آوای رودکوف:رییس بنیاد شهید کهگیلویه به تشریح برنامههای کمیته ایثارگران این شهرستان در دهه فجر پرداخت
کد خبر: ۸۴۱۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۲۸
عنوان این نمایشگاه به احترام مادران ایل برگرفته از سربند لباس محلی زنان است که به جواهرات، سکهها و مهرههای رنگی مزین میشود
کد خبر: ۸۱۰۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۲
نخستين نمايشگاه گروهي هنرمندان تجسمي استان كهگيلويه و بويراحمد اوايل دي ماه امسال در تهران برگزار خواهد شد
کد خبر: ۸۰۲۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۲۶
رئیس مرکز فرهنگی و هنری شهرستان لنده : رشادت ها و حماسه آفرینی های دانش آموزان و دانشجویان ما در سالهای آغارین انقلاب اسلامی، ایجاب می کند که ما با کارهای فرهنگی و با حضور خود در مراسم روز 13 آبان دین خود را به آنها و انقلابمان ادا کنیم
کد خبر: ۷۶۱۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۱۲
مدیر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شهرستان لنده ، هدف از اجرای این برنامه را آشنایی کودکان با این روز وگرامیداشت روز کودک وایجاد نشاط وشادابی در بین کودکان برشمرد
کد خبر: ۷۴۶۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۲۰
بزرگداشت 19 مهر روز کودک ،محیط زیست و منابع طبیعی به همت اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری کهگیلویه و بویراحمد و با همکاری کانون پرورش فکری و سازمان محیط زیست
کد خبر: ۷۴۶۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۱۹
نمايشگاه نقاشي رو ي شيشه و فروش آثار در نگارخانه باران اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي کهگیلویه و بویراحمد برگزار خواهد شد
کد خبر: ۷۳۳۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۰۶
تعطیلات طولانی تابستان بیتردید تغییراتی در برنامه روزمره کودکان و نوجوانان ایجاد میکند و بهتر است تا والدین بتدریج محیط منزل را برای شرایط جدید آماده کنند
کد خبر: ۷۲۲۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۲۴
نمایشگاه آثار نقاشی و خوشنویسی مجتبی کرمی با موضوع خیام و فلامنکوبا همت آکادمی زبان ایران و آسیا افتتاح گردید
پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.irاین نمایشگاه در نگارخانه ها مون در تاریخ13 شهریور افتتاح گردید و تا تاریخ 19 شهریور ماه ادامه خواهد داشت که با حضور پرشور اساتید زبان برجسته اکادمی زبان ایران، آسیا و برنامه های متنوعی همچون برنامه رباعی خوانی خیام به زبانهای مختلف، اجرای موسیقی زنده سنتی و برنامه پرشور Street Talk توسط آکادمی ایران و آسیا همراه بود.
به به گزارش نگارخانه هامون به نقل از مجتبی کرمی ،این نمایشگاه در واقع نگرشی نو و انتزاعی بر آنچه که تا کنون در حوزه خلق آثار هنری ادبی به نمایش در آمده است می باشد. که توانسته با استفاده از انتزاعی موضوعی در خلق آثار بیننده را به مسیری متفاوت از تلفیق رباعیات خیام و ترجمه آن در نمایشی از فرم و رنگ هدایت نماید.
تلفیق دو سبک هنری و ادبی رباعیات خیام و رقص اصیل فلامنکو در آثار نقاشی ، بهانه ای است برای اینکه دو فرهنگ ناب و اصیل ایران و اسپانیا را به تصویر بکشیم. هدف از اجرای این چنین آثاری در واقع ایجاد نگاه و تفکری متفاوت در مخاطب است، که او را به فکر فرو ببرد و از او بپرسد، که خیام کیست؟ و فلامنکو چیست؟ و هر کس با توجه به شناخت خود از این دو، نیزبه دنبال رابطه ای درتلفیق این دوسبک وفرهنگ درآثارخواهدبود!
فرمهای رقص فلامنکو در آثار نقاشی از الگوهای واقعی هنرمندان معاصر رقص فلامنکو استفاده شده است.
رباعیات استفاده شده در آثار به زبان اسپانیایی از ترجمه های آقای احمد طاهری مترجم معاصر ادبیات اسپانیایی و خانم کلارا خانس مترجم اسپانیایی رباعیات خیام می باشد.این مجموعه آثار در دو بخش آثار مدرن و کلاسیک ارائه گردیده است.
در بخش مدرن رویکرد آثار بر اساس تلفیق دو موضوع رباعیات خیام به زبان فارسی و زبان اسپانیولی و فرم های رقص فلامنکو می باشد این تلفیق از آن جهت ایجاد گردید که بتواند مخاطب را در یک چالش تصویری موضوعی فرار دهد و همزمان به دو موضوع فکر کند.
از طرفی دیگر امروزه، نمایش یک اثر هنری در قالب اثری مدرن که همراه با رنگ و فرم می باشد در نگاه مخاطبین جایگاهی متفاوت دارددر بخش کلاسیک شامل خوشنویسی به زبان فارسی و ترجمه آن به زبانهای انگلیسی،فرانسوی، ژاپنی، ایتالیایی، آلمانی، اسپرانتو، عربی، گرجی و ترکی استانبولی می باشد.
شیوه خوشنویسی این آثار در بخش خوشنویسی فارسی از خطوطی همچون نستعلیق و شکسته نستعلیق و نسخ و در بخش خوشنویسی ترجمه (خوشنویسی لاتین) از سبکهایی همچون کاپرپلیت، گوتیک و ایتالیک بهره مند شده است.
مجموع این آثاردرقالب آثاری تلفیقی وبااستفاده ازهنرهای ایرانی همچون مینیاتوروتذهیب به زیورطبع آراسته شده است. این مجموعه آثار را علاقه مندان می توانند در گالری مجازی به آدرس اینترنتی www.ilcc.ir/ex2015 بهراحتی رویت نمایند.
ضمنا مجتبی کرمی در حال حاضر در تهران فعالیت دارد و بصورت تخصصی کلاسهای خوشنویسی غیر فارسی را در مرکز خوشنویسی بین الملل در دو شعبه شهرک غرب و گالری تجریش برگزار می نماید، او همزمان با فعالیتهای هنری خود اولین تارنمای خوشنویسی غیر فارسی را به آدرس www.ilcc.ir راه اندازی نمود.
خبر/محمد حق جو
کد خبر: ۷۱۶۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۱۷
مسولان استانی می توانند بهواسطه ترغیب بخش خصوص زمینههای سرمایهگذاری و بسترهای سرمایهگذاری صنعت سینما را در استان فراهم نمایند
کد خبر: ۷۱۲۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۱۱
در اول مارچ سال ۱۹۳۲، هیتلر نامهای به برونسْویک نوشت و اجازه خواست که اگر ممکن است، آنجا را برای تشکیل کمپین برای رقابت ریاستجمهوری و تعیین رایش آینده که در پیش بود، ترک کند. این نامه، ۴ روز پس از آن نوشتهشدهبود که شهروندی هیتلر بهعنوان یک آلمانی، پذیرفته شد. هیتلر در اصل شهروند اتریشی بود و زمانی تابعیت آلمان را پذیرفت که در دولت استخدام شد. هیتلر میخواست به نتیجهی انتخابات و برگزیده شدن پاول فون هیندنبورگ اعتراض کند، با این حال یک سال پس از این موضوع، هیندنبورگ او را بهعنوان صدراعظم خود برگزید.
یک پزشک - در دوران پیش از ظهور خدماتی مانند پیام کوتاه، ایمیل و شبکههای اجتماعی، بهترین راه برای مکاتبهی افرادی که دور از هم زندگی میکردند، نوشتن بود. بیشتر این نامهها، محتوای کاملاً خصوصی داشت و بنابراین تعجبآور نخواهد بود اگر با سرک کشیدن در محتوای آن، به رازهای نویسندگان و یا میان گیرنده و نویسنده پی ببریم. برخی از نامهها هم از جنبههای تاریخی، بسیار مهم و تعیینکننده بودند و به نوعی بعضاً نامههای سرگشادهای بودند که میان رهبران سیاسی و اجتماعی جنبشها رد و بدل میشد و نقشی حساس در ادامهی روند مناسبات سیاسی و مبارزات ملتها داشت. این نامهها از لحاظ سیاسی و تاریخی، اهمیتی بهسزا دارند، اما نوشتهی امروز دربارهی نامههای بسیار مهمی است که امروزه کمتر از آنها سخنی به میان می اید. چه، اگر برخی از این نامهها مورد توجه گیرندهاش قرار میگرفت، بسیاری از فجایع و تلخکامیها به بار نمیآمد. در این نوشته، به مرور این نامههای مهم ولی فراموششده میپردازیم.
1- نامهی فیدل کاسترو به فرانکلین روزولتفیدل کاسترو، دوران زمامداری ۱۰ رئیسجمهور امریکا را درک کرده. آن هم رئیسجمهورهایی که اغلبشان، آرزوی خلع او از قدرت را داشتند و برخی تلاش عملی هم برای رسیدن به این مقصود، انجام دادند. به هر حال، اولین تماس کاسترو با آمریکا، حاوی پیامی دوستانه بود.در سال ۱۹۴۰، دانشآموزی ۱۲ ساله از مدرسهی Colegio de Dolores واقع در سانتیاگوی کوبا، به رویسجمهور وقت، فرانکلین روزولت، نامهای نوشت. او نامهی خود را چنین آغاز کردهبود: «دوست خوبم، روزولت!» او احوالپرسی گرمی با روزولت کرده بود و برایش نوشتهبود که وقتی در رادیو شنیده که روزولت مجدداً در انتخابات ریاستجمهوری برنده شده، چقدر خوشحال شدهاست. کودک از روزولت خواسته بود که برایش یک اسکناس ده دلاری بفرستد، زیرا تا آن زمان، یکی از این اسکناسها را از نزدیک ندیدهبود! این پسرک، کسی نیست جز فیدل کاسترو!کاسترو در نامهاش نوشتهبود که با آنکه زبان انگلیسیاش ضعیف است، اما خیلی باهوش است و خیلی صادقانه نوشتهبود: «با اینکه یک پسربچه هستم، خیلی فکر میکنم.» این نامه در ۲۷ نوامبر سال ۱۹۴۰ به مقصد رسید، اما هرگز به دست روزولت نرسید. بعدها وقتی روزولت فوت کرد، حتی فرصت نکرد که بداند فیدل کاسترو کیست!
2- نامهی ملکه الیزابت دوم به رئیسجمهور آیزنهاوردر سال ۱۹۵۷، دوایت آیزنهاور نخستین رئیسجمهور امریکا بود که از ملکهی انگلستان دعوت به عمل آورد. ملکه که از مدت اقامت خود و مهماننوازی رئیسجمهور و همسرش بسیار لذت بردهبود، دو سال بعد برای جبران آنها را به بالمورال در اسکاتلند دعوت کرد. بعد از سفر آنها به اسکاتلند، به نظر میرسید هنوز خاطرهی خوب طعم فوقالعادهی شیرینیهایی که ملکه از آنها برای پذیرایی استفاده کرده، از خاطر آیزنهاور نرفتهباشد. پنج ماه بعد از این ملاقات دوباره، ملکه نامهای به آیزنهاور نوشت و به آن دستور پخت شخصی خود برای تهیهی این شیرینیها را اضافه نمود.این نامه که در ۲۴ ژانویهی ۱۹۶۰ به مقصد امریکا فرستادهشد، از ماجرای عکسی از رئیسجمهور در روزنامه در حال درست کردن کباب بلدرچین، الهام گرفته بود. این نامه، سرشار از راههای مفیدی برای درست کردن صبحانه به اندازهی ۱۶ نفر بود. ملکه حتی به فکرش رسید که توصیه کند اگر تعداد افراد حاضر برای صبحانه کمتر از ۱۶ نفر باشد، مقدار آرد و شیر باید کاسته شود! این نامه، چنین پایان یافتهبود که چقدر ملکه و خانوادهاش از دیدار با رئیسجمهور لذت بردهاند.
3- نامهی استعفای هیتلردر اول مارچ سال ۱۹۳۲، هیتلر نامهای به برونسْویک نوشت و اجازه خواست که اگر ممکن است، آنجا را برای تشکیل کمپین برای رقابت ریاستجمهوری و تعیین رایش آینده که در پیش بود، ترک کند. این نامه، ۴ روز پس از آن نوشتهشدهبود که شهروندی هیتلر بهعنوان یک آلمانی، پذیرفته شد. هیتلر در اصل شهروند اتریشی بود و زمانی تابعیت آلمان را پذیرفت که در دولت استخدام شد. هیتلر میخواست به نتیجهی انتخابات و برگزیده شدن پاول فون هیندنبورگ اعتراض کند، با این حال یک سال پس از این موضوع، هیندنبورگ او را بهعنوان صدراعظم خود برگزید.در این نامه، خطاها و اشتباهات زیادی دیده میشود که عمدهی آن دربارهی درخواست هیتلر خروج از شغلش تا زمان «پایان انتخابات برای برگزیده شدن رئیس رایش بعدی» است. این نامه تازه چند سال است که پیدا شده و انتظار میرفت که در یک حراج، با قیمتی بیش از ۵۰۰۰ یورو به فروش برسد.
4- نامهی آلبرت انیشتین به فرانکلین روزولتنامهای که در سال ۱۹۳۹ توسط انیشتین برای روزولت نوشتهشد، یکی از مهمترین نامههای تاریخ معاصر تلقی میگردد. در این نامه، انیشتین به رئیسجمهور اخطار میدهد که ممکن است آلمانیها به سلاحی بسیار ویرانگر دست یابند. بعدها خودِ انیشتین میگفت که نوشتن این نامه، یکی از بزرگترین اشتباهات زندگیاش بود. برخی از مورخان باور دارند که این نامه را «لئو زیلارد» نوشته و انیشتین تنها امضا کردهاست،دربارهی سه نامهی دیگری که انیشتین برای روزولت نوشته، اطلاعات اندکی در دست است. با این حال تصور میشود که دو نامهی اول حاوی پیامهای مشاوره و نصیحتهایی برای رئیسجمهور است و در آن پیشنهادهایی به او میدهد، در آخرین نامه اما (که پیش از مرگ روزولت به دستش نرسید)، انیشتین از روزولت میخواست که لطفی در حق او کند. این نامه هم احتمالاً توسط زیلارد نوشته شده و برای نخستین بار، این زیلارد است که از مفهوم سلاح اتمی در این نامهی آخر سخن راندهاست. در این نامه از رئیسجمهور و کابینهاش درخواست شدهبود که اجازهی ملاقاتی خصوصی به زیلارد و دوستان دانشمندش داده شود تا دربارهی این موضوع با هم گفتوگو نمایند.5
- نامهی ماهاتما گاندی به آدولف هیتلردر بین سالهای ۱۹۳۹ و ۱۹۴۰، گاندی دو نامه به هیتلر نوشت. آنکه بیشتر دربارهاش شنیده شده، نامهای است که با عنوان «دوست عزیز»، شروع شدهاست و در جولای سال ۱۹۳۹ نوشته شده. گاندی به هیتلر نوشته بود که تنها خودِ هیتلر است که می تواند جلوی جنگ جهانی دوم را بگیرد. از هیتلر خواستهبود که مسیر خودش را در یافتن راهحلی بدون خشونت دنبال نماید و به او گفته بود که چقدر در این مسیر، دستاوردهای ارزشمندی داشتهاست. این سیاستمدار و فیلسوف برجستهی هندی، در انتهای نامهاش از اینکه نوشتهی او باعث هر گونه رنجش در هیتلر شدهباشد، فروتنانه عذر خواسته بود.نامهی دوم اما، در تاریخ کمتر مورد بحث قرار گرفته. در این نامه لحن گاندی تغییر کرده و مستقیماً شروع نامهی پیشین را یادآوری میکند و میگوید اینکه پیشتر او هیتلر را یک «دوست» خطاب کرده، صرفاً رعایت تشریفات بودهاست!این نامه پس از آن نوشتهشد که در دسامبر سال ۱۹۴۰، جنگ جهانی دوم آغاز گردید. در این نامه، گاندی نازیسم هیتلر را با امپریالیسم بریتانیا مقایسه نموده که هند در تلاش بود با آن به مقابله بپردازد. او به هیتلر هشدار داد که قدرت دیگری هم در جهان هست که با شیوههای پیشرفتهتر از او و با سلاحهای خودش، آلمان را شکست خواهد داد. او این نامه را با تکرار اخطاری مشابه به موسولینی پایان دادهاست.
6- درخواست کارِ لئوناردو داوینچیمدتها پیش از آنکه لئوناردو داوینچی برای نقاشی هایش معروف شود، او یک ایتالیایی از خانوادهی متوسط بود که مهارتهایی هم داشت، و خب، دقیقش این که خیلی از مهارتها را داشت! در سال ۱۴۸۲ و در سن سی سالگی، داوینچی که در آن زمان تقریباً ناشناخته بود، به دنبال شغلی میگشت. او مستقیماً نامهای برای دوک میلان نوشت تا یک موقعیت شغلی در اختیارش گذاشته شود. داوینچی مهارتهایش را در نامهای مفصل ذکر کرد و چنین اغاز کرد که او میتواند برای کشتیها اسلحه بسازد و همچنین توانایی ساخت واگنهای زرهپوش و منجنیق را هم دارد. او همچنین نوشت که میتواند برای دوک چندین روش حمله و دفاع، طرحریزی نماید. برای اینکه دوک با خودش فکر نکند که این مرد جوان فقط در فکر جنگ است، او گفت که توانایی طراحی پل، ساخت ساختمان و ساخت مجسمه از خاک رس، برنز و سنگ مرمر را نیز دارد. او که بسیار به نبوغ و تواناییهایش مطمئن بود، خاطرنشان کرد که اگر جناب دوک پی ببرد که او تنها یکی از این مهارتها را نداشته باشد، مختار است که وی را پای میز محاکمه بکشاند.
7- نامهی مالکوم ایکس به مارتین لوترکینگبا آنکه مارتین لوترکینگ و مالکوم ایکس بخاطر هدفی مشترک می جنگیدند، در روشهای آنها شباهتهای اندکی وجود داشت. در حالی که لوترکینگ بهشدت به مبارزهی بدون خشونت معتقد بود، مالکوم ایکس به مسیر شبهنظامی روی آورد. تضاد و رقابت آنها آنجا بیشتر نمود یافت که ایکس نامهای به کینگ نوشت و او را «دکتر کشیشمسلک ترسو مثل یک جوجه» خطاب کرد! ایکس دو نامه برای لوترکینگ فرستاد، یکی در سال ۱۹۶۳ و دیگری در سال ۱۹۶۴٫در اولین نامه، او از کینگ خواست که در یکی از تجمعات فضای باز شرکت کند و از آنها حمایت نماید. او در نامهاش نوشته بود که اگر رئیسجمهور جان اف. کندی، که یک کاپیتالیست است، و رهبر شوروی خرشچوف، که یک کمونیست است، هدفی مشترک با هم بیابند، او و کینگ هم میتوانند هدفی مشترک داشتهباشند! او در نهایت به کینگ پیشنهاد داد که اگر شخصاً برایش حضور در این تجمع مقدر نیست، یک نماینده بفرستد.نامهی بعدی، در ۳۰ جون ۱۹۶۴ نوشته شد که حاوی یک پیشنهاد خشن از سوی مالکوم ایکس بود. در نامه او از وضعیت اسفبار مردم در سنت آگوستین گفت. او همچنین تهدید کرد که اگر دولت بهرودی دخالت نکند، او مجبور است برخی از برادران را به سراغ کوکلوسکلانها بفرستد تا «طعم داروی خود را به آن ها بچشانند.»
8- "De Profundis” از اسکار وایلدتیرگی روابط مابین مارکیزِ کویینزبری و پسرش، لرد آلفرد داگلاس، بیشتر به این دلیل ریشهیابی شده که داگلاس با اسکار وایلد رابطهای دوستانه داشت. کمی بعد، وایلد دو سال را به دلیل بینزاکتی فراوان در زندان گذراند. او در زمان زندان، نامه ای به داگلاس با عنوان De Profundis (به معنای «از اعماق») نوشت که بعدها بهعنوان یک مقاله به چاپ رسید. این نامه، بازتابی است از خیانت داگلاس و پشیمانی عمیق وایلد.وایلد نامه را چنین میاغازد که او احساس میکند توسط داگلاس رها شده، همان داگلاس که شعرها و نامههای خصوصیای را که برایش فرستاده، منتشر نمودهاست. او داگلاس را متهم نمود که با سوء استفاده از ضعف شاعر، او را در دام خود کشانده است. او خود را شماتت کرده که چرا نتوانست هرگز به داگلاس «نه» بگوید. او در نهایت داگلاس را نصیحت میکند که: «بیشتر مردم بخاطر عشق و تحسین زندگی میکنند. اما در حقیقت با مورد عشق واقع شدن و تحت تحسین قرار گرفتن است که بایستی زندگی کنیم.»9- نامهی بنجامین فرانکلین به ویلیام استراهانپیش از آن که جنگ های امریکا برای استقلال آغاز گردد، یکی از پدران مؤسس این کشور، بنجامین فرانکلین، دوستیِ نزدیکی با ویلیام استراهان داشت. استراهان یکی از ناشران برجسته و از اعضای پارلمان بریتانیا شناخته میشد. حتی پس از آنکه جنگ انقلاب آمریکا آغاز شود، آن دو دوست باقی ماندند. این دوستی تنها تا زمانی دوام یافت که فرانکلین پی برد که استراهان رأی بر این داده که آمریکاییها بهعنوان شورشی شناخته شوند. در پاسخ، فرانکلین نامهای برای استراهان نوشت.شروع این نامه از آن رو جالب است که فرانکلین دوست قدیمیاش را به سردی «آقای استراهان» مورد خطاب قرار دادهاست. او استراهان و هممسلکان پارلمانیاش را مورد عتاب قرار دادهبود که هرج و مرج وقت در آمریکا، به دلیل آرا و اعمال آنها شکل گرفتهاست. او بریتانیاییها را قاتل خطاب کرد و حتی به دوست قدیمی گفت تا دستهای خود را بنگرد و ردْ خون اقوام را روی آن ببیند! نامهی کوتاه فرانکلین، با تصریح او که دوستی آنها دیگر پایان یافته و اینکه آن دو از این لحظه به بعد، همچون دو دشمن رو در روی هم ایستادهاند، تمام میشود.
10- نامهی گریس بِدِل به آبراهام لینکلنتا بهحال چیزی از ماجرای ریش خاص آقای لینکلن شنیدهبودید؟ او ریشش را به خاطر نامهی دختری جوان بهنام گریس بدل به این سبک نگاه داشتهبود. گریس در آن زمان، دخترکی یازده ساله بود. نامهی دوشیزه بدل که در ۱۵ آگوست سال ۱۸۶۰ نوشته شدهبود، به لینکلن میگفت از آنجایی که او صورت لاغری دارد، بهتر است ریش بگذارد تا خوشقیافهتر به نظر بیاید. او گفت که زنها عاشق ریش هستند و اگر او ریش بگذارد، شوهرانشان را مجبور خواهند کرد تا به او رأی دهند! بدل پیشنهاد کردهبود که از آنجایی که ممکن است آقای لینکلن گرفتار باشد، یکی از دخترانش از طرف او جوابش را بدهد.چهار روز بعد، لینکلن شخصاً جواب نامهی او را نوشت. او از نامهی گریس تشکر کرد و نوشت که دختری ندارد و سه پسر دارد. او نوشت که شاید ریش گذاشتن، یک تظاهر بیمعنا به نظر بیاید. بدل بعدها با لینکلن در مقام رئیسجمهور و در حالی که ریش گذاشتهبود، در سفرش به وستفیلد در سال ۱۸۶۱ ملاقات نمود.
کد خبر: ۷۰۹۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۰۷
یکی از فعالان فرهنگی مشهدمقدس به مناسبت دهه کرامت و میلاد حضرت رضا(علیه السلام) خاطرات حضور کاروان خدام رضوی را به مجتمع غنی سازی نطنز و فردو و مشاهدات میدانی از فضای این مراکز را به رشته تحریر درآورده است
کد خبر: ۷۰۷۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۰۴
حسین پناهی به تعبیر خود او موجود عجیب و غریبی نیست. یک روستازاده حیران است که گذر از تضادهای ناگزیر و ناخواسته از او آدمی ساخته است که الاکلنگ وجودش در برخورد با مسائل به شکل اغراق آمیزی همیشه در نوسان فرازها و فرودها است
کد خبر: ۶۹۵۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۱۷
زندگی بدون دست و پا شاید برای خیلی از ما قابل تصور نباشد؛ اما این دختر ۲۵ ساله کلمبیایی که از بدو تولد از داشتن دست و پا محروم بوده است، اکنون یکی از بهترین مشاوران کشور خود یعنی کلمبیاست.
به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com
«زولی سانگینو» ثابت کرده که معلولیت نمیتواند او را از پا دربیاورد و با همین معلولیتش توانسته به یک سخنران بزرگ تبدیل شود و درنتیجه الهامبخش کسانی شود که در برابر مشکلات زندگی کم آوردهاند. زولی که در بوگوتای کلمبیا زندگی میکند، درباره خودش میگوید: «درست است که من دست و پا ندارم؛ اما نمیگذارم که این موضوع مانع زندگیم شود. من در شرایط سختی بزرگ شده و در مدرسه بارها اذیت شدهام. همکلاسیهایم مسخرهام میکردند و به من میگفتند فضایی! من زندگی سختی داشتم تا جایی که بارها به فکر خودکشی افتادم.»
زولی درباره اینکه که چگونه از یک دختر ضعیف به یک انسان موفق رسیده می گوید: «خانواده و دوستانم من را به زندگی بازگرداندند و حالا من به دانشآموزان مدرسه تا صاحبان کسبوکار و حتی زندانیان هم مشاوره میدهم. با کودکانی که شبیه خودم مورد آزار و اذیت واقع میشوند یا دارای معلولیت هستند، صحبت میکنم تا به آنها نشان بدهم که محدودیت ذهنی و فیزیکی نباید آنها را متوقف کند. میخواهم به مردم نشان بدهم که شما میتوانید هر کاری را انجام بدهید به شرط اینکه خودتان بخواهید و ذهنتان را روی آن متمرکز کنید.»
زولی از همان بدو تولد با یک نقص بدنی به نام سندروم تترا آملیا متولد شد. این بیماری ژنتیکی نادر باعث میشود که دست و پاهای جنین داخل رحم مادر تشکیل نشود. زولی سه برادر و دو خواهر هم دارد؛ اما هیچ کدام از آنها دچار این بیماری نشدهاند. زولی تنها دو سال داشته که پدرش را هم از دست میدهد تا مشکلات این خانواده بیشتر شود. مدرسه رفتن هم برای زولی بسیار سخت بوده و همیشه از طرف دانشآموزان مدرسه مورد آزار و اذیت قرار میگرفته؛ به همین خاطر بارها مجبور شده که مدرسهاش را عوض کند.
زولی میگوید: «از ۶سالگی متوجه شدم که با بقیه هم سنوسالهایم متفاوت هستم و ناگهان فهمیدم که آنها میتوانند بدوند؛ اما من نمیتوانم. بارها از مادرم پرسیدم که چرا من با بقیه فرق میکنم؟ اما او همیشه در جواب میگفت که تو با دیگران متفاوت نیستی. اما بچه ها در مدرسه اینگونه فکر نمیکردند. آنها به من لقب فضایی دادند. خوراکیهایشان را به سمتم پرت میکردند و این برای من وحشتناک بود.»
زولی یک بار هم در ۱۵ سالگی اقدام به خودکشی کرده است: «من آن زمان با این فکر میخوابیدم که زمانی که صبح از خواب بیدار میشوم به یک آدم دیگر تبدیل شده باشم. در مدرسه هیچ دوستی نداشتم و همه هم من را طرد کرده بودند و هیچ امیدی به ادامه زندگی نداشتم. تلاشهای مادرم هم برای بالا بردن روحیهام فایدهای نداشت؛ چون به شدت احساس حقارت میکردم. پس به طبقه چهارم ساختمان رفتم و تصمیم گرفتم که خودم را از بالا به پایین پرت کنم که خوشبختانه مادرم پیش از آنکه این کار را انجام دهم، مرا پیدا کرد و در حالی که به شدت ناراحت بود؛ مرا در آغوش گرفت و گفت: همه چیز درست میشود. او به من گفت که باید بدرخشم و به دیگران هم نشان بدهم که با همین معلولیت میتوانم یک زندگی عادی شاد داشته باشم.»
«گولرمینا» مادر زولی از همان آغاز زندگی با چالشهای زیادی روبهرو بوده و بزرگ کردن ۶ فرزند که یکی از آنها معلول است، آن هم بدون حضور همسر کار دشواری برای او بوده است؛ اما این مادر در شرایطی که کسی در مخارج زندگی و بزرگ کردن یک کودک معلول به او کمکی نمیکرده، همیشه سخت کار کرده است. زولی هم در نهایت مادر را سرمشق خود قرار میدهد تا بتواند روی پای خود بایستد: «اوایل برای حملونقل میبایست فردی مسئول جابهجا کردن من میشد؛ اما کم کم یاد گرفتم چگونه بایستم و خودم حرکت کنم. مادرم کارهای شخصیام مثل مرتب کردن تخت، مسواک زدن و لباس پوشیدن را به من آموزش داد. او میخواست تمام کارهایی را که یک انسان سالم توانایی انجام آن را دارد، من هم انجام بدهم.»
بعد از اتفاقی که در ۱۵ سالگی برای زولی افتاد، او تصمیم گرفت که با اعتمادبهنفس و کمک مادرش با زندگی مبارزه کند. در ۱۸سالگی به دانشگاه هنر رفت نقاشی خواند و از آن زمان بود که معروف شد و سخنرانیهایش شروع شد: «اولین باری که سخنرانی کردم در جمع ۴۰۰ نفر از دانشجویان دانشکده و والدین آنها بود. پس از تمام شدن سخنرانیم همه تحت تاثیر قرار گرفتند و من را تشویق کردند.»
زولی حالا یک نقاش هم شده و با دهانش نقاشی های زیبایی میکشد که با توجه به معلولیتش باور نکردنی به نظر می رسد اما او قلم را با دهانش می گیرد و با اعتماد به نفس کارش را ادامه می دهد.
او تا به حال هیچ کمکی از طرف دولت دریافت نکرده است و با اینکه برای رفتن به مسیرهای طولانی نیاز به ویلچر دارد، پول خریداری آن را ندارد.زولی دوست دارد روزی ازدواج کند و صاحب فرزند شود. رفتن به کشورهای خارجی و سخنرانی کردن در کشورهای دیگر، آرزوی بعدی زولی است.
او میگوید: «من ثابت کردهام که معلولیت نمیتواند مانعم بشود. من زمانی در زندگیم از همه چیز ناامید بودم و خودم را برای مرگ آماده کرده بودم؛ اما الان حالم خوب است و دوست دارم بقیه هم به این حال خوب برسند.»
مجله مهر
کد خبر: ۶۹۱۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۰۸
حمید رسایی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی از رفع توقیف 9 دی خبر داد.به گزارشسایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com، حجت الاسلام حمید رسایی در سایت شخصی خود با اعلام این خبر نوشت: امروز دادگاه ویژه روحانیت رفع توقیف هفته نامه 9دی را رسما به هیأت نظارت بر مطبوعات ابلاغ کرد و بر همین اساس، شنبه پنجم اردیبهشت ماه این رسانه مجددا به کیوسک های مطبوعاتی باز خواهد گشت و وظیفه رسانه ای خود را در دفاع از آرمان های انقلاب اسلامی انجام خواهد داد. این سومین بار بود که 9دی با رأی دولتی هیأت نظارت بر مطبوعات توقیف شده بود و البته این سومین بار هم است که با حکم دادگاه این هفته نامه تبرئه و رفع توقیف می شود. اولین بار در دولت دهم وقتی آقای احمدی نژاد رئیس جمهور بود، وزارت ارشاد به دلیل انتشار تصویر نقاشی خاتمی و به بهانه توهین به لباس روحانیت 9دی را توقیف کرد. همان روز البته طی یادداشتی اعلام کردم که دلیل اصلی توقیف این هفته نامه، تیترها و یادداشت های مستدل و منطقی آن در باره جریان ساکتین فتنه و حلقه انحرافی در دولت دهم بود که بعدها مستندات فشارهای حلقه انحرافی به وزارت ارشاد در این خصوص برایمان روشن شد. بار دوم اسفند ماه سال قبل بود که وزارت ارشاد دولت آقای روحانی علی رغم شعارهایی که در خصوص آزادی رسانه ها سر می داد، به دلیل تیترهایی که این هفته نامه در خصوص اخراج دانشمندان هسته ای، توافقنامه ژنو و موج جابجایی ها و عزل و نصب ها دولتی، توقیف شد. البته بعدها برای ما مشخص گردید که مهمترین انگیزه برای خاموش کردن 9دی، یادداشت های روشنگرانه و تیترهای آن علیه توافقنامه ژنو، خصوصا تیتر «توافقنامه ژنو، جام زهر» بود. و اما اسفند امسال مجددا 9دی برای بار دوم در دولت آقای روحانی در آخرین شماره خود وقتی تیتر اصلی اش را به موضوع «کمک پنج میلیاردی بابک زنجانی به ستاد بنفش» اختصاص داده بود، به بهانه واهی شائبه توهین به امام راحل و اعتراض به قدم زدن ظریف با جان کری به محاق توقیف رفت! 9دی در حالی به بهانه «شائبه» توهین به امام راحل از سوی ترکیب دولتی هیأت نظارت بر مطبوعات توقیف می شد که این هیأت پیش از آن در برابر توهین صریح و آشکار روزنامه بهار به امیرالمومنین در شب عید غدیر و یا توهین روزنامه قانون به احکام مسلم شرع و یا توهین روزنامه مردم امروز در موضوع اهانت نشریه شارلی ابدو از خود خویشتن داری نشان داد و در تمام این موارد دستگاه قضایی، به دلیل تعلل وزارت ارشاد مجبور به دخالت در توقیف این رسانه های هتاک نسبت به مقدسات شد. این قصه پر غصه البته سر دراز دارد وقتی می بینیم که دیگر رسانه های انقلابی به بهانه های مثل انتقاد از دولت قاتل و جنایتکار عربستان سعودی تحت فشار قرار می گیرند و راهی دادگاه می شوند. به لطف الهی برای بار سوم تبرئه شدیم که خود حکایت از چند نکته دارد: 1 . توقیف 9دی در دو دولت آقایان احمدی نژاد و روحانی نشان می دهد که این رسانه تعلق حزبی به هیچ گروه و جریانی ندارد و مستقل است. 2 . بر اساس مستندات علنی، هر سه باری که 9دی توقیف شد، رسانه های بیگانه مثل بی بی سی که دائما از آزادی مطبوعات دم می زنند به شکل صریح یا تلویحی از توقیف آن ابراز شادمانی و رضایت کردند. 3 . دو بار توقیف 9دی در دولت آقای روحانی که هر دوبار هم با حکم تبرئه دادگاه، رفع توقیف شده است. این نکته نشان می دهد که متأسفانه این دولت از شرح صدر در برابر منتقدان خود برخوردار نیست و با بهانه های واهی تلاش می کند تا دهان منتقدان را پلمب کند. البته همانطور که مشخص شده، دهان منتقدان این دولت، سانتریفیوژ نیست تا به راحتی پلمب شود. 4 . هفته نامه 9دی علی رغم فشارهای مختلف بویژه فشارها و مضیقه های مالی اما با کمک جمعی از دوستان جوان دلسوز، مخلص و قلم به دست، کار رسانه ای خود را محکم تر از گذشته در دفاع از اندیشه های ولایت فقیه و بچه حزب اللهی ها ادامه می دهد و مانند یوم الله 9دی که در تاریخ ماندگار شد، صریح و شفاف خواهد ماند.
کد خبر: ۶۲۷۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۰۲
به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
ساختار رسالهها از سیاقی علمی پیروی میکند. و به همین منظور نقش کتاب خودآموز را ندارند؛ در نتیجه باید برای فهم برخی مسائل به افراد کارشناس و مسئله دان مراجعه نمود. به ویژه آنکه رساله ها حاوی تعداد زیادی لغات و اصطلاحات تخصصیِ فقهی می باشد که فهم آن برای افراد غیرِحوزوی سخت بوده و گاهی تصور صحیح و برداشت درست از حکم را نیز به چالش می کشد .به همین منظور در «موسسه اطلس تاریخ شیعه» کارگروهی متشکل از طلاب و فضلای حوزه علمیه با عنوان «کانون نشر احکام» تشکیل شد تا بتوانند احکام شرعی را زیر نظر مراجع معظّم تقلید در قالبی جذاب و سبکی متفاوت و با رویکرد آموزشی در اختیار علاقه مندان قرار دهند.یکی از آثار منتشر شده، كتاب «آموزش مصوّر احكام» است. این کتاب که مطابق با فتاوای حضرت آیتالله العظمی خامنه ای(مدظله العالی) می باشد، به كوشش کانون نشر احکام [وابسته به موسسه اطلس تاریخ شیعه] تهیه و تنظیم شده و توسط انتشارات انقلاب اسلامی [وابسته به دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله خامنه ای(مدظله العالی)] منتشر گردیده است.این اثر حاوی جدیدترین مسائل شرعی و استفتائات از محضر مقام معظم رهبری است که شامل مجموعه مسائل پیرامون احکام عبادات [تکلیف، طهارت، وضو، غسل، تیمم، نماز، مسجد و روزه] می باشد و با توضیحات تصــویری، جـدول و اینفـوگرافیک و با رویکرد آموزشی چاپ و عرضه شده است.«آموزش مصوّر احكام» در چاپی نفیس و در قطع وزیری با 432 صفحه منتشر شده و شامل 139 جدول و نمودار کاربردی، ۵۱۶ تصویر آموزشی و کمک آموزشی می باشد. و به گونه ای تهیه و تنظیم و سپس طراحی شده که همه افراد با سنین مختلف و زبان های گوناگون و سطح اطلاعات متفاوت، بتوانند از آن بهره ببرند.مجموعه این کتاب گرچه در نگاه اول، جذاب و دست یافتنی می نماید اما کارشناسان فقهی خوب می دانند که برای گرد آمدن این همه ظرافتها؛ همت و کار مضاعفی پشتوانه بوده است. چهل هزار نفر ساعت کار علمی و پشتیبانی، اثری بدیع را آفریده است و البته برای غنی سازی محتوایی، بیش از چهارهزار استفتای جدید انجام شده و مهمتر این که با موضوعات جدید و متنوع فقهی در هم آمیخته شده اند، تا بتوانند با توضیحات تصــویری، جـدول و اینفـوگرافیک شیرینی مطالعه را چند برابر کرده و در عین حال برای آموزش هر چه بهتر احکام شرعی، کتابی خودآموز باشد.پژوهشی که شامل بررسی و بازنگری طرح، هم اندیشی و هماهنگی محققان، شناسایی کتب فقهی و منابع دست اول، فیش برداری موضوعی، دسته بندی پرسش ها و استفتائات جدید، چینش موضوعی، شرح تصاویر، عبارت پردازی و روان سازی متون فتاوا، بازنگری و مقابله و در نتیجه طراحی و صفحه آراییِ جذاب است.
سایر ویژگی ها1. در ابتدای هر فصل، توضیحات کلی نوشته شده تا مخاطب، با فلسفه و حکمت موضوعِ مطرح شده آشنا شود و پس از آن مسائل شرعی، بیان شده که همراه با تصویر، جدول و اینفوگرافیک است و با قلمی روان و شیوا، احکام را یک به یک توضیح داده و گاه مقایسه کرده است. و در انتهای هر فصل، چکیده و خلاصهای از مطالب هر بخش در جملههایی کوتاه و روان، ارائه شده است. تا شیرینی مطالعه این کتاب را دوچندان کند.2. در این کتاب، مواردی به چشم میخورد که به خودی خود، مسئله شرعی نیست اما دانستن آن به فهم احکام کمک می کند و از برداشت های غلط یا مقایسه های نادرست، پیشگیری می کند. این موارد با سبک و قالبی متفاوت طراحی و با عناوین نکته، توجه،پرسش و دانستنی؛ مشخص شده اند. که در نتیجه، زیبایی ویژه ای به این اثر بخشیده و خواننده را به فضایی مفرّح و دل نشین فرا می خواند و از حالتی خشک و دستوری خارج می کند.3. از دیگر بخش های جذاب و متفاوت این کتاب، بخش "بیاموزیم" است که داستان ها و نکات اخلاقی را به مناسبت موضوعات شرعی در پیش زمینه مشکی به مخاطبان ارائه داده است.4. اصطلاح نامه را باید یکی از نکات ارزشمند این کتاب دانست که با وجود آن، کتابی جامع و مستقل در دست می گیریم و هر گونه ابهامی در واژگان و اصطلاحات مسائل عبادی را برطرف می کنیم.5. در این مجموعه بیش از 4000 استفتای جدید مورد استفاده قرار گرفته است و سعی شده به بیان احکام تکلیفی «واجب و حرام» و احکام وضعی «باطل و صحیح» مورد نیاز بسنده شود.6. روزآمدسازی واژههای فقهی، حذف اصطلاحات نامتعارف و استفاده از چارچوبهای گوناگون برای توضیح برخی واژهها و آشنایی مخاطب با برخی مصادیق احکام، از نکات در خورِ توجّه در این کتاب است که برای نخستین بار صورت میگیرد.7. از نوآوریها و جاذبههای قابل توجه، بهرهوری از تصاویر و نقاشی های آموزشیِ دقیق و کارشناسی شده و همچنین جدولها و نمودارهای کاربردی در کنار متن است.گفتنی است این اثر، اولین جلد از مجموعهی کتب «آموزش مصوّر احکام» می باشد و کتابهای بعدی در موضوعات احکام معاملات، پزشکی، بانوان، ورزشی، رسانه، عزاداری، نوتکلیفان و… به زودی عرضه خواهد شد.و سخن پایانی اینکه شما می توانید سوالات، پیشنهادها وانتقادهای خود را از طریق سامانه پیامکی 50001333331968 ارسال نمایید.مشاهدۀکتاب [ http://ahkam.atlasshia.ir/files/book-.pdf ]
موسسه اطلس تاریخ شیعهwww.atlasshia.ir
کد خبر: ۵۸۶۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۱۰
به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
كتاب «آموزش مصوّر احكام»، طبق فتاوای حضرت آیتالله العظمی خامنه ای(مد ظله العالی)، درباره مجموعه مسائل و استفتائات پیرامون احكام تكلیف، طهارت، وضو، غسل، تیمّم، نماز، مسجد و روزه با توضیحات تصویری، جدول و اینفوگرافیك است كه به كوشش مؤسسه فرهنگی- هنری اطلس تاریخ شیعه(كانون نشر احكام) تهیه و تنظیم شده است و توسط انتشارات فقه روز وابسته به انتشارات انقلاب اسلامی برای نخستینبار با سبكی متفاوت و جذاب برای كلیه گروههای سنی چاپ و عرضه میشود.
این کتاب دارای جدیدترین مسائل شرعی و استفتائات از محضر مقام معظم رهبری می باشد و در انتهای آن اصطلاح نامهای با معانی سلیس و روان از واژگان دشوار فقهی قرار دارد.
"آموزش مصور احکام" شامل مجموعه مسائل پیرامون احکام تکلیف، تقلید، طهارت، وضو، غسل، تیمم، نماز، مسجد و روزه است که با توضیحات تصــویری، جـدول و اینفـوگرافیک و با رویکرد آموزشی در اختیار خوانندگان قرار گرفته است.
سایر ویژگی ها:
1. بررسی دقیق منابع دستِ اوّلِ فارسی و عربی که مورد تایید دفتر مقام معظّم رهبری است.
2. در این مجموعه بیش از 4000 استفتای جدید مورد استفاده قرار گرفته است و سعی شده به بیان احکام تکلیفی «واجب و حرام» و احکام وضعی «باطل و صحیح» مورد نیاز بسنده شود.
3. روزآمدسازی واژهها و یادکردهای فقهی، حذف اصطلاحات نامتعارف و استفاده از چارچوبهای گوناگون با عنوان «توجّه»، «نکته» و «پرسش» برای توضیح برخی واژهها و آشنایی مخاطب با برخی مصادیق احکام، از نکات در خورِ توجّه در این طرح است که برای نخستین بار صورت میگیرد.
4. در مواردی که حکم فقهی را میتوان به گونهی قاعدهای کلّی بیان کرد، مسأله را با عنوان «قانون کلّی» آوردهایم تا خواننده در موارد مشابه بتواند به آن مراجعه کند.
5. از نوآوریها و جاذبههای قابل توجه در این طرح، بهرهوری از تصاویر و نقاشی های آموزشیِ دقیق و کارشناسی شده و همچنین جدولها و نمودارهای کاربردی در کنار متن است.
6. در انتهای هر فصل چکیده و خلاصهای از مطالب هر بخش که در جملههایی کوتاه و روان، ارائه شده است.
7. ارائهی اصطلاح نامهای با معانی سلیس و روان از واژگان دشوار فقهی در پایان کتاب.
گفتنی است این مجلد اولین جلد از مجموعهی کتب «آموزش مصوّر احکام» است و مجلدات بعدی در موضوعات احکام پزشکی، بانوان، ورزشی، رسانه، عزاداری، نو تکلیفان و… به زودی عرضه خواهد شد.
و سخن پایانی اینکه شما می توانید پیشنهادها وانتقادهای خود را از طریق سامانه پیامکی 50001333331968 ارسال نمایید.
دانلود
کد خبر: ۵۸۰۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۰۲
ایستگاه نقاشی جمعی از کودکان شهرستان لنده به مناسبت دهه ی مبارک فجر در محل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان این شهر برپاشد
کد خبر: ۵۶۹۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۱۹
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
وزیر امور خارجه ایران یکی از وزرای دولت یازدهم بود که به دلایل مختلف بسیار مورد متوجه رسانهها و مردم قرار گرفت. دیروز سالگرد تولد ۵۵ سالگی محمدجواد ظریف بود و روزنامه ایران گفتوگویی با محمدجواد ظریف در سالروز تولد ایشان داشته که در ادامه می خوانیم.
* در آغاز بهتر است بدانیم که شما در چه سالی و در چه شهری متولد شدید؟– من در هفدهم دی ۱۳۳۸ در تهران متولد شدم. مادرم دختر مرحوم حاج میرزا علی نقی کاشانی از تجار بزرگ تهران و پدرم از تجار بهنام اصفهان بود.
* در کدام محله تهران زندگی میکردید؟– خانه ما بین خیابان کاشان و خیابان کمالی، پشت باغ شاه سابق بود؛ خانهای بزرگ و قدیمی که تا بعد از فوت پدرم آن را داشتیم. بعد از ایشان نگهداری آن خانه برای مادرم مشکل شد. در شش سالگی، چند ماهی به اصفهان رفتیم و من در دبستان کار مشغول شدم اما خیلی زود به تهران بازگشتیم و با آغاز سال تحصیلی بعد من به دبستان علوی رفتم. فکر میکنم کلاس دوم دبستان بودم که اولین سخنرانیام را در روز عید غدیر انجام دادم. این شد که از همان ابتدا به نوشتن متن و سخنرانی عادت کردم.
* پدرتان در چه سالی به رحمت خدا رفت؟– پدرم در سال ۱۳۶۳ مرحوم شدند. همسرم دو ماهه باردار بود که ایشان از دنیا رفتند. آن زمان من در آمریکا بودم و متأسفانه نتوانستم برای مراسم پدرم به ایران بازگردم.
* دوران کودکی شما مصادف با کدام تحولات سیاسی و اجتماعی در ایران بود؟– من در خانه تنها فرزند بودم و هیچ همبازیای نداشتم. از طرفی خانواده ما به شدت محافظهکار بودند.
* به لحاظ سیاسی؟
– از همه لحاظ. ما در منزلمان تلویزیون و رادیو نداشتیم. پدرم رادیو را در کمدی میگذاشت و در آن را قفل میکرد. فقط برای شنیدن دعای سحر ماه مبارک رمضان از آن استفاده میکرد.* با اینکه توان مالی خرید تلویزیون را داشتید.– بله. بیش از اینها توانایی مالی داشتند، اما به علت اعتقاداتی که داشتیم، تلویزیون خریداری نشده بود. فکر میکنم تا ۱۵ سالگی به سینما نرفتم. علاوه بر این روزنامهای هم در خانه ما پیدا نمیشد. پدر و مادرم اجازه رفت و آمد را نیز به من نمیدادند.
* با دوستان؟– اجازه رفت و آمد با هیچکس را نمیدادند. من فقط هر روز صبح به مدرسه میرفتم. حتی پدرم برای کنترل بیشتر، به باغبان خانه سپرده بود که مرا تا ایستگاه اتوبوس مدرسه همراهی کند. لذا در کودکی بسیار از جامعه دور بودم. البته به خاطر گرایشهای شخصی و مطالعه خودم، کم و بیش از اوضاع جامعه باخبر میشدم. مثلاً در آن زمان به تازگی حسینیه ارشاد افتتاح شده بود و مرحوم شریعتی در آنجا صحبت میکرد. من نیز برای بعضی سخنرانیهایم به هر طریق ممکن از کتابهای مرحوم شریعتی استفاده میکردم. در آن مقطع کتابهای زیادی میخریدم که خواندن بعضی از آنها نیز در آن زمان ممنوعیت داشت.
* در همان شرایط خانواده شما بیشتر به کدام طیف سیاسی گرایش داشتند؟ منتقدانی مانند جلال آلاحمد، مرحوم شریعتی، گروههای اسلامخواهی مانند حزب مؤتلفه اسلامی یا گروهها و جریانات ملی، همانند جبهه ملی ایران؟– هیچکدام. پدربزرگ من در زمان مرحوم مصدق از لحاظ اقتصادی به ایشان کمک میکرد. از طرفی ایشان با مرحوم کاشانی آشنا بود و رفت و آمد نزدیک داشت. اما من در مدرسه با کسانی که گرایشهای سیاسی داشتند، مانند چند نفر از فرزندان سردمداران حسینیه ارشاد ارتباط داشتم و در هر فرصتی از آنها کتاب میگرفتم و میخواندم. مرحوم آقای مطهری نیز به مدرسه علوی میآمدند، اما من هیچگاه سعادت دیدن ایشان را نداشتم. در مدرسه علوی دیدگاههای متدین را مطالعه میکردیم. همچنین کسانی که سیاسیتر بودند کتابهای مرحوم آقای طالقانی را میخواندند. به خاطر ندارم دیدگاههای ملیگرایان در آنجا رواج داشته باشد.
* گرایش شما بیشتر به کدام سمت بود؟– بنده کتابهای سنتی و انقلابی را همزمان مطالعه میکردم و از معدود شاگردان مدرسه علوی بودم که هم در جلسات حجتیه و هم در جلسات انقلابیون شرکت میکرد. در مدرسه دو طیف وجود داشت؛ یک طیف حجتیهای بودند و در جلسات مرحوم آقای حلبی که بعضاً در منزلشان تشکیل میشد، شرکت میکردند. بنده نیز به منزل ایشان میرفتم و از طرف دیگر در جلسات بچههای انقلابی نیز شرکت میکردم. بنابراین فکر میکنم قبل از سفرم به آمریکا با هر دو تفکر آشنایی پیدا کردم.
* چطور بحث سفر شما به آمریکا در خانواده مطرح شد؟– این عزیمت به اصرار من صورت گرفت. پدر و مادرم مخالفت میکردند و بیشتر آمادگی داشتند در صورت ضرورت مرا به انگلیس که به ایران نزدیکتر است، بفرستند. خاطرم هست که دعوای خیلی جدی هم بین ما پیش آمد، زیرا پدر و مادرم میگفتند کمی صبر کنم تا به لندن بروم. اما من نگران بودم که خیلی دیر بشود. آنجا بود که با رفتنم به آمریکا موافقت کردند. به یاد دارم در این میان با مرحوم پدرم خیلی تندی کردم. خدا از سر تقصیرات همه ما بگذرد.
* پس ایده سفر به آمریکا نظر خودتان بود؟– خارج شدن از ایران نظر بنده بود. در سه ماهی که در دبیرستان خوارزمی بودم روزی به مدرسه علوی رفتم تا دوستانم را ببینم. یکی از مربیان مدرسه مرا صدا کرد و گفت که از آنجا بروم، زیرا احتمال دارد برای خودم و مدرسه دردسر درست کنم. حتی یکی از معلمهای مدرسه خوارزمی بیرون از کلاس به بنده هشدار داد که بیشتر مواظب خودم باشم. من فقط شانزده سال داشتم و طبیعتاً این موارد باعث نگرانی او میشد. به همین خاطر برای رفتن به آمریکا به خانوادهام اصرار میکردم.
* یعنی دقیقا در ۱۷ سالگی از ایران خارج شدید؟– سال دوم نظری را تمام کرده بودم. سه ماه از سوم نظری را نیز در مدرسه خوارزمی تجریش گذراندم که در ژانویه ۱۹۷۷ و در زمان حکومت کارتر از ایران خارج شدم.
* چه سالی ازدواج کردید؟– در تابستان ۱۳۵۸ به تهران بازگشتم. با مادرم تماس گرفتم که میخواهم به ایران بازگردم و ازدواج کنم. به فاصله یک هفته به اصفهان رفتم تا خواهرم را که پانزده سال از من بزرگتر است، ببینم. ایشان نیز خواهر یکی از دوستان خودش را به عنوان دختری متدین و انقلابی، برای ازدواج معرفی کرد.
* و این اولین مراسم خواستگاری برای شما بود؟– بله؛ اولین و آخرین. اقامت بنده در ایران سه هفته به طول انجامید. در ماه مبارک رمضان بود که روزی خواهرم آنها را به خانه خود دعوت کرد. دو خانم جوان آمدند، اما من دقت نکردم و حتی متوجه نشدم منظورشان کدامیک از آنهاست. مادر و پدرم هنوز در تهران بودند. بنابراین با اجازه آنها همراه خواهر و شوهر خواهرم به خواستگاری رفتیم. ایشان همانطور که فکر میکردم، متدین و انقلابی بودند. به یاد دارم در آن جلسه کمی قرآن و حدیث خواندم که ایشان پسندیده بودند. زمانی که به خانه بازگشتیم به مادرم اطلاع دادم که برای تشریفات به اصفهان بیایند. نامزدیمان مصادف با شبهای احیا بود. در آن زمان ایشان ۱۷ سال داشتند و من ۱۹ ساله بودم که ازدواج کردیم. جالب اینکه پسرم نیز در سن ۱۹ سالگی و دخترم در ۱۷ سالگی ازدواج کردند.
* به لحاظ فرهنگی چگونه با آمریکاییها کنار آمدید؟– من در دوره دبیرستان به سانفرانسیسکو رفتم. آن زمان دوران اوج حضور ایرانیها در آمریکا بود؛ یعنی بیشترین تعداد دانشجوی خارجی در آمریکا را ایرانیان تشکیل میدادند. هر جایی که میرفتم، به خصوص در کالیفرنیا، آنقدر حضورشان پررنگ بود که خود را در همان محیط ایرانی حس میکردم. فارغ از گرایشهای مذهبی، در همان دبیرستانی که من ثبتنام کردم به اندازه کافی دانشآموز ایرانی وجود داشت.
* از ملیتهای دیگر هم بودند؟– چینیها هم بودند. عربها نیز به تازگی شروع به آمدن کرده بودند، اما ایرانیها جو غالب را تشکیل میدادند. در مجموع در طول دوران دانشجوییام تنها یک بار به همراه دوستان به منزل معلم دبیرستانمان دعوت داشتیم و یک بار نیز برای ناهار میهمان یکی از استادهای دانشگاه بودیم. به جرأت میتوانم بگویم که فقط همین دو بار بود که به محیط آمریکایی وارد شدم. نزد معلم دبیرستان سالاد خوردیم و نزد آن استاد دانشگاه نیز چون با فرهنگ اسلامی آشنایی داشت، مقداری پنیر خوردیم؛ چراکه سایر غذاها ذبح شرعی نشده بود.
* پس میدانستید ذبح اسلامی نشده بود؟– بله، به همین خاطر ارتباط محدودی با آمریکاییها داشتیم. پس از ازدواج نیز ارتباط محدودی داشتیم، تا زمانی که نماینده دائم ایران در سازمان ملل متحد در نیویورک شدم. به خاطر نوع کارم و اینکه باید با محیط آمریکا تعامل داشته باشم، من و همسرم سعی کردیم با آمریکاییها رفت و آمد کنیم. البته بنده حدود ۳۰ سال در این کشور زندگی کردم و فرهنگ این کشور را خوب میشناسم. جالب ایناست که اکثر ایرانیانی که در آمریکا زندگی میکنند، اسم غذاها و ادویهها را به انگلیسی میدادند اما من و هسمرم هنوز نمیدانیم.
* چون رستوران کم میرفتید؟– به رستوران مسلمانها میرفتیم یا به رستورانهایی که ماهی یا سبزیجات سرو میکردند. به خانه آمریکاییها رفت و آمد نداشتیم. به طور کلی حتی رفت و آمدمان در ایران نیز به هر دلیل محدود بوده است، شاید به خاطر اینکه چندان اجتماعی نیستیم.
* یعنی این تمایل، برخاسته از تضاد فرهنگ و نظام اجتماعی میان ایران و آمریکا در وجود شماست؟– نه الزاماً، زیرا افرادی هستند که خیلی راحت با محیط آمریکا ارتباط برقرار میکنند. شاید به خاطر این است که من از کودکی تنها بودهام و میل زیادی به شرکت در میهمانی و عروسی ندارم. حتی در مورد مجالس مذهبی نیز اگر در خانه به روضه گوش بدهم راحتتر هستم.
* رابطه شما با شعر، ادبیات و موسیقی و به طور کلی با عالم هنر و خیال چگونه است؟– سالی که من در دبیرستان سه و نیم نمره تا بیست کم داشتم، ۲ نمره آن از هنر بود. در مورد خط و نقاشی ذوقی نداشتم. هیچ وقت خطم خوب نبوده. به همین خاطر در آمریکا همیشه متنهایم را با کامپیوتر تایپ میکردم.
* در مورد شعر و ادبیات چطور؟– به شعر و ادبیات بسیار علاقهمند بودم. در مدرسه علوی به خاطر اینکه انشاء را خیلی خوب مینوشتم، سخنران شدم. از زمانی که مطالعه را شروع کردم، خیلی جدی کتاب خواندم. خدا پدرم را رحمت کند. طبع شعری داشت و برای ائمه شعر میگفت. به همین خاطر در خانواده ما علاقه به شعر و شاعری وجود داشت اما هنری مثل موسیقی در بین نبود، زیرا آن را حرام میدانستند. من تا ۱۵ – ۱۶ سالگی هیچ نوع موسیقیای نشنیده بودم. حتی اگر در تاکسی موسیقی پخش میشد، میگفتیم لطفاً خاموش کنید. اما بعد از آن کمی تغییر کردیم و حتی قبل از انقلاب موسیقی گوش میکردیم. برخلاف فرزندانم، هیچگاه خودم را متعلق به عالم هنر ندانستم. رشته دخترم طراحی داخلی است و پیانو مینوازد. پسرم نیز سنتور میزند.
* آیا شده که همسرتان با پدر و مادرتان گله کنند که این چه رشتهای بود که شما انتخاب کردید، مثلاً ایکاش کامپیوتر میخواندید و در شرکتی کار میکردید؟– الحمدالله چون نیاز مالی ندارم، از این جهت ناراحت نیستم، اما به طور کلی وقت زیادی را با کامپیوتر میگذرانم. اولین بار بنده کامپیوتر را به وزارت خارجه آوردم و اولین مسئول کامپیوتر وزارت خارجه توسط من با کامپیوتر شخصی آشنا شد. رشتهای که انتخاب کردم، مسئولیت بسیار سنگینی را برایم به دنبال داشته است. بسیار اتفاق افتاده که با خود فکر میکنم خسارت اشتباهاتی را که من و امثال من در حوزه سیاست خارجی مرتکب شدیم، در واقع ۷۰ میلیون ایرانی متحمل شدند. حتی به این فکر میکنم که با این وضعیت، چقدر به جای اجر و ثواب، نگرانی اخروی دارم. البته ناشکری نمیکنم؛ زیرا زندگی بسیار راحتی داشتم و به خاطر اموالی که از پدر و مادرم به من رسیده است هیچگاه مشکل مادی نداشتم. هیچ وقت نه نیاز داشتم و نه موقیعتش برایم فراهم شده که از عواید شغلم، چیزی به من برسد و جز حقوقم چیزی دریافت نکردهام. ماشین یا خانهای به خاطر کارم نگرفتم. خانه و هر چیز دیگری که دارم از ارث پدرم و بخشش مادرم است. از این ۲۵ سال کار، هیچ به دست نیاوردم، جز ناسزا؛ هم از طرف مخالفان که من را مانند دیگران میدیدند و هم از طرف دوستان خودمان.
* نمیدانم فیلم «حاجی واشنگتن» مرحوم علی حاتمی را دیدهاید یا نه؟ داستان فیلم مربوط به سفر اولین نماینده سیاسی ایران در عهد قاجار به ینگه دنیا با همان ایالات متحده آمریکاست. آیا شباهتها و تفاوتهایی با شخصیت حاجی واشنگتن در خود میبینید؟ میتوانید با آن شخصیت شباهتهایی داشته باشید یا برقرار کنید؟– شاید شباهتش این باشد که با وجود اینکه با کم و زیادش سی سال در آمریکا زندگی کردم، آداب و رسوم ایرانی و اسلامی خود را حفظ کردهام؛ گرچه امیدوارم نکات مثبتی هم از ظواهر فرهنگ غربی، مانند احترام به حقوق و وقت دیگران آموخته باشم. ولی در مجموع هنوز فرهنگ غرب برای بنده، یک فرهنگ بیگانه است.
* و تفاوتهای شما با حاجی واشنگتن؟– فکر میکنم بقیه ویژگیهای او، جزو تفاوتهایمان باشد.
* در پایان تمایل دارم بدانم تعریف شما از خود دیپلماتتان چیست؟ آیا خود را به فرض یک دیپلمات ایرانی شیعه انقلابی مدرن جهانی شده یا چیزی شبیه به این تعبیر میدانید؟– شما در انتخاب این عناوین صاحب اختیارید. البته چون بسیار سخاوتمندانه این عناوین را انتخاب کردهاید! گذشته از شوخی و بدون تعارف، من خودم را خدمتگزاری میدانم که تمام تلاشش را در حد توانش کرده، سعی کرده منافع کشور را فدای منافع خودش نکند و منافع دیگران را هم در نظر بگیرد. قضاوت در مورد نتایج تلاشهایم با مردم بلندنظر و پرگذشت است که امیدوارم کاستیهای مرا ببخشند و البته قضاوت نهایی با خداوند علیم و کریم است که بیش از هر چیز به مغفرت واسعه دل بستهام.
کد خبر: ۵۴۹۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۳۰
با اعلام آرای هیات داوران سومین جشنواره سراسری تئاتر کودک و نوجوان «سوره»، برگزیدگان بخشهای مختلف این جشنواره اعلام شد
کد خبر: ۵۳۹۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۰