.
وی افزود: باید مردم را آگاه کنیم نسبت به اینکه این بیماری دیگر یک بیماری کشنده ۳۰ سال پیش نیست به طوری که بیش از ۵۰ درصد سرطانها اکنون قابل درمان و بهبودی کامل هستند و این میزان در سرطانهای کودکان به بیش از ۸۰ درصد میرسد.
این فوقتخصص خون و سرطان بالغین افزود: فقط مردم بدانند که به محض مشاهده علایم ابتلا به سرطان به مراکز تخصصی مراجعه کنند چرا که هم اکنون در کشور جراح سرطان، فوق تخصص خون سرطان و رادیوتراپ به میزان کافی وجود دارد.
ملایری به طور کلی به برخی از علایم سرطانها اشاره کرد و گفت: برخی از علایم نشاندهنده وجود سرطان نیستند مثلاً کمخونی دلیل قطعی برای ابتلا به سرطان نیست اما برخی از علایم مانند کاهش شدید وزن در ۶ ماه به میزان ۱۰ درصد از وزن فرد یکی از علایم خطر است.
وی افزود: وجود درد در هر ناحیه از بدن باید پیگیری شود، وجود توده مثلاً در ناحیه سینه باید بررسی شود، سرفههای مزمن مشکوک هستند، زخمی که بهبود پیدا نکند و وجود خونریزی در هر جایی از بدن مانند ادرار، مدفوع و مخاط دهان باید پیگیری شود.
این فوقتخصص خون و سرطان بالغین تصریح کرد: آنچه اهمیت دارد این است که مردم نباید ترس زیادی از سرطان داشته باشند اکنون تمام درمانها در کشور وجود دارد و لازم نیست که بیماران برای مداوا به خارج از کشور بروند، متأسفانه هم اکنون افراد شیادی وجود دارند که به بهانه درمان بهتر بیماران را به خارج از کشور میفرستند در حالی که اثر درمانی برایشان در پی نداشته است بنابراین باید مراقب باشند تا فریب شیادان را هم نخورند.
کد خبر: ۵۵۴۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۰۵
متواضعانه از همه دانشگاهیان، متفکران و اندیشمندان، هنرمندان، اهالی قلم و همه آزادی خواهان و عدالت طلبان ، می خواهم که به پاس حرمت اندیشه و ارزشهای انسانی و برای ایفای مسئولیت خویش در جهت تبیین طراحی های تفرقه انگیز و سلطه طلبانه دشمنان بشریت ، به پا خیزند
کد خبر: ۵۵۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۰۴
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
مردمان-وقتی کسی به شما خیانت میکند، روش درست یا روش غلط برای واکنش دادن به آن وجود ندارد. این یک تجربه شخصی بسیار عمیق و دردناک است و فقط خودتان میدانید چه رفتاری درمقابل آن باید نشان دهید.
بااینحال، استفاده از توصیههای کسانیکه تجربه مشابهی داشتهاند میتواند کمکتان کند. در زیر بهترین توصیههای خوانندگان مردمان در سایت و صفحه فیسبوکمان را برایتان جمعآوری کردهایم تا بتوانید راحتتر با این مشکل کنار بیایید.
۱. «مدتی طول کشید تا من بتوانم این موضوع را فراموش کنم اما چیزی که خیلی به من کمک کرد این بود که به خودم یادآور میشدم، رفتار او، انتخاب خودش بوده است و من هیچ کنترلی روی آن نداشتهام. این امکان وجود دارد که چنین افرادی هیچوقت واقعاً خوشحال نباشند چون همیشه دنبال چیز دیگری هستند درحالیکه مشکل اصلی خودشانند. اما این طرف قضیه خود شما هستید که فوقالعادهاید و میتوانید با این مشکل هم مثل مشکلات دیگر زندگی کنار بیایید.»
۲. «عصبانیتتان را بیرون بریزید. وقتی من توانستم بالاخره این موضوع را پشت سر بگذارم، از شوهر سابقم و شریک خیانت او بخاطر درهایی که به روی من باز کردند، متشکر بودم. من آدم خوبی هستم (مطمئناً شما هم همینطور) و لایق بهترینها. وقتی شوهرم با زنی دیگر به من خیانت کرد، این آزادی را به من داد تا بتوانم بهترین را برای خودم پیدا کنم.»
۳. «فریاد بکشید، گریه کنید و غصه بخورید. مطمئناً چنین اتفاقی باعث عصبانیتتان میشود، پس بگذارید که عصبانی شوید. هیچ چیز بدتر از این نیست که دیگران به شما بگویند که آرام باشید و خودتان را جمع و جور کنید.»
۴. «کمی صبر کرده و به موقعیتی که در آن هستید فکر کنید. بلافاصله به این اتفاق واکنش ندهید تا از تصمیمی که میگیرید، پشیمان نشوید. لازم نیست فوراً تصمیم بگیرید. و وقتی به اینکه چه میخواهید بکنید فکر کردید، برنامهریزی کنید. این همان کاری بود که من انجام دادم. دفعه اولی که بخشیدم، نقشهای داشتم که اگر چنین اتفاقی دوباره برایم افتاد، چه بکنم. وقتی به طور غیرقابل اجتنابی این اتفاق برایم تکرار شد، دیگر میدانستم که دقیقاً میخواهم چکار کنم، کجا میخواهم زندگی کنم، بچههایم را به کدام مدرسه بفرستم، کارم را چه بکنم و …»
۵. «یادتان باشد که این انتخاب آنها بوده است، باوجود همه اتفاقهایی که در گذشته و حال این رابطه برایتان افتاده است. این انتخاب آزادانه آنها بوده است که موجب این وضعیت شده است. شما هم آزادید، پس گناهی که او به گردنتان انداخته است را با خودتان حمل نکنید. اما نباید فراموش کنید که باید ببخشید. نمیگویم این کار آسان است، اما در آینده از خودتان متشکر خواهید بود. تنها چیزی که باید جلو دیدتان قرار دهید این است که این اشتباه و ضعف او بوده است نه شما. این ناتوانی او برای حفظ قداست رابطه زناشوییتان بوده است که موج این اتفاق شده است.»
۶. «حتی اگر نتوانید شکستههای رابطه را دوباره به هم وصل کنید، قبل از اینکه همه چیز باعث ویرانی خودتان شود، او را ببخشید.»
۷. «به نظر من همه چیز به این بستگی دارد که از این به بعد طرفمقابل چطور میخواهد رفتار کند. هر تصمیمی که بگیرید، توصیه میکنم که این را به خاطر داشته باشید: گذشته، گذشته است. فقط امروز را دارید.»
۸. «من بعنوان روانشناسی که تخصصم کار کردن روی افرادی است که خیانت برایشان اتفاق افتاده است، توصیه میکنم که صبر کنید. لازم نیست همان لحظه تصمیمی بگیرید.»
۹. «یادتان باشد: خیانت او تاثیری روی شما نداشته و به خودشان برخواهد گشت. رفتار و اعمال او به دیگران نشان میدهد که واقعاً چطور انسانی هستند. شما هم میتوانید سرتان را بالا نگه دارید.»
کد خبر: ۵۵۳۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۰۴
«شماری از معلمان نقاط مختلف کشور در دو روز گذشته در اعتراض به وضع معیشتی خود از رفتن به کلاسهای درس خودداری کردند./ معلمان از شائبه افزایش ۱۴ درصدی حقوقشان در سال ۹۴ نگراناند.»
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:شماری از معلمان شهرهای اسلامشهر، رباط کریم، شهر قدس، کرج، شهریار، شیراز، شاهرود، سقز، بانه و مریوان در دو روز گذشته (سه شنبه ۳۰ دی و چهارشنبه ۱ بهمن) از رفتن به کلاسهای درس خودداری کردند.
همچنین صدها معلم روز سه شنبه ۳۰ دی مقابل اداره آموزش و پرورش شاهرود و روز چهارشنبه ۱ بهمن مقابل اداره آموزش و پرورش مریوان تجمع کردند.
معلمان متحصن به وضع معیشتی خود، بودجه سال آینده وزارت آموزش و پرورش و خدمات ضعیف بیمه طلایی معترضاند.
در همین رابطه، یک فعال حقوق صنفی معلمان که نخواست نامش فاش شود به ایلنا گفت: معلمان از شائبه افزایش نزدیک به ۱۴ درصدی حقوقشان در سال ۹۴ نگراناند و به همین دلیل بودجه پیشنهادی دولت برای وزارت آموزش و پرورش را ناکافی میدانند.
او در عین حال گفت: در حالی که بودجه برخی نهادهای خاص در سال آینده بیش از ۶۰ درصد افزایش پیدا کرده است معلوم نیست دولت برای افزایش نزدیک به ۲۰ درصدی بودجه آموزش و پرورش چه توجیهی دارد.
منبع/ایلنا
کد خبر: ۵۵۲۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۰۲
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
وزیر امور خارجه ایران یکی از وزرای دولت یازدهم بود که به دلایل مختلف بسیار مورد متوجه رسانهها و مردم قرار گرفت. دیروز سالگرد تولد ۵۵ سالگی محمدجواد ظریف بود و روزنامه ایران گفتوگویی با محمدجواد ظریف در سالروز تولد ایشان داشته که در ادامه می خوانیم.
* در آغاز بهتر است بدانیم که شما در چه سالی و در چه شهری متولد شدید؟– من در هفدهم دی ۱۳۳۸ در تهران متولد شدم. مادرم دختر مرحوم حاج میرزا علی نقی کاشانی از تجار بزرگ تهران و پدرم از تجار بهنام اصفهان بود.
* در کدام محله تهران زندگی میکردید؟– خانه ما بین خیابان کاشان و خیابان کمالی، پشت باغ شاه سابق بود؛ خانهای بزرگ و قدیمی که تا بعد از فوت پدرم آن را داشتیم. بعد از ایشان نگهداری آن خانه برای مادرم مشکل شد. در شش سالگی، چند ماهی به اصفهان رفتیم و من در دبستان کار مشغول شدم اما خیلی زود به تهران بازگشتیم و با آغاز سال تحصیلی بعد من به دبستان علوی رفتم. فکر میکنم کلاس دوم دبستان بودم که اولین سخنرانیام را در روز عید غدیر انجام دادم. این شد که از همان ابتدا به نوشتن متن و سخنرانی عادت کردم.
* پدرتان در چه سالی به رحمت خدا رفت؟– پدرم در سال ۱۳۶۳ مرحوم شدند. همسرم دو ماهه باردار بود که ایشان از دنیا رفتند. آن زمان من در آمریکا بودم و متأسفانه نتوانستم برای مراسم پدرم به ایران بازگردم.
* دوران کودکی شما مصادف با کدام تحولات سیاسی و اجتماعی در ایران بود؟– من در خانه تنها فرزند بودم و هیچ همبازیای نداشتم. از طرفی خانواده ما به شدت محافظهکار بودند.
* به لحاظ سیاسی؟
– از همه لحاظ. ما در منزلمان تلویزیون و رادیو نداشتیم. پدرم رادیو را در کمدی میگذاشت و در آن را قفل میکرد. فقط برای شنیدن دعای سحر ماه مبارک رمضان از آن استفاده میکرد.* با اینکه توان مالی خرید تلویزیون را داشتید.– بله. بیش از اینها توانایی مالی داشتند، اما به علت اعتقاداتی که داشتیم، تلویزیون خریداری نشده بود. فکر میکنم تا ۱۵ سالگی به سینما نرفتم. علاوه بر این روزنامهای هم در خانه ما پیدا نمیشد. پدر و مادرم اجازه رفت و آمد را نیز به من نمیدادند.
* با دوستان؟– اجازه رفت و آمد با هیچکس را نمیدادند. من فقط هر روز صبح به مدرسه میرفتم. حتی پدرم برای کنترل بیشتر، به باغبان خانه سپرده بود که مرا تا ایستگاه اتوبوس مدرسه همراهی کند. لذا در کودکی بسیار از جامعه دور بودم. البته به خاطر گرایشهای شخصی و مطالعه خودم، کم و بیش از اوضاع جامعه باخبر میشدم. مثلاً در آن زمان به تازگی حسینیه ارشاد افتتاح شده بود و مرحوم شریعتی در آنجا صحبت میکرد. من نیز برای بعضی سخنرانیهایم به هر طریق ممکن از کتابهای مرحوم شریعتی استفاده میکردم. در آن مقطع کتابهای زیادی میخریدم که خواندن بعضی از آنها نیز در آن زمان ممنوعیت داشت.
* در همان شرایط خانواده شما بیشتر به کدام طیف سیاسی گرایش داشتند؟ منتقدانی مانند جلال آلاحمد، مرحوم شریعتی، گروههای اسلامخواهی مانند حزب مؤتلفه اسلامی یا گروهها و جریانات ملی، همانند جبهه ملی ایران؟– هیچکدام. پدربزرگ من در زمان مرحوم مصدق از لحاظ اقتصادی به ایشان کمک میکرد. از طرفی ایشان با مرحوم کاشانی آشنا بود و رفت و آمد نزدیک داشت. اما من در مدرسه با کسانی که گرایشهای سیاسی داشتند، مانند چند نفر از فرزندان سردمداران حسینیه ارشاد ارتباط داشتم و در هر فرصتی از آنها کتاب میگرفتم و میخواندم. مرحوم آقای مطهری نیز به مدرسه علوی میآمدند، اما من هیچگاه سعادت دیدن ایشان را نداشتم. در مدرسه علوی دیدگاههای متدین را مطالعه میکردیم. همچنین کسانی که سیاسیتر بودند کتابهای مرحوم آقای طالقانی را میخواندند. به خاطر ندارم دیدگاههای ملیگرایان در آنجا رواج داشته باشد.
* گرایش شما بیشتر به کدام سمت بود؟– بنده کتابهای سنتی و انقلابی را همزمان مطالعه میکردم و از معدود شاگردان مدرسه علوی بودم که هم در جلسات حجتیه و هم در جلسات انقلابیون شرکت میکرد. در مدرسه دو طیف وجود داشت؛ یک طیف حجتیهای بودند و در جلسات مرحوم آقای حلبی که بعضاً در منزلشان تشکیل میشد، شرکت میکردند. بنده نیز به منزل ایشان میرفتم و از طرف دیگر در جلسات بچههای انقلابی نیز شرکت میکردم. بنابراین فکر میکنم قبل از سفرم به آمریکا با هر دو تفکر آشنایی پیدا کردم.
* چطور بحث سفر شما به آمریکا در خانواده مطرح شد؟– این عزیمت به اصرار من صورت گرفت. پدر و مادرم مخالفت میکردند و بیشتر آمادگی داشتند در صورت ضرورت مرا به انگلیس که به ایران نزدیکتر است، بفرستند. خاطرم هست که دعوای خیلی جدی هم بین ما پیش آمد، زیرا پدر و مادرم میگفتند کمی صبر کنم تا به لندن بروم. اما من نگران بودم که خیلی دیر بشود. آنجا بود که با رفتنم به آمریکا موافقت کردند. به یاد دارم در این میان با مرحوم پدرم خیلی تندی کردم. خدا از سر تقصیرات همه ما بگذرد.
* پس ایده سفر به آمریکا نظر خودتان بود؟– خارج شدن از ایران نظر بنده بود. در سه ماهی که در دبیرستان خوارزمی بودم روزی به مدرسه علوی رفتم تا دوستانم را ببینم. یکی از مربیان مدرسه مرا صدا کرد و گفت که از آنجا بروم، زیرا احتمال دارد برای خودم و مدرسه دردسر درست کنم. حتی یکی از معلمهای مدرسه خوارزمی بیرون از کلاس به بنده هشدار داد که بیشتر مواظب خودم باشم. من فقط شانزده سال داشتم و طبیعتاً این موارد باعث نگرانی او میشد. به همین خاطر برای رفتن به آمریکا به خانوادهام اصرار میکردم.
* یعنی دقیقا در ۱۷ سالگی از ایران خارج شدید؟– سال دوم نظری را تمام کرده بودم. سه ماه از سوم نظری را نیز در مدرسه خوارزمی تجریش گذراندم که در ژانویه ۱۹۷۷ و در زمان حکومت کارتر از ایران خارج شدم.
* چه سالی ازدواج کردید؟– در تابستان ۱۳۵۸ به تهران بازگشتم. با مادرم تماس گرفتم که میخواهم به ایران بازگردم و ازدواج کنم. به فاصله یک هفته به اصفهان رفتم تا خواهرم را که پانزده سال از من بزرگتر است، ببینم. ایشان نیز خواهر یکی از دوستان خودش را به عنوان دختری متدین و انقلابی، برای ازدواج معرفی کرد.
* و این اولین مراسم خواستگاری برای شما بود؟– بله؛ اولین و آخرین. اقامت بنده در ایران سه هفته به طول انجامید. در ماه مبارک رمضان بود که روزی خواهرم آنها را به خانه خود دعوت کرد. دو خانم جوان آمدند، اما من دقت نکردم و حتی متوجه نشدم منظورشان کدامیک از آنهاست. مادر و پدرم هنوز در تهران بودند. بنابراین با اجازه آنها همراه خواهر و شوهر خواهرم به خواستگاری رفتیم. ایشان همانطور که فکر میکردم، متدین و انقلابی بودند. به یاد دارم در آن جلسه کمی قرآن و حدیث خواندم که ایشان پسندیده بودند. زمانی که به خانه بازگشتیم به مادرم اطلاع دادم که برای تشریفات به اصفهان بیایند. نامزدیمان مصادف با شبهای احیا بود. در آن زمان ایشان ۱۷ سال داشتند و من ۱۹ ساله بودم که ازدواج کردیم. جالب اینکه پسرم نیز در سن ۱۹ سالگی و دخترم در ۱۷ سالگی ازدواج کردند.
* به لحاظ فرهنگی چگونه با آمریکاییها کنار آمدید؟– من در دوره دبیرستان به سانفرانسیسکو رفتم. آن زمان دوران اوج حضور ایرانیها در آمریکا بود؛ یعنی بیشترین تعداد دانشجوی خارجی در آمریکا را ایرانیان تشکیل میدادند. هر جایی که میرفتم، به خصوص در کالیفرنیا، آنقدر حضورشان پررنگ بود که خود را در همان محیط ایرانی حس میکردم. فارغ از گرایشهای مذهبی، در همان دبیرستانی که من ثبتنام کردم به اندازه کافی دانشآموز ایرانی وجود داشت.
* از ملیتهای دیگر هم بودند؟– چینیها هم بودند. عربها نیز به تازگی شروع به آمدن کرده بودند، اما ایرانیها جو غالب را تشکیل میدادند. در مجموع در طول دوران دانشجوییام تنها یک بار به همراه دوستان به منزل معلم دبیرستانمان دعوت داشتیم و یک بار نیز برای ناهار میهمان یکی از استادهای دانشگاه بودیم. به جرأت میتوانم بگویم که فقط همین دو بار بود که به محیط آمریکایی وارد شدم. نزد معلم دبیرستان سالاد خوردیم و نزد آن استاد دانشگاه نیز چون با فرهنگ اسلامی آشنایی داشت، مقداری پنیر خوردیم؛ چراکه سایر غذاها ذبح شرعی نشده بود.
* پس میدانستید ذبح اسلامی نشده بود؟– بله، به همین خاطر ارتباط محدودی با آمریکاییها داشتیم. پس از ازدواج نیز ارتباط محدودی داشتیم، تا زمانی که نماینده دائم ایران در سازمان ملل متحد در نیویورک شدم. به خاطر نوع کارم و اینکه باید با محیط آمریکا تعامل داشته باشم، من و همسرم سعی کردیم با آمریکاییها رفت و آمد کنیم. البته بنده حدود ۳۰ سال در این کشور زندگی کردم و فرهنگ این کشور را خوب میشناسم. جالب ایناست که اکثر ایرانیانی که در آمریکا زندگی میکنند، اسم غذاها و ادویهها را به انگلیسی میدادند اما من و هسمرم هنوز نمیدانیم.
* چون رستوران کم میرفتید؟– به رستوران مسلمانها میرفتیم یا به رستورانهایی که ماهی یا سبزیجات سرو میکردند. به خانه آمریکاییها رفت و آمد نداشتیم. به طور کلی حتی رفت و آمدمان در ایران نیز به هر دلیل محدود بوده است، شاید به خاطر اینکه چندان اجتماعی نیستیم.
* یعنی این تمایل، برخاسته از تضاد فرهنگ و نظام اجتماعی میان ایران و آمریکا در وجود شماست؟– نه الزاماً، زیرا افرادی هستند که خیلی راحت با محیط آمریکا ارتباط برقرار میکنند. شاید به خاطر این است که من از کودکی تنها بودهام و میل زیادی به شرکت در میهمانی و عروسی ندارم. حتی در مورد مجالس مذهبی نیز اگر در خانه به روضه گوش بدهم راحتتر هستم.
* رابطه شما با شعر، ادبیات و موسیقی و به طور کلی با عالم هنر و خیال چگونه است؟– سالی که من در دبیرستان سه و نیم نمره تا بیست کم داشتم، ۲ نمره آن از هنر بود. در مورد خط و نقاشی ذوقی نداشتم. هیچ وقت خطم خوب نبوده. به همین خاطر در آمریکا همیشه متنهایم را با کامپیوتر تایپ میکردم.
* در مورد شعر و ادبیات چطور؟– به شعر و ادبیات بسیار علاقهمند بودم. در مدرسه علوی به خاطر اینکه انشاء را خیلی خوب مینوشتم، سخنران شدم. از زمانی که مطالعه را شروع کردم، خیلی جدی کتاب خواندم. خدا پدرم را رحمت کند. طبع شعری داشت و برای ائمه شعر میگفت. به همین خاطر در خانواده ما علاقه به شعر و شاعری وجود داشت اما هنری مثل موسیقی در بین نبود، زیرا آن را حرام میدانستند. من تا ۱۵ – ۱۶ سالگی هیچ نوع موسیقیای نشنیده بودم. حتی اگر در تاکسی موسیقی پخش میشد، میگفتیم لطفاً خاموش کنید. اما بعد از آن کمی تغییر کردیم و حتی قبل از انقلاب موسیقی گوش میکردیم. برخلاف فرزندانم، هیچگاه خودم را متعلق به عالم هنر ندانستم. رشته دخترم طراحی داخلی است و پیانو مینوازد. پسرم نیز سنتور میزند.
* آیا شده که همسرتان با پدر و مادرتان گله کنند که این چه رشتهای بود که شما انتخاب کردید، مثلاً ایکاش کامپیوتر میخواندید و در شرکتی کار میکردید؟– الحمدالله چون نیاز مالی ندارم، از این جهت ناراحت نیستم، اما به طور کلی وقت زیادی را با کامپیوتر میگذرانم. اولین بار بنده کامپیوتر را به وزارت خارجه آوردم و اولین مسئول کامپیوتر وزارت خارجه توسط من با کامپیوتر شخصی آشنا شد. رشتهای که انتخاب کردم، مسئولیت بسیار سنگینی را برایم به دنبال داشته است. بسیار اتفاق افتاده که با خود فکر میکنم خسارت اشتباهاتی را که من و امثال من در حوزه سیاست خارجی مرتکب شدیم، در واقع ۷۰ میلیون ایرانی متحمل شدند. حتی به این فکر میکنم که با این وضعیت، چقدر به جای اجر و ثواب، نگرانی اخروی دارم. البته ناشکری نمیکنم؛ زیرا زندگی بسیار راحتی داشتم و به خاطر اموالی که از پدر و مادرم به من رسیده است هیچگاه مشکل مادی نداشتم. هیچ وقت نه نیاز داشتم و نه موقیعتش برایم فراهم شده که از عواید شغلم، چیزی به من برسد و جز حقوقم چیزی دریافت نکردهام. ماشین یا خانهای به خاطر کارم نگرفتم. خانه و هر چیز دیگری که دارم از ارث پدرم و بخشش مادرم است. از این ۲۵ سال کار، هیچ به دست نیاوردم، جز ناسزا؛ هم از طرف مخالفان که من را مانند دیگران میدیدند و هم از طرف دوستان خودمان.
* نمیدانم فیلم «حاجی واشنگتن» مرحوم علی حاتمی را دیدهاید یا نه؟ داستان فیلم مربوط به سفر اولین نماینده سیاسی ایران در عهد قاجار به ینگه دنیا با همان ایالات متحده آمریکاست. آیا شباهتها و تفاوتهایی با شخصیت حاجی واشنگتن در خود میبینید؟ میتوانید با آن شخصیت شباهتهایی داشته باشید یا برقرار کنید؟– شاید شباهتش این باشد که با وجود اینکه با کم و زیادش سی سال در آمریکا زندگی کردم، آداب و رسوم ایرانی و اسلامی خود را حفظ کردهام؛ گرچه امیدوارم نکات مثبتی هم از ظواهر فرهنگ غربی، مانند احترام به حقوق و وقت دیگران آموخته باشم. ولی در مجموع هنوز فرهنگ غرب برای بنده، یک فرهنگ بیگانه است.
* و تفاوتهای شما با حاجی واشنگتن؟– فکر میکنم بقیه ویژگیهای او، جزو تفاوتهایمان باشد.
* در پایان تمایل دارم بدانم تعریف شما از خود دیپلماتتان چیست؟ آیا خود را به فرض یک دیپلمات ایرانی شیعه انقلابی مدرن جهانی شده یا چیزی شبیه به این تعبیر میدانید؟– شما در انتخاب این عناوین صاحب اختیارید. البته چون بسیار سخاوتمندانه این عناوین را انتخاب کردهاید! گذشته از شوخی و بدون تعارف، من خودم را خدمتگزاری میدانم که تمام تلاشش را در حد توانش کرده، سعی کرده منافع کشور را فدای منافع خودش نکند و منافع دیگران را هم در نظر بگیرد. قضاوت در مورد نتایج تلاشهایم با مردم بلندنظر و پرگذشت است که امیدوارم کاستیهای مرا ببخشند و البته قضاوت نهایی با خداوند علیم و کریم است که بیش از هر چیز به مغفرت واسعه دل بستهام.
کد خبر: ۵۴۹۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۳۰
يك منبع امنيتي وابسته به حزبالله لبنان اعلام کرد: واكنش حزبالله تركيبي از دو عنصر ابتكار و ضربه قاطع خواهد بود.
حزبالله لبنان از نقطهاي به اسرائيل حمله ميكند كه توأم با عنصر غافلگيري باشد و ضربه آن برتوان نظامي و امنيتي ارتش اسرائيل پاياني بر استفاده اين رژيم از شيوه اعزام جوخههاي ترور باشد.
يك منبع امنيتي وابسته به حزبالله لبنان با اعلام این مطلب، گفت: نبايد انتظار داشت حزبالله از همان نقطهاي به اسرائيل حمله كند كه از آن مورد حمله واقع شده است و نيز نبايد گمان كرد كه عمليات حزبالله احساسي و عاطفي خواهد بود. از اين رو تلآويو مثل هميشه نخواهد توانست مشت حزبالله را در مرحله واكنش عملياتي باز كرده و به نيت حزبالله پي ببرد.
اين منبع افزود: حزبالله نقطهاي به اسرائيل حمله ميكند كه در آن عنصر غافلگيري رعايت شده باشد و ضربه واكنش حزبالله به گونهاي طراحي ميشود كه به اقدامات تروريستي و استفاده تروريستي اسرائيل از بالگردها خاتمه دهد.
تحليلگران منطقهاي معتقدند منتسبكردن انگيزههاي تهاجم به تمايلات انتخاباتي حزب ليكود به رهبري نتانياهو كه قرار است در 17 مارس برگزار شود، عمدتاً براي آن است كه رژیم اسرائيل را از تهاجم حزبالله دور نگه دارد؛ اين در حالي است كه اقدام ارتش صهیونیستی نميتواند حزبي تلقي شده و جنبه اختلافي پيدا نمايد.
عمليات موشكي دیروز صهیونیستها در مزرعه الامل واقع در استان مرزي قنيطره چند هفته پس از آن صورت گرفته است كه حزبالله لبنان و نيروهاي مردمي سوريه براي مقابله با شبهنظاميان جبهةالنصرة كه بر بخشهاي زيادي از استان قنيطره سيطره دارند، آماده شده بودند و زمان عمليات آنان طي چند روز آينده فرارسيده بود.
شكست در حلب، گروههاي شبهنظامي مخالف اسد را به سمت مناطق جنوب سوق داد و از اين رو توأمان شاهد افزايش تحرك جبههالنصره و رژيم اسرائيل در جنوب سوريه بوديم.
شليك بالگردهاي رژيم صهيونيستي به محل استقرار نيروهاي سوري و لبناني مدافع بشاراسد در استان قنيطره كه به شهادت چند عضو حزبالله از جمله فرزند شهيد عماد مغنيه منجر شد، دومين اقدام اين رژيم پس از حمله هواپيماهاي ارتش اسرائيل به دو آتشباري در حومه دمشق بود و به معناي علنيكردن جبهه واحد اسرائيلي ـ تكفيري عليه سوريه از سوي تلآويو است.
منبع: الوقت
کد خبر: ۵۴۹۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۹
اطلاقصفت 'حسینقلیخانی' به دولت یازدهم که پس از نسبت دادن صفات دیگری مثل «فرصت پیشآمده»، «رحم اجارهای» و «فرزند خوانده»! از سوی اصلاحطلبان خطاب به دولت روحانی صورت گرفته است، نشان می دهد اصلاح طلبان نتوانسته اند خواسته های خود را در قالب این دولت تامین نمایند.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:گروه سیاسی مشرق - در نظریات علوم سیاسی همیشه درباره منشأ و نوع دولت نظریات مختلفی مطرح شده است و کتابهای زیادی درباره انواع دولت نگاشته شده است.
در این نظریات، بر اساس ویژگی شاخص یک دولت، آن را در یک دستۀ خاص قرار میدهند. مثلا، در دولتی که دین مرکزیت خود را در سازماندهی، قانونگذاری و اداره جامعه از دست می دهد و بر اساس مجموعه ای از دستورات و تعالیم فردی و اخلاقی اداره می شود به آن دولت، دولت سکولار می گویند.
یکی از اصطلاحاتی که ریشه در تاریخ معاصر ایران دارد، دولت حسینقلی خانی است. این اصطلاح که ریشه آن به حکومت محلی فردی به همین نام در لرستان برمیگردد، به معنای دولتی است که با خودکامگی سعی در برقراری نظم در منطقه تحت نفوذ خود را دارد.
این اصطلاح چند روز قبل توسط سعید حجاریان برای نامیدن دولت روحانی استفاده شد. به همین دلیل در ادامه، طی چهار سؤال مشخص به بررسی ریشه و معنای آن پرداختهایم.
1-سعید حجاریان چه گفت؟
روزنامه آرمان به نقل از سعید حجاریان درباره نوع دولت یازدهم مینویسد: «دولت کنونی ایران را میتوان تا حدودی ایدئولوژیک، تا حدی مدرن و تا حدی عقلانی دانست.
در واقع، دولت در ایران ملغمهای از این حالتهاست. درنتیجه، نمیتوان دولت را در یکی از این قالبها گنجاند، بلکه باید برای دولت در ایران تئوری مستقلی تعریف کرد. عدهای دولت را «دولت پادگانی» مینامند، عدهای آن را «دولت پاتریمونیال» خواندهاند. عدهای آن را «دولت مطلقه» دانستهاند و بعضیها هم به آن صفت «دموکراسی» دادهاند و برخی دیگر «دولت استثنایی» گفتهاند. گروهی هم از «بناپارتیسم» استفاده کردهاند و برخی دیگر آن را رانتینر دانستهاند و ... هر یک هم برای تعریف خود مبانی عرضه میکنند. الان، پیشنهاد میکنم دولت فعلی را حسینقلیخانی بنامیم تا بعدا ببینیم چه خواهد شد!»[1]
2. حسینقلی خان کیست؟
بر اساس منابع تاریخی حسینقلی خان یکی از والیان لرستان بوده که در دیکتاتوری و خشونت کمنظیر بوده است. درباره شخصیت او در تاریخ آمده است: «حسينقلي خان در زمان ناصر الدين شاه قاجار والي پشتكوه لرستان بود و قبلاً لقب «صارم السطنه» داشت و از طرف دولت ايران درجه امير توماني؛ يعني سرلشگري، هم به او اعطاء شده بود.
وی مردي به شدت خشن و ديكتاتور و در عين حال جنگجو و كاردان بود. از آنجهت وي را لايق و كاردان ميدانند كه سپاهيانش در آنزمان بطور قطع يكي از مرتبترين افواج موجود در كشور بشمار ميآمد.
در زمان حكومت حسینقلي خان، هيچكس از خود قدرت و اختياري نداشت. همه چيز به (خان) تعلق داشت و سرپيچي از خواسته و فرمانش به هلاكت و نابودي عائله و بلكه عشيرهاي منتهي ميگرديد. حسينقلي خان سه فصل بهار و تابستان و پائيز را در حسين آباد ميزيست و مردم پشتكوه از بيم ستمگريها و آدمكشيهايش خواب راحت نداشتند.»[2]
3. ضربالمثل به چه معناست؟
ظلم و ستمها و مشکلاتی که حسینقلی خان در لرستان به وجود آورده بود باعث شده که سیره و روش حکومتداری وی به عنوان یک روش دیکتاتورگونه مطرح شود و به عنوان یک ضربالمثل مطرح شود.
درباره ریشه این ضربالمثل گفته شده است: «هرگاه در منطقهای بینظمی و غارت و چپاول و یغماگری از ناحیه ارباب قدرت مشاهده شود و قوانین جاریه نتواند حقوق ضعفا و زیردستان را احقاق کند آن نوع حکومت جابرانه را حسینقلی خانی گویند. به همین جهت از همان موقع کلمه حسینقلی خانی با مفاهیم خودمختاری و خودکامگی و اجحاف و ستمگری و غارت و چپاول ترادف پیدا کرده است و هرجا تعدی و تجاوز به حقوق دیگران مشاهده شود آن را به حسینقلی خانی تشبیه و تمثیل میکنند.»[3]
اطلاق صفت «حسینقلیخانی» به دولت یازدهم که پس از نسبت دادن صفات دیگری مثل «فرصت پیشآمده»، «رحم اجارهای» و «فرزند خوانده»! از سوی اصلاحطلبان خطاب به دولت رئیس جمهور روحانی صورت گرفته است، نشان می دهد اصلاح طلبان نتوانسته اند خواسته های خود را در قالب این دولت تامین نمایند و هر از چند گاهی در قالب واژگانی همراه با تحقیر و تمسخر، نارضایتی خود را از عملکرد دولت یازدهم ابراز می دارند.
کد خبر: ۵۴۸۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۹
حملات خرس گرسنه به ۲ روستا در حوالی شهرستان ایذه وحشت به جان اهالی انداخت. در این حملات، خرس ۲ چوپان را مجروح کرد و پا به فرار گذاشت.
به گزارش آوای دنا ،نخستين حادثه صبح 19ديماه در روستاي لنده در شهرستان ايذه رخداد. درجريان اين حادثه مرد 38سالهاي به نام نجات صالحي از ناحيه 2 پا بهشدت مجروح شد تا جايي كه 4روز در بيمارستان شهداي ايذه بستري بود. برادر وي كه در روستا آموزگار است روزگذشته در گفتوگو با همشهري گفت: برادرم چوپان است و روز حادثه براي چراي گوسفندانش به ارتفاعات سفيدكوه رفته بود.
درست همان موقع خرس گرسنهاي از پشت سر به وي حمله كرد و او با داد و فرياد از اهالي روستا كمك خواست. همزمان چوپان ديگري كه از دوستان برادرم است به كمكش رفت و اگر اقدام بموقع اين مرد نبود شايد خرس گرسنه جان برادرم را ميگرفت. او با فداكاري و سرعت عمل برادرم را از چنگال خرس نجات داد و باعث فراريدادن خرس شد.
پس از آن وي به همراه تعدادي از اهالي روستا برادرم را به پايين كوه انتقال دادند و همان موقع يكي از آنها با امدادگران هلال احمر تماس گرفت. هر چند مسير رسيدن به محل حادثه برفگير و صعبالعبور بود اما خوشبختانه با حضور امدادگران، برادرم به بيمارستان منتقل شد و از مرگ حتمي نجات يافت. او بهدليل شدت آسيبي كه به پاهايش وارد شده بود 4روز در بيمارستان بستري بود و پس از پانسمان زخمهايش از بيمارستان مرخص شد.
دومين حمله
درحاليكه امدادگران نخستين قرباني حمله خرس را نجات داده و به بيمارستان انتقال داده بودند روز بعد مجددا دومين گزارش حمله خرس گرسنه به يكي از اهالي منطقه به سازمان هلال احمر گزارش شد. اين بار حادثه در روستاي سرصحراي خواجه انوار شهرستان ايذه رخ داده بود. خرس گرسنه اين بار به چوپان ديگري حمله ور شده و او را مجروح كرده بود. مرد چوپان روز 20ديماه براي چراي گوسفندانش به ارتفاعات سفيدكوه زاگرس رفته بود كه در آنجا هدف حمله خرس قرار گرفت و از ناحيه كتف، صورت و دستوپا بهشدت مجروح شد. اين مرد نيز با داد و فرياد از اهالي روستا كمك خواست و با سرو صداي او بود كه خرس ترسيد و از محل فراري شد.
محمدرضا آميق نجاتگر هلالاحمر شهرستان ايذه كه در عمليات نجات هر دو چوپان حضور داشت در گفتوگو با همشهري گفت: هردو حادثه در مناطق صعبالعبور رخداده بود طوري كه ما به سختي از جاده برفي گذشتيم و حتي مجبور شديم با رها كردن ماشين، حدود يك ساعت و نيم در كوهستان پياده روي كنيم تا به محل حادثه اول برسيم. پس از آن هم چوپان مجروح را روي برانكارد گذاشتيم و دوباره همان مسير را طي كرديم تا توانستيم وي را به بيمارستان رسانده و نجات دهيم.
وي افزود: دومين حادثه را صبح به ما اعلام كردند. آن روز برف شديدي ميباريد. جاده بهشدت مهآلود بود و اصلا ديد كافي نداشتيم. با اين حال به سختي خود را به محل حادثه رسانديم البته باز هم بخشي از راه را پياده رفتيم تا اينكه توانستيم دومين مجروح را هم به مراكز درماني انتقال دهيم و خوشبختانه هر دو چوپان از خطر مرگ نجات يافتند.
در جستوجوي غذا
مهرزادگان رئيس هلال احمر ايذه درخصوص اينكه چرا چنين حملاتي از سوي خرس رخ داده است،ميگويد: اين روزها با توجه به سرماي شديد معمولا خرسهاي گرسنه براي بهدست آوردن غذا به روستاها نزديك ميشوند؛ چرا كه در ارتفاعات غذايي پيدا نميكنند. نزديكي آنها به روستاها نهتنها جان مردم، بلكه جان حيوان را هم به خطر مياندازد.
از آنجا كه احتمال داشت مردم در مواجهه با خرس دست بهكار اشتباهي بزنند، قرار شد كه گروهي از امدادگران هلالاحمر، به روستاهايي كه نزديك به دامنه كوهها هستند، بروند و به افراد آموزش بدهند كه هنگام برخورد با حيوانات وحشي چه واكنشي انجام دهند.
معمولا بايد هنگام مقابله با حيوانات وحشي مانند خرس و گرگ كه ممكن است بهدليل گرسنگي به روستا نزديك شوند، افراد خونسردي خود را حفظ كنند و به هيچ عنوان در مسير اين حيوانات قرار نگيرند. درواقع بايد هيچ عكس العملي از خود نشان ندهند تا مبادا جانشان به خطر بيفتد.
کد خبر: ۵۴۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۷
بعد از مدتی که ما ۴ تا را به سلول منتقل کردند کم کم سر و کله موش پیدا شد. موش ها زاد و ولد کرده بودند و چهارتا شده بودند. هر روز کار ما این بود که در می زدیم و می گفتیم این موش ها دائم در حال زیاد شدن هستند، یک فکری کنید.
دانش آموز بود. دبیرستانی و با شور و حال، هفده ساله بود که انقلاب پیروز شد. سال ۵۹ بود که با حکم فرمانداری آبادان مسئول انتقال بچه های پرورشگاه خارج شهر شد. اما این داستان شروعی بر آغاز ۳ سال و چند ماه اسارت او بود. ماه هایی پر تلاطم که کمتر کسی فکر آن را می کند. چه آن موقع که اسیر شد و سرباز عراقی تا آرم فرمانداری را در نامه ای که دست معصومه دید، به بغداد بی سیم زد که ما ژنرال های زن ایرانی را گرفته ایم! و چه آن روزهایی که هیچ کس از آن ها خبر نداشت و در زندان الرشید عراق محبوس بودند ولی باز هم آن ها می ترسیدند و می گفتند شما بنت الخمینی هستید!
سال ها از آن روزها گذشته و فقط رنگی از خاطره باقی مانده. خاطراتی که در سی و یکمین نشست مجمع بانوان راوی دفاع مقدس توسط سرکار خانم معصومه آباد نقل شد و ما به ذکر گوشه هایی از رنگ و بوی آن روزها می پردازیم.
خانم آباد که امروز عضو شورای شهر تهران است از دغدغه هایش می گوید. اینکه؛ اگر فکر کنیم حادثه ای در گذشته اتفاق افتاده و الان موقع نقل است و ما فقط آدم خاطره گوی هستیم کار خاصی انجام نداده ایم و آن رسالتی که به عهده داریم به گونه ای از زیر بارش شانه خالی کرده ایم چرا که این خاطرات در برهه و جغرافیایی خاص اتفاق افتاده که بنا به فرمایش آقا گنج است و باید از آن بهره برداری کرد.
وی در ادامه می گوید: در جمع کسانی هستیم که ابزار زندگی شان کلمه است. یعنی شما با کلمه کار می کنید، تفریح می کنید و زندگی می کنید. به گونه ای همان چیزی که خداوند پیام آورش را معجزه داده، در دستان شماست و این اثر و معجزه کتاب است. ما در بخش دفاع مقدس یک منظومه ای به نام منظومه اسارت داشتیم که می گویم در قاموس ظالمان غریب ترین واژه اسارت است.
اسارت بخشی از سرنوشت جنگ است و آن روزهای که بچه ها در اسارتگاه ها بودند در واقع سفیرانی بودند که فرهنگ امام، انقلاب، ایمان، شهادت وزندگی را منتقل می کردند.دشمن آنقدر برایش این فضا غیرقابل باور بود که حتی دربازجویی های خود هم آرمان، انگیزه ها و اندیشه های ما را زیر و رو می کرد تا انقلاب ما را به گونه ای تحلیل کند.
بعد از مدتی که ما ۴ تا را به سلول منتقل کردند کم کم سر و کله موش پیدا شد. موش ها زاد و ولد کرده بودند و چهارتا شده بودند. هر روز کار ما این بود که در می زدیم و می گفتیم این موش ها دائم در حال زیاد شدن هستند، یک فکری کنید.
رئیس زندان هم می گفت: من باور نمی کنم اینجا موش است فقط شما می گویید اینجا موش دارد. یکی را بگیرید تا باور کنم.
نقاب زده بودند. با هم گشتیم تا جای نقب را پیدا کردیم. کمی نان جلوی سوراخ گذاشتیم اما فایده نداشت. به سلول کناری مورس زدیم و خبر دادیم. جواب رسید که محاصره اقتصادی شان کنید، پرسیدیم چطور؟ گفتند: همه چیزهای در دسترشان را بردارید. بالاخره با کلی تلاش یکی از موش ها را گیر انداختیم. وقتی موش آمد و رفت روی پتو، چهارنفری چهار گوشه پتو را گرفتیم و جمع کردیم. بعد هم چند بار محکم کوبیدیمش به دیوار.
انقدر مشت زدیم به دریچه سلول تا نگهبان آمد. وقتی موش را انداختیم سرباز شروع به جیغ زدن کرد، سلول های کناریمان که در جریان قرار گرفته بودند شروع به خندیدن کردند.سرباز که فکر کرده بود دستمان در یک کاسه است افسران و نیروهای عراقی را خبر کرد، بعد از چند دقیقه چندین بعثی کابل به دست وارد سلول ما شدند.
بعثی ها آمده بودند سلول و ما را می زدند، یکی از سربازها که هیکل دار هم بود فکر می کرد یک جورهایی آلن دولن است، که ما بهش آلن چولن می گفتیم، وقتی می آمد داخل فیگور می گرفت و شروع به زدن می کرد.
صحنه عجیبی بود. یک لحظه همه توانم را جمع کردم. به وجود کتک خورده هر چهارتایمان فکر می کردم. خون از سر انگشت هایمان بیرون می زد یک دفعه بی آنکه بفهمم چطور، با زور کابل را از دست بیرون کشیدم و شروع به زدن او کردم.
ژنرال جا خورده بود. زود از سلول فرار کرد بیرون. حالا من بودم که به نفس نفس افتاده بودم. دیدم کسی جلویمان نیست. بچه ها هم گفتند تا دوباره نیامده اند زود این کابل را از دریچه بیانداز بیرون.
نفهمیدیم که چطور کابل را بیرون انداختیم. دریچه باز بود و هیچ کس بیرون سلول نبود با انگشتانمان که قطره قطره از آنها خون می چکید روی در و دیوار نوشتیم: «مرگ بر صدام» دردی حس نمی کردم، فقط خوشحال بودم که اگر ما را زده اند ما هم آن ها را بی نصیب نگذاشته ایم.
رزمنده همدانی که بند انگشت اشاره اش را با تیغ برید در اردوگاهی که ما را منتقل کرده بودند رئیس آنجا فردی به نام سرهنگ محمودی بود که الان اگر کسی بخواهد او را معرفی کند به نظرم نمی تواند. اصلاً نمی توان گفت از جنس کدام دسته افراد رذل و پست بود، فکر می کنم سال ۶۱ بعد از عملیات بود که تعدادی از اسرا را به اردوگاه ما منتقل کردند.
یکی از برادرانی که اسیر شده بود اهل همدان بود. قد و قامتی رشید داشت، وارد اردوگاه که شد، دید بچه ها خیلی آرام و ساکت هستند. یک جورهایی شاید حسابگر شده اند. دیگر آن روح انقلابی که می خواستند با همه خشونت هایی که دشمن داشت حمله ور بشوند آن حالت را دیگر ندارند، به قولی ملاحظه کار شده بودند.
از بچه ها سئوال کرده بود که چه شده؟ بچه ها گفته بودند: در این اردوگاه سرهنگ محمودی هست که ما هر چه بگوییم تو فقط یک چیزی شنیده ای، خیلی آدم عجیب و غریبی هست. بنده خدا گفته بود یعنی شما می ترسید؟ بچه ها گفته بودند بحث ترس نیست ما بیم این داریم که آسیبی به مجروحان و کم توان ها برسد.
خیلی جالب بود، این برادرمان که حاج مرتضی همدانی بود به یکی از سربازها که اسمش خمیز بود و البته ما به او خبیث می گفتیم گفته بود: من می خواهم فرمانده اردوگاه را ببنیم، با او کار دارم. بچه ها گفته بودند با این فرد چه کار داری؟ حالا بگذار برای یک وقت دیگر. تازه واردی بگذار چند هفته بگذرد. اما حاج مرتضی مُصر بود، سربازها هم از خدا خواسته سرهنگ محمودی را خبر کردند.
محمودی فارسی را خیلی خوب حرف می زد. وقتی داشت از در اردوگاه وارد می شد با یک حالت خاصی داد می زد که این حاج مرتضی کی هست؟مثل اینکه با من کار داره.
حالا شما تصور کنید حدود ۲۰۰۰ اسیر یک طرف ایستاده اند و در طرف دیگر افسران و سربازان عراقی کابل به دست. این بنده خدا از جمع آمد بیرون و گفت: حاج مرتضی همدانی یک بسیجیه، من باهات کار داشتم.
محمودی گفت: چه کار داری؟ حاج مرتضی جلو آمد و انگشت اشاره اش را بلند کرد و گفت: این انگشت را می بینی بهش می گویند انگشت حق، به هر کسی که اشاره کند خداوند در صحرای محشر به وحدانیت او گواه می دهد و انگشت اشاره را احضار می کند. من امروز می خواهم با این انگشت اشاره، همه این اسرا را گواه بگیرم. بعد یک تیغ از جیب خود درآورد و بند انگشت را با تیغ شروع به بریدن کرد. وقتی این کار را کرد رو به سرهنگ محمودی گفت: دیدی این انگشت چطور از این هیکل جدا شد، اگر همه این هیکل را بند بند کنی، اگر همه این اسرا را بندبند کنی، از تک تک سلول های آنها صدا در می آید که «لبیک یا خمینی»
این را که گفت سرهنگ محمودی کابلش را روی زمین انداخت، دور تا دور این اردوگاه می چرخید و می گفت: «کلهم عاشق، کلهم مجنون»، همه تان عاشق اید همه اتان دیوانه اید.
چه چیزی می توانست روشن تر و عمیق تر از این درس برای محمودی باشد که برای همیشه تکلیف خود را با این بچه ها روشن کند؟ اسارت یعنی عشق، اسارت یعنی ایمان، اسارت یعنی بندگی، یعنی همه چیز را خوب دیدن و خوب فهمیدن و اینگونه شد که جنگ تمام شد و اینگونه شد که دنیا فهمید نمی توان بیش از این ادامه داد به گونه ای تکلیف ما با دنیا را همین رزمنده ها روشن کردند.
پارس ناز
کد خبر: ۵۴۶۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۷
بیم آن می رود که برخی از رسانه های محلی به جای جذب سرمایه های انسانی در سطح استان ها ، با شخصیت زدگی و پیروی از بازی های شبه حزبی از مردم نواحی و مناطق فاصله گرفته و نقش مولد و سازنده خود را به خوبی ایفا نکنند
کد خبر: ۵۴۶۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۷
تغییر در دولتها یک امر طبیعی است، اما باید سعی شود افرادی که جایگزین میشوند افراد بهتر و تخصصیتر باشند نه افراد ضعیف که نتوانند خدمت کنند .
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:به گزارش خبرگزاری فارس از بهمئی، حجتالاسلام سید رحمتالله سیادت ظهر امروز در خطبههای نماز عبادی، سیاسی جمعه این هفته بهمئی ضمن دعوت به تقوای الهی اظهار داشت: یکی از ویژگیهای تقوا این است که انسان بصیرت و معرفت پیدا میکند، لذا انسان با تقوا اهل بصیرت است و حق و باطل را به خوبی میشناسد.
وی در خطبه نخست به جایگاه مدیریت جهادی در جامعه اشاره کرد و افزود: موفقیت نظام مقدس جمهوری اسلامی در همه عرصهها از جمله پیروزی انقلاب، هشت سال دفاع مقدس و پیشرفت امروزی که ملت دارد همه به خاطر مدیریت جهادی بوده است.
سیادت با بیان اینکه بهترین مدیریت در جامعه امروزی مدیریت اسلامی است، تصریح کرد: اگر میخواهیم در مدیریت موفق شویم باید سراغ مدیریت اسلامی برویم که یکی از شاخههای آن همین مدیریت جهادی است.
این مسئول افزود: مدیرت جهادی که مقام معظم رهبری فرمودند، فقط شامل دولتمردان و یا سران نظام نیست، بلکه همه مردم را شامل میشود و همه باید مدیریت جهادی داشته باشیم تا در همه عرصهها موفق باشیم.
وی ارکان مدیرت جهادی را خود مدیر و همکاران مدیر، عنوان کرد و گفت: یک مدیر باید کسانی را همکار خود قرار دهد که هم فکر و هم عقیده باشند تا بتواند برنامهها و کارهای خود را پیش برده و به درستی به مردم خدمت کند.
خطیب جمعه بهمئی تصریح کرد: تغییر در دولتها یک امر طبیعی است، اما باید سعی شود افرادی که جایگزین میشوند افراد بهتر و تخصصیتر باشند نه افراد ضعیف که نتوانند خدمت کنند.
این مسئول گفت: با توجه به مشکلات و تحریمها امروز مدیریت جهادی در جامعه ضروری است و باید به این مهم توجه ویژهای داشته باشیم.
سیادت به 26 دی ماه سالروز فرار شاه از کشور اشاره کرد و افزود: شاه امالفساد بود و با فرار خود زمینه پیروزی انقلاب را برای ملت ما فراهم کرد که این حرکت خود برای نظام یک پیروزی بزرگی بود.
وی با اشاره به مذاکرات اخیر ایران با شش کشور اروپایی در خصوص انرژی هستهای، گفت: آمریکا و حامیانش مسئله هستهای را بهانه قرار دادند، آنها هدفشان براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی است و از اول انقلاب تا به امروز نیز دست بردار نبودند، اما به خیال خام خودشان فکر میکنند با این تهدیدها و تحریمها ملت ایران در برابر آنها کوتاه میآید در صورتی که این رفتار آنها باعث میشود ملت ایران قویتر شود.
این مسئول ضمن گرامیداشت هفته شورای آموزش و پرورش گفت: شورای آموزش و پرورش بهمئی چه در زمان مدیران گذشته و چه مدیریت جدید آموزش و پرورش بهمئی فعال بوده و افراد نخبه و کارشناسان مجربی این شورا را در بهمئی تشکیل میدهند.
امام جمعه بهمئی از جمله اهداف شورای آموزش و پرورش را تحقق مشارکت مردم، نظارت بر امر آموزش و پرورش، بهرهگیری از تمام ظرفیتها برای توسعه آموزش، تجهیز فضاهای آموزشی و تحقق عدالت آموزش، توجه به مدرسه محوری و تأمین منابع مالی و غیر دولتی عنوان کرد.
وی با اشاره اهانت به پیغمبر اسلام در هفته اخیر گفت: دشمنان دین اسلام و پیامبر(ص) به دنبال این هستند که چهره اسلام و پیامبر عظیم الشأن را خراب و خشن جلوه دهند در صورتی که پیغمبر اسلام (ص) سراسر رفعت و مهربانی است.
سیادت در پایان اذعان داشت: آنها با این عمل زشت خود موجب وحدت بیشتر میان مسلمانان شدند و خود نزد مردم دنیا منفورتر میشوند.
کد خبر: ۵۴۵۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۶
رئیس مجلس شورای اسلامی گفت: اخیراً برخی نمایندگان مجلس طرحی را دنبال میکنند که اگر غربیها در زمینه تحریمها گام جدیدی بردارند، ایران فناوری هستهای را در هر درجهای از غنیسازی ادامه خواهد داد.سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
به گزارش خبرگزاری فارس از قم، علی لاریجانی پیش از ظهر امروز در نهمین اجلاسیه جامعه مدرسین و علمای بلاد که در مدرسه امام کاظم(ع) برگزار شد اظهار کرد: در گذر زمان پس از انقلاب چند مقطع حساس برای کشور ما وجود دارد که با تدبیر رهبری انقلاب و همت ملت و هماهنگی نخبگان سیاسی کشور، از این گردنهها به خوبی عبور کردیم.
وی افزود: گذر از رژیم گذشته نخستین گردنه بود که علمای اسلام در این زمینه نقش بسزایی داشتند و نقش رهبری انقلاب هم بسیار ویژه بود که همت ملت پشتوانه آن بود و توانستیم رژیم ستمشاهی را کنار بزنیم.
رئیس مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه عظمت این اقدام بسیار زیاد بود گفت: اگر هم در این زمینه دچار فراموشی شویم ولی از تاثیر این پدیده عظیم در دنیای اسلام و جامعه بشری چیزی کم نمیشود.
وی ادامه داد: دشمنان همواره به دنبال ایجاد مشکلات فراوان برای نظامی بودهاند که بر روی اسلام و شعار نه شرقی نه غربی تاکید دارد؛ نظام اسلامی به پیکره جریان استکباری لطمه میزند و همین امر بسیج استکبار برای مقابله با انقلاب را در پی دارد.
لاریجانی تصریح کرد: قربانیان اصلی ترور ایرانیان هستند که پس از انقلاب جریانات زیادی علیه آنها توسط دشمنان به راه افتاد و کسانی که امروز نگران ترور هستند آن زمان از تروریستها حمایت میکردند؛ ملت ایران موجودی مزاحم به نام بنی صدر را دفع کردند ولی بعدا جنگ علیه جمهوری اسلامی تحمیل شد.
رئیس مجلس با اشاره به نقش گسترده آمریکاییها در جنگ عراق علیه ایران گفت: آمریکا به صدام گفته بود جنگ را علیه ایران شروع کنید ما پشتیبانی عملیاتی، نظامی و استراتژیک خواهیم داشت؛ حتی فرانسه هواپیمای اجارهای در اختیار رژیم بعث گذاشت و آلمان هم سلاح شیمیایی به صدام فروخت.
وی با بیان اینکه جریانی وسیع و منطقهای علیه ایران اسلامی در زمان جنگ شکل گرفته بود خاطرنشان کرد: با این حال هدایتهای امام راحل، روحانیت در صحنه و همبستگی نخبگان سیاسی که البته در زمان بنی صدر شاهد آشفتگی آن بودیم، کشور را نجات داد.
لاریجانی با اشاره به تجربههای خوب بازسازی کشور پس از جنگ عنوان کرد: ایران در زمینه دانشهای بنیادین پیشرفتهای قابل توجهی داشت به نحوی که وزن جمهوری اسلامی در منطقه به حدی رسید که توانست خطرات و تهدیدات را دفع کند؛ ایران اسلامی امروز تهدید نظامی بالفعلی ندارد و اگر هم سر و صدایی در صحنه بینالمللی میشود ژستی بیش نیست زیرا از دست ایران ناراحت هستند ولی نمیتوانند کاری علیه جمهوری اسلامی کنند.
رئیس قوه مقننه با بیان اینکه دشمنان میگویند ایران با طرحهای ما در منطقه مبارزه میکند و آنها را از بین میبرد گفت: در مذاکرات هستهای نیز از زبان خودشان میشنویم که همین مسائل و نگرانیها را دارند.
وی افزود: در یکی از مذاکراتی که من در آن حاضر بودم به طرف مقابل گفتم مشکل اصلی خود را بگویید و او هم گفت میدانیم سلاح هستهای ندارید و به دنبال آن نیستید اما مسئله اصلی ما این است که شما توازن منطقهای را بر هم زدهاید.
لاریجانی با بیان اینکه درد دشمنان این است که وزن ایران بالا رفته است گفت: بیداری اسلامی طرحهای دشمنان را بر هم زده و آنها نگران این مسائل هستند.
رئیس مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه امروز در دالان مذاکرات هستهای هستیم خاطرنشان کرد: دوره حساس و سرنوشتسازی را میگذرانیم؛ دشمنان ابتدا به دنبال این بودند که ما دانش هستهای را به دست نیاوریم و در این راستا گاهی تهدید نظامی هم میکردند ولی مقاومت ملی، دستاوردی بزرگ برای جمهوری اسلامی داشت.
وی با تاکید بر اینکه باید با آرامش و عقلانیت در مذاکرات، برخی اشکالات گذشته را برطرف کرد گفت: البته باید دستاوردها را هم حفظ کرد و مشکلات به وجود آمده برای کشور را برچید؛ در طول تاریخ پس از انقلاب مذاکراتی مشکلتر از این نداشتهایم.
لاریجانی با بیان اینکه توجه به حفظ میراث ارزشمند هستهای بسیار مهم است تصریح کرد: در این میان نباید اطلاعات غلط را هم پمپاژ کرد؛ برخی مسائل اشتباه و غلط در جامعه منتشر میشد که صحیح نیست، گاهی سوء ظنها و حدسیات نگرانیهایی را در داخل کشور به وجود میآورد؛ بدانیم که اگر همبستگی بیشتر در داخل داشته باشیم طرف مقابل هم در مییابد ما پای دستاوردها و چارچوبهایی که رهبری تعیین میکنند همدلانه ایستادهایم.
رئیس مجلس با اشاره به شیطنتهایی که در داخل آمریکا هم صورت میگیرد عنوان کرد: آنها بر اثر رقابتهای سیاسی و با انگیزههای گوناگون و گاهی برای گرانفروشی، سخنانی علیه مذاکرات گفته میشود ولی ما باید مسیری روشن را دنبال کنیم؛ رفتاری که آمریکاییها و غربیها در مذاکرات اخیر داشتند بسیار تاسفبار بود و نشان دادند قابلیت کافی برای حل موضوع را ندارند ولی در ایران این موضوعات با هوشیاری رصد میشود.
وی تصریح کرد: اخیراً برخی نمایندگان مجلس طرحی را دنبال میکنند که اگر غربیها در زمینه تحریمها گام جدیدی برندارد ایران فناوری هستهای را در هر درجهای از غنیسازی ادامه خواهد داد.
لاریجانی گفت: باید از فرصت به درستی استفاده کرد و دشمنان تصور نکنند با روحیه تاجرمآبانه میتوانند کلاهبرداری سیاسی کنند زیرا در ایران مسائل برای تصمیمگیران روشن است.
رئیس مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه انعطافهای به موقع از سوی ایران وجود دارد خاطرنشان کرد: البته دشمنان نباید تصور کنند ایران در مسئله هستهای دچار نسیان میشود.
وی در بخش دیگری از سخنان خود به بیماریهای مزمن اقتصادی در ایران اشاره کرد و گفت: ورود نفت به اقتصاد ما طوری بود که به سرمایهای تولیدی تبدیل نشد بلکه جای بودجه جاری کشور قرار گرفت و همین امر سبب شد به جای اینکه چرخه تولید به راه بیفتد، با پول نفت فناوریهای مختلف وارد کشور شدند.
لاریجانی با بیان اینکه برخی سوء تدبیرها از نظر اجرایی، اقتصاد ایران را با وضعیت غیر عادی روبهرو کردند خاطرنشان کرد: اینکه دلار از هزار تومان به سه هزار تومان افزایش یابد تکان شدیدی بود که مشکلات زیادی به وجود آورد و همه آن مربوط به تحریمها نیست بلکه به سوء مدیریت مربوط میشد زیرا وقتی نقدینگی به یک باره هشت برابر شود این مشکلات هم ظهور مییابند.
رئیس مجلس تصریح کرد: آیا سیاستهای ابلاغی اصل 44 توسط رهبر معظم انقلاب به درستی اجرا شد؟ صورت ظاهری شکل گرفت و یک کارخانه از وزارتخانهای تخصصی به وزارتخانه غیر تخصصی واگذار شد چون بدهکار بودند و این در حقیقت فریب دادن قانون است.
لاریجانی با بیان اینکه اینگونه میشود که تکانی در قیمت نفت، مشکلات اقتصادی را در ایران افزایش میدهد گفت: تنها راهی که پیش رو داریم تا از این گردنه عبور کنیم، جدی گرفتن سیاستهای اقتصاد مقاومتی است و فرهنگ ما باید به رونق تولید کمک کند و سیاستهای داخلی در این راستا باشند و صادرات مؤید تولید شوند.
رئیس قوه مقننه عنوان کرد: نقش علما در این زمینه بسیار مهم است؛ امکان استخدام در کشور وجود ندارد و معقول هم نیست که بدنه دولت بزرگ شود؛ کارآفرینی باید در کشور رشد یابد و اگر میخواهیم مقاومت کنیم و بر روی آرمانهایمان بایستیم، باید اقتصاد تولیدمحور داشته باشیم و رسانهها هم همین رویه را در پیش بگیرند و علمای اسلام مردم را در این راستا بسیج کنند البته باید تسهیلات لازم را فراهم کرد.
وی با اشاره به دستور رهبر معظم انقلاب مبنی بر محور قرار دادن سیاستهای اقتصاد مقاومتی در نگارش و بررسی بودجه گفت: تصمیم گرفتهایم در شرایط کنونی، راههایی پیدا کنیم که آبادانی در کشور رخ دهد و از بخشهای غیر دولتی استفاده کنیم تا طرحهای نیمه تمام به مردم واگذار شوند و البته ارزش اقتصادی هم برای آنها داشته باشد؛ 400 هزار میلیارد تومان پروژه عمرانی کلنگ زده شده که اینها جزو سوء مدیریتها هستند و 20 سال طول میکشد تا این طرحها تمام شوند و در شرایط کنونی راه حل اساسی، واگذاری پروژهها به مردم است.
لاریجانی در ادامه به تروریسم در منطقه اشاره کرد و افزود: سرویسهای اطلاعاتی غربی و برخی کشورهای منطقه، تروریسم را در خاورمیانه به وجود آورده است؛ هرجا آمریکا و غرب پا نهادهاند، جریانهای تروریستی هم بلافاصله بعد از آن ظهور کردهاند.
رئیس مجلس شورای اسلامی خاطرنشان کرد: دسیسهای که سرویسهای اطلاعاتی غربی دارند موجب رشد تروریستها شدهاند و این امر با سند و مدرک قابل اثبات است؛ لشکرکشی به کشورهای دیگر موجب تحقیر ملتها میشود و به یقین، تحریک و مقابله به مثل آنها را در پی دارد.
وی به حوادث فرانسه اشاره کرد و گفت: اینها که باز هم به پیامبر اسلام(ص) توهین میکنند یا نمیفهمند یا میخواهند تروریسم افزایش یابد.
لاریجانی با بیان اینکه رفتار، بیان و عمل غربیها کمک به زنده ماندن جریانهای تروریستی است خاطرنشان کرد: همین اقداماتی که در مجلات فرانسوی صورت گرفته چنین اقدامی محسوب میشود.
رئیس قوه مقننه به ائتلاف غربیها علیه داعش اشاره کرد و گفت: تحلیلگران منطقه میگویند معلوم نیست آمریکا به دنبال چیست؛ گاهی مناطقی را بمباران میکنند که تجمع نیرویی هم وجود ندارد و تحلیل این است که گویا میخواهند تروریستها باقی بمانند؛ این فضاحت برای ائتلافی است که 40 کشور جمع شوند و هیچ کاری از دستشان علیه تروریستها برنیاید.
وی با بیان اینکه طرحهای ایران به کمک دولت و ملت عراق آمد تصریح کرد: امروز جریانی مرموز در منطقه دیده میشود که از یک سو به ایجاد اختلاف میان کشورهای اسلامی میپردازد و از طرف دیگر، ژست تبلیغاتی علیه داعش میگیرد ولی در عمل به تروریستها کمک میشود.
لاریجانی عنوان کرد: این موضوعات با امنیت و منافع ملی ما گره خورده و این امر، همبستگی ملی در درون کشور را بیش از گذشته ضروری جلوه میدهد؛ هرگونه حاشیهسازی در مسائل مختلف کشور موجب لطمه خوردن به این همبستگی میشود.
کد خبر: ۵۴۴۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۵
طبق آمار ارائه شده ایرانی ها سالانه 500 میلیارد تومان آدامس مصرف می کنند که 83 درصد آن از محل واردات تامین می شود و در حالی که 82 درصد مردم ایران آدامس می جوند و کشورمان از این لحاظ در رتبه نخست جهان قرار دارد، عربستان سعودی با 79 درصد و آمریکا با 59 درصد در رتبه های بعدی این جایگاه قرار دارند.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
ایرنا نوشت: پر شدن بازار تنقلات ایران از آدامس های خارجی سبب شده که دیگر نشانی از آدامس های ایرانی نماند و تنها از برخی نام ها فقط سایه روشنی در ذهن ها باقی مانده باشد.
هرچند از بعضی از آنها خاطرات خوشی داریم و هنوز طعم آدامس عسلی پرستو زیر زبان ما مانده اما امروز حتی نمی دانیم کجا می توانیم یکی از آنها را پیدا کنیم اما علت شکست شرکت های ایرانی چیست؟ شاید باید علت آن را در قبضه شدن بازار توسط برند های خارجی جستجو کرد که البته عمده آن هم به صورت قاچاق و غیرقانونی وارد کشورمان می شود.
امارات متحده عربی، لهستان و ترکیه کشورهای اصلی صادر کننده آدامس به ایران هستند. سهم لهستان در این واردات 75 درصد، ترکیه 21 درصد و امارات نیز چهار درصد است. عمده این واردات هم از شرکت آمریکایی orbit است که 14 کارخانه در نقاط مختلف دنیا دارد و آدامسی که می جویم از کارخانه لهستان این برند وارد ایران شده است.
آدامس یکی از پرمصرف ترین جویدنی های مصنوعی امروزی در نقاط مختلف جهان است به نحوی که گردش مالی سالانه آن در دنیا 21میلیارد دلار برآورد شده و سهم ایرانی ها در مصرف این جویدنی همچنان رو به رشد است.
براساس آمارهای اعلام شده، سالانه مبلغی بالغ بر 100 میلیارد تومان صرف واردات رسمی آدامس های بدون قند به کشور می شود.
** خاورمیانه بالاترین مصرف آدامس، غرب بزرگترین تولیدکننده آدامس
یک گروه تحقیقاتی مهم انگلیسی در زمینه بازار و مارکتینگ اعلام کرد کشورهای خاورمیانه بالاترین میزان مصرف آدامس را دارند اگرچه بزرگترین کمپانی های تولید آدامس در غرب هستند.
مصرف آدامس در ایران ظرف چهار سال صد برابر شده، به گونه ای که مصرف این جویدنی از 25 تن سال 84 به حدود 2 هزار و 463 تن در سال 88 رسیده است. با این وجود میزان تولید آدامس در کشور نسبت به میزان واردات آن بسیار ناچیز است.
صنعت آدامس در مقایسه با سایر خوراکی های سرگرم کننده مثل شکلات روند روبه رشد کمتری دارد واز این قافله عقب مانده است. شاهد این مدعا وجود آدامس های رنگارنگ خارجی در سوپرمارکت هاست که عمدتا از امارات و ترکیه وارد کشور شده اند.
افزایش قابل توجه واردات آدامس های خارجی با عرضه یک نوع آدامس الکلی به کشور همزمان شده که یک گرم از ترکیبات آن مربوط به قند الکلی است، با وجود این مسائل تولید آدامس با برند داخلی می تواند اعتماد بیشتری به مردم نسبت به کالاهایی که مصرف می کنند از نظر تضمین سلامت مصرف کننده با مسائل اخلاقی بدهد.
در حال حاضر این خوراکی تمام نشدنی جای خود را در فروشگاه ها باز کرده و با بسته بندی های متنوع خریداران را ترغیب به خرید و مصرف می کند و حتی فروشندگان به عنوان باقی مانده پول از این جویدنی به مشتریان خود می دهند.
** خطر بروز بیماری های گوارشی با مصرف روزانه سه عدد آدامس
شواهد عینی نشان می دهد، آدامس به یک جزء جدا نشدنی از کیف خانم ها و حتی برخی آقایان تبدیل شده است. براساس یک آمار تایید نشده، از هر 10 خانم شهرنشین، هفت نفر روزانه حداقل یک آدامس مصرف می کنند. این در حالی است که شاید تعداد افرادی که روزانه حداقل یک لیوان شیر مصرف می کنند به پنج نفر هم نرسد. دکترها بر این باورند که مصرف روزانه سه عدد آدامس در روز، فرد را به شدت در معرض بیماری های گوارشی قرار می دهد.
با وجود این برخی از افراد به قدری به مصرف آدامس عادت می کنند، که این عادت به نوعی اعتیاد تبدیل می شود. البته اعتیاد به مصرف آدامس فقط مخصوص ما نیست چرا که از وقتی آدامس به شکل امروزی برای اولین بار از سوی یونانی های باستان از صمغ نوعی درخت تهیه و مصرف می شد، تا امروز که کارخانه های بزرگ دنیا آن را تولید می کنند و بازاری به وسعت 21میلیارد دلار برای آن دست و پا کرده اند، افراد زیادی گرفتار جویدن آدامس شده اند؛ تا جایی که چندی پیش یک سیاستمدار اهل کشور ترکیه، به دلیل مصرف آدامس در یک مراسم رسمی، سر از دادگاه درآورد.
** ترکیه و امارات عمده ترین صادرکننده آدامس به کشور
براین اساس گمرک ایران اعلام کرد: 398 هزار و 510 کیلوگرم آدامس بدون قند به ارزش یک میلیون و 849 هزار و 348 دلار در 9 ماهه امسال از مرزهای رسمی وارد کشور شده است. این میزان آدامس از کشورهای ترکیه و امارات وارد کشور شده است.
آدامس در طبقه بندی کالایی گمرک به نام آدامس بدون قند وارد کشور و تعرفه گمرکی آن به ازای هر کیلوگرم 50 درصد است که از تعرفه های بالای گمرکی محسوب می شود. به عبارتی میزان تعرفه واردات آدامس همانند خودرو 50 درصد است. این در حالی است که تعرفه واردات بسیاری از کالاها درگمرک حدود 15 درصد است.
بنابه اظهارات مسوولان گمرک ایران، واردات آدامس باید با مجوز وزارت بهداشت انجام شود ضمن آنکه واردکنندگان آن باید سایر مجوز ها را نیز دریافت کنند.
بالا بودن میزان تعرفه گمرکی سبب شده تا قاچاق آدامس در کشور و از مرز کردستان افزایش یابد.
با توجه به آمارهای اعلام شده در بالا می توان گفت حمایت از تولید آدامسی با برند داخلی چقدر می تواند در کاهش این واردات بی رویه نقش داشته باشد.
اما شرکت های داخلی در رقابت با آدامس های وارداتی به نظر می رسد با شکست مواجه شدند شاید هم تقصیر خود تولید کننده های داخلی است که هیچ ایده جدیدی را ارایه نمی کنند. هرچند شرکت صنعتی پارس مینو سعی کرد با تولید آدامسی با بسته بندی شبیه ریلکس با برند های خارجی رقابت کند، اما باز هم به نظر نمی رسد این برند هم در رقابت با خارجی ها توفیقی کسب کرده باشد.
** وزارت صنعت، معدن و تجارت؛ عاجز از ارایه آمار تولید
با توجه به موضوع گزارش، وزارت صنعت، معدن و تجارت به عنوان متولی امر صنعت و تولید از ارایه هرگونه آمار و ارقام از میزان ظرفیت تولید، تعداد واحدهای تولیدکننده و همچنین برنامه های حمایت از تولید آدامس با برند داخلی خودداری کرد.
با وجود پیگیری های مستمر خبرنگار ما با وزارت صنعت، معدن و تجارت، در نهایت این وزارتخانه از ارایه هرگونه اطلاعات و آمار عاجز ماند. همچنین از سوی دیگر با تماس با شرکت صنعتی پارس مینو به عنوان بزرگترین تولیدکننده آدامس در ایران، این شرکت نیز خبرنگار ما را به پروسه بورکراسی اداری هدایت کرد مبنی براینکه با ارسال نامه رسمی و ارسال سئوالات، منتظر نظر مساعد مدیرعامل برای انجام مصاحبه بمانید.
به هر صورت حمایت از تولید داخلی برنامه و اراده ملی می خواهد و به طور قطع شانه خالی کردن از ارایه آمار نمی تواند معنای حمایت از تولید داخلی را داشته باشد. با این اوصاف معلوم نیست مصرف آدامس با این شیب تندی که در پیش گرفته، سال آینده چقدر می شود؟ معلوم نیست، تا سال آینده چند مدل آدامس دیگر راهی بازار ایران خواهد شد، بنابراین از همین حالا باید برای مقابله با واردات بی رویه و غیررسمی این محصول که توان تولید آن در داخل وجود دارد، به حمایت جدی از تولید داخلی برخاست.
کد خبر: ۵۴۲۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۴
بعضی گمان کردهاند مردم ما عقب افتادهاند و فرق پدر از پسر را نمیشناسند وقتی خود حسینعلی منتظری نتوانست خللی بر انقلاب وارد کند، از فرزندان منحرف پدران بزرگی که خونشان ضامن اصالت انقلاب بوده، چه کاری ساخته است.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:کیهان نوشت: با وقوع «انقلاب اسلامی» در ایران، تحولات بزرگ جهان رنگ و بو و معنای دیگری پیدا کرد و از این رو نزدیک به چهار دهه پس از وقوع انقلاب، هر تحول مهم در بستر آن مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد و همگان میخواهند بدانند پدیده جدید چه نسبتی - سلبی یا ایجابی- با انقلاب اسلامی دارد. از این جهت انقلاب اسلامی با دو انقلاب فرانسه و روسیه که در ادبیات سیاسی از آنها به مهمترین، ریشهدارترین و مؤثرترین تعبیر میشدند، تفاوت بنیادی دارد. انقلاب فرانسه انقلاب مهمی بود ولی با همه آنکه آثار بلند مدتی در حوزههایی از حیات بشر برجای گذاشت اما در کمتر از یک دهه بالندگی خود را در حوزه سیاسی و اجتماعی از دست داد.
کما اینکه انقلاب اکتبر روسیه هم در یک دوره پنج تا شش ساله از کانون توجه مردم روسیه خارج شد. امروز وقتی از انقلاب اسلامی سخن به میان میآید مخاطب آن را یک خاطره تاریخی به حساب نمیآورد بلکه هیجان و تلاطم آن را هنوز نیز لمس میکند. این بالندگی البته بخشی هم مرهون تداوم دشمنیهایی است که علیه این انقلاب به شکلهای جدید دنبال میشود.
در خصوص تداوم تأثیر الهامبخشی انقلاب اسلامی گفتنیهایی وجود دارد:
۱- انقلاب اسلامی ایران با جانمایه «معنویت» شکل گرفته و این مهمترین تفاوت این انقلاب با انقلابهای دیگر است و از این رو تا زمانی که عطر معنویت و ایثار از این انقلاب به اطراف پراکنده شود، انقلاب حیات مؤثر خود را ادامه میدهد. امروز به برکت فداکاریهایی که این ملت در عرصه جهاد و شهادت دارد، گرههای سخت و کور باز میشوند و نیروهای جدیدی به این باور میرسند که معنویت میتواند ناشدنیها را در دسترس قرار دهد. این نیروی جدید خود پرچمدار مرحلهای جدید از انقلاب اسلامی میشوند. به یک مثال عجیب اما واقعی توجه کنید: «سرتیپ عباس» فرماندهی لشکر پنج عراق را در دوران جنگ ۸ ساله عراق علیه ایران بعهده داشته و در عین عضویت در رده بالای ارتش بعث، عضو حزب بعث هم بوده است. «عباس» در عملیات بیتالمقدس که منجر به آزادی خرمشهر شد رو در روی رزمندگان اسلام جنگیده و در عملیاتهای بعدی هم در حمایت از رژیم بعثی عراق چیزی کم نگذاشته است.
زمان میگذرد، صدام سقوط میکند و ارتش بعث منحل میشود. بسیاری از شاگردان سرتیپ عباس تحت فرماندهی فرماندهان سابق برای بازگرداندن حزب بعث وارد جنگ میشوند و این اواخر با «داعش» یک جبهه واحد علیه دولت کنونی عراق تشکیل میدهند اما «لواء عباس» که حالا به ۷۰ سالگی پا گذاشته و به یک نظامی سابق- بازنشسته- تبدیل شده است راه دیگری را میپیماید او خود را به نیروهایی که پس از حمله داعش به عراق و با فتوای آیتالله العظمی سیستانی یک سازمان جدید شبه نظامی تشکیل دادهاند تا شر مشترک داعش و بعث را ریشهکن کنند، میرساند و میگوید: «من هیچ نمیخواهم، نه حقوق، نه رتبه و نه موقعیت، آمدهام تا دینم را ادا کنم و جان خود را در راه اسلام فدا نمایم.» او در میدان وارد میشود و روی در روی شاگردانی که خود او در دوره فرماندهیاش بر لشکر پنج تربیت کرده است، قرار میگیرد و در عملیاتهای پی در پی در العظیمه، امرلی، جرفالصخر بسیاری از جنایتکاران بعثی داعشی را از پا در میآورد و در نهایت در عملیات چند هفته اخیر سپاه اسلام در «ضلوعیه» به شهادت میرسد در حالی که روی لباس او هیچ علامت و نشانهای از یک فرمانده دلیر دیده نمیشود.
حالا «لواءعباس» در عراق یک اسطوره است و به «لواء عباس حر» شناخته میشود. این یکی از نمونههای معنویت انقلاب اسلامی است که یک دشمن عنود را به یک شهادتطلب آزاده تبدیل کرده است. لواء عباس راه جدیدی را در عراق برای تداوم انقلاب اسلامی نشان داده است.
۲- انقلاب اسلامی در بعد خارجی همیشه «دشمنان بزرگ» داشته است. انقلاب ایران در دهه اول با دشمنی دو ابر قدرت و در واقع دشمنی همه نظام سلطه مواجه بود در دهه دوم و پس از فروپاشی شوروی با دشمنی کل بلوک غرب- اروپا و آمریکا- مواجه شد. در دهه سوم این دشمنی استمرار پیدا کرد و یک جبهه گسترده منطقهای از ریاض تا تلآویو به آن اضافه شد. از این رو انقلاب اسلامی و ایران در طول این دوران همواره «حرف اول» بوده و حریف اول به حساب میآمده است و امروز دشمن به این نقطه رسیده است که اگر اعتراف به حقوق ایران راه را بر زیادهخواهی میبندد و باید از آن پرهیز کرد اما اعتراف به اینکه علیرغم همه این چهار دهه دشمنی، انقلاب اسلامی قدرت اول و مؤثر منطقه است، راه فرار ندارد. رئیس جمهور آمریکا اگرچه تلاش کرد تا قدرت ایران را صرفاً رنگی مادی بزند و جلوههای اقتدار معنوی و الهی آن را نادیده بگیرد، دو هفته پیش در گفتگو با رادیو NPR آمریکا به این حقیقت بزرگ اعتراف کرد که: زمانی که او در سال ۲۰۰۸ به قدرت رسیده است، ایران کنترل اوضاع را در بخش عمدهای از جهان در دست داشته است او در حالی که ادعا میکرد با سیاستهای او ایران ضعیف شده است، گفت: «ایران در آینده هم قدرت منطقهای بسیار موفق خواهد بود.»
کیست که نداند قدرت ایران از ۲۰۰۸ به این طرف همواره افزونتر شده است؟ پیروزی مطلق برنامه ایران در سوریه، تداوم پیروزی دوستان ایران در عراق، پیروزی شگرف دوستان ایران در یمن و استحکام و تداوم سیاستهای بنیادین ایران در عرصههای مختلف، تردیدی در ادامه روند پیروزیهای بزرگ ایران باقی نمیگذارد. همین دو روز پیش دشمنان شکست خورده ایران در پاریس رژهای نمادین بر پا کردند تا بگویند در برابر خطرات متحد هستند. اینها در سال ۲۰۰۳ از تغییر قریبالوقوع تهران خبر میدادند و بلر نخستوزیر وقت انگلیس از رسیده شدن میوههای ایران در کاخ سعدآباد و ضیافت قریبالوقوع پیروزی غرب بر انقلاب اسلامی حرف میزد. حالا همانها در پاریس دست خالی خود را در یکدیگر گره میزنند تا از آسیب دستپروردگان خود در امان باشند و تهران که در این فاصله قلههای بسیاری را فتح کرده به آنان میخندد و خود را برای چیدن میوههای دیگر آماده میکند!
۳- انقلاب اسلامی در بعد داخلی از همان آغاز با کجاندیشان متوهم مواجه شده است انقلاب هنوز به پیروزی نرسیده بود که جبهه ملی و نهضت آزادی با اصرار زیاد روی کلمه «اسلامی» آن خط کشیدند و اعلام کردند که معنای بخش دوم «جمهوری اسلامی» را درنمییابند و بهتر این است که به جای آن واژه «دمکراتیک» بنشیند. بعد هم نوبت به بنیصدر رسید و پس از آنهم گروههایی با عنوان اسلامی تلاش کردند تا پیروان امام را از طریق تقسیم کردن به «چپ» و «راست» از میدان در کنند. بعد همانها که حالا فتنهشان گرفته بود و شماری از انقلابیون را به ضد خود تبدیل و یا دچار انحراف جدی کرده بودند را به وادی لیبرالیزم و غربزدگی کشاندند و اولین دولت پس از جنگ را از ارزشهای انقلابی تهی ساختند. همینها که در دولت سازندگی از چپ به راست آمده بودند پس از هاشمی از راست به چپ رفته و اساس انقلاب را نشانه گرفتند و برخی از آنان انکار ارزشهای انقلاب را تا انکار خدا و دین و پیامبر وسعت بخشیدند و در یک پرده دیگر همانها که شعار خروج از حاکمیت را سر میدادند و با تحصن خود در سال ۸۲ قوه مقننه را به تعطیلی کشاندند و سودای تعطیلی قوه مجریه را هم داشتند به صحنه آمدند و بار دیگر آهنگ تصرف قوه مجریه کردند و وقتی موفق نشدند در سال ۸۸ به بهانه انتخابات دست به کار کودتا علیه نظام اسلامی شدند. امروز همانها از قانونگرایی حرف میزنند و مظلومنمایی میکنند که امان از حصر و فغان از حصر!
امروز همین جریان یکبار دیگر پشت نامهای مقدس رفته و تلاش میکند تا بخت خود را از طریق شهیدی بزرگ که بیشترین حساسیت را نسبت به رخنه نااهلان و نامحرمان به داخل صفوف انقلاب داشته و دقیقا به همین دلیل در اولین روزهای پس از تأسیس جمهوری اسلامی به شهادت رسیده است، بیازمایند. اینک آن شهید نیست ولی شیاطین کسی را که «میراثدار» است و در سودای قدرت میتواند جایگاهی پیدا کند به میدان فرستادهاند تا نعل وارونه بزند و بگوید فتنهگرانی که خون دهها نفر انسان بیگناه را بر گردن دارند و هیچکس در مهدورالدم بودن این سران فتنه تردیدی ندارد، معصوم و مظلوم بوده و نظام جمهوری اسلامی که مصالحی آن را به عدم تعجیل در اجرای حکم صریح الهی واداشته است، ظالم و گناهکار است!
انقلاب اسلامی همه این صحنهها را دیده و در عین حال بر جای مانده و بر جای خواهد ماند. مگر نه این است که حضرت امام خمینی- قدس سره الشریف- در هنگامه بالا گرفتن فتنه منتظری و زمانی که خیلیها گمان میکردند، دوره بالندگی انقلاب سپری شده و حالا این جنگ خانگی است که آینده انقلاب را تعیین میکند، آن جمله معروف را فرمودند: «جنگ ما فتح فلسطین را در پی خواهد داشت» و امروز میبینیم که مقدمه این فتح هم در فلسطین و هم در خارج آن فراهم شده است. امروز کرانه باختری در حال مجهز شدن به سلاحهایی است که اسرائیل را به روز سیاه خواهد نشاند و آزادی عراق که در شعارهای ما «مقدمه لازم» رهایی قدس بود، محقق شده است. مگر نمیگفتند «بهر آزادی قدس از کربلا باید گذشت» بنابراین انقلاب اسلامی از فتنهها به درون خود فرو نرفته و رسالت خود را هیچگاه واننهاده است. امواج توطئههای رنگارنگ میآیند و بر صخرههای کنار ساحل میکوبند ولی خود متلاشی میشوند و صخره، روشنتر از قبل حیات خود را ادامه میدهد. این ویژگی هم خاص انقلاب اسلامی است. انقلابهای دیگر نتوانستند در برابر امواج مخالف تاب بیاورند.
بعضی گمان کردهاند مردم ما عقب افتادهاند و فرق پدر از پسر را نمیشناسند وقتی خود حسینعلی منتظری نتوانست خللی بر انقلاب وارد کند، از فرزندان منحرف پدران بزرگی که خونشان ضامن اصالت انقلاب بوده، چه کاری ساخته است. تردیدی نداریم که اگر این پدران شهید میبودند چنین فرزندانی را از خود میراندند. انقلاب، انقلاب خدایی است و شیاطین نمیتوانند در پوست انبیا بروند و مؤمنین را به مساجد ضرار بکشانند.
کد خبر: ۵۴۲۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۳
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
پارسینه نوشت: رجال سیاسی مثل هر بنی بشری از عواطف و احساسات انسانی برخوردارند و فارغ از اینکه افکار عمومی آنها را افرادی جدی می دانند، احساساتی مثل شادی و غم و عصبانیت و ... را تجربه می کنند و گاهی هم آن را بروز می دهند.
در این میان نمایندگان مجلس در قیاس با سایر مقامات کشوری بیشترین مواجهه را با مردم دارند و برخی رفتارهای آنان بیش از دیگران مورد قضاوت مردم قرار می گیرد. همچنین بسیاری از علاقمندان به عرصه سیاست مشروح مذاکرات مجلس راکه از رادیو پخش می شود به دقت رصد می کنند و هر رفتار کوچکی از وکلای خود در مجلس را مورد ارزیابی قرار می دهند.
پارسینه در گزارشی از 10 نفر از نمایندگان مجلس پرسیده که آخرین بار چه زمانی از کوره در رفته اند؟
پاسخ نمایندگان به این پرسش در زیر می آید:
حامد قادرمرزی، نماینده قروه: من معمولا بر سر مسائل سیاسی از کوره در نمی روم. البته در مواردی ناراحت و عصبانی شدم اما در حدی نبوده که از کوره در بروم. به هر حال در مسائل سیاسی باید سعه صدر داشت مخصوصا در مقابل مخالفین. آدم سیاسی هم باید معتقد به وجود مخالف در عرصه سیاسی باشد چرا که در غیر این صورت روحیه دیکتاتوری بر انسان حاکم خواهد شد اما اگر بپذیریم همانطور که خود اعتقاداتی داریم، گروه هایی هم هستند که به مسائل دیگر اعتقاد دارند و افکار دیگری دارند تحمل مخالف راحت تر می شود چرا که انسان سیاسی در عرصه سیاست با مخالفینش معنا پیدا می کند.
محمد جواد کولیوند، نماینده کرج: حدود یک ماه پیش در مورد برخی انتصابات در استان البرز در مقابل مدیران استانی از کوره در رفتم. من احساس می کردم باید از افرادی استفاده شود اما برخی سیستم ها این را نپذیرفتند و استنباطشان هم این بود که نیروچینی می شود. در حالی که این مدنظر من نبود بلکه می خواستم کار به درستی انجام شود و افراد لایق و مورد وثوق آنجا بنشینند و کار انجام دهند.
جواد هروی، نماینده قائنات: دیروز به خاطر همان قضایایی که در صحن مجلس پیش آمد و از اینکه تحمل نمایندگان اینقدر پایین است و اینکه در مرکز قانون گذاری این برخوردها را داریم قدری گله مند و دلخور شدم از فضای مجلس. مجلس به فرمایش مقام معظم رهبری باید محل گفت و گوی حکیمانه باشد نه تزاحم و تضارب آرا.
حسن تامینی، نماینده رشت:کم پیش می آید که عصبانی شوم اما آخرین باری که از کوره در رفتم روزی بود که آقای احمدی نژاد در جلسه استیضاح وزیر کارفیلمی از فاضل لاریجانی را به نمایش گذاشت. من آن زمان شرایط سخت روحی داشت به نحوی که داد زدم و گفتم این کار را نکنید مجلس تخریب می شود.
علی محمد بزرگواری، نماینده کهگیلویه و بهمئی:همین دیروز قدری عصبانی شدم. البته من موقع نطق آقای مطهری جلو نرفتم اما وقتی دیدم آقای مطهری اینطور هتاکانه به نظام مقدس جمهوری اسلامی ظلم می کند و به جای اینکه برای آبیاری درخت انقلاب که خون پاک پدرش بر ان ریخته شد، مدافع نظام باشد اینطور عده ای از پشت صحنه وادارش کردند و ایشان را جلو انداختند که اینطور هتاکانه برخورد کنند قدری از کوره در رفتم و خواستم مثل دیگران جلو بروم اما گفتم ایشان در حدی نیست که حتی با ایشان برخورد لفظی کنیم بلکه باید به دنبال کسانی برویم که او را تحریک می کنند.
حسینعلی حاجی دلیگانی، نماینده شاهین شهر: هیچ وقت از کوره در نرفتم. اغلب خودم را کنترل کردم. البته گاهی بر سر مسائل انقلاب عصبانی می شوم و آنچه وظیفه دارم را انجام می دهم اما از کوره در نمی روم.
نوذر شفیعی، نماینده ممسنی:در مسائل سیاسی نه ولی وقتی میبینم حق با من است اما کار گیر می کند از کوره در می روم.
رحمت الله نوروزی، نماینده علی آباد کتول:همین دیروز که فراکسیون محیط زیست سیاسی کاری کرد و من خیلی از دستشان ناراحت شدم. من اینها را به عنوان داور انتخاب کردم که فارغ از شائبه های سیاسی و با نگاه علمی و زیست محیطی بگویند آیا سرخدار در جنگل ابر وجود دارد یا نه. قرار شد اعضای کمیسیون عمران، اصل 90، کشاورزی و فراکسیون محیط زیست با استفاده از نظرات اداره راه و شهرسازی علام نظر کنند اما دیروز یک حرکت سیاسی را انجام دادند و من در مقابل اقای پیرموذن ناراحت شدم و از کوره در رفتم.
ابراهیم آقا محمدی، نماینده مردم خرم آباد: من از کوره در نمی روم بلکه هر جا لازم باشد از مواضع اصولی خود دفاع می کنیم. آیا این از کوره در رفتن است؟ اگر روزی کسی به حقوق ما تجاوز کرد یا به مملکت تجاوز کرد باید بگذاریم طرف تا هر جا که خواست بیاید؟
محمد مهدی زاهدی، نماینده کرمان: من در مسائل سیاسی از کوره در نمی روم بلکه راحت و با خونسردی جواب میدهم؛ گاهی اوقات دفاع می کنم و گاهی مقابله میکنم اما با منطق.
کد خبر: ۵۴۱۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۳
بیشتر کسانی که فیلم را دیده اند آن را غیرمنتظره و فراتر از نام و نشان کارگردان توصیف میکنند، بد نیست که یکی از رسانه ها دوربین به دست سراغ بینندگان فیلم در سینماها برود و این واقعیت را به قاب تصویر بکشاند
کد خبر: ۵۴۱۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۳
چالش این روزهای آموزش عالی کشور، شرایط نابسامان حدود ۳۰ دانشگاه کشور است که پس از گذشت یک سال و نیم از کار دولت یازدهم، بدون رئیس و با سرپرست اداره میشوند
کد خبر: ۵۴۱۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۲
چرا مأموران انتظامی در مرزها به قاچاقچیانی که به سوی مرزبانان آتش گشوده بودند، اجازه نمیدادند ابتداء درباره انگیزه خود از حمله به مرزبانان توضیح بدهند و بعد مانع آتشافروزی آنان شوند؟! و یا چرا رزمندگان اسلام در جریان جنگ تحمیلی بیآن که درباره علت حضور نظامیان دشمن در جبهه نبرد توضیح بخواهند به سوی آنها شلیک میکردند؟ و یا چرا پلیس بعد از اسارت سارقان مسلح و قاتلان محارب، آنان را بدون محاکمه در زندان نگاه میدارد؟! پاسخ این لاطائلات بدیهیتر از آن است که نیازی به توضیح داشته باشد.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
حسین شریعتمداری در یادداشتی نوشت: ۱-چرا در مراسم بزرگداشت حماسه حسینی(ع) که همه ساله در سراسر جهاناسلام برپا میشود و دهها میلیون نفر علیه قاتلان اباعبدالله الحسین(ع) به کوچه و خیابان آمده و جنایت وحشیانه آنان را محکوم میکنند، به طرفداران شمر و یزید و ابنسعد و ابنزیاد و حرمله و... اجازه داده نمیشود که در میان تودههای عظیم و انبوه مردم عزادار حضور یافته و از خود دفاع کنند؟ و مثلا برای مردم توضیح بدهند که چرا در عاشورای سال ۶۱ هجری، خون پاک فرزند رسولخدا(ص) و اصحاب و یاران او را برزمین ریختهاند؟ و چرا سرهای مطهر آنان را از بدن جدا کرده، خیمهها را به آتش کشیده و زنان و کودکان را به اسارت بردهاند؟ شاید آنها برای آنچه در آن روز مرتکب شده بودند، دلیل قانعکنندهای داشته باشند؟! که اگر فرصت و امکان ارائه دلایل و نظرات خود را پیدا کنند، قضاوت مردم درباره آنها تغییر کند! از کجا معلوم که تقصیر اصلی با اردوگاه امام حسین(ع) نبوده است؟! و یا بخشی از گناه آن جنایت وحشیانه به خاطر برخی از اقدامات در همین اردوگاه نبوده باشد؟!چرا با خواندن این چند سطر عصبانی شده و با خشم ابرو در هم کشیدهاید؟! و نگارنده را احمق! و یا دستکم، دیوانه تصور میکنید؟! و این احتمال را پیش میکشید که شاید طرحکننده این سوال با اردوگاه یزید و ابنزیاد سر و سرّی داشته باشد؟!
حتما در پاسخ خواهید گفت؛
اولا؛ رذالت و خباثت شمر و یزید و ابنسعد به اندازهای آشکار و بدیهی است که کمترین نیازی به اثبات ندارد و نه فقط یک یا دو یا ده یا صد، بلکه هزاران دلیل و سند غیرقابل انکار از جنایت وحشیانهای که یزیدیان نسبت به خاندان رسالت و همه انسانها از عصر عاشورا تا عصر حاضر مرتکب شدهاند، حکایت میکند. به گونهای که جزئیترین ابراز تردید در آن، تنها میتواند ناشی از حماقت، دیوانگی و یا مأموریت و وابستگی تردیدکننده تلقی شود.
ثانیا؛ خواهید گفت؛ که اردوگاه سیدالشهداء علیهالسلام غیر از سخنان و بیانات حضرت اباعبدالله(ع) و برخی از یارانش که آنهم در همهمه و شیهه اسبان مهمیز خورده گم میشد، هیچ تریبون دیگری نداشت ولی در همان حال اردوگاه یزیدیان از تمامی تریبونهای آن روز برای تبلیغ نظر و ادعای وارونه خود علیه اردوگاه حسینی(ع) برخوردار بود. سگها را گشاده و سنگها را بسته بودند. بنابراین آنچه نیاز به بازخوانی دارد، مظلومیت مولای شهید ما حسین بن علی(ع) است و آنچه نباید به فراموشی سپرده شود- تا فرصت تکرار نیابد- شرح و تفصیل جنایات وحشیانه یزید و شمر و عمرسعد و ابنزیاد و حرمله و... است. مگر آن حرامیان تاریخ، غیر از آنچه با صدای بلند و در همه جهان آن روز اسلام عربده کشیدهاند، سخن ناگفته دیگری دارند که فرصت گفتن نیافته باشند؟!
ثالثا؛ شاید بگویید؛ مگر تاکنون در هیچیک از مراسم بزرگداشت حماسه حسینی(ع) شرکت نکرده و در سوگ او حضور نداشتهای؟! و مگر نمیبینی که در این مراسم فراگیر و در عزای سالار شهیدان، بیشتر از آنچه درباره مظلومیت مولای شهیدمان حسین بن علی(ع) و علت قیام آن بزرگوار گفته میشود، از انگیزه یزیدیان در قتل مولای شهید(ع) و به اصطلاح دلایلی که برای ارتکاب آن جنایت بزرگ تاریخی آورده بودند، سخن در میان است. و تمامی آنچه درباره انگیزه اباعبداللهالحسین علیهالسلام از قیام و انگیزه و چرایی ارتکاب آن جنایت از سوی حرامیان، گفته و نوشته میشود، مستند به اسناد غیرقابل خدشه و مکتوب و مضبوط است. بنابراین، چرا تصور میکنید و به دروغ حنجره پاره میکنید که یزیدیان فرصت اعلام نظر و دفاع از خود را نداشتهاند و پیروان اباعبدالله الحسین(ع) درباره واقعه عاشورای سال ۶۱ هجری، یکطرفه به قاضی رفته و شمر و یزید و ابنسعد و ابنزیاد و بقیه حرامیان را محکوم میکنند!
بسیار خوب! نگارنده از ادعای کاذب خود دست میکشد و استدلال شما را قاطع، غیرقابل خدشه و پذیرفتنی میداند. اما آنچه نگارنده، مطرح کرده است، فقط یک ادعای کاذب و سؤال جعلی است که منظور از طرح آن، شنیدن هزارباره استدلالها و نظرات منطقی و مستحکم شما بوده است وگرنه، نگارنده نیز از ژرفای دل با شما عزیزان همراه و همعقیده است و برای مزید اطلاع شما، این توفیق حداقلی را دارد که با هربار نوشیدن آب، به ساحت مقدس اباعبداللهالحسین(ع) سلام و بر قاتلان آن امام مظلوم و شهید لعن و نفرین بفرستد. حتما میپرسید، در حالی که پاسخ ادعای کاذب و پرسش جعلی خود را میدانی از طرح آن چه انگیزهای داشتهای؟!
جواب آن است که دیروز یکی از نمایندگان مجلس که مدعی است هوشمند! و عاقل! و غیروابسته است، سؤال مضحک فوق را که پاسخی بدیهی دارد، برای تبرئه سران فتنه آمریکایی، اسرائیلی ۸۸ و پاککردن داغ ننگ وطنفروشی آنان بر زبان آورده و این واقعیت را نادیده گرفته است که اصحاب فتنه نه فقط از دهها رسانه و سایت اینترنتی داخلی برای پمپاژ ادعای دروغ تقلب و تلاش برای براندازی نظام برخوردار بودهاند بلکه تمامی رسانههای پردامنه دشمنان بیرونی نظیر بیبیسی فارسی، صدای آمریکا، العربیه فارسی، یورو نیوز فارسی، رادیو زمانه، رادیو و تلویزیون اسرائیل، شبکههای تلویزیونی کشورهای عربی و دهها شبکه تلویزیونی فارسی زبان در آمریکا و اروپا، شبکههای اجتماعی فیسبوک، توئیتر و... نیز در خدمت همین پادوهای وطنفروش بوده است. ضمن آن که آزادانه هر از چند روز بیانیه صادر کرده، مصاحبه میکردند و... گفتنی است که «گوگل» بزرگترین و معروفترین موتور جستجوگر، سرویس «ترجمه فارسی- GOOGLE TRANSLATE -» را اختصاصا و با اعلام قبلی برای حمایت از سران فتنه آمریکایی اسرائیلی ۸۸ راهاندازی کرده بود و فیسبوک به دستور رسمی وزارت خارجه آمریکا تعمیرات سالانه خود را با همین منظور به بعد موکول کرده بود و...
۲- چرا مأموران انتظامی در مرزها به قاچاقچیانی که به سوی مرزبانان آتش گشوده بودند، اجازه نمیدادند ابتداء درباره انگیزه خود از حمله به مرزبانان توضیح بدهند و بعد مانع آتشافروزی آنان شوند؟! و یا چرا رزمندگان اسلام در جریان جنگ تحمیلی بیآن که درباره علت حضور نظامیان دشمن در جبهه نبرد توضیح بخواهند به سوی آنها شلیک میکردند؟ و یا چرا پلیس بعد از اسارت سارقان مسلح و قاتلان محارب، آنان را بدون محاکمه در زندان نگاه میدارد؟! پاسخ این لاطائلات بدیهیتر از آن است که نیازی به توضیح داشته باشد. چرا که افراد یاد شده مرتکب جرم مشهود شده بودند که در حال محاربه مستوجب قتل بودهاند و در غیر اینصورت مظلومان را به قتل میرساندند - که رساندند- و در حال اسارت محاکمه آنان فقط برای تعیین مجازات بود و نه اثبات جرم.
دیروز آقای علی مطهری، همان نماینده یاد شده از تریبون مجلس و برای چندمین بار اعلام کرد که حصر سران فتنه بدون حکم قضایی بوده و غیرقانونی است! و این واقعیت ملموس را نادیده گرفت که سران فتنه آمریکایی اسرائیلی ۸۸ به گواهی صدها سند غیرقابل انکار تحت مدیریت مستقیم مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس و با هدف براندازی نظام دست به وطنفروشی و جنایت زدهاند و جرایم و جنایات مشهودی نظیر ادعای تقلب در انتخابات - فرمول دیکته شده جرج سوروس صهیونیست به خاتمی و دستورالعمل آشکار ریچارد رورتی به فتنهگران- دریافت کمک مالی کلان از ملکعبدالله سعودی و چند کشور اروپایی، حمایت آشکار از اسرائیل و آمریکا، قتل مردم کوچه و بازار، آتش زدن مسجد، آشوب خیابانی، اهانت به ساحت مقدس عاشورای حسینی(ع)، سنگباران نمازگزاران عاشورا، پاره و لگدمال کردن عکس مبارک حضرت امام(ره)، اعلام آشکار محاربه با نظام اسلامی - شعار انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است- و دهها جنایت دیگر فقط بخشی از جرم غیرقابل اغماض آنان است تا آنجا که نتانیاهو از آنها با عنوان «بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران» یاد کرد و اوباما، حمایت از سران فتنه را با ذکر نام، وظیفه استراتژیک آمریکا دانست و...
آیا سران فتنه فقط به خاطر بخش اندکی از این همه جنایت، مستحق چندین بار اعدام نیستند؟ ضمن آن که قانونی بودن شورای عالی امنیت ملی و ضرورت اجرای تصمیمات آن در قانون اساسی تصریح شده است و رئیس قوه قضائیه که بالاترین مقام قضایی است از جمله اعضای این شورا میباشد.
آقای علی مطهری، از قانون سخن میگوید و توضیح نمیدهد که آیا سران و عوامل فتنه حاضر به پذیرش حکم قانون هستند؟! و اگر بودند، چرا درباره ادعای تقلب- که خود با عمل خویش و در مواردی با بیان صریح آن را تکذیب کردهاند- حاضر به پذیرش قانون و طی روال قانونی تصریح و شناخته شده نبودند؟ و...
۳- و بالاخره اگرچه دراینباره گفتنی بسیار است ولی تنها به نکتهای که هوشیاری آقای علی مطهری در اظهارنظر را میطلبد، اشاره میکنیم و آن، این که، آنچه ایشان هر از چند گاه مطرح میکند و مانند اظهارات دیروز وی بلافاصله با استقبال گسترده رسانههای آمریکایی و صهیونیستی روبرو شده و با کف و سوت گروههای ضدانقلاب همراهی میشود، حاوی هیچ نکته تازه و یا سخن ناگفتهای نیست بلکه نظیر آن بارهاوبارها از سوی دیگران مطرح شده و بیاعتنایی رسانهها و محافل دشمنان اسلام و انقلاب و نظام را در پی داشته است. بنابراین بدون کمترین تردیدی میتوان نتیجه گرفت که اظهارات ایشان به خودی خود برای دشمنان بیرونی و دنبالههای داخلی آنها کمترین ارزش و اهمیتی ندارد و اگر چنین بود، چرا وقتی مشابه همین اظهارات از سوی دیگران مطرح میشود، به آن اعتنایی نمیکنند؟ پاسخ فقط به فقط در انتساب آقای علی مطهری به بیت شریف استاد بزرگوار، آیتالله شهید مطهری است. توضیح آن که رسانهها و محافل بیگانه و ضدانقلابیون وابسته به آنها بدون استثناء در نقل قول از ایشان تاکید میکنند، آقای علی مطهری فرزند آیتالله مطهری و به سختی میتوان حتی یک نمونه را یافت که قید یاد شده را نداشته باشد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که جناب علی مطهری بدون انتساب به پدربزرگوار و شهیدشان نزد رسانهها و محافلی که برای ایشان کف و سوت میزنند، اهمیتی ندارد.
و باید از ایشان پرسید که اولا؛ دیدگاهها و نظرات وی چه نسبتی با دیدگاهها و نظرات استاد شهید دارد ثانیا؛ اگر انتساب نسبی وی با استاد شهید نادیده گرفته شود، چه باقی میماند؟! ثالثا؛ مگر نه اینکه در کلام خدا به صراحت آمده است؛ اناولی الناس بابراهیم للذین اتبعوه «نزدیکترین انسانها به حضرت ابراهیم(ع) کسانی هستند که از آن پیامبر بزرگوار پیروی میکنند» و نه کسانی که با آن پیامبر اولوالعزم فقط رابطه نسبی داشتهاند. و رابعا؛ آیا جناب ایشان به این نکته توجه کرده است که چرا قاتلان استاد شهید مطهری، از اظهارات وی ذوقزده شده و برایش کف میزنند؟! و خامسا؛ آقای علی مطهری، غیر از مطالعه آثار شهید مطهری- اگر آنها را مطالعه کرده باشند!- چه کانال دیگری برای درک و فهم نظرات آن بزرگوار داشتهاند؟ چرا که سن ایشان به بهرهگیری از محضر مستقیم استاد، قد نمیدهد بنابراین باید بپذیرند اگر قرار به بهرهگیری از طریق آثار استاد باشد، دیگران به مراتب از ایشان به دیدگاهها و نظرات استاد شهید نزدیکتر هستند.
کد خبر: ۵۴۱۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۲