محمد سلیمانی نماینده مجلس گفت: دولت از فحش دادن به دولت های نهم و دهم خسته نشده است؟ مردم که خسته شده اند و تا کی دولت می خواهد به این روند ادامه دهد؟
دولت بهار/ نماینده مردم تهران در بخشی از نطق خود با اشاره به 13 آبان اظهار کرد: تا ملت ایران زنده است، شعار مرگ برآمریکا ادامه خواهد داشت تا نابودی نظام سلطه فرا برسد و جهان از شر استکبار نجات پیدا کند.
دکتر محمد سلیمانی افزود: از دولت و رئیس جمهور مصرانه می خواهم که بدون در نظر گرفتن شرایط 9 گانه رهبری ، مجلس و شورای عالی امنیت ملی از باز کردن پیچ و مهره های تاسیسات هسته ای اجتناب کند چراکه این پیچ و مهره ها با خون دل دانشمندان هسته ای ما بسته شده و با خون شهدای هسته ای صیقل خورده است و باز کردن آن ها بدون رعایت الزامات، پاگذاشتن روی خون این شهداست.
سلیمانی ادامه داد: یکی از شروط الزامات تشکیل تیم قوی و هوشمند برای نظارت بر اجرای برجام است که ضروری است این تیم سریع تر تشکیل شود.
وی افزود: به نظر می رسد دولت از ارائه لایحه برنامه ششم توسعه طفره می رود و قصد دارد مجلس را سر کار بگذارد. تذکر شدید می دهم که چنین رفتاری شایسته نیست.
سلیمانی مدعی شد: دولت اگر نتوانسته مفاد برنامه پنجم را اجرا کند دلیلی نمی شود که برنامه ریزی در کشور متوقف شود و از رفتار دولت چنین بر می آید که این ها به برنامه اعتقادی ندارند.اگر چنین است فاجعه است.
وی افزود: متاسفم که مماشات غیرمنطقی و غیر قابل قبول هیئت رئیسه مجلس را شاهدیم.
نماینده مردم تهران گفت: در دو ساله اخیر دولت اقتصاد را به دم سیاست خارجی گره زداما مردم با آمارهای اقتصادی دولت هماهنگ نشدند و هیچ گاه شعار عبور از رکود رئیس جمهور را باور نداشتند و همه اقتصاددانان برجسته هیچ گاه مهر تائید بر اقدامات اقتصادی دولت نزدند.
وی افزود: اخیرا صدای 4 وزیر اقتصادی دولت بلند شد و واقعیت وحقیقت را بیان کردند حرف هایی که مردم در این دو سال می گفتند اما گوش شنوایی نبود و بالاخره دم خروس از هیئت دولت بیرون زد درحالی که قبل از آن همه اش حاشا و قسم جلاله بود اما باز هم آش و کاسه همین است.
سلیمانی در ادامه نطق خود گفت: مگر می شود صاحبان ماشین های میلیاردی و بنزسوارها مشکل خودروسازی را حل کنند؟ دولت چه بر سر خودروسازی و دیگر صنایع آورده است؟
عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس گفت: اقتصاد ایران رئیس دولت را نخواهد بخشید و داستان اینکه صاحب شتر از شتر درخواست حلالیت کرد و او گفت تو را می بخشم جز یک مورد که افسار من را به دُم خر گره زدی؛ امروز رئیس دولت هم افسار اقتصاد را بر سیاست خارجی گره زد.
این عضو کابینه دهم در پایان گفت: دولت از فحش دادن به دولت های نهم و دهم خسته نشده است؟ مردم که خسته شده اند و تا کی دولت می خواهد به این روند ادامه دهد؟
کد خبر: ۷۶۴۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۱۵
همرزم شهید کریم آقاییوندا گفت: شهید آقاییوندا به فرمان امام راحل طی عملیاتی برونمرزی تا قلب تلآویو نفوذ کرد. به گزارش پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir، به نقل از فارس ، بیژن آقاییوندا امروز در مراسم رونمایی از کارنامه دانشگاه علمی کاربردی گچساران دو اظهار کرد: شهید «کریم آقاییوندا»، در خانوادهای کارگری متولد شد که دوران تحصیلی خود را تا دوران دیپلم در آغاجاری به پایان رساند و بلافاصله برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه قم رفت.
همرزم و عموی شهید کریم آقایوندا افزود: این شهید با آغاز جنگ تحمیلی دروس حوزه را رها کرده و از طریق سپاه به جبهه اعزام شد و در آن مدت به عنوان مسئول عقیدتی سیاسی سپاه خوزستان در جنوب کشور فعالیت میکرد.
وی با بیان اینکه شهید آقاییوندا به زبانهای عربی و انگلیسی مسلط بود، گفت: این شهید همزمان در مرکز فنی و حرفهای صنعت نفت آغاجاری و اهواز به عنوان مدرس قران و دروس فنی تدریس میکرد.
آقاییوندا تصریح کرد: در همین مدت کم 30 نفر از شاگردان وی در جبهههای جنگ به فیض شهادت نائل آمدند.
وی با بیان اینکه شهید آقاییوندا در سال 61 در رشته الکترونیک در دانشگاه صنعتی شریف پذیرفته شد و علاوه بر تحصیل دانشگاهی ارتباط تنگاتنگی با جبهههای حق علیه باطل داشت.
آقایوندا افزود: این شهید یکی از کارآمدترین نیروها در طراحی و برنامهریزی موشکی در زمان جنگ بود که نخستین موشک شلیک شده به عراق موسوم به کرم ابریشم زیر نظر وی شلیک شد که با اصابت موشک به هدف سبب بهت و تعجب نیروهای عراقی شد.
همرزم و عموی شهید آقاییوندا عنوان کرد: یکی از همرزمان شهید آقاییوندا عنوان کرد که وی در پرتاب موشک به عراق بسیار بیتاب بوده، به گونهای که به دعا و نماز مشغول شد.
آقاییوندا ادامه داد: همرزم شهید عنوان کرد که بلافاصله پس از اصابت موشک به هدف شهید آقاییوندا تا صبح سجده شکر به جا آورد.
وی در ادامه با اشاره به انجام موفق عملیات برونمرزی توسط شهید آقاییوندا گفت: شهید بر اساس فرمان امام راحل که اطلاعاتی را در خصوص وضعیت درونی رژیم صهیونیستی میخواستند با چند نفر از مبارزان «عمل» در لبنان به قلب تلآویو نفوذ کردند.
آقاییوندا ادامه داد: بر اساس خواست مجاهدان «عمل» شهید باید شبانه اسرائیل را ترک میکرد، اما با اصرار درخواست کرد که تا صبح آنجا بماند که با روشن شدن هوا صدای تیراندازی و شلیک گلوله سربازان اسرائیلی با سر و صدای زیاد آمد که این امر با عقبنشینی چند کیلومتری نظامیان رژیم صهیونیستی ادامه یافت.
وی افزود: فرمانده مبارزان گروه «عمل»، دلیل این رویداد عجیب را از شهید پرسیدند که وی با لبخند در پاسخ عنوان کرد که هیچ فقط شب گذشته چند پوستر امام خمینی(ره) را بر تانکهای آنها چسباندم.
همرزم شهید کریم آقاییوندا با اشاره به وصیتنامه این شهید گفت: وی در وصیتنامه خود دعا کرده بود که مانند امام حسین(ع) بیسر و حضرت عباس(ع) بدون دست شهید شود که چنین شد و بر اساس گواهی شاهدان شب شهادت خود را نیز پیشبینی کرده بود.
کد خبر: ۷۶۳۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۱۴
شاید ترک شغل، بهویژه شغلی که فکر میکردید برای شما و حرفهتان خیلی مناسب است، تصمیم دشواری باشد.
ماندن یقینا مزایایی دارد، اگر اینطور نبود اصلا آنجا نبودیم. اما روشن است چیزی، شاید خیلی چیزها، ما را آزار میدهد، اگر اینطور نبود این کشمکش درونی را نداشتیم. پس چهطور بفهمیم چهوقت باید بمانیم یا برویم؟ خیلی آسانتر است که تصمیم به ماندن بگیریم و آرزو کنیم اوضاع بهتر شود، اما در بعضی موارد شاید بهتر باشد همین حالا آنجا را ترک کنید. اگر در اوضاعی که در ادامه توصیف شدهاست قرار دارید، باید دربارهی یافتن شغلی جدید یا رفتن به سازمانی جدید فکرکنید. ۱. کار شما را بیمار میکند این شامل سلامتی جسمی، روانی، و هیجانیتان میشود. اگر شغلتان شما را از نظر جسمی به حدی بیمار کردهاست که از سردردهای مداوم، علائم استرس شدید، یا شببیداری رنج میبرید، باید بهطور جدی درمورد ترک کار فکر کنید. وقتی بدنتان به چیزهایی مثل بادامزمینی یا توتفرنگی حساسیت دارد علامت میدهد و شما این علامتها را دریافت میکنید. چرا درمورد کارتان نیز از بدنتان علامتها را دریافت نمیکنید؟ نباید فشار ناشی از شغل نامناسب را که به سلامت روانی یا عاطفیتان وارد میشود دست کم بگیرید. گاهی این فشار نمود جسمی پیدا میکند، اما اغلب اوقات بهصورت اضطراب، افسردگی، یا فرسودگی ناشی از کار بروز میکند. اگر هریک از این نشانهها را تجربه کنید، دورهی آن هرقدر طولانی یا کوتاه باشد، باید در نخستین فرصت به پزشکتان مراجعه کنید. شاید او توصیه کند مدتی مرخصی بگیرید یا از آن شغل استعفا بدهید. به توصیهی او گوش کنید. ۲. خسته شدهاید بعضی شغلها خستهکننده، یکنواخت، کسالتآور و اتلاف وقت هستند. اگر چنین شغلی دارید، همین حالا آن را ترک کنید. چون اوضاع هیچوقت بهتر نخواهدشد، و درواقع تقریبا همیشه بدتر خواهدشد. شما بهتر از آن شغل هستید، شما و رییستان این را میدانید. به او بگویید که میخواهید بروید. همیشه، در هر روزی از هفته، میتوانید شغلی پیدا کنید که حداقل به همان اندازه خوب باشد، و اگر نتوانید باید تکانی به خودتان بدهید یا دوباره به مدرسه بروید. اما به هر حال آن شغل مختوم به مرگ را رها کنید. حتما دلیلی دارد که آن را اینطور نامیدهاند. اگر فقط گاهی برایتان خستهکننده است، شاید بتوانید با کمی تغییر، به زندگی کاریتان کمی چاشتی اضافه کنید. با سرپرستتان صحبت کنید و به او بگویید چالش و رقابت بیشتری را در کارتان میخواهید و آمادهاید کارهای بیشتری بکنید. این حرفها برای گوش هر مدیری مانند موسیقی هستند، و شما به بالای فهرست موسیقیهای مورد علاقهاش نزدیک خواهیدشد. به گزارش صدای اقتصاد، او به شما بیشاز نیازتان چالش و رقابت خواهدداد. اگر بازهم کار برایتان یکنواخت باشد، دیگر باید به دنبال شغل دیگری باشید. ۳. توان بالقوهتان شکوفا نشدهاست آیا شغل فعلیتان همچنان شما را به چالش میکشد؟ آیا میتوانید چیزهای بیشتری را یاد بگیرید یا تجربه کنید؟ آیا معتقد هستید از همهی توان بالقوهتان استفاده میکنید؟ آیا احساس میکنید مرتبا از همهی استعدادهایتان استفاده میشود، و از همه مهمتر آیا فضا و فرصتی برای رشد وجود دارد؟ اگر نتوانید به همهی این سوالها پاسخ مثبت بدهید، قطعا رها کردن شغل یک انتخاب خوب است. شاید این شغل آغاز خوبی داشتهاست، اما دیگر در حد و اندازهی شما نیست. هر زمان احساس کنید نمیتوانید چیز جدیدی یاد بگیرید، این تقریبا همیشه نشانهی آن است که باید دنبال شغل جدید بشد. شاید آن شغل جای دیگری در شرکت فعلی باشد- ببینید چه کارهایی موجود است یا به زودی موجود میشود. اما دربارهاش فکر کنید: آیا میتوانید خودتان را در ۲ تا ۵ سال آینده خودتان را شاد، راضی، و موفق تصور کنید؟ اگر نه، باید بروید و قابلیتهای بالقوهتان را پرورش بدهید. ۴. تعداد دشمنانتان از دوستانتان بیشتر است این ربطی به آن ندارد که آدمها شما را بپسندند(لایک کنند) یا نه. پسندها(لایکها) برای فیسبوک است. شما مجبور نیستید هرکس را در کار دوست داشتهباشید و آنها واقعا مجبور نیستند به شما اهمیت بدهند. شما فقط باید حرفهای برخورد کنید و سعی کنید کنار بیایید. با این حال، اگر سوژهی شایعات زننده شوید، یا اگر دریابید در بیشتر تعاملات اجتماعی شرکت، فقط از دور نظارهگر هستید، این شاید علامتی باشد که این محل کار برای شما مناسب نیست. ما، بدون هیچ سنجشی از میزان لذت، یا حداقل رضایت از تلاشمان، زمان زیادی را به کار کردن سپری میکنیم. داشتن چند دوست در محل کار میتواند تاثیر شگرفی بر میزان لذت داشتهباشد، مگر اینکه یک انزواطلب تمام عیار باشید و بخواهید همهی وقتتان را در تنهایی سپری کنید. همهی ما در محل کار برای اوقات خوشی و بهویژه برای وقتهایی که مشکلی پیش میآید، حداقل به یک محرم اسرار خوب نیاز داریم. ما موجودات اجتماعی هستیم و به تعامل نیاز داریم. اگر این تعامل را از کارتان دریافت نمیکنید شاید آن کار برایتان مناسب نیست. شما چهطور؟ آیا تا به حال شغلی را ترک کردهاید چه نشانههایی به شما گفتهاست وقت رفتن است؟
کد خبر: ۷۶۲۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۱۲
به گزارش پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir ،
عصر روز گذشته دو موتورسوار به ماشینِ شخصیِ حامد زمانی حمله کردند.به گزارش خبرگزاری تسنیم، عصر روز گذشته جمعه 8 آبان 1394 دو موتورسوار ناشناس به ماشین شخصیِ حامد زمانی حمله کردند و شیشه ماشین او را شکسته و به ماشینش خساراتی وارد کردند. وشبختانه در این رخداد حامد زمانی آسیبی ندید.زمانی در اینباره به خبرنگار تسنیم میگوید: ساعت نزدیک 4 بود که در یکی از فرعیهای شریعتی ماشینم را پارک کردم. میخواستم از سوپر مارکت خرید کنم. به محض پیاده شدنم صدای ترکیدن شیشه ماشین را شنیدم. دونفر که سوار بر موتور بودند با چیزی شبیه به دیلم که اندازه خطکش بود، شیشه سمت شاگردِ ماشین را شکستند. شاید فکر میکردند کسی در ماشین هست که آن طرف را زدند.چند روز پیش هم خبر حمایتِ امیرحسین مقصودلو(امیر تتلو) از حامد زمانی بر سر زبانها افتاد. دو خوانندهای که در دو ژانر متفاوت کار میکنند اما هر دوی آنان همواره مورد هجمهی برخیها قرار میگیرند.تتلو در صفحه اینستاگرامش متنی را در حمایت از حامد زمانی منتشر کرده و زمانی را به عنوان خوانندهای که کارش را خوب بلد است مورد حمایت قرار داده است. تتلو خود و حامد زمانی را با خصوصیتهایی متفاوت توصیف کرده و تاکید کرده که هر دوی آنها باید بتوانند بدون هیچ هجمهای کارشان را انجام دهند. او چندی پیش با خواندن سرودی درباره انرژی هستهای خبرساز شده بود.
کد خبر: ۷۵۹۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۰۹
دادگاه «ب.ز» با وقفه چند هفته ای دوباره از سر گرفته شد. امروز چهارمین جلسه از دادگاه رسیدگی به پرونده اختلاس نفتی به ریاست قاضی صلواتی در شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامی با حواشی بسیار جالبی برگزار شد.
پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir
به گزارش «تابناک»، پرونده «ب.ز» در پایان جلسه سوم دادگاه با درخواست استمهال وکلای پرونده که به منظور قرائت دقیق تر پرونده درخواست شده بود، موافقت کرد و دادگاه بعد از 26 روز وقفه پر حاشیه امروز برگزار شد.
بنا بر کیفرخواست قرائت شده متهم ردیف اول (ب.ز) به افساد فی الارض، افتتاح حسابهای متعدد با تغییر شماره شناسنامه و نام پدر، مشارکت در اخلال نظام ارزی، جعل 24 فقره اسناد بانکی، پولشویی، کلاهبرداری از شرکت ملی نفت و نشر اکاذیب متهم شده است.
در این جلسه «ب.ز» با قرار گرفتن در جایگاه متهم به دفاع از خود پرداخت. وی در دفاعیات خود ادعاهای فروان بسیار جالب و تأمل برانگیزی را ذکر کرده که در ادامه خلاصه ای از آن را می بینید؛
قرائت زیارت نامه عاشورا و بیان واقعیت!
«ب.ز» بعد از قرائت فرازی از زیارت عاشورا گفت: داستان از این قرار است که شرکت های خارجی در تعامل با ایران تحریم شده اند و بعد هم بانک ها تحریم شد و همه پول های ایران در بانک ها غیرقابل انتقال شد، تا اینکه با تغییر دولت و آمدن دولت تدبیر و امید آقای وزیر برای یک تسویه حساب سیاسی تفاهم نامه من با شرکت نفت را یکطرفه ابطال و با ایجاد سر و صدای رسانهای به دادسرا تلقین کرد که وجوه بابک زنجانی مورد دارد و منشأ آن درست نیست و تمام معاملات هم صوری و جعل بوده و مفسد فیالارض است. در حالی که من به دادسرا گفتم طرف حساب من، وزارت نفت نیست.در خواست بازپس گیری طلب 5 میلیارد یوروییوی در ادامه دفاعیات خود با ادعای اینکه اگر موضوع فقط وصول پولهای نفت است، پس آقای وزیر برود آن ۵ میلیارد یورو که از فردی غیرمتخصص برای فروش نفت طلبکارند را دریافت کند. جناب آقای قاضی، شما گفتید نفت برای مردم بوده، اما چرا آن ۵ میلیارد یورو که یک فردی به وزارت نفت بدهکار است را پیگیری نمی کنید؟من دنیا را دور زدم«ب.ز» در ادامه مدعی می شود که آنها مداوم ژست می گیرند که آماده ایم مطالبات را دریافت کنیم، در حالی که اصلا شماره حساب را ندادند و می گویند به بانک کشاورزی یا پارسیان واریز کنید، در حالی که این صحبت ها مسخره است. من دنیا را دور زدم. مگر می شود این مبلغ را از خارج از کشور به یک بانک داخلی واریز کرد؟ اگر می شود پس چرا وقتی نفت به هند، کره، چین و برخی کشورها می دهیم باید به جایش برنج و ... وارد کنیم و پولی جا به جا نمی شود؟تا دوشنبه یکهزار و ۹۶۸ میلیون یورو واریز می کنموی اضافه کرد: تلاش من این بود که حسابی در بانک های خارجی برای نفت باز کنم. آیا وظیفه من بود که حساب باز کنم و بعد من را به بازی متهم کنید؟ این در حالی است که وزیر نفت در نشست خبری گفته است زنجانی جای پول ها را نشان دهد، اما وکلای خارجه من می گویند حاضریم ضمانت نامه بدهیم و وقتی صحبت از پرداخت پول می شود، وزارت نفتی ها می گویند شاید این پول از فروش مواد مخدر یا اسلحه باشد.وکلای وزارت نفت به رسانه ها گفته اند بابک زنجانی حتی یک سنت هم به حساب ما پول واریز نکرده است. آخر مگر صدور ضمانتنامه الکی است باید قرارداد داشت، بانک را معرفی کرد و چندین مرحله دارد، اما با این حال می توانم یکهزار و ۹۶۸ میلیون یورو ضمانتنامه از یک بانک بسیار معتبر تا روز دوشنبه واریز کنم.۲ میلیارد یورو بدهی من پول خرد من هم نیست«ب.ز» گفت؛ با توکل به خدا و علم و دانش اقتصادی و انسانیتی که داشتم نه رشوه دادم و نه به شخصی متوسل شدم و تاجری حرفه ای هستم و عملکردم بسیار شفاف است. می گویند زنجانی ۳۰ هزار میلیارد تومان کلاهبرداری کرده و همه باور می کنند، اما وقتی می گویند این مبلغ را پرداخت کرده باور ندارند. چرا فکر می کنید من فردی کوچک و بی عقل هستم؟ من اگر کلاهبردار بودم چرا در کشور خودم سرمایه گذاری کردم که در آخر هم ۲۴۰ صفحه کیفرخواست برای خدماتم نوشته شود. ۲ میلیارد یورو بدهی من به شرکت نفت پول خرد من هم نیست و این یک طنز است.اگر ۱۰۰ یورو حواله کنند، ۲ میلیارد یورو جایزه می دهم«ب ز» تصریح کرد: اگر آنها می توانند ۱۰۰ یورو حواله کنند. من همین الان ۲ میلیارد یورو جایزه می دهم و از بازپرس میخواهم که در مورد برات بیشتر تحقیق کند، اما چون به چیزی دست پیدا نکرده اند نباید منابع مالی بانک مالزی را زیر سؤال ببرند. داستان من و وزارت نفت از این قرار است که هیچ بانکی در دنیا حاضر نبود به پیمانکاران نفتی پول بدهد و هیأت وزیران هفتم تیر ماه ۹۲ مصوب کرد که شرکت «ن» که آن زمان تحریم بود، با گشایش حساب در بانک FIIB یکونیم میلیارد یورو واریز کند که اول دی ماه همان سال واریز شد و من از آن مبلغ ۷۰۰ میلیون یورو به حساب پیمانکاران پرداخت کردم.کمپ الکترونیک دارم«ب.ز» ادامه داد، اجازه نمیدهم شما به نفع خود بهرهبرداری کنید. مگر میشود هواپیمای ۱۵ میلیون دلاری من را ۳.۵ میلیون دلار، قالی گل ابریشم ۹۰۰ میلیون تومانی را ۱.۱ میلیون تومان و خانه من در خیابان فرشته به مبلغ ۶۰۰ میلیارد تومان را ۱۴۲ میلیارد تومان بفروشید؟ من در تاجیکستان یک کمپ الکترونیک دارم که سرورهای قدرتمندی در زیر زمین دارد و پلیس تاجیکستان از آن استفاده میکند و اگر مکالمات را بیاورم تا گوش دهید، خجالت میکشید.تذکر به بانک «م»به بانک «م» تذکر میدهم، سپردهای که من در بانک گذاشه بودم را پس بدهد، زیرا تا روز بازداشت من، این سپرده در حساب بود و این پول متعلق به من است و اگر این کار را انجام ندهید، حتی شده میز و صندلیهای بانک را هم حراج میکنم.مدیرانی داریم که ماهی ۳۵۰ میلیون دلار حقوق میگیرند«ب.ز» در ادامه دفاعیات خود اظهار داشت: گفتهاند کارمند خانم داشتم و ماهی ۴۰۰۰ یورو یعنی ۱۶ میلیون تومان حقوق میگرفته، اولاً وی مدیر منطقهای من در خارج از کشور بوده و پول را از جیبم دادهام، دوماً ما در نفت، مدیران شرکتی داریم که ماهی ۳۵۰ میلیون دلار حقوق میگیرند که آن هم از جیب دولت است. برای تمامی متن کیفرخواست، پاسخ علمی و تخصصی دارم
کد خبر: ۷۵۹۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۰۹
نقش شمر خبیث در واقعه کربلا، سال 61 هجری قمری که حسین بن علی به سمت عراق در حرکت بود، شمر اخبار این حرکت را دقیقاً پی گیری میکرد. در تاریخ این واقعه، شمربن ذی الجوشن در چند جا نقش اساسی داشت.
پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir
به گزارش گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛شمر از جمله افرادی بود که «عبیدالله بن زیاد» حاکم کوفه، او را برای پراکنده کردن مردم کوفه از اطراف مسلم بن عقیل، یار حسین بن علی، به دارالاماره فرستاد. زمانی که عمر بن سعد، فرمانده لشکر کوفه در نامهای برای حاکم کوفه نوشت که حسین بن علی حاضر شده که یا برگردد و یا با او بیعت کنند «عبیدالله حاکم کوفه» نظر داد که باید پذیرفت ولی وقتی شمر از این نامه مطلع شد، او را منع کرد و گفت که اگر حسین بن علی خود را تسلیم نکند و برود، بعداً قدرتمند میشود. پس بهتر است نگذارید برود. عبیدالله هم نظر شمر را قبول کرد او را فرمانده سپاه با 4000 جنگجو کرد و همراه با نامهای به طرف عمربن سعد فرمانده کوفه در کربلا فرستاد، تا از حسین بخواهد که یا تسلیم شود و یا به جنگ تن در دهد و به دنبال این نامه، گفت ای عمر سعد، اگر اینکار را انجام نمیدهی از لشکر ما کناره بگیر و لشکر را به شمربن ذی الجوشن واگذار.
آخرین ساعتهای روز دهم محرم، زمانی که حسین بن علی جراحتهای زیادی در سر و بدن داشت، شمر، با چکمه و خنجر برهنه بر سینه او نشست و سر او را از تن جدا کرد. بعد از واقعه جانگدار کربلا و به درک واصل شدن شمر
شمر بعد از واقعه کربلا، توانست از چنگ مختار بگریزد اما مختار دسـتـور داد کـه او را هـر کجا رفته اسـت، پـیـدا کـنـنـد و بـه سـزاى اعمال ننگینش برسانند. شمر در ماجراى شورش کوفه بر ضدّ مختار از عاملان اصلى بود. در تنیجه یکی از غلامان مختار، به دنبال او رفت ولی غلام شمر او را کشت و بعد به قریه دیگری فرار کرد و از آنجا هم باز به قریه «کلتانیه» تا اینکه سپاهیان مختار در آن جا، او را محاصره کردند. «مـسـلم ضـبـائى که هم قبیله شمر بود، مىگوید: «ما فرار کردیم و خود را به محلى در مسیر کـوفـه و بصره به نام ساتیدما رساندیم و در نزدیکى آن محل، دهکده کوچکى به نام کلتانیّه در حوالى سواحل فرات قرار داشت. ما در کنار تپّهاى مخفى شدیم که توسط یک روستایی جای ما لو رفت. شب هنگام بود که ماموران مختار ما را محاصره کردند. شمر را دیدم که جامهاى خوشبافت به تن داشت و بدنش پیس(بیماری برص) بود. ما حتى فرصت سوارشدن بر اسب را نیافتیم. درگیرى شدیدى رخ داد. ساعتى بعد صداى الله اکبر شنیدم و کسى فریاد زد خداوند، خبیثى را کشت».
«شمر را دستگیر کردند و نزد مختار آوردند. مختار دستور داد گـردن او را زدند و جسدش را در دیگ روغن جوشیده افکندند و یکى از یاران مختار با پاى خود سر شمر را لگد مىکرد.»
«عبدالرحمن بن عبد مىگوید: من شمر را به هلاکت رساندم. مختار تا نگاهش به سر بریده شمر افتاد، سجده شکر به جاى آورد و دستـور داد آن سـر را بـالاى نـیـزه کـنـنـد و مقابل مسجد جامع شهر در معرض دید مردم قرار دهند تا موجب عبرت همگان باشد».
یاران شمر همگی پا به فرار گذاشتند. خود او هم فرصت نکرد تا لباس رزم بپوشد، پارچهای به خود پیچید و با نیزه در مقابل سپاه مختار ایستاد تا اینکه از پای در آمد. اقوال دیگری نظیر اینها هم هست. ابوعمره، شمر را دستگیر کرد و نزد مختار آورد. مختار ثقفی، سر او را از بدن جدا کرد و بدنش را درون دیگى پر از روغن جوشان انداخت. یاران مختار سرش را لگدکوب کردند و نزد محمد بن حنفیه فرستادند تا تسکینى بر وى باشد.
شیخ طوسی نیز در کتاب «امالی» خود درباره اعدام شمر توسط مختار چنین نوشته است: «... ابوعمره با گروهی به تعقیب شمر رفتند و طی یک درگیری مسلحانه او را زخمی کردند و سپس به اسارت درآمد، او را به نزد مختار آوردند، مختار دستور داد او را گردن زدند و جسد او را در دیگ روغن جوشیده افکندند و یکی از اطرافیان مختار، سر شمر را با پای خود لگدکوب کرد. برگرفته از کتاب تاریخ طبری
کد خبر: ۷۵۴۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۰۳
حادثه ناگوار و نگران کننده زنی در روستای دلی مهتاب که در مراسم عروسی تک فرزند خود سکته ی مغزی کرد و عروسی این خانواده تبدیل به عزا شد
کد خبر: ۷۴۴۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۱۷
تعزیه هنر ناب ایرانی است که علاقه مندان میتوانند قدمت تاریخی تعزیه فارس و زرقان را در کتاب تعزیه در ایران به نوشته قلم استاد صادق همایونی مطالعه کنند
کد خبر: ۷۴۳۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۱۶
گاردین در گزارشی به پخش خندوانه در ایران و استقبال ایرانیها از استندآپ کمدی پرداخت.
پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir
مجله مهر: هرچند که در چند روز گذشته خندوانه درکشور خودمان کم سروصداترین روزهای اخیرش را میگذراند، وبسایت خبری انگلیسی گاردین گزارش دیروز عصر خودش را از منطقه خاورمیانه به پخش این برنامهی تاثیرگذار از رسانه ملی ایران اختصاص داد.گاردین با اشاره به نقاط قوت برنامه سازان این برنامه علی الخصوص رامبد جوان و حضور جنابخان تلاش این برنامه را زیرکانه و موفق دانست و فضای آن را توصیف و بخشهای مختلفش را معرفی کرد. گاردین با دیدگاه خاص خود بی توجه به پیشینه و سابقه طنز در ادبیات و هنر ایران تحلیلی از دلایل استقبال ایرانیها از استندآپ کمدی یا به قول خندوانهایها خنداننده ایستاده و عادت پخش و انتشار جوک ارائه داد و بدون ارائه آمار مشخصی سعی کرد با مقایسه این برنامه با برنامههای شبکههای ماهوارهای فارسی زبان، تلویزیون ملی را درجذب مخاطب تا حدی ناموفق نشان بدهد و از خندوانه به عنوان یک مورد نادر در جذب مخاطب یاد کرد. این روزنامه البته به پخش همیشگی برنامهها و سریالهای طنز و غیرایرانی هم اشاره نکرد و محتوای کمیک این برنامه، پوشش و همجواری مخاطبان زن و مرد را در این برنامه عجیب دانست که البته مشاهده این صحنهها برای مخاطب ایرانی امری عادیست. گاردین در ادامه با صحبت با معاون پیشین وزیر فرهنگ و ارشاد و صادق زیباکلام بر تحلیلهای خود اعتبار داخلی هم اضافه کرد. گزارش را در زیر میخوانید:
«یرانیان از جوک ساختن و شوخی کردن با هر چیزی لذت میبرند و به اشتراک گذاشتن این شوخیها از طریق تلفنهای هوشمند به یک عادت افراطی روزانه در برخی از آنها تبدیل شده. در کشوری با فضای سیاسی محدود، طنز موقعیتی فراتر از سرگرمیهای ساده به دست میآورد.
در حال حاضر، استندآپکمدی ارمغانی است که از طریق نمایش در تلویزیون دولتی به خانههای مردم آمده. خندوانه "laughmelon(ترکیبی از خنده و هندوانه) برنامهای ست که در کانال کمدی نسیم چند شب در هفته پخش میشود. میزبانی این برنامه با رامبد جوان، یک طنز پرداز شناخته شده محبوب بین جوانان است که دیگر کمدینهای ایرانی را به اجرای استندآپ کمدی دعوت میکند و در این نمایش رقابتی بین آنها برگزار میشود.
موفقیت این برنامه عجیب بوده چرا که تلویزیون دولتی با سانسورهایی همراه است در صورتی که برنامههایی مثل بفرمایید شام که از شبکههای ماهوارهای مثل منوتو که از لندن پخش میشوند سانسوری ندارند و از این لحاظ جذابیت دارند....
اگر چه تعدادی از ایرانیها تجربه قبلی در اجرای استندآپ کمدی را داشتند، این ژانر تنها به درستی با خندوانه معرفی شده و شروع این برنامه تبدیل شده به پلت فرمی برای اجرای استدآپ کمدی توسط بسیاری از کسانی که نمایش کمدی اجرا میکنند.
جوان برنامه را در مقابل مخاطبان انتخاب شده از مردان و زنان جوان اجرا میکند. پوشش زنان مانتو و روسریهای رنگارنگ است که در مقایسه با چادر سیاه و روسری که معمولا توسط زنان در تلویزیون ملی استفاده میشود جالب توجه است. کمدین ها اغلب آواز میخوانند و کف میزنند. مخاطبان مرد و زن کنار یکدیگر هستند که این یک صحنه غیر قابل تصور در تلویزیون دولتی ایران تا یک دهه پیش بود.
علی اصغر رمضانپور، معاون وزیر فرهنگ سابق، گفت: تولید کنندگان برنامه در برقراری ارتباط با جوانان موفق بودند چرا که خندوانه مسائل را از نزدیک لمس کرده و به عبور از خط قرمزها نزدیک بوده. اما به اندازه کافی در انجام این کار ظریف عمل کرده وموفق شده است.
رمضانپور به گاردین گفت: "این گروه سازنده و پشت صحنه با تلویزیون دولتی برای مدت زمان طولانی همکاری کردند به طوری که آنها به طور کامل از خطوط قرمز خود آگاه هستند، اما در عین حال می دانند که چگونه از منابع چشمگیر استفاده کنند به طوری که برای جوانان جذاب باشد. زیرکانه، در لفافه و عبور کردن از خط قرمزها"
"با ظهور رسانه های اجتماعی، به ویژه برنامه های پیام رسان آنلاین مانند وایبر و تلگرام که در ایران محبوب هستند، جوک گفتن اوج گرفته و به یک رسانه خاص در ایران تبدیل شده و هنگامی که بحث فقط شوخی است مردم خیلی درباره آن نگران نیستند و راحت حرفشان را میزنندو از شوخی به عنوان یک قالب و فضا برای بیان خودشان استفاده میکنند"
جوان نمایشی دونفره با یک عروسک مانند ماپت به نام "جنابخان" اجرا میکند که لهجه جنوبی ایران را دارد. در طول برنامه، عروسک آهنگهای فولکلور از نقاط مختلف ایران را میخواند که به نحوی تلاش برنامه نویسان برای رسیدن به توجه مردم سراسر کشور است. جوان همچنین بخشی از نمایش خود را به معرفی کتاب، نمایشنامه و گالری نمایشگاهها جدید اختصاص میدهد.
صادق زیبا کلام، استاد دانشگاه تهران و مفسر برجسته سیاسی، گفت دلیل اینکه خندوانه موفق بوده این است که یک برنامه دولتی معمولی نیست. و مطابق معمول دیدگاههای دولت را در موردمسائل اجتماعی بازتکرار نمیکند. " این برنامه صدای خاص خود را دارد. بر روی نظرات دولت منطبق نیست و واقعا به نحوی طبیعی است. "
زیبا کلام گفت که برنامه به طور غیرمستقیم فرصتی را برای بینندگان فراهم آورده تا بیش از حد دیدگاههای سیاسی خودشان را بیان کنند. در طول یک مسابقه اخیر بین دو کمدین در مقابل مردم، کمدینی که نظرش به نظر رئيس جمهور سابق تندرو، محمود احمدی نژاد نزدیکتر تلقی میشد رای پایینتری را از طریق پیامکهای مردم به دست آورد.، درحالی که کمدین دیگری که گرایشش به اصلاحطلبان نزدیکتر بود رای بالاتری به دست آورد.
زیبا کلام گفت ایرانیان به فعال رسانههای اجتماعی تبدیل شدهاند، چرا که آنها به طور طبیعی در بیانشان با محدودیتهایی روبرو هستند. او گفت این برای یک استاد دانشگاه مثل خودش عجیب است که صفحه اش در فیس بوک ۴۰۰۰۰۰ لایک کننده داشته باشد. "این یک اتفاق غیرمعمول است - به طور معمول یک استاد دانشگاه اروپا را با چنین دنبال کنندگانی در رسانه های اجتماعی نمیبینید."
کد خبر: ۷۳۶۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۱۱
به گزارش پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir به نقل از پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، حسن روحانی رئیس جمهور کشورمان در حاشیه هفتادمین نشست سازمان ملل متحد با شبکه CNN آمریکا مصاحبه اختصاصی داشت.
متن کامل گفت و گوی کریستین امانپور خبرنگار شبکه سی ان ان آمریکا با رییس جمهور به این شرح است:
مجری: به نظر میرسد کوششهای دیپلماتیک بسیار زیاد و متمرکزی این هفته در رابطه با سوریه انجام خواهد شد. آیا ایران به گفتگوی سیاسی دعوت شده و آیا ایران در کنار ایالات متحده کوششهایی را برای اتمام جنگ در سوریه ارائه خواهد داد؟
رییس جمهوری: ما از آغاز تحولات سوریه در طول 5 سال گذشته همواره تلاش کردیم که امنیت و ثبات به سوریه برگردد. در این راه اقدامات فراوانی را انجام دادهایم. از جمله گفتگو و رایزنی با کشورهای مختلف؛ هم اکنون نیز با برخی از کشورهای منطقه از قبیل عراق و روسیه و همچنین با برخی از کشورهای دیگر از اتحادیه اروپایی راجع به سوریه گفتگو میکنیم و هدف اصلی ما آن است که با تروریسم به طور جدی در سوریه مبارزه و شرایطی فراهم شود که مردم سوریه به کشورشان برگردند و در نهایت یک دموکراسی در این کشور حاکم شود.
مجری: ولی برای مدت زیادی ایالات متحده میگفت که ایران نمیتواند عضو این گفتگوهای سیاسی برای پیدا کردن راه و چاره سیاسی باشد. با توجه به آنچه از دیدار وزیر خارجه آقای جان کری با دکتر ظریف شنیده ایم، آیا این شرایط عوض شده است؟
رییس جمهوری: آنچه که قبلا هم اعلام شده بود این که گفتگوی ما با ایالات متحده آمریکا صرفاً راجع به مسأله هستهای خواهد بود و پس از آن که مسأله هستهای اجرایی و عملیاتی شد و مطمئن شدیم که این مسیر به درستی پیش میرود، آن وقت ممکن است که موضوع دیگری قابل گفتگو شود. هنوز راجع به اجرای برجام قدمهایی باقی است که باید انجام بدهیم.
مجری: پس میفرمایید که در حال حاضر ایران با آمریکا گفتگویی درباره سوریه نخواهد داشت ؟
رییس جمهوری: بین ایران و آمریکا مذاکره مستقیمی راجع به سوریه وجود ندارد اما در عین حال ایران با اتحادیه اروپا و کشورهای دیگر مذاکره دارد و آن کشورها هم با ایالات متحده در گفتگو هستند. بنابراین گفتگوی غیرمستقیم وجود دارد.
مجری: به نظر میرسد که ایالات متحده، بریتانیا، روسیه و ایران همگی از تعویض قدرت به نوعی صحبت میکنند که برجا ماندن پرزیدنت اسد را ولو برای مدت محدودی در بر خواهد داشت. آیا زمانی را میتوانید پیش بینی کنید که اسد جزو جغرافیای سیاسی این کشور قرار نگیرد؟
رییس جمهوری: وقتی در سوریه هدف اول ما بیرون راندن تروریستها باشد و مبارزه با آنها، چارهای نداریم جز این که حکومت مرکزی آن کشور را به عنوان مرکزیت برای مبارزه بپذیریم. والا اگر حکومت آن کشور را در نظر نگیرید، کجاست آن مرکزی که میخواهد با تروریستها بجنگد و مبارزه کند؟ من فکر میکنم که امروز همه پذیرفتهاند که حکومت اسد باید بماند تا بتوانیم با تروریزم مبارزه کنیم. اما به محض این که دیدیم این حرکت در حال موفقیت است و میتواند قدم به قدم تروریستها را به عقب براند، باید اقدامات دیگری انجام گیرد برای اینکه صدای مخالفین هم شنیده شود. و در سوریه آنهایی که معترض حکومت اسد هستند - البته نه آنهایی که تروریست هستند - پای میز مذاکره بیایند و با گروههای دیگر بنشینند و از جمله مقامات دولتی و آنوقت توسط خودشان برای آینده سوریه تصمیمگیری شود.
مجری: جناب رییس جمهور فکر میکنید روسیه در حال انجام چه کاری است؟ چرا پرزیدنت پوتین پرسنل، تسلیحات و جتهای جنگنده میفرستد سوریه و آنجا اردوگاه میسازد؟ فکر میکنید برای این است که از پیشرفتها و موفقیتهای ایالات متحده جلوگیری کند؟
رییس جمهوری: چند ماه پیش در ملاقاتی که با آقای پوتین داشتیم ایشان این مسأله را بطور مفصل مطرح کرد که روسیه تصمیم گرفته یک مبارزه جدیتری را با داعش در منطقه شروع کند. حتی در آن ملاقات پیشنهاد کرد که برخی از کشورها مثل ایران، عراق و روسیه با هم یک نوع شبه ائتلافی را تشکیل بدهند و به هم برای مبارزه با داعش و گروههایی شبیه به آن کمک کنند و در اصل مسأله، من موافق بودم و گفتم به هر حال هدف ما مبارزه با داعش است و هر کس کمک کند چه بهتر. او در آن ملاقات به من گفت که در این زمینه با آقای اوباما هم صحبت کرده و گفت که میخواهد مبارزه با داعش را تشدید کند و به من گفت که آقای اوباما هم از این کار استقبال کرده است. بنابراین از این حرکت جدید روسیه قبلاً ما مطلع بودیم. خود آمریکا هم مطلع بوده و حتی در آن ملاقات به من گفت که با آقای اردوغان صحبت کرده و با دیگران. بنابراین از قبل پیش بینی میشد که روسیه در زمینه مسایل منطقهای و از جمله مبارزه با داعش فعالتر شود و الان توان خودش را در منطقه برای مبارزه با داعش بیشتر کرده است.
مجری: ایالات متحده مدام تکرار میکند که اهداف روسیه معلوم نیست؟ چرا ایران از کسی که بیش از صدها هزار نفر از مردم خودش را کشته و از بمبهای بشکهای استفاده کرده و چندین میلیون نفر از هموطنان خودش را از خانههای خودشان رانده، پشتیبانی میکند؟ از چنین شخصی که خیلیها میگویند مسئولیت بوجود آمدن داعش و این گروهها را دارد؟
رییس جمهوری: واقعیت این است که دو نوع تصویر از سوریه مطرح است. یک تصویر همانی است که شما بیان کردید که عمدتاً در غرب و در آمریکا بیشتر مطرح است. و یک تصویر دیگری که در ایران و در برخی از کشورهای منطقه و شاید از جمله روسیه مطرح باشد. شما میدانید که در زمانی که ما در جنگ با عراق بودیم و صدام به ما حمله کرد و یک جنگ هشت ساله داشتیم یکی از کشورهای معدودی که در منطقه از ما حمایت میکرد علیه صدام، پدر همین آقای بشار اسد، حافظ اسد بود. ما از آن زمان یک روابط بسیار خوب و نزدیکی با این کشور داشتیم. باز شما میدانید آن زمانی که اسراییلیها حمله کردند به لبنان و با حزبالله وارد جنگ شدند - مقصودم البته جنگ 33 روزه در سال 2006 است- وقتی که اسراییل شکست خورد و حزبالله پیروز شد، فرمانده حزبالله در یک سخنرانی اعلام کرد که در این جنگ ما از کمکهای سوریه هم برخوردار بودیم. بنابر این سوریه در منطقه بعنوان یک دوست قدیمی ما بوده و مطرح است. این خیلی روشن است. اما این که امروز در سوریه چه میگذرد، ممکن است اشکالاتی هم بر حکومت آقای اسد وارد باشد و ممکن است برخی از معترضین فضای بازتری را در سوریه بخواهند. اما واقعیت امر این است که خطر اول امروز در سوریه داعش است؛ داعش حدود دو سوم این کشور را اشغال کرده، از شهرها و روستاها مردم فرار کردند. از این مناطق به لبنان، ترکیه، کردستان و جاهای مختلف رفته و پناهنده شدهاند و مردم وضع بسیار بدی دارند. داعش بسیار بیرحمانه با مردم رفتار میکند. به هیچ چارچوبی معتقد نیست. به نظر من همه باید قبول و باور کنیم امروز در سوریه اولویت اول، باید مبارزه با تروریسم و با داعش و اولویت دوم اصلاحات سیاسی در حکومت سوریه باشد.
مجری: شما توضیح دادید که سوریه مدت زیادی دوست خوب شما بود. آیا وقت آن شده که ایران تفسیر جدیدی را در نگاه خودش و دوستان دیگری بدست بیاورد. همه میگویند که قبل از بوجود آمدن داعش، رژیم اسد مردم را به فرار از شهرهایشان وا داشت؟
رییس جمهوری: ببینید آن زمانی که تظاهرات در سوریه شروع شد، خیلی طول نکشید که تظاهرات مردم با حضور گروههای تروریستی توأم شد. البته اول اسم اینها داعش نبود واسمهای دیگری داشتند و الان هم هستند گروههای مختلف با نامهای مختلف. داعش بعداً فضای بیشتری را در سوریه پیدا کرد و یک مدتی هم با سایر گروههای تروریستی جنگید و آنها را منزوی کرد و خودش میداندار معرکه شد. بنابراین از همان ماههای اولیه اعتراض مردم، بلافاصله تبدیل به جنگ داخلی شد. وقتی اعتراض تبدیل به جنگ داخلی میشود شرایط فرق میکند و هر کشوری که حکومت مرکزی دارد وقتی ببیند در آن کشور جنگ داخلی به پا شده با جنگجویان و تروریستها میجنگد. این طبیعت هر کشوری است و شما در انگلیس دیدید که چطور حکومت مرکزی لندن با یک گروه میجنگید و مبارزه میکرد و آنها را تروریست میدانست. مشابه همین داستان در آمریکا هم اگر اتفاق بیفتد همین حالت خواهد شد. یک وقتی در اوکلاهما چه بساطی شد و نیروها ریختند و گفتند این گروه یک گروه تروریستی است و مغازهها را آتش زدند. همه جای دنیا همین است وقتی یک جنگ داخلی رخ بدهد و عدهای بخواهند در کشور از اسلحه استفاده و نا امنی کنند با آنها مقابله می شود. بنابراین آنچه وجود دارد یک واقعیتی است در سوریه امروز. مردمی آواره شدند، گروههای تروریستی بخش بزرگی از کشور را اشغال کردند و امنیت وجود ندارد. داعش بسیار بیرحم است و من شک ندارم که اگر از مردم سوریه حتی آنهایی که مخالف حکومت اسد هستند سؤال کنید که در شهر شما ارتش سوریه بیاید بهتر است یا داعش؟ حتماً ارتش را انتخاب میکنند نه داعش را. برای این که ارتش سوریه به هر حال یک قواعد و چارچوب و نظاماتی از گذشته دارد ولی داعش به هیچ اصلی معتقد نیست. بنابراین من معتقدم در این اصل نباید تردید کنیم که در اولین قدم ما باید داعش و سایر تروریستها را از سوریه بیرون برانیم بعد برویم سراغ اقدامات بعدی.
مجری: توجه کنیم به چیزی که بسیار نگران کننده است برای مردم ایالات متحده آمریکا. در حالی که شما یک توافق تاریخی را با ایالات متحده آمریکا و بقیه دنیا امضا کردید، چند آمریکایی را شما آنجا در زندان نگه داشتهاید که تابعیت آمریکایی دارند. یکی از آنها همکار ماست آقای جیسون رضاییان. آیا شما فکر میکنید که رسیدگی قانونی به این پروندهها حداقل بتواند با عدالت و سرعت بیشتری انجام شود؟
رییس جمهوری: فکر میکنم یک سؤال مربوطتری در اینجا وجود دارد. شما سؤال کردید که ما با آمریکاییها در زمینه مسایل هستهای به یک توافقاتی رسیدیم و زندانیهای دوتابعیتی در ایران وجود دارند. زندانی شدن آنها که ربطی به توافق هستهای نداشته و اتهاماتشان چیز دیگری است. ولی من از این طرف سؤال میکنم عدهای از ایرانیها در آمریکا زندانی هستند که دقیقاً در رابطه با مسایل هستهای در زندان هستند. یعنی بخاطر تحریمی که بوده و امروز در این توافق با قطعنامه 2231 این تحریم برداشته شده و وقتی این تحریم برداشته می شود، ماندن آنها در زندان چه معنایی دارد؟ یعنی بعد از این توافق اولین سؤال این است که ایرانیهایی که به خاطر دور زدن تحریم در زندان به سر میبرند، برای چه در زندان هستند؟ بلافاصله باید آنها آزاد شوند و اگر آمریکاییها در این زمینه اقدام درست خودشان را انجام دهند و آنها را آزاد کنند حتما فضایی باز میشود که ما هم از همه توانمان استفاده کنیم برای کمک به زندانیها در ایران که آنها هم زودتر آزاد شوند.
مجری: یعنی اگر یک طرف زندانیها را رها کند آن طرف هم همین کار را خواهد کرد؟ هیچ راه دیگری نمیبینید که مثلاً حداقل یک روزنامهنگار را زودتر از اقدام طرف مقابل آزاد کنید؟
رییس جمهوری: من نظر شخصی خودم این است که به هر زندانیای که امکانش باشد کمک کنیم. تا آنچه از دیدگاه قانونی باید نسبت به او انجام گیرد، تسریع و زودتر تمام شود. یا بخشی از زندانش مورد عفو قرار گیرد. من که شخصاً بسیار خوشحالم، نه نسبت به یک روزنامهنگار بلکه نسبت به دیگران هم خوشحالم که اقدامی شود که اینها زودتر آزاد شوند. در واقع هر کسی که ضرورت ندارد که در زندان بماند، چرا در زندان بماند؟ ما باید بتوانیم از شیوههای جایگزین استفاده کنیم، در دنیای امروز خیلی شیوه های جایگزین وجود دارد بجای زندان با ابزار الکترونیکی که در اختیار همه هست می توان کنترل کرد. بنابراین اصل این که ما تسهیلات را در اختیار زندانیان بگذاریم و تلاش کنیم برای آزادی زودتر آنها، این یک حرف درستی است و هم دولت و هم خود من دنبال این کار هستیم. اما اگر در عین حال آمریکاییها نسبت به زندانیهای ما اقدامات درستی انجام دهند در فضای ایران بسیار مؤثر خواهد بود.
مجری: برای این که درست متوجه بشوم فرمایشتان را؛ آیا اکنون درباره همین مطلب دقیقی که به آن اشاره کردید پیگیری میکنید؟
رییس جمهوری: راجع به مسایل کنسولی هم گاهی بحث بوده. بله. اگر امروز هم باشد من تعجب نمیکنم چون قبلا در این زمینهها بحثهایی مطرح بوده است.
مجری: این اولین دفعهای است که پس از امضای توافق برجام به ایالات متحده آمده اید. آیا رهبر معظم ایران پشتیبان و مدافع این توافق هستهای هستند؟
رییس جمهوری: از اول در بیانات رسمی ایشان فرمودند که من با اصل توافق موافق هستم و ادامه پیدا کند. نکاتی را ایشان اعلام کردند بعنوان خط قرمزهایی که باید مذاکره کنندهها مراعات کنند. آن خطوط قرمز هم مورد مراعات مذاکره کنندهها همیشه بوده و بنابراین دلیلی ندارد که ایشان مخالفتی با توافق هستهای داشته باشند.
مجری: پارلمان چطور؟ گفته موافق است و مشکلی ندارند؟ همانطور که میدانید پارلمان آمریکا نتوانست جلوی این توافق را بگیرد. مجلس ایران چطور؟
رییس جمهوری: مجلس ایران همانطور که میدانید یک کمیسیون ویژهای را در این باره انتخاب کرده و چند هفته است که مشغول بررسی هستند و آن مقداری که قبلاً من خبر داشتم جزو برنامههای پارلمان بود و بنا بود که -امروز که روز یکشنبه است- گزارش این کمیسیون در مجلس مطرح شود و اگر آن گزارش در کمیسیون مطرح شود، معمولاً مجلس دو تا کار میتواند انجام دهد. یکی این که تبدیل کند به یک بیانیه و آن را منتشر کند و یکی این که تبدیل کند به یک طرح. که یک عدهای از نمایندگان امضا کنند و در جلسهای مطرح شود و راجع به مواد آن طرح بحث و بررسی و تصویب شود و هر کدام از آنها که باشد احتمال میدهم که در هفته جاری در مجلس تمام شود.
مجری: شما حتماً در ایران کمپین انتخاباتی جمهوریخواهان و تعدادی از گفتگوها و مناظرهها بین آنها را مشاهده میکردید که تعداد زیادی از کاندیداها میگفتند اگر رییس جمهور شوند این توافق را پاره میکنند. آنها میگفتند که میتوانید اینقدر ساده فکر کنید که ایران به تعهدش عمل خواهد کرد؟! و بازرس خودش باشد؟ عکسالعمل شما درباره عدم اعتماد جدی و عمیقی که اینجا وجود دارد چگونه است و بخصوص که تعداد زیادی شک دارند که ایران بر سرتعهداتش بماند؟
رییس جمهوری: چند مسأله است که باید اینها را مورد توجه قرار دهیم. اولاً آنچه در ایالات متحده آمریکا گفتگو میشد گاهی وقتها که من میرسیدم از ایران یک قسمت هایی که مستقیم پخش میشد و من میدیدم بسیار خندهآور بود و مسایل عجیب و غریبی را مطرح میکردند. هر کس با ایران آشنا باشد میفهمد که حرفهای اینها با واقعیت ایران چقدر زیاد فاصله دارد. برخی از آنها حتی اسم تهران و ایران را هم اشتباه میکردند و بلد نبودند و بعضی حتی نمیدانستند ایران کجاست و صحبتهایی که میکردند با واقعیت خیلی فاصله داشت. خود مردم ایران بصورت یک جوک به آن نگاه میکردند و میخندیدند. نکته دوم این که داستان برجام و توافق هستهای به یک مسأله حزبی تبدیل شد و این از نقطه ضعفهای سیاست خارجی آمریکا بود. این گونه مسایل که مسایل ملی است نباید مسأله حزبی بشود و یک حزب بگوید من خیلی موافقم یا حزبی بگوید من خیلی مخالفم. در نهایت باز هم شکل ظاهری آن یک شکل حزبی بود نه یک نظر ملی. این هم بحث دیگری بود که ما در آمریکا مشاهده میکردیم. مسأله بعد این که بله طبیعی است که در آمریکا عدهای مخالف یا موافق باشند اما مسأله برجام مسأله ایران و آمریکا نیست، مسأله برجام یک مسأله بین المللی است. مسألهای است که ایران با شش کشور دنیا صحبت کرده نه فقط با آمریکا و در نهایت برجام در شورای امنیت سازمان ملل تصویب شده. یعنی در قطعنامه 2231 مورد تأیید قرار گرفته است.
بنابراین مخالفت با برجام مخالفت با آقای اوباما یا حزب دموکرات یا توافق ایران و آمریکا نیست. مخالفت آنها، مخالفت با یک نهاد بینالمللی است. یعنی آنها داشتند با سازمان ملل و شورای امنیت مخالفت میکردند. در آمریکا قبلاً کمتر مشاهده میشد کنگره یا سنا با سازمان ملل روبهرو بشود و با آنها بجنگد و یک حرفهایی بزند که غیرقابل قبول است. مگر میشود یک کشوری یک تعهدی را قبول کند و دولت بعد آن، تعهد را پاره کند. این کار، کار صدام است. صدام یک تعهدی خودش امضاء کرد با ایران، بعداً پاره کرد. بعد هم ناچار شد که قبول کند و بگوید اشتباه کردم. مگر چنین چیزی امکانپذیر است.
هر دولتی در هر کشوری که میآید، باید متعهد باشد به تعهد دولت قبلی خودش. والا آن کشور اعتمادش از بین میرود، و هیچکس در دنیا به ان اعتماد نمی کند. من فکر میکنم اینها بیشتر شعار است.
مجری: جزییاتی مردم از پایگاههای نظامی که بازرسان بینالمللی اجازه بازرسی آنجا را ندارند، نگران هستند. جناب آقای رییس جمهوری درباره این نگرانی شما چه توضیحی دارید؟
رییس جمهوری: چرا نگران باشند؟! اگر این توافق اجرایی و عملیاتی شد معنیاش این است که ما پروتکل الحاقی را اجرا می کنیم و پروتکل الحاقی مقررات خاص خودش را دارد. امروز در دنیا 120 کشور پروتکل الحاقی را اجرا میکنند و ایران کشور 121 خواهد بود هر چیزی که در کشورهای دیگر اجرا میشود در ایران هم اجرا خواهد شد. تفاوتی بین ما با آن 120 کشور نخواهد بود.
مجری: از زمانی که این توافق امضا شد شعارها علیه شیطان بزرگ در ایران شنیده شده. شما هم تندروهای خودتان را دارید که نمیخواهند این توافق را ببینند. شما صحبت کردید از تندروهای آمریکایی، در ایران هم وجود دارند و هنوز آمریکا را به عنوان شیطان بزرگ خطاب میکنند، روزی را میبینید که ایالات متحده شیطان بزرگ نباشد آیا وقتش رسیده که این شعار را بازنشسته کنیم؟
رییس جمهوری: این کلمه شیطان بزرگ برای حالا نیست. این داستان مربوط به سال 1980 میشود، یعنی آن زمان بود که امام ره این مسأله را مطرح کرد. زمانی که آمریکاییها ایران را به دخالت نظامی و حضور نظامی و اشغال نظامی تهدید کردند. امام آن زمان این نکته را مطرح کرد و این حرفها همیشه بوده است در طول این 37 سال بوده و یک چیز جدید در ایران نیست. ایرانیان به طور طبیعی از سیاستهای ایالات متحده آمریکا در گذشته از زمان دولت مصدق تا کنون ناراحت هستند بخاطر مداخلات آمریکا، بخاطر حمایتهای آمریکا از برخی از کشورهای اشغالگر، بخاطر دخالت نظامی، حمایتی که از صدام در جنگ کرد و دلایل مختلف. بنابراین در جنگ بین ایران و عراق آمریکاییها حمایت کردند از عراق و از صدام از همه اینها مردم ناراحت و عصبانی هستند. طبیعی است که شعارهایی هم علیه آمریکا داشته باشند.
مجری: درست است تاریخش را میدانم. ولی مردم ایران خواستار روابط بهتری هستند. حتی قبل از این توافق هستهای. آیا رابطه بهتری را میبینید که با ایالات متحده شروع شود که فراتر از توافق هستهای باشد؟
رییس جمهوری: مردم ایران خواستار این هستند که تنش بین ایران و آمریکا کم شود. من جزو شعارهای انتخاباتیام قبل از اینکه انتخاب شوم، این بود که با دنیا میخواهم تعامل سازنده داشته باشم و با کشورهایی که امروز تنش و حتی تخاصم وجود دارد، این تنش یا تخاصم کم شود. و ما بتوانیم به یک روابط طبیعی و نرمال نزدیکتر شویم. من این نظر را دارم الان هم میگویم. به نظر من هم در این 2 سال ایران و آمریکا نزدیکتر شدند تا گذشته. به هر حال 2 سال پیش تصور نمیشد که دو وزیر ایران و آمریکا ساعتها بنشینند با هم حرف بزنند و مذاکره بکنند و به توافق برسند.
مجری: پس آیا رییس جمهور ایران و رییس جمهور ایالات متحده ممکن است که الان دست بدهند با هم و سلامی بکنند در سازمان ملل؟ و دقایقی با هم صرف و صحبت بکنند؟ بویژه اینکه هدف اولی را به دست آوردید و پشت سر گذاشتید؟
رییس جمهوری: من فکر میکنم شبیه این سوال پارسال مطرح کردید. پاسخ من این بود که خیلی من در ذهنم این حرکات سمبلیک مطرح نیست که به هم برسیم و به هم دست دهیم. یا به هم نرسیم. به هم سلام کنیم و یا به هم نامه بنویسیم. البته نامه مینویسیم گاهی ایشان مینویسند و گاهی من مینویسم. مهم این است که بین ایران و آمریکا فاصله خیلی زیادی وجود دارد و خیلی مسایل در طول 37 سال گذشته بوده که باید جبران شود. مهم این است که بتوانیم طراحی کنیم چگونه این مسایل را حل و فصل کنیم. چگونه رضایت مردم خودمان را جلب بکنیم و چگونه بتوانیم مردم دو کشور نزدیکتر بشوند. بحث این نیست که گذشته فراموش بشود، بحث این است که چگونه جبران شود و چگونه به آینده نگاه کنیم. من معتقدم مردم ایران بیشتر میخواهند به آینده نگاه کنند تا در گذشته بمانند و این بسیار مهم است. اگر همین حالت در آمریکا هم باشد، مردم آمریکا هم همین را بخواهند؛ خواست ملی، حکومتها را وادار میکند به اینکه راه جدیدی را پیدا و انتخاب کنند.
مجری: تعداد زیادی از ایرانیان در حادثه چند روز پیش در زیارت حج در عربستان سعودی کشته شدند و شما فوقالعاده خشمگین بودید، چرا این عکسالعمل شما بود؟ چرا دولت عربستان سعودی را مسئول میشناسید؟
رییس جمهوری: به هر حال این همه حاجیانی که به عربستان سعودی میروند، دولت عربستان سعودی به عنوان میزبان مسئولیتهایی را به عهده دارد. مخصوصاً برای حج که برنامههای بسیار مهمی وجود دارد. امسال دو حادثه عجیب و غریب اتفاق افتاد. یک بار، یک جرثقیل در مسجدالحرام افتاد و عدهای کشته شدند و از جمله عدهای ایرانی. اخیراً هم در روز پنجشنبه در مراسم منا عده زیادی کشته و مصدوم شدند. من آمار دقیقش را ندارم. هنوز عربستان آمار دقیق را اعلام نکرده است که عدد چه مقدار است. کشته و زخمیها هزاران نفر هستند و در این میان صدها ایرانی کشته و یا مصدوم شدند. تاکنون آنچه معلوم شده حدود 150 نفر کشته از ایرانیهاست که این عدد ممکن است بالاتر برود. بخاطر اینکه ما عدهای مفقود داریم این کار به معنی بیبرنامگی و بیکفایتی دولت عربستان است. دولت عربستان علیالظاهر همه ذهن، فکر و برنامهاش را مشغول کرده برای کشتار مردم یمن و ظاهراً وقت ندارد که راجع به مردم خودش و یا راجع به میهمانهای خانه خدا، فکر و برنامهریزی کند. این جای بسیار بسیار تأسف است و عربستان باید پاسخگو باشد در برابر این بیبرنامگی، بیانضباطی و عدم کارآیی دولتش که منجر شده به کشته شدن تعداد زیادی از حاجیان از کشورهای مختلف. ما از لحاظ سیاسی و حقوقی مسأله را دنبال خواهیم کرد.
مجری: سپاس جناب رییس جمهوری. میدانم که وقت زیادی را از جنابعالی گرفتیم.
رییس جمهوری: خیلی متشکرم.
کد خبر: ۷۳۶۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۰۹
زمانی که مراسم به پایان خود نزدیک میشد و به عنوان حسن ختام برنامه، احمدینژاد خطاب به حاضران گفت که چند دعا میکنم و شما آمین بگویید. احمدینژاد اینگونه دست به دعا برداشت: "انشاالله ظلم، نامردی و مال مردمخوری ریشهکن شود. " به گزارشپایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، ساعت 19، اینجا خیابان شهید شیرازی تهران(آبشار)، مسجدمحمدیه. قرار است تا لحظاتی دیگر مردی پای به مسجد بگذارد که 2 سالی میشود از صندلی ریاست جمهوری برخاسته و جای خود را به دکتر "حسن روحانی" داده است. **طبق برنامه ریزی قبلی، احمدی نژاد سخنران مراسمی تحت عنوان "دفاع مقدس در برابر نفوذ شیطان" است. **نماز مغرب و عشا اقامه شده و همهچیز برای استقبال از رئیس دولتهای نهم و دهم آماده است. هوا به شدت گرم و چیزی که بیش از همه توجه را به خود مشغول و تا حدی کلافه میکند، ازدحام جمعیت است. **صدای ولوله میآید؛ بله خودش است؛ ناگهان صدای شعارها بلند میشود؛ همان شعار معروف. "به جون هر چی مرده احمدی برمیگرده!" **"محمود احمدینژاد" که به نماز نرسید و به صورت فرادی نمازش را ادا کرده بود، با همراهی "مجتبی ثمره هاشمی" و در میان انبوه مردم و عکاسان وارد حیاط مسجد میشود. **"احمدی دلاور یاور خط رهبر"؛ "احمدی بیا؛ احمدی بیا". اینها شعارهایی بود که در استقبال از رئیس دولت سابق سر داده میشد. **شعارهایی که بوی انتخابات مجلس یا شاید ریاستجمهوری 96 را میداد و نشان از عزم جزم هواداران احمدینژاد برای استقبال از آفتابیشدن او در حال و هوای سیاست ایران بود. **پس از عرض خوشآمدگویی به احمدینژاد از سوی "حجتالاسلام محمدی" امام جماعت مسجد محمدیه، مجری برنامه پشت تریبون رفت و خطاب به احمدینژاد گفت: "ما میگوییم دکتر احمدینژاد اما شما برای ما همان "حاج محمود" جبههها هستی." **پس از آن، احمدینژاد پشت تریبون قرار گرفت و صحبتهایی را پیرامون عید قربان، دفاع مقدس و نقش انقلاب اسلامی ایران در استکبارستیزی بیان کرد. **سخنرانی احمدینژاد در داخل حیاط مسجد برای خیل مردم به نمایش گذاشته شده بود. **احمدینژاد در بخشی از اظهارات خود گفت: "آنهایی که خدایی کار نمیکنند، هرچه قدر هم که حنجرههای خود را پاره کنند باز هم دروغ میگویند." **وی در بخشی از اظهارات خود درباره سرنوشت "صدام حسین" دیکتار مخلوع عراق، ابراز کرد: "دیدیم که آمریکاییها چگونه ریختند و ترتیب صدام را دادند." این اظهارات خنده حضار را در پی داشت! **در ابتدا همهمه حاضران، شنیدن اظهارات احمدینژاد را برای ما سخت کرده بود اما هرچهقدر که جلوتر میرفتیم، فضا آرام تر و بهتر شد. **رئیسجمهور سابق کشورمان درخصوص آرمان خود برای ارتباط با جهان گفت: "هدف ما احترام متقابل و کمک به صلح جهانی است." **در حاشیه این مراسم، هفتهنامه "هزاره سوم" که به طور ویژه و تکبرگی برای این برنامه به چاپ رسیده بود، میان حضار دست به دست میشد و مردم در پارهای از اوقات، بیتوجه به اظهارات احمدینژاد، مشغول واکاوی ویژهنامه میشدند. **در میانههای اظهارات احمدینژاد، "غلامحسین الهام" از مشاورین احمدینژاد در دولت دهم، وارد حیاط مسجد شد. **کمکم مراسم به پایان خود نزدیک میشد و به عنوان حسن ختام برنامه، احمدینژاد خطاب به حاظران گفت که چند دعا میکنم و شما آمین بگویید. احمدینژاد اینگونه دست به دعا برداشت: "ان شاالله ظلم، نامردی و مال مردمخوری ریشهکن شود. "مردم هم با آمینهای بلند و یکصدای خود، مهر تأییدی بر آرزوی احمدینژاد زدند. **با پایان مراسم، خودمان را از ترس لِه شدن در ازدحام جمعیت، سریعا به جلوی درب مسجد رساندیم. **منتظر بودیم که احمدینژاد از مسجد خارج شود. "مجتبی ثمره هاشمی" و سپس "علیاکبر جوانفکر" از چهرههای نزدیک به رئیس دولتهای نهم و دهم، زودتر از رئیسشان، مسجد را ترک کردند. **بار دیگر و با آمدن احمدینژاد به جلوی مسجد، ولولهها و شعارها سر به آسمان کشید. "ابوالفضل علمدار احمدی را نگه دار" شعاری بود که مردم با آن احمدینژاد را بدرقه کردند. **50 متر جلوتر از مسجد، مجتبی ثمره هاشمی ایستاده بود. به سراغ او رفتیم تا سوالاتی را از وی، پیرامون فعالیتهای انتخاباتی احمدینژاد و حال و روز "اسفندیار رحیم مشایی" و "حمید بقایی" بپرسیم اما انگار ثمره هاشمی هم رسم خندیدن به سوالات خبرنگاران را به خوبی از احمدینژاد فراگرفته بود و تنها به همین یک جمله اکتفا کرد: "من اصلا مصاحبه نمیکنم."
کد خبر: ۷۲۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۰۲
شادی عید برای کسانی است که از بند خودخواهی رها شده و توانسته باشند دوست بدارند، ببخشند و فداکاری کنند
کد خبر: ۷۲۸۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۰۱
استقلال فکری خود را در شرایط متفاوت اجتماعی و سیاسی حفظ کند؛ با همقطاران خود در سطح بینالمللی در ارتباط باشد؛ حداقل به یک زبان خارجی مسلط باشد...
پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir
دکتر محمود سریعالقلم ، استاد دانشگاه شهید بهشتی، در ادامه سلسله مباحث "سی ویژگی"، این بار 30 ویژگی یک استاد دانشگاه را برشمرده است که می خوانید:
1. حداقل 80 درصد وقت کاری او، صرف تدریس، تحقیق، مراکز تحقیقاتی و کنفرانسهای علمی شود؛
2. خود را در معرض دیدگاههای گوناگون قرار دهد؛
3. تفاوت میان توجیه کردن و استدلال کردن را بداند؛
4. تفاوت میان تبلیغ کردن و استدلال کردن را بداند؛
5. در جریان مباحث و گفتمانهای رشتۀ خود در سطح بینالمللی قرار داشته باشد؛
6. حداقل روزی چهار ساعت مطالعه کند؛
7. از مرید پروری، پرهیز کند؛
8. برای تبلیغ شخص خود، برنامه ریزی نکند؛
9. مبلّغ افراد نباشد؛ بلکه بسط دهندۀ منطق و استدلال باشد؛
10. دانشجو و مخاطب از نقد افکار او، احساس امنیت کامل کند؛
11. روش تدریس او باعث فکر کردن بیشتر توسط دانشجویان و مخاطبان گردد؛
12. اگر از متون او، نقد عالمانهای شد، تشکر کرده و پاسخ دهد؛
13. اگر به نظریهای متفاوتی رسید بگوید قبلاً اشتباه کردم و خود را اصلاح کند؛
14. نظریه پرداز صرف نباشد؛ برای بهبود وضع جامعه راه حل ارائه دهد؛
15. آنقدر بیخوابی و زحمت بکشد تا نسبت به نظریه پردازی خود، اطمینان پیدا کند؛
16. ضمن کار علمی، با منِ انضمامی خود مبارزه کند؛
17. متانت گفتاری و رفتاری را در هر شرایطی حفظ کند؛
18. در بحث و مناظره، عصبانی نشود، بی احترامی نکند، صدای خود را بالا نبرد و از القاب استفاده نکند؛
19. استقلال فکری خود را در شرایط متفاوت اجتماعی و سیاسی حفظ کند؛
20. دانشجوی قوی را تقدیر و دانشجوی ضعیف را تشویق کند؛
21. با همقطاران خود در سطح بینالمللی در ارتباط باشد؛
22. حداقل به یک زبان خارجی مسلط باشد؛
23. 90 درصد کار علمی و تحقیقاتی او به صورت نوشتن و متن باشد؛
24. از همکاران خود بدگویی نکند؛
25. یک کتاب تأثیرگذار و ماندنی در رشتۀ خود، تولید کند؛
26. بنیانهای فلسفی متون و افکار او با نهایت دقت پرورانده شده باشند؛ 27. برای روشنگری، بعضاً با رسانهها مصاحبه کند؛
28. از مراکز قدرت فاصله بگیرد تا بتواند بدون ملاحظه، نتایج فکر و تحقیقات خود را به جامعه علمی و شهروندان عرضه کند؛
29. سراغ صاحبان منصب نرود؛ اگر برای جامعه و بسط علم مفید بود، دعوت بعضی از آنها را بپذیرد؛
30. کسی که بعضاً به دانشگاه سر میزند، به معنای دقیق علمی کلمه نمیتواند استاد دانشگاه باشد.
منبع/عصر ایران
کد خبر: ۷۲۶۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۲۹
باران تابستانی در چند روز اخیر شهروندانی لنده ای را شادمان تا دمای هوای این شهرستان گرمسیری با کاهشی محسوسی همراه گردد
کد خبر: ۷۱۸۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۲۰
پسر جوانی که با استفاده از غیبت برادرش به خانه او رفته و همسرش را با ضربات چاقو به قتل رسانده پس از چند ساعت فرار از دست ماموران پلیس صبح امروزخود را تسلیم کرد. این جوان 20 ساله در حالی به قتل اعتراف کرده که هنوز انگیزه دقیق از ارتکاب این جنایت توسط او مشخص نیست.
به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com؛ پنج شنبه ۱۲ شهریور ۹۴، حوالی ساعت ۵ بعد از ظهر بود که اهالی یکی از کوچه ها در میدان الله شهر سیسخت از توابع شهرستان یاسوج با صدای جیغ های مکرر زنی جوان به سمت خانه آنها رفتند اما آنچه که پیش رویشان رخ داده بود مانع از دخالت آنها شد.در حالی که همسایه ها با تصور وقوع اتفاق ناگوار برای اهالی این خانه قصد کمک به آنها را داشتند برادر شوهر زن صاحبخانه را دیدند که با چاقویی آغشته به خون در دستش درحال خارج شدن از حیاط خانه است.
پس از آنکه پسر جوان فرار کرد همسایه ها با ورود به خانه پیکر نیمه جان همسر برادر این مرد را در حالی که کف خانه افتاده بود مشاهده کردند. پس از آنکه همسایه ها پلیس را در جریان امر قرار دادند اورژانس نیز درمحل حاضر و زن جوان به بیمارستان یاسوج منتقل شد با این حال به دلیل شدت جراحات وارده در ناحیه گردن سینه و شکم، این زن 22 ساله در بیمارستان جان باخت.
پس از فوت زن جوان، پرونده به دستور دادستان دکتر علی قاسمی ده چشمی با موضوع قتل عمد توسط کاراگاهان پلیس شهرستان مورد رسیدگی قرار گرفت.
ده چشمی در خصوص جزییات این قتل خانوادگی به خبرآنلاین گفت: مقتول، همسر برادر متهم است که دیروز حوالی ساعت 5-4بعداز ظهر در حالیکه برادرش در خانه نبود به خانه او رفته است.
وی در ادامه گفت: آنچه که در اظهارات متهم عنوان شده حکایت از این دارد که او با همسر برادرش اختلاف خانوادگی داشته و روز حادثه نیز در پی این اختلاف و با اطلاع از عدم حضور برادرش در حالی که چاقویی نیز به همراه داشت به خانه مقتول رفته است. متهم پس از حضور در خانه برادرش درحالی که خواهرش نیز در آنجا حضور داشت درباره موضوعات قبلی با مقتول درگیری و مشاجره لفظی پیدا کرده و پس از آن با چاقویی که بر کمربند خود بسته بود همسر برادرش را مورد حمله قرار داده و چندین ضربه به او وارد می کند و سپس از خانه فرار می کند.
بنا به گزارشی که رسانه های محلی بویراحمد منتشر کرده اند، هنگام درگیری متهم با همسر برادرش ،خواهر او با جیغ زدن سعی در کمک خواستن طلبیدن از همسایه ها داشته اما وقتی همسایه ها آمدند و خواستند مانع فرار متهم شوند، متوجه چاقوی خون آلود در دست او شده و منصرف شدند.
به گفته دادستان دنا قاتل پس از آن با خودروی پسرعمه اش از سیسخت به یاسوج رفته و پس از آن با خودروهای مسافربری به گچساران و در نهایت به بهبهان متواری شده بود. اما در نهایت پس از اطلاع از فوت همسر برادرش، خود را به مراکز انتظامی معرفی کرد.
بر اساس این گزارش متهم پس از تفهیم اتهام بار دیگر برای بازسازی صحنه به محل حادثه رفت و در حال حاضر با قرار بازداشت موقت روانه زندان شده است.
کد خبر: ۷۱۴۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۱۳
«قندون جهيزيه». نخستين اثر بلند علي ملاقليپور داستان دردسرهاي شخصيتهايي است که از پس مخارج معمول زندگي خود بر نميآيند. زن و شوهري که از دوگنبدان – گچساران – به تهران آمدهاند، ناگهان با افزايش اجارهبها مواجه ميشوند
کد خبر: ۷۱۱۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۰۹
مریم منصوری؛ او خلبان اماراتی است که در فضای مجازی به عنوان اولین خلبان زن جنگنده F16 از دزفول معرفی شاه است. زنی که از رییس نیروی هوایی ارتش ایران مدال افتخار گرفته است.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.comهفته نامه تماشاگران امروز نوشت: مریم منصوری؛ او خلبان اماراتی است که در فضای مجازی به عنوان اولین خلبان زن جنگنده F16 از دزفول معرفی شاه است. زنی که از رییس نیروی هوایی ارتش ایران مدال افتخار گرفته است. حالا ایران F16 دارد یا نه، بماند. به گزارش دیلی میل این عکس متعلق به زن اماراتی و از نزدیکان سلطان بن سعید المنصوری، وزیر اقتصاد امارات است. مریم منصوری مواضع داعش را بمباران کرده و در فضای مجازی شایعه شده که خانواده اش او را طرد کرده اند.
البته خبرگزاری صدای روسیه هم گزارش داده که منصوری 35 ساله به یک خانواده ایرانی در شهرستان لار فارس تعلق دارد که خانواده اش بیش از 40 سال قبل به امارات مهاجرت کرده اند. این خبرگزاری مدعی شده که منصوری گواهینامه خلبانی اش را در انگلستان گرفته است.
کد خبر: ۷۱۱۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۰۸
یک روز بعد از خاک سپاری خانم پرز، همسرآینده اش که کنار مقبره وی در حال سوگواری بود متوجه صدای فریاد و ضربه زدن به تابوت می شود.به گزارشسایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com، علت مرگ این دختر 16 ساله ترس از شنیدن صدای تیر اندازی بوده که نیمه شب در نزدیکی محل سکونت این دختر جوان اتفاق افتاده است. بعد از این حادثه بستگان این دختر مکزیکی وی را به بیمارستان می برند ولی کمک ها بی نتیجه ماند و کادر پزشکی مرگ وی را اعلام کردند.
یک روز بعد از خاک سپاری خانم پرز، همسرآینده اش که کنار مقبره وی در حال سوگواری بود متوجه صدای فریاد و ضربه زدن به تابوت می شود که سریعا گروه نجات را خبر می کند تا تابوت را از زیر خاک بیرون بکشند. اما بعد از بازکردن تابوت متوجه می شوند این دختر 16 ساله یک روز بعد از مرگ دوباره زنده شده و سعی به شکستن تابوت میکند. ولی قبل از رسیدن کمک این بار از ترس دیگر برای همیشه فوت میکند.
http://khabarfarsi.com/ext/13969132
کد خبر: ۷۰۸۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۰۵
یکی از فعالان فرهنگی مشهدمقدس به مناسبت دهه کرامت و میلاد حضرت رضا(علیه السلام) خاطرات حضور کاروان خدام رضوی را به مجتمع غنی سازی نطنز و فردو و مشاهدات میدانی از فضای این مراکز را به رشته تحریر درآورده است
کد خبر: ۷۰۷۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۰۴
دلایل استعفای صادق خرازی از ریاست شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان اعلام شد.
به گزارشسایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com،متن کامل استعفای صادق خرازی بدین شرح است:
بنام خدای بینا
همنداییان، خواهران و برادران شورای محترم مرکزی و اعضای محترم حزب ندای ایرانیان در سراسر کشور
سلام بر شما و استقامت پایدارتان
سلام بر حلم و شکیبایی شما عزیزان که در این روزها آماج بداخلاقیها و بدرفتاریها شدید و خم به ابرو نیاوردید.
آمال و ارمان همه ما نداییان ، اصلاحات مدینه النبی است که مصلحان و بزرگان تاریخ ایران و اسلام آرزوی تحقق آن را داشتند. آرمان ما تجلی یافتن آرزوهای مردم بزرگی است که تلاشهای اصلاحطلبانه را با شهامت و و إیثار خون خود در مسیر استقلال و أزادی و پیشرفت ایران عزیز پیوند دادهاند.
هدف ما مبارزه توامان با استبداد و استعمار است. پیشرفت آزادی و استقلال خواست بزرگی تاریخی مردم ایران بوده که بر سر آن ایستادگی کردهاند. اصلاحات بدون توجه به آزادی و استقلال راه به بیراهه بردن و سر از التقاط و نفاق و انحراف درآوردن است. نمیتوان دل در گرو آزادی ایران بست، اما چشم بر تزلزل اصول استقلال آن نیز بست.
بزرگان ما در کنار ضدیت با استبداد، علیه استعمار هم مبارزه کردهاند و آنچه از آرمانهای بزرگ آزادیخواهانه ملت ایران از عصر مشروطه تا انقلاب اسلامی و از دوران اصلاحات تا امروز به ما رسیده، همین اعتقاد به همترازی آزادی و استقلال است.
هیچ اصلاحطلبی نیست که به حفظ تمامیت ارضی، حاکمیت ملی و استقلال سیاسی میهن خود بیاعتنا باشد. اگر هم بودند و هستند آنانی که دل در گرو کمک خارجی بستند، نه نام اصلاحطلب داشتند و نه نشانی از آن.
همنداییان عزیز، متاسفانه آنچه این روزها بر شما گذشت، هجمههای ناجوانمردانه رفیقان و رقیبانی بود که اخلاق را که مهمترین پیمان حیات اجتماعی است، زیر پا نهاده و با تهمت و افترا و دروغ، از گفتهای معلوم، شنیدهای مجهول ساختند. گویی برای رفیقان دیروز ، تازهواردی بودیم که باید با نشانی رسانههای رقیب پی به منزلگه ما ببرند. حسابهای کهنه را با حسادتهای تازه درآمیختند و راه وحدت را به کجراهه زحمت بردند و شما را به خاطر کار ناکرده و نیت ناداشته نواختند.
این همه فشار بر همنداییان، از روز نخست تاکنون، نشان از راه درستی میدهد که شما انتخاب کردید. نه هراسی از تهمتها به دل راه دادیم و نه ترسی از تهدیدها. از روز اول مقصد و مقصود معلوم بود. آمدیم و با صدای بلند اصلاحطلبیمان را فریاد زدیم؛ ندای همدلی سر دادیم و خود را در قافله اصلاحات همراهی دلسوز خواندیم. در این سنگباران طعن و تهدید، لحظهای بر راه آمده تردید نکردیم. یقین دارم شما نیز همچنان ثابت قدم و دلگرم، ندای اصلاحطلبیتان را سر خواهید داد.
مدعیان گفتگو ، چنان عرصه را بر گفتمان تنگ کرده اند که امنیت فردی و جمعی را تهدید ساخته اند
عزیزانم
«ندا» قائم به یک فرد و یک فکر نیست؛ ندا خواست جوانان اصلاحطلبی است که نه در فکر نفی و نه در اندیشه نقض دیگران، با هدف یاری رساندن به تحقق آرمانهای بزرگ اصلاحات گام نهادند. برای من در این میانه عمر، لذتی بزرگ و درسی آموزنده بود حضور در جمع ندائیان و بالیدن به اعتماد و اعتبارشان. و بر این خادمیت و خدمت نیز رشک و مباهات ورزیده و بر اراده استوارتان درود میفرستم
خواهران و برادران
اما برای گامهای بزرگ نیاز به هموار کردن زمین است. شما جوانان بزرگ این مرز و بوم که همیشه تاریخ حماسه آفریدید، این بار هم خالق فرصتهای بزرگ خواهید بود. بودن یا نبودن یک فرد، خللی در این عزم جمعی به سوی آیندهای مشحون از بردباری، اخلاقگرایی، تحمل مخالف و اعتلای ارزشهای اجتماعی پدید نخواهد آورد.
با این باور سترگ، با این دل امیدوار و با این دیده منتظر، از ریاست شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان استعفا میدهم. به عنوان عضوی کوچک در کنار خانواده بزرگ ندا و خانواده بزرگتر اصلاحات میمانم و همچون همیشه پاسدار دوستیها و شکرگزار محبتهای همه خواهم بود. به مخالفان و منتقدان عزیز، چه آنان که بودنمان را زحمت و نبودنمان را رحمت میدانند و چه آنان که شادمان از حذف رقیبانند، مهر میورزم و بیدل کینهدار خود را درسآموز آنها میدانم.
«ندای ایرانیان» متعلق به همه ایرانیان است؛ یادگار ارزشمند حرکت جمعی جوانان سرزمینم و گوهر تابناک اراده محکمی که خود را در کنار بزرگان انقلاب واصلاحات، همه رنجدیدگان سالهای اخیر و معتقد به پیشبرد آرمانهای بزرگ ملت با شیوهای خردگرایانه، مداراجویانه و صلحطلبانه میداند.و در پایان از اینکه برخی امروز شتاب زده و عده ایی نقاب زده بر یاران اصیل اصلاحات ترش رویی میکنند عرض میکنم ندا منادی واقعی استقلال أزادی و جمهوریت اسلام در ایران و پرچم دار واقعی گفتمان اصیل بوده و خواهد بود
سلام و اسلاممان را تجدید و به احساسات پاک شما درود میفرستم
رعیت ملت ایران
سید محمدصادق خرازی
کد خبر: ۷۰۵۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۰۲