برچسب ها
سخن این وجیزه با برادر عزیزمان جناب آقای ناطق‌نوری در دو بخش خلاصه می‌شود. اول؛ آنچه از ایشان انتظار می‌رفت که بگویند و نگفتند. دوم؛ آنچه باید می‌دیدند و متاسفانه ندیدند! بخوانید! آوای دنا-کیهان در یاداشت امروز خود به قلم حسین شریعتمداری در واکنش به سخنان اخیر ناطق نوری نوشت :«علی‌علیه‌السلام در امر خلافت و حکومت‌داری و اداره کشور با هیچکس تعارف نداشت. جناح، گروه و خط برای او اهمیتی نداشت و معیار او در حکومت‌داری حق و عدل بود. به همین دلیل می‌گفت؛ اگر من خلافت را بپذیرم کسانی را که پیش از من در حکومت‌داری ظلمی به مردم کرده‌اند و از بیت‌المال برای خود هزینه کرده‌اند، رها نمی‌کنم و حساب آنها را هم می‌رسم... شخصی مسئولیتی را در کشور برعهده می‌گیرد- اشاره به آقای احمدی‌نژاد- و هر طور دلش خواست بیت‌المال را خرج می‌کند، آن وقت می‌گویند تا زمانی که بر مسند است، مصلحت نیست جلوی او را بگیریم وقتی هم که از مسندش کنار رفت می‌گویند حالا که رفته است و دیگر مرده را لگد نزنیم، پس کی و کجا می‌خواهیم حساب بیت‌المال را برسیم»؟بخشی از سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین ناطق‌نوری است که در مراسم احیای شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان در حرم مطهر حضرت امام(ره) ایراد کرده‌اند. اظهارات آقای ناطق با استقبال گسترده رسانه‌های بیگانه و جریانات ضدانقلاب روبرو شد و روزنامه‌های زنجیره‌ای تیتر اول خود را همراه با عکس و تقدیر فراوان به نقل سخنان ایشان اختصاص دادند که طبیعی! بود و حق! داشتند. این نوشته اما، اظهارات آن شب جناب ناطق را از زاویه‌ای دیگر می‌نگرد، زیرا با توجه به سوابق آقای ناطق بر این باوریم که ایشان مثل همیشه حسن‌ ظن داشته‌اند و بی‌آن که متوجه باشند مورد سوءاستفاده یک جریان آلوده سیاسی قرار گرفته‌اند، وگرنه ارادت شناخته شده آقای ناطق به اسلام و انقلاب و امام(ره) نمی‌تواند ایشان را با طیفی همراه کند که نه فقط ارادتی به امام راحل(ره) ندارند بلکه سابقه‌ای سیاه از وطن‌فروشی و دشمنی با حضرتش در کارنامه آنان ثبت است... و در این‌باره گفتنی است که؛1- بخشی از سخنان آقای ناطق به ادعای ایشان درباره حیف و میل بیت‌المال از سوی آقای احمدی‌نژاد اختصاص داشت که بدون قضاوت نسبت به صحت و سقم این اتهام باید گفت جناب ناطق از برخورد آقای احمدی‌نژاد در مناظره‌ انتخاباتی سال 88 به شدت برافروخته بود که چرا یکسویه به ایشان اتهام زده‌اند و حالا آقای ناطق‌نوری به همان روشی متوسل می‌شود که آن را بسیار مذموم و ناپسند معرفی کرده بود.اما این بخش از اظهارات آقای ناطق‌نوری موضوع یادداشت پیش‌روی نیست و گفتنی است که کیهان اولین رسانه و در بسیاری از موارد، تنها رسانه‌ای بود که به برخی از پلشتی‌ها، قانون‌شکنی‌ها و سوءاستفاده از بیت‌المال در دولت سابق پرداخته و هزینه آن را هم متحمل شده است، اگرچه تخلفات و پلشتی‌های دولت سابق با  انبوه تخلفات و سوءاستفاده‌های اقتصادی و قانون‌شکنی‌ها در دولت‌های سازندگی و اصلاحات، قابل مقایسه نیست و اساسا باید گفت؛ انحراف دولت سابق دقیقا از هنگامی شروع شد که آقای احمدی‌نژاد و حلقه انحرافی پیرامون ایشان راه و رسم اصولگرایی را کنار گذاشته و به دنباله‌روی از بینش و روش مدعیان اصلاحات و حزب کارگزاران روی آوردند... و این رشته سر دراز دارد که در آینده به آن خواهیم پرداخت.اما، سخن این وجیزه با برادر عزیزمان جناب آقای ناطق‌نوری در دو بخش خلاصه می‌شود. اول؛ آنچه از ایشان انتظار می‌رفت که بگویند و نگفتند. دوم؛ آنچه باید می‌دیدند و متاسفانه ندیدند! بخوانید!2- آقای ناطق می‌فرمایند معیار حضرت‌ امیرالمومنین‌علیه‌السلام درحکومت و کشورداری حق و عدل بود که استناد شایسته‌ای به کلام حضرت امیر است. اما حضرت درباره حق و عدل بیان حکیمانه دیگری هم دارند و تاکید می‌فرمایند که؛ الحق اوسع الاشیاء فی‌التواصف و اضیقها فی التناصف- وقتی پای سخن گفتن از حق در میان باشد، میدان آن وسیع است و می‌توان درباره آن داد سخن داد. اما هنگامی که نوبت عمل به حق می‌رسد، دامنه آن بسیار تنگ و محدود است، یعنی آنچه شایسته و درخور تقدیر است، عمل به حق است وگرنه، سخن گفتن درباره آن به آسانی ممکن است و صدالبته ارزش چندانی ندارد (ترجمه آزاد با امانت‌داری در محتوا).اکنون و با عرض پوزش باید از جناب ناطق پرسید، چرا آنهمه سوءاستفاده از بیت‌المال، فساد اقتصادی، فرار از قانون و دهها و بلکه صدها پلشتی‌ دیگر که برخی از مدعیان اصلاحات و داعیه‌داران حزب سازندگی در طول حاکمیت خود بر قوه مجریه مرتکب شده بودند را وانهاده  و از میان انبوه آن جرایم مشهود و اثبات شده، تنها به یک نمونه - بر فرض صحت- هنوز اثبات نشده بسنده کرده‌اید؟ آیا فساد  اقتصادی 3 هزار میلیارد تومانی که اطرافیان کنونی حضرتعالی از متهم ردیف اول آن- بعد از اثبات جرم- با عنوان «کارآفرین»! یاد کرده و شایسته تقدیر دانسته بودند و نه مجازات، قابل ذکر نبود؟ بابک زنجانی در مصاحبه با روزنامه توقیف شده آسمان- متعلق به کارگزاران- به صراحت اعتراف کرده بود که آغاز کار وی در دوران مرحوم نوربخش در دولت آقای هاشمی بوده است، چرا به این واقعیت تلخ اشاره‌ای نفرمودید. مگر دهها نفر از نمایندگان مدعی اصلاحات مجلس ششم در زد و بند با شهرام جزایری دست نداشتند؟ فساد اقتصادی کلان «مارین‌سرویس»، ماجرای پلشت «پترو پارس» در صنعت نفت، قرارداد ننگین کرسنت که دهها‌میلیارد دلار خسارت به بیت‌المال مسلمین تحمیل کرده است. فساد معروف به «استات اویل»،  و دهها نمونه دیگر از این دست، ارزش اشاره نداشت که بدون کمترین اشاره از کنار آنها عبور کردید؟گله فرموده‌اید که وقتی احمدی‌نژاد در مسند مسئولیت بود به بهانه مسئولیت ایشان و بعد از کنار رفتن از مسئولیت هم با این بهانه که نباید به مرده لگد زد از رسیدگی به پرونده حیف و میل بیت‌المال از سوی ایشان خودداری شده است! و اعتراض کرده‌اید که «پس کی و کجا می‌خواهیم حساب بیت‌المال را برسیم»؟ گلایه جنابعالی می‌تواند به جا و بایسته باشد- البته در صورت اثبات اتهام- ولی پرسش این است که چرا از معطل ماندن پرونده سوءاستفاده آقای مهدی هاشمی سخنی به میان نیاورده‌اید؟! چرا نسبت به تأخیر غیرقابل توجیه در رسیدگی به پرونده «کرسنت» و کسانی که این قرارداد خسارت‌آفرین را به نظام تحمیل کرده‌اند و هم‌اکنون نیز برخی از آنان بر مسند مسئولیت نشسته‌اند، سکوت فرموده‌اید؟ انتظار آن بود که به ماجرای دادگاه رسیدگی به اتهامات شهردار اسبق نیز اشاره می‌فرمودید و صدا به اعتراض بلند می‌کردید که چرا در جلسات دادگاه وی نزدیک به 20 تن از وزرا و مسئولان بلندپایه وقت در حمایت از ایشان حضور پیدا می‌کردند و... آیا این موارد قابل اشاره نبود؟حضرتعالی در صفحه 51 از جلد دوم کتاب خاطرات خویش به ماجرای استیضاح خود به عنوان وزیر کشور وقت اشاره کرده و آورده‌اید چند تن از نمایندگان به این علت که نسبت به واگذاری زمین‌های اطراف تهران از سوی حاکم‌ شرع وقت شهرداری بی‌تفاوت بوده‌اید، در پی استیضاح شما بودند و نوشته‌اید «روز‌استیضاح که به مجلس رفتم، آقای هاشمی خیلی نگران بود و گفت؛ آقای‌ناطق! استیضاح‌کنندگان خیلی قوی برخورد می‌کنند و من گفتم؛ نگران نباشید، لیست اکثریت نمایندگان مجلس که زمین گرفته‌اند را تهیه کرده‌ام، حتی اسم آقای هاشمی رفسنجانی هم بود، شروع کردم به خواندن اسامی و نمایندگان که دیدند دارم اسامی همه را می‌خوانم و آبروریزی می‌شود، گفتند نخوانید... و رأی آوردم».خب! جناب ناطق‌عزیز، چرا در جایگاه وزیر کشور، از رسیدگی به جرایم نمایندگانی که به ناحق زمین‌های اطراف تهران را تصاحب کرده بودند، چشم‌پوشی کردید؟! و به قول خودتان «پس کی و کجا می‌خواهیم حساب بیت‌المال را برسیم»؟! ... و  البته کسی در مصلحت‌اندیشی حضرتعالی برای نظام کمترین تردیدی ندارد.3- و اما، آنچه آقای ناطق در سخنرانی شب بیست و یکم ندیده است و باید می‌دید، یعنی از شخصیت آزمون داده‌ای نظیر ایشان انتظار می‌رفت که ببیند، هویت واقعی کسانی است که برای اظهارات آن شب ایشان در محافل و رسانه‌های خود هورا کشیده و به‌به گفته‌اند و هنوز هم این هورا کشیدن‌ها ادامه دارد. آقای ناطق این جریان سیاسی همان است که حضور شما را در ریاست‌مجلس با هو و جنجال و اهانت نفی می‌کرد. همان‌ها که شعار «مجلس زوری نمی‌خوایم، ناطق‌نوری نمی‌خوایم» سر داده بودند. همان طیفی که در فتنه 78 علیه اسلام و امام و نظام شمشیرها را از رو بسته بودند تا آنجا که حضرتعالی- به حق- اعلام کردید؛ «باید آنها را به سینه دیوار گذاشت و تیرباران کرد». همان‌ها که در فتنه آمریکایی-اسرائیلی 88 آشکارا دست به وطن‌فروشی زدند. به ساحت مقدس امام‌حسین(ع) اهانت کردند. مسجد را به آتش کشیدند، صف عزاداران نمازگزار عاشورا را سنگ‌باران کردند، تصویر مبارک حضرت امام(ره) را پاره کرده و زیر پا لگدمال کردند، به نفع اسرائیل شعار «نه غزه نه لبنان» سر دادند وطن‌فروشی و خباثت را تا آنجا کشاندند که نتانیاهو آنان را «بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران» نامید و اوباما، حمایت همه جانبه از آنها را یکی از اهداف استراتژیک آمریکا اعلام کرد و...جناب ناطق، از شما بعید بود و هنوز هم بعید و تعجب‌آور است که چرا اینهمه زشتی و پلشتی و خباثت جریان یاد شده را ندیده‌اید و چرا با مشاهده کف زدن و هورا کشیدن آنان برای اظهارات آن شب خود، با عصبانیت علیه آنها نشوریده و خروش برنداشته‌اید که شما را با آنان کاری نیست و...4- برادر گرامی، جناب آقای ناطق‌نوری، مدعیان اصلاحات با آن کارنامه سیاهی که دارند- و حلقه انحرافی- با انحراف آشکار و خسارت‌هایی که به بار آورده‌اند-  در نهایت و البته با برخی از تفاوت‌ها، در کنار هم قابل تعریف هستند. و شایسته نیست حضرتعالی در مخالفت با آقای احمدی‌نژاد - صرفنظر از این که حق با شما باشد یا ایشان- مورد سوءاستفاده اصحاب فتنه قرار بگیرید.و بالاخره از ارادت نگارنده به خویش باخبرید و به یقین می‌دانید که کمترین آسیب و خدشه به سوابق حضرتعالی و جایگاهی را که داشته‌اید و باید برای همیشه داشته باشید، نمی‌پسندیم. از این روی امید است بر نگارنده در نگارش‌ این وجیزه خرده نگیرید، و خدای نخواسته اگر جسارتی هم در میان بوده است، ناخواسته بدانید، و تنها به این  حساب بنویسید، که حضرتعالی را مثل همیشه متعلق به اسلام و نظام و امام می‌خواهیم و مشاهده سوءاستفاده احتمالی از شخصیت شما را سخت و تلخ و ناگوار تلقی می‌کنیم.حسین شریعتمداری
کد خبر: ۳۹۳۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۳۰

سرمربی سابق تیم ملی فوتبال ایران گفت: کارلوس کی‌روش تیم ایران را در گروه 4 تیمی چهارم کرد و ما این نتیجه را با عباس آقا هم می‌توانستیم به دست آوریم. به گزارش خبرگزاری فارس، از نتایج تیم ملی در جام جهانی تنها مربی که هیچ اظهار نظری در مورد عملکرد کارلوس کی‌روش و نتایج او در جام جهانی نداشت محمد مایلی‌کهن بود. سکوت سرمربی سابق تیم ملی که به صراحت کلام شهرت دارد حکایت از آرامش قبل از طوفان می‌داد. محمد مایلی‌کهن مثل همیشه تمام حرف‌ها را شنید و در گفت‌وگو با فارس سکوتش را شکست و تحلیل خود را از نتایج تیم ملی در جام جهانی و همچنین عملکرد کارلوس کی‌روش را به شرح زیر بیان کرد. * تیم ملی با عباس‌ آقا هم در جام جهانی چهارم می‌شد ظاهرا در این کشور به جوان ایرانی و استعدادهایش توجهی نمی‌شود و انگار اصلا آنها وجود ندارند. در برنامه شب گذشته قرار بود مناظره موافق‌ها و مخالف‌ها برگزار شود اما در نهایت آنچه که دیدیم انتقادهای فردوسی‌پور، جاودانی و حاج‌رضایی از مجید جلالی بود. آنها به شدت علیه مجید جلالی موضع گرفتند. روزنامه منتسب به دولت مربی ایرانی را تبدیل به موتور گازی کرد و مربی خارجی را بنز نامید. من به خودروی بنز اعتقاد دارم، اما می‌خواهم بدانم در گروهی که فقط 4 تیم وجود داشتند آیا کارلوس کی‌روش می‌خواست تیم ملی ایران را پنجم کند؟ به عقیده من این تیم اگر دست عباس‌آقا هم بود همان تدارکاتچی زحمتکشی که کارلوس کی‌روش در مورد امید نمازی اسم او را به میان آورد باز هم تیم او چهارم می‌شد و پنجم نمی‌شد. * مربی ایرانی به جای کی‌روش بود، بیچاره‌اش می‌کردند ضمن اینکه طبق آمار سایت فیفا ما در اکثر موارد تیم آخر جام جهانی برزیل شدیم و در رابطه با آمارهای فنی تیم آخر جام شدیم.اکنون این عملکرد را با عملکرد تیم ملی در جام جهانی 98 فرانسه مقایسه کنید. با این حال مربی ایرانی هیچ انتقادی از کی‌روش نکرد و از گل بالاتر به ایشان نگفت اما آن تیتر وقیحانه علیه مربیان ایرانی به کار برده شد و جالب است هیچ کدام از مسئولان هم صدایشان درنیامد. در حالی که اگر یک مربی ایرانی به جای کی‌روش بود او را بیچاره می‌کردند. * کسی به تعویض‌های کی‌روش نپرداخت ما در مقابل آرژانتین در دقیقه 92 گل خوردیم یعنی در زمانی که کی‌روش تعویض‌هایش را انجام داده بود اما هیچ کس به این مسئله نپرداخت که گل آرژانتین بعد از تعویض‌های کی‌روش زده شد اما اگر مربی ایرانی بود همه می‌گفتند تعویض او اشتباه بوده و ما گل خوردیم. همین فردوسی‌پور چنین حرفی را می‌زد. البته از دید من تعویض کی‌روش درست انجام شد اما اگر مربی ایرانی بود برای آنکه او را بکوبند، از تعویض‌هایش ایراد می‌گرفتند. * زمین تمرین تیم ملی در آفریقای جنوبی بدتر از کمپ تیم ملی بود کی‌روش می‌گوید زمین کمپ تیم ملی کیفیتش خوب نیست همین زمین که ایشان از آن ایراد می‌گیرند در دوره سرمربیگری من یک رویا بود. ضمن اینکه فیلم اردوی تیم ملی در آفریقای جنوبی را ملاحظه کنید. زمینی که در آنجا ملی‌پوشان ما تمرین کردند بسیار بدتر از زمین کمپ تیم‌های ملی بود. پس چرا هیچ صحبتی در این زمینه نشد؟ پس شاید بده بستانی وجود داشته است. ما که در عهد بوق نیستیم اما کی‌روش خودش کرنر می‌زند و خودش آن را گل می‌کند. او بارها به بهانه اینکه از کمپ تیم‌های ملی بازدید کند، به برزیل رفت آیا وظیفه ایشان بود که چنین کاری انجام دهد؟ * فدارسیون فوتبال نیازی به دبیر ندارد مهدی محمدنبی دبیر فدراسیون فوتبال دو ماه است که به عنوان سرپرست در کنار تیم ملی است در واقع معنی این حرف این است که فدراسیون فوتبال ما دو ماه است که دبیر ندارد، آن هم دبیری که بالاترین عامل اجرایی فدراسیون است. وقتی فدراسیون دو ماه بدون دبیر روزگار می‌گذراند معنایش آن است که به دبیر نیاز ندارد. همه کارها را باید خود کی‌روش انجام می‌داده است. * جدایی نمازی ربطی به تیم بانوان آمریکا نداشت کی‌روش می‌گوید کمبود امکانات است. سؤال من این است وقتی او جزو 10 مربی گران دنیاست چگونه کمبود امکانات داریم؟ پس پول بوده که به او بدهیم و پول است که امکانات می‌آورد. شب گذشته کی‌روش گفت نمازی برای حضور در تیم ملی بانوان آمریکا از تیم ملی جدا شد در حالی که این مسئله واقعیت ندارد. جریان چیز دیگری است که اکنون نمی‌خواهم آن را بگویم. وقتی نمازی از تیم ملی رفت کی‌روش او را با عباس‌آقای زحمتکش تدارکات تیم ملی مقایسه کرد. این توهین به مربی ایرانی بود. * عوامل کی‌روش برای ماندنش جریان سازی کردند کی‌روش وقتی همراه تیم ملی به اردوهای خارجی می‌رفت به ایران برنمی‌گشت. حتی وقتی فاصله اردو با پرتغال هم زیاد بود به ایران برنمی‌گشت و به کشورش می‌رفت اما اکنون چگونه با اینکه قراردادش تمام شده و پرتغال و برزیل خیلی با هم فاصله ندارند، به ایران برگشت. مگر قراردادش تا پایان جام جهانی نبود؟ کی‌روش و عواملش دو سه ماه قبل از شروع جام جهانی مدام فشار می‌آوردند و می‌گفتند که همه کشورها و باشگاه‌ها او را می‌خواهند از آفریقای جنوبی گرفته تا باشگاه‌هایی مثل منچستر یونایتد و تاتنهام و اگر با او قرارداد امضا نشود وامصیبتا خواهد شد. همه عواملش می‌خواستند زور کنند تا کی‌روش بماند. آیا این جریان‌سازی‌ها طبیعی است؟ روزنامه منتسب به دولت مربیان ایرانی را موتور گازی می‌نامد پس شاید سایر مسئولان کشور هم باید از خارج کشور بیاوریم و لابد ما آدم لایق در این مملکت نداریم. * نمایندگان مجلس چرا مقابل توهین‌ها واکنش نشان نمی‌دهند از عملکرد نمایندگان ملت در مجلس متعجبم. آیا آنها نمایندگان مردم نیستند و فقط زمانی که می‌خواهند رای بگیرند نماینده مردم می‌شوند؟ چرا آنها مقابل این توهین‌ها هیچ واکنشی نشان نمی‌دهند و نسبت به توهین مربی ایرانی سکوت کرده‌اند؟ آقایان بذرپاش، رسایی، مطهری و کامران چرا واکنش نشان نمی‌دهید؟ برای کی‌روش هم پول بود هم از جان آدمیزاد تا شیر مرغ در اختیارش قرار گرفت اما او تیم ایران را در گروه 4 تیمی چهارم کرد و پنجم نشدیم. * فردوسی‌پور و عواملش عوام‌فریبی می‌کنند تریبون به طور یکطرفه در اختیار فردوسی‌پور و عواملش است و عوام‌فریبی می‌کند. کجای دنیا بر اساس نظرسنجی مربی انتخاب می‌کنند؟ نظر سنجی زمانی قابل اعتماد و اتکا است که ابتدا نظرات مخالف و موافق شنیده شود و سپس به رای گیری گذاشته شود، نه اینکه از 25 روز قبل خوراک یک طرفه داده شود و بعد نظرسنجی انجام شود. در ضمن برای کار تخصصی باید به نظر متخصصان مراجعه کرد نه عوام، مثلا اگر قصد سد سازی داشته باشید باید به نظر متخصصان مراجعه کنید نه عوام، نظر متخصصان هم در خفا گرفته می شود. من 5 روز قبل پیش‌بینی کرده بودم که فردوسی‌پور چنین نظرسنجی را بگذارد و از کی‌روش قدیس بسازد. ظاهرا شما خبرنگاران زورتان به مربیان ایرانی می‌رسد. مگر علی رضوانی خبرنگار واحد مرکزی خبر نبود که در تلویزیون گفت کی‌روش سه ماه است که در هالیدی به سر می‌برد و وقتی کی‌روش به ایران برگشت حاضر نشد با رضوانی صحبت کند و گفت من هالیدی بودم. اگر این کارها و این حرف‌ها را مربی ایرانی می‌زد بیچاره‌اش می‌کردید. مگر کی‌روش در یک نشست خبری وقتی سؤالی پرسیده شد که به ذائقه‌اش خوش نیامد نشست را ترک نکرد؟ اگر مربی ایرانی چنین کرده بود بیچاره شده بود. * آن مربی (قلعه‌نویی) را محاکمه کردند من با آن مربی (قلعه‌نویی) اختلاف سلیقه دارم اما وقتی او در جام ملت‌ها در ضربات پنالتی به کره جنوبی باخت، فردوسی‌پور در برنامه‌اش دادگاه تشکیل داد که همین آقای حاج رضایی هم حضور داشت و آن مربی را محاکمه کردند. اما شب گذشته سه ساعت وقت به کی‌روش داده شد و پس از آن وقتی جلالی آمد سه به یک و غیرمنصفانه با او صحبت کردند، این مناظره نبود. * یوزپلنگ ایرانی تبدیل به موش ایرانی شد قرار بود ما در جام جهانی یوزپلنگ‌های ایرانی باشیم اما تبدیل به موش ایرانی شدیم. در باری با آرژانتین 10 دقیقه بازیکنان ما خودشان بودند، دیدید که چه کردند، آنقدر در ذهن بازیکنان ما کرده بودند که 5 گل از آرژانتین می‌خورید که خودشان نبودند، من بازیکنان ایرانی را می‌شناسم و استعدادهایشان را می‌دانم. هر ایرادی که از من بگیرند نمی‌توانند تاریخ را عوض کنند. مایلی‌کهن هزار عیب دارد ولی سایت AFC در زمان سرمربیگری من نوشت که در فوتبال آسیا رنسانس به وجود آمد که علت آن شایستگی جوانان ایرانی بود. ما 10، 15 بازیکن را به باشگاه‌های خارجی صادر کردیم، مهدوی‌کیا، یزدانی، میناوند، دین‌محمدی، علی دایی، کریم باقری، نیما نکیسا، علی موسوی، رضا شاهرودی، خداداد عزیزی و سهراب بختیاری زاده، اینهایی که در ذهنم است. اما چه شد که در جام جهانی وقتی یک بازیکن در شرایط مناسب نیست دوباره در دیدار بعدی هم در ترکیب اصلی قرار می‌گیرد. * نکونام عامل انسجام تیمی بود جواد نکونام اگر در زمین راه هم می‌رفت که این کار را نمی‌کرد اشکالی نداشت، زیرا او عامل مهمی برای انسجام تیمی بود، او کاپیتان تیم بود و فوق‌العاده وظایفش را خوب انجام می‌داد. چرا مدام جوانان ایرانی را می‌کوبید؟ تیم ملی ایران در جام جهانی باید پوست می‌انداخت، بعد کی‌روش می‌گوید مهدی شریفی جوان آینده‌داری است و آینده روشنی دارد، مگر من مهدوی‌کیا، میناوند، علی موسوی و یزدانی 18 ساله را استفاده نکردم؟ و در فوتبالمان تحول به وجود نیاوردم؟ * گروه ما در جام جهانی 98 سخت‌تر بود کی‌روش می‌گوید دنیا ما را شناخته، ببخشید؟! مگر ما در جام جهانی 98 نتایج بهتری نگرفته بودیم؟ مگر گروه ما در جام‌های جهانی 98 فرانسه و 78 آرژانتین  و 2006 آلمان سخت تر از گروه ایران در جام جهانی 2014 نبود؟ در جام جهانی 78 ما با هلندی بازی کردیم که نایب قهرمان شد، اسکاتلند و پرو هم بودند، تازه حق هلند خورده شد که به نایب قهرمانی رسید. اما ما در جام جهانی برزیل با بوسنی‌ای بازی کردیم که برای اولین بار بود به جام جهانی می‌آمد. جالب است می‌گویند چون این تیم شانسی برای صعود نداشت بهتر بازی کرد، در حالی که وقتی تیمی برد و باخت برایش فرقی نمی‌کند، راحت تر می‌تواند بازی کند، اما وای‌ویلا از این زبان که آدم‌ها چطور آن را می‌چرخانند. * انتخاب سرمربی تیم ملی انتخابات ریاست‌جمهوری نیست مگر انتخاب سرمربی تیم ملی انتخابات ریاست‌جمهوری است که همه افراد باید در آن نقش داشته باشند؟ زاکرونی چهار سال در ژاپن حضور داشت و او را یکی از موفق‌ترین مربیان ژاپن می‌نامند اما بعد از جام جهانی برکنارش کردند، التماس هم نمی‌کند که بماند، بعد می‌گویند ژاپن 15 لژیونر و کره 20 لژیونر دارد، اما نتایج ما بدتر از آنها بوده است، ما باید استعداد و جوان ایرانی را باور کنیم، ما می‌توانیم سه چهار تیم ملی در سطح خوب داشته باشیم. در خط هافبک ما کسی نبود که پاس‌های توی در بدهد، اما از بختیار رحمانی و قاسم حدادی‌فر استفاده نمی‌شود. * مربی ایرانی بود اعدامش می‌کردیم علیرضا جهانبخش 10 دقیقه مقابل آرژانتین خوب بازی می‌کند اما در بازی بعد از او استفاده نمی‌شود. محمدرضا خلعتبری را خط می‌زند و می‌گوید چون در طول فصل زیاد بازی نکرد خط خورد، اما در مورد قوچان‌نژاد و اینکه او هم زیاد بازی نکرده بهانه‌هایی می‌آورد که جالب است. خود من در مورد قضیه مهدی رحمتی از کی‌روش حمایت کردم و به نوعی او را تأیید کردم، اما مربیان معلم هستند و وقتی کار به آنجا می‌رسد که شاگرد می‌گوید اشتباه کردم و عذرخواهی می‌کند، چرا رحمتی دعوت نمی‌شود؟ مگر معلم وظیفه‌اش چیست؟ چرا هادی عقیلی که می‌توانست به ما کمک کند دعوت نمی‌شود؟ چرا او را با تیم ملی به جام جهانی نبردند تا موش ایرانی نشویم. طبیعی است وقتی چینش تیم ملی 10، صفر است نمی‌توانید به دروازه حریف برسید. علیرضا حقیقی هر چه توپ گرفت بلند فرستاد، در حالی که باید یکبار توپ را به دفاع راست بدهد، یک بار به دفاع چپ، اما هیچ‌کدام از اینها نبود و فقط بلند توپ‌ها را می‌فرستادیم. اگر هر مربی ایرانی دیگر بود اعدامش می‌کردیم، بعد هم می‌گوییم ما عالی بودیم، مگر در گروه چهار تیمه باید پنجم می‌شدیم؟ * فیفا فکس زده که ایران به جام جهانی برگردد فضا به گونه‌ای است که انگار این آقا فتح‌الفتوح کرده است و شاید هم تیم ایران اشتباهی به تهران برگشته و فیفا فکس زده است که دوباره به برزیل برویم و مسابقات را ادامه بدهیم و عجب است که در این دوره ضعیف‌تر از سه دوره قبل جام جهانی نتیجه گرفته بودیم که این هم قابل پیش‌بینی بود. اما فردوسی‌پور دادار و دودور راه انداخته و این آقا را ستایش می‌کند. من به عادل فردوسی‌پور خیلی اعتقاد داشتم، اما اکنون نمی‌دانم چه بگویم. از فردا همه علیه من می‌شوند، اشکالی ندارد، وظیفه‌ام است که از جوان و استعداد ایرانی دفاع کنم، من آنها را می‌شناسم، جوانان ایرانی طلا هستند. مگر خبرنگاران ایرانی با حداقل امکانات، بهترین کارها را نمی‌کنند؟ اگر خبرنگاران ایرانی هم امکانات خارجی‌ها را داشتند بهتر کار می‌کردند. مسئولان ما فقط حرف از جوان ایرانی می‌زنند. * کی‌روش بنز نیست من گفتم به بنز اعتقاد دارم و آدم باید هر جا که دانش است آن را فرا بگیرد. من در 30، 40 کلاس مربیگری بوده ام که مدرس برخی از آن کلاس ها آلمانی بودند، آنها کشوری هستند که بعد از جنگ جهانی دوم و  بعد از ویرانی کامل دوباره کشورشان را ساختند و با وطن‌دوستی و تلاشی که داشتند و فعل خواستن، کشور خود را ساختند و اکنون ببینید کجای دنیا قرار دارند، اما این آقا بنز نبود. یک ضرب‌المثل داریم که می‌گویند فلان چیز را رنگ می‌کنند تا جای فلان چیز بفروشند. این آقا بیشترین پول را گرفته است، اما چند بازی در لیگ ما را دیده است؟ فقط به استان‌هایی مثل اصفهان رفته تا آثار تاریخی ببیند و یا در شهرهایی مثل انزلی که آب و هوای خوب و ساحل دارد حاضر شده است. شهرهایی که باید می‌رفت را نرفته است و خوابش را هم به ورزشگاه‌های ما آورده است و بعد هم می‌گویند ال و بل است و مدام هم عواملش فشار می‌آورند که قراردادش با پول بیشتر تمدید شود، مگر او را همه جا نمی‌خواستند؟ * کشور ما غیرممکن‌ها را ممکن می‌کند کی‌روش ابتدا عباس ترابیان سرپرست تیم ملی را کنار گذاشت و پس از آن والی‌زاده مدیر رسانه‌ای تیم ملی را برکنار کرد، نمازی رفت، سیموئز رفت، میکو مربی بدنساز هم از تیم ملی جدا شد و بعد هم در مورد پیراهن‌های تیم ملی دیدید که چه اتفاقی افتاد و مشخص شد که به خاطر یک مشت دلار بوده است، خدا را شکر که تاریخ را نمی‌توان تغییر داد، همه دیدند که در جام جهانی 98 و جام ملت‌ها تیم ملی ایران چه کارهایی کرد و از همه مهمتر اینکه عناوینی مثل بهترین بازیکن آسیا، آقای گل مسابقات و کاپ اخلاق را هم گرفتیم. تیم ملی فوتسال را هم به مقام چهارم جهان رساندند که اگر باشگاه ها همکاری می‌کردند و ما درخشان و انصاری‌فر را هم در آن مسابقات داشتیم حداقل نایب قهرمان می‌شدیم اما دستم خالی بود به همین خاطر صادق ورمرزیار بدون یک ثانیه استراحت و تعویض در تمام مسابقات بازی کرد. من مهم نیستم، مهم ایران است و ایرانی‌ها، من نژادپرست نیستم، اما می‌گویم باید توانایی‌های ایرانی و ایرانی‌ها را باور داشته باشیم، بارها گفته‌ام ما از کشوری هستیم که غیرممکن ها را ممکن می‌کند. * جوان ایرانی را تحقیر نکنید تیم ملی والیبال ایران اکنون به جمع شش تیم برتر جهان راه پیدا کرده است و این شایستگی جوانان ایرانی را نشان می‌دهد، البته این را هم بدانید که در والیبال همواره تیم قوی‌تر پیروز می‌شود اما در فوتبال تیم‌هایی که ضعیف‌تر هم هستند شانسی برای پیروزی دارند، در همین پرتغال، یونان در جام ملت های اروپا قهرمان شد. ما استعدادهای بی‌نظیری داریم زیرا استعداد از بین خیل علاقمندان پیدا می‌شود و در ایران علاقمند به فوتبال زیاد است، همانطور که در کشتی مازندران از خیل علاقمندان استعداد به کشتی کشف می‌شود. خواهش می‌کنم ایرانی و جوانان ایرانی را تحقیر نکنید، این مسائل خون من را به جوش می‌آورد. * فردوسی‌پور محو تماشای کی‌روش شد کاش دلایل منطقی می‌گفتند، اما یک بار می‌گویند میزان دوندگی ملی‌پوشان ما زیاد شده است، اما در بازی سوم و مقابل بوسنی از لحاظ بدنی کم آوردیم، در فوتبال فقط معیار دوندگی نیست که اگر این طور بود از دومیدانی‌کاران عزیز استفاده می‌کردیم. همانطور که سوئیس هم مقابل آرژانتین بیشتر دوید. سوئیس یک تیم معمولی بود پس بهتر است در فضایی کاملاً غیراحساسی مسائل بررسی شود مگر قرار است در گروه چهار تیمی پنجم شویم؟ عباس آقای زحمت‌کش هم بود همین تیم ملی را چهارم می‌کرد، شما هم بودید تیم ملی در جام جهانی چهارم می‌شد و در گروه چهار تیمی پنجم نمی‌شدید، اما مربیان ایرانی مظلوم واقع شدند، من بارها در مورد علیرضا جهانبخش و استعدادش صحبت کردم، ما در لیگ‌مان طلا داریم. کی‌روش می‌گوید امید ابراهیمی را به خاطر سپاهان خط زده است، اما مگر رحمان احمدی و احسان حاج صفی عضو تیم سپاهان نبودند و جالب است وقتی این حرف‌ها را کی‌روش می‌زد فردوسی‌پور محو تماشای جمالش بود، اما اگر مربی ایرانی بود فردوسی‌پور چه چیزهایی که نمی‌گفت. من عادل را دوست دارم زیرا او هم ایرانی است. * نمی‌گویم پول کی‌روش در جاهای دیگر جامعه هزینه می‌شد من نمی‌گویم اگر به کی‌روش این همه پول نمی‌دادیم این پول در سایر امور جامعه استفاده می‌شد، اما می‌خواهم برایتان مسأله‌ای را بگویم، یکی از اقوام من به سرطان مبتلا شده و من نسخه او را به داروخانه بردم، داروخانه گفت باید بیمه آن را تأیید کند و مسافت زیادی را تا بیمه طی کردم، آنجا سه هزار نفر شماره داده بودند. من خجالت می‌کشم که بخواهم از اسمم استفاده کنم، اما مردم گفتند شما چرا توی صف ایستاده اید و من را حلوا حلوا کردند و به داخل بردند، در حالی که من کسی نیستم و اگر کاری هم کردم صد برابر مزدش را گرفته ام با این حال مردم به من لطف دارند، به ارواح خاک مادرم و به بچه هایم قسم می‌خورم که در آنجا خیلی‌ها به من لطف داشتند، البته بگویم هاشمی وزیر محترم بهداشت زحمات زیادی کشیده است، اما آنجا هم ازدحام زیاد جمعیت هم مردم و هم کارمندان زحمتکش را کلافه کرده بود. پس چطور می‌گویند پول نیست. کی‌روش یکی از 10 مربی گران دنیاست. * من آدم مستقلی هستم همانطور که در بین ما مربیان ممکن است آدم ناصالح وجود داشته باشد در بین شما خبرنگاران هم ممکن است افرادی وجود داشته باشد اما من این را می‌خواهم بگویم چرا جوان ایرانی را ذبح می‌کنیم و جوان ایرانی را از بین می‌بریم. همه ما پیشینه داریم من یک آدم مستقلی هستم نه طرفدار احمدی‌نژاد هستم نه رفسنجانی و روحانی و خاتمی. اما دست هر کدام از اینها که برای این کشور و جوانان آن زحمت می‌کشند می‌بوسم. من از احمدی‌نژاد حمایت کردم و به او اعتقاد داشته و دارم. خیلی جاها و در مقاطعی هم از او انتقاد کردم. از رئیس سازمان تربیت بدنی که معاون احمدی‌نژاد بود تندترین انتقادها را کردم اگر می‌خواستم استفاده کنم بیشترین استفاده را در زمان ریاست جمهوری احمدی‌نژاد می‌کردم. من هم بلدم چه کنم و در این کشور زندگ می‌کنم. بحث واردات خودرو، گرفتن وام‌های کلان و زمین در فلان جا را بلدم اما یک ریال سوءاستفاده نکردم اگر چنین کردم مرا در میدان شهر دار بزنند. برای من مهم کشور ایران است. کشور ما بهشت است. ثروت فراوان داریم که ثروتش را به یغما می‌برند. من همیشه مستقل بودم. اما از نمایندگان مجلس می‌خواهم مسائل را بررسی کنند. 4-5 نفر آنه بنشینند و مسائل را به دقت رصد کنند. فوتبال قدرت زیادی دارد و اکنون جام جهانی تمام دنیا را تحت تاثیر قرار داده. نمی‌گویم دولت ورود کند بلکه بررسی کنند ببینند پول‌هایی که داده شده در چه محل‌هایی هزینه شده است و اینکه تیم ایران که یوزپلنگان ایرانی بودند در جام جهانی تبدیل به موش ایرانی شدند. *تشکر از ضرغامی و فردوسی پور باید از صدا و سیما و شخص ضرغامی و همچنین فردوسی‌پور، رضا جاودانی و همه عوامل برنامه‌ای که جام جهانی را پخش می‌کنند، تشکر کنم. زیرا زحمات زیادی می‌کشند و در هیچ جای دنیا مسابقات جام جهانی به این خوبی پوشش داده نمی‌شود و وظیفه دارم به عنوان یک ایرانی از آنها تشکر کنم، اما ما در برزیل به جای پوزپلنگ موش ایرانی شدیم ولی فردوسی پور گفت که باید به احترام این تیم کلاه از سر برداریم در حالی که سه گل از بوسنی خورده بودیم. در جام جهانی 2006 در بازی آخر که مقابل آنگولا یک بر یک مساوی کردیم و مقابل پرتغال و مکزیک با همه ستاره های‌ آنها بازی کردیم، همین مجری گفت: خداحافظ اقای برانکو. و به شدت از تیم ملی انتقاد کرد اما در جام جهانی برزیل به شدت جوسازی مثبت انجام داد.
کد خبر: ۳۷۹۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۱۳

200 زن غیور عراقی در استان دیالی عراق برای مقابله با حملات احتمالی داعش، دست به سلاح شدند.به گزارش آوای دنا ، «سومریه نیوز» نوشت: سازمان «دختران عراق» از مسلح شدن 200 زن عراقی در استان «دیالی» برای مقابله با حملات گروه تروریستی داعش، خبر داد. استان دیالی در 57 کیلومتری شمال شرق بغداد قرار دارد. در پی حمله این گروه تروریستی به عراق، مردم دیالی سلاح به دست گرفته و آماده مقابله با هرگونه حمله احتمالی از سوی تروریست‌های داعش هستند. «سجی قدوی» مسئول سازمان «دختران عراق» در این باره گفت: «امروز همه ما کلاشینکف در دست می‌گیریم؛ دو گزینه پیش روی مردم دیالی قرار دارد، یا پیروز می‌شوند و یا به شهادت می‌رسند. حضور زنان در دفاع از وطن، ناشی از شرف و حس ملی است.» در پی قشون‌کشی گروه تروریستی داعش به داخل عراق، درگیری‌های سنگینی در استان‌های صلاح‌الدین، الانبار، کرکوک و نینوی به وجود آمده است. باقی استان‌های عراق نیز به حالت آماده باش کامل در آمده‌اند. در بسیاری شهرها، مردم کمیته دفاع تشکیل داده و از شهر و منطقه خویش در حال دفاع کردن هستند.     منبع: فارس
کد خبر: ۳۶۲۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۲۲

جریانی که خیلی عجله دارد یقینا عمر خود را كوتاه مي‌داند، اینکه در دانشگاه ها دارند به سرعت مدیر عوض می کنند به خاطر این است که می‌دانند زیر پایشان خالی است و عمر کوتاهی دارند.به گزارش آوای دنا به نقل از «نسيم»محورهاي اظهارات ظهر امروز حسین شريعتمداري در همايش "اصحاب حق" در دانشگاه تربيت معلم شهيد بهشتي مشهد به شرح ذيل است: -درگیری آمریکا و روسیه، درگیری بعد از موجویت آنهاست، آن‌ها موجویت یکدیگر را پذیرفته‌اند. درگیری آنها بعد از موجودیت است اما درگیری ما با نظام سلطه درگیری ماهوی است. موجودیت نظام سلطه با ما در تعارض  است، شاید میدان‌های درگیری عوض شده است اما دعوا پابرجاست. -کسانی که این روزها را بحرانی می‌دانند تاکنون بحران را ندیده‌اند. امام خمینی(ره) فرمودند اگر اتفاقی نیافتاده چرا سر و صدا می‌کنید. همه هیاهوهای دشمن برای این است که ما قدر گوهر ناب خود را نمي‌دانيم. -"کوهن" می‌گوید ما در آستانه هزاره سوم شاهد تولد قطب قدرتمند اسلام هستیم. -وظیفه حزب‌الله است که موجودیت خود را فریاد بزند. وقتی شما پرچم خود را بلند می‌کنید خیلی‌ها زیر آن می‌آیند، نگذارید پرچم دست کسانی بیفتد که شرایط واقعی را جور دیگر نشان می‌دهند. -به منافقینی که بعد از مرصاد دستگیر می‌شدند گفتيم شما چطور فکر می‌کردید که به راحتی می‌توانید وارد کشور شوید، آنها می‌گفتند به ما گفته شده به محض ورود به کشور، همه با شما هستند. اگر پرچم خود را بالا ببرید این اتفاق می‌افتد که افراد چنین فکری نمی‌کنند. -یکی از ضروری‌ترین گام‌ها این است که نگذارید صحنه خالی بماند، حزب الله هوشیار است وگرنه دشمن خواب‌های زیادی دیده است. -دشمن زرنگ شده است می‌گوید برد-برد، برد-برد با کی؟ سوال این است. اکنون جنگ، جنگ تابلوها است. آیا باید با کسانی‌که از ملت ايران دزدی کرده‌اند معامله برد-برد کنیم؟ مبادا زیر تابلو برد- برد دشمن تبدیل به رقیب و رقیب را تبدیل به شریک کنند. -دشمن دارد از دارایی خود ما علیه خود ما استفاده می‌کند. دولت بخشی از نظام است نه کل نظام، البته همه قوه‌ها همین‌گونه هستند. ما در جایگاه رفیعی هستیم، بحران هم نیست اما باید به شدت مراقب بود. -رخنه در بی‌خبری و  تنبلی ما شکل می‌گیرد. فرزند انقلاب خیانت نمی‌کند اما ممکن است که او را فریب دهند. -نگاه افراد اصلی با نگاه نظام در مسئله فرهنگ متفاوت است. وقتی می‌بینیم که فردی اشتباه را تکرار کرد، خطا اتفاق نیفتاده بلکه خبط کرده است. -جرایم فتنه‌گران مشهود است و واقعا وطن‌فروش هستند. سران فتنه واقعا وطن فروشی کردند و هنوز هم حاضر به مرزبندی نیستند. -برخی افراد از نجابت حزب‌الله سوء استفاده می‌کنند اما بدانند که حزب‌الله روز حادثه در صحنه است. -آقای خاتمی در سال آخر دوره مسئولیت خود گفت: باید بنشینیم و اصلاحات را تعریف کنیم. -در اسلام اعتدال و میانه‌روی سفارش شده اما دقت کنید که شما نمی توانید از احکام اسلام عدول کنید چون احکام اسلام به صورت یک مجموعه خودش نماد اعتدال است. -جریانی که خیلی عجله دارد یقینا عمر خود را كوتاه مي‌داند، اینکه در دانشگاه ها دارند به سرعت مدیر عوض می کنند به خاطر این است که می‌دانند زیر پایشان خالی است و عمر کوتاهی دارند. -زیر پای حریف خالی است. یکی از حرکاتی که اینها دنبال می کنند این است که به برخی افراد نزدیک اصولگرایی نزدیک می شوند. -برخی عمدا بر اصولگرایی و اصلاح‌طلبی دامن می زنند تا بگویند در این وسط چیزی است به نام اعتدال. -آقای هاشمی مادامی عزیزند که در مسیر تعریف شده انقلاب باشند. -هر زمان می خواست مذاکره شود رهبر معظم انقلاب در مورد مرز بندی با آمریکا صحبت می‌کردند اما در آخرین دور ایشان به بازدید مراکز نظامی و خصوصا موشک‌ها رفتند، ایشان می‌خواستند يك پیام را منتقل کنند.
کد خبر: ۳۴۶۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۰۲

نماینده آمریکا بار دیگر بر طرح موضوع موشک‌های ایران در مذاکرات هسته‌ای تأکید کرد ثمانه اکوان: وندی شرمن نماینده دولت اوباما در مذاکرات هسته‌ای با ایران طبق روال همیشه خود قبل از آغاز مذاکرات در جلسه‌ای با خبرنگاران به بررسی روندی که قرار است در این جلسات از سوی آمریکا و متحدانش در گروه 1+5 در پیش گرفته شود، صحبت کرد. آنطور که وزارت خارجه آمریکا متن کامل این نشست با خبرنگاران غربی را منتشر ساخته، قرار است نامی از این مقام رسمی آمریکایی در رسانه‌ها منتشر نشود اما محتوای جملات و اصطلاحات خاص شرمن و همچنین برنامه منظم وی برای گفت‌وگو با خبرنگاران به صورت آف د رکورد، نشان می‌دهد که او این بار نیز قبل از مذاکرات به بیان پیچیدگی‌های این دور از گفت‌وگو‌ها و همچنین چگونگی حل این پازل پرداخته است.  به گزارش «وطن‌امروز»، وی در این گفت‌وگو باز هم به مثال قدیمی خود درباره مذاکرات یعنی «مکعب روبیک» بازگشته و بیان کرده مذاکرات با ایران تنها یک وجه ندارد و به صورت نموداری خطی نیست که از جایی شروع شده و در جایی دیگر خاتمه یابد و به صورت یک الگوریتم ثابت نیست بلکه معادله‌ای چند وجهی است که مانند مکعب روبیک باید به تمام ابعاد آن توجه شود. این مثال آنقدر طی ماه‌های گذشته توسط شرمن تکرار شده که این بار خبرنگاران تنها از او خواسته‌اند معمای این مکعب روبیک را حل کند و بیان کند چگونه قرار است به این مسائل در حالی پرداخته شود که مدت قانونی برای حل مساله هسته‌ای ایران که بیستم جولای سال جاری میلادی است در حال اتمام است.چرا تصمیم سخت؟وندی شرمن این بار البته نسبت به دفعه قبل کمتر خوشبین بوده و در حالی که در دور قبلی مذاکرات بیان کرده بود به پایان‌یافتن مذاکرات در تاریخ تعیین شده خوشبین است، این بار بیان کرد این گفت‌وگوها روند پیچیده‌ای را طی می‌کند و ممکن است نتوان زیاد خوشبین بود که تا تاریخ تعیین شده پایان یابد. خوشبین‌نبودن این مقام آمریکایی به نتیجه‌بخش بودن مذاکرات به این دلیل است که از نظر او ایرانیان باید تصمیم سختی در این شرایط بگیرند. شاید نگاه او در این مرحله به شروط قبلی کشورهای اروپایی و آمریکا برای مذاکرات هسته‌ای بوده است چرا که از نظر او اگر قرار بود کار سخت نباشد و تصمیم گرفتن برای ایرانیان مرحله‌ای دشوار نباشد، سال‌ها پیش موضوع هسته‌ای کشورمان تمام شده بود. او البته در این گفت‌وگو به جزئیاتی که برای ایران تهیه شده و ایرانیان باید آن را قبول کنند تا مذاکرات به نتیجه برسد، اشاره‌ای نکرده اما اشاره او به مذاکرات قبلی خود نشان می‌دهد تصمیم سخت ایران به احتمال زیاد بسنده‌کردن به همان مساله‌ای است که وی در گفت‌وگو با مقامات رژیم صهیونیستی بیان کرده بود و آن «غنی‌سازی در حد حفظ چهره است».این مقام دولت اوباما در ادامه خاطرنشان کرده است: «من بشدت بر این باورم که مذاکرات برای رسیدن به راه‌حل نهایی بسیار بسیار سخت است و هشدار می‌دهم که تنها تهیه پیش‌نویس به معنای رسیدن به توافق نهایی در این زمینه نیست و به معنای این نیست که این مساله حل و برای همیشه تمام شده است.  وی بیان کرده است: محدوده وسیعی از مشکلات هست که باید به آنها پاسخ داده شود و مطمئن نیستیم که ایران بتواند تصمیم سخت نهایی در این زمینه را بگیرد و دنیا را مطمئن سازد که دنبال ساخت سلاح هسته‌ای نیست و اینکه برنامه هسته‌ای‌شان همانطور که بارها گفته‌اند، صلح‌آمیز است. او البته به جزئیات کارهایی که ایران باید انجام دهد تا این اطمینان را برای کشورهای غربی به وجود بیاورد اشاره‌ای نکرده و تنها بیان کرده است که ایران باید تصمیمات سختی برای انجام این اقدامات بگیرد. او بارها بیان کرده که جزئیات مذاکرات محرمانه است. او همچنین از رسانه‌ها خواسته از هرگونه گمانه‌زنی راجع به محتوای مذاکرات خودداری کنند.  وندی شرمن در پاسخ به خبرنگار روزنامه لس‌آنجلس تایمز که از او پرسیده بود آیا هنوز هم امیدوار و خوشبین است که مذاکرات در ظرف مدت مقرر به پایان برسد، گفت: «آنچه من قبلا گفتم راجع به این بود که ما می‌توانیم با تمام موانع موجود در مدت مقرر به نتیجه نهایی برسیم اما طریقه رسیدن به آن موضوع دیگری است. گفتن این مساله آسان است که ما سوالات خود را روی میز می‌گذاریم و ایران نیز پاسخ‌های خود را روی میز می‌گذارد تا به ما اطمینان دهد که به دنبال سلاح هسته‌ای نیست اما در عمل کار به راحتی گفتن آن نیست. چیزی که می‌خواهم برایتان توضیح دهم همین مساله است که این پروسه با وجود اینکه در سخن آسان به نظر می‌آید در عمل بسیار پیچیده و سخت است و به همین دلیل نمی‌توانم به شما امروز اطمینان دهم که حتما به توافق نهایی می‌رسیم. ‌کسی چیزی در این باره نمی‌داند».کاهش سرعت پردازش اطلاعات ایران در آژانسخبرنگار رویترز از شرمن پرسید بعد از گفت‌وگوهای تخصصی صورت گرفته در نیویورک، گروه متخصصان آژانس اعلام کرده‌اند برای اعلام نظر خود به زمان بیشتری نیاز دارند. علت این تاخیر چیست و می‌تواند در مذاکرات تاثیری داشته باشد؟ این گفت‌وگو‌کننده ارشد آمریکایی در پاسخ گفت: من گزارش گروه متخصصان آژانس را دیده‌ام و همکاران من در وزارت خارجه هم یک کپی از آن را دریافت کرده‌اند. چیزی که می‌توانم بگویم این است که بله! سرعت پردازش اطلاعات هسته‌ای ایران کند شده و البته این مساله، موضوع خوبی است و چندان هم بد به نظر نمی‌آید.  وندی شرمن در ادامه در پاسخ به خبرنگار المانیتور که درباره مدت زمانی که ایران و کشورها توافق می‌کنند در مرحله نهایی که ایران تمام فعالیت‌هایش زیر نظر بازرسی‌های گسترده باشد، پرسید، گفت: در برنامه اقدام مشترک نیز این مرحله دیده شده که بعد از یک دوران طولانی مدت که ایران توانست با بازرسی‌های گسترده و همچنین شفاف‌سازی بیان کند که برنامه هسته‌ای‌‌اش صلح‌آمیز است، می‌تواند مانند کشورهای دیگر از امکانات و کمک‌ها و همچنین فعالیت‌های مشابه سایر کشورهای عضو ان‌پی‌تی استفاده کند اما این مدت میانی که ایران باید به شفاف‌سازی عملکردش بپردازد مدتی طولانی خواهد بود. این مدت زمان مهم نیست چقدر باشد مهم این است که ایران باید ثابت کند که به‌دنبال سلاح هسته‌ای نیست و برنامه هسته‌ای‌‌اش برای همیشه صلح‌آمیز خواهد بود.  در این گفت‌وگو که برای اولین بار یکی از رسانه‌های ایرانی نیز حضور داشت، خبرنگار تسنیم از مقام آمریکایی پرسید آیا برنامه موشکی ایران نیز جزو گفت‌وگو‌ها خواهد بود، این گفت‌وگو‌کننده آمریکایی گفته است: «باید این را خاطرنشان کنم که قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل باید در نظر گرفته شوند. این موضوع در طرح اقدام مشترک مطرح شده است. این قطعنامه‌ها، مثل بسیاری چیزهای دیگر می‌گوید که هر موشک با قابلیت حمل سلاح هسته‌ای باید مورد بررسی قرار گیرد». اظهارات شرمن در حالی است که سیاست رسمی جمهوری اسلامی ایران عدم پذیرش دخالت‌ها و مطالبات غیرمنطقی طرف مقابل بوده است. مقام معظم رهبری نیز اخیرا در بازدید از نمایشگاه دستاوردهای نیروی هوافضای سپاه تاکید کردند توقع دشمن در محدود شدن برنامه موشکی ایران احمقانه است.چند دوره گفت‌وگو لازم است؟خبرنگار العربیه نیز با اشاره به صحبت‌های وزیر امور خارجه کشورمان درباره اینکه حداقل به سه دور دیگر گفت‌وگو نیاز است تا پیش‌نویس توافق نهایی آماده شود، از این مقام آمریکایی راجع به امکان تمام‌شدن این بحث در سه دور گفت‌وگو پرسید و این سوال را نیز مطرح کرد که آیا آمریکا از قبل پیش‌نویسی با تمام شروط آماده کرده و با ایران بر سر جزئیات بحث می‌کند و تغییراتی در پیش‌نویس می‌دهد یا اینکه این پیش‌نویس هنوز تهیه نشده است، وندی شرمن در پاسخ گفته است: «ما هر قدر که طول بکشد و به هر تعداد دوره که برای گفت‌وگو نیاز داشته باشیم، این مذاکرات را برگزار می‌کنیم.» وی همچنین افزود: «ما لیستی از درخواست‌ها و شروط داریم که آنها را مطرح می‌کنیم و بعد محمدجواد ظریف و کاترین اشتون هستند که پیش‌نویس نهایی را تهیه می‌کنند. وی همچنین اضافه کرد: برخی از جزئیات پیش‌نویس نهایی بسیار دقیق و تکنیکی است و تمام مذاکره‌کنندگان توانایی صحبت در این باره را ندارند و به همین دلیل کار را به متخصصان و کارشناسان می‌دهند اما در نهایت همه جزئیات با هم ارائه شده و در پیش‌نویس قرار می‌گیرد و بدین‌ترتیب در نهایت برنامه اقدام مشترک جامع یاCPOA  نوشته می‌شود.» خبرنگار بی‌بی‌سی فارسی اما به مساله‌ای اشاره کرده که بشدت این روزها در رسانه‌های غربی به آن اشاره می‌شود. او از این مقام آمریکایی پرسید که چرا به نظرش گرفتن تصمیم نهایی برای ایران دشوار است و چرا دیگر مثل قبل به نتیجه خوشبین نیست. او جواب داد: «مساله خوشبینی یا بدبینی نیست. مساله دیدن واقعیت است. این مساله سخت و دشوار است، گرفتن این تصمیم بسیار دشوار است. اگر سخت و مشکل نبود سال‌ها پیش حل می‌شد. مدت‌های زیادی است که همکاران من سعی می‌کنند به هر ترتیب این موضوع را حل کنند و اگر به این راحتی بود همان سال‌ها پیش این مشکل حل می‌شد. من فکر می‌کنم تیم ما فرصتی خارق‌العاده برای رسیدن به توافق جامع در دست دارد». وطن امروز /
کد خبر: ۳۳۸۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۲۵

کمی شوخی با چاشنی انتقاد از دولت کشورم /دولت روحانی 9ماه و 9 روزه و 9ساعته شد. ما هم خواستیم در این ایام میمون، نگاهی منصفانه و بی‌طرفانه داشته باشیم به برخی اقدامات دولتی که میانگین سن آنها چیز است، چیز...!
کد خبر: ۳۳۷۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۲۵

امام جمعه لنده با اشاره به استخدام پر سر و صدای کمیته امداد لنده گفت: مسئولان در استخدام نیروی ادارات خود اولویت بومی را لحاظ کنند وگرنه از ورود نیروهای استخدامی به شهرستان جلوگیری می‌شود
کد خبر: ۳۳۲۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۱۹

نویسنده کتابهای "عرف و عادت در عشایر فارس"، "بخارای من، ایل من"، اگر قره قاچ نبود"، به اجاقت قسم"، "طلای شهامت" بنیان گذار آموزش عشایری در ایران" است
کد خبر: ۲۹۶۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۱/۰۹

ایران چندی است که سیستم مدیریت اتوبوسی را برگزیده است که البته باید این سیستم را تغییر نام داده و به سیستم مدیریت قطاری تبدیل شود چون پس از هر انتخاباتی حتی آبدارچی ادارات کوچک شهرستانی نیز دست خوش تغییر می شوند
کد خبر: ۲۹۳۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۱/۰۶

خیلی دوست داشتم به منزل احمدی نژاد بروم و از نزدیک با او ملاقات کنم. مرد بزرگی است که 4 سال بعد قدر او را خواهید دانست.
کد خبر: ۲۸۱۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۲۱

در تصویر منتشر شده خطاب حسین در حفره‌ای که گویا با دستان خود کنده است ایستاده است و مظلومانه به دوربین نگاه می‌کند. تروریست‌های داعش پس از شکنجه این افسر عراقی وی را مجبور کرده‌اند تا با دستان خود این قبر را بکَنَد. به گزارش آوای دنا،  پایگاه‌های خبری حامی گروه تروریستی دولت اسلامی عراق و شام موسوم به "داعش" تصاویری از یک افسر عراقی که او را مجبور به کندن قبر خود کرده‌اند، در شبکه‌های اجتماعی منتشر کردند. در یکی از این تصاویر «خطاب عمر حسین» یکی از افسران پلیس عراق که لباس نظامی بر تن دارد در حالی که چشم‌هایش از شدت شکنجه مزدوران تکفیری داعش ورم کرده نشان داده می‌شود و یک عنصر تکفیری داعش نیز در پشت سر وی ایستاده است. در تصویر دیگر منتشر شده خطاب حسین در حفره‌ای که گویا با دستان خود کنده است ایستاده است و مظلومانه به دوربین نگاه می‌کند. تروریست‌های داعش پس از شکنجه این افسر عراقی وی را مجبور کرده‌اند تا با دستان خود این قبر را بکَنَد. پس از اتمام کندن قبر خطاب حسین با شلیک مستقیم گلوله به سرش به شهادت رسیده است.انتشار این دو عکس خشم عده زیادی از فعالان شبکه‌های اجتماعی و شهروندان عراقی را برانگیخته است. یکی از فعالان شبکه‌های اجتماعی در این‌باره می‌گوید: "ایستادن و نگاه نظامی او به دوربین نشان از شجاعت و شهادت او در راه خداوند و وطن است". دیگری گفت که "شیر، شیر می‌ماند حتی اگر بمیرد".                                                                                              خانم از فعالان دیگر اجتماعی «هند جبار» نوشت: "خداوند او را با شهدا محشور می‌گرداند، ان‌شاءالله".«زاهر موسی» نیز گفته است: "قاتلان خطاب حسین از اوباش و تروریست‌ها هستند و کسانی که از آنان حمایت می‌کنند نیز از اوباش هستند". گفتنی است که گروه ترویستی داعش ماه گذشته تعدادی از سربازان ارتش عراق را در شهر الفلوجه استان الانبار با شلیک گلوله به سرشان اعدام کردند. همچنین تکفیری‌های داعش چندی قبل از آن نیز تعدادی از نیروهای ویژه عراق را در منطقه البوبالی واقع در شرق الرمادی اعدام کردند./ابنا
کد خبر: ۲۷۵۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۰۹

اینجانب بعنوان یک فرهنگی نسل اول انقلاب اسلامی اشاره ای به 6 اهانت در ظرف 6 ماه نموده تا هشداری باشد با اعتدالیون که در دام افراطیون قرار نگیرند که سرانجام مطلوبی را نداشته و شکاف دولت –ملت را ایجاد می نماید.
کد خبر: ۲۶۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۱/۲۵

پخش فیلم "چ" به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا در سومین روز اکران فیلمهای جشنواره فجر در سالن سینما هنر یاسوج که در آن گوشه‌هایی از نبردهای چریکی شهید چمران در جبهه غرب و شهر پاوه را به نمایش گذاشت اشک مدیر کل جوان ارشاد اسلامی کهگیلویه و بویراحمد را درآورد. به گزارش آوای دنا در هنگام پخش این فیلم در سالن سینما هنر یاسوج  مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان کهگیلویه و بویراحمد نتوانست جلوی بغض خود را بگیرد. ابراهیم حاتمی کیا را جامعه ایرانی با فیلم از «کرخه تا راین» شناخت و با «آژانس شیشه ای» به اوج رسید. سال ها است هر فیلم او یک اتفاق است و چشم ها دنبالش می کنند. حاتمی کیا به نوعی یک نماد است مثل یکی از همان نمادهایی که همیشه در فیلم هایش استفاده می کند. نماد دفاع مقدس. نماد عشق به وطن. نماد عشق به ارزش هاست . سی و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر تا 28 بهمن ماه در یاسوج مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد ادامه دارد.
کد خبر: ۲۶۰۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۱/۱۹

آوای دنا-بدری:خداوند تبارك و تعالي پيامبران خود را از ميان همان امتي انتخاب مي‌كرد كه براي رسالت فرستاده مي‌شدند و با تاسي از اين امر انتخاب يك فرد بومي و ساكن در انجام اهداف تاثير فراواني خواهد داشت . واقعیت اینست که همه ما هم وطن هم زبان و هم کیش هستیم و در یک کلام ایرانی و به ایرانی بودن خود افتخار داریم. ما اعتقاد راسخ داریم که خداوند تبارک و تعالی در وجود همه مخلوقات خود حس دلسوزی ،عاطفه و احساس مسولیت و.. (حالا کم و بیش) نهفته است . ولذا قصد نداریم با این درخواست بحث قومیت و یا طایفه گرایی را طرح نماییم اما بلاشک فرزند لنده تنگناهای این شهرستان و نقطه های سیاه و سفید شهر را بهتر می شناسد و با تعصب بیشتر و دلسوزی مضائف نسبت به حل انها اقدام خواهد نمود تا اینکه یک فرماندار غیربومی معرفی شود و یک سال اول دنبال مشکلات شهر باشد و تا بخواهد شروع به رفع مشکلات کند زمان تودیع و معارفه فرماندار بعدی میرسد و هیچ کاری را نتواند انجام دهد. مردم لنده با احترام به فرماندار فعلی، ایمان دارند که بومي و ساكن لنده بودن، دلسوزی و قاطعيت در انجام اهداف توسعه‌اي و تلاش شبانه روزی برای ایجاد و تاسیس ادارات و نهادهای دولتی در این شهرستان تازه تاسیس و دست یاری دراز کردن به سوی مسولان استانی و کشوری ومشورت با دلسوزان واقعي شهرستان و... مي‌تواند مقام ارشد دولت در شهرستان را براي توسعه ، پيشرفت و آبادانی این شهرستان  ياري رساند. بنابر این ازجناب آقای دکتر خادمی استاندار عزیز و اعتدالگرای استان در خواست می نماییم تا نسبت به این درخواست با نظر مناسب و مثبت برخورد نموده و در انتخاب فرماندار جدید لنده اهتمام بیشتری داشته باشند.
کد خبر: ۲۳۷۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۹/۲۷

به گزارش آوای دنا، به نقل از « خبرگزاری دانشجو»؛ در حاشیه اعتراض افغان ها به پیمان امنیتی کشورشان با ایالات متحده آمریکا، تصویر زیر در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است.
کد خبر: ۲۲۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۹/۰۶

صدام در سخنان خود اظهار می کرد، که از جانب اعراب با ایران می جنگد و از طرفی تصمیم گرفت که با تجزیه استان خوزستان، خود را منجی عرب های در بند و مدافع وطن عربی جلوه دهدآوای دنا-نصرالله خسروی:یکی از رویدادهای مهم ایران پس از پیروزی انقلاب،تجاوز سراسری ارتش عراق در 31 شهریور 1359 بود. رخدادی که بررسی ابعاد گوناگون آن برای نسل حاضر و آینده تاریخ حایز اهمیت است. اگر چه در زمینه جنگ، باید به ریشه های تاریخی اختلاف ایران و عثمانی نظر داشت، اما در خصوص کشورمان که تازه انقلابش به پیروزی رسیده بود و هنوز ثبات لازم برای حل و فصل عادی امور داخلی خود نداشت و ارتش آن نیز از هم پاشیده بود و دهها دلیل دیگر، این تأمل را برمی انگیزد که دولت عراق با این تجاوز چه اهدافی را دنبال می کرد؟ تاریخچه مناسبات دو کشوررشته ی ارتباط ایران و ساکنان میان دو رود (بین النهرین) به قبل از میلاد مسیح میرسد. به این معنی که سرزمین مذکور مانند دشت ها و جلگه های فلات ایران و آسیای میانه از سپیده دم تاریخ جلوگاه آثار دست و فکر آریایی ها بوده و تاریخ آن با سرنوشت ایران گره خورده است. ایرانیان بودند که برای اولین بار به میان دو رود نام «ایراه » ( آبراه=یا کنار رودخانه و دریا )که بعد ها به عراق تبدیل شد،  دادند. با کوشش ایرانیان بود که تیسفون  پایتخت باستانی ایران و یک قرن پس از سقوط آن بر خرابه هایش با مصالح آن و با فکر و تدبیر رجال مسلمان ایرانی، شهر بغداد  بنا گردید. اختلافات ایران و عراق به دوران تأسیس دولت صفوی در ایران و دولت عثمانی که عراق بخشی از آن بوده است، باز می گردد. امپراتوری عثمانی در سال 656 ه.ق ./1258م. بوسیله عثمان فرزند ارطغرل در آناتولی و آسیای غربی تأسیس شد. سلاطین عثمانی پس از تصرف شام، مصر، مکه و مدینه شعار عباسیان را دنبال کرده و مدعی خلافت اسلامی شدند. آنها سنیان متعصبی بودند و نسبت به شیعیان ایران به خصومت رفتار می کردند.  سلسله صفوی نیز توسط شاه اسماعیل در سال 907 ه.ق. / 1502 م. در ایران تأسیس شد. هدف اصلی ان حفظ تمامیت ارضی ایران از خطر هجوم ترکان عثمانی بود. صفوی ها برای مقابله با تفوق مذهبی عثمانی ها، مذهب شیعه را به عنوان دین رسمی مردم ایران ترویج کردند.  اختلافات ایران و عثمانی تا 420 سال بعد همچنان در دوره های افشاریه، زندیه، قاجاریه و پهلوی ها ادامه یافت تا اینکه در سال 1918م.  امپراتوری عثمانی پس از شکست در جنگ جهانی اول فرو پاشید و از تجزیه آن کشورهای مستقلی در غرب آسیا، شرق اروپا، و شمال آفریقا به وجود آمد. تأسیس کشور عراقپس از جنگ جهانی اول و به دنبال شکست آلمان متحد عثمانی، امپراتوری وسیع عثمانی تجزیه شد و از سه استان بغداد، موصل و بصره کشوری مستقل به نام عراق به پادشاهی ملک فیصل تأسیس گردید.(ژوئن 1921م).  تمام مناسبات و اختلافات سیاسی ایران و عثمانی، با سوابق  تاریخی قدیم خود، از این به بعد در چارچوبی نو بار دیگر میان ایران و عراق مطرح گردید.در فاصله ی بین دو جنگ جهانی ، و بر اثر اکتشافات نفت، نفوذ سیاسی و اقتصادی انگلیس به طور مستقیم با سرنوشت عراق گره خورد. از اینرو در اختلافات و مناسبات سیاسی یران و عراق، دولت انگلستان همیشه نقش تعیین کننده داشت. در سال 1962م. صدام حسین طی یک کودتا به حکومت رسید. البته او قبلاً عضو شورای انقلاب و حزب بعث بود.  صدام با تلاش های فراوان به توسعه عراق پرداخت، او توانست از طریق فروش ذخایر نفت و گاز و هماهنگی با اتحاد جماهیر شوروی به نوسازی و مدرنیزه سازی کردن صنایع و ارتش عراق بپردازد. او در سرش رویای رهبری جهان عرب را داشت. وضعیت ایران:در سال 1357 ه.ش /1979م. حکومت پهلوی منقرض و انقلاب اسلامی در ایران به پیروزی رسید. انقلابی که یکی از رخدادهای بزرگ تاریخ معاصر جهان بوده و تمام وزنه های تعادل را به هم زد. تلاش های ملت ایران پس از سال ها به بار نشست. هنوز مزه ی این شیرینی را، درست نچشیده بودیم که جنگ هشت ساله ای ذائقه مان را تلخکام نمود. زمینه های جنگ:در 31 شهریور ماه 1359 ش. که رژیم عراق تهاجم سراسری خود به ایران را سامان داد هرگز بر این پندار نبود، که مردم این سرزمین برای دفاع از وطن، انقلاب ، حیثیت و شرافت خود، بی نفخ صور رستخیز عظیمی برپا کنند. صدام در خیالات واهی خود، پیروزی سه روزه را تصور می کرد. اما تنها گذشت چند روز، بطلان محاسبات آنها را به منصه ظهور رساند. جوانان غیور ایران که با پیروزی انقلاب دگر بار متولد شده بودند، با اراده متکی به قدرت خدای بزرگ، پروانه وار تن به آتش عشق سپردند و آنچه را ناشدنی می نمود محقق ساختند. اما زمینه های جنگ: 1-ادعای اروند رود از سوی عراق: یکی از اختلافات عمده ایران و عراق به مرز مشترک دو کشور در اروند رود مربوط می شود. دولت عراق همواره ادعا می کرد، این رودخانه به آن کشور تعلق دارد، در مقابل ایران نیز معتقد بود، اروند رود، رودخانه ی مرزی و قابل کشتیرانی است، به همین دلیل بر اساس مقرارت حقوق بین الملل، مرز دو کشور باید خط «تالوگ»  باشد. در مجموع، به منظور تعیین مرز دو کشور در این رودخانه تاکنون چندین قرار داد بسته شده بود که مهمترین آنها عبارتند از: عهد نامه ارزنه الروم  1847م. بین ایران و عثمانی و عهدنامه مرزی و حسن همجواری   1975 م. بین ایران و عراق ، که به موجب عهد نامه اخیر مرز دو کشور در اروند رود خط تالوگ تعیین شده است. دولت عراق در 26 شهریور   1359 ه.ش . /17 سپتامبر 1980 م . عهدنامه مذکور و اعلامیه الجزایر را به طور یکجانبه لغو کرده و 5 روز بعد از طریق زمین، هوا و دریا به حمله گسترده علیه ایران دست زد. 2- درخواست جزایر سه گانه: سه جزیره ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک جزء لاینفک ایران بوده و قسمتی از خاک کشورمان در طول تاریخ محسوب می شدند. اما در یک وقفه کوتاه بر اثر ضعف حاکمیت ایران، انگلستان این جزایر را به اشغال خود درآورد.  تا اینکه در سال 1971 م حاکمیت مجدد ایران بر آنها تثبیت شد. فرض بر اینکه این جزایر به ایران تعلق نداشته باشد، این ادعا را باید دولت امارات مطرح میکرد، نه دولت عراق. اما صدام در پی رؤیای رهبری جهان عرب مدعی حاکمیت بر این جزایر بود.  وی برای همراهی اعراب نیاز به این سیاست داشت. و واقعاً هم توانست آنها را از هر جهت با خود همراه سازد. صدام می گفت به نمایندگی از تمام اعراب با ایران می جنگد. رژیم عراق با به کارگیری این حربه توانست کمک های مالی، تسلیحاتی و تبلیغاتی دولت های عرب را به سوی جبهه های خود سرازیر کند. 3-تجزیه خوزستان از ایران: یکی از مسائل اختلاف برانگیز ایران و عراق استان شکرستان بود. در کنار سایر مسائل ادعایی، موضوع عربی بودن استان خوزستان را مطرح می کرد و آنرا را جزء جدانشدنی کشور عراق می دانست. این در حالی بود که در تمام عهدنامه های گذشته بین ایران و عراق کلیه مناطق ساحل چپ رودخانه اروند رود به ایران تعلق داشت. البته قبل از صدام، شیخ خزعل نیز چنین ادعایی داشت، ولی در دوره رضا شاه سرکوب و به قتل رسید. 4-جلوگیری از صدور انقلاب ایران: پیش از پیروزی انقلاب اسلامی رژیم ایران وابسته به بلوک غرب و نقش ژاندارمی ایالات متحده آمریکا را در خاورمیانه ایفا می کرد. با سقوط شاه و پناهنده شدن به آمریکا، دشمنی ما و این کشور شروع شد. که سرانجام منجر به اشغال سفارت آمریکا و قطع روابط سیاسی دو کشور گردید.چون دولت آمریکا مهره ی ارزشمندی را از دست داده بود و از طرفی ایران در همسایگی اتحاد جماهیر شوروی دشمن دیرینه بلوک غرب قرار داشت از هر طریق سعی کرد انقلاب ایران را مهارکند. با توجه به وجوه مشترک دو ملت ایران و عراق از جهت مذهبی، قومی و همجواری، صدام از پیام ها و شعارهای انقلاب ایران می ترسید. لذا اختلافات ایران و آمریکا از یک طرف، بلند پروازی های صدام از طرف دیگر، و همچنین اختلاف دیرینه ی مرزی بین ایران و عراق دست به دست هم داده و صدام را برای آغاز جنگ و پیشگیری از نفوذ انقلاب ایران مهیا کرد. 5- رهبری جهان عرب؛ حزب بعث از نظر عقیدتی، رسالت تاریخی خود را تشکیل ملت واحد عرب می داند. آنان معتقدند که کشورهای مختلف عربی ملت واحدی هستند، و اکنون نیز باید مرزهای بین کشورهای عربی برداشته شود. صدام در سخنان خود اظهار می کرد، که از جانب اعراب با ایران می جنگد و از طرفی تصمیم گرفت که با تجزیه استان خوزستان، خود را منجی عرب های در بند و مدافع وطن عربی جلوه دهد. او در خلال تجاوز به ایران، از روابط ایران و اعراب که اغلب خصمانه بوده است یاد می کند. تا از یک طرف جنگ خود با ایران را جنگ بین ایران و اعراب در ذهن ملتهای عربی جا بیندازد، و از طرفی دیگر خود را به عنوان رهبر عرب که هدف اصلی او نیز بود مطرح کند. صدام جنگ خود علیه ایران را «قادسیه دوم» می نامید جنگی که در آن اعراب ایرانیان را شکست دادند. البته علاوه به عوامل بالا ، زمینه های دیگری نیز وجود داشته که از آن جمله؛ وجود ایلات مرزی بین دو کشور مانند کردها، عقده های روانی و شخصی صدام نسبت به ایرانیان، عقده ی برتری بینی صدام نسبت به دیگران و..... اما عوامل اصلی همان هایی بودند که در بالا به انها اشاره گردید.نتیجه گیری: ارتش عراق با اهداف از پیش تعیین شده سرانجام تهاجم سراسری خود را علیه ایران در طول 1300 کیلومتر مرز آغاز نمود. اگرچه در ابتدا به پیروزی هایی دست یافت، و بخش هایی از میهنمان را به اشغال در آورد، ولی هنوز در اندیشه ی پیروزی و سرمست از اشغالگری های آغازین تجاوز بود، که توقف ماشین جنگی اش را در برابر صخره مقاومت مردم ایران شاهد شد. نوادگان رستم و کاوه پنجه در پنجه دشمن انداخته و متجاوزان را در ابتدای راه به زانوی ذلت نشاندند. آنها یک سره و یک جا پندارهای حکام بعث عراق  را در نابودی انقلابشان و تجزیه و اشغال سرزمین ایران را بر باد فنا دادند. مردم ایران در جریان هشت سال دفاع مقدس، در یک نبرد نابرابر، دشمن را از دست اندازی به حریم باورهای خود باز داشته، و کشور را از پاره پاره شدن و انقلاب را از خطر نابودی رهانیدند. شهیدان ما این فرشتگان اهورایی، و این قلندران قلمرو عشق و معرفت، کاری کردند کارستان، چنانچه پیر مردشان، برداشتن چنین ملتی فخر و مباهات می کرد. ملت ایران دانست چرا و چگونه باید بجنگد. اما دنیا از درک واقعیات، تجاوز عراق به کشور ما باز ماند. زمانی متوجه شد که دیگر دیر شده بود. آزادی خرمشهر جهانیان را به تعجب وا داشت. سرانجام صدام پس از ناکامی اش در جنگ، و دفاع سرسختانه ی پهلوانان پارس، تن به پذیرش قطعنامه 598 سازمان ملل متحد داد. پاورقی ها1-تازیان این کلمه را معرب کردند. همزه را به عین و ها را به قاف قلب کرده و آن را عراق می گفتند.2- پایتخت امپراتوری های اشکانی و ساسانی، چون در دو طرف دجله مجموعه ای از هفت محله بود عربها آن را مدائن جمع مدینه به معنای شهرها می گفتند.3- کلمه بغداد فارسی است و از دو جزء بغ به معنی خدا و داد به معنی آفریده در مجموع به معنی خداداد می باشد در دوره منصور دومین خلیفه عباسی پایتخت اسلام گردید.4- تاریخ اسلام، پژوهش دانشگاه کمبریج، ص 435.5- مشایخ فریدونی؛ مسائل مرزی ایران و عراق، ص 10.6- همان ص107.7- بعث در لغت به معنی برانگیختن است. حزبی بود که دارای مرام سوسیالیستی و خواهان اتحاد کشورهای عربی بود در عراق، سوریه و مصر به قدرت رسید.8- در لغت به معنی دره و عمق می باشد و در اصطلاح به این مفهوم است که عمیق ترین و قابل کشتیرانی ترین نقطه رودخانه مرز دو کشور همجوار است. 9-این عهدنامه در دوره محمدشاه قاجار بین ایران و عثمانی در شهر ارز روم ترکیه بسته شد.10- این عهدنامه که به عهد نامه ی الجزایر معروف است در زمان محمدرضا شاه پهلوی بین ایران و عراق در الجزایر بسته شد.11- شیخ خزعل رئیس طایفه بنی کعب از اعراب خرمشهر بود که در اواخر دوره ی قاجاریه در خوزستان قیام کرد و خواهان جدایی این استان و خود مختاری آن بود. نصرالله خسروی کارشناس ارشد تاریخ
کد خبر: ۲۱۲۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۷/۱۹

نظر امام را در ارتباط با آمریکا البته بر اساس فهم خود دقیقا می پسندم او همان شیطان بزرگ است مگر شیطان تا لحظه سرازیر شدن به گور، انسان را رها می کند مگر انسان های مومن و با تقوا زرنگتر از شیطان نبودند مگر آمریکا شبهی از شیطان واقعی نیست پس چرا ما که باید حریف شیطان واقعی شویم اعتماد نکنیم حریف شبهه شیطان می شویم  اینکه بگوییم اگر به آمریکا نزدیک شدیم  او شیطان بزرگ است و ما را می بلعد نشان از ترس و ضعف است نقشه راه را مقام معظم رهبری تبیین فرمودند آوای دنا-حبیب الله نظری:از 24 آذر 1387 که خبرنگار عراقی به بوش رئیس جمهور سابق آمریکا لنگه کفش خود را پرتاب کرد حدود 5 سال می گذرد و متاسفانه این سنت بد در اقصی نقاط جهان هر روز به شکلیبروز و ظهور می کند و صرف نظر از زشت بودن عمل منتظر الذیدی در پرتاب کفش به فردی که مهمان مقامات رسمی عراق تقریبا به صورت دوموکراتیک در حاکمیت حضور داشتند اما تفاوت این پرتاب با آن پرتاب بسیار فاحش است که در حد بضاعت خود به آن می پردازم : ابتدا عرض می نمایم نه تنها بنده عمل الذیدی را زشت می دانم بلکه خودش نیز هر چند به ظاهر عمل خود را زشت دانست و خبرنگاران حاضر عراقی در آن مصاحبه و مقامات رسمی عراق عمل ایشان را زشت دانستند که به صورت خلاصه اشاره و به اصل موضوع برمی گردم،پس از پرتاب کفش بلافاصله تعداد زیادی از خبرنگاران حاضر از بوش عذر خواهی کرده و مقامات عراق این حادثه را شرم آور توصیف کردند و حتی دولت عراق رسما در بیانیه ای این عمل را لطمه به شهرت و حرفه ی خبرنگاران عراق اعلام کرده و بالاخره شخص الزیدی ضمن ابراز ندامت از عمل زشت خود از نورمالکی تقاضای بخشودگی و در نهایت به این دلیل به حداقل مجازات این جرم یعنی سه سال حبس محکوم گردید و حتی به دلیل تنگی عرصه برای حضور خود در عراق از بعضی کشور ها تقاضای پناهندگی کرد . و جالب این است که وی هیچگاه خواهان حضور در ایران که نماد دشمنی با آمریکا در جهان است نشد و بعد ها در مصاحبه با آسوشیتدپرسی بیان داشت همانقدری که از اشغال نظامی عراق توسط آمریکامتنفر بوده از اشغال عقیدتی عراق توسط ایرانیان تنفر دارد به گفته وی ایرانیان آن روی سکه هستند ولی متاسفانه بر خلاف نظریه ی معصوم که می فرمایند عمل زشت از طرف هر کس سر بزند زشت است ولی از طرف مسلمان زشت تر است عده ای که فقط خود را بصیر و دیگران را کور مادرزادی فرض می نمایند با ذوق زدگی از الزیدی قهرمانی ساختن که نگو و نپرس و اکنون در حال ترویج سنت وی هستند. از نظر بنده آمریکا همان شیطان بزرگ است که معمار کبیر انقلاب رحمه الله علیه فرمودند و جالب اینکه در کنار حضور جاودانگی خداوند سبحان که خود نیز در قرآن می فرماید از رگ گردن به شما نزدیک ترم شیطان نیز لحظه لحظه حضور خود را در کنار ما حفظ می کند بشر تا لحظه پایان عمر نمی تواند شیطان را از حضور در امور خود منع کند بلکه باید تدبیر نماید که شیطان علیرغم حضور دستش خالی بماند همه می دانند آمریکا خود با ایران قطع رابطه نموده و امام هیچگاه دستور قطع رابطه صادر نفرمود و حتی پس از گروگانگیری مذاکره داشتیم که به آن نمی پردازم فقط در یک جمله عرض نماید یک روی آن مذاکره رفع مشکلات موجود و برقراری روابط عادی مثل سایر کشور ها بود که به هر دلیل رابطه تا کنون محقق نشد یک وجه فرمایش امام رحمه الله علیه که آمریکا را شیطان بزرگ دانست شاید این بوده و باشد همانگونه که خداوند فرمودند خواهی یا نخواهی ای انسان شیطان کنار و در کمین توست و راه گریز نیست. پس تدبیر کنید که امکان نابودی شیطان تا آخر خلقت وجود ندارد و هیچ انسان مومنی به معنی واقعی تا کنون تا دم مرگ مدعی حذف شیطان از زندگی خود نبوده این را از این باب عرض کردم که افراد با بصیرت نگویند نه بابا، شما کجای کاری ما شیطان را نابود کردیم و دیگر در ادامه زندگی کاری به ما ندارد و نیازی به تدبیر نیست بیان این مقدمه به این دلیل بود که مرا آمریکایی فرض نکنید و بدانید نظر امام را در ارتباط با آمریکا البته بر اساس فهم خود دقیقا می پسندم او همان شیطان بزرگ است مگر شیطان تا لحظه سرازیر شدن به گور انسان را رها می کند مگر انسان های مومن و با تقوا زرنگتر از شیطان نبودند مگر آمریکا شبهی از شیطان واقعی نیست پس چرا ما که باید حریف شیطان واقعی شویم اعتماد نکنیم حریف شبهه شیطان می شویم  اینکه بگوییم اگر به آمریکا نزدیک شدیم  او شیطان بزرگ است و ما را می بلعد نشان از ترس و ضعف است نقشه راه را مقام معظم رهبری تبیین فرمودند . فرمودند با نرمش قهرمانانه بروید در گود مذاکره و رهبر معظم انقلاب مدظله العالی در اینجا نقش مربی نظانم را دارد و جز مربی احدی حق ندارد به بازیکنان میدان امر و نهی کند راهنمایی و اظهار نظر دلسوزانه با ناهموار کردن میدان بازی برای بازکن ، زمین تا آسمان فاصله دارد هر فردی در جامعه حق دادن مشورت حتی به رهبری دارد ولی حق دخالت و سنگ اندازی در مسیر به هیچ کس نباید داده شود و آنهایی که افراط می کنند بدانند محرک آنها همان شیطان واقعی بوده و در نهایت خدمتگذار شیطان بزرگ خواهد شد . برگردم به اصل موضوع همگان می دانند حاکمان آمریکا خیانت های فراوان علیه بشریت در اقصی نقاط جهان مرتکب شده اند و با حمایت آنها الان نیز روزانه خون هزاران انسان بی گناه ریخته و یا بی خانمان می شوند در نتیجه آزادی خواهان دنیا و کسانی که به واسطه امریکا به آنها ظلم شده آمریکا را جرسومه فساد تلقی می کنند لذا مقامات آمریکا را شایسته هر گونه توهین و تحقیر می دانند و جناب الزیدی نیز با این نگاه به یک روی سکه یعنی جناب بوش لنگه کفش خود را که نماد تحقیر شدید است پرتاب کرده که البته ضمن جنایتکار دانستن بوش بنده عمل الزیدی را زشت و به دور از آموزه های دینی می دانم به حسب نقل منتشر شده از الزیدی چه بسا اگر شرایطی محیا می شد ایشان به آن روی سکه نیز آن لنگه کفش خود را پرتاب می کرد پس به این دلیل نباید خیلی از رفتار الزیدی خرسند باشیم چراکه ما در تیر رس او قرار نگرفتیم وقتی شیطان نماد زشتی هاست و وقتی حاکمان آمریکا از جمله بوش نماد شیطان است که همین نیز است در مقابل ، روحانیت نماد اسلام و دین و انصاف بوده و هست در فرهنگ کهن این سرزمین لباس روحانیت نماد لباس انبیاء و ائمه و اولیاء خدا بوده و از قداست ویژه ای برخوردار است هیچ انسان با تقوایی به خود جسارت اهانت به این لباس را صرف نظر از شخصیت فرد ملبس نداده و نمی دهد صرف نظر از اینکه جناب دکتر روحانی در مقام ریاست جمهوری هستند که احترام ایشان را مضاعف می نمایند دوستان افراط گر و حامیانشان بفرمایند پرتاب لنگه کفش به یک روحانی ولو بی مسئولیت با کدام یک از آموزه های دینی و میهنی ما سازگاری دارد ؟ آیا روحانی هم شأن بوش است ؟!مایلم دوستان تفاوت شأن بوش با جناب روحانی را بیان نمایند شاید بتوانند فاصله ی زمین تا آخرین آسمان که در ذهن ما متصور است را با روشن گری افراد بصیر به قدری کوتاه نمایند که ما نیز به جمع دوستان بپیوندیم . أین تذهبون ؟ نظام مسئول دارد افراد با تجربه و صاحب نظر دارد مجلس دارد اگر اشکالی در دیپلماسی مشاهده شده آنها با چشم باز و دقت امور را رصد می نمایند بالاخره هر جا لازم باشد به فرد مسئول و دیپلمات میدان بازی سیاست تذکر می دهند به تعبیر رهبری معظم اردو کشی خیابانی وقتی قانون هست جایگاهی ندارد مگر رهبری تیز بین و هوشیار و آگاه نظام سکان دار نظام نیست ؟ اگر آقایان حرفی دارند و امکان دسترسی به رهبری ندارند از طریق اربابان خود حرفشان را برسانند ضمن اینکه دفتر رهبری و سایت رهبری و افراد امینی که امکان دسترسی به رهبری دارند هستند که نقطه نظرات آقایان را به رهبری برسانند افراد آزادنند با رعایت موازین هر نقدی دارند در نشریات به رفتار هر فرد مسئولی بیان کنند و از تریبون های مختلف حرف و دیدگاه خود را بیان نموده تذکر دهند که اگر در صحنه ی دیپلماسی فردی دچار لغزش یا اشتباه شده اصلاح نماید این درست نیست که حرمت ها را بشکنیم و خلیفه کشی را باب نماییم روحانیت تشیع خالی از اشکال نیست اما دوستان عزیز بدانند امکان ندارد آخوند وطن فروش شود پس خیالتان از این باب نسبت به جناب روحانی راحت باشد . اما بدانید پرتاب الزیدی پرتاب به نماد ظلم و زور و ستم و استکبار و اشغال گری بوده و پرتاب به روحانی پرتاب به نماد پاکی صلح و دوستی انسانیت و اسلام بوده و فاصله ی این دو از دید این بنده حقیر قابل حدس نیست . در پایان همین جا فرصت را مغتنم شمرده و نقد خویش را به عنوان یک اصولگرای معتقد به اصلاح در چارچوب اصول نسبت به بیان دکتر روحانی در مسافرت اخیر به اختصار عرض    می دارم جناب دکتر روحانی در سخنرانی خویش در سازمان ملل خواستار خلع صلاح کشتار جمعی همه کشور های منطقه از جمله اسرائیل گردید که به نظر می رسید بهتر بود ایشان پسوند غاصب بودن اسرائیل را نباید فراموش می نمود چرا که ما کشوری را به نام اسرائیل به رسمیت نمی شناسیم بهتر است همواره از آن به عنوان رژیم جعلی و غاصب سرزمین های فلسطین نام ببریم .قم المقدسه/حبیب الله نظری
کد خبر: ۲۱۲۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۷/۱۴

این روزها وقتی یادی از هشت سال دفاع مقدس می‏ شود، دنیایی از شرف ، عزت و حماسه ی  ملتی نجیب و آزاده در اذهان تداعی می‏شود که عطر معنویت و صفای خاصی به ما ارزانی می‏ دارد. آوای دنا-عطاء الله بدری :هفته دفاع مقدس یاد آور هشت سال دفاع مردانه از ناموس و وطن ماست ،  یادآور ارزشها و باورهای دینی ماست ،دفاع مقدس  تبلوری از افتخارات هشت ساله ملت ایران در دفاع از مرزهای خاک مادری و دلاوری های جانانه در سایه پرچم برافراشته اسلام ، قرآن و آزادگی است. گرامیداشت این هفته پاسداشت مردانگیهای مردان به خاک و خون غلطان ایران زمین است وفرصتی است تا بهتر و بیشتر یاد و خاطره دوران شکوهمند و پرغرور میهن پرستی و کفر ستیری و دلاور مردی هشت سال دفاع مقدس ملت ایران را گرامی بداریم. بی شک در این حماسه ی بی نظیر و الهی اگرچه فرزندان ملت با اهداء جان و مال خود پرچم عزت و سربلندی ایران اسلامی را بر فراز قله های افتخار برافراشته اند اما نباید  فرماندهی و هدایت پیامبر گونه حضرت امام خمینی( ره) و نقش و حضور بی بدیل و سرنوشت ساز مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه ای عزیز(مدظله العالی) در عملیات های حساس و مهم از جمله آزادسازی شهر سوسنگرد و ... را نادیده گرفت. و باید اذعان کرد که  ترویج  فرهنگ ایثار و شهادت  و گرامیداشت یاد و خاطره شهدا ، جانبازان و رزمندگان و بسیجیان به نوعی بیمه کننده‌ی مردم و جوانان و آینده این سرزمین است و همه ی دلسوزان انقلاب و یادگاران دفاع مقدس و رهروان شهدا و ایثارگران باید این کلام گهر بار امام راحلمان را که فرموند« نگذارید پیشکسوتان خون و شهادت در پیچ و خم زندگی بدست فراموشی سپرده شوند» را فراموش نکنیم و همواره زمزمه و به مسولان جامعه گوشزد نماییم . امام عزیزمان چه زیبا فرمودند که : « این جنگ یک نعمت بود» پس باید در دل فریاد زد : خدایا، آن سال‏ها رفتند؛ سال‏های زلال مهربانی؛ سال‏های برادری و برابری ، سالهای سجود و صعود؛سالهای عشق و عاشقی، سال‏های اوج شهادت و شجاعت مادران و پدران شهید؛ سال‏های سنگرهای سوز و گداز؛ سال‏های خوش «فکه» و «شلمچه» و«دوکوهه»؛ سال‏های بی‏قراری و انتظار. دریغا که سال‏های عشق و عطش گذشت! دریغا که سالهای عشق و عطش گذشت!
کد خبر: ۲۰۶۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۶/۳۰

آوای دنا/در آستانه هفته دفاع مقدس و با حضور جمعی از پیشکسوتان عرصه جهاد و شهادت و به همت صدا و سیمای استان کهگیلویه و بویر احمد، ضبط مستند «نقش مردم لنده در دفاع مقدس» در این شهرستان آغاز شد. عبدالناصر خلیلی، کارگردان و تهیه کننده صدا و سیمای مرکز کهگیلویه و بویراحمد در حاشیه ساخت مستند  نقش مردم شهرستان لنده در دفاع مقدس، اظهار داشت: ساخت مستند نقش مردم شهرستان لنده در دفاع مقدس به منظور پخش در هفته دفاع مقدس و با محوریت گردآوری خاطرات و آثار شهدا ، فرماندهان و رزمندگان دوران دفاع مقدس صورت می گیرد.وی افزود: هدف عمده از تولید این مستند گرامیداشت یاد و خاطره شهدای دفاع مقدس و جمع آوری خاطرات و آثار فرماندهان و رزمندگان در شهرستان لنده بوده که در دوران دفاع مقدس دین خود را به نظام و انقلاب ادا کرده‌اند.این کارگردان و تهیه کننده صدا و سیمای مرکز کهگیلویه و بویراحمد گفت: این مستند بازگویی خاطرات ناگفته‌ی فرماندهان و رزمندگان دوران دفاع مقدس و یادآور فداکاری‌ها و ایثار گری‌های آنان همراه با بیان خاطرات تلخ و شیرین دوران جبهه و جنگ خواهد بود. خلیلی افزود: انتقال بدون واسطه‌ی خاطرات فرماندهان دوران دفاع مقدس به وسیله مستند و منتقل کردن آن به نسل جوان در اثر گذاری بر این قشر موثر خواهد بود.وی اضافه کرد: دفاع مقدس شاهد حضور جوانان این مرزبوم بوده که برای دفاع از وطن و ناموس و کشور به رزمگاه‌ و میدان مقابله با باطل شتافتند و کشور را با خون خود آبیاری و درخت تنومند انقلاب را بارور ساختند.خلیلی خاطرنشان کرد: تقدیم 88 شهید و بیش از 500 آزاده و جانباز و رزمنده به انقلاب نقطه عطفی در تاریخ این شهرستان است.
کد خبر: ۲۰۴۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۶/۲۱

این روزها برخی از جماعت یاد شده و پست و مقام یافته، چنان به قلع و قمع این و آن مشغولند که باید از جناب روحانی پرسید، آن کلید کذایی که در تبلیغات ریاست جمهوری به مردم نشان دادید و بعدها نیز بارها به آن اشاره فرمودید، کلید حل مشکلات بود یا سوئیچ‌‌بولدوزر؟! چرا که کار از «داس» و امثال آن گذشته است!آوای دنا/روزنامه کیهان در سرمقاله ی امروز خود به قلم حسین شریعتمداری نوشت:آقای دکتر روحانی رئیس جمهور محترم کشورمان در اولین کنفرانس‌خبری خود که بعد از انتخاب به ریاست جمهوری و با حضور خبرنگاران داخلی و خارجی برگزار شده بود، مواضع درخور تقدیری اتخاذ کرد. ایشان از یکسو بر سیاست‌های کلان و رسماً اعلام شده نظام در عرصه‌های بین‌المللی تأکید ورزید که ابراز ناامیدی دشمنان بیرونی را در‌پی داشت و از سوی دیگر تلاش روزنامه‌های زنجیره‌ای برای مصادره رأی‌خود به حساب مدعیان اصلاحات را ناکام گذاشت که عصبانیت اصحاب‌فتنه را به دنبال داشت. آقای روحانی در همان کنفرانس خبری و در پاسخ به سؤال یکی از خبرنگاران که پرسیده بود؛ آیا مجریان و مسئولان دولت پیشین را درو خواهید کرد؟ گفته بود؛ «دولت آینده،‌دولت کارآمدی و شایسته‌سالاری است و از همه عزیزان و مدیرانی که هشت سال کار و تلاش کردند و شایسته هستند استفاده می‌کنیم و در مقابل آنها تواضع می‌کنم» آقای روحانی در ادامه تأکید کرده بود «ما گفتیم کلید داریم، نگفتیم داس داریم». این اظهارنظر رئیس جمهور که آمیزه‌ای از مزاح نیز در آن بود، بازتاب گسترده‌ای یافت و حکایت از آن داشت که آقای روحانی در گزینش اعضای کابینه و یاران و همکاران خود بر «شایسته‌سالاری» تکیه دارد و از انتخاب ناشایسته‌ها و بی‌صلاحیت‌ها اجتناب خواهد کرد. اما، حضور برخی از اصحاب فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 در فهرست وزیران پیشنهادی ایشان به مجلس شورای اسلامی، این برداشت را که جناب روحانی بر شایسته‌سالاری تکیه دارد، با تردیدهای جدی روبرو کرده و در حد و اندازه یک شعار بی‌پشتوانه تنزل داد. ولی بعد از آن که وزرای پیشنهادی-بدون استثناء- در معرفی خود به نمایندگان مجلس، از فتنه‌88 اعلام برائت کردند، بر دروغ بودن ادعای تقلب تأکید ورزیدند و از تعهد خود نسبت به رهبر معظم انقلاب و قانون اساسی سخن گفتند، این امیدواری در میان نمایندگان مجلس شکل گرفت که آنان از گناه بزرگ حضور در فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 پشیمان شده و توبه کرده‌اند و قصد دارند با حضور فعال خود در چرخه تعریف شده اسلام و انقلاب و نظام، جبران مافات کنند. توبه از آن جرم بزرگ اگرچه به تنهایی نمی‌توانست مجوز حضور آنان در دولت جدید باشد، ولی نمایندگان مردم- به هر علت که بحث جداگانه‌ای می‌طلبد- عذر تعدادی از آنها را پذیرفتند و به آنان رأی اعتماد دادند که امید است این حسن ظن نمایندگان مردم را پاس بدارند و البته 3 تن از وزرای پیشنهادی نیز نتوانستند از مجلس رأی اعتماد بگیرند. تا اینجا، می‌توان گفت که تعدادی از وزیران کابینه آقای دکتر روحانی حضور خود در کابینه را مدیون، اعلام برائت از فتنه 88، اعتراف به دروغ بودن ادعای تقلب، تأکید بر پاسداشت اصل ولایت فقیه و قانون اساسی و حسن ظن و پذیرش عذر تقصیر آنان از سوی اکثریت نمایندگان مجلس شورای اسلامی هستند، آیا غیر از این است؟! همین جا و با عرض پوزش باید گفت شعار «اعتدال» هندوانه دربسته است که تا شکافته نشود نمی‌توان درباره محتوای آن قضاوت کرد. مگر «اصلاحات» شعار بدی بود؟! ولی در عمل به وطن‌فروشی و خروج از حاکمیت شماری از مدعیان اصلاحات انجامید و آقای خاتمی تازه در اواخر دوران ریاست جمهوری خود پیشنهاد کرده بود که «اصلاحات» نیاز به تعریف دارد! آیا قرار است شعار «اعتدال» به سرنوشت شعار «اصلاحات» دچار شود؟ پاسخ این سؤال را باید ابتدا در میدان عمل دید و سپس درباره آن قضاوت کرد. بنابراین بدیهی است که برخلاف آنچه این روزها مدعیان اصلاحات و برخی از اطرافیان رئیس جمهور محترم ادعا می‌کنند شعار سربسته و تعریف نشده «اعتدال» انگیزه و علت رأی اعتماد نمایندگان مردم به تعدادی از وزرای پیشنهادی نبوده است و دقیقاً به همین علت بود که جناب روحانی و وزرای پیشنهادی ایشان در کنار شعار اعتدال و به پیوست آن، بر برائت از فتنه 88، اعتراف به دروغ بودن تقلب و پایبندی به قانون اساسی تأکید می‌ورزیدند. از این روی بدون کمترین ابهام و تردیدی می‌توان نتیجه گرفت که منظور آقای روحانی از «اعتدال» هر چه باشد، برائت از فتنه‌گران اصلی‌ترین محور آن است. اکنون باید گفت؛ اگر رأی مردم را آنگونه که رهبر معظم انقلاب تأکید فرمودند، «حق‌الناس» بدانیم- که هست- و بی‌توجهی به آن را گناهی نابخشودنی و خیانت تلقی کنیم - که چنین است- این «حق‌الناس» منحصر به زمان شمارش آراء نیست، بلکه کسانی که با رأی مردم، یعنی همان «حق‌الناس» بر کرسی‌های مسئولیت تکیه زده‌اند نیز موظف به حفظ امانت مردم و پاسداری از حق‌الناس خواهند بود. اما، از سوی دیگر، جناب روحانی و اعضای کابینه ایشان در جریان اخذ رأی اعتماد مجلس از مرزبندی با فتنه‌گران و برائت از آنها با عنوان «پیام مردم» یعنی همان «حق‌الناس» یاد کرده‌اند و اگر چنین نبود، آنهمه اصرار و تأکید بر برائت از فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 برای چه بود؟! با این حساب که نه پیچیده است و نه پنهان، به کارگیری اصحاب فتنه در کابینه، آنهم در پست‌های کلیدی، ضمن آن که صداقت آقایان را در اظهارات رسماً اعلام شده آنان با تردیدهای جدی روبرو می‌کند، امانت‌داری و التزام عملی و نظری آنها به حفاظت از «حق‌الناس» را هم زیر سؤال می‌برد و این پرسش منطقی را در اذهان پدید می‌آورد که آیا آنهمه اعلام برائت از فتنه‌گران و تأکید بر اعتدال و شایسته‌سالاری فقط برای کسب رأی اعتماد از مجلس بود؟! در برخی از عزل و نصب‌های دولت نوپای آقای روحانی نه فقط سمت و سویی از «شایسته‌سالاری»، «اعتدال» و مخصوصاً برائت و مرزبندی با فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 دیده نمی‌شود، بلکه این تلقی را پدید می‌آورد که گویی جماعتی از اصحاب فتنه و افراد بدسابقه و بدنام را برای حمله به شایستگان و انتقام از کسانی که در مقابل فتنه 88 ایستاده بودند، سازماندهی کرده و به میدان آورده‌اند! در این باره اگرچه گفتنی‌هایی هست که برای مردم شنیدنی است و شاید برای شخص رئیس جمهور محترم نیز قابل شنیدن باشد! و به آن خواهیم پرداخت ولی به مصداق «مشتی که نمونه خروار» است می‌توان از انتصاب سرپرست وزارت علوم یاد کرد. ایشان به گواهی اسناد مکتوب و فیلم‌های موجود از اصحاب فتنه 88 بوده است و این واقعیت تلخ از نگاه رئیس جمهور محترم نیز پنهان نبوده و نیست تا آنجا که به همین علت از معرفی وی در فهرست وزرای پیشنهادی اجتناب ورزیدند. اما، چرا ایشان را به سرپرستی وزارت علوم - با توجه به اهمیت ویژه آن- منصوب کرده‌اند؟! آیا این انتصاب دهن‌کجی به مردم و ضایع کردن حق‌الناس نیست؟! سرپرست کنونی وزارت علوم که به نظر می‌رسد مأموریت جاده‌صاف‌کنی و ریل‌گذاری این وزارتخانه حساس به نفع فتنه‌گران را برعهده دارد، این روزها با عجله و شتاب فراوان به عزل و نصب‌های سؤال‌برانگیز و تغییرات غیرقابل توجیه و غیرعلمی در وزارتخانه تحت‌ سرپرستی خود مشغول است. به عنوان نمونه و فقط به عنوان نمونه، دیروز، یعنی در یک روز تعطیل رسمی حجت‌الاسلام دکتر شریعتی را از ریاست دانشگاه علامه عزل کرد و چند روز قبل در اقدامی مشابه و غیرمنتظره و با یک تماس تلفنی کوتاه رئیس دانشگاه صنعتی اصفهان را نیز برکنار کرده بود و همچنین با اتخاذ یک تصمیم بی‌جا و اعتراض‌آفرین، دانشجویان بورسیه را از حق قانونی خود محروم کرد... و اقدامات مشابه دیگری از همین دست. آیا مردم، اساتید دانشگاه، دانشجویان و نمایندگان مجلس حق ندارند از رئیس جمهور محترم درباره انگیزه و علت اینگونه اقدامات سؤال کنند؟! مثلاً؛ عزل حجت‌الاسلام‌ والمسلمین دکتر شریعتی با چه انگیزه‌ای صورت پذیرفته است؟ آنچه همگان از ایشان می‌شناسند و همه شواهد نیز گواه آن بوده و در دسترس و قابل بررسی است، شخصیت علمی برجسته دکتر شریعتی، تلاش بی‌وقفه ایشان برای گسترش دامنه علم‌آموزی و پیشرفت‌های علمی، تأکید بر آموزه‌های اسلامی و انقلابی و ایستادگی ایشان در مقابل فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 و روشنگری درباره آن خیانت بزرگ است. اگر سرپرست وزارت علوم و یا جناب رئیس جمهور محترم خصوصیت دیگری در ایشان سراغ دارند که باعث عزل وی شده است، چرا اعلام نمی‌کنند؟ و اگر عزل ایشان تنها به‌خاطر ویژگی‌های یاد شده است که...؟! و بالاخره، این روزها برخی از جماعت یاد شده و پست و مقام یافته، چنان به قلع و قمع این و آن مشغولند که باید از جناب روحانی پرسید، آن کلید کذایی که در تبلیغات ریاست جمهوری به مردم نشان دادید و بعدها نیز بارها به آن اشاره فرمودید، کلید حل مشکلات بود یا سوئیچ‌‌بولدوزر؟! چرا که کار از «داس» و امثال آن گذشته است!حسین شریعتمداری
کد خبر: ۲۰۰۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۶/۱۲