نمایندگان مجلس شورای اسلامی اگر به فکر اصلاح قانون انتخابات هستند، چرا برای هزینههای تبلیغاتی کاندیداهای ریاست جمهوری فکری نکردهاند که عدم مشخص بودن منابع آن همواره زمینهساز فساد شده است و نیز شایستهسالاری را به مسلخ تبلیغاتهای افسار گسیخته برده است.
کد خبر: ۱۱۹۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۹/۱۸
اوای دنا:متن کامل سخنرانی دکتر محمود احمدی نژاد در اولین همایش قوه مجریه در حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران به شرح ذیل است:بسم الله الرحمن الرحیماللهم عجل لولیک الفرج والعافیة والنصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه والمستشهدین بین یدیهخدای بزرگ را سپاسگزارم که فرصت و توفیق حضور در این جلسة بسیار ارزشمند را عنایت فرمود. از همة شما عزیزان که با حضور خود بار دیگر بر اهمیت قانون اساسی و نیز عزم خودتان برای پیگیری تحقق اهداف قانون اساسی تأکید کردید، تشکر میکنم. همچنین از آقای دکتر حجازی و بقیة عزیزانی که این مراسم را برگزار کردند، تشکر میکنم.اما با توجه به اینکه گفتهاند جلسات حقوقیها خیلی خشک است، شاید جا داشته باشد که بگوییم که جلسهای با این حدت و شدت ندیدهایم که برگزار شود. البته به لحاظ محتوا و مطالبی که مطرح شد، به خصوص بحثهای آقایان دکتر حجازی، شعبانی، الهام، گرجی و اسلامی برای خود بنده بسیار مفید و آموزنده بود و من استفاده کردم.من واقعاً علاقهمند بودم که از زبان خود سخنرانان و عزیزانی که مقاله ارائه دادند مطالب را بشنوم، چون آدم وقتی با آن حسی که گوینده یا نویسنده مطلب را بیان میکند، دریافت میکند، چیز دیگری است. اما به لحاظ شرایطی که هست، از این موهبت محروم هستم، اما حتماً همة مقالات و سخنرانیها را خواهم خواند و بهره خواهم برد. اگر هم نظری داشته باشم، برای دوستان خواهم فرستاد.اشاره کردند که در نظام اجتماعی ما مهمترین رکن و نهاد، خود قانون اساسی است و از قانون اساسی مهمتر نداریم. همة اندیشهها و نظریههای اجتماعی و حکومتی، مطالبات و آرزوهای چندصدساله، مفاهیم دینی مرتبط با مناسبات و نظامات اجتماعی، شیوة زمامداری، ارزشهای الهی و انسانی و ... در قانون اساسی مندرج است.اگر ارزشها یا حقوقی هم بخواهد در جامعه گسترش یابد، باز باید بر پایة قانون اساسی باشد. همچنین حقوق متقابل زمامداران و مردم و نیز نقش هر یک در ادارة جامعه به قانون اساسی بر میگردد.مهمترین و مستحکمترین سند تنظیم کنندة روابط و حد و مرزهای اجتماعی قانون اساسی است. آنهایی که به دنبال حکومتهای علوی، نبوی، مردمی، عادلانه و آرمانی در این کشور هستند، سند آن قانون اساسی است.این حرف به معنای آن نیست که این سند کامل است و نیاز به اصلاح ندارد. خیر، بحثهای خوبی مطرح شد. در دورههایی از زمان براساس تجربیات، دانش، پیشرفت و کمال جامعه حتماً باید اصلاحاتی انجام دهیم. معنایش این نیست که وحی مُنزل است و نمیشود آن را دست زد، اما میخواهم بگویم که مهمتر از آن هم سندی نداریم.بحثهایی که آقایان شعبانی، گرجی و دیگران مطرح کردند، نشاندهندة نواقصی است. این ایراد اساسی به واضعان قانون اساسی نیست، چون آن کسانی که قانون اساسی را وضع کردند، نوعاً – بلکه همة آنها- فاقد تجربة حکومتداری و زمامداری بودند و در شرایط قبل از پیروزی انقلاب فرصتی در اختیارشان نبود. بنابراین نواقص طبیعی است. حتی اگر این مسئله هم نباشد - بالاخره جامعه در حال کمال و مناسبات در حال تغییر است - وقتی ما به سطح بالاتری منتقل شدیم، نیازمند تنظیم مجدد هستیم. تا زمانی که این قانون معتبر است، هیچ کس نمیتواند به استناد یک روایت، حدیث و حتی آیهای از قرآن و فهم خود از دین، قانون اساسی را کنار بگذارد یا آن را نقض کند و بگوید فهم من از این چیز دیگری است. فهم شما برای خودتان معتبر است، نه در مناسبات اجتماعی.همة تصمیمات، قانونگذاری، قضاوت، اجرا و هر اقدام دیگری در کشور باید مبتنی بر این قانون باشد. قانون اساسی تنها سند مکتوب و مدون میثاق ملی است.از منظر تاریخی هم اگر نگاه کنیم، مهمترین و تنها دستاورد انقلاب اسلامی قانون اساسی است. این کلام امام عزیز (ره) هم هست.اما نشست ما دربارة قوة مجریه در قانون اساسی است. البته همان طور که به درستی اشاره کردند، این تقسیمبندی که قوة مجریه حیطهای دارد و کاری به کسی ندارد و قوة مقننه همین طور و ... ، متعلق به گذشته بوده و اصلاً حکومت از این شکل خارج شده است. اصلاً ادارة یک نظام نیازمند مناسبات جدیدتری است.اما قبل از اینکه به قوة مجریه بپردازم، میخواهم به موضوع اساسیتری اشاره کنم و آن خود انسان است. اصلاً این قانون اساسی هم برای انسان است. همة هستی برای انسان است. مخلوقی بالاتر از انسان در عالم هستی نداریم. انسان تنها موجودی است که استعداد الهی شدن دارد. تنها موجودی است که همة اسما و صفات الهی در وجود او به امانت گذاشته شده است و میتواند تجلی همة اسما و صفات الهی از جمله علم، حکمت، قدرت، رأفت، ستاریت، لطف و عشق خدا باشد.انسان میتواند خلیفه الله باشد. یعنی چه؟ جانشین باید شباهتی با اصل داشته باشد؛ یعنی غیر از خلق خودش، هر آنچه خدا در این عالم هستی میتواند انجام دهد، او نیز میتواند انجام دهد. انسان آفریده شده تا آیة عظیم و اعظم خدا و راه شناخت و دسترسی به خدا باشد. اگر خدا انسان را خلق نمیکرد، راهی برای شناخت خدا و ظرفیتی برای معرفی خدا وجود نداشت.به همین دلیل است که خدا همة عالم را در خدمت انسان و انسان را برای کمال، تعالی، الهی شدن و رسیدن به اوج عظمت قرار داده است. حکومت، قانون، قانون اساسی، کار، تلاش، خانواده، ازدواج و ... همه مربوط به انساناند و دررابطه با انسان معنا پیدا میکنند همه باید بسترساز شکوفایی و تعالی انسان باشند؛ یعنی خدا عالم را برای انسان و انسان را برای تعالی و خداگونه شدن خلق کرد.انسان بالاترین مخلوق هستی است و مأموریت او این است که خود را از این خاک تا خدا بالا بکشد. اما انسان این شدن، تعالی و کمال را باید آزادانه انتخاب کند. خداوند انسان را آزاد آفریده و اجازه داده است که با اراده و انتخاب آزاد خود سیر تعالی و کمال را انتخاب کند و اتفاقاً این زیبایی کار خداست. همة هستی متعلق به خداست، همة ارادهها در راستای ارادة خداست، همة حیات و موجودیت متعلق به خداست، اما همین خدا مسیر کمال را در برابر انسان قرار میدهد، ولی میگوید مختار و آزادی که انتخاب کنی و اگر آزادانه انتخاب کردی، کمال پیدا خواهی کرد و انتخاب تو ارزش دارد.خدا میتوانست اراده کند که انسان مثل ملائک یا سایر موجودات شود یا از همان ابتدا او را در بالاترین مرتبة کمال، بدون نیاز به حرکت انسان، خلق کند. اما زیبایی به این اندازه نبود که خدا مخلوقی را آفریده است که با انتخاب خودش به قلهها میرسد.عزیزان من، در شرایط تحمیل و اکراه، ارزش و ضدارزش و تعالی و سقوط بیمعناست. زمانی نظام ارزشی و ارزیابی معنا پیدا میکند که انتخاب آزاد باشد. همة ارزشهای انسانی در سایة آزادی معنا پیدا میکند و همة آنها به تبع آزادی است. از جمله عدالت، کرامت، اخلاق، ایثار، فداکاری، مهربانی، شجاعت و حتی ایستادن در برابر ظالم و حمایت از مظلوم، و همة زیباییهای عالم در سایة آزادی انسان معنا و مفهوم پیدا میکند. والا اگر عدهای را با اکراه و فشار برای مقابله با ظالمین بفرستیم، ارزشی ندارد. انسان باید انتخاب کند و به جایی برسد که ظلم را بد و در نقطة مقابل حیثیت، کرامت و شخصیت خود بپندارد و از آن دوری کند. اگر مقابله با ظالم و حمایت از مظلوم را ارزش بداند و انتخاب کند، آن ارزش دارد.خداوند حتی اجرای عدالت در روابط اجتماعی را نیز بر عهدة انسانها و انتخاب آزاد آنها گذاشته است. همة پیامبران آمدهاند و کتاب و میزان آمده است. برای چه؟ لیقوم الناس بالقسط؛ برای اینکه انسانها عدالت را انتخاب کنند و به عدالت قیام کنند. در غیر این صورت، اولاً، مستقر نخواهد شد و ثانیاً، فاقد ارزش و کمالآفرینی است.چرا عدالت مهم است؟ چون بستر کمال و تعالی انسان است و راه رسیدن به خدا را باز میکند. حالا اگر همین عدالت با ارادة آزاد ملتها و مردم مستقر نشود، کمالآفرین نیست و فاقد ارزش است چون انسانها آزادند، خدا به آنها حق تعیین سرنوشت داده و این مهمترین حق است.عزیزان من، استقلال هم به واسطة آزادی است. کسی که آزاد نیست، استقلال برای او معنا ندارد. استقلال زمانی است که آزادی هست. چرا؟ چون آزادی منشأ کرامت انسان است. کسی که آزادی ندارد، کرامتی ندارد. حالا مفهوم آزادی وسیع است و من وارد آن نمیشوم.آزادی منشأ کرامت انسان و کرامت مستلزم استقلال است. اینکه ملتی میخواهد مستقل باشد، برای این است که میخواهد با کرامت زندگی کند و احساس کرامت میکند. کسی که احساس کرامت نمیکند، استقلال برای او مفهومی ندارد.همة وابستگیها و باز کردن راه سیطرة بیگانه بر ملتها از ناحیة انسانهای حقیر و تحقیر شدهای است؛ که در درون خود احساس کرامت نمیکنند. اگر آزادی نباشد، کرامت بیمعناست و اگر کرامت نباشد، استقلال بیمعناست.این به عنوان مقدمه بود، به بحثهای خودمان برگردیم. مقدمة قانون اساسی را ببینید، بهایی است که ملت پرداخت: «استقلال، آزادی، حکومت اسلامی.» در عنوان شیوة حکومت در اسلام چنین میخوانیم: «رسالت قانون اساسی این است که زمینههای اعتقادی نهضت را عینیت بخشد، شرایطی را به وجود آورد که در آن انسان با ارزشهای والا و جهان شمول اسلامی پرورش یابد.»در همین قسمت میخوانیم: «قانون اساسی تضمن کنندة نفی هرگونه استبداد فکری و اجتماعی و انحصار اقتصادی میباشد و در خط گسستن از سیستم استبدادی و سپردن سرنوشت مردم به دست خودشان تلاش میکند.»باز در همین بخش میخوانیم: «قانون اساسی زمینة چنین مشارکتی را فراهم میسازد تا در مسیر تکامل انسان هر فردی خود دست اندرکار و مسئول رشد، ارتقا و رهبری گردد و این همان تحقق حکومت مستضعفین در زمین خواهدشد.»کمی پایینتر میخوانیم که: «اقتصاد وسیله است، نه هدف؛ در ترکیب بنیادهای اقتصادی، اصل، رفع نیازهای انسان در جریان رشد و تکامل اوست.دربارة زن نیز همین است، خانواده کانون اصلی رشد و تعالی انسان، وظیفة خطیر و پر ارج مادری در پرورش انسانهای مکتبی و ... .اصل اول: جمهوری اسلامی نظامی است برپایة ایمان به خدای یکتا، لااله الاالله؛ یعنی توحید. همین جا که گفته است توحید، معاد و نقش سازندة آن در سیر تکاملی انسان، عدل، امامت و بلافاصله «کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسئولیت او در برابر خدا» که این را هم شأن توحید، معاد، عدالت و امامت آورده است.اصل سوم: ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی؛ تأمین آزادیهای سیاسی و اجتماعی؛ مشارکت عامة مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی.اصل ششم: در جمهوری اسلامی ایران، امور کشور باید به اتکاء آرای عمومی اداره شود، از راه انتخابات.اصل نهم: در جمهوری اسلامی ایران، آزادی و استقلال و وحدت و تمامیت ارضی کشور از یکدیگر تفکیک ناپذیرند و حفظ آنها وظیفة دولت و آحاد ملت است. هیچ فرد یا گروه یا مقامی حق ندارد به نام استفاده از آزادی، به استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و تمامیت ارضی ایران کمترین خدشهای وارد کند. و هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور، آزادیهای مشروع را، هرچند با وضع قوانین و مقررات، سلب کند.میگوید نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند، احزاب و جمعیتها آزادند، راهپیماییها آزاد است و ...، واژة آزاد و آزادی در قانون اساسی بسیار است.در اصل چهل و سوم، در بحث اقتصاد، میگوید: برآوردن نیازهای انسان در جریان رشد، با حفظ آزادگی او؛ رعایت آزادی انتخاب شغل، محل سکونت و مسکن و ... .اصل پنجاه و ششم: حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم کرده است.هیچ کس نمیتواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد.اما، قانون اساسی باید شکلدهندة یک نظام اجتماعی متوازن بر مبنای ارادة مردم باشد. برداشت من از قانون اساسی این است که این قانون، ساختارهایی را برای نظام اجتماعی پیش بینی کرده که اگر قطعات آن ساختار را در کنار هم بچینیم، یک نظام متوازن و متعادل در خدمت کمال، آزادی و تعالی انسانها خواهد بود.بعضیها خیال میکنند که قانون اساسی اصولی است که نوشته شده، حالا اگر ما به جزئی از آن عمل کنیم، بالاخره یک شکلی درست خواهدشد. من فکر میکنم برعکس است؛ یعنی واضعان قانون اساسی اول شکلی از نظام اجتماعی را در ذهنشان تصور و تصویر کردهاند، بعد اجزای آن را در قانون اساسی چیدهاند. مثل پازل بزرگی که قطعه قطعه شده که اگر قطعهها را کنار هم بگذاریم، آن پازل تکمیل میشود.بعضیها خیال میکنند هر قطعهای را به هر شکلی کنار هم بچینیم، کار درست میشود و لزوماً به یک شکل متوازن و متعادل خواهیم رسید.به نظرم این اشتباه است. باید نظام متوازنی داشته باشیم که در آن حق تعیین سرنوشت براساس آزادی متعلق به ملت باشد. این باید در تمام قوا، هرکسی که به نوعی با قانون اساسی سر و کار دارد یا در روند تأثیر میگذارد، متبلور باشد؛ هم در اجرا، هم در تفسیر و قانونگذاری و هم در قضاوت لحاظ شود.اصلاً قضاوت، اجرا، قانونگذاری، شورای نگهبان و حکومت باید در خدمت مطالبات بحق مردم و تأمین آزادی و حق تعیین سرنوشت آنها باشد، والا حکومت بیمعناست.در قانون اساسی، تفسیر و برداشتها از آن باید اختیارات و مسئولیتها متوازن و متعادل باشد. اگر بشود درجهبندی کنیم، نمیشود به نهادی بگوییم مسئولیت شما 100 واحد است و اختیار شما 2 واحد. اگر 100 واحد مسئولیت دادیم، باید 100 واحد هم اختیار در کنار آن باشد.نمیشود مثلاً همة اختیارات در قوة مجریه متمرکز باشد و تکالیف در قوة قضائیه یا برعکس، اختیارات در قوای مقننه و قضائیه، اما مسئولیتها و پاسخگوییها در قوة مجریه. این عدم توازن است که مشکل ایجاد میکند و شکلی را که میخواهیم بسازیم، ناقص میشود. میخواستیم عدالت و کرامت را برپا کنیم، آزادیها را تأمین کنیم، پیشرفت کنیم، یک جامعة آرام و کمال یافته و انسانهای با کرامت داشته باشیم و آرامش انسانی را حاکم کنیم، اما میبینیم که موجودی خلق شده که یک دست آن شش متر است و دست دیگرش دو سانتیمتر است . ... .هر قوه یا حاکم یا مسئولی باید به قدر اختیارات خود مسئول باشد. این یک اصل حقوقی است و فکر میکنم مفاهیم حقوقی، مفاهیمی عقلانی است.یکی از مسائلی که در قانون اساسی و قانونگذاری مهم است، تنظیم روابط بین قواست. شأن روابط قوا شأن قانون اساسی است، نه قانون عادی. نمیشود ما در قوة مجریه بنشینیم و برای خودمان مقرراتی وضع کنیم که چگونه با قوة قضائیه و مجلس برخورد کنیم. قوة مقننه هم برای خود تنظیماتی درست کند که چگونه با ما و قوة قضائیه برخورد کند. شأن تنظیم روابط قوا قانون اساسی است. نمیشود با آیین نامة داخلی مجلس یا قانون عادی، اختیاراتی را به قوهای داد یا از آن سلب کرد.یکی از مسائل دیگر، تفسیر قانون اساسی است. وقتی تفسیرها زیاد میشود، غیرمستقیم اشکالی را به اصل وارد میکند؛ به خصوص وقتی تفسیر از یک اصل در مقاطع زمانی متناقض میشود که کار را بدتر میکند.تفسیر قانون اساسی در واقع خود قانون اساسی است و باید با اصل منطبق باشد. باید به گونهای باشد که اکثریت قاطعی از مردم آن را درست بپندارند و بگویند فهم ما هم از قانون اساسی همین است؛ چرا؟ چون اصل اینکه قانون اساسی در کشور ما اجرا میشود، به خاطر رأی مردم است. اگر مردم رأی نمیدادند و این قانون اساسی را انتخاب نمیکردند، اجازة اجرا نداشت و موضوعیت پیدا نمیکرد.البته ممکن است بعضیها بگویند که نه خیر، اینها بحثهای تخصصی است و مردم نمیفهمند و هرچه ما گفتیم، درست است. اما بالاخره اصل قانون اساسی که تخصصیتر است. همین اصل قانون اساسی به رأی گذاشته شده و چون مردم رأی دادند، معتبر است.نمیشود تفسیری از قانون اساسی بکنیم که اکثریت ملت نقطة مقابل آن را بفهمند. در اینجا به نظرم فاقد مشروعیت و اصالت میشود.بحث مهم دیگر، تغییر اصول قانون اساسی است که تغییر آن هم پیشبینی شده است و روالی دارد. باید رهبری فرمان بدهند که هیئتی تشکیل بشود، بازنگری کند و بعد به رأی مردم گذاشته شود. باید رفراندوم برگزار شود. نمیشود با تفسیر یا با قانون عادی، قانون اساسی را عوض کرد یا حتی به نام مصلحت از طریق ارجاع آن به مجمع تشخیص مصلحت آن را عوض کرد.تشخیص مصلحت هم مثل تفسیر است. اولاً باید زمان داشته باشد. نمیشود قانون اساسی را به نام مصلحت عوض کنیم، در این صورت اصلاً نیازی به قانون اساسی نداریم.اینکه در قانون اساسی، مجمع تشخیص مصلحت پیشبینی شده، برای مصالح است که مصالح هم استثناهاست نه قاعده. راهی برای دور زدن و حذف قانون اساسی نیست. اگر در مجلس مصلحتی تشخیص داده میشود، باید آن قدر برجسته و آشکار باشد که اکثریت مردم بگویند بله، این مصلحت است و اکثریت قاطعی به آن رأی بدهند. نه اینکه مثل قوانین عادی رأیگیری شود و شورای نگهبان رد کند و بعد به مجمع برود.نمیشود عدة قلیلی بگویند که مصلحت ملت را ما تشخیص میدهیم، خود ملت قادر به تشخیص مصلحت خود نیست. چطور ملت آن قدر تشخیص داد که شما را انتخاب و بر خود حاکم کرد، اما مصالح خود را تشخیص نمیدهد؟این برای مصالح موقتی است. وقتی ما میخواهیم به هر دلیلی اصل قانون اساسی را معطل کنیم، یا در موارد نادری پایمان را از مرزهای قانون اساسی فراتر بگذاریم، باید اولاً استدلالی قوی پشت آن باشد، ثانیاً، زمان داشته باشد.یکی دیگر از مباحث قانون اساسی جایگاه رئیس جمهور، صرف نظر از احمدینژاد، است. اگر ما سال اول بر قانون اساسی پافشاری میکردیم، همان فضای قبل منتقل میشد که اینها اختیارات اضافه میخواهند و ... و حرف را منکوب میکردند و چه بسا ثمر نمیداد و بالعکس میشد.در قانون اساسی، تنها مقامی که نماینده و نماد تمرکز و شکلگیری ارادة ملی است، رئیس جمهور است؛ یعنی تنها جایی که همة ملت به یک نفر، یعنی رئیس جمهور، رأی میدهند. این قانون اساسی ماست.رئیس جمهور تنها کسی است که نمایندة کل ملت محسوب میشود. کسی است که بالاترین سطح نمایندگی از مردم را دارد. همة مردم برای انتخاب یک نفر میآیند. اشاره کردند، اصل 113 روشن است: بالاترین مقام رسمی کشور، پس از مقام رهبری، مجری قانون اساسی و رئیس قوه مجریه.بخش مهم مردمسالاری و جمهوری در انتخاب رئیس جمهور متبلور میشود که همة مردم اعمال اراده میکنند.البته همة ارکان نظام باید براساس اراده و رأی مردم باشند و هستند. اما مشکل از کجاست؟ مشکل از آنجاست که بخواهیم با اقلیتی کل ملت را کنترل کنیم. اینجا اختلافها شروع میشود؛ نه اختلاف، که بعضیها به محض اینکه تذکر قانون اساسی میدهیم، میگویند وارد اختلافات شدهاید؛ اینجا اختلاف نیست؛ اینجا صیانت از اصل نظام، اصل ملت، اصل حقوق مردم و اصل قانون اساسی است.بله، اگر جار و جنجال باشد، آن اختلاف و دعواست؛ اما بحث شخصی نیست. بگذارید اشارة کوتاهی داشته باشیم. ما مجلس داریم و مجلس هم نمایندگان مردم در حوزههای مختلف هستند. اما مقایسهای آماری بکنیم. به واسطة قوانین عادی کار به جایی رسیده است که مجموعة نمایندگان مجلس نمایندة اقلیتی از مردماند، نه اکثریت مردم.قانون انتخاباتِ اول میگفت هرکس در حوزة انتخابیة خودش باید 50 درصد به اضافة یک رأی بیاورد. بعداً در اجرا مشکلاتی پیدا شد و به 30 درصد تبدیل شد. باز تبدیل به 25 درصد شد. در بهترین شرایط، متوسط آرای کسانی که در دور اول به مجلس راه پیدا میکنند، 30 درصد آراست؛ یعنی 70 درصد شرکت کنندگان مشارکت ندارند. اگر به مرحلة دوم برسد که مشارکت هم پایین میآید. شما 30 درصد را در مشارکت ضرب کنید و روی واجدین شرایط ببرید و بعد ببینید که چه اتفاقی میافتد.اما در قانون ریاست جمهوری فرق میکند، باید 50 درصد به علاوة یک نفر باشد. معمولاً هم در ریاست جمهوری چون تمرکز هست، مشارکت مردم هم بالاتر است. نه اینکه بخواهیم در اینجا حق یا باطلی را اثبات کنیم. وقتی میگوییم ارادة مردم، ارادة مردم نیرو و سوختی است که اولاً، پشت موتور اداره و حاکمان قرار میگیرد و ثانیاً، جهت حرکت آنها را معلوم میکند.اگر این سوخت کم یا معیوب شد یا نمایندة اکثریت ملت نبود، نظام سست میشود. ضمن اینکه بحثهای حقوقی هم دارد، که اگر موقعی خدای نکرده نهادها نمایندة اقلیت شدند، آیا اینها اصلاً مشروعیت و اجازة حکمرانی دارند؟ که بحث مستقلی است. اما من در اجرا میگویم، رأی و ارادة مردم فقط کاغذی نیست که در صندوق رأی بیندازند و عددها را بالا و پایین کند؛ هرکس تصمیم میگیرد و رأی میدهد، این ارادة او در عالم بیرون واقعیت پیدا میکند. مؤلفههایی است که یک برآیند را در بیرون شکل میدهد و ما نمیتوانیم آن را کم اهمیت تلقی کنیم.به حرفهای مقدماتی برگردم، خدا در اختیار انسان ها قرار داده است، باید ملت بخواهد تا محقق شود. اگر ملت نخواهد، این دستگاهها هر چقدر تلاش کنند، در بیرون اتفاقی نخواهد افتاد. این یک اصل است؛ ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا بانفسهم. محیط اجتماعی و تغییرات بیرونی تابع ارادة انسانهاست. نباید انتخابات را کم اهمیت بدانیم.حالا با قانون عادی مجلس را کردهایم نمایندة اقلیت و با این میخواهیم اکثریت یا کل ملت را کنترل کنیم؛ این سخت میشود و دچار مشکل میشویم. باید این را اصلاح کنیم.بحث دیگر بحث اجرای قانون اساسی است که دیگر به آن نمیپردازم و به نظرم دخالت و ... بی معناست.اخیراً بحثی با عنوان تغییر قانون انتخابات ریاست جمهوری مطرح شده است. صرف نظر از اینکه این امر به چه سرنوشتی دچار شود، به نظرم نفس این کار اولاً، خلاف قانون اساسی است و همة ما سوگند خوردهایم که خلاف قانون اساسی عمل نکنیم. چرا در کاری که صراحت دارد خلاف قانون اساسی است وارد شویم و وقت و پول مردم را صرف آن کنیم؟ این مخالف صریح اصول 6 و 115 است.تذکر درستی دادند، و گفتند: قانون اساسی در موارد مسکوت، به منابع فقهی، از جمله آیات ارجاع داده است. آن بحثی که من کردم، گفتم مخالفت با قانون اساسی با استناد به یک آیه. این هم خود قانون اساسی اجازه داده است آنجا که من ساکت هستم، به سراغ آیات و روایات بروید.اصل بر رأی مردم است. انتخابات آزاد، حق مردم است؛ هم اصالت دارد، هم ضرورت دارد و هم اهمیت دارد. در اینکه بخواهند برخلاف قانون اساسی، صلاحیتهای رئیس جمهور را ببندند، به نظر عدهای که ملت هیچ حقی به آنها نداده است.کسی زمانی استاندار، وزیر و وکیل بوده است، در دورهای که بوده از حقوقش استفاده کرده و مسئولیتهایش را هم پاسخ داده است. حالا ما انتخاب رئیس جمهور را که بالاترین رکن جمهوری و مردم سالاری است، منوط به این کنیم که عدة دیگری قبلاً تأیید کنند؛ سیاسی بودنش را عدهای و دیندار بودنش را عدة دیگری! یعنی اگر کسی بخواهد رئیس جمهور بشود، باید کاغذی دستش بگیرد و دنبال آدمها راه بیفتد! آیا در قانون اساسی، رئیس جمهور این است؟اگر میخواهید قانون اساسی را عوض کنید، آن راه دارد. به صراحت بگویید میخواهیم آن را عوض کنیم و بالاخره آن را در مسیر ببرید.قبلاً هم چند بار تلاش شد که قانون اساسی را با شرایطی محدود کنند که خوشبختانه، شورای محترم نگهبان به عنوان نقض قانون اساسی آن را رد کرد.نباید کاری کنیم که حضور مردم کمرنگ شود و مردم فکر کنند عدهای به جای آنها تصمیم میگیرند. بالاخره قانون اساسی در اصل 115 ویژگیهای رئیس جمهور را احصا کرده است: «رئیس جمهور باید از میان رجال مذهبی، سیاسی که واجد شرایط زیر باشد، انتخاب گردد: ایرانی الاصل، تابع ایران، مدیر، مدبر، دارای حُسن سابقه، امانت، تقوا، مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی و مذهب رسمی کشور.»اصل 116 فقط گفته است نحوة برگزاری انتخابات را قانون معین میکند، نه ویژگیهای رئیس جمهور را.نظارت بر قانون اساسی هم بر عهدة شورای نگهبان است. در دو اصل تأکید شده که نظارت برعهدة شورای نگهبان است و تاکنون نیز همین طور بوده است.اصل این نظام با مردم است، اما عدهای مدام میخواهند مردم را محدود کنند. حالا اگر محدود کنیم، چه چیزی را به دست میآوریم؟ بعضیها فکر میکنند اگر مردم را محدود کنند، خودشان سرجایشان میمانند. این طور نیست.به نظرم این کار هم عقلاً و هم شرعاً اشکال دارد. انقلاب ما با حضور مردم زنده است. مردم به تعیین سرنوشت حساساند، احساس مسئولیت اجتماعی میکنند، 85 درصد در انتخابات شرکت میکنند.البته مردم این مسائل را نخواهند پذیرفت و ما هم همة تلاش خود را برای جلوگیری از نقض قانون اساسی به کار خواهیم برد. ما به دنبال انتخاباتی پرشور و گسترده هستیم. همة انرژی سیستم ما از حضور ارادة مردم گرفته میشود. اگر این را سست کنیم، چیزی باقی نمیماند.نمایندگان محترم مردم هم نباید اجازه بدهند که این اقدامات خلاف قانون اساسی در پروندة کاری آنها ثبت شود. اگر کسانی هم میخواهند وارد فعالیتهای انتخاباتی شوند، بروند نظر مردم را جلب کنند. کاری کن که مردم به تو رأی دهند، چرا میخواهی دست مردم را ببندی؟اجرای انتخابات، کاری اجرایی است. اصل 60 میگوید که اعمال قوة مجریه از طریق رئیس جمهور و وزراست. چطور میخواهید این را از وزارت کشور بگیرید و به دادستان کل بدهید؟ یعنی وزیر کشور کارهایش را به تأیید دادستان کل کشور برساند؛ این دخالت صریح قوة قضائیه در مسائل اجرایی است.در طول 33 سال همیشه وزارت کشور انتخابات را برگزار کرده است. اگر اشتباه بوده، برای همه بوده؛ اگر هم درست بوده، برای همه بوده است. شما هم با همین وزارت کشور، نماینده شدید یا دیگران رئیس جمهور، شورا و ... شدهاند. همه با همین سیستم بالا آمدهاند.آمدهایم روی جایی دست گذاشتهایم که دشمنان هم سوء استفاده کنند و همة گذشته را زیر سؤال ببرند. بعضیها شوخی میکردند و میگفتند خوب است نام فرد موردنظر را هم در مصوبه بنویسند و خیال ملت را راحت کنند.البته تلاش برای دخالت در حوزة اجرا تلاشی مسبوق به سابقه است.اینها مطلقاً بحثهای سیاسی نیست، بلکه بحثهای فنی برای مصالح کشور است. برخی خیال میکنند هنوز زمان قاجار است که استبداد حاکم است، ملت مبارزه کردهاند و کشته دادهاند و مجلسی پیدا کردهاند و همة حقوق مردم در مجلس متبلور است. نه خیر، جایگاه مجلس بسیار بسیار رفیع است، اما دستاوردهای ملت در انقلاب اسلامی فقط مجلس نیست.شخص رئیس جمهور را مردم مستقیماً انتخاب میکنند. حتی رهبری را به واسطه انتخاب میکنند، اول خبرگان رهبری، بعد رهبر.این طور نیست که فکر کنید مردم فقط یک پناهگاه دارند و یک جا هست که متعلق به مردم است و بقیه متعلق به دورة قاجار استبدادی هستند! این اندیشه باید بیرون برود. 33 سال است که انقلاب شده، ملت حاکم است و ملت باید حاکم شود.چنین تلاشهایی بوده است. مثلاً الان در شورای پول و اعتبار افرادی از سایر قوا و حتی بیرون از سیستم حکومتی هستند که تصمیمگیرند. در حالی که این شورا یک مرجع قطعاً حاکمیتی است. افرادی رأی میدهند که هیچ مسئولیتی ندارند و پاسخگو هم نیستند.تلاش شد که سایر قوا با حق وتو در عزل و نصب رئیس بانک مرکزی دخالت کنند. همین الان مصوب کردهاند که با حق وتو در هیئت امنای صندوق توسعه ملی دخالت کنند. اینها کار را خراب میکند.بعضیها خیال میکنند هر چیزی دست آنها باشد، درست میشود و اگر دست آنها نباشد، خراب میشود. من خوشبینانه نگاه میکنم. این طور نیست. اگر قانون اساسی را درست اجرا کنیم، مسائل درست خواهدشد. اگر بخواهیم اصلاح کنیم، بهترین اصلاح پایبندی به قانون اساسی است. اگر همین را اجرا کنیم، کار درست میشود. مقام معظم رهبری همین را فرمودند. نه اینکه از دیگران بگیریم و به دست خودمان بیاوریم.اینها مضر است، توازن را به هم میزند و برخلاف ارادة مردم است. اتفاقاً استبداد از همین جا شکل میگیرد.حالا برای بحث و تحقیق چند سؤال مطرح میکنم:البته پاسخ آن برای من روشن است. بحثهای مربوط به حقوق اساسی و قانون اساسی است و میتواند به یک رسالة دکتری یا فوق لیسانس تبدیل شود.یکی را جناب آقای اسلامی مطرح فرمودند. بالاخره قوة قضائیه، اصل 62، اعمال قوه قضائیه از طریق دادگاههای دادگستری است. آیا ادارة زندانها هم جزء قوة قضائیه است؟ آیا ثبت اسناد جزء قوه قضائیه است؟ آیا دادسرا و پزشکی قانونی جزء قوه قضائیه هستند؟یک اتفاقی میافتد، دادستان، قاضی و پزشک قانونی همان را میگویند. اینجا این شائبه ایجاد میشود که راه بر استیفای حقوق مردم تنگ میشود.حالا اخیراً لایحهای به دولت دادند که کانون وکلا هم زیرنظر قوة قضائیه برود. خوب دیگر چه اتفاقی خواهد افتاد؟ شاید به مسئله توجه نیست. قاضی مستقل است و همه باید احترام بگذارند.همه در برابر قانون مساویاند. از رهبری تا بنده که خاک پای ملت هستم، همه در برابر حکم قاضی ]برابرند[. اما معنای آن این نیست که همة امور کشور زیر نظر یک قوه بیاید.دو سال قبل بحث «پیشگیری از وقوع جرم» را داشتیم. یک جوری این را تفسیر کردند که تمام بخشهای مقننه و اجرایی قبل از هر اقدام باید بروند اجازهای بگیرند. گفتیم این طوری نیست. پیشگیری از وقوع جرم یعنی شما مطلع هستید که جرمی در حال اتفاق افتادن است. یا مقدماتی دارد چیده میشود که منجر به جرم می شود. شما باید آن مقدمات را کنترل کنید.اما سؤالها!آیین نامة داخلی مجلس طبق اصل 66 ناظر بر ادارة جلسات و تنظیم امور مجلس است.یک) آیا این آیین نامة داخلی میتواند اختیاراتی را برای بعضی از قوا یا برای رئیس مجلس یا برای رئیسجمهور تعریف بکند؟ یا مسئولیت هایی را برای دیگران؟دو) مسیر قانونگذاری در مجلس دو منشأ دارد؛ یکی طرح و دیگری لایحه. طرح حق نمایندگان مجلس است. تعدادی از نمایندگان طرحی را می دهند و رسیدگی میشود. محدودة آن اصل 75 و قانون اساسی است. اما دولت هم حق دارد لایحه بدهد. دولت برای ادارة کشور به راهکارها و برنامهای میرسد و میخواهد این را اجرا کند. آن را به لایحه تبدیل و به مجلس تقدیم میکند. حالا اگر مجلس محترم این لایحه را به گونهای تغییر داد که با لایحة اولیه شباهتی ندارد یا اصلاً جهتگیریهای آن عوض شده است. در این صورت، آیا این قانون محسوب میشود و دولت باید آن را اجرا کند؟ مسئولیت تبعات اجرایی چنین مصوبهای به عهده کیست؟ اصلاً دیگر لایحه به چه دردی میخورد؟وقتی بناست کاملاً تغییر بکند، علیرغم مخالفتهای دولت، دیگر چه ضرورتی به لایحه است؟ فرق لایحه و طرح چیست؟مسئولیت تهیه و اجرای بودجه به عهدة کیست؟ آیا میشود به بهانة رسیدگی به بودجه، کل بودجه زیر و رو شود؟ یا جهتگیریها، مبانی و اصول آن دچار دگرگونی اساسی شود؟ آیا قانون اساسی اجازه میدهد یا نه؟ اگر شد، چه ضرورتی به ارائه لایحة بودجه است؟ و اگر قبول کردیم، مسئولیت تبعاتش به عهدة کیست؟فرض کنید دولت میگوید این مصوبه را نگذارید، چون تورم زاست. یا این پول را به آن دستگاه ندهید، نیاز ندارد یا پول را در جای نامناسب هزینه میکند یا درست هزینه نمیکند، ولی این پول را اختصاص میدهند. حالا مسئولیتش به عهدة کیست؟آیا این ضوابطی که در آییننامة داخلی برای روند رسیدگی به بودجه گذاشته شده که در واقع، خودش یک بودجهنویسی ابتدایی است، منطبق با قانون اساسی است؟آیا مجلس شورای اسلامی میتواند در خلال رسیدگی به بودجه هر سال بسیاری یا اکثریت قوانین عادی را عوض کند. آیا طبق قانون اساسی چنین اجازهای را دارد؟ یا فرض کنیم اگر اجازه داشت، تبعاتش چه میشود؟کشور براساس قوانین ثابت اداره میشود. الان در دنیا چشماندازهای پنجاه ساله تنظیم میکنند. حتی این قوانین پنج ساله و هفت ساله دارد منسوخ میشود. آیا میشود کشور را براساس قانونهای یکساله اداره کرد؟قانون بودجه مستثنی و یک نوع حسابداری است. اما در خلال قانون بودجه، همة قوانین عادی هر روز تغییر پیدا میکند. دیگر چه چیزی ثابت میماند؟ما حتی هر سال شاهد هستیم که قوانین برنامه هم در خلال قانون بودجه تغییر میکند. حالا بالاتر به شما بگویم، همین قانون بودجه در سال چندین بار اصلاحیه میخورد؛ یعنی افق برنامهریزی ما چقدر است؟ یکسال است. شش ماه است، یک ماه است، نمیدانیم! بستگی به طرحی دارد که هر روز تصویب میشود. آیا اینها طبق قانون اساسی است؟ آیا به حال کشور مفید است؟ما اصل 75 را داریم. این یک تضمینی برای کنترل طرحهاست که هزینه ایجاد نکنند.آیا می شود ما اصل 75 را دور بزنیم. هزینه را بتراشیم، اما دور بزنیم. مثال؛ طرح را تصویب کنیم و دولت را موظف کنیم که بودجهاش را در قانون بودجة سال آینده بیاورد یا بگوییم دولت از بودجه صرفهجویی بکند و اینجا هزینه بکند. مثل قانونی که برای وزارت ورزش تصویب شد. گفتیم آقا! صرفهجویی هنوز اتفاق نیفتاده است. به ما فشار میآوردند که زودتر وزارت را تشکیل بده. میگفتیم بودجهای نیست، میگفتند بودجه از محل صرفهجوییها. میگفتیم هنوز اجرا نشده است که صرفهجویی بشود. ما باید قانون بودجه را اجرا کنیم و در پایان سال ببینیم صرفه جویی هست یا نیست. دیدید که چه فضایی در کشور درست شد.یا بیاییم مبهم بگذاریم. مثل «قانون تغییر ساعات». تغییر ساعت یک کار اجرایی است. مجلس تصویب کرد، ما معترض شدیم، گفتیم این هزینه دارد. هزینة آن را اثبات کردیم. کنتورهای وزارت نیرو را در شرایطی که ساعت تغییر میکند با شرایطی که ساعت تغییر نمیکند، مقایسه کردیم و دیدیم وقتی ساعت تغییر نمیکند، مصرف کاهش پیدا میکند؛ یعنی ما نیاز به سرمایه گذاری کمتری داریم. این را پیچاندند. چه طوری نوشتند؟ نوشتند ساعات رسمی کشور از اول فروردین تغییر میکند و 31 شهریور هم برمیگردد.چه کسی این کار را باید بکند؟ بعد به ما فشار آوردند که این کار اجرایی است و شما باید انجام دهید. گفتیم این دور زدن قانون اساسی است و درست نیست.بالاخره اصل 75 تضمینی است برای اینکه ثباتی در مدیریت کشور ایجاد شود. ما یک خزانه داریم و برای یک خزانه از دو نقطه، سه نقطه یا ده نقطه نمیشود برنامهریزی کرد. نمیشود از ده نقطه خزانه را مدیریت کرد. پول زیاد خرج میکنیم، اما بازدهی پایین میگیریم. برای اینکه از چند نقطه خزانه دارد مدیریت میشود.آیا مجلس میتواند با طرح نمایندگان برای خودش اختیاراتی بالاتر از اختیارات قانون اساسی بتراشد یا حتی برای قوه قضائیه؟آیا مجلس شورای اسلامی میتواند با وضع قوانین عادی اعمال قوة مجریه را به غیر از وزرا و رئیس جمهور بسپارد؟ جز حوزة مربوط به رهبری، آیا مجلس مثلاً میتواند یک چیزی را تصویب بکند و اجرایش را به یک نهاد مردمی بدهد؟ یک کار حاکمیتی را به یک نهاد مردمی بدهد؟دستگاههای نظارتی الحمدلله هم در قوه مقننه، مجریه و قضائیه زیاد داریم. البته ظاهراً اینها مسئولاند فقط بر قوة مجریه نظارت بکنند.از اول انقلاب یک ترسی در دلها از قوة مجریه به خاطر تاریخ افتاد که همهاش در جهت بستن قوه مجریه بود. دیوان عدالت اداری نمیتواند تصمیمات قوه قضائیه را لغو کند. تصمیمات مجلس را هم نمیتواند لغو کند. فقط میتواند تصمیمات قوة مجریه ]را لغو کند.[اخیراً که اشاره کردند با تفسیری از اصل 138 رئیس مجلس بر کل قوه مجریه و بالاتر بر رئیس جمهور حاکم شده است و بخشنامة رئیسجمهور را نقض میکند. میتواند یا نمیتواند؟ اینها بحثهای علمی است. فردا نگویند که آقا شورای نگهبان تصویب کرده و تو چرا حرف زدی و دیگر بیدین شدهای! این حرفها نیست که شورای نگهبان هم ممکن است اشتباه کند. بالاخره باید یک جا حرف زد و در فضاهای علمی بحث و رسیدگی کرد.حالا این دستگاههای نظارتی میتوانند به بهانة نظارت دخالت کنند؟ قبل از اجرا بگویند بیا این کار و آن کار را بکن. یا حتی بیایند تصمیم قوة مجریه را نقض کنند و بگویند تو نبایستی سد را اینجا میساختی، بایستی اینجا میساختی! حتی ما داریم که با بانک مرکزی مکاتبه شده است که چرا قیمت ارز را بالا نمیبری؟ باید بالا ببری. میتوانند یا نمیتوانند؟دو سؤال کوتاه است و دیگر عرضم را تمام میکنم.آیا قوة مجریه قوهای است تحت امر دو قوة دیگر، یعنی آنها باید هر روز بنشینند و تصمیم بگیرند که به این بگویند که چه کار بکن. معنایش این است که برنامه و بودجه، اداری- استخدامی، اینها اولاً شاکله و توازن را به هم میزند، ثانیاً هزینه درست میکند، تعادل بودجه را به هم میزند و باید در یک نقطه مدیریت بشود.هر یک برای خودشان مصوبه میگذارند، میروند تصمیم میگیرند و این طوری نمیشود.آیا مجلس میتواند با وضع قوانین عادی اختیارات صریح رئیس جمهور در اصول 113، 121، 123، 124، 125، 126، 127، 128، 129، 134، 135، 136و 137 را محدود کند؟از اینکه حوصله کردید، من از همه شما تشکر میکنم. عرضم را خلاصه میکنم. تنها سندی که در اختیار ماست، قانون اساسی است. اگر میگوییم ولایت مطلقة فقیه، چون اینجا هست. بله یک موقع بحثهایی نظری با هم داریم. ممکن است بعضیها به لحاظ نظری بعضی از اصول قانون اساسی را قبول نداشته باشند، اما آنها هم تحت حاکمیت این قانون هستند و حقوق آنها هم تحت حاکمیت این قانون محترم است؛ همة ملت.بحثهایی که خدمت شما عرض کردیم، بحثهای علمی و نظری است برای اینکه کار بکنیم.بالاخره ما 33 سال انقلاب کردهایم، در ابتدای راه هستیم. باید اصلاح و درست بکنیم. به محض اینکه کسی بحث نظری مطرح میکند، نباید انگی به پیشانی او بچسبانیم. آقا بحث نظری کرده است. یکی دربارة ایران نظر دارد. باید نظر بدهد. دربارة قانون اساسی نظر دارد، باید نظر بدهد.در مورد حقوق اساسی، آزادیهای مردم نظر دارد، باید نظر بدهد. نباید بعضیها خودشان را مالک و بقیه را رعیت بدانند.عده قلیلی بگویند ما اصلیم و بقیه فرعاند. ما درجه یک هستیم و بقیه درجه دو و بعضاً درجه سه هستند.دربارة حقوق اساسی مردم بحث خوبی شد. همة ملت درباره حقوق اساسی مسئولیم. یکی نمیتواند بگوید نه، من تصمیم گرفتم و تو دیگر حق نداری حرف بزنی. این نقطه و پایة شروع استبداد است.بله! همه باید حرف بزنند. ما به عنوان قوة مجریه، بنده به عنوان رئیس جمهور تلاش کردم که نهایت آزادیها را پاس بدارم. سعی کردیم با هیچ کس به عنوان اظهارنظر، حتی وقتی به مرزهای توهین کشیده شده، برخورد نکنیم. مگر جایی که به اساس آسیب زده است و همکاران ما مجبور شدند که به قوه قضائیه شکایت کنند والا با حداکثر سعة صدر و سماحت برخورد کردیم.تلاش کردیم از حقوق اساسی مردم دفاع کنیم، مکاتبه کردیم، تذکر دادیم، نامه نوشتیم، بعضی جاها دیگر علنی شد. ما همه برای مردم، آزادی، تعالی انسان، و حقوق مردم هستیم. اصلاً حکومت برای حقوق مردم است. حکومت چیزی نیست که بگوید من حق دارم بر مردم سیطره داشته باشم و ... حتی پیامبر عزیز ما که اشرف مخلوقات و زیباترین زیبای عالم هستی و در اوج کمال است. خداوند به او میفرماید؛ فذکر انما انت مذکر لست علیهم بمصیطر. تو هدایتگری، تذکر میدهی. سیطره نداری و به جای آنها نمیتوانی تصمیم بگیری. باید مردم بخواهند. تو هنرت این است که راه را بازکنی، هدایت و ارشاد کنی و مردم را با حقیقت خودشان آشنا کنی. اگر کسی ظلم کرد، جلوی ظلم را بگیری. از مظلوم دفاع کنی. جای مردم نیستی . پیغمبر!بعضیها فکر میکنند حفظ نظام و استقلال این است که دائم دایره را ببندیم. والله استقلال فقط در سایة آزادی و عدالت حفظ خواهدشد. این کلام مولی امیرالمؤمنین علی (ع) است. باید آزادی و عدالت باشد، والا استقلال را نمیتوانیم حفظ کنیم. در گذشته تجربه کردیم. مردم آزاد نبودند، عدالت و کرامت نبود، یک حوزة حاکمیت بود بدون اتکا به تودههای مردم و مجبور شد به ذلیلانهترین خفتهای تاریخی در مقابل اجنبی تن بدهد.مردم باید در یک حکومت اسلامی احساس عزت، اثرگذاری و نقشآفرینی بکنند و رشد کنند. برخی فکر میکنند فقط خودشان مسلماناند و بقیه مسلمان نیستند. خیال میکنند فقط آنها دین را حفظ میکنند و متعهد هستند.یک خاطره کوتاه میگویم و عرضم تمام! در شورایی بودیم و بحثهای فرهنگی مطرح بود. در مدتی طولانی در کشور بحث بود که در کشور ما تعطیلات خیلی زیاد است. خودم قبلاً یک بررسی تطبیقی کرده بودم (شخصی) و معتقد بودم در ایران تعطیلات زیاد نیست، گرچه در بحث تعطیلات هم مباحث نظری داریم.اصلاً تعطیل یعنی چه؟ انسان نیاز به تفریح دارد یا ندارد؟ تفریح هم جزء زندگی است یا نیست؟ تفریح هم جزء کمال است یا نیست؟ با خانواده بودن جزء کمال است یا نیست؟غربیها تعریفی کردهاند و مطابق آن: انسان یعنی اقتصاد. هر کس تا زمانی مفید است که دارد تولید اقتصادی میکند. به محض اینکه جدا شد، میشود اوقات فراغت. میخواهم این بحثها را کنار بگذارم.یا آمار مقایسه¬ای. در آن شورا تصمیم گرفتیم گروهی تشکیل بشود، برود و یک پژوهش میدانی کند که آیا تعطیلات ما زیاد است یا کم است؟ رفتند و طی یکسال و نیم تا دو سال تمام کشورها را بررسی کردند و در آن جلسه گزارش آوردند.دیدند اولین کشور در کمترین تعطیلات یمن است با 64 روز. بعد ایران است با 77 روز و تعطیلات بقیۀ کشورها همه بالای 100 روز است. بعضی ها 136 روز تعطیلات دارند؛ تعطیلات آخر هفته و تعطیلات رسمی. ما 77 روز تعطیلات آخر هفته و رسمی داریم.همان¬جا پیشنهاد آورده بودند که اگر تعطیلات ما زیاد است، جا به جا کنیم. چه چیزی را جا به جا کنیم، گفتند نوروز را باید کم کنید. گفتیم نوروز را چرا کم کنیم؟ نوروز چهار روز تعطیل است و کمی هم تعطیلی این طرف و آن طرف آن می¬شود یک هفته و مردم یک هفته می¬روند دید و بازدید و ... یک پیشنهاد دیگر دادند که از نوروز یک روز کم کنیم و کنار عید فطر بگذاریم.حالا عرضم اینجاست که بعضی¬ها اصلاً نگاهشان اشکال پیدا کرده است. این نگاه باید تغییر کند. یکی برگشت گفت؛ آقا چه؟ عید فطر را بکنیم دو روز؟ یک ماه مردم زحمت کشیدند، تزکیه کردند، درست شدند، بگذاریم بروند فساد کنند و خراب بشوند؟ اینها که می¬گویم ضبط شده است، سند است. من هم سکوت کردم. نفر اول، دوم، ... هشت نفر در همین سیاق صحبت کردند. بعد من اجازه گرفتم و گفتم حرف¬ها را زدید، حالا گوش کنید. به همان نفر اولی که این حرفها را زده بود گفتم شما وقتی که به مسافرت میروی، فساد میکنی؟ چرا خیال میکنی ملت میروند مسافرت فساد میکنند؟ این ملت ما که با خانواده می¬روند، آن خانم خانه که تا لحظۀ آخر باید کار کند. غذای توی راه را هم باید درست کند، چون باید ارزان دربیاید. می¬روند توی بیابان، کنار رودخانه، زیر درختی یک پتو می¬اندازند و خانوادگی غذایی می¬خورند، این شد فساد؟ چرا نگاه شما به ملت این است؟همین ملت 1400 سال 2000 سال توحید، عدالت و اندیشۀ انسانی را حفظ کرده است. الان همین ملت فداکاری میکند که من و شما اینجا هستیم. چرا نگاه شما به ملت این است؟ چرا خیال میکنی از مردم برتری؟ چرا این خیال را میکنی؟ این نقطۀ آغاز سقوط است. هرکس فکر میکند از مردم بالاتر است؛ والله ساقط شده است. همین نشانۀ این است که بویی از از کمال نبردهاند.این تودههای عظیم مردم! از اینکه مردم به مسافرت میروند، ناراحتاند و میگویند مردم میروند فساد میکنند؟کجا این ملت میرود فساد میکند. این ملت عظیم یا میرود زیارت یا میرود ایران را میگردد. یا میرود صلۀ ارحام یا میرود کیف سالم میکند، اشکالی دارد؟ به خدا بعضی ها به جایی رسیدهاند که از کیف و خوشحالی مردم ناراحتاند. یک موقعی بود که اول سهمیه بندی بنزین، ما میآمدیم سهمیه میدادیم، 100، 60، 50 لیتر، بعضیها بودند که در بعضی نهادها در موضع تصمیمگیری بودند، اعتراض شدید به من میکردند و میگفتند آقا! یعنی چه 60 لیتر اضافه دادید؟ گفتم: خوب مگر چه میشود؟ گفت: میبرند میسوزانند. گفتم: خوب ببرند بسوزانند. اولاً گردشگری جزء فرهنگ و اقتصاد است. و سبب تعدیل ثروت، همبستگی ملی، ارتباطات ملی، فهم مشترک ملی و اعتلای فرهنگی میشود. مردم باید استراحت کنند.میگفت: نخیر آقا! من دیگر ناراحت شدم. گفتم: شما صدایت از جای گرم بلند میشود و خودت شش دستگاه ماشین بیت المال در اختیار داری، هر موقع بخواهی خودت و خانوادهات مسافرت، تفریح، کیف و همه کارت را میکنی، بعد که به مردم میخواهد برسد، این طوری میشوی. ما برای مردم هستیم. حکومت درست شده تا برای مردم رفاه و آ
کد خبر: ۱۱۹۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۹/۱۶
برخی خیال میکنند که زمان قاجار است و استبداد حاکم است و همه حقوق مردم در مجلس متبلور است. بعد از انقلاب اسلامی و با دستاوردهای حاصل از آن، حقوق و اراده مردم تنها در مجلس نیست. رئیسجمهور هم با رای مستقیم مردم انتخاب میشود و حتی رهبری با واسطه توسط مردم انتخاب میشود. 33 سال است که مردم حاکم بر سرنوشتشان هستند و دیگر آن دوره گذشته است.
اوای دنا:محمود احمدینژاد در اولین همایش ملی قوه مجریه در حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران با اشاره به مطالب طرح شده در این همایش اظهار کرد: در نظام اجتماعی ما مهمترین رکن و نهاد، قانون اساسی است و ما از قانون اساسی مهمتر نداریم.وی اضافه کرد: همه اندیشهها، نظریههای اجتماعی، حکومتی، مطالبات و آرزوهای چندین ساله، مفاهیم دینی مرتبط با مناسبات و نظامات اجتماعی و شیوه زمامداری همه در قانون اساسی مندرج است و اگر حقوق و ارزشها در جامعه گسترش پیدا میکند، باید بر اساس قانون اساسی باشد.رییسجمهور با بیان اینکه در قانون اساسی، حقوق متقابل مردم و زمامداران و نقش و وظیفه هرکدام مشخص شده است، گفت: در واقع مهمترین و مستحکمترین سند تنظیمکننده روابط و حدود و مرزهای اجتماعی در قانون اساسی مشخص شده است.وی افزود: این حرفها به این معنا نیست که این سند کامل است و نیاز به اصلاح ندارد، خیر. در دورههای زمانی بر اساس تجربیات، دانش و پیشرفت جامعه باید اصلاحاتی انجام دهیم و این به این معنا نیست که این سند وحی منزل است و نمیتوان تغییر داد، ولی باز هم تاکید بر آن داریم که مهمتر از آن سندی نداریم.رییسجمهور در ادامه با اشاره به مطالب مطرح شده از سوی برخی از حقوقدانان و اساتید عضو هیات علمی برخی از دانشگاهها در این همایش، اظهار کرد: این سخنان نشان دهنده این است که نواقصی وجود دارد، البته این ایرادات به واضعان قانون اساسی برنمیگردد و آنها نوعا فاقد تجربه حکومتداری و زمامداری بودند، چون فرصتی در اختیار آنها در قبل از پیروزی انقلاب اسلامی برای این موضوع نبوده است و حتی اگر این نیز نبود، چون مناسبات در حال تغییر است و وقتی ما به سطح بالاتری منتقل میشویم نیاز به تنظیم مجدد هستیم و اصلاح میخواهد.رییس جمهور در عین حال تصریح کرد: البته تا زمانی که این قانون معتبر است، هیچ کس نمیتواند این قانون را کنار بگذارد و همه تصمیمات، اجراها و هر اقدامی در کشور باید مبتنی بر قانون باشد؛ چراکه قانون اساسی تنها سند مطلوب و مدون میثاق ملی است و طبق فرموده امام (ره)، مهمترین دستاورد انقلاب اسلامی، قانون اساسی است.در قانون اساسی ما آزادی بسیار مهم استاحمدینژاد در بخش دیگری از صحبتهای خود با اشاره به جایگاه استقلال و آزادی در قانون اساسی کشور گفت: در قانون اساسی ما آزادی بسیار مهم است.رییس هیات نظارت بر اجرای قانون اساسی با اشاره به برخی از بندهای قانون اساسی در مورد آزادی از جمله آزادی نشریات و مطبوعات، احزاب و همچنین برگزاری راهپیمایی، گفت: قانون اساسی باید شکلدهنده یک نظام اجتماعی متوازن بر مبنای اراده مردم باشد.وی افزود: برداشت من از قانون اساسی این است که یک ساختاری را برای نظام اجتماعی پیشبینی کرده که اگر قطعات آن ساختار را در کنار هم بچینیم یک نظام متعادل و متوازن در خدمت کمال، تعالی و آزادی انسانها خواهد بود. واضعان قانون اساسی یک شکل از نظام اجتماعی را در ذهنشان تصور کردند و بعد از آن اجزای آن را در قانون اساسی چیدند، مثل یک پازل که قطعه قطعه شده و با قرار دادن قطعات آن در کنار هم این پازل کامل میشود. برخی فکر میکنند هر قطعهای را با هر شکلی کنار هم بچینیم کار درست میشود و به یک شکل متعادل میرسیم در صورتی که این اشتباه است و ما باید یک نظام متوازن داشته باشیم.رییسجمهور با تاکید بر اینکه حق تعیین سرنوشت در اختیار ملت است بر اساس آزادی، گفت: باید در تمام قوا و کسانی که با قانون برخورد دارند این موضوع متبلور شود. باید در همه جا این موضوع لحاظ شود، قضاوت، اجرا، قانونگذاری، شورای نگهبان و حکومت باید در مطالبه حق مردم، آزادی مردم و حق تعیین سرنوشت آنها باشد، وگرنه حکومت بیمعناست.هر قوه و مسئولی به قدر اختیارات خود باید مسئول باشدوی افزود: در برداشتهایی که از قانون اساسی صورت میگیرد، باید اختیارات و مسئولیت نهادها متعادل و متوازن باشد. نمیتوانیم به نهادی 100 واحد مسئولیت بدهیم، ولی اختیار آن 2 واحد باشد. اگر به نهادی 100 واحد مسئولیت میدهیم 100 واحد نیز باید اختیار داده شود. نمیشود که مثلا اختیارات در قوه مجریه باشد و تکالیف در قوه قضاییه یا برعکس، مثلا اختیارات در قوه قضاییه و مقننه باشد و مسئولیتها در قوه مجریه. این عدم توازن اشکال ایجاد میکند؛ چرا که تاکید بر این است که ساختار باید متعادل و متوازن باشد و اگر اینگونه نباشد ممکن است ما با موجودی روبرو شویم که یک دستش شش متر است و یک دست آن دو سانتیمتر. یک دست آن 80 تا انگشت دارد و یک دست آن تعدادی محدود. هر قوه و مسئولی باید متناسب با اختیارات خود مسئولیت داشته باشد و این یک اصل حقوقی است و مفاهیم حقوقی نیز مفاهیم عقلانی هستند.نمیشود با آییننامه داخلی مجلس، اختیاراتی را به قوهای دیگر داد یا از او سلب کردرییسجمهور با اشاره به بحث تنظیم روابط بین قوا گفت: شأن روابط بین قوا شأن قانون اساسی است و نمیشود ما در قوه مجریه برای خود تعامل با سایر قوا را تنظیم کنیم و نمیشود با آییننامه داخلی مجلس، اختیاراتی را به قوهای دیگر داد یا از او سلب کرد.دکتر احمدینژاد با اشاره به مساله تفسیر قانون اساسی اظهار کرد: وقتی تفسیرها زیاد میشود، به اصل، اشکال وارد میکند و گاه میبینیم که تفاسیر متضادی در زمانهای مختلف از یک اصل ارائه شده است.قانون اساسی با رای مردم برای اجرا معتبر شده استوی اضافه کرد: به نظر من تفسیر باید همانی باشد که اکثریت قاطع مردم آن را درست بدانند و اصل قانون اساسی را نیز نقض نکند. قانون اساسی میثاقی است که مردم به آن رای و اجازه اجرای آن را دادهاند. البته ممکن است برخی بگویند مردم نمیفهمند و ما هرچه گفتیم همان اجرا شود اما باید بگوییم که قانون اساسی با رای مردم برای اجرا معتبر شده است.نمیتوان با ارجاع به مجمع تشخیص مصلحت نظام، اصل قانون اساسی را عوض کرداحمدینژاد با بیان اینکه "یکی دیگر از مسایل، تغییر اصول قانون اساسی است که روال مشخصی دارد و باید رهبری فرمان بدهند و هیاتی تعیین شود و این تغییرات را اعمال کند و به رفراندوم گذاشته شود"، گفت: نمیتوان با تفسیر یا با قانون عادی یا با ارجاع به مجمع تشخیص مصلحت نظام، اصل قانون اساسی را عوض کرد. در این صورت دیگر قانون اساسی لازم نیست. مجمع تشخیص مصلحت برای استثناءهاست نه قاعده و نه دور زدن قانون اساسی. مصلحت هم باید آنقدر آشکار باشد که اکثریت قاطع مردم آن را بپذیرند.نمیشود عده قلیلی بگویند مصلحت ملت را ما تشخیص میدهیمرئیسجمهور خاطرنشان کرد: نمیشود عده قلیلی بگویند مصلحت ملت را ما تشخیص میدهیم و ملت قادر به تشخیص نیست. چطور این تشخیص را برای ملتی قائل نیستیم در حالی که آنها هستند که ما را انتخاب کردهاند؟احمدینژاد به جایگاه ریاست جمهوری نیز اشاره کرد و گفت: جایگاه ریاست جمهوری صرف نظر از این که رئیسجمهور الان احمدینژاد است یا نه، بحث خیلی مهمی است. اگر از سال اول ریاست جمهوری بحث اختیارات را مطرح میکردم برای مردم فضای قبلی تداعی میشد و این که رئیسجمهور به دنبال افزایش اختیارات بیش از قانون اساسی است و دیگر نتیجهای نمیگرفتیم. اما باید دانست تنها مقامی که نماد شکلگیری اراده ملی است و همه مردم در یک انتخابات یک فرد را انتخاب میکنند، رئیسجمهور است.اگر برای اجرای قانون اساسی تذکر میدهم، برای صیانت از حقوق مردم است، نه ایجاد جار و جنجالوی با بیان اینکه "طبق قانون اساسی تنها کسی که نماینده کل ملت محسوب میشود و بالاترین سطح نمایندگی مردم را دارد رئیسجمهور است"، تصریح کرد: بخش مهم مردمسالاری در نظام جمهوری اسلامی در انتخاب رئیسجمهور متبلور میشود که همه مردم در آن اعمال اراده میکنند؛ البته همه ارکان نظام باید بر اساس رای مردم باشد و هست، اما مشکل آنجاست که بخواهیم با اقلیتی، ملت را کنترل کنیم. آنجا که من تذکر برای اجرای قانون اساسی میدهم، برای صیانت از اصل قانون اساسی و حقوق مردم است، نه اینکه به دنبال جار و جنجال و ایجاد مسائل اختلافی باشم.مجموعه نمایندگان مجلس، نماینده اقلیتی از مردم هستندرئیسجمهور در ادامه به جایگاه قوه مقننه اشاره کرد و افزود: یک مقایسه آماری نشان میدهد که بواسطه تغییرات در قوانین عادی کار به جایی رسیده است که مجموعه نمایندگان مجلس، نماینده اقلیتی از مردم هستند. در قانون اول انتخابات مجلس شورای اسلامی هر نمایندهای باید 50 درصد به علاوه یک رای را برای ورود به مجلس کسب میکرد. بعدها به خاطر مشکلاتی که پدید آمد، این قانون به 30 درصد به اضافه یک تغییر کرد و هماکنون به 25 درصد بعلاوه یک تقلیل یافته است و امروز در مجلس، در بهترین شرایط هم کسانی به مجلس راه یافتهاند که تنها 30 درصد آراء ماخوذه را دارند، در حالی که اگر به این رقم میزان افرادی را که در انتخابات شرکت نکردهاند نیز اضافه کنیم، میبینیم که چه اتفاقی میافتد.احمدینژاد افزود: اراده مردم، انرژی و سوختی است که موتور اداره جامعه را فراهم میکند و جهت حرکت آن را مشخص میسازد و اگر چنین نباشد، نظام سست میشود. سوال این است که اگر کسانی نماینده اقلیت شوند، قرار گرفتن آنها در نهادها و مسئولیتها مشروعیت دارد؟ اراده مردم تنها یک کاغذ نیست که در صندوقها ریخته شود بلکه هر کسی وقتی تصمیم میگیرد که در انتخابات شرکت کند اراده او میتواند به اندازه خود تغییر ایجاد کند. وقتی مردم اراده کنند و بخواهند، یک تصمیم محقق میشود وگرنه هیچ اتفاقی نمیافتد.طرح اصلاح قانون انتخابات مخالف قانون اساسی استرئیسجمهور در ادامه، طرح اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری را که هماکنون در مجلس شورای اسلامی مطرح است، مغایر قانون اساسی دانست. احمدینژاد به طرح اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری اشاره کرد و گفت: صرفنظر از اینکه این طرح به چه سرنوشتی دچار خواهد شد، نفس این کار خلاف قانون اساسی است و نباید وقت و پول و هزینه مردم و بیتالمال صرف این طرح شود.وی اضافه کرد: این طرح مخالف اصل 6 و 115 قانون اساسی است، چراکه اصل بر رای مردم و انتخابات آزاد نیز حق مردم است که هم اصالت دارد، هم ضرورت و هم اهمیت. اینکه ما برخلاف قانون اساسی کاری کنیم که کسی حق نداشته باشد کاندیدا شود مگر اینکه قبلا از کسانی تائیدیه بگیرد، سیاستش را کسی تایید کند و دینداریش را کسی دیگر، آیا این مکانیزم انتخاب رئیسجمهور است؟ اگر میخواهید قانون اساسی را تغییر دهید راهش را بروید. قبلا هم تلاشهایی شد که قانون انتخابات تغییر کند اما نباید کاری کنیم که حضور مردم کمرنگ شود و خیال کنند که افرادی به جای آنها میخواهند تصمیم بگیرند. قانون اساسی شرایط رئیسجمهور را مشخص کرده است و تنها نحوه برگزاری انتخابات به قانون عادی واگذار شده است.برخی میخواهند مردم را محدود کنندرئیسجمهور با بیان اینکه "اصل این نظام با مردم است"، اظهار کرد: برخی میخواهند مردم را محدود کنند و به نظر من این کار عاقلانه نیست؛ چراکه انقلاب ما با حضور مردم زنده است و مردم این را نمیپذیرند و ما هم تلاش میکنیم تا قانون اساسی نقض نشود. ما به دنبال انتخابات پرشور و گسترده هستیم تا انرژی لازم برای حضور مردم به دست آید.اگر کسی میخواهد وارد انتخابات شود، نظر مردم را جلب کند نه اینکه دست مردم را ببندداحمدینژاد افزود: نمایندگان مجلس هم نباید اجازه دهند این اقدامات خلاف در پرونده آنها ثبت شود. اگر کسی میخواهد وارد انتخابات شود باید نظر مردم را جلب کند نه اینکه دست مردم را ببندد. گرفتن اجرای انتخابات از وزارت کشور و دادن آن به دادستانی، دخالت در اجراست. چرا باید روی چیزهایی دست بگذاریم که دشمنان هم سوءاستفاده کنند و گذشته هم زیر سوال برود؟ برخی دوستان شوخی میکردند و میگفتند که در طرح، اسم فردی که میخواهند رئیسجمهور شود را بگذارند.برخی خیال میکنند زمان قاجار است که همه حقوق مردم در مجلس متبلور باشدوی با بیان اینکه "تلاش برای دخالت در اجرا مسبوق به سابقه است"، یادآور شد: برخی خیال میکنند که زمان قاجار است و استبداد حاکم است و همه حقوق مردم در مجلس متبلور است. بعد از انقلاب اسلامی و با دستاوردهای حاصل از آن، حقوق و اراده مردم تنها در مجلس نیست. رئیسجمهور هم با رای مستقیم مردم انتخاب میشود و حتی رهبری با واسطه توسط مردم انتخاب میشود. 33 سال است که مردم حاکم بر سرنوشتشان هستند و دیگر آن دوره گذشته است.برخی افراد در شورای پول و اعتبار هستند که ربطی به دولت ندارد و حق رای هم دارنداحمدینژاد در ادامه، به برخی مسائل از جمله شورای پول و اعتبار اشاره کرد و گفت: شورای پول و اعتبار یک مرجع حاکمیتی است اما برخی افراد را در آنجا قرار دادهاند که ربطی به دولت ندارد و حق رای دارند یا حتی برخی تلاش کردهاند که در انتخاب رئیس بانک مرکزی حق وتو به برخی نهادها بدهند. برخی خیال میکنند که هرچه زیر دست آنها باشد درست است و اگر از زیر دست آنها خارج شد اشکال دارد. اگر ما قانون اساسی را درست اجرا کنیم همه چیز درست میشود وگرنه توازن با این کارها به هم میخورد و اتفاقا استبداد از همینجا شروع میشود.رئیسجمهور در بخش دیگری از صحبتهای خود، به طرح سوالاتی از حقوقدانان پرداخت و گفت: آیا اداره زندان و پزشکی قانونی و ثبت اسناد و املاک یک کار اجرایی نیست و آیا باید در اختیار قوه قضاییه باشد؟ ما مشاهده میکنیم که گاهی یک اتفاق میافتد و پزشکی قانونی، قاضی و دادستان همه یک نظر میدهند. اخیرا هم دیدیم که میخواستند کانون وکلا را هم در اختیار بگیرند. به نظر من نباید این امور همه زیر نظر یک قوه باشد. زمانی بود که بحث پیشگیری از جرم را مطرح کرده بودند و این نظر داده میشد که همه دستگاهها پیش از هر اقدامی باید نسبت به انجام آن اطلاع دهند؛ در حالی که مفهوم پیشگیری از جرم، این نیست.وی اضافه کرد: سوال دیگری که مطرح است این است که آیا آییننامه مجلس میتواند اختیارات و مسئولیتهایی برای سایر قوا و رئیسجمهور تعریف کند؟ سوال دیگر این است که اگر مجلس لایحه دولت را به گونهای تغییر دهد که با شکل اولیهاش به کلی تفاوت داشته باشد، آیا باید دولت این مصوبه را اجرا کند و در صورت اجرا تبعات آن به عهده کیست؟آیا مجلس میتواند اختیاراتی را بالاتر از قانون اساسی برای خود تصویب کند؟رئیسجمهور در ادامه، سوال دیگری را مطرح کرد و گفت: مسئولیت تنظیم و اجرای بودجه به عهده کیست؟ آیا مجلس میتواند در بودجه جهتگیریها را تغییر دهد؟ در این صورت چه ضرورتی به دادن بودجه است؟ آیا مجلس میتواند همراه بودجه قوانین عادی را هم تغییر دهد؟ آیا این کارها طبق قانون اساسی و مفید به حال کشور است؟ آیا مجلس میتواند اصل 75 را دور بزند و مصوبهای داشته باشد که برای هزینه آن درآمدی در نظر گرفته نشده است؟وی ادامه داد: مجلس در تاسیس وزارت ورزش و جوانان، دولت را ملزم به تاسیس این وزارتخانه کرد در حالی که بودجه آن را تعیین نکرده بود یا دولت را ملزم به تغییر ساعت رسمی کشور کرد در حالی که این مصوبه مبهم بود و بودجهای هم برای هزینههایی که روی دست دولت میگذاشت در نظر نگرفت. آیا مجلس میتواند با طرح نمایندگان اختیاراتی را بالاتر از قانون اساسی برای خود تصویب کند و آیا میتواند با وضع قوانین عادی اعمال اجرایی را به افرادی غیر از وزرا بسپارد؟احمدینژاد در ادامه یادآور شد: در ابتدای انقلاب به خاطر مباحث تاریخی از اینکه اختیارات قوه مجریه زیاد باشد ترسی وجود داشت در حالی که در اصول قانون اساسی اختیارات قوه قضاییه مشخص است. نگویید چون در این زمینهها اظهارنظر میکنید روی حرف شورای نگهبان حرف زدهاید و بیدین شدهاید. سوال این است که آیا دستگاه نظارتی میتواند به بهانه نظارت، در کار اجرا دخالت کند؟ چندی پیش بود که حتی از ما درخواست شد که چرا قیمت ارز را بالا نمیبرید؟برخی خیال میکنند قوه مجریه تنها مجری تصمیمات دیگر قواسترییسجمهور با بیان اینکه "سوال دیگر این است که آیا قوه مجریه تحت امر دو قوه دیگر است یا مستقل از آنها برای خود اختیاراتی دارد؟"، افزود: برخی خیال میکنند قوه مجریه تنها مجری تصمیمات دیگر قواست. اصل 126 قانون اساسی تصریح دارد که امور استخدامی زیر نظر قوه مجریه است اما اگر هر دستگاهی خود را مستثنی بداند و مجزا عمل کند، علی و حوضش میماند. معنای این اصل آن است که تمام کارها در یک نقطه مدیریت شود وگرنه توازن به هم میخورد.وی با طرح این پرسش که "آیا مجلس با وضع قوانین عادی میتواند اختیارات رئیسجمهور را محدود کند؟"، تاکید کرد: این مباحث همگی علمی است و ما این مسائل را مطرح میکنیم تا اصلاح و درست شود وگرنه قصد انگ زدن به کسی را نداریم. برخی خیال میکنند که مالک مردمند و مردم رعیت آنها هستند و مردم را درجه یک و درجه دو و درجه سه میدانند.اجازه ندادهام در حوزه مسئولیتم با افراد برخورد شودرییسجمهور اضافه کرد: طبق قانون اساسی من به عنوان رئیسجمهور باید تلاش کنم نهایت آزادی مردم را پاس بدارم و این کار را کردهام و اجازه ندادهام در حوزه مسئولیتم با افراد برخورد شود، حتی زمانی که تهمت زدند. جز در موارد خاص که نیاز به برخورد بود و اجازه دادیم که همکاران شکایت کنند، حداکثر سعه صدر را داشتم و گاهی مکاتبه کردم و نامه نوشتم که برخی علنی شد. ما همه برای مردم هستیم و حکومت هم برای حفظ حقوق مردم تشکیل شده است. حتی پیامبر (ص) اجازه سیطره بر مردم را نداشت. باید مردم بخواهند و هنر این است که راه باز شود و در عین حال جلوی ظلم گرفته شود. استقلال در سایه آزادی و عدالت حفظ میشود. مردم باید در حکومت احساس عزت و اثرگذاری و نقشآفرینی کنند.چرا برخی خیال میکنند وقتی مردم به تعطیلات میروند فساد میکنند؟احمدینژاد به بیان خاطرهای پرداخت و گفت: زمانی که بحث تعطیلات مطرح بود، با توجه به اینکه تعطیلات ما در مقایسه با سایر کشورها کم است و ما کشورهایی داریم که 136 روز تعطیلی دارد در حالی که در کشور ما تنها 77 روز است، در آن زمان بحثهایی مطرح شد که از نوروز کاسته شود یا بر عید فطر یک روز افزوده شود. یکی از آقایان اعتراض کرد و گفت چرا تعطیلات عید فطر را زیاد کنیم تا مردم بعد از یک ماه روزهداری به مسافرت بروند و فساد کنند؟ چرا برخی خیال میکنند وقتی مردم به تعطیلات میروند فساد میکنند؟هرکس خیال کند از مردم بالاتر است، سقوط کرده استوی با بیان اینکه "هرکس خیال کند از مردم بالاتر است، سقوط کرده است"، اظهار کرد: برخی از لذت و تفریح مردم ناراحت میشوند و به همین دلیل وقتی میخواستیم به مردم سوخت بنزین برای سفر بدهیم، مخالفت میکردند.رییسجمهور تاکید کرد: این مردم هستند که نظام را حفظ کردهاند و خواهند کرد. باید به آنها اجازه دهیم که اراده خود را حاکم کنند که در اینصورت به خیر و صلاح خواهد بود.دکتراحمدینژاد در بخش دیگری از صحبتهای خود به جایگاه انسان در خلقت اشاره و اظهار کرد: انسان مهمترین موضوع عالم هستی است و تنها موجودی است که استعداد الهی شدن دارد و صفات الهی در وجود او برای متحول شدن و متجلی شدن به امانت گذاشته شده است و حکومت، قانون اساسی، کار و فعالیت اجتماعی، همه اینها مربوط به انسان است و در رابطه با انسان معنا پیدا میکند و همه باید بسترساز شکوفایی و تعالی انسان باشد.رییسجمهور با بیان اینکه خداوند عالم را برای انسان خلق کرد و انسان را برای تعالی، گفت: انسان باید این تعالی و کمال را آزادانه انتخاب کند و این امر باید با انتخاب آزاد انجام شود. خداوند انسان را آزاد خلق کرده و اجازه داده که با انتخاب خود مسیر کمال را طی کند.وی در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه در شرایط تحمیل و اکراه، ارزش و ضدارزش و تعالی و سقوط بیمعناست، گفت: زمانی نظام ارزشی و ارزیابی معنا پیدا میکند که انتخاب آزادانه باشد و همه ارزشهای انسانی در سایه آزادی معنا پیدا میکند. همه زیباییهای عالم نیز در سایه آزادی انسان معنا و مفهوم پیدا میکند.احمدینژاد افزود: خداوند حتی اجرای عدالت در روابط اجتماعی را نیز بر عهده انسانها و انتخاب آزاد انسانها گذاشته است.رییسجمهور همچنین با اشاره به اهمیت اجرای عدالت و طرح این پرسش که چرا عدالت مهم است، گفت: عدالت بستر کمال و تعالی انسان است و اگر همین عدالت با اراده آزاد ملتها و انسانها مستقر نشود، کمالآفرین نیست و فاقد ارزش است، چون انسانها آزاد هستند و خداوند برای آنها حق تعیین سرنوشت قرار داده است و این مهمترین حق است.وی در پایان با بیان اینکه استقلال هم به واسطه آزادی است، اظهار کرد: کسی که آزاد نیست، استقلال برای او معنا ندارد؛ چرا که آزادی منشاء کرامت انسان است و کرامت مستلزم استقلال است. وقتی ملتی میخواهند مستقل باشد در واقع میخواهد با کرامت زندگی کند.در این همایش غلامحسین الهام سخنگوی دولت، حجتالاسلام و المسلمین میرتاجالدینی معاون رییسجمهور در اجرای قانون اساسی،فاطمه بداغی معاون حقوقی رییسجمهور، عزیزی معاون رییسجمهور، بختیاری وزیر دادگستری، مریم مجتهدزاده مشاور رییسجمهور و رییس مرکز امور زنان و خانواده ریاست جمهوری، حجازی دبیر هیات نظارت بر اجرای قانون اساسی و ... حضور داشتند.
منبع:ایسنا
کد خبر: ۱۱۸۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۹/۱۲
اوای دنا: تیم فوتبال شهرداری یاسوج امروز در چهارمین پیروزی متوالی ،مس رفسنجان را شکست داد و خود را به عنوان یکی از مدعیان قهرمانی نیم فصل معرفی کرد.این بازی از ساعت 14 امروز و در ورزشگاه تختی یاسوج برگزار شد که بازیکنان تیم فوتبال شهرداری موفق شدند در یک بازی کاملا برتر و با دو گل حمید مروی بر تیم قدرتمند مس رفسنجان غلبه کرده و خود را به عنوان یکی از مدعیان قهرمانی نیم فصل لیگ آزادگان در گروه دوم معرفی کنند.در جدول گروه دوم هم اکنون راهیان کرمانشاه و استقلال اهواز با 23 امتیاز به ترتیب اول و دم و همچنین ایرانجوان بوشهر و شهرداری یاسوج با 21 امتیاز در رده سوم و چهارم قرار گرفته اند.
کد خبر: ۱۱۷۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۹/۰۹
اوای دنا:فردا ششم آبان، سالروز تولد 'محمود احمدی نژاد' رییس جمهوری اسلامی ایران است. مردی که با تاکید بر شعارهای انقلابی و دفاع از آرمانهای بلند اسلامی به ستیز با دنیای سلطه برخاسته و فریادهای حق طلبانه اش، دلهای مردمان بسیاری را در اقصی نقاط جهان به سوی خود کشانده است.
به گزارش اوای دنابه نقل از معیارنیوز ، احمدی نژاد را که امروز پای به پنجاه و هفتمین سال زندگی می گذارد، همه جهانیان می شناسند. کافی است نگاهی به اخبار بین المللی بیندازید. هر جا نام ایران هست، واژه احمدی نژاد نیز به عنوان رییس جمهوری آن با هر زبان و خطی می درخشد. روزنامه ها ، صفحات خود را با نوشتن نامش زینت می بخشند، رادیوها هر روز با گفتن از او و در باره او به دنبال مخاطب بیشتر می گردند و تلویزیونها را بی پخش تصویر او، جاذبه ای نیست. اما، این مرد کیست؟ در یک کلام، فرزندی متعهد از خانواده ای تهیدست که در سایه انقلاب، فرصت تحصیل و رشد و نمو یافت، قدر شرایط را دانست و به دفاع از دستاوردهایی پرداخت که این انقلاب بزرگ اسلامی برای او و هموطنانش به ارمغان آورده است. احمدی نژاد سرگذشت خود را اینگونه نوشته است:"در ایامی که اشرافیت شرافت بود وشهرنشینی کمال، در خانواده ای تهیدست در روستایی دورافتاده از توابع گرمسار متولد شدم.از شهریور ۱۳۲۰ و سلطنت مستبدانه پهلوی دوم پانزده سال می گذشت که پدرم کام مرا با تربت سیدالشهدا باز کرد. از آنجا که قرار بود شاه کورکورانه ایران را دروازه تمدن غرب کند، طرح های زیادی اجرا شده بود تا ایران به بازار مصرف دیگری برای کالاهای تشریفاتی غرب تبدیل شود بدون آنکه در زمینه علمی پیشرفتی داشته باشد. فرهنگ ایران اسلامی ما اجازه چنین هجمه ای را نمی داد و مانعی بر سر راه آمال شاه و اربابان بیگانه اش بود. از این رو می خواستند تا آرام آرام این فرهنگ اصیل و مستحکم را کم رنگ کنند تا وابستگی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ایران به غرب روز به روز بیشتر شود. در پی اجرای همین سیاستها و رونق ظاهری شهرها، آن سالها سالهای هجوم روستائیان به شهرها بود. پس از پیاده سازی سیاست اصلاحات ارضی وضع روستاها به مراتب بدتر از گذشته گردید و روستائیان برای پیدا کردن لقمه ای نان فریب زرق و برق و ظاهر اغوا کننده شهرها را خوردند و شهرنشین یا به بیان دقیق تر "حاشیه نشین" شدند.بر خانواده ما نیز در روستا بسیار سخت می گذشت. با تولد من که چهارمین فرزند خانواده بودم فشارها بیشتر شد. پدرم شش کلاس سواد داشت. او آهنگری زحمتکش و سرد و گرم چشیده و با ایمان بود و دین را به خوبی می شناخت. در مسجد حضور پررنگی داشت و قرآن و احکام درس می داد. اگرچه هیچگاه زرق و برق دنیا در چشم او ارزشمند نبود اما فشارهای زندگی او را نیز یک سال پس از تولد من وادار کرد به تهران مهاجرت کند. در تهران محله پامنار را برای سکونت برگزیدیم. برای دور شدن از فضای به ظاهر مترقی و در واقع بی هویت آن روز تهران که با فشار رژیم شاه ایجاد شده بود، پدرم خانواده ما را با مسجد و منبر آشنا کرد. من نیز کمی که بزرگتر شدم و دوران کودکیم آغاز شد همراه خانواده با مسجد و روحانی آن آشنا شدم.شناخت امام (ره)پدرم همیشه روزنامه می خرید. کلاس اول بودم که با کمک بزرگترها خبر تصویب کاپیتالاسیون را در روزنامه خواندم. اگرچه آن روز معنی آن را نمی فهمیدم اما از اعتراضهایی که در حوزه های علمیه به رهبری حضرت امام به آن شد و از برخورد شدید و خشنی که شاه با معترضین داشت پی بردم که شاه می خواهد برگ دیگری از تحقیر مردم کشور در برابر بیگانگان را به کارنامه خود بیافزاید. همان سالها بود که در پانزدهم خرداد، شاه یاران امام (رحمه ا... علیه) را به خاک و خون کشید. آنروزها امام تازه از زندان آزاد شده بود.صحبت های امام را در آن ایام هیچ گاه فراوش نمی کنم، در صحبت هایش چیزی نهفته بود که همه را شیفته خود می کرد. ایمان به خدا در کلام او موج میزد و مردم را به اسلام حقیقی دعوت می کرد. پیامش دعوت به توحید بود و عدالت و رفع ظلم و فتنه از جهان. شجاع بود. با صلابت سخن می گفت. کلامش ساده و صادقانه بود. رهنمودهای امام بر دلهای مردم می نشست و به عمق جانها رسوخ می کرد. همین ویژگی ها بودکه او را محبوب قلوب ملت از پیر و جوان و البته مغضوب رژیم شاه و اربابان آمریکاییش کرده بود. اما جالب اینجاست که حتی دشمنان او نیز برای او احترام خاصی قایل بودند.رفته رفته تحمل امام دیگر برای شاه ممکن نشد و از آنجا که می دانستند کشتن او قیام خونین غیر قابل مهاری در پی خواهد داشت تصمیم گرفتند امام را تبعید کنند تا به زعم خود میان او و یارانش فاصله بیاندازند و انقلابی که در شرف وقوع بود را مهار کنند.امام شبانه تبعید شد و این تبعید ۱۴ سال ادامه یافت. در دورانی که امام در تبعید بود در کلاسها و جلسات یاران و شاگردان امام با افکار او بیشتر آشنا شدم. هر چه بیشتر با افکار و اصول امام آشنا میشدم علاقه ام به آن مرد الهی بیشتر می شد و تحمل دوری وی برایم دشوارتر. دشمنان مردم مسلمان ایران اگرچه امام را از مردم دور کرده بودند اما او در عوض در قلبهای مردم جا گرفته بود و از همیشه به آنها نزدیکتر.دوران دانشگاهدوران دبیرستان من همراه با جشن های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی بود. آن سالها فشار فقر بر اقشار محروم مضاعف شد بود. تحمیل هزینه های سنگین جشنها و عیش و نوشهای خاندان شاه و اشراف زادگان و مهمانان خارجیشان کمر مردم را می شکست. تمام ملزومات این جشنها با هواپیماهای اختصاصی از اروپا به ایران آورده می شد و شاید به توان ادعا کرد که جشنهای ننگین ۲۵۰۰ ساله شاه خائن پرهزینه ترین جشن تاریخ تمدن بشری بود.بگذریم، در چنین شرایطی دیگر پتک و سندان پدر کفاف مخارج خانواده را نمی داد و من مجبور شدم برای کمک به خانواده و تامین خرج تحصیل در کارگاه یکی از همسایه ها مشغول به کار شوم و کانال کولر پرس بزنم. با وجود آنکه بسیار بازیگوش و پر جنب و جوش بودم اما از درس و مدرسه هم غافل نبودم و دانش آموز ممتاز محسوب می شدم. از همان دوران بود که به معلمی علاقه مند شدم و گاه و بیگاه برای دوستانی که تقاضای کمک داشتند در خانه یا مسجد کلاسهای تقویتی برگزار می کردم. سال آخر دبیرستان با چند کتاب تست و تلاش شبانه روزی مانند همه کنکوری ها و البته بی نصیب از کلاس های تقویتی کنکور خود را برای این آزمون آماده کردم. قرار داشتن در بحبوحه جریان انقلاب و فعالیتهای مبارزاتی پراکنده علیه رژیم شاه باعث نشده بود که دچار ضعف تحصیلی شوم و با تلاش مضاعف سعی می کردم تا در کنار فعالیتهای اجتماعی و انقلابی آمادگی علمی خود را نیز همواره در حد مطلوب نگه دارم. صبح روز امتحان کنکور مطمئن بودم که رتبه ام تک رقمی خواهد بود اما تقدیر چنان رقم خورد که در جلسه امتحان دچار خونریزی بینی شوم. با این حال رتبه ۱۳۲ ریاضی هم رضایت بخش بود و من توانستم در رشته مورد علاقه ام - مهندسی عمران - در دانشگاه علم و صنعت سه سال قبل از پیروزی انقلاب پذیرفته شوم.رژیم شاه می خواست با تزریق بی بند و باری و ترویج فساد و فحشا در دانشگاه ها ، انگیزه های اسلامی و انقلابی را در دانشجویان بخشکاند و از این طریق مانع پیوستن آنها به جریان انقلاب شود. اگرچه تعداد اندکی از دانشجویان در این دام افتند اما علی رغم تمام تلاشهای رژیم شاه دانشگاه به پایگاهی برای مبارزه تبدیل گردید. اما خطری که هنوز دانشجویان انقلابی را تهدید می کرد منحرف شدن به سمت اردوگاه کمونیسم بود. اما خوشبختانه جوانان و دانشجویان مذهبی دانشگاه ها از امام آموخته بودند که تمامی حصرهای غیرعقلانی و تحمیلی را بشکنند و به دنبال حقایق ناب باشند. هوشیاری این گروه باعث شد در زمان کوتاهی جریانی نو و غیر التقاطی در دانشگاهها شکل گیرد که پیروی از مکتب امام و اعتلای کلمه توحید تا آخرین نفس تنها شعارشان بود. شکل گیری این گروه تازه نفس، اندک اندک مرزبندی ها را شفاف تر کرد و وزن واقعی هر کدام از گروهها را نمایان کرد و دست های پشت پرده انحراف جریان مبارزات را برای همگان آشکار ساخت. حرکتهای مردمی هر روز بیش از پیش رنگ و بوی مذهبی به خود می گرفت و ارزش های دینی ای مردم همچون شهادت، ملت ایران را آماده مواجهه با شکنجه های وحشیانه و گلوله های آتشین رژیم سفاک شاه می کرد. اگر نبود ایمان و توکل مثال زدنی مردم قهرمان ایران و توسل آنها به اهل بیت و پیروی تمام و کمالشان از امام ، ریشه های انقلاب بارها و بارها در اثر این شکنجه های هولناک و کشتارهای گسترده می خشکید.با شدت گرفتن جریان انقلاب و واضحتر شدن سرانجام امید بخش آن خون تازه ای در رگهای مردم جریان یافت. پیروزی انقلابامام آمد. پس از ۱۵ سال دوری و تبعید. استقبالی که مردم ایران از رهبرشان کردند برای همیشه در تاریخ ثبت شد. تمام ایران برای استقبال از امام به خیابانها ریخته بودند. چشمهای ناظران جهانی خیره مانده بود و از تحلیل این همه حماسه و شور عاجز بودند.انقلاب اسلامی مردم ایران پس از سالها استقامت و پایداری قهرمانانه و با تقدیم هزاران شهید در عین ناباوری و حیرت تحلیلگران شرق و غرب و دستگاههای اطلاعاتی ابرقدرتها به پیروزی رسید. انقلاب ما در نوع خود بینظیر بود، مردم با دستانی خالی و صرفا با تکیه بر سلاح ایمان و با رهبری پیر مردی ۸۰ ساله نماینده نظامی آمریکا – شاه مزدور – را سرنگون کردند و حامیان ابر قدرت شاه را در منطقه و جهان بی آبرو و ذلیل کردند.اگرچه از همان آغاز نهضت امام خمینی حکومت مطلوبی که امام مدنظر داشت برای همگان روشن بود اما حضرت امام با اصرار فراوان فرمان به برپایی همه پرسی برای تعیین نوع حکومت جدید در ایران را داد تا از همان ابتدا نشان دهد که با خواست مردم و بر مبنای شرع است که حکومت اسلامی شکل می گیرد. اگرچه نیازی به چنین همه پرسی ای اساسا وجود نداشت اما امام با درایت خویش حجت را بر همگان تمام کرد و راه بهانه جویی های احتمالی را بست. این اقدام و جواب قاطع ملت ایران به آن باعث سرخوردگی برخی گروههای وابسته به ابرقدرتها شد و آنان نیز با اشاره قدرتهای استکباری و در راس آنها آمریکا دست به کشتار مردم بی گناه و ترور رهبران انقلابی زدند تا به زعم اربابان خام خود نهال حکومت جدید را از همان ابتدا بخشکانند. اما مردم حاضر نبودند دستاورد انقلاب عظیم خود را به این راحتی از دست دهند و باز ایستادند و با تحمل سختی ها از انقلاب خود پاسداری کردند و در نهایت گروهکهای تروریستی را از کشور خود راندند. هرچند این گروهکهای تروریستی هنوز هم در پناه شیطان بزرگ آمریکا ذلیلانه ارتزاق می کنند اما سیلی ای که از ملت ایران دریافت کردند را هرگز فراموش نخواهند کرد.حضور در جبهه های دفاع مقدساستکبار جهانی تصمیم گرفته بود به هر قیمتی که شده انقلاب اسلامی ایران را دچار شکست کند زیرا از این میترسید که انقلاب الگویی برای سایر ملتها در سطح منطقه و جهان شود. از طرف دیگر می خواست آبروی از دست رفته خود را باز یابد. از همین رو در میان کشتارهای روزانه گروهکهای تروریستی در داخل ایران آتش جنگ علیه ایران توسط رژیم صدام برافروخته شد. تحلیل سیاستمداران فاسد جهان آنروز بر این بود که ایران در اول راه است و حکومت آن هنوز اسقرار کامل نیافته است نیروی نظامی آن هم از هم گسیخته است و از طرف دیگر سلاح و مهمات ندارد اما در طرف مقابل صدام هرچه بخواهد به او می دهیم و او پیروز جنگ خواهد بود. صدام سرمست از کمکهایی مالی، نظامی و اطلاعاتی که از آمریکا و دیگر کشورهای غربی دریافت کرده بود اعلام کرد طی مدت ۳ روز تهران را فتح خواهد کرد. جنگی که به ایران تحمیل شد نه ۳ روز بلکه بیش از ۸ سال به طول انجامید و در آخر هم حتی یک وجب از خاک ایران نصیب صدام و حامیانش نشد.در این هشت سال صدام هم با ما می جنگید و هم با مردم خود. هم شهرهای ما را هدف بمباران شیمیایی قرار می داد و هم روستاهای عراق را. در تمام مدت جنگ در شرایطی که صدام شهرهای ما را بمباران می کرد جمهوری اسلامی برای رعایت مسایل اسلامی و انسانی از مقابله به مثل پرهیز کرد و درگیری با عراق را به جبهه های نبرد محدود کرد، اگرچه چنین رفتاری هم باز برای ناظران جهانی قابل درک نبود.در ابتدای جنگ ۲۵ سال داشتم. مادر و همسرم و تمامی مادران و همسرانی که جوانان و همسرانشان در جبهه ها از کیان کشور خویش دفاع می کردند صبورانه به تربیت نسلی مقاوم، شجاع و مومن اهتمام داشتند. جوانان توانمند امروز ثمره همان تلاشها و به جان خریدن سختی ها هستند.دفاع مقدس دانشگاه منحصر به فردی برای آموختن انسانیت بود. تجربه همزمان مرگ و زندگی انسان های جنگ را در بهشتی میان دنیا و آخرت نگه داشته بود که هرچه می گفتند و می شنیدند و انجام می دادند الهی بود.برادری و صمیمیت، جدیت و سخت کوشی، معنویت و عبادت، شوق و شادمانی، ایثار و رشادت، همه و همه به ما ثابت می کرد که دنیا و آخرت در بستر دین نه تنها با هم در تضاد نیستند بلکه مکمل یکدیگرند. شهادت تنها آرزوی رزمندگان ما بود و هست.سال ۶۷ یعنی یکسال قبل از وفات امام (رحمه ا... علیه) قطعنامه ای صادر شد و امام با اکراه آنرا پذیرفت و اعلام کرد که با این کار جام زهر نوشیده است. جنگ به پایان رسید و این در حالی بود که در تمام این مدت سازمانهای بین المللی سعی می کردند با تحریف حقایق آشکار متجاوز بودن رژیم صدام را کتمان کنند و در عمل از هیچ کمکی به او دریغ نکردند. برای کسانی که از پیوند این سازمانها با کشورهای سلطه گر بی خبر بودند این چشم پوشی و کتمان حقیقت عجیب می نمود ".احمدی نژاد، زندگینامه خود نوشته خود را مردادماه دو سال پیش در وبلاگ شخصی اش تا همین جا گفته و ادامه آن را به بعد موکول کرده است، اما به نظر می رسد گرفتاریهای او در مقام رییس جمهوری، تاکنون فرصتی را به او نداده است تا این زندگی نامه را کامل کند.با این حال، می توان زندگینامه او را در جای دیگری هم یافت:"پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری اسلامی ایران" که به صورت مختصر و رسمی، او را اینگونه معرفی کرده است:زندگینامه رسمیدکتر محمود احمدی نژاد در سال ۱۳۳۵ هجری شمسی در روستای ارادان از شهرستان گرمسار، چشم به جهان گشود و از یک سالگی به همراه خانواده در تهران اقامت گزید. وی دوران تحصیلات ابتدایی ، راهنمایی و متوسطه خود را در این شهر گذراند و در سال ۱۳۵۴ با کسب رتبه ۱۳۲ کنکور سراسری گزینش دانشجو، تحصیلات عالی خود را در رشته مهندسی عمران دانشگاه علم و صنعت آغاز کرد و در سال ۱۳۶۵ در مقطع کارشناسی ارشد همان دانشگاه پذیرفته شد و در سال ۱۳۶۸ به عضویت هیات علمی دانشکده عمران دانشگاه علم و صنعت در آمد و در سال ۱۳۷۶موفق به دریافت مدرک تحصیلی دکترای مهندسی و برنامه ریزی حمل و نقل از دانشگاه علم و صنعت گردید . ایشان به زبان انگلیسی آشنایی دارند و طی سال های تدریس در این دانشگاه و تدوین مقالات و پژوهش های متعدد علمی ، راهنمایی ده ها پایان نامه کارشناسی ارشد و دکترای تخصصی در زمینه های مختلف مهندسی عمران ، راه و حمل و نقل و مدیریت ساخت را بر عهده داشته است.دکتر احمدی نژاد پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در کسوت دانشجو و با شرکت در مجالس مذهبی و سیاسی وارد فضای سیاسی جامعه شد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی با توجه به حضور در دانشگاه از پایه گذاران انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علم و صنعت ایران بود و در دوران جنگ تحمیلی به عنوان داوطلب بسیجی در قسمت های متعدد جبهه به ویژه مهندسی رزمی به خدمت پرداخت و این مهم را تا پایان دوران دفاع مقدس ادامه داد. دکتر احمدی نژاد متاهل و دارای سه فرزند- دو پسر و یک دختر – است.
کد خبر: ۱۰۷۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۸/۰۵
اوای دنا:حضرت آیت الله خامنه ای در جمع پُرشور دهها هزار نفر از مردم بجنورد در ورزشگاه تختی، با ارائه تحلیل جامعی از حرکت صعودی ملت ایران به سمت قله پیشرفت همه جانبه مادی و معنوی، مواردی همچون وظیفه شناسی، هوشیاری، آماده بکار بودن، نشاط و امید، کار و تلاش پیگیر، وحدت و همدلی، و موقع شناسی به لحظه ملت و مسئولان را ساز و برگ ادامه حرکت پرشتاب دانستند و تأکید کردند: به فضل و توفیق الهی ملت ایران با تجربه و توانایی هایی روزافزون خود، از مشکلات عبور خواهد کرد و بار دیگر جبهه استکبار را در حسرت شکست دادن این ملت خواهد گذاشت.رهبر معظم انقلاب اسلامی در خصوص تحریمها خاطر نشان کردند: مسئله تحریمها، مسئله جدیدی نیست و از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی وجود داشته است اما دشمنان تلاش دارند تا موضوع تحریمها را بزرگ نمایی کنند و متأسفانه برخی هم در داخل با آنها همزبان میشوند.حضرت آیت الله خامنه ای تشدید تحریمها بر ضد ملت ایران را در چند مرحله، دلیل بی نتیجه بودن آنها خواندند و افزودند: آمریکا و برخی کشورهای اروپایی، تلاش دارند تا این تحریمها را به دروغ به موضوع انرژی هسته ای مرتبط کنند در حالیکه در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی که تحریمها شروع شد، موضوع انرژی هسته ای به هیچ وجه وجود نداشت.
ایشان علت اصلی عصانیت جبهه استکبار را، تسلیم نشدن ملت ایران به برکت اسلام و قرآن دانستند و خاطر نشان کردند: به همین دلیل است که آنها با اسلام دشمنی و به پیامبر اسلام (ص) توهین میکنند.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: آنها به دروغ می گویند که اگر ملت ایران از انرژی هسته ای صرفنظر کند، تحریمها برداشته می شود درحالیکه علت اصلی اِعمال این تحریمهای غیر منطقی که نوعی وحشیگری نیز به حساب می آید، بغض و کینه آنها از ملت ایران است.حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: این تحریمها در واقع جنگ با یک ملت است اما به توفیق الهی ، دشمنان در این جنگ هم مغلوب ملت ایران خواهند شد.
ایشان افزودند: البته تحریمها مشکلاتی را بوجود میآورند و برخی بی تدبیری ها هم ممکن است این مشکلات را افزایش دهد اما این مشکلات، مسائلی نیستند که جمهوری اسلامی ایران نتواند آنها را حل کند.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به نوسانات اخیر ارز و ریال و خوشحالی دشمنان ملت ایران، خاطر نشان کردند: حدود دو یا سه ساعت عده ای در دو خیابان تهران چند سطل زباله را به آتش کشیدند، و بلافاصله مسئولان برخی کشورهای غربی با کنار گذاشتن متانت دیپلماسی، به ابراز خوشحالی کودکانه پرداختند اما باید از آنان پرسید که وضع اقتصادی ایران بدتر است یا کشورهای اروپایی که از حدود یکسال پیش درگیر تظاهرات خیابانی هستند؟
حضرت آیت الله خامنه ای خطاب به کشورهای غربی تأکید کردند: مشکلات شما به مراتب پیچیده تر از مشکلات ایران است، زیرا اقتصاد شما قفل شده است.ایشان افزودند: امروز یکی از مسائل مهم در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، مشکلات اقتصادی مردم گرفتار آن و جنبش 99 درصدی است.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: بدانید جمهوری اسلامی ایران با این مشکلات از پا در نمی آید و به فضل الهی بر مشکلات غلبه خواهد کرد و بار دیگر دشمنان را در حسرت شکست دادن ملت ایران خواهد گذاشت.
حضرت آیت الله خامنه ای عمل به وظیفه از جانب مردم و مسئولان را لازمه غلبه بر مشکلات دانستند و تأکید کردند: یکی از وظایف مهم مردم حفظ هوشیاری و موقع سنجی به لحظه است.
ایشان افزودند: در تهران عده ای به نام بازاری به خیابان آمدند و اغتشاش کردند اما بازاریان محترم سریعا اعلامیه دادند و از آنها اعلام برائت کردند که این، کار درست و نشانگر هوشیاری بازاریان بود.
رهبر انقلاب اسلامی با یادآوری قضایای فتنه سال 88 ، خاطر نشان کردند: بعد از انتخابات با عظمت سال 88 ، عده ای اظهار مخالفت کردند و عده ای هم بنام آنها و با سوء استفاده از این فرصت، آشوب و تشنج ایجاد کردند. آن عده ای که به اسم آنها آشوب شد، باید همان موقع اعلامیه میدادند و اعلام برائت میکردند، اما این کار را انجام ندادند.
حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: "هوشیاری و موقع سنجی لحظه ای" خصوصیت برجسته ای است که مردم همواره باید به آن توجه داشته باشند و به محض توطئه دشمن، به صورت لحظه ای واکنش نشان دهند.
ایشان وظیفه مسئولان را نیز حفظ اتحاد و همدلی، برنامه ریزی، رعایت حدود قانونی، مسئولیت شناسی و تقصیرها را به گردن هم نیانداختن ، دانستند و تأکید کردند: در قانون اساسی نقش مجلس، دولت، رئیس جمهور و قوه قضائیه مشخص شده است، بنابراین همه مسئولان باید به وظایف قانونی خود عمل کنند و با یکدیگر همدل، همراه و همزبان باشند.
رهبر انقلاب اسلامی خاطر نشان کردند: به لطف خداوند کشور در این خصوص مشکلی ندارد زیرا مسئولان کشور اعم از روسای قوا و بدنه سه قوه، دلسوز و علاقمند به سرنوشت کشور هستند.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: البته ممکن است اشتباهات یا خطاهایی هم وجود داشته باشد ولی همه این اشتباهات قابل جبران هستند.
ایشان تأکید کردند: مسیر ملت ایران، مسیر مهمی است که میتواند تاریخ جهان را متحول کند، همانگونه که اکنون تاریخ منطقه را متحول کرده است.
رهبر انقلاب اسلامی حوادث منطقه را به زیان غرب بویژه آمریکا و تهدیدی برای رژیم صهیونیستی خواندند و با اشاره به یاوه گویی های مسئولان رژیم صهیونیستی افزودند: البته این یاوه گویی ها ارزش جواب دادن را ندارد ولی کشورهای اروپایی که به دنبال آمریکا به راه افتاده اند، بدانند که این همراهی عاقلانه و خردمندانه نیست و یک نوع حماقت است.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به خاطره ی نه چندان بد ملت ایران از بیشتر کشورهای اروپایی تأکید کردند: البته ملت ایران از انگلیس ذهنیت بسیار بدی دارد و به همین علت، به آن ، انگلیس خبیث گفته میشود.
ایشان افزودند: کشورهای اروپایی بدانند که همراهی با آمریکا نتیجه ای جز منفور شدن نزد ملت ایران ندارد.
هبر انقلاب اسلامی در ادامه ، علاج اصلی و بنیانی مشکلات اقتصادی کشور را حمایت از تولید ملی و کار و سرمایه ایرانی دانستند وخاطر نشان کردند: توجه به تولید ملی موجب از بین رفتن گرانی، ایجاد اشتغال، و تقویت روحیه استغناء ملت ایران خواهد شد، بنابراین مسئولان باید به موضوع تولید ملی توجه جدی کنند.
کد خبر: ۱۰۴۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۷/۲۰
اوای دنا:رئیس بیمارستان امام سجاد (ع) یاسوج مرکز کهگیلویه و بویراحمد انتصاب خود به ریاست این بیمارستان را سیاسی ندانست و تاکید کرد که این انتصاب ربطی به برادر وی که مسوولیت دفتر دکتر احمدی نژاد در دور اول و دوم انتخابات ریاست جمهوری نهم و دهم در این استان را برعهده داشت ندارد.به گزارش اوی دنا به نقل از ایلنا، " دکتر کیان دهرابپور " در نشستی با دست اندرکاران رسانه ها در دفترکار خود گفت: برخی همانند گذشته انتصاب مرا به برادرم " حاج محمدرحیم دهرابپور " ربط می دهند که من قویا آن را رد و تاکید می کنم که ایشان همیشه با بدست گرفتن مسوولیت توسط من و خانواده خود مخالف بوده و هستند.وی با تشریح دلایل مخالفت برادر خود که زمانی " رئیس رایحه خوش خدمت کهگیلویه و بویراحمد " را برعهده داشت پرداخت و اظهارداشت: درست است که برادر من برای پیروزی " دکتر احمدی نژاد " در زمان انتخابات ها تلاش های فراوانی در این استان نمود اما با گرفتن مسوولیت توسط ما همیشه مخالف بوده وهست.رئیس بیمارستان امام سجاد (ع) یاسوج مرکز کهگیلویه و بویراحمد افزود: دیدگاه برادرم این است که من و خانواده اش فقط بفکر ادامه تحصیل باشند و از پذیرش مسوولیت ها خودداری کنند اما برخی موقع نیاز است که ما در خدمت مردم و هم استانی هایمان باشیم.دهرابپور، انتصاب خود بعنوان ریاست بیمارستان امام سجاد (ع) یاسوج مرکز کهگیلویه و بویراحمد را براساس روال عادی مدیریتی خواند و یادآورشد: از سال 83 تاکنون مسوولیت های مختلفی در دانشگاه علوم پزشکی داشته ام و هم اکنون نیز در خدمت هم استانی هایم در این بیمارستان هستم.وی گفت: تمامی تخصص های لازم مدیریتی را دارم و برغم اینکه کمتر از یکماه از انتصاب من در این بیمارستان می گذرد اما تمامی مشکلات و نگرانی های پرسنل و مردم را در این زمینه می دانم.رئیس بیمارستان امام سجاد (ع) یاسوج مرکز کهگیلویه و بویراحمد برنامه های خود برای توسعه کمی و کیفی این بیمارستان را تشریح و از رسانه ها خواست برای رفع دغدغه های مردمی با وی همکاری های لازم را داشته باشند.
کد خبر: ۱۰۱۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۷/۰۵
اوای دنا:رییس جمهوری اسلامی ایران در شصت و هفتمین نشست سالیانه مجمع عمومی طی سخنانی به بیان دیدگاههای کشورمان در خصوص مسایل مهم منطقه ای و جهانی پرداخت.به گزارش ایرنا متن سخنرانی آقای ˈمحمود احمدی نژادˈ رییس جمهوری اسلامی ایران به شرح زیر است.احمدی نژاد افزود :آمده ایم تا با هم اندیشی، زندگی بهتری برای جامعه بشری و ملت هایمان فراهم نمائیم، گفت: از سرزمین ایران، سرزمین شکوه و زیبایی، سرزمین علم و فرهنگ، سرزمین حکمت و اخلاق، مهد فلسفه و عرفان و دیار مهر و نور، سرزمین دانشمندان، حکیمان، فیلسوفان، عارفان، ادیبان، سرزمین بوعلی سینا، فردوسی، مولوی، حافظ و عطار و خیام و شهریار به نمایندگی از ملتی بزرگ و سرافراز، از پایه گذاران تمدن بشری و از میراث داران ارجمند جهانی و به نمایندگی از مردمانی آگاه، آزادیخواه، دوستدار صلح، مهربان و صمیمی که طعم تلخ تجاوزها و جنگ های تحمیلی را چشیده و عمیقاً قدرشناس ثبات و آرامش اند، در این جمع حضور یافته ام.رییس جمهور افزود: در جمع شما خواهران و برادران از سراسر جهان حضور یافته ام تا برای بار هشتم در هشت سال مأموریت خدمتگزاری به مردم شایسته کشورم، به جهانیان نشان دهم که ملت شریف ایران همچون گذشته تابناکِ تاریخی اش، اندیشه ای جهانی دارد و از هرگونه تلاش و مجاهدت برای تأمین، توسعه و تحکیم صلح ، ثبات و آرامش در جهان که البته تنها از طریق همفکری و همکاری و مدیریت مشترک میسر است، استقبال کرده و آن را مهم تلقی می کند.دکتر احمدی نژاد با بیان اینکه اینجا هستم تا پیام الهی و انسانی مردان و زنان فرهیخته کشورم را به شما حضار محترم و به همه مردم جهان ابلاغ کنم، اظهار داشت: حامل پیامی هستم که خداوند سخن ایران زمین سعدی علیه الرحمه در دو بیت ماندگار تاریخی به همه بشریت چنین هدیه کرده است:
بـنـی آدم اعضـــــای یک پیـکرند، که در آفرینش زیک گوهرند، چو عضوی به درد آورد روزگار، دگر عضوهــا را نمـــاند قرار.رییس جمهور تصریح کرد: طی هفت سال گذشته از چالشها و راههای برون رفت و افق آینده جهان سخن گفتم و امروز می خواهم از منظر دیگری به آن بپردازم.دکتر احمدی نژاد با اشاره به اینکه هزاران سال از پراکنده شدن و زندگی فرزندان حضرت آدم (ع) در بخش های مختلف زمین می گذرد، خاطرنشان کرد: فرزندان آدم با رنگها و سلایق و زبانها و آداب گوناگون و در آرزوی ساختن جامعه ای متعالی و رسیدن به زندگی زیباتر و استقرار رفاه و صلح و امنیت پایدار تلاش گسترده ای بعمل آوردند و علیرغم مجاهدت پیگیر صالحان و عدالت طلبان و تحمل رنج های فراوان توسط توده های مردم برای نیل به شادکامی و پیروزی ، جز در موارد اندک، تاریخ بشر پر از تلخ کامی و شکست هاست.دکتر احمدی نژاد گفت: لحظه ای در ذهن خود تصور کنید اگر خودبرتربینی ها، بی اعتمادی ها، بداخلاقی ها و دیکتاتوری ها نبود و هیچکس به حق دیگری دست اندازی نمی کرد، اگر به جای میزان برخورداری و مصرف، ارزش های انسانی معیار شأن اجتماعی بود، اگر بشر دوره سیاه قرون وسطی را تجربه نکرده بود و قدرتمندان مانع از شکوفایی علم و اندیشه سازنده نمی شدند، اگر جنگهای صلیبی و دوران برده داری و استعمار واقع نشده بود و میراث داران آن دوران سیاه، در ادامه راه، انسانی عمل می کردند.رییس جمور ادامه داد: اگر جنگ های اول و دوم در اروپا و جنگ کره و ویتنام و جنگهای آفریقا و امریکای لاتین و بالکان اتفاق نمی افتاد و به جای اشغال فلسطین و تحمیل حکومت جعلی و نسل کشی و آواره کردن میلیونها نفر، حقیقت حوادث جنگ اعلام و به عدالت رفتار می شد، اگر تجاوز صدام علیه ایران نبود و زورمداران به جای حمایت از صدام از حقوق ملت ایران حمایت می کردند، اگر حادثه تلخ 11 سپتامبر و لشگرکشی به افغانستان و عراق و کشتار و آوارگی میلیونها نفر اتفاق نمی افتاد و به جای کشتن و به دریا انداختن یک متهم بدون محاکمه و اطلاع رسانی به مردم امریکا و جهان یک گروه مستقل حقیقت یاب امکان آگاهی عمومی از کیفیت حادثه و مجازات عاملان آن را فراهم می¬آورد، اگر از افراط گرایی و تروریسم برای پیشبرد سیاست ها استفاده نمی شد، اگر سلاح ها به قلم تبدیل و هزینه¬های نظامی صرف رفاه و دوستی ملت ها می شد، اگر بر طبل اختلاف قومی، مذهبی و نژادی کوبیده نمی شد و از وجود اختلافات و بزرگنمایی آن مقاصد سوءسیاسی و اقتصادی دنبال نمی شد.دکتر احمدی نژاد در ادامه تشریح رخدادهای ناگوار تاریخ اظهار داشت: اگر بجای ژست دروغین آزادی¬خواهی و دادن فرصت برای توهین به مقدسات بشری و انبیاءالهی، که پاکترین و مهربان¬ترین انسانها و هدایای بزرگ خدای بزرگ به بشریت هستند، حق انتقاد به سیاستهای سلطه¬جویانه و اقدامات صهیونیسم جهانی به رسمیت شناخته می¬شد و شبکه های رسانه ای جهان، مستقل و آزاد، حقایق را منتشر می¬کردند، اگر شورای امنیت تحت سیطره چند دولت نبود و سازمان ملل می¬توانست عادلانه عمل کند، اگر نهادهای اقتصادی بین¬المللی تحت فشار نبودند و منصفانه، کارشناسانه و بر اساس عدالت عمل می¬کردند، اگر سرمایه¬داران جهانی برای منافع خود، اقتصاد ملتها را به ضعف نمی¬کشاندند و برای جبران اشتباهات خود، ملت¬ها را قربانی نمی¬کردند، اگر صداقت بر روابط بین¬المللی حاکم بود و همه ملت¬ها و دولت¬ها با حق یکسان و عادلانه می¬توانستند آزادانه در امور جهانی مشارکت و برای سعادت بشری تلاش کنند و خلاصه اگر دهها وضعیت نامطلوب دیگر در حیات بشری رخ نمی¬داد و موجود نبود، در آن صورت زندگی چقدر زیبا و تاریخ چقدر دوست داشتنی بود.رییس جمهور با بیان اینکه اجازه دهید با هم نگاهی به وضعیت امروز عالم داشته باشیم، تصریح کرد: در عرصه اقتصادی، فقر و فاصله طبقاتی در حال گسترش است، مجموع بدهی خارجی فقط 18 کشور صنعتی جهان از مرز 60 تریلیون دلار گذشته است در حالی¬که بازگشت حتی نیمی از آن فقر را از صاحبان منابع و از جهان ریشه¬کن می¬کند، اقتصاد متکی بر مسابقه مصرف¬گرایی به بهره¬کشی از انسان به نفع عده¬ای معدود انجامیده است، خلق دارائیهای کاغذی، با اتکاءبه قدرت و تسلط بر مراکز جهانی اقتصاد، بزرگترین سوء استفاده تاریخ است و یکی از عوامل اصلی بحران اقتصادی است، گزارش شده است که تنها توسط یک دولت 32 تریلیون دلار دارایی کاغذی خلق شده است و برنامه¬ریزی توسعه مبتنی بر اقتصاد سرمایه¬داری، با حرکت در دایره بسته، موجب رقابت غیرسازنده و مخرب شده و در عمل شکست خورده است.دکتر احمدی نژاد اضافه کرد: در عرصه فرهنگی مکارم اخلاقی نظیر جوانمردی، پاکی، صداقت، مهربانی و فداکاری از منظر سیاستمداران حاکم بر مراکز قدرت جهانی، مفاهیمی ارتجاعی و مانع از پیشبرد اهداف تلقی می¬شود. رسماً از عدم اعتقاد به حاکمیت اخلاق در مناسبات سیاسی و اجتماعی سخن می¬گویند، فرهنگهای اصیل و بومی که حاصل قرنها تلاش و فصل مشترک زیبایی دوستی انسانها و ملتها و موجب تنوع و نشاط فرهنگی و تحرک اجتماعی جامعه جهانی است در معرض هجوم و انقراض است، با تخریب و تحقیر سازمان یافته هویت¬ها شیوه خاصی از زندگی بی هویت فردی و اجتماعی به ملت¬ها تحمیل می¬شود، خانواده که اصیل ترین کانون انسان ساز اجتماعی و مرکز خلق و پراکنش عشق و انسانیت است بسیار تضعیف شده و نقش سازنده آن رو به نابودی است، شخصیت و نقش محوری زن که موجودی آسمانی و مظهر جمال و مهربانی خداوند و ستون پایداری جامعه است با سوء استفاده برخی از صاحبان قدرت و ثروت دچار آسیب فراوان شده است و روح آدمیان مکدر و حقیقت انسانها تحقیر و منکوب شده است.رییس جمهور در تشریح اوضاع در عرصه سیاست و امنیت خاطرنشان کرد: یک جانبه¬گرایی و استاندارد چندگانه و تحمیل جنگ و ناامنی و اشغال برای نفع اقتصادی و یا بسط سلطه بر مراکز حساس جهان، عادی شده است، مسابقه تسلیحاتی و تهدید با سلاح اتمی و کشتار جمعی توسط قدرتهای مسلط امری رایج است. آزمایش تسلیحاتِ به مراتب مخرب¬تر و فوق مدرن و تهدید علنی به داشتن آن و دادن وعده آشکار کردن آن در وقت مقتضی، به ادبیات تازه¬ای برای خالی کردن دل ملت¬ها برای پذیرش دوره جدیدی از سلطه بدل شده است که تهدید ملت بزرگ ایران به حمله نظامی از سوی صهیونیست¬های بی¬فرهنگ از نمونه¬های بارز این واقعیت تلخ است.دکتر احمدی نژاد افزود: بی¬اعتمادی بر روابط بین¬المللی حاکم است و مرجع مورد اعتماد و عادلی برای رفع مناقشات وجود ندارد و حتی کسانی که هزاران بمب اتم و انواع سلاح انبار کرده¬اند احساس امنیت نمی¬کنند.رییس جمهور در ادامه سخنان خود گفت: محیط زیست که ثروت مشترک و متعلق به همه بشر و بستر تداوم حیات انسان است، به واسطه زیاده خواهی و تاخت و تاز عده¬ای بی¬مبالات و بی¬مسئولیت و عمدتاً از سرمایه¬داران جهانی، متحمل گسترده¬ترین تخریب¬ها است و در نتیجه، خشکسالی¬ و سیل¬ و زلزله¬ و انواع آلودگی،¬ حیات انسانی را به مخاطره جدی انداخته است.دکتر احمدی نژاد با بیان اینکه علیرغم برخی پیشرفتها هنوز آرزوهای فرزندان حضرت آدم(ع) محقق نگردیده است، ادامه داد: آیا کسی تصور می¬کند که ادامه نظم موجود بتواند سعادت را به جامعه بشری هدیه نماید؛ همه از وضع موجود و نظام حاکم بین¬المللی ناراضی و البته از آینده آن مأیوسند.رییس جمهور اظهار داشت: آدمیان شایسته چنین وضعی نیستند و خداوند حکیم و مهربان که همه انسانها را دوست دارد چنین وضعی را نپسندیده است. او از انسان که بالاترین مخلوق اوست خواسته است که بهترین و زیباترین زندگی همراه با عدالت و عشق و کرامت را در زمین بر پا کند، پس باید چاره¬ای اندیشید.دکتر احمدی نژاد با طرح این سوال که به راستی مسئول حوادث چه کسی و علت آن کدام است؟ تصریح کرد: عده ای تلاش میکنندکه وضع را طبیعی و خواست خدا، و ملتها را مسئول اصلی زشتی ها و ناکامی ها معرفی نمایند. اینان می گویند که این ملت ذها هستند که تبعیض و ظلم را می پذیرند، تن به دیکتاتوری و تحمیل و زیاده¬خواهی می¬دهند، تسلیم اراده¬های استکباری و توسعه طلبی ها می شوند، تحت تاثیر ترفندهای تبلیغاتیِ گروههای قدرت قرار می گیرند و بالاخره اینکه آنچه بر سر جامعه جهانی می آید نتیجه مواضع منفعلانه و سلطه پذیرانه آنان است.رییس جمهور خاطرنشان کرد: اینها استدلال کسانی است که با مقصر جلوه دادن ملت ها، اعمال مخرب و زشت اقلیت حاکم بر جهان را توجیه می¬نمایند. این¬ ادعاها حتی اگر درست می بودند نیز قطعاً و حتماً نمی توانستند توجیه کننده استمرار نظام ظالمانه بین الملل باشند، بلکه فقر و ضعف بر ملت ها تحمیل و زیاده خواهی ها گاه با فریبکاری و گاه با زور و سلاح اعمال شده و می¬شود.دکتر احمدی نژاد اضافه کرد: آنان برای توجیه اقدامات ضد بشری خود نظریه تنازع برای بقای نوع و نژاد برتر را ترویج می¬کنند، در حالی که اصولا ًو به طور معمول اکثریت دولت¬ها و توده¬های مردم عدالتخواه و در برابر حق خاضع و به دنبال کرامت و رفاه و تعامل سازنده هستند.رییس جمهور گفت: توده¬های مردم به دنبال جهان گشایی و ثروت افسانه ای نبوده اند. آنها با هم اختلاف اصولی ندارند و در حوادث تلخ تاریخ نقش تعیین کننده نداشته بلکه خود قربانی حوادث بوده¬اند.دکتر احمدی نژاد با تاکید بر اینکه باور ندارم که توده¬های مسلمان و مسیحی و یهودی، هندو و بودایی و غیره با یکدیگر مشکلی داشته باشند، افزود: آنان به راحتی با هم انس می¬گیرند و در فضای دوستی زندگی می کنند و همگی خواهان پاکی و عدالت و محبت هستند. برآیند مطالبات و گرایشات عمومی ملت¬ها همیشه مثبت و فصل مشترک آنها، تمایلات فطری و گرایش¬های زیبا و متعالی الهی- انسانی بوده است.رییس جمهور با اشاره به اینکه عامل اصلی و مسئول حوادث تلخ تاریخ و وضع ناگوار امروز، مدیریت حاکم بر جهان و مدعیان و قدرتمندان بین¬المللی دل سپرده به شیطان هستند، اظهار داشت: نظمی که ریشه در اندیشه ضد انسانی برده¬داری و استعمار قدیم و جدید دارد، مسئول فقر و فساد و جهل و تباهی و ستم و تبعیض در جای جای جهان است.دکتر احمدی نژاد با بیان اینکه مدیریت و نظم امروز حاکم بر جهان ویژگی¬هایی دارد که باید آنها را مورد توجه قرار داد، تصریح کرد: اول اینکه این نظم مبتنی بر تفکر مادی و از این رو غیر متعهد به ارزش¬های اخلاقی است، دوم اینکه بر اساس خودخواهی، فریب و کینه¬توزی و نفرت شکل گرفته¬است و سوم بر اساس درجه¬بندی انسانها، تحقیر برخی ملتها، تضییع حقوق دیگران و سلطه¬طلبی پایه¬گذاری شده است.رییس جمهور افزود: چهارمین ویژگی این نظم این است که به دنبال بسط سلطه¬گری از راه تشدید تفرقه و درگیری بین اقوام و ملل است، پنجم اینکه به دنبال ایجاد انحصار در قدرت و ثروت و علم و فناوری برای گروهی معدود است و ششم اینکه سازماندهی سیاسی در مراکز اصلی قدرت جهان، بر پایه ادبیات سلطه و غلبه بر دیگران استوار است. این مراکز همه برای کسب قدرتند و نه برای ایجاد صلح و خدمت به مردم.دکتر احمدی نژاد با طرح این سوال که آیا می شود باور کرد که عده ای برای خدمت به انسانها، صدها میلیون دلار در تبلیغات انتخاباتی هزینه نمایند، خاطرنشان کرد: به زعم احزاب بزرگ در کشورهای سرمایه داری جهانی، هزینه های انتخاباتی در واقع یک نوع سرمایه گذاری محسوب می¬شود و مردم در این کشورها مجبور به انتخاب احزاب هستند در حالی که احزاب درصد کمی از مردم را در عضویت خود دارند.رییس جمهور با بیان اینکه اراده و نظر توده های مردم، از جمله در امریکا و اروپا، در عرصه های مهم و مستمر تصمیم گیری به خصوص در سیاستهای اصلی داخلی و خارجی کمترین تأثیر را دارد، گفت: فریاد آنان به جایی نمی¬رسد، حتی اگر 99% جامعه خود را تشکیل دهند.دکتر احمدی نژاد با اشاره به اینکه ارزش های اخلاقی و انسانی قربانی کسب رأی شده و توجه به مطالبات مردم فقط به یک ابزار تبلیغاتی در زمان انتخابات مبدل شده است، هفتمین ویژگی این نظم را تبعیض آلود و بر اساس بی عدالتی بنا شدن آن عنوان کرد.رییس جمهور با طرح این سوال که چه باید کرد و راه برون رفت کدام است؟ ادامه داد: شکی نیست که جهان نیازمند اندیشه و نظم جدیدی است. نظمی که 1- انسان در آن به عنوان برترین مخلوق خداوند برخوردار از ابعاد مادی و معنوی و دارای فطرت پاک الهی که حق طلبی و عدالت خواهی از خصائص اصلی آن است، شناخته شود، 2- به جای تحقیر و درجه¬بندی انسانها و ملت ها به دنبال احیای کرامت و پذیرش حُرمت آدمیان و کمال و سعادت همگانی باشد، 3- با نگاه جهانی به دنبال صلح، امنیت پایدار و رفاه برای کل جامعه بشری باشد.دکتر احمدی نژاد در ادامه اظهار داشت: چهارمین ویژگی این نظم این است که بر مبنای اعتماد و محبت به نوع انسان و برای نزدیک کردن اندیشه ها، قلب ها و دست ها و رفع فاصله ها پایه گذاری شود و در آن حاکمان باید عاشق مردم باشند، 5- بر اساس عدالت و یکسانی همگان در برابر قانون و بر پایه استانداردی یگانه باشد، 6- مدیران حاکم بر جهان خود را خادم مردم و متعهد به آنان بدانند نه برتر از مردم و 7- مدیریت امانتی مقدس از سوی مردم در دست مدیران جهانی و نه فرصتی برای کسب ثروت و قدرت بیشتر به شمار آید.رییس جمهور با طرح این سوا که آیا چنین نظمی جز با مشارکت همگانی در مدیریت جهانی محقق می¬گردد، تصریح کرد: بدیهی است روزی که آحاد مردم و دولتها جهانی بیندیشند و با التزام به مبانی فوق نسبت به مسائل مهم بین المللی احساس مسئولیت نموده و به مشارکت فعال در تصمیم گیری ها مبادرت ورزند، آرزوها فرصت تحقق پیدا خواهند کرد.دکتر احمدی نژاد خاطرنشان کرد: با ارتقای سطح آگاهی¬ها، مطالبه مدیریت مشترک جهانی و مالاً فرصت¬های استقرار آن روز به روز بیشتر خواهد شد. امروز روز ملت¬هاست و خواست و اراده آنان تعیین کننده جهان فردا است.رییس جمهور گفت: شایسته است 1- به خداوند توکل نمائیم و با تمام توان در برابر اقلیت زیاده¬خواه بایستیم تا منزوی شوند و دست آنان از مراکز قدرت تصمیم¬ساز در تعیین سرنوشت ملتها کوتاه گردد، 2- بارش لطف و رحمت خداوند را باور و آن را در انسجام و وحدت جوامع بشری جستجو کنیم. ملت ها و دولت¬های برآمده از اراده آزاد آنان باید به توانایی های بی پایان خود مومن باشند و بدانند که با اعتماد به نفس در مبارزه با نظام ناعادلانه و دفاع از حقوق انسانی پیروزند، 3- با پافشاری بر اجرای عدالت در همه مناسبات و تقویت وحدت، دوستی و گسترش تعاملات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در قالب نهادهای مستقل و تخصصی، زمینه تحقق مدیریت مشترک جهانی را فراهم سازیم.دکتر احمدی نژاد ادامه داد: چهارم اینکه برای اصلاح ساختار سازمان ملل، بر محور منافع همگان و مصلحت جهان، تلاش مشترک و هماهنگی را سازماندهی نمائیم. توجه به این نکته بسیار ضروری است که سازمان ملل متعلق به ملت¬هاست و از این رو وجود تبعیض بین اعضاءاهانت بزرگی به ملت¬هاست. وجود تبعیض و انحصار در سازمان به هیچ صورت و در هیچ اندازه ای پذیرفتنی نخواهد بود و 5- سرانجام آنکه در تولید و ترویج ادبیات و طراحی ساختارهای لازم برای مدیریت مشترک جهانی مبتنی بر عدالت و عشق و آزادی و ضرورت استقرار آن تلاش هماهنگ و گسترده¬تری داشته باشیم.رییس جمهور با بیان اینکه مشارکت در مدیریت جهانی اساس صلح پایدار است، اظهار داشت: جنبش عدم تعهد به عنوان بزرگترین نهاد بین¬المللی بعد از مجمع عمومی ملل متحد با درک اهمیت پرداختن به موضوعیت مدیریت جهانی و با فهم عمیق نسبت به نقش مدیریت ناصحیح در بروز بحران¬ها و مشکلات موجود گسترده در جهان، شانزدهمین نشست خود در تهران را با شعار مدیریت مشترک جهانی برگزار کرد. در این نشست که با حضور بسیار فعال و پرنشاط رؤسا و نمایندگان محترم بیش از 120 کشور جهان برگزار شد بر ضرورت مشارکت جدی و مؤثر همه ملت ها در مدیریت مسائل جهانی تأکید گردید.دکتر احمدی نژاد تصریح کرد: خوشبختانه اکنون در نقطه عطف تاریخی قرار داریم. از یک سو نظام مارکسیستی دیگر از جایگاهی در دنیا برخوردار نیست و عملاً از صحنه تدبیر مدیریتی حذف گشته است و از سوی دیگر نظام سرمایه داری نیز در باتلاقی که به دست خود پدید آورده گرفتار آمده و ابتکار قابل ملاحظه¬ای برای حل مسائل مختلف اقتصادی، سیاسی، امنیتی و فرهنگی جهان ندارد و عملاً در موضع تدبیر مدیریتی به بن بست رسیده است.رییس جمهور اضافه کرد: جنبش عدم تعهد مفتخر است که یکبار دیگر بر درستی تصمیم تاریخی¬اش در نفی قطب های قدرت و طرد نظام¬های لجام گسیخته مذکور تأکید نماید. اکنون اینجانب به نمایندگی از اعضای جنبش عدم تعهد از همه کشورهای جهان دعوت می نمایم که در مسیر فراهم آوردن زمینه های مشارکت مؤثر و دخالت جدی در تصمیم سازی های جهانی، نقش فعال تری را بر عهده گیرند. ضرورت بر داشتن موانع ساختاری و تسهیل در فرآیند مشارکت همگانی بیش از هر زمان دیگری احساس می شود.دکتر احمدی نژاد با تصریح به اینکه امروز سازمان ملل اکنون از کارآیی لازم برخوردار نیست و ادامه این روند، یعنی کاهش امید به ساختار جهانی برای دفاع از حقوق ملت¬ها، خاطرنشان کرد: ادامه این روند می تواند تعامل بین¬المللی و روحیه همکاری جمعی جهانی را به موازات نزول جایگاه سازمان ملل با خدشه اساسی مواجه سازد.رییس جمهور گفت: سازمان ملل که با هدف توسعه عدالت و احقاق حقوق همگانی تأسیس شده است، در عمل خود گرفتار تبعیض شده و راه اعمال ظلم معدودی از کشورها را بر قاطبه جهانی گشوده و عملاً به ناکارآمدی خود دامن زده است. وجود امتیاز وتو و انحصار قدرت در شورای امنیت به تضییق در امکان اعمال حق و دفاع از حقوق ملت¬ها انجامیده است.دکتر احمدی نژاد با بیان اینکه موضوع اصلاح ساختار چنانکه ذکر آن رفت نیاز مهمی است که بارها از سوی نمایندگان ملت ها بر آن تأکید شده، اما به اجرا گذارده نشده است، افزود: اینجانب از اعضای محترم مجمع عمومی و از جناب آقای دبیرکل و همکارانشان مصرانه می خواهم تا موضوع اصلاحات را به شکل جدی در دستور قرار دهند و سازوکار مناسبی را برای عملیاتی کردن آن تعیین نمایند.رییس جمهور با اشاره به اینکه جنبش عدم تعهد آمادگی دارد تا سازمان ملل را در این امر خطیر یاری رساند، اظهار داشت: استقرار صلح و امنیت پایدار و زندگی سعادتمند برای همه بشریت، گرچه یک ماموریت بزرگ و تاریخی، اما شدنی است. خداوند مهربان ما را در انجام آن تنها نگذاشته و آن را حتمی¬الوقوع داشته است چرا که خلاف آن نقض حکمت است.دکتر احمدی نژاد اضافه کرد: خداوند وعده داده است که مردی از جنس مهربانی، عاشق مردم و عدالت گستر مطلق و انسان کامل حضرت مهدی(عج) به همراه حضرت مسیح (ع) و صالحان می¬آید و با بهره¬گیری از ظرفیت¬های وجودی مردان و زنانِ شایسته همه ملت¬ها، تأکید می¬کنم با بهره¬گیری ازظرفیت های وجودی مردان و زنانِ شایسته همه ملتها جامعه بشری را در رسیدن به آرمان های با شکوه و جاودانه اش راهبری خواهد کرد.رییس جمهور تصریح کرد: ظهور منجی آغازی دیگر، تولدی دوباره و زنده شدن مجدد است. آغاز استقرار صلح و امنیت پایدار و زندگی واقعی است. آمدن او پایان ظلم، بداخلاقی، فقر و تبعیض و آغاز عدالت و عشق و همدلی است؛ او می¬آید تا دوران شکوفایی حقیقی انسان و نشاط و شادمانی واقعی و پایدار آغاز شود.رییس جمهور ادامه داد: مهدی موعود (عج) می آید تا بازدودن پرده های جهل، خرافه و تعصب و گشودن دروازه های علم و آگاهی، دنیایی سرشار از دانایی بر پا کند و زمینه مشارکت فعال و سازنده همگانی را در مدیریت جهانی فراهم سازد. او می آید تا مهربانی و امید و آزادی و کرامت را به همه انسانها هدیه کند، تا آدمیان طعم دلپذیر انسان بودن و شهد شیرین با انسان زیستن را تجربه کنند،تا ˈدست ها به گرمی در همˈ و ˈقلب ها سرشار از عشق با همˈ و ˈاندیشه ها پاک و هماهنگ بر همˈ ، در خدمت امنیت، رفاه و سعادت جامعه بشری درآید و می آید تا همه فرزندان سیاه، سفید، سرخ و زرد حضرت آدم (ع) را از پس یک تاریخ جدایی و فراق به خانه برگرداند و کامشان را به وصال جاودانه شیرین سازد.دکتر احمدی نژاد خاطرنشان کرد: ظهور منجی و مسیح و یاران صالح جهانی آنان نه از طریق جنگ و زور بلکه از مسیر بیداری اندیشه و توسعه مهر در همگان، آینده همیشه روشن بشر را با طلوع خورشید پرفروغ و بی غروب آگاهی و آزادی رقم خواهد زد و در تن سرد و یخ زده جهان شور خواهد ریخت. او بهار را به جان آدمیت و جهان بشریت هدیه خواهد کرد، او خود بهار است و با آمدنش به زمستانِ وجودِ بشرِ در ˈ زنجیر جهل، فقر و جنگˈ پایان می بخشد و فصل شکفتن و شکوه انسان را فریاد می زند.رییس جمهور گفت: اکنون میتوان رایحه خوش و نسیم روح انگیز بهار انسانها را حس کرد. بهاری که در آغاز آن هستیم اختصاص به نژاد، قوم، ملت و منطقه خاصی ندارد و به زودی همه سرزمین ها را در آسیا، اروپا، افریقا و امریکا فرا خواهد گرفت.دکتر احمدی نژاد تاکید کرد: او بهار همه عدالت طلبان، آزادی خواهان و پیروان انبیاء الهی است. او بهار انسان است و خرمی دوران. بیائیم همه با هم در مسیر آمدنش با همدلی و همکاری و ایجاد سازوکارهای وحدت آفرین و آرامش بخش راه بگشائیم و از فیض وجودش جانهایِ تشنه بشریت را سیراب کنیم.
زنده باد بهار، زنده باد بهار و باز هم زنده باد بهار.
کد خبر: ۱۰۱۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۷/۰۵
اوای دنا:طی حکمی از سوی تقوی رئیس جهاد کشاوری شهرستان کهگیلویه ، علی شریعتی بعنوان رئیس جهاد کشاورزی بخش لنده منصوب شد.
علی شریعتی از کارکنان جهاد کشاورزی و ساکن لنده می باشد.
پبش از این سید احمد پیروزی عهده دار این مسولیت بوده است.
سایت تحلیلی خبری اوای دنا ضمن تقدیر از فعالیتهای اقای پیروزی برای اقای شریعتی آرزوی موفقیت می نماید.
کد خبر: ۹۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۶/۰۲
اوای دنا-علیرضا سعیدآبادی:از هنگامي كه دولت هاي امروزي شكل گرفته اند اين سوال همواره مطرح بوده كه ملت ها چه سهمي در سياست كشورها دارند؟در دنیای معاصر، هر دولتي حتي دولت هاي اقتدارگرا نیز سعي مي كنند سياست هاي خود را به نام ملت ها معرفي و پيگيري كنند و به تمامي رفتارهای خود چهره مردمي بدهند ولی اين در اصل موضوع فرق زيادي ايجاد نمي كند.تفاوت بين نظام هاي مردم سالار و نظام هاي اقتدارگرا بسیار عمیق و بنيادي است.
جهان سوم از تجارب مدني در كشورهاي توسعه يافته بيشتر از اصل دمكراسي اكثريت آن هم از راه همه پرسی عمومی پیروی می کند.در حالی که حوزه سیاست مجموعه ای از متغیرهای بهم پیوسته است که ملت ها را امروزه از یکدیگر متمایز می سازد.
قانون اساسی،ساز و کارهای رای گیری،آیین های دادرسی،پارلمان،مطبوعات آزاد،احزاب و تشكل هاي سياسي،افکار عمومی،نخبگان فكري و دانشگاهي پرسشگر،جامعه مدنی،گروه هاي فرهنگي و اجتماعي،حقوق قومیت ها و اقليت ها،جامعه مدنی،نهادهاي ويژه نظارتي و شهروندانی مسئول و وفادار در هر جامعه و کارکرد و ميزان اثرگذاري هر كدام در رابطه بين حكومت كنندگان و حكومت شوندگان از اهميت فوق العاده اي برخوردار هستند.
اين ها هر اندازه در جامعه اثرگذارتر و نهادینه شده تر باشند راه هاي رسوب قدرت و خودكامگي تنگ تر خواهند شد.شاید در اظهارنظرهاي سياسيون عبارت هايي از اين دست را زياد شنيده باشيد «مردم آمريكا با ایران مشكلي ندارند مقصر اصلي دولتمردان آمريكایی هستند»،« وجود دولت فراگیر در عراق به نفع مردم و و ملت های منطقه است»،يا جملاتي مانند«دولت افغانستان نماينده تمامي اقوام افغاني است»،«مردم مسلمان چچن در برابر روسيه از حق تعيين سرنوشت برخوردار بوده اند؟»،و یا این که«غربی ها به حقوق ملت فلسطین احترام نمی گذارند.»تفاوت واژگان دولت،ملت و مردم در این عبارت ها چیست؟از عهدنامه وستفالي در اروپا،دولت-ملت هاي امروزي برپايه چهار مؤلفه سرزمين،مردم،حكومت و حاكميت شکل گرفته و سه دوره را هم پشت سرگذارده اند.اول؛دوره كلاسيك كه در آن شكل ابتدايي و سنتي بر تمامي پديده ها و روابط سياسي حاكم بوده است.دوم؛دوره مدرن و مدرنيته كه با عقلانيت سياسي،نهادينه شدن حوزه سياست و رشد نهادهاي مدني همراه شده است.
در اين دوره است که حكومت ها به تدريج ياد مي گيرند و سعي مي كنند به خواست مردم احترام بگذارند و خود را نماينده ملت ها معرفي كنند.سوم؛دوره فرامدرن كه با محدود شدن دولت ها و نقش روزافزون افكار عمومي در سرنوشت جامعه و غلبه راهبردهاي ارتباطي بر سياست هاي محافظه كارانه سبب شده زندگي انسان ها در يك دنياي شيشه اي و شفاف قرار گيرد.
زمانه ما،عصر غلبه اطلاعات و ارتباطات بر تمامی شئون زندگی فردی و اجتماعی بشر است.در این شرایط،جامعه هراندازه از ظرفيت ها و قابليت هاي بيشتري برخوردار باشد مي تواند بر سرنوشت و آينده سياسي،اقتصادي و فرهنگي خود تاثير بيشتري بگذارد.نارضايتي مردم آمريكا از عملكرد اقتصادي دولت اوباما باعث شد تا جمهوري خواهان با پيروزي در انتخابات ميان دوره اي بخشي از قدرت دمكرات ها را بدست آورند و به انتخابات رياست جمهوري آينده اميدوارانه تر نگاه كنند.دولت اقتدارگراي چين مدل دیگر در روابط بین الملل و نمونه شرقي توسعه و توسعه يافتگي در جهان معاصر به شمار می رود.
مردم در چين به دولتمردان خود اعتماد كامل دارند و با انضباط و انسجام اجتماعي بسيار بالا از سياست رهبران جامعه پيروي مي كنند و آن را در فعالیت های روزمره به اجرا در می آورند.اصولاً،کیفیت و انگيزه نیروی انسانی يكي از مهم ترين دلايل توسعه در كشورهاي شرق آسيا است و حتی بسيار مهم تر از رشد غول آسای سرمايه گذاري خارجي در این کشورها محسوب می شود.ملت ها بواسطه هويت ملي و میزان افتخارات و ناکامی های خود در ادوار گذشته دارای شناسنامه ای هستند و هویت برجسته یا ناپیدایی دارند و چه بسيارند ملت هايي كه در سراشيبي سقوط قرار گرفته و دچار زوال و نیستی شده و امروزه فقط آثارشان در تاريخ قابل مشاهده است.هویت ملی شناسنامه هر ملتی است.هندی ها به تصوف و تقدیرگرایی معروف اند،آلمانی ها به سخت کوشی شهره هستند،انگلیسی ها مردمانی منظم اند،روس ها دارای ناسیونالیسم قوی هستند،ژاپنی ها ملتی بهره ورند،فرانسوی ها ملیت و ادبیات برجسته ای دارند،چینی ها انضباط اجتماعی بالایی دارند،مصری ها مردمی با تمدن غنی و چندهزار ساله اند،ایتالیایی ها دارای فرهنگ کهن و باشکوهی هستند و ایرانی ها نیز یکی از غنی ترین تمدن های بشری را دارند.
ملتی به نام ایران که تمدن ساز است و زمانی نیمی از جهان را رهبری می کرد در تکامل فرایند دولت-ملت سازی ده ها سال زودتر از سایر ملت ها نهضت مشروطه خواهی را پدید آورد و چهار دهه قبل با انقلاب اسلامی آن را به نتیجه رساند و نظام بین الملل و روابط حاکم بر جهان را به شدت تحت تاثیر خود قرار داد.الگوی توسعه اسلامی ایرانی سهم بسیار ارزنده ای در پیشرفت فرهنگ جهانی و علوم بشری داشته و نمی تواند و نباید ویژگی های ذاتی و تاریخ ساز خود را به فراموشی بسپارد بویژه در شرایط نوین نظام بین الملل که بیداری ملت ها مرهون انقلاب اسلامی ملت ما در سال 57 و مقاومت جانانه در 8 سال دفاع مقدس است.جهش ملت ایران بعد از هر دوره رکود فرهنگی بسیار تحول آفرین است.پارادوکس فرهنگ اقتصاد نفتی و فرهنگ تمدن ساز ملت ما در دولت های یازدهم و دوازدهم به نفع فرهنگ اسلامی ایرانی باید حل شود.عافیت طلبی برآمده از فرهنگ نفتی و دولتی که بیشتر ناشی از ده ها سال برنامه ریزی های متفاوت پنج ساله توسعه،بودجه بندی های سالانه نفتی و نوسانات شدید اقتصادی کشورمان در عرصه های بین المللی بوده است در برابر تحول آفرینی ملت ما دارای ریشه نیست و موقتی و گذرا بوده و با عزم و اراده ملی به پایان این راه خواهد رسید.به نظر من لازمه عبور از مدل دولت رانتی و رهایی از اتکای مطلق و وابستگی کامل بودجه کشور به درآمد حاصل از فروش مواد خام و ثروت های خدادادی،استفاده درست و همه جانبه از ظرفیت های فرهنگ تمدن ساز اسلامی ایرانی با تمامی اجزای هویت ساز آن و در افق برنامه ريزي هاي میان مدت و بلندمدت و به تعبیر من افق"ایران1900"است.این دولت ها هستند که از شناسنامه ملت ها استفاده می کنند و باید این کار را هم به درستی انجام دهند.نادیده انگاری عناصر هویت ساز و شناسنامه ملی یک کشور و عدم توجه برنامه ريزان به آن آثار جبران ناپذیری در آينده ببار خواهد آورد و متاسفانه در گذشته بسیاری از ملت های جهان سومی کم یا زیاد قربانی سیاست ها شده اند.گرچه پس از قرن ها رقابت سنتی،پاردایم آرمان گرایی در روابط بین الملل و ایجاد روابط بین ملت ها در مواجهه با پارادیم واقع گرایی و روابط بین دولت ها امروزه با بیداری ملت ها بر علیه نظام سلطه بنظر می رسد وارد عرصه هماوردی جدیدی شده است.من در این شرایط پیچیده و با هدف هم گرایی کامل دولت و ملت و با شعار دولت یازدهم:ایران؛سرزمین ثبات براي پذيرش مسووليت دولت آينده خود را به ملت پيشنهاد کرده ام و درصورت تفسير موسع شوراي محترم نگهبان قانون اساسي درباره رجل سياسي و خود مصمم تر از تمامي كانديداها در زمان ثبت نام وارد اين عرصه خواهم شد.من معتقدم برای شناخت گروه ها و نامزدهای دولت یازدهم،نظام سياسي و قانون اساسي و منافع ملي بهترین شاخص های ممکن هستند.اول،نظام سياسي جمهوري اسلامي ايران كه در مباني با ويژگي هاي يك نظام مترقی ولايي و دربرابر ساير نظام هاي رايج سياسي مبتني بر روح مردم سالاري ديني و اصل تفكيك قوا و نزديكي به الگوي نظام هاي رياستي است و دوم،قانون اساسي با محتواي روشن و استنادات محكم و سوم منافع ملي كه ستاره راهنماي اقدامات هر كشوري در عرصه هاي بين المللي است كه هر سه شاخص هاي مناسبي براي فعالان سياسي هستند كه ايشان مي توانند از آنها پيروي كنند و راه را از بيراهه تشخيص دهند و مردم بوسیله آنها می توانند ایشان را بشناسند و كانديداهاي رياست جمهوري آينده بويژه من دقيقاً از اين مدل و جزييات آن که در مناظره ها ارایه خواهم کرد مي توانیم براي جلب آگاهانه نظر مردم استفاده كنیم.آري،روي سخن من براساس رهنمود مقام معظم رهبری و با یک رویکرد اصول گرایی اصلاح طلبانه مستقل ها هستند و مي خواهم به تقاضاهاي باقي مانده از سال ها رقابت سنتي اصول گراها و اصلاح طلب ها پاسخ دهم.به عقيده من،هركسي كه مستقل از كانون هاي قدرت و ثروت بتواند با ايده ها و افكار ارزنده تر و برنامه ريزي هاي مناسب تر از ظرفيت هاي موجود جامعه در تمامي اقشار و زيبايي ها و وجوه خاص و مشترك اصول گرايي و اصلاح طلبي در كشورمان استفاده كند با اقبال بيشتري مواجه خواهد شد.اصول گرايي و اصلاح طلبي با ورود جريان سوم كه مستقل و توازن دهنده است پويا و كارآمدتر خواهد شد.من به سهم خود در انتخابات رياست جمهوري يازدهم مي خواهم اين مدل را با شعار:"دستان خالي اما توانمند و قلبي لبريز از نيروهاي دروني و انرژي هاي معنوي و ذهني سرشار از افكار و برنامه ها و آرزوهاي بزرگ براي مردم ايران اسلامي كه قطع به يقين همگي نيز دست يافتني هستند."به شهروندان ايراني ارايه دهم.در مدل من و شعار آن،مردم و بويژه جوانان با انگيزه تر به آينده مي نگرند چون مي بينند كه فردي بدون برخورداري از امتياز و موقعيت هاي بالاي سياسي آمده و مي خواهد در سرنوشت كشورش نقش راهبردي و پيچيده ايفا كند.
من معتقدم در خلا موجود احزاب دائمي،فراگير،حرفه اي و كارآمد رسانه ها نقش پيشتازي فعالان سياسي را در صحنه هاي كلان جامعه بعهده دارند و نقش مکمل احزاب را می توانند به خوبي ایفا كنند.هرچند طبق تقسيم بندي هاي رايج،مطبوعات ركن چهارم و احزاب ركن دوم دمكراسي اند اما اين تقدم و تاخر هميشگي نيست و شايد از اين رهگذر،يك الگوي بومي در كشور ما شكل گرفته باشد.رسانه ها با توجه به سطح تماس وسيع با نيروهاي فكري جامعه از عمق تحليلي بيشتري نسبت به گروه هاي سياسي در حال حاضر برخوردارند.
رسانه هاي عمده اعم از خبرگزاري ها،مطبوعات،سايت ها و شبكه هاي خبري مي توانند الگوسازي ها و شخصيت سازي هاي درخوري براي جامعه داشته باشند و از شخصيت زدگي دوري كنند و در سايه بازی های سياسي قرار نگيرند تا بتوانند شخصيت هاي جديد و ايده هاي بزرگ را به جامعه معرفي كنند.من معتقدم ايده ها و آثاري كه در ذهن شهروندان خلق مي شوند بايد در نشريات،خبرگزاري ها،سايت ها و شبكه هاي خبري پرورش يافته و افكار عمومي از طريق آنها ايده هاي ناب و شخصيت هاي جديد را بشناسند.
رييس جمهور آينده ما خالق آثار و ايده هاي بزرگ براي ملت است و اين يكي از شاخص هاي كليدي همپاي شاخص وفاداري صددرصد به نظام سياسي،مردم،حكومت،اصول و ارزش هاي ملي است.افكار و ايده هاي ارزنده و اراده هاي بزرگ شهروندان بايد به كمك ابزار رسانه همانند ساير آثار در حوزه هاي تئاتر،سينما،هنرهاي تجسمي و عرصه هاي فرهنگي و اجتماعي آشكارا و تمام قد روي صحنه بروند و در معرض ديد عموم قرار بگيرند و حتي گستره هاي ملي را مي توانند درنوردند و براي ساير جوامع الگوساز باشند.اگر بيصدا بمانند خداي ناكرده تاييدي بر بي صدايي رسانه در كشور است و اين مناسب حال جامعه اسلامي ما با 75 ميليون شهروند و سرمايه انساني و روياها و آرزوهاي بزرگ ملي ايشان نيست.شايان ذكر است كه وي به عنوان كانديداي مردم تهران و چهره رسانه اي آشنا در سال هاي اخير و مدير مسئول سه نشريه در سال هاي گذشته در گفت و گوهاي خود با تعدادي از شهروندان در روزهاي تبليغات انتخابات نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي،هدف خود را با پشتوانه سال ها تجربه حرفه اي در حوزه هاي رسانه و ارايه ده ها اثر و ايده و انتشار آنها در روزنامه ها و سايت هاي مرجع كشور در سال هاي اخير و صنعت و مسائل موجود در روابط كارفرمايي-كارگري،روابط بين الملل با گرايش استراتژي جمهوري اسلامي ايران،آموزش و پرورش و رويكرد آموزش هاي نوين در نظام آموزشي كشور و فرهنگ و ارشاد اسلامي با فعاليت چندساله در بخش هاي روابط عمومي و آموزشي اين وزارتخانه در سطوح كارشناسي و مديريتي و ستادي و پس از رسيدن به اين جامعيت فكري،كانديداتوري مردم تهران در انتخابات اخير مجلس شوراي اسلامي و درصورت اقبال مردم و عنايت ويژه شوراي محترم نگهبان قانون اساسي در تفسير رجل سياسي و خود،انتخابات رياست جمهوري يازدهم بيان كرده است.ضمناً سخنان و افكارش در پنج شش ماه اخير تحت عناوين"وانتخاباتي كه گذشت؟"،"برنده و بازنده سوال از رييس جمهور كيست؟"،"فرهنگ سياسي ايرانيان و مسئله شناخت"،"فرهنگ برندسازي در ايران"،"انتخابات سال 88 شبيه 76 نبود!"،"مطبوعات،رسانه هاي مجازي و حوزه سياست در ايران"،"اول اصول گرايي،بعد اصلاحات؟"،"هر كه با ما نيست،برماست!"،"بيداري اسلامي و آينده ايراني"،"مدل شهردار-رييس جمهور هميشگي نيست!"،"چشم انداز يازدهم:ايران؛سرزمين ثبات"،" درك تحول مفهوم استراتژي پس از انقلاب اسلامي براي شناخت كانديداهاي رياست جمهوري يازدهم اهميت راهبردي دارد" ،"مرجعيت ديني الگوي ما سياستمداران ايراني"،"سوال از نامزدهاي احتمالي رياست جمهوري آينده:نگاه دولت يازدهم به مسئله الگوي ثابت توسعه در كشور چيست؟"،"مجلس در راس امور است نه قوا!"،"معماي دوراهي و حوزه سياست در ايران"،"بهترين نمايندگان ملت"،"برد و باخت نامزدها و راز بقاي سياسي"،"رسانه ها و سياستمداران خوب و بد"و"دولت یازدهم و روش شناسی مهندسی فرهنگی"علاوه بر ده ها ايده و اثر منتشر شده در سال هاي 80 در روزنامه ها،خبرگزاري ها و سايت هاي مرجع كشور قابل مطالعه است.
کد خبر: ۸۶۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۴/۲۴
اوای دنا:سرمربی پرتغالی پرسپولیس گفت: «من قول میدهم که پرسپولیس دوازدهم جدول نشود و قول بیشتر از این نمیدهم.»
مانوئل در پاسخ به این پرسش که صبر مدیران ایرانی کم است و اگر نتیجه نگیرد ممکن است او را کنار بگذارند و آیا در چنین شرایطی قول قهرمانی میدهد یا خیر و همچنین در پاسخ به این سؤال که گفته میشود رابطه خوبی با کیروش سرمربی تیم ملی ندارد اظهار داشت: «اجازه بدهید در مورد تیم ملی هیچ حرفی نزنیم و فقط در مورد پرسپولیس صحبت کنیم. من هیچ موقع در مصر قول قهرمانی نداده بودم و فقط به آنها قول دادم هر آنچه در توان دارم به اجرا بگذارم. من در خاورمیانه و آفریقا مربی بودهام و میدانم که مسئولیتم سنگین است. اما کار من این است که تیم بسازم. سال اولی که در مصر بودم عنوانی به دست نیاوردهام اما در آینده توانستیم پس از 14 سال قهرمان آفریقا شویم و سوپرجام آفریقا را هم کسب کنیم.»
وی افزود: «این مشخص است که مدیران صبر کردند و ثواب حوصله خود را گرفتند. ما در طول 8 سال مقام به دست آوردیم. به هر صورت هر گاه تیم باخت بیاورد مدیران حوصله نمیکنند، فوتبال همین است و هر موقع برد حاصل میشود مدیران با حوصله میشوند.»
سرمربی سرخپوشان تاکید کرد: «وقتی من جرأت به خرج دادهام و در چنین شرایطی بله گفتهام باید به پایش بایستم و البته این حق را داشته باشم که با توجه به این شرایط همه انتظار، صبر و حوصله داشته باشند. من قول میدهم که پرسپولیس دوازدهم جدول نشود و قول بیشتر از این نمیدهم.»
به گزارش جام نیوز وی در پاسخ به این سؤال که از دربی پایتخت شناخت دارد و گفته میشود او در دربیها همیشه برنده است عنوان کرد: «در خیلی از کشورها بردن دربی وزن دیگری دارد و حتی پیروزی در دربی از لیگ مهمتر است. ولی برای ما اصل کار یعنی بردن لیگ مهم است. من در کشورهای پرتغال، مصر، عربستان، چند بار دربی را بردهام در پرتغال در یک دربی 7 بر یک به پیروزی رسیدم که یک برد تاریخی شد. در مصر نیز در یک دربی 6 بر یک بردیم که این دربی هم تاریخی شد.»
سرمربی پرسپولیس افزود: «در عربستان سعودی در سه دربی به دو تساوی و یک برد رسیدم. امیدوارم در اینجا هم چنین نتایجی تکرار شود ولی میدانیم که در لیگ 34 بازی انجام میدهیم اگر این دو دربی را کم کنیم بقیه بازیها را باید ببریم. ما انتظار داریم وقتی به پایان لیگ میرسیم نتایج و امتیازهای لازم را کسب کرده باشیم. البته میدانیم که دربی توجه جامعه را جلب میکند و هیجان آن قابل قیاس نیست. هفته ششم اولین دربی برگزار میشود و من امیدوارم آن موقع پرسپولیس در شرایط خوبی باشد تا هم بتوانیم بازی خوبی انجام دهیم و هم ببریم.»
کد خبر: ۸۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۴/۱۷
اوای دنا: صبح امروز با حضور اقشار مختلف مردم و جمعی ازخانوادهای معظم شهدا و ایثارگران و تعدادی از روحانیون، دفتر نماینده مردم بویراحمد و دنا افتتاح شد.در این مراسم حاج زارع نماینده بویراحمد و دنا در سخنانی گفت: پیروزی هنگامی حاصل میشود که بتوان خواستههای مردمی را برآورده کرد.وی با بیان اینکه موفقیت در انتخابات به معنای پیروزی واقعی نیست، تصریح کرد: پیروزی حقیقی هنگامی حاصل میشود که بتوانیم مشکلات مردم را با همت و کار و تلاش مضاعف به حداقل خود برسانیم.به گزارش خبرنگار اوای دنا ،این نماینده مجلس شورای اسلامی گفت: انتخابات تمام شد و اکنون کسی نمیتواند بگوید نماینده من بلکه ما نماینده همه مردم بویراحمد و دنا هستیم.زارعی ادامه داد: مرزبندیهای قومی و سیاسی برای خدمت به مردم جایگاهی در نزد ما ندارد و دفتر نماینده بویراحمد و دنا محل رسیدگی به کارهای مردم این دو شهرستان است.
کد خبر: ۸۰۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۲۹
اوای دنا-علیرضا سعیدآبادي : اصول و ارزش هاي ملي زيربناي هر جامعه اي است.سنگ محك و معيار خوبي ها و بدي هاست.پيش نياز اصلاحات است.اگر اصول نباشد اصلاح طلبي بدون جهت و هدف خواهد بود.مگر مي شود اصلاحات را بدون پايبندي به اصول و زيربناهاي فكري و ارزشي محكم پيگيري كرد.پاي اصلاحات وقتي به ميان مي آيد كه از اصول زاويه گرفته باشيم.راز دستيابي به خوشبختي و سعادت مردم،نزديك سازي جامعه به اصولي است كه شهروندان و سرآمدان با اجماع نسبي براي خود مشخص و ترسيم ساخته اند.
پس تفاوت در چيست؟اگر اين دو،يكي هستند اينهمه اختلاف در جامعه ما براي چيست؟درك بخشي از نخبگان سياسي ما در سال هاي 84-76 كه تعداد محدودي از آنان نيز متاثر از نظريه پردازي هاي متفكران غربي بوده اند براين بوده است كه مردم بايد از نحله هاي فكري متفاوتي پيروي كنند و آنها لزوماً داراي اصول و باورهاي مشترك و منطبق بر يكديگر هم نيستند و مي توانند از صراط هاي مستقيم و درسايه سار انديشه هاي گوناگون به كشورشان و آينده خود و ديگران فكر كنند.مطابق اين ديدگاه اگر مردم به اصول مشترك پايبند باشند اين با روح آزادانديشي و با رهيافت دمكراسي ناسازگار خواهد بود.
در فرهنگ سياسي كه در سال هاي اخير در كشورمان پديد آمده گويا اين گونه بين نيروهاي سياسي تقسيم كار شده كه اصول گراها بايد بيشتر به اصول مشترك در جامعه پايبند باشند و در مقابل اصلاح طلب ها نيز راه هاي متفاوت و گوناگون را مي توانند براي جامعه ايراني تجويز كنند.
سوال اين است در صورتي كه مباني ارزشي جامعه ايراني با تركيبي از فرهنگ چند هزار ساله و تمدن اسلامي و خواسته هاي دوره مشروطه و پيشرفت هاي پس از انقلاب اسلامي به عنوان اصول موضوعه پذيرفته شوند آيا به اصول مشتركي كه همه ايرانيان آن را قبول داشته باشند و از آن پيروي كنند خواهيم رسيد؟نقش نخبگان و اجماعي كه در ارايه اين شناخت بايد داشته باشند بسيار تعيين كننده است.
شما فكر مي كنيد اصول گراها و اصلاح طلب ها مانتاليته و ذهنيت هاي متفاوتي دارند يا فقط در كاركردهاي نظام سياسي داراي سليقه هاي منحصر بفردي هستند؟تاكيد اصلاح طلب ها بر دمكراسي خواهي و چهار ركن؛قانون اساسي،احزاب،پارلمان و مطبوعات و تعريف خاصي كه از ولايت فقيه و دين حداقلي ارايه مي كنند در برابر تعريف موسع اصول گراها از ولايت مطلقه فقيه و دين حداكثري از نقاط بحث برانگيز است.
اما نظر سوم در اينجا اين است كه ولايت فقيه با قيد مطلقه يا بدون آن و دين چه حداكثري و يا حداقلي داراي اصول مشتركي هستند كه وقتي درچارچوب منافع ملي تعريف شوند ديگر اختلاف بنيادي باقي نمي ماند.فعالان سياسي اگر درك درستي از واقعيات اساسي جامعه خود نداشته باشند و كنش گري هاي شان همراه با بصيرت نباشد مي شود تكرار بخشي از همان جريان روشنفكري كه نتوانست تحولات عظيم دوره مشروطه را بدرستي درك و هدايت كند و بين خواسته ها و نيازهاي مردم و زندگي به سبك اروپايي ها دومي را انتخاب كرد و اين خود،دوگانگي در ارزش هاي ايراني را در آن زمان بوجود آورد و ازاين رو،ظرفيت هاي بالاي نهضت مشروطه براي ده ها سال تا زمان پيروزي انقلاب اسلامي بي نتيجه ماند.
شكي نيست كه اگر نظام سياسي به وظايف خود درست عمل نكند همانند هر سيستم و سامانه اي يا اشكال در ورودي ها و منابع بوده يا خروجي ها و اقدامات و يا نحوه پردازش و هماهنگي با محيط داخلي و خارجي و يا در عدم ارايه بازخورد صحيح و به موقع يا خطاي انساني باعث بهم ريختگي بوده و يا موانع ساختاري و اشكالات نرم افزاري و سخت افزاري و نظاير اينها.
در اين كه اصلاحات،اول است يا اصول گرايي نمي توان مرز مشخصي را ترسيم كرد.انقلاب اسلامي خود يك اصلاحات بزرگ بود.ولي شايد گفته شود انقلاب،اول اصولي را بنا نهاد بعد به پيروزي رسيد.كنش و واكنش گروه هاي سياسي يكي از مصاديق بارز هماوردي در عرصه تفكرات كلان جامعه بشمار مي روند.يكي از اين مقاطع مهم براي شكل گيري رقابت هاي حرفه اي در بين احزاب و تشكل هاي سياسي،انشعاب مجمع روحانيون مبارز از جامعه روحانيت مبارز در سال 1366 است كه از طريق آن دو جريان اصلاح طلبي و اصول گرايي در كشور به كار حزبي منسجم تري در برابر
يكديگر روي آوردند.اصول گرايي،زيربنا و اصلاح طلبي،روبنا يا عكس آن درست است؟ برپايه آنچه گفته شد من معتقدم هردو زيربناي تفكرات سياسي جامعه هستند.اصول گرايي و اصلاح طلبي دوروي يك سكه اند و يا نه بهتر از آن دو روي چهره ژانوس اند كه يكي بدون ديگري معنا و مفهوم كاملي ندارد.آنجا كه ساختارهاي سياسي،فرهنگي،اقتصادي و اجتماعي بدرستي كار مي كنند اصول گرايان دارند به خوبي وظايف خود را انجام مي دهند و بر كاركردهاي نظام سياسي نظارت دارند.اما وقتي كه شاهد ضعف هاي ساختاري باشيم پاي اصلاحات به ميان مي آيد.پس مي بينيم كه اين دو پارادايم غالب در جامعه ما در صورت ايفاي نقش مناسب،مكمل يكديگرند.البته فعاليت همزمان اصول گرايي و اصلاح طلبي به تمرين و تقسيم كار نياز دارد و تابع راي مردم و دست به دست شدن شوراي شهر،مجلس و دولت است.اما از آنجا كه در صحنه هاي واقعي،برخوردهاي حذفي اجتناب ناپذير بوده است من عقيده دارم شكل گيري جريان سوم با جمعي از نيروهاي خودي و مستقل مي تواند در آينده توازن دهنده باشد و جامعه از بركات فعاليت قانوني و هدفمند آن بهره مند شود.
شايد اين نوشته اين گونه نقد شود كه در غرب اصول و سبك خاصي از زندگي وجود دارد.فرهنگ ليبرال دمكراسي،سرمايه بشري به طور عام و جز اصول مشترك مردم آنجا به طور خاص است.اصول گرايي فقط مختص جوامع ايدئولژيك نيست.ارجاع جوامع غربي به اصول ثابت دمكراسي شايد درست مانند اين گزاره باشد كه مي گويد:"در جهان غير از اين گزاره همه چيز در حال تغيير است."
همانگونه كه گزاره يادشده دچار پارادوكس و تناقض است ثابت و لايتغير بودن اصول دمكراسي در غرب نيز بي اشكال نيست.ظرفيت مكتب دمكراسي براي رهبري تحول در جهان درست به اندازه توانايي ها و محدوديت هاي انسان و افق هاي اين دنيايي است.
از ته چاه افلاطوني به بيرون نگريستن محدوديت هاي خود را دارد.رهيافت هاي انساني وقتي با سنجه ها و آموزه هاي ديني همراه مي شوند به مرزهاي دست نيافتني براي بشريت خواهند رسيد.
شايان ذكر است كه وي به عنوان كانديداي مردم تهران و چهره رسانه اي آشنا در سال هاي اخير و مدير مسئول سه نشريه در سال هاي گذشته در گفت و گوهاي خود با تعدادي از شهروندان در روزهاي تبليغات انتخابات نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي،هدف خود را با پشتوانه سال ها تجربه حرفه اي در حوزه هاي رسانه و ارايه ده ها اثر و ايده و انتشار آنها در روزنامه ها و سايت هاي مرجع كشور در سال هاي اخير و صنعت و مسائل موجود در روابط كارفرمايي-كارگري،روابط بين الملل با گرايش استراتژي جمهوري اسلامي ايران،آموزش و پرورش و رويكرد آموزش هاي نوين در نظام آموزشي كشور و فرهنگ و ارشاد اسلامي با فعاليت چندساله در بخش هاي روابط عمومي و آموزشي اين وزارتخانه در سطوح كارشناسي و مديريتي و ستادي و پس از رسيدن به اين جامعيت فكري،كانديداتوري مردم تهران در انتخابات اخير مجلس شوراي اسلامي و درصورت اقبال مردم و عنايت ويژه شوراي محترم نگهبان قانون اساسي در تفسير رجل سياسي و خود،انتخابات رياست جمهوري يازدهم بيان كرده است.ضمناً سخنان و افكارش در دو سه ماه اخير تحت عناوين"وانتخاباتي كه گذشت؟"،"برنده و بازنده سوال از رييس جمهور كيست؟"،"فرهنگ سياسي ايرانيان و مسئله شناخت"،"فرهنگ برندسازي در ايران"،"انتخابات سال 88 شبيه 76 نبود!"،"مطبوعات،رسانه هاي مجازي و حوزه سياست در ايران"،"اول اصول گرايي،بعد اصلاحات؟"،"هر كه با ما نيست،برماست!"،"بيداري اسلامي و آينده ايراني"،"مدل شهردار-رييس جمهور هميشگي نيست!"،"چشم انداز يازدهم:ايران؛سرزمين ثبات"،" درك تحول مفهوم استراتژي پس از انقلاب اسلامي براي شناخت كانديداهاي رياست جمهوري يازدهم اهميت راهبردي دارد" ،"مرجعيت ديني الگوي ما سياستمداران ايراني"،"سوال از نامزدهاي احتمالي رياست جمهوري آينده:نگاه دولت يازدهم به مسئله الگوي ثابت توسعه در كشور چيست؟"،"مجلس در راس امور است نه قوا!" ،"معماي دوراهي و حوزه سياست در ايران"،"بهترين نمايندگان ملت"،"برد و باخت نامزدها و راز بقاي سياسي"و"رسانه ها و سياستمداران خوب و بد"علاوه بر ده ها ايده و اثر منتشر شده در سال هاي 80 در روزنامه ها،خبرگزاري ها و سايت هاي مرجع كشور قابل مطالعه است.
خلاصه اهم سوابق تحصیلی و اداری علیرضا سعیدآبادی
·كانديداي مردم تهران در انتخابات نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي
·اخذ رتبه ممتاز رشته کارشناسی ارشد روابط بین الملل دانشگاه شهید بهشتی در سال 1380(رونوشت پیوست)
·پشنهاددهنده ایده طرح تشکیل سازمان نیمه متمرکز نظام مهندسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران(رونوشت پیوست)
·مشمول آیین نامه جذب و نگهداری نیروی انسانی نخبه در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی(رونوشت پیوست)
·دبیر تشکل خانه دانشجو در استان در سال های 81-1380(رونوشت پیوست)
·اخذ امتیاز عالی از پایان نامه کارشناسی ارشد با موضوع«بررسی استراتژی جمهوری اسلامی ایران پس از جنگ سرد»(رونوشت پیوست)
·کارشناس مسوول وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مطابق حکم کارگزینی امور اداری ازسال 1384 و معاون بين الملل اداره كل روابط عمومي در سال 89 و معاون دفتر آموزش و توسعه فعاليت هاي هنري در سال 90 با ابلاغ داخلي(رونوشت پیوست)
·دبير نمايشگاه و نشست هاي تخصصي مد و لباس اسلامي-ايراني در سال 89(رونوشت پيوست)
·مدیر روابط عمومی موسسه آموزش از راه دور وزارت آموزش و پرورش تا اواخر سال 1384(رونوشت پیوست)
·کارشناس برگزیده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سطح ملی در چشنواره شهید رجایی در سال 1386(رونوشت پیوست)
·برگزیده روابط عمومی های دولت در روز 27 اردیبهشت سال 1386 و تقدیر در سالن اجلاس سران(تقدیر نامه پیوست)
·پیشنهاد و تدوین « طرح جامع نحوه فعالیت روابط عمومی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی » و طی مراحل تصویب و ابلاغ توسط وزیر محترم به تمامی معاونت ها،سازمان ها،ادارات کل ستادی و استانی(رونوشت پیوست)
·طراحی«نظام ساماندهی و نصب تمثال حضرت امام خمینی ( ره ) و مقام معظم رهبری در دولت » که به صورت بخشنامه با امضا وزیر محترم به تمامی دستگاه های اجرایی ابلاغ شد(رونوشت پیوست)
·پیشنهاد«طراحی و ایجاد بانک اطلاعاتی از هنرمندان حرفه ای و شرکت های معتبر در عرصه تبلیغات کشور » به شورای محترم اطلاع رسانی دولت که در سال 1386 به تایید رسید(رونوشت پیوست)
·مدیر مسوول نشریه پیام بانوان در سال 75-1374و تالیف مقالات متعدد در این نشریه (رونوشت پیوست)
·مدیر مسوول نشریه آموزش از راه دور وزارت آموزش و پرورش تا سال 1384و تالیف مقالات متعدد در این نشریه(رونوشت پیوست)
· مدیر مسوول نشریه وفا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درسال1386و تالیف مقالات در این نشریه(رونوشت پیوست)
·تدوین 6 جلد گزارش پژوهشی مرتبط با رشته روابط بین الملل برای پژوهشکده مطالعات راهبردی وابسته به وزارت علوم و تحقیقات و فناوری(رونوشت پیوست )
·تدوین 2 جلد گزارش پژوهشی مرتبط با روابط بین الملل برای خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (پیوست )
·انتشار ده ها یادداشت و مقاله راهبردی و فرهنگی و مطلب آموزشي در روزنامه های کثیرالانتشار،نشريات،خبرگزاری ها و سایت های مرجع کشور(رونوشت پیوست)
·مسوول امور پژوهشی مرکز جامع علمی کاربردی شماره 5(تاییدیه پیوست)
ایثارگر دفاع مقدس ( رزمنده – جانباز ) شماره تماس: 09122404987
کد خبر: ۷۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۲۴
اوای دنا:دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام ، كانديداي ریاست جمهوری هستم و برای پیروزی آمده ام.محسن رضایی در نشستی با کهگیلویه و بویراحمدیهای مقیم تهران تاکید کرد که بطور حتم نامزد دهمین انتخابات ریاست جمهوری خواهد شد. وی گفت: 27 تیرماه جاری به یاسوج مرکز کهگیلویه و بویراحمد سفر میکنم تا بار دیگر با مردم دیارم دیداری داشته باشم.رضایی افزود: حضورم در انتخابات آتی ریاست جمهوری قطعی است و برای پیروزی در انتخابات شركت خواهم كرد.
کد خبر: ۷۸۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۲۱
اوای دنا:دکترصادق زیباکلام در گفتوگو با قانون در ارتباط با صحبتهای اخیر محسن رضایی در مورد کاندیدا شدن هفت نفر در انتخابات ریاست جمهوری آینده گفت: شاید خود آقای رضایی هم به صورت دقیق نداند که این هفت نفر چه کسانی هستند و آیا اساسا فقط هفت نفر نامزد خواهند شد یا بیشتر، چرا که تا انتخابات ریاست جمهوری یک سالی باقی مانده است. البته نامزدها باید تا پیش از خرداد ماه سال آینده برای شرکت در انتخابات اعلام آمادگی کنند.هفت نامزد جدی برای انتخابات ریاست جمهوری خواهیم داشتوی ادامه داد: ظرف یک سال آینده صحبت از حضور افراد زیادی در انتخابات خواهد شد و بسیاری از افراد نیز وسوسه کاندیدا شدن برای انتخابات به سر آنها میزند. هرچند که ممکن است افراد زیادی برای انتخابات کاندیدا شوند که با رد صلاحیت از سوی شورای نگهبان مواجه شوند.استاد دانشگاه تهران با تاکید بر اینکه من در یک نکته با آقای رضایی موافق هستم، خاطرنشان کرد: شاید مقصود آقای رضایی این است که ما هفت نامزد جدی در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده خواهیم داشت. بنابراین سوال اساسی آنست که این هفت نامزد اصلی چه کسانی و از کدامین جریانات خواهند بود؟ در این صورت فکر میکنم شاید بتوان گفت که این هفت نامزد بقرار ذیل خواهند بود.
در حال حاضر جبهه اصولگرایان تَرَک جدی برداشته است و به دو جریان مخالف و موافق احمدینژاد تقسیم شدهاند و همانطور که در جریان انتخابات مجلس نهم نیز شاهد بودیم، با وجود تلاشهای فراوان، این دو جریان نتوانستند به توافق یا وحدت برسند و به دو جریان اصلی موافق احمدینژاد یعنی جبهه پایداری به رهبری آیتالله مصباح و مخالفان احمدینژاد به ریاست آیتالله مهدویکنی تقسیم شدند.
"زیباکلام معتقد است که این اختلافات و دوگانگی میان اصولگرایان همچنان ادامه پیدا خواهد کرد و تشدید خواهد شد. از سوی دیگر اصولگرایانی نیز هستند که ضمن اصولگرا دانستن خود نه با جبهه پایداری و نه با اصولگرایان سنتی همخوانی ندارند که میتوان گفت شاخصترین چهره این جناح دکتر علی مطهری است که ممکن است خود را به عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری معرفی کند. بنابر این تا بدین جا ما سه نامزد از سه جریان وابسته به اصولگرایان خواهیم داشت.
این کارشناس مسائل سیاسی در معرفی کاندیدای بعدی انتخابات ریاست جمهوری به شخص محسن رضایی اشاره کرد و گفت: ممکن است که آقای رضایی نیز تمایل به حضور در انتخابات ریاست جمهوری داشته باشند که در این صورت ما با چهار نامزد مواجه میشویم. نامزد پنجم نیز آقای قالبیاف خواهند بود. البته ما همانطور که از آیتالله مهدویکنی عبور میکنیم و به سمت آیتالله مصباح و آقایان مطهری، محسن رضایی و نهایتا به قالیباف میرسیم، از شدت اصولگرایی این جریانات منظما کاسته میشود، یعنی در میان این پنج جریان اصلی جناح راست، بیشترین غلظت اصولگرایی از آن جریان وابسته به آیتالله مهدوی کنی یا همان اصولگرایان سنتی و کمترین آن متعلق به قالیباف است.
به گفته وی، نامزدهای پنجم و ششم از آن اصلاحطلبان خواهد بود، با این ترتیب که ممکن است یک نامزد از جانب کارگزاران باشد و یک نامزد هم فیالمثل دکتر محمد رضا عارف از جریان اصلی اصلاحطلبان. کارگزاران ممکن است آقایان اسحاق جهانگیری و یا حجت الاسلام دکتر حسن روحانی را معرفی کند. در عین حال بایستی توجه داشت که آیا عارف از سوی شورای نگهبان تایید صلاحیت میشود یا خیر؟احتمال کاندیدا شدن علی مطهریزیباکلام با تاکید بر اینکه تکلیف اصولگرایان مشخص است، خاطرنشان کرد: نامزدهای اصولگرایان تحت رهبری آیتالله مهدویکنی یا به حساب بنده همان جریان اول، ممکن است چهرههایی همچون آقایان دکتر علی لاریجانی، دکتر علیاکبر ولایتی و یا دکتر سعید جلیلی باشند. جریان دوم اصولگرا یا طیف احمدینژاد - آیتالله مصباح گزینههای زیادتری دارند. مهرداد بذرپاش، ثمره هاشمی، روحالله حسینیان، مرتضی آقاتهرانی و علیرضا پناهیان از جمله گزینههای طرفدار احمدینژاد هستند. هرچند که بعید به نظر میرسد که مطهری از هیچکدام این نامزدها حمایت کند و حتی ممکن است که او خودش نامزد شود. ایضا محسن رضایی و قالیباف هم حاضر به حمایت از نامزدهای دو جریان اصولگرا نخواهند شد. میرسیم به بخش دشوار: وزن هر کدام از این جریانات چقدر خواهد بود؟ شانس پیروزی هر کدام آنان چه میزان است؟استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه هیچ یک از نامزدهای اصولگرا توان رویارویی با نامزد اصلی اصلاحطلبان یعنی عارف را نخواهند داشت، تصریح کرد: آقایان آقاتهرانی، علیرضا پناهیان، ولایتی، جلیلی، رضایی و لاریجانی گزینههایی نیستند که بتوانند مقابل اصلاحطلبان و نامزد اصلیشان یعنی محمدرضا عارف شانسی برای پیروزی داشته باشند و اگر عارف کاندیدای انتخابات شود داستان دوم خرداد 76 بار دیگر تکرار شده و میلیونها نفر برای انتخاب کاندیدای اصلاحطلبان به پای صندوقهای رای میروند. ضمن آنکه آقای هاشمی رفسنجانی در صورت تحقق نامزدی عارف ممکن است از اسحاق جهانگیری، حسن روحانی یا فیالمثل دکتر محمدعلی نجفی بخواهند که به نفع عارف کنار روند.احتمال رد صلاحیت عارف و متحد شدن اصولگرایانبه گفته وی اصولگرایان برای جلوگیری از پیروزی عارف دو کار ممکن است انجام دهند. نخست آنکه ممکن است او را رد صلاحیت کنند. کار دوم آنست که با آمدن جدی اصلاحطلبان به میدان، ممکن است همچون تیر 84 و 22 خرداد 88 یکبار دیگر با هم متحد شوند. زیباکلام پیشبینی کرد که اصولگرایان حتی در صورت متحد شدن نیز بیش از 6 الی 10 میلیون رای در برابر عارف نخواهند داشت.قالیباف جدیترین رقیب عارف در انتخابات استاین استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران افزود: جدیترین و اصلیترین رقیب برای اصلاحطلبان محمدباقر قالیباف است. البته رقابت میان ایشان و اصلاحطلبان باعث شکسته شدن رای اصلاحطلبان خواهد شد و به نفع جناح راست تمام میشود که من در ادامه بیشتر در مورد قالیباف و اصلاحطلبان توضیح خواهم داد. جدای از این رقابت فرض بگیریم که عارف رد صلاحیت نشود و قالیباف هم به توصیه آقای هاشمی به نفع عارف کنار برود و بالاخره اتفاقات سال 88 هم تکرار نشود و آقای عارف در پایان خرداد 92 بشوند رییس جمهور جدید ایران؛ حال پرسش اساسی آنست که آقای عارف چکار میتوانند برای پیشبرد اصلاحات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی انجام دهند؟صفآرایی اصولگرایان در مقابل عارفوی ادامه داد: بدون شک داستان دوم خرداد 76 و دوران آقای خاتمی تکرار میشود و عارف از همان روز اول با حجم گستردهای از مخالفتهای فلج کننده از سوی اصولگرایان روبرو میشود. مجلس نهم، شورای نگهبان، رادیو و تلویزیون، مطبوعات دولتی، جامعتین (جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز)، ائمه جمعه و جماعات، مراجع طرفدار دولت و برخی نهادهای دیگر همگی در برابر عارف صف آرایی خواهند کرد و همان داستان تلخ آقای خاتمی تکرار میشود و عارف عملا قادر به انجام دادن هیچ کاری نخواهد بود.این کارشناس مسائل سیاسی تصریح کرد که جناح راست اجازه نمیدهد که عارف هیچ کاری را انجام دهد و اصلاحطلبان باید به این سوال اساسی پاسخ دهند که آیا برای آنها رییسجمهور اصلاح طلب اهمیت بیشتری دارد یا پیشرفت اصلاحات؟اولویتهای اصلاحطلباناین استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه پاسخ اصلاحطلبان باید پیشرفت اصلاحات باشد، ادامه داد: آنچه برای اصلاحطلبان باید اولویت داشته باشد آزادی زندانیان سیاسی، انتخابات آزاد، آزادی مطبوعات، آزادی بیان، مبارزه با فقر، فساد و گرانی، بازگرداندن دانشجویان محروم شده از تحصیل و بالاتر از همه اینها حاکمیت قانون است.زیبا کلام اضافه کرد: باید گفت که در وضعیت فعلی ایران تنها کاندیدایی که در صورت رییس جمهور شدن میتواند حداقل به اندازه 10 یا 15 درصد اصلاحطلبان را به اهدافشان نزدیک کند قالیباف است چرا که وی دارای قدرت و توانایی است و میتواند به تحقق اهداف اصلاحطلبان کمک کند. بعید بنظر میرسد که محسن رضایی حاضر شود گامی در جهت تحقق اصلاحات بردارد. افرادی همچون سعید جلیلی، علی لاریجانی، علی اکبر ولایتی، آقاتهرانی یا پناهیان هم اساسا اعتقادی به تفکرات اصلاح طلبان ندارند.قالیباف بغض و کینهای نسبت به اصلاح طلبان ندارد به گفته وی قالیباف در حوادث پس از انتخابات نشان داد که بغض و کینهای نسبت به اصلاحطلبان ندارد و حتی یکبار نیز از لفظ فتنه و فتنهگر در مورد اصلاحطلبان استفاده نکرد و با وجود آنکه یقهای برای اصلاحطلبان چاک نکرد اما به آنان بیاحترامی نیز نکرد. در دوران ریاستش بر نیروی انتظامی هم این نیرو را در برابر مردم قرار نداد.وی تاکید کرد که ما نباید به دنبال نلسون ماندلا، مهاتما گاندی، آن سان سوچی یا وسلاو هاول باشیم بلکه باید از همین نامزدهای موجود و شرایطی که در کشورمان داریم در جهت پیشبرد دموکراسی استفاده کنیم.
کد خبر: ۷۸۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۲۰
اوای دنا: مدیرعامل مؤسسه تخصصی نیرو گستر با بیان دلاوریهای رزمندگان اسلام در عملیات بیتالمقدس که منجر به آزادی خرمشهر شد، گفت: واقعیتهای جنگ باید به جوانان گفته شود. سردار عدل هاشمی بعد از ظهر امروز در همایش نشست روشنگری سپاه ناحیه لنده که به مناسبت سوم خرداد با حضور بسیجیان و مسئولان در سالن خدیجه کبری این شهر برگزار شد، با گرامیداشت یاد و خاطره شهدای دفاع مقدس اظهار کرد: رمز موفقیت و پیروزی ما در دوران هشت ساله دفاع مقدس وحدت و یکدلی مسئولان و مردم بوده است.مدیرعامل مؤسسه تخصصی نیرو گستر افزود: این وحدت و یکدلی موجب حاکم شدن فرهنگ جبهه و جنگ در جامعه و انجام پیروزمندانه عملیاتهای بسیاری از جمله عملیات بیت المقدس شده است.وی گفت: عملیات بیت المقدس که به وسعت 6 کیلومتر در مناطق مرزی انجام شده تنها با هدف آزادی خرمشهر و عقب راندن دشمن از مرزهای جمهوری اسلامی ایران انجام شده است.هاشمی در ادامه با اشاره به نامگذاری یکی از میادین خرمشهر به میدان استقامت گفت: شدت درگیری در عملیات بیت المقدس به گونهای بود که جنگ تن به تن در این میدان انجام میشد و دیگر تفنگ و گلوله در کار نبود بلکه تن بوده و سرنیزهها.وی با بیان اینکه تاریخ دوران دفاع مقدس سراسر درس زندگی و سیاست و عبرتآموزی است، گفت: ما به عنوان کسانی که دوران جنگ را از نزدیک مشاهده کردهایم باید تاریخ دوران دفاع مقدس را آنگونه که بود برای جوانان بیان کنیم.این فرمانده دوران دفاع مقدس افزود: اگر ما تاریخ دوران دفاع مقدس را برای فرزندان خود بازگو نکنیم بعد از گذشت ایام دچار انحراف و تحریف میشوند.هاشمی خاطرنشان کرد: دشمن در کمین است و نباید فکر کنیم او در خواب است بلکه آماده یک لحظه غفلت از سوی ما است.وی در ادامه افزود: حرکت تاریخی و نهضت امام خمینی (ره) درس ایستادگی و مقاومت، درس از خودگذشتگی و ایثار و فداکاری را به ما داده که این درس و فرهنگ را به عینه در دفاع مقدس شاهد بودیم.مدیرعامل مؤسسه تخصصی نیرو گستر تصریح کرد: امروز جنگ سخت افزاری تمام شده و دشمن جنگ دیگری را به نام جنگ نرم با استفاده از فرهنگها و مدلهای مختلف آغاز کرده تا فرهنگ ما را خدشهدار کند.سردار هاشمی در ادامه با اشاره به گذشت 22 سال از آغاز بکار قرارگاه خاتمالانبیاء و حضور در عرصه سازندگی کشور گفت: قرارگاه خاتم الانبیاء با دستور فرماندهی معظم کل قوا مطابق با اصل 170 قانون اساسی شروع به فعالیت کرده و در کمتر از 22 سال فعالیت با بیش از 12 شرکت تخصصی زیر مجموعه خود هم اکنون در حال عمران و آبادانی در سطح کشور است.وی افزود: وظیفه این قرارگاه سازندگی همراهی دولت در سازندگی کشور بوده که از آن جمله میتوان سدسازی، ایجاد خطوط راه آهن و ساخت خطوط پتروشیمی را نام برد.وی افزود: ما از آموزههای دینی دریافت کردیم که باید به فکر محرومان جامعه خود بوده و راه بیرون رفت از محرومیت را باید برای آنها مهیا کنیم.هاشمی عنوان کرد: ما نباید راه خود را در عرصه خدمتگذاری به مردم گم کنیم بلکه باید مطابق فرمایشات ولی امر مسلمین و دستورات دینی خود در خدمترسانی به این مردم ولایتمدار کوتاهی نکنیم.این مسئول افزود: در کنار پروژههای عمرانی بزرگ از سود حاصله آنها دو و نیم درصد برای ساخت جاده و خانه عالم و مسجد و حسینه در شعاع 70 کیلومتری آن پروژهها استفاده میشود.وی تصریح کرد: هزینه کردن این اعتبار به عهده مدیران بوده و نحوه توجه و دقت مدیران به این امر نیز ستودنی است.این سردار سازندگی در ادامه به پروژه محور پاتاوه دهدشت اشاره کرد و گفت: ارزشمندترین پروژه عمرانی در استان این پروژه بوده که نه تنها شهرستان کهگیلویه را بلکه استان را از بن بست خارج و به رفع معضل بیکاری در جامعه کمک شایانی میکند.وی ادامه داد: با اتمام این پروژه بیش از هزار نفر شغل ایجاد شده و این منطقه به عنوان یک قطب گردشگری نیز به دیگران معرفی میشود.هاشمی با اشاره به حجم اعتباری این پروژه گفت: از اردیبهشت 90 تا کنون بیش از 500 میلیارد ریال اعتبار جذب این پروژه شده به طوری که ماهانه قریب به هشت میلیارد ریال حقوق پرداخت میشود.وی در ادامه با اشاره به نامناسب بودن جادههای ارتباطی در استان کهگیلویه و بویراحمد، اضافه کرد: بعد از 32 سال بدون کمک دولت جاده روستای تراب آسفالت شده و هم اکنون به بهرهبرداری رسیده است.وی با اشاره به بنبست بودن شهر لنده تصریح کرد: ما برای رهایی این بخش از بن بست محور ارتباطی لنده به چاروسا و لنده به لیکک را در دستور کار قرار داده و به مناسبت این روز جاده ارتباطی لیکک به لنده با رمز یا علیابنابیطالب(ع) عملیات اجرایی خود را آغاز میکند.سردار هاشمی گفت: اساس مشکلات لنده جادههای ارتباطی آن بوده که در آینده نزدیک این مشکل نیز برطرف خواهد شد.مدیرعامل مؤسسه نیرو گستر افزود: همه این پروژهها هدیه مقام معظم رهبری به مناطق محروم بوده و در آینده نزدیک یک زینبیه ویژه خواهران در لنده هم ساخته میشود.بعد از این مراسم سردار هاشمی به همراه هیئت مؤسسه نیرو گستر از روند اجرایی جاده روستای مونه از توابع لنده بازدید کردند.
خبر/سید فخرالدین علیزاده
کد خبر: ۷۵۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۰۳
اوای دنا-دکتر خدارحم سهرابی :ايران هراسي يكي از راهبردهاي تبليغاتي و جنگ رواني در سياست خارجي آمريكا و برخي از كشورهاي اروپايي، عليه جمهوري اسلامي ايران است. راهبرد ايران هراسي همزاد و مترادف با راهبرد اسلام هراسي و امواج آن مي باشد. اين راهبرد در طي سي ساله گذشته همواره توسط دولت هاي ايالات متحده آمريكا چه جمهوري خواه و چه دموكرات، به صورت پيوسته در سياست خارجي و ديپلماسي عمومي اين كشور پي گيري شده است.
چرائي اتخاذ راهبرد ايران هراسي به شكل گيري و پيروزي انقلاب اسلامي در ايران باز مي گردد. انقلاب اسلامي، ايران را كه كانون توجهات جهان اسلام قرارداد. اين مهم به همراه موقعيت ژئواستراتژيك كشورمان باعث شد كه ايران به بازيگري تأثيرگذار بر مناسبات دو منطقه خاورميانه عربي و جنوب غرب آسيا تبديل شود. در شرايط مذكور عملا منافع آمريكا را به چالش كشيده به گونه اي كه كاندوليزا رايس صراحتاً اعلام كرد؛ ايران تنها كشوري است كه مهمترين چالش هاي استراتژيك را براي ايالات متحده و شكلي از خاورميانه كه ما خواهان ايجاد آن هستيم پديد آورده است.
در همين راستا «ري تكيه» در مقاله اي با عنوان «هزينه هاي بازدارندگي ايران» كه نشريه تصميم ساز «فارين افروز» در تاريخ 29 آوريل 2008 آن را منتشر كرد به برخي از چالش ها اشاره مي كند و اذعان مي دارد كه؛ «ايران مشكلاتي اساسي براي ايالات متحده پديد آورده است. تلاش ايران براي دستيابي به توانايي هاي هسته اي، دخالت هاي زيركانه در عراق، مخالفت آزاردهنده ايران با فرآيند صلح (رژيم جعلي) اسرائيل و فلسطين فهرستي سهمگين از گلايه هاي آمريكا از ايران را تشكيل مي دهد.»
¤محورهاي ايران هراسي
آمريكا و برخي از كشورهاي غربي همواره با رويكرد تخاصمي مسائل مرتبط با ايران را منعكس مي نمايند به گونه اي كه جمهوري اسلامي ايران در نظر مخاطب، تهديدي عليه صلح و امنيت منطقه و جهان معرفي مي گردد. رصد و محوريابي جنگ رواني نظام سلطه عليه ايران مؤيد اين موضوع است و راهبرد ايران هراسي مشتمل بر هفت محور مي باشد كه عبارتند از:
-القاء دسترسي ايران به سلاح هاي هسته اي
-حمايت ايران از تروريسم
-نقض حقوق بشر در ايران
-القاء تهاجمي بودن فناوري هاي دفاعي ايران
-دخالت جمهوري اسلامي ايران در امور كشورها
-اسلامي بودن نظام سياسي در ايران
-القاء مخالفت ايران با صلح و ثبات منطقه اي.
مخدوش جلوه دادن ماهيت و اركان نظام ديني و رويكرد تخاصمي نسبت به ايران، نقطه مشترك تمامي محورهاي ذكر شده مي باشد كه برآيند آن چهره اي از جمهوري اسلامي را در ذهن مخاطب آماج ترسيم مي كند كه بر پيش فرض و انگاره ايجاد هول و هراس استوار است.
¤تاكتيك ها و تكنيك هاي ايران هراسي
دست كاري و فريب افكار عمومي و وارد كردن بازيگران در زمين بازي و نقش هاي تعيين شده از سوي آمريكا غايت هدف راهبرد ايران هراسي است كه لازمه تحقق آن اجراي دقيق تاكتيك ها و تكنيك هاي متنوع هدفمند و پيچيده مي باشد. برخي از اين تاكتيك ها و تكنيك ها عبارتند از:
-بهره گيري از بار منفي واژه ها، كلمات و مفاهيم حساسيت برانگيز در افكار عمومي (نسبت دادن بنياد گرايي به جمهوري اسلامي ايران)
-وانمايي و سياه نمايي درخصوص ايران (تهيه و نمايش فيلم ضد ايراني 300)
-بهره گيري از تاكتيك ارعاب (القاء خطر فناوري موشكي ايران براي اروپا)
-انگاره سازي هاي هدفمند (قراردادن تصوير آقاي احمدي نژاد در كنار تصوير هيتلر)
- استفاده از تاكتيك همسان سازي (قرار دادن نام سپاه در فهرست سازمان هاي تروريستي)
- تحريف اخبار مرتبط با ايران (غيرصلح آميز معرفي كردن پيشرفت هاي هسته اي ايران)
- القاء مستقيم و غيرمستقيم (معرفي ايران به عنوان محور و كانون شرارت در جهان)
- بهره گيري از تكنيك تكرار (ايران به دنبال استيلا بر كشورهاي منطقه مي باشد)
موارد مذكور در واقع بخشي از تاكتيك ها و تكنيك هاي مورد استفاده در راهبرد ايران هراسي است كه به طور معمول در خصوص ايران مورد استفاده مقامات و رسانه هاي آمريكايي و اروپايي قرار مي گيرد.
¤ امواج ايران هراسي
موج اول ايران هراسي همزمان با پيروزي انقلاب اسلامي در ايران به مرحله اجرا گذارده شد. با عملياتي شدن موج اول اين راهبرد، كشورهاي عربي منطقه در شرايطي هول انگيز قرا رگرفته و وادار به بازي در زمين معين شده از سوي آمريكا و لابي صهيونيسم شدند. هول و هراس ايجاد شده در بين كشورهاي منطقه و جاه طلبي صدام، عملا پازل جنگ افروزي آمريكا را كامل كرد و جنگي همه جانبه و گسترده را با هدف سرنگوني جمهوري اسلامي، به ايران تحميل كرد. از سوي ديگر اجراي موج اول ايران هراسي، موضوع فلسطين را نيز از كانون توجهات جهان عرب خارج ساخت، اين مهم فرصت مناسبي را براي رژيم جعلي اسرائيل فراهم كرد تا اقدام به قتل عام گسترده و وحشيانه فلسطيني ها و آواره كردن آنان نمايد. در واقع در سايه موج اول ايران هراسي بود كه رژيم اشغالگر قدس توانست جنوب لبنان را به اشغال خود در آورد.
¤ موج دوم ايران هراسي
از آنجا كه ايران هراسي، همزاد و مترادف با اسلام هراسي است لذا همزمان با موج دوم اسلام هراسي، دومين موج ايران هراسي نيز به منصه ظهور رسيد. پس از حادثه 11 سپتامبر با معرفي ايران به عنوان محور و كانون شرارت، عملا موج دوم ايران هراسي در سياست خارجي ايالات متحده آمريكا شكل گرفت.
نومحافظه كاران جنگ سالار با انگاره سازي و تقسيم جهان به خير و شر، سعي در القاء اين مفهوم داشتند كه ايران در نطقه كانوني شرارت در جهان قرار گرفته است. كاخ سفيد در موج دوم ايران هراسي با شكل دادن فضاي هيجاني عليه ايران، سعي مي كرد تا ايران را وادار به تغيير رفتار و تغيير ساختار نمايد. همچنين ايران هراسي و معرفي ايران به عنوان محور و كانون شرارت، فرصت ايجاد اجماع و منزوي ساختن ايران در مناسبات بين المللي را براي آمريكا فراهم مي ساخت.
¤ موج سوم ايران هراسي
متعاقب شكست سياست هاي خاورميانه اي آمريكا، موج سوم ايران هراسي نيز كليد زده شد. پيروزي اصولگرايان و تاكيد آنان بر پايداري در سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران و همزماني آن با وقوع تحولات منطقه اي، توازن قدرت در منطقه را به سود ايران تغيير داد. پس از آن با احساس نگراني عميق واشنگتن از تحكيم محور ايران، عراق، سوريه لبنان و فلسطين، راهبرد ايران هراسي بيش از پيش مورد تاكيد سران كاخ سفيد قرار گرفت. وقوع جنگ 33 روزه و پيروزي حزب الله لبنان از يك سو و ناكامي هاي پي درپي آمريكا در منطقه و عراق شرايط را براي كاخ سفيد بحراني تر و دشوارتر كرد از اين رو نومحافظه كاران جنگ سالار راه خروج از بحران را در گرو توازن قدرت و بازدارندگي ايران يافتند بنابراين عملياتي كردن موج سوم ايران هراسي، ناظر بر ايجاد بازندگي و مهار منطقه اي جمهوري اسلامي ايران است.
¤ اهداف پيدا و پنهان ايران هراسي
1- انتقال بحران از مديترانه به خليج فارس:
كاخ سفيد با تاكيد بر راهبرد ايران هراسي در واقع سعي دارد بر تحولات منبعث از پيروزي بزرگ حزب الله در جنگ جولاي 2006 مديريت نمايد. در اين راستا با تمركز بر روي اين راهبرد و انتقال بحران به خليج فارس عملا سعي دارد تا وضعيت امنيتي رژيم جعلي اسرائيل را بهبود بخشيده و همانند موج اول ايران هراسي، براي اين رژيم جعلي فرصت سازي نمايد. در اين رابطه اظهارات بشاراسد در جمع گروهي از فرهيختگان عرب به درك بهتر وضعيت نابسامان رژيم صهيونيستي كمك مي نمايد وي گفته بود؛ «رژيم اسرائيل پس از پيروزي مقاومت لبنان بر اين رژيم وارد دوران پيري خود شده است.»
2- سرعت بخشيدن به روند سازش اعراب و رژيم جعلي اسرائيل:
واشنگتن در موج دوم ايران هراسي به دنبال اين هدف مي باشد كه با ايجاد هول و هراس در بين كشورهاي عربي از قدرت نفوذ ايران در منطقه، اين كشورها را وادار به بازي كردن در ميدان بازي تعيين شده نمايد. فرآيند كاناليزه كردن كشورهاي عربي منطقه، پازل آمريكا و لابي صهيونيسم را در جهت ايجاد جبهه عربي- اسرائيلي كامل مي كند. تشكيل جبهه موصوف از يك سو اجراي مصوبات نشست پائيزي موسوم به آناپوليس را امكان پذير مي سازد و از سوي ديگر شرايط را براي به رسميت شناختن رژيم جعلي اسرائيل فراهم مي كند وي اعلام داشت: در چرايي و اصرار آمريكا و لابي صهيونيسم براي سرعت بخشيدن به روند سازش اعراب و رژيم اشغالگر قدس، اظهارات بشاراسد قابل تأمل است و معادله بين المللي بعد از پيروزي بزرگ حزب الله تغيير كرد به گونه اي كه بسياري از ميانجي گران بين المللي از جمله سران يهودي به دمشق مي آيند و از ما مي خواهند تا در صلح با اسرائيل شتاب به خرج دهيم، زيرا معتقدند كه اسرائيل در معرض خطر قرار دارد و به ناچار بايد آن را از طريق تسريع در صلح در منطقه از زوال و نيستي محتمل نجات دهند.»
در اين رابطه مي توان تصور كرد كه اجراي سياست لبه پرتگاه جنگ عليه دمشق در واقع ناظر بر حلقه تكميلي تسريع روند سازش اعراب و رژيم صهيونيستي است.
3- تشكيل ناتوي عربي از عمان تا لبنان:
بازدارندگي در برابر قدرت ايران از طريق همكاري دولت هاي عربي منطقه يكي از اهداف ديگر راهبرد ايران هراسي و اساس سياست خارجي ايالات متحده آمريكاست. در واقع هدف واشنگتن از تأكيد بر موج سوم ايران هراسي، جدا كردن ايران از همسايگان عرب و ايجاد بلوك عربي (ناتوي عربي) متشكل از شش كشور حاشيه خليج فارس، مصر، اردن و آمريكا (1+2+6) در برابر ايران مي باشد.
در اين راستا «ديك چني» معاون رئيس جمهوري آمريكا، در اواخر ماه مي روي عرشه ناو آمريكايي «جان استينس» در خليج فارس، تصريح كرد: «ما با دوستانمان در برابر تندروي و تهديدهاي استراتژيك خواهيم ايستاد. ما به تلاش براي رهايي كساني كه متحمل رنج و سختي شده اند ادامه خواهيم داد و دشمنان آزادي را به دست عدالت خواهيم سپرد و با كمك ديگران از دستيابي ايران به جنگ افزارهاي كشتار گروهي و چيره شدن اين كشور بر منطقه جلوگيري خواهيم كرد.»
4- مهار منطقه اي ايران:
عملياتي شدن راهبرد ايران هراسي ناظر بر تلاش واشنگتن براي سوزاندن برگ هاي برنده ايران در منطقه است. كاخ سفيد با ايجاد هول و هراسي در كشورهاي عربي سعي دارد آنان را وادار به نقش آفريني در عراق، لبنان و فلسطين مطابق با سياست هاي خود نمايد.
در اين ارتباط همزمان با درخواست «رايان كروكر» سفير آمريكا در عراق، براي بازگشايي سفارتخانه هاي كشورهاي عربي در بغداد، رابرت گيتس وزير دفاع اين كشور نيز در گفت وگو با يك شبكه عربي به كشورهاي مذكور توصيه كرده است اگر مي خواهند در عراق تنها صداي يك همسايه و آن هم ايران شنيده نشود، فوراً سفيران خود را به عراق اعزام نمايند.
5- منزوي ساختن ايران در عرصه بين المللي:
زمينه سازي براي منزوي ساختن ايران در عرصه بين المللي هدف ديگر اجراي راهبرد ايران هراسي مي باشد. واشنگتن با تأكيد بر راهبرد مذكور در واقع سعي دارد مدل كره شمالي را براي متوقف ساختن فعاليت هاي هسته اي ايران پياده سازي كند. ضمن آنكه اجراي راهبرد ايران هراسي به زعم آمريكا، مي تواند باعث شكل گيري اجتماع ضدايراني در جهان شده و بازيگران رسمي و غيررسمي را با سياست هاي ايران ستيزانه كاخ سفيد همراه نمايد.
6- ايجاد مسابقه تسليحاتي در منطقه:
ميليتاريزه شدن سياست خارجي آمريكا هزينه هاي زيادي را متوجه اين كشور كرد به گونه اي كه جنگ عراق تاكنون 700 ميليارد دلار براي كاخ سفيد هزينه در برداشته و دست كم 3هزار ميليارد بر اقتصاد آمريكا خسارت وارد كرده است. از اين منظر راهبرد ايران هراسي در واقع وادار كردن كشورهاي عربي به مسابقه تسليحاتي با ايران مي باشد تا واشنگتن از محل فروش تسليحات بتواند بازار سودآوري را براي خود مهيا سازد. انعقاد قرارداد تسليحاتي 20ميليارد دلاري في مابين آمريكا، عربستان سعودي و برخي اميرنشين هاي منطقه ناظر بر تحقق اين هدف است.
اظهارات «نيكلاس برنز» معاون وزير خارجه آمريكا به خوبي رابطه فروش جنگ افزار به كشورهاي منطقه و راهبرد ايران هراسي را مشخص مي سازد. وي هدف از فروش تسليحات به كشورهاي منطقه را توانمند ساختن آنها در برابر توسعه طلبي ها و تجاوزگري هاي ايران عنوان مي كند.
7- توجيه حضور نظامي و اشغالگري آمريكا در منطقه:
انگاره سازي براي كشورهاي منطقه و هراساندن آنان از ايران، فرآيندي است كه در واقع حضور نظامي آمريكا در منطقه و اشغالگري آن را توجيه مي كند. اين موضوع، زماني اهميت خود را بيش از پيش نمايان مي سازد كه موج نفرت و انزجار در منطقه نسبت به عملكرد آمريكا فزوني يافته است. بنابراين ايران هراسي راهبرد تبليغاتي و جنگ رواني است كه ناظر بر ترميم قدرت نرم آمريكا در منطقه مي باشد.
8- تسلط بر منابع نفتي منطقه:
آمريكا با عملياتي كردن راهبرد ايران هراسي علاوه بر اينكه حضور خود را در منطقه توجيه و تثبيت مي نمايد، امكان تسلط خود بر منابع انرژي منطقه را نيز مهيا مي سازد. شايان ذكر است منابع 22 ميليارد بشكه اي نفت آمريكا طي 11 سال آينده به اتمام خواهد رسيد و اين كشور مجبور خواهد شد روزانه 25ميليون بشكه نفت خام خريداري كند. از اين منظر راهبرد ايران هراسي رابطه مستقيمي با تأمين انرژي مورد نياز آمريكا در كمتر از ربع قرن آينده دارد چرا كه در چند سال آينده به دليل مصرف فزاينده داخلي، امكان صادرات نفت از برخي از كشورهاي صادركننده گرفته خواهد شد و تنها عربستان، عراق و ايران كشورهايي خواهند بود كه در 30 سال آينده مي توانند صادرات نفت داشته باشند. بنابراين ايران هراسي در واقع پلي است كه واشنگتن سعي دارد با عبور از آن از يك سو تحولات آينده داخلي خود را مديريت نمايد و از سوي ديگر بحران هاي منطقه اي و بين المللي فراروي آمريكا را مهار و كنترل نمايد.
کد خبر: ۷۲۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۲/۲۴
اوای دنا:با پیروی از یك الگوی زندگی سالم، رسیدن به 100 سالگی با حفظ كیفیت بالای زندگی دور از دسترس نیست به گزارش اوای دنا به نقل از باشگاه خبرنگاران بنا بر تحقیقی كه به تازگي صورت گرفته نیمی از نوزادانی كه امروزه به دنیا میآیند 100سال زندگی خواهند كرد.شانس شما هم برای پیوستن به آنها از همیشه بیشتر است. این یك پیروزی بزرگ برای علم پزشكی، برای خوب بودن و برای همه كسانی است كه به دنبال چیزهای بیشتری هستند اما نكتهای در اینجا وجود دارد؛ وقتی صحبت از طول عمر انسان میشود همیشه كیفیت در برابر كمیت قرار میگیرد. همه از پول بیشتر یا موفقیت بیشتر استقبال میكنند ولی عمر بیشتر به اين بستگی دارد كه این زندگی پیشنهادی چطور چیزی باشد. یك قرن زندگی آن هم در شرایطی كه قرار باشد 2، 3 دهه را بهعنوان بازنشسته سپری كنیم فقط در صورتی زيباست كه درآرامش وآسایش سپری شود.
شما فقط باید فعالیت بدنی مناسب داشته باشید. تحقیقات نشان داده، 5 بار دویدن در هفته، 16 سال به طول عمر شما اضافه میكند. تازه در كنار آن شما میتوانید كارهای دیگر بسياري نیز انجام دهید. این قضیه مثل رسیدگی به یك خودروست. اگر روغن خودرو را هر 3600 كیلومتر عوض كرده یا لاستیكها را به موقع تعویض كنیم آن وقت خودرو به راحتی 200 هزار كیلومتر راه میرود.بر اساس تحقیقات انجام شده با وجودی كه ژنتیك در چگونگی افزایش سن نقش دارد اما 70 درصد از این قضیه به الگوی زندگی افراد بازمیگردد. با پیروی از یك الگوی زندگی سالم رسیدن به 100 سالگی با حفظ كیفیت بالای زندگی دور از دسترس نیست.
کد خبر: ۶۷۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۲/۰۳
اوای دنا:عملیات اسفالت وروکش 11کیلومترازجاده پشته زیلای سرفاریاب نیمه دوم اردیبهشت ماه جاری آغازمی شود.
مدیرراه وشهرسازی شهرستان چرام درنشست شورای اداری بخش سرفاریاب گفت مبلغ دو2میلیاردریال جهت این امراختصاص یافته که عملیات آن به زودی آغازمی شود.......
فرماندارچرام نیز باتبریک پیروزی دولتمردان ایران دربحث فناوری هسته ای برشناسای وآسفالت جاده روستایی بالای 50خانوار تاپایان سال جاری تاکیدکرد.
وی همچنین ازدهیاران خواست تامشکلات ومعظلات روستاهاراجمع بندی ومعارضات اجتماعی طرح های هادی روستارابه کمک اعضای شورای اسلامی حل وفصل نمایند
بخشدارسرفاریاب نیزدرآغاز این جلسه گزارشی ازپروژه های عمرانی درحال اجرا دربخش ارائه وضمن خرسندی ازرونداجرای پروژه هابرتامین آب شرب سرفاریاب ازطریق چاه تنگ پیرزال تاکیدورزید.
فرستنده خبر:عبدالله پوش
کد خبر: ۶۶۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۱/۳۰
اوای دنا-اسدا... رباني مهر:انتخابات مجلس نهم شوراي اسلامي در روزهاي پاياني سال گذشته، يك خانه تكاني بزرگ از سوي ملت در آستانه فصل بهار بود، رأي بالاي مردم در انتخابات پيروزي ديگر براي ملت و انقلاب بود و مردم با حضور پرشور خود و انتخاب نمايندگان جديد و انقلابي، خون تازهاي را در رگهاي انقلاب به حركت انداختند و برگ زرين ديگري در كارنامه پرافتخار خود رقم زدند.اما در اين جا به صورت خلاصه تحليلي بر انتخابات مجلس نهم داريم:1- در حاليكه مشاركت مردم در انتخابات مجلس هفتم حدود 51 درصد و مجلس هشتم حدود 55 درصد بود، ميزان مشاركت مردم در انتخابات مجلس نهم حدود 63 درصد بود كه قابل پيشبيني نبود و حتي باهنرنماينده مردم تهران در مجلس هشتم در برنامه زنده تلويزيوني مشاركت مردم تهران در انتخابات مجلس نهم را حدود 14 درصد عنوان كرد كه اين ميزان در تهران بيش از 45 درصد بوده است و اين نشانه بياعتباري بعضي نظرسنجيهاست كه بيشتر به نظرسازي شبيه است و مردم آگاه و هميشه در صحنه با درك شرايط روز و لبيك به فرمان رهبري در هر صحنهاي كه لازم باشد حضور مييابند.2- حضور چهرههاي جديد در مجلس نهم از شگفتيهاي ديگر است، عدم رأي آوردن كواكبيان، ناطق نوري، مفتح، عليخاني، كاتوزيان و چندين نماينده شاخص ديگر نشانه عدم استقبال مردم به چهرههاي باسابقه و روي آوردن به چهرههاي جديد است، انتخاب افراد جديد در سمت نمايندگي مجلس نشانه يك تحول جديد در مجلس نهم است. البته نمايندگان شاخصي كه رأي نياوردند ميتوانند در سمتهاي ديگر منشأ خدمت به مردم باشند.3- حضور ليستهاي زياد در انتخابات از جمله جبهه پايداري انقلاب اسلامي، جبهه متحد اصولگرايان، صداي ملت، جبهه ايستادگي، مستقلها، ائتلاف اصلاح طلبان، منتقدين دولت، جبهه توحيد و عدالت و ... در انتخابات گذشته بيسابقه بوده است كه البته بعضي از اين ليستها نتوانستند اعتماد مردم را به دست آورند و جايگاهي در بين مردم نداشتهاند كه نيم نگاهي به رأي مردم تهران به اين ليستها و رتبه 50 و 60 بعضي كانديداهاي اين ليستها در پايتخت سياسي كشور يعني تهران ميتواند ميزان مقبوليت چهرهها، جريانات و احزاب سياسي را در سطح كشور نشان دهد.4- رأي مردم به نيروهاي سياسي اخلاق مدار كه هيچ گاه در عرصه سياست، اخلاق را فداي بازيهاي سياسي نميكنند خود نيز يك درس بزرگ براي سياسيون كشور است، در تهراني كه زير پوست آن هزاران ماجرا نهفته است هنوز هم اخلاق حرف اول را ميزند، رأي ميليوني مردم به حداد عادل و بعد از آن رأي بالا به آقا تهراني ، ابوترابي، مرندي و ميركاظمي نشان از توجه مردم به اخلاق در سياست است و مردم عملكرد همه را زيرنظر دارند.5- عدم رأي آوردن خانم پروين احمدي نژاد خواهر رئيس جمهور در گرمسار سمنان نيز مويد برگزاري انتخابات سالم از سوي مجريان انتخابات است تا بار ديگر تبليغات رسانههاي بيگانه همچون گذشته به سنگ بخورد و به نتيجه نرسد و حتي كانديداهاي شكست خورده نيز صحت و سلامت انتخابات را تأييد كردند.6- انتخابات مجلس نهم به خوبي نشان داد كه مردم ايران اسلامي از بصيرت و آگاهي كافي برخوردار بوده و هر رأي آنها داراي تحليلهاي بسياري است، مردم امروز ديگر مثل گذشته فريب تبليغات زيادانتخاباتي ، وعدههاي دروغين، بلندپروازيها و بازيهاي سياسي را نميخورند، مردم نشان دادند كه اهل بصيرت هستند و حاضر نيستند نسبت به سرنوشت كشورشان بيتفاوت باشند و يا فريب تبليغات رسانههاي بيگانه را بخورند، آنها بار ديگر حماسه آفريدند و پاي صندوقهاي رأي حاضر شدند و اگر هم كسي در اين جايگاه حساس نسبت به انجام وظيفهاش كوتاهي كند ديگر او را انتخاب نميكنند و اين نشانه پويايي و نشاط نظام جمهوري اسلامي است كه از ظرفيت بسيار بالايي برخوردار بوده و در آينده حرفهاي زيادي براي گفتن دارد.
کد خبر: ۶۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۱/۲۰