برچسب ها
امروز شعار بعضی پولدارهای بخش‌های مرفه‌نشین شهر «فرزند کمتر، سگ و گربه بیشتر» است و از قصابی برای سگشان هم فیله می‌خرند
کد خبر: ۳۶۰۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۱۹

جوون بلافاصله خودش رو به صورت انداخت رو سیم خاردار. بچه ها با بی میلی و اجبار شروع کردن به رد شدن از روی بدن جوون. همه رفتن الا پیرمرد
کد خبر: ۳۶۰۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۱۸

بشار اسد در سخنان خود هنگامی که درباره مقام معظم رهبری سخن می‌گفت «لفظ» امام را به کار می‌برد و می‌گفت و احترام زیادی برای ایشان قائل می‌شد.به گزارش آوای دنا ، احمد امیرآبادی فراهانی جمعه‌شب در نشستی که با حضور فعالان فرهنگی و رسانه‌ای در دفتر نماینده مردم قم در مجلس برگزار شد با تبریک فرا رسیدن ایام نیمه شعبان، اظهار داشت: امیدواریم که توفیق داشته باشیم که شیعیان واقعی حضرت باشیم. وی بیان کرد: هیئت ایرانی در سوریه به دنبال این بود که نشان دهد جمهوری اسلامی از نظر سیاسی و پارلمانی به دنبال حمایت از ملت سوریه است. عضو هیئت نظارت ایران اعزامی به کشور سوریه با اشاره به اینکه مردم سوریه مانند انتخابات‌های اول انقلاب با شور و هیجان خاصی در انتخابات شرکت می‌کردند، عنوان کرد: پای صندوق‌های رأی صف‌های طولانی شکل گرفته و در برخی از صف‌ها تعداد جمعیت بسیار قابل توجه بود. امیرآبادی با اشاره به اینکه مردم در این انتخابات کاملا آزادانه شرکت می‌کردند، ابراز کرد: دانشگاهیان حضور پرشوری در انتخابات داشتند و برخی عکس‌های مقام معظم رهبری، سید حسن نصرالله و بشار اسد را با خود حمل می‌کردند. وی با اشاره به اینکه شهر دمشق بسیار آرام بود و مردم زندگی راحتی داشتند و البته برخی از مواقع صدای انفجارات را می‌شنیدیم، متذکر شد: انتخابات در نهایت امنیت و آرامش در کشور سوریه برگزار شد. نماینده مردم قم در مجلس شورای اسلامی با اشاره به اینکه جوانی با خون سرانگشت خود به بشار اسد رأی داد، گفت: وقتی علت این کار را از او جویا شدم در پاسخ گفت که همه مردم سوریه آماده هستند که خون خود را در راه کشورشان بدهند و این جوان مسیحی در ادامه گفت که ما همانند امام خمینی می‌گوییم آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند. وی با اشاره به اعزام یک گروه نظارت به شهر حلب، اظهار کرد: بر اثر اصابت خمپاره دختر بچه‌ای مجروح شده بود؛ پدر این کودک پس از انتقال دختر خود به بیمارستان، پای صندوق رأی حاضر شده بود و سپس پیگیر مداوای دختر خود شده بود. امیرآبادی با اشاره به دیدار هیئت ایرانی با بشار اسد، اذعان کرد: بشار اسد می‌گفت که آمریکایی‌ها به دنبال این هستند خط مقاومت را از بین ببرند. وی ادامه داد: بشار اسد در سخنان خود هنگامی که درباره مقام معظم رهبری سخن می‌گفت «لفظ» امام را به کار می‌برد و می‌گفت و احترام زیادی برای ایشان قائل می‌شد. نماینده مردم قم در مجلس شورای اسلامی با اشاره به اینکه دشمنان به دنبال ایجاد اختلاف بین شیعه و سنی هستند، ابراز داشت: مفتی اعظم سوریه می‌گفت اگر دولت‌ها اجازه دهند ملت‌ها تصمیم گیری کنند، همه رهبر شما را به عنوان امام خود بر می‌گزیدند. وی با اشاره به اینکه با برگزاری انتخابات سوریه وارد فصل جدید شد، تصریح کرد: آمریکایی‌ها و غربی‌ها با برگزاری این انتخابات دیگر حرفی برای گفتن ندارند؛ غربی‌ها نباید نسبت به برگزاری انتخابات مصر و سوریه برخورد دوگانه داشته باشند. امیرآبادی با اشاره به علاقه وافر مردم سوریه نسبت به مقام معظم رهبری، بیان کرد: رهبری نظام اسلامی ایران فرامرزی است و امروز شاهد هستیم که انقلاب اسلامی ایران به همه دنیا صادر شده است. منبع: فارس
کد خبر: ۳۵۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۱۷

حجت الاسلام و المسلمین سیدعلی اکبر ابوترابی، دلاور مردی است که بیش از ده سال رنج اسارت را به جان خرید و در سیاه ترین ایام تاریخ معاصر، هدایت نسلی را به عهده گرفت که با استقامت خونین خود، صفحات زرّینی در سینه تاریخ به ثبت رساندند
کد خبر: ۳۵۳۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۰۹

رییس جمهور کشورمان در جریان اهدای دفترچه سلامت به دو نوزاد بی‌سرپرست اعلام کرد که از این پس مسئولیت پدر خواندگی آنها را بر عهده می‌گیرد. به گزارش آوای دنا به نقل از ایسنا، در همایش بیمه سلامت همگانی که در سالن شهید بهشتی نهاد ریاست جمهور برگزار شد، رییس جمهور به 13 نفر از نمایندگان قومیت‌های مختلف 2 کودک کار و 2 کودک تحت سرپرستی شیرخوارگاه دفترچه بیمه سلامت اهدا کرد که در حین اهدای این دفترچه به 2 کودک شیرخوار که یکی از آنها پسر و دیگری دختر بود اعلام کرد که مسئولیت پدر خواندگی آنها را بر عهده می‌گیرد.
کد خبر: ۳۴۷۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۰۳

استخاره با قرآن این است که اگر واقعاً انسان بر سر دو راه متحیر ماند بعد از طلب خیر از خدا و مشورت با اهلش و ... باز هم نتوانست راهی را انتخاب کند قرآن را باز کند راهش را خدا نشان می‏‌دهد
کد خبر: ۳۴۳۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۳۰

 چطور ممکن است خزانه خالی باشد و بعد در حالی که ما در بودجه سال 1392 پیش‌بینی پرداخت سبد کالا را نکرده‌ایم، منابعی بالغ بر 1500 میلیارد تومان برای این طرح هم علاوه بر هزینه‌های معمولی اختصاص داده شود؟
کد خبر: ۳۴۰۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۲۷

در حماسه حسینی آن کسی که بیش از همه این درس را آموخت و بیش از همه این پرتو حسینی بر روح مقدس او تابید، خواهر بزرگوارش زینب سلام الله علیها بود. راستی که موضوع عجیبی است، زینب با آن عظمتی که از اول داشته است و آن عظمت را در دامن حضرت زهرا علیهاسلام و از تربیت علی علیه السلام بدست آورده بود، در عین حال زینب بعد از کربلا، با زینب قبل از کربلا متفاوت است، یعنی زینب بعد از کربلا یک شخصیت و عظمت بیشتری دارد. ما می بینیم در شب عاشورا، زینب یکی دو نوبت حتی نمی تواند جلوی گریه اش را بگیرد، یکبار آنقدر گریه می کند که بر روی دامن حسین بیهوش می شود و حسین علیه السلام با صحبتهای خود زینب را آرام می کند. «لا یذهبن حلمک الشیطان؛ خواهر عزیزم! مبادا هوس شیطانی بر تو مسلط بشود و حلم را از تو برباید، صبر و تحمل را از تو برباید» (بحارالانوار، ج 45، صفحه 2 و ارشاد شیخ مفید، صفحه 232 و اعلام الوری ، صفحه 236). وقتی حسین (ع) به زینب (س) می فرماید که چرا این طور می کنی، مگر تو شاهد و ناظر وفات جدم نبودی؟ جد من از من بهتر بود، پدر ما از ما بهتر بود، برادر همین طور، مادر همین طور، زینب با حسین (ع) این چنین صحبت می کند: برادر جان! همه آنها اگر رفتند بالاخره من پناهگاهی غیر از تو داشتم، ولی با رفتن تو برای من پناهگاهی باقی نمی ماند. اما همینکه ایام عاشورا سپری می شود و زینب، حسین علیه السلام را با آن روحیه قوی و نیرومند و با آن دستورالعملها می بیند، زینب (س) دیگری می شود که دیگر احدی در مقابل او کوچکترین شخصیتی ندارد. امام زین العابدین (ع) فرمود: ما دوازده نفر بودیم و تمام ما دوازده نفر را بیک زنجیر بسته بودند که یک سر زنجیر به بازوی من و سر دیگر آن به بازوی عمه ام زینب بسته بود. می گویند تاریخ ورود اسرا به شام دوم ماه صفر بوده است. بنابراین بیست و دو روز از اسارت زینب (س) گذشته است، بیست و دو روز رنج متوالی کشیده است که با این حال او را وارد مجلس یزید بن معاویه می کنند، یزیدی که کاخ اخضر او یعنی کاخ سبزی که معاویه در شام ساخته بود، آنچنان بارگاه مجللی بود که هر کس با دیدن آن بارگاه و آن خدم و حشم و طنطنه و دبدبه، خودش را می باخت. بعضی نوشته اند که افراد می بایست از هفت تالار می گذشتند تا به آن تالار آخری می رسیدند که یزید روی تخت مزین و مرصعی نشسته بود و تمام اعیان و اشراف و اعاظم سفرای کشورهای خارجی نیز روی کرسیهای طلا یا نقره نشسته بودند. در چنین شرایطی این اسراء را وارد می کنند و همین زینب (س) اسیر رنج دیده و رنج کشیده، در همان محضر چنان موجی در روحش پیدا شد و چنان موجی در جمعیت ایجاد کرد که یزید معروف به فصاحت و بلاغت را لال کرد. یزید شعرهای ابن زبعری را با خودش می خواند و به چنین موقعیتی که نصیبش شده است افتخار می کند. زینب فریادش بلند می شود: «شمخت بانفک»! «اظننت یا یزید حیث اخذت علینا اقطار الارض و آفاق السماء فاصبحنا نساق کما تساق الاساری ان بنا علی الله هوانا و بک علیه کرامه» ؟ (بحار الانوار، جلد 45، صفحه 133 و مقتل الحسین، مقرم، صفحه 462 و اللهوف، صفحه 76)، ای یزید! خیلی باد به دماغت انداخته ای تو خیال می کنی اینکه امروز ما را اسیر کرده ای و تمام اقطار زمین را بر ما گرفته ای، و ما در مشت نوکرهای تو هستیم، یک نعمت و موهبتی از طرف خداوند بر تو است؟! به خدا قسم تو الان در نظر من بسیار کوچک و حقیر و بسیار پست هستی، و من برای تو یک ذره شخصیت قائل نیستم. ببینید اینها مردمی هستند که بجز ایمان و شخصیت روحی و معنوی همه چیزشان را از دست داده اند. آن وقت شما توقع ندارید که یک همچون شخصیتی مانند شخصیت زینب (س) چنین حماسه ای بیافریند و در شام انقلاب به وجود بیاورد؟ همان طور که انقلاب هم به وجود آورد. یزید مجبور شد در همان شام روش خودش را عوض بکند و محترمانه اسراء را به مدینه بفرستد، بعد تبری بکند و بگوید خدا لعنت کند ابن زیاد را، من چنان دستوری نداده بودم، او از پیش خود این کار را کرد. چه کسی این کار را کرد؟ زینب (س) چنین کاری را کرد. در آخر جمله هایش اینطور فرمود: «یا یزید کد کیدک واسع سعیک ناصب جهدک فوالله لا تمحو ذکرنا و لا تمیت وحینا» (بحار الانوار، جلد 45، صفحه 135 و اللهوف، صفحه 77). زینب علیهاسلام به کسی که مردم با هزار ترس و لرز به او یا امیرالمؤمنین می گفتند، خطاب می کند که یا یزید به تو می گویم، هر حقه ای که می خواهی بزن و هرکاری که می توانی انجام بده، اما یقین داشته باش که اگر می خواهی نام ما را در دنیا محو بکنی، نام ما محو شدنی نیست، آنکه محو و نابود می شود تو هستی. چنان خطبه ای در آن مجلس خواند که یزید لال و ساکت باقی ماند و خشم سراسر وجود آن مرد شقی و لعین را فرا گرفت و برای اینکه دل زینب (س) را آتش بزند و زبان او را ساکت کند و برای اینکه زینب منقلب بشود، دست به یک عمل ناجوانمردانه زد، با عصای خیزران خود به لب و دندان اباعبدالله (ع) اشاره کرد.
کد خبر: ۳۳۸۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۲۶

مسئولین و کودکان خانه سرنوشت بهبهان با حضور در دفتررئیس دانشگاه صنعتی خاتم الانبیاء بهبهان از حامی وخیر خود تجلیل کردند . به گزارش آوای دنا،در این دیدار آقای چابک سفر مسئول موسسه خانه سرنوشت بهبهان با همراهی مربیان و کودکان این موسسه به مناسبت ولادت حضرت علی (ع) و روز پدر از حامیان همیشگی این موسسه، دکتر توکلی و مهندس آرمند با اهداء لوح تقدیر تجلیل به عمل آوردند.
کد خبر: ۳۳۶۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۲۳

این تصویر آرمیتا، دختر شهید داریوش رضایی‌نژاد را نشان می‌دهد که در سالروز ولادت امیرالمؤمنین علیه السلام و روز پدر در دیدار امام خامنه‌ای با مردم ایلام حضور دارد.
کد خبر: ۳۳۵۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۲۳

اواخر اردیبهشت و اوایل تا اواسط خرداد برای دانش‌آموزان یادآور امتحانات پایان سال و نتیجه یک سال تحصیل است. بسیاری از والدین که کسب نمرات بالا را تنها نشانه موفقیت فرزندان می‌دانند در این روزها با محدود کردن بسیاری از تفریحات و برنامه‌های خانوادگی توجه شان را به امتحانات فرزند معطوف کرده و با محدود کردن او تصور می‌کنند همه شرایط را برای کسب بهترین نمره و موفقیت او فراهم کرده‌اند. اما با اعلام نتایج امتحانات کاخ آرزوهای والدین خراب می‌شود. در ایام پایانی سال تحصیلی و نزدیک شدن به روزهای امتحان، والدین به عنوان افرادی که تأثیر زیادی در آرامش فرزندان و کاهش خستگی آن‌ها و حضور با آمادگی کامل در جلسات امتحان داشته باشند باید نکات روانشناسی مهمی را مد نظر بگیرند. دکتر محمدرضا کرامتی- استاد دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران- با تأکید بر این‌که  والدین نباید روی نمرات درسی و بخصوص نمرات پایان سال تأکید زیادی داشته باشند می‌گوید: «نمره ملاک خوبی برای سنجش معلومات کودک نیست مهم یادگیری او است. خوشبختانه در چند سال گذشته با حذف نمرات از پایه ابتدایی و جایگزینی آن با ارزشیابی توصیفی گام مهمی در کاهش استرس دانش‌آموزان برای امتحانات برداشته شده است. محبت های بی قید و شرط نکته بعدی که والدین باید به آن توجه داشته باشند محبت کردن بدون قید و شرط به فرزندان است. یعنی این‌که آن‌ها باید در هر شرایطی عشق و محبت خود را به فرزندان ابراز کنند. نباید این عشق و محبت مشروط به کسب نمرات خوب در امتحانات باشد. متأسفانه بسیاری از والدین زمانی که فرزندشان نمرات عالی کسب می‌کند محبت و علاقه زیادی به او نشان می‌دهند و همین امر باعث می‌شود کودک در زمان امتحانات نگران از دست دادن محبت والدین شود و تصور کند در صورتی که نتواند نمره‌ای عالی کسب کند محبت پدر و مادر را از دست خواهد داد.» مترجم کتاب «5 زبان عشق در تربیت کودکان» با اعتقاد به این‌که  برای عشق ورزیدن به فرزندانمان باید آن‌ها را بخوبی بشناسیم و بر اساس آن، زبان عشق را پیدا کنیم و حرف بزنیم می‌گوید: « وعده دادن یکی از رفتارهایی است که والدین در فصل امتحانات به فرزند می‌دهند و تصورشان این است که با این کار انگیزه او را در کسب نمرات عالی بیشتر خواهند کرد درحالی که این کار استرس زیادی به فرزند وارد می کند. برخی والدین هم متأسفانه علاوه بر وعده دادن به آن عمل نمی کنند و این شدت آسیب‌پذیری دانش‌آموز را بیشتر می‌کند.» کارنامه والدین در فصل امتحانات بیاموزیم که بچه‌ها باید در حال زندگی کنند نه در گذشته و نه در آینده. نتیجه زندگی در آینده نگرانی است و زندگی در گذشته نیز افسوس به همراه دارد؛ باید به بچه‌ها بیاموزیم انجام کارهای خود را به تعویق نیندازند و هیچ وقت درس خواندن را به شب‌های قبل از امتحان موکول نکنند. خواندن یک کتاب در شب امتحان علاوه بر خستگی مفرط قدرت یادگیری را کاهش می‌دهد و دانش‌آموز فقط به حفظ کردن درس بسنده می‌کند. دکتر جمشید بیگدلی- روانشناس بالینی نحوه برنامه‌ریزی برای دانش‌آموزان در فصل امتحانات و همچنین نوع عملکرد والدین در این فصل را با چند فاکتور مهم مرتبط می‌داند و می‌گوید:‌ «نخستین فاکتور سن است. یعنی این‌که نوع رفتار والدین باید متناسب با سن  کودک باشد. برای دانش‌آموز مقطع تحصیلی ابتدایی نباید در درس و کسب نمره و همچنین فعالیت‌های ورزشی سختگیری کرد. هدف از تحصیل باید یادگیری باشد و نباید از همان ابتدای تحصیل کسب نمره بالا را شرط موفقیت دانست. همچنین باید جنسیت را نیز در نظر گرفت و در نوع برخورد با فرزندان دختر و پسر باید ظرافت‌های رفتاری بیشتری به کار برد و در نوع گفتار باید دقت داشت. باید شخصیت فرزند را به خوبی شناخت و از دخالت غیرهوشمندانه پرهیز کرد. این دخالت‌ها روند مطالعه او را مختل می‌کند. والدین باید بدانند رقابت گاهی تخریب‌کننده است و این ما هستیم که گاهی به این رقابت‌ها دامن می‌زنیم. باید به فرزند گوشزد کرد تلاش او است که اهمیت دارد و هر نتیجه‌ای که به‌دست بیاید چیزی از ارزش کار او کم نمی‌کند. آماده سازی خانه وی درباره آماده کردن محیط خانه برای امتحانات پایان سال می‌گوید:‌ «آماده کردن محیط خانه برای فصل امتحانات اهمیت دارد. نوجوانان زیادی برای مشاوره به من مراجعه می‌کنند و از رفت و آمدها و مهمانی‌های والدین در روزهای پایانی سال تحصیلی گلایه دارند. والدین آن‌ها توجهی به این‌که زمان امتحانات باید مهمانی‌ها را کم کنند ندارند. والدین باید به این نکته توجه داشته باشند که آن‌ها نقشی اساسی در موفقیت فرزند در فصل امتحانات دارند. باید با کاهش دفعات مهمانی از کسانی که می‌خواهند برای مهمانی به خانه آن‌ها بیایند خواهش کنند تا آن را به زمان دیگری موکول کنند. در این ایام باید با فرزندمان همراهی کنیم و به تغذیه و خواب  او نیز توجه ویژه‌ای داشت. همچنین والدین باید ارتباط سازنده‌ای با مدرسه داشته باشند و از برنامه امتحانات او آگاهی پیدا کنند و نیز با آگاهی از برنامه امتحانی برنامه‌ریزی مناسبی برای او انجام دهند.» اما دنیای اینترنت و بازی‌های رایانه‌ای یکی از مهمترین موانع تمرکز دانش‌آموزان بر دروس است. دکتر محمدرضا کرامتی در این ارتباط می‌گوید:‌ «تحقیقات نشان داده است به هر میزان که دانش‌آموز در ایام امتحانات با اینترنت و بازی‌های کامپیوتری کمتر سر وکار داشته باشد موفقیت بیشتری در درس و امتحانات کسب می‌کند. نکته دیگری که والدین باید آن را به فرزندشان بیاموزند تأکید بر اولویت‌ها است، یعنی این‌که فرزندان باید فعالیت‌های روزانه خود را اولویت بندی کنند. با این کار فرزندان برنامه‌ریزی در زندگی را آموزش می‌بینند و برای آینده تحصیلی و زندگی شان برنامه‌ریزی می‌کنند. نقش اولیاء مدرسه در کنار خانواده، مربیان و معلمان نیز نقش زیادی در آماده‌سازی دانش‌آموز برای فصل امتحانات و کاهش استرس‌های آن‌ها دارند. نخستین و مهمترین کاری که معلمان و مربیان باید مدنظر داشته باشند این است که نباید بچه‌ها را با هم مقایسه کنند. دهه‌های قبل این روش برای ترغیب دانش‌آموزان در مدارس معمول بود و بسیاری از ما خاطرات خوبی از این نوع رفتار نداریم و بررسی‌های روانشناسی نشان می‌دهد این شیوه تربیتی نامناسب‌ترین روش است و رقابت به هرشکلی برای آن‌ها مخرب است. باید روی افزایش قدرت یادگیری دانش‌آموز تأکید کنیم تا بازخوردهای مناسبی بگیریم.» دکتر بیگدلی نیز با تأکید بر حساس بودن روحیه دانش‌آموزان مقاطع تحصیلی بعد از دوران ابتدایی می‌گوید: « در مقاطع مختلف تحصیلی فرزندان والدین باید مراقب رفتار خود باشند. نوجوانان از روحیه بسیار حساسی برخوردارند، بطوری که اگر در زمینه تحصیل آن‌ها سختگیری کنیم باعث می‌شود که از درس زده شده و با تصور این‌که می‌توانند با کار کردن آینده بهتری برای خود دست و پا کنند درس و مدرسه را رها می‌کنند.. در روزهای امتحان که والدین شاهد تلاش بیشتری از سوی دانش‌آموز هستند باید بپذیرند که شرایط با چند ماه قبل تفاوت کرده است و در ابتدا باید توکل کردن را به فرزندان یاد داد. پس از آن باید به آن‌ها آموخت هر درس، روش مطالعه خاصی دارد و برای پیدا کردن آن می‌توان از مشاوران تحصیلی و معلمان کمک گرفت. مشکل بسیاری از دانش‌آموزان این است که با روش صحیح مطالعه کتاب‌های درسی آشنایی ندارند و نمی‌توانند برای خواندن کتاب درسی و نحوه استراحت بین ساعت‌های مطالعه برنامه‌ریزی داشته باشند.» درس خواندن در رأس هرم فکری ما قرار دارد، اما باید در آن تنوع نیز وجود داشته باشد و در کنار آن درس، تفریح  و ورزش هم باشد. یادمان باشد درس همه چیز نیست و یاد بگیریم که تلاش مهم است. بسیاری از والدین فرزندشان را در روز کنکور همراهی می‌کنند و متأسفانه با گفتن این جمله که امروز روز مهمی برای تو و ما است عملاً به او استرس وارد می‌کنند. این دانش‌آموز با این استرس در جلسه کنکور حاضر می‌شود و تصور می‌کند اگر قبول نشود زندگی خود و خانواده‌اش را نابود خواهد کرد. والدین باید با آرامش دادن به فرزند به او اطمینان دهند با تلاش زیادی که کرده و زحماتی که آن‌ها شاهد آن بوده‌اند حتماً در امتحان موفق خواهد شد. والدین باید بدانند فرزندان ابزاری برای رسیدن به آرزوهای ازدست رفته شان نیستند و اصرار و سخت گیری های آن‌ها اضطراب بچه‌ها را بیشتر می‌کند. منبع : روزنامه ایران
کد خبر: ۳۳۵۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۲۳

کد خبر: ۳۳۵۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۲۳

دکتر توکلی  به همراه برخی از اعضای هیأت رئیسه دانشگاه صنعتی خاتم الانبیاء بهبهان با حضور در کلاسهای درس دانشکده ها و دفتر کار اساتید این دانشگاه واهداء گل به اساتید، روز پدر را به آنان تبریک گفت
کد خبر: ۳۳۴۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۲۲

علی آموخت هر جا که جای مهر پدر خالی است، می‏توان پدر بود تا جامعه را از یتیمی بی‏ مهری، رهایی بخشید؛ آن وقت است که می‏توان خیبر دل‏ها را فتح کرد
کد خبر: ۳۳۴۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۲۲

در این مرحله 40 دستگاه راه یافته به مرحله پایانی از بین ادارات خدماتی،شرکت های دولتی،شهرداری ها،فرمانداری ها ،مراکز علمی و دانشگاها با هم به رقابت می پردازند
کد خبر: ۳۳۳۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۲۱

تازه‌داماد که با دختری ۲۰ سال کوچکتر از خود ازدواج کرده بود در باتلاق بدبینی‌های خود فرو روفت.این مرد ۴۰ساله که مدرک دکترا دارد در مراسم ختم پدر بزرگش با دختری آشنا شد و به خواستگاری وی رفت. به گزارش شهروند، اوایل هفته گذشته، زن جوانی به دادگاه خانواده ونک رفت و خواستار طلاق از شوهرش شد. همزمان با این تقاضا، مرد شیک‌پوشی که چهره‌ای آرام داشت اصرار کرد با همسر جوانش زندگی را ادامه دهد و گفت که به هیچ‌ عنوان حاضر به جدایی نیست. اما زن که ۲۴ساله است به قاضی دادگاه گفت: مادرم دخترعمه پدر شوهرم است و ۴ سال پیش وقتی شنیدم بزرگ خاندان فامیل درگذشته است به خواسته مادرم تصمیم گرفتم من نیز در مراسم عزاداری شرکت کنم. وی افزود: در همین مراسم بود که دکتر را دیدم که مردی شیک‌پوش و باکلاس بود،. وقتی شنیدم که شوهرم با وجود ۴۰سالگی هنوز ازدواج نکرده است و در یک شرکت اروپایی مستقر در ایران کار می‌کند تعجب کردم و نمی‌دانم چرا وقتی خواهر دکتر خواست برای دقایقی سر میز آنها بنشینم، پذیرفتم. شوهرم شنید که دانشجو هستم و ادعا کرد می‌تواند برایم کاری دست و پا کند و همین باعث شد شماره موبایلم را به وی بدهم. یک هفته بعد دکتر به من زنگ زد و خواست به شرکتش بروم. تصورم این بود برایم کاری پیدا کرده است و سریع پذیرفتم. در آنجا وعده کار را به من داد اما به سختی توانست خیلی مودبانه از من خواستگاری کند. ابتدا شوکه شدم اما بعد احساس کردم به وی علاقه‌مند هستم. خیلی از دخترها آرزو دارند شوهری با این خصوصیات داشته باشند. یک هفته بعد جواب بله را دادم و با هم در کمتر از ۶ ماه ازدواج کردیم. از وقتی وارد خانه دکتر شدم به رفتارهای عجیب وی برخوردم اما زیاد حساس نشدم. حتی تمایل نداشت من به دانشگاه بروم اما بروز نمی‌داد. تنها گفت تا فارغ‌التحصیلی کامل نیازی نیست به سرکار بروم و من را با جملات رنگین و سنگین راضی کرد تا همان درسم را ادامه دهم. احساس می‌کردم از سر دلسوزی است. مدتی به خوبی گذشت تا این‌که مزاحمت‌های تلفنی شروع شد. راستش را بخواهید ترسیده بودم. خصوصا وقتی شوهرم در خانه بود تماس‌های مرموزی با موبایل و تلفن خانه‌ام برقرار می‌شد. دکتر ابتدا حساسیتی نشان نداد و عنوان کرد حتما اشتباهی می‌گیرند یا بالاخره خسته می‌شوند و از این کار دست می‌کشند اما بعدها مرتب من را زیر سوال برد و گفت که حتما خارج از خانه یا در دانشگاه روابطی دارم که طرف‌های مقابل می‌خواستند زندگی‌مان را نابود کنند.شماره موبایلم را عوض کردم اما مزاحمت‌ها ادامه داشت. وقتی سفر می‌رفتیم در خودرو نزد دکتر مرتب موبایلم زنگ می‌خورد. کلافه شده بودم. هر وقت هم می‌خواستم شکایتی کنم دکتر بهانه می‌آورد و من زمان را از دست می‌دادم. شماره‌های مختلفی از موبایل‌های اعتباری و غیراعتباری به من زنگ می‌زدند و اینکه شوهرم اجازه شکایت نمی‌داد برایم عجیب بود تا این‌که یک روز برای رفتن به دانشگاه عجله داشتم و چون خودرویم خراب بود خودرو دکتر را برداشتم و رفتم. آن روز هیچ مزاحمتی نبود. فقط شوهرم به من زنگ زد و دلخور بود که چرا خودرویش را بدون اجازه برداشته‌ام و من بهانه آوردم که عجله داشتم، دکتر هم خواست که سریع برگردم. زن نگاهی به شوهرش انداخت و ادامه داد: به‌صورت اتفاقی خواستم کیفم را در صندوق عقب گذاشته و برای دقایقی داخل یک آرایشگاه شوم. وقتی صندوق عقب را باز کردم نزدیک به ۶ موبایل و سیمکارت‌های زیادی را دیدم که آنجا بودند و فهمیدم همه مزاحمت‌ها زیر سر شوهرم بود. به خانه برگشتم و انگار شوهرم منتظر بود و با صدای آرامی گفت که همیشه نگرانم بود که به‌خاطر تفاوت سنی‌مان خیانتی بکنم. انگار دنیا روی سرم خراب شده بود و از همان لحظه خانه دکتر را ترک کردم و حالا طلاق می‌خواهم. شوهرم که صدایش می‌لرزید، گفت: اشتباه کردم، می‌پذیرم. خیلی از دوستان و بستگان می‌گفتند با دختری که ۲۰ سال از تو کوچکتر است ازدواج نکن و من تحت تاثیر همین حرف‌ها بودم که بدبین شدم. مزاحمت‌هایم برای این بود که بهانه‌ای پیدا کنم و اجازه ندهم همسرم به دانشگاه برود و الان پشیمانم و حاضر هستم جبران کنم. بنا بر این گزارش، قاضی پرونده به این زوج مهلت داد تا با هم به توافق برسند و از زندگی شیرین لذت ببرند و اگر به تفاهم نرسیدند به دادگاه مراجعه کنند.
کد خبر: ۳۳۳۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۲۰

مقام معظم رهبری:از نیروهاى خسته، فرسوده، بى‌ابتکار - کسانى که هرچه بلد بودند، به کار زدند، دیگر هیچ کارى بلد نیستند - نباید به‌عنوان عناصر اولویّت‌دار استفاده کرد
کد خبر: ۳۲۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۱۷

"سجاد بيژن" طرفدار تيم استقلال تهران که بر اثر باخت اين تيم سکته مغزي کرده و بعد از سه سال و نيم همچنان در بستر بيماري به سر مي‌برد و کسي از او سراغي نگرفته است. به گزارش آوای دنا، اين نوجوان 20 ساله از بخش سرفارياب از توابع شهرستان چرام در استان کهگيلويه و بويراحمد از طرفدار متعصب و پرپا قرص تيم استقلال تهران است که بر اثر باخت اين تيم و شکست استقلال در دقيقه ?? مقابل تيم تراکتورسازي تبريز با نتيجه 3 بر 2، سکته مغزي کرده و فلج شده و بعد از گذشت حدود سه سال و نيم همچنان در بستر بيماري به سر مي‌برد و کسي از او سراغي نگرفته است. پس از ديدار دو تيم تراکتورسازي تبريز و استقلال تهران و شکست استقلال در دقيقه ?? يک هوادار جوان ?? ساله و متعصب استقلال در بخش سرفارياب از توابع شهرستان چرام استان کهگلويه وبويراحمد به نام سجاد بيژن دچار سکته مغزي شد که پس از انتقال به بيمارستان امام خميني (ره) دهدشت و تلاش زياد پزشکان به زندگي برگشت اما از ناحيه دو دست و دو پا فلج و تکلمش را نيز از دست داد و هم اکنون در خانه بستري است. رحمت الله بيژن پدر سجاد که چوپان است در اين رابطه به خبرنگار ايسنا گفت: فرزندم طرفدار متعصب و دو آتيشه استقلال تهران بود که بعد از اينکه در نيمه دوم شکست خورد سکته کرده است. همچنين خاور پاليزان، مادر سجاد در اين خصوص به خبرنگار ايسنا گفت: پدر ش بي سواد و توان مالي خوبي نيز ندارد که براي درمان سجاد کاري انجام دهد. وي افزود: سجاد در حال تماشاي بازي استقلال و تراکتورسازي تبريز بود که در دقيقه آخر که استقلال گل سوم را خورد سکته مغزي کرد و به کما رفت تا اينکه به بيمارستان انتقالش داديم و موضوع را که به پزشک گفتيم به ما جواب داد که مشکلي ندارد و خوب مي‌شود. پزشکان اعلام کردند که به کما رفته و 17ساعت در کما به سر برد، بعد از احياء و بازگرداندنش گفتند که فلج شده و تکلمش را از دست داده است. مادر سجاد با بيان اينکه پزشکان به ما گفتند که اين بچه بر اثر فشار اينطور شده اظهارکرد: پزشکان گفتند اگر پول داريد مي‌شود در جاهايي درمانش کرد اما ما که خانواده فقير و بي پولي هستيم چطور مي‌توانستيم او را درمان کنيم و بعد از حدود سه سال در خانه از او نگهداري مي‌کنيم و در بستر بيماري است. از لحاظ مالي ضعيف هستيم و تنها در حد اينکه بچه‌مان گرسنه نباشد زندگي مي گذرانيم. پاليزان تصريح کرد: تاکنون يک مسئولي به ما سر نزده و حالي از سجاد نپرسيدند و هيچ کمکي به ما نکردند که بتوانيم او را درمان کنيم. مادر سجاد بيان کرد: فرزندم طرفدار تيم استقلال بود و بيشتر از فرهاد مجيدي بازيکن اين تيم خوشش مي‌آمد و عکسش هم بالاي سرش زده است. وي رو به خبرنگار ايسنا گفت: پسرم طرفدار هر کدام و هرکسي بود من خانه خراب شدم و نمي توانم کاري برايش کنم و دست شما هم درد نکند اگر بتوانيد براي رضاي خدا يک فرد خير و پزشکي که بتواند درمانش کند براي ما پيدا کني که به داد ما برسد خدا از شما هم راضي مي شود. مادر اين جوان عنوان کرد: از مسئولان استاني و کشوري و خيران بخصوص مسئولان باشگاه استقلال و فرهاد مجيدي انتظار دارم هرچه از دستشان برمي آيد براي درمان سجاد انجام دهند و کوتاهي نکنند. سخاوت پاليزان دايي سجاد نيز گفت: سجاد علاقه خاصي به فرهاد مجيدي داشت و هميشه به من مي گفت يک پيراهن آبي برايم بگير و عکس فرهاد مجيدي را بر روي آن چاپ کن تا بپوشم و عکشس بر روي سينه ام باشد.
کد خبر: ۳۲۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۱۶

فانی: فرزندان فرهنگیان فرهنگ حاکم بر آموزش و پرورش را بهتر می‌شناسند و همکاران بهتری برای آموزش و پرورش هستند
کد خبر: ۳۲۳۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۰۸

یادگار امام در پیامی به حجت‌‌الاسلام و المسلمین سید شرف‌الدین ملک حسینی درگذشت والده ایشان را تسلیت گفت
کد خبر: ۳۲۰۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۰۵