تحقيقات كارشناسان پليس فتا چهارمحال و بختیاری در رسيدگي به يك پرونده برداشت از حساب در فضاي مجازي به دختر مالباخته ختم شد.آوای دنا/به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پلیس فتاسرهنگ"جعفریان" رئيس پليس فتا استان چهارمحال و بختیاری گفت : پیرو شکایت فردی مبنی بر برداشت غیرمجاز وجه از حساب وی ، ماموران اقدامات خود را جهت شناسایی عامل برداشت آغاز کردند.
رئيس پليس فتا استان چهارمحال و بختیاری افزود : طی استعلامات صورت گرفته مشخص شد کلیه برداشت ها به صورت اینترنتی و صرف خرید اینترنتی شارژ تلفن همراه بوده است که نهایتاً پس از تحقیقات فنی و تخصصی معلوم شد که عامل برداشت از حساب دختر شاکی بوده که طی ده فقره ، شارژ تلفن خریداری کرده است.
سرهنگ جعفریان ادامه داد: دختر شاکی اعتراف کرد که با اطلاع از رمزهای کارت بانکی پدر م، رمز اینترنتی را فعال و اقدام به خرید کارت شارژ کردم که که پس از تکمیل تحقیقات شاکی اعلام گذشت کرد.
این مقام انتظامی با بيان اينكه شهروندان نبايد هیچگاه رمز عبور خود را در اختیار دیگران قرار دهند، گفت: در صورت اجبار براي ارائه رمز بايد به سرعت آن را تغییر داده و به یاد داشته باشید كه از رمزهای تکراری و قابل حدس مانند تاریخ تولد، شماره شناسنامه و مانند اینها استفاده نکنید و به صورت متوالی رمزهای خود را تغییر دهید.
کد خبر: ۱۶۸۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۳/۱۱
از احساسات دروغ و نگاه فريبنده اش عذاب مي کشيدم؛ ناگهان يك لحظه دستم را دور گردنش انداخته و فشار دادم، صورتش سياه شده بود،، نمي توانست كاري انجام دهد؛ وقتي به خودم آمدم فهميدم مونا را کشتم .
کد خبر: ۱۶۶۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۳/۰۵
آوای دنا:رییس پلیس فتا کهگیلویه و بویر احمد از شناسایی پسری که با سوء استفاده از اعتماد پدر ش اقدام به برداشت وجه از حساب وی کرده بود ، خبر داد و گفت: به هیچ وجه اطلاعات حساب خود را در اختیار دیگران قرار ندهید.متن خبر:به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پلیس فتا سرهنگ "مرتضویان" رئيس پليس فتا استان کهگیلویه و بویر احمد در گفتگو با خبرنگار ما اعلام کرد : پیرو شکایت فردی مبنی بر برداشت غیرمجاز وجه از حساب وی ، ماموران اقدامات خود را جهت شناسایی عامل برداشت آغاز کردند.
سرهنگ مرتضویان افزود : پس از بررسی های اولیه و اقدامات فنی صورت گرفته محرز شد کلیه برداشت ها به صورت اینترنتی و صرف خرید کارت شارژ تلفن همراه شده است.
این مقام انتظامی ادامه داد: طی تحقیقات بعمل آمده مشخص شد که برداشت ها توسط فرزند شاکی انجام شده است . متهم در ابتدا منکر این امر شد، ولی در مواجهه با مستندات بدست آمده اعتراف کرد که با سوءاستفاده از اعتماد پدر ش اقدام به فعال کردن رمز دوم کارت بانکی، از حساب وی طی چندین مرحله برداشت کرده است.
سرهنگ مرتضویان هشدار داد: به هیچ عنوان کارت عابر بانک و اطلاعات حساب خود را در اختیار دیگران قرار نداده و در صورتیکه گمان کردید اطلاعات شما در اختیار دیگران قرار دارد، سریعاً نسبت به تغییر آن اقدام نمایید و موضوع را به بانک مربوطه اطلاع دهید.
کد خبر: ۱۶۵۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۳/۰۱
محمدحسن ابوترابيفرد نماينده مردم تهران و نايب رييس اول نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي و برادر سيد آزادگان، سيد علي اکبر ابوترابي فرد است.
حجت الاسلام سید محمد حسن ابوترابی فرزند آیتالله حاج سید عباس ابو ترابیفرد در سال 1332 در خانواده ای اهل علم در قم متولد شد و از دوران کودکی، تحت سر پرستی برادر بزرگوارش قرار گرفت.وی در سال 1344 تحصیلات حوزوی را در نجف آغاز کرده و ضمن آشنایی با چهرههای سیاسی حوزه علمیه نجف، به ویژه آشنایی و ارتباط نزدیک با فرزند بزرگوار امام خمینی(ره) شهید حاج آقا مصطفی خمینی، در جریان فعالیتهای سیاسی قرار گرفت.سپس برای ادامه تحصیلات به تهران مراجعت کرده و تا سال 1356 در محضر اساتید برجسته حضرات آقایان حاج مجتبی تهرانی، تنکابنی، فلسفی، مجتهدی تحصیلات خود را تا مرتبه خارج فقه و اصول ادامه داد. پس از آن به قم عزیمت كرد و از درس خارج فقه مراجع عظام حضرات آیات حاج شیخ هاشم آملی؛ فاضل لنکرانی و بطور خاص حضرت آیتالله العظمی بهجت کسب فیض نمود. و ارتباط و مراودات با ایشان تا پایان حیات پر برکت معظم له ادامه یافت ایشان در همان سال و همراه با آزمون سطح عالی حوزه وارد موسسه در راه حق شد و از محضر درس حضرات آیات مصباح یزدی و مظاهری استفاده کرد. ابوترابي در سال 1372 به عنوان نماينده ولي فقيه در دانشگاه بينالمللي امام خميني (ره) برگزيده شد و موقعيت دانشگاه را با بكار بردن حداكثر نيروهاي متخصص بومي تثبيت كرد، وي پس از آن بخاطر موفقيت در اين جايگاه و بعد از رخداد يك سلسله وقايع پيچيده در فضاي فرهنگي – سياسي دانشگاهها، به نهاد نمايندگي ولي فقيه در دانشگاه تهران آمد و در آنجا ضمن برقراري ارتباط تنگاتنگ و محبتآميز بين اساتيد و دانشجويان و تشكلهاي مختلف دانشجويي كه بعضا گرايشات سياسي متفاوتي داشتند منشا خدماتي شد كه شهادت همگان خدماتي در اين مقياس از اهداف بلند انقلاب فرهنگي و وحدت حوزه و دانشگاه محسوب ميشود، وي در همين راستا زمينه ملاقات و ديدار صميمانه برخي از اساتيد دانشجويان فعال و تشكلهاي دانشگاهي را با رهبري معظم انقلاب مهيا مينمود.همچنين در سال 1376 با طرحي ابتكاري به تأسيس ستاد عمره دانشگاهيان همت گمارد و زمينه تشرف ساليانه هزاران استاد و دانشجو را به سرزمين وحي فراهم كرد. طرحهاي مهم موفق و تأثيرگذار فرهنگي همچون برگزاري اولين مراسم اعتكاف دانشگاهي، تأسيس هيئت و حوزه علميه دانشجويي راه اندازي اردوهاي آموزشي و فرهنگي حدود يكهزار نفره كوثر و ايجاد حركت جهاد علمي براي مناطق محروم در دانشگاه تهران از ساير دستاوردهاي حضور ايشان در اين مقطع است.در همين دوره و در جريان وقايع تلخ كوي دانشگاه منطقيترين حمايت را از قشر فرهيخته دانشگاهي بعمل آورد و عليرغم وجود خطرات جدي در شرايط بحراني درگيريهاي كوي دانشگاه بيپروا در جمع دانشجويان حاضر و براي استيفاي خواستههاي مشروع آنها نهايت همت را مصروف كرد و علي رغم همه سختيهاي موجود توانست از سويي از فتنهانگيزي دستهاي مرموزي كه براي اين حركت دانشجويان خوابهايي ديده بودند جلوگيري كرد و از سوي ديگر با پيگيري آزادي دانشجويان دستگير شده با درخواست كتبي از رهبر معظم انقلاب و نظر موافق ايشان نمونه ديگري از مديريت بحران با صبغه اسلامي را به منصه ظهور برساند، وي پيش از اين نيز توانمندي خود را در مديريت منازعات شكلگيري استان قزوين كه موجب ایجاد شکاف و بحران گستردۀ اجتماعی شده بود نشان داده بودند.حجتالاسلام ابوترابي پس از یک دهه حضور در مسئولیت نهاد دانشگاه تهران باحکم مقام معظم رهبری به عضویت شورای نمایندگاه رهبری در دانشگاهها منصوب شد که این مسئولیت تاکنون نیز ادامه دارد.ارتباط وي با اساتید برجسته دانشگاهی بویژه دانشگاههای تهران موجب شده است سالها پس از مسئولیت نهاد دانشگاه تهران کماکان جلسات تفسیر قران کریم گفتگوهای معنوی و معرفتی درکنار طرح مباحث تخصصی حول مسایل روزکشور با اساتید برجسته به صورت مداوم ادامه داشته باشد.حجت الاسلام والمسلمین سیدمحمدحسن ابوترابی از سال 1378 برای سه دوره پیاپی ششم، هفتم و هشتم به عنوان منتخب مردم شریف قزوین درمجلس شورای اسلامی برگزیده شد و درطول این ادوار به تشکیل هسته مشورتی از اساتید دانشگاهها توانست ضمن عضویت درکمیسیون فرهنگ و اموزش مجلس درنطقهای قبل از دستور و همچنین مذاکرات صحن علنی با ارائه تحلیلها و نطقهای منطقی و مستدل نقش برجستهای درتصویب قوانین ایفا نماید واین مسئله امری است که مورد اتفاق نظر تمامی نمایندگان ادوار مختلف از هر نوع گرایش فکری و حزبی بوده است.با توجه به توان مدیریتی مقبولیت سیاسی اجتماعی و جایگاه برجسته معنوی که در بین منتخبین مردم داشتند دردورههای هفتم و هشتم به عنوان نایب رئیس مجلس شورای اسلامی انتخاب شد و همچنین در این دو دوره به عنوان نایب رئیس کمیسیون تلفیق بودجه سالانه و برنامه پنج ساله توسعه نقش محوری داشتهاند. تجربه طولانی و مطالعه عمیق ایشان در مسائل بودجه و مشکلات اقتصادی کلان کشور موجب شده است برای حل معضلات اقتصادی کشور برنامه ای روشن و عزمی محکم داشته باشند.همچنین درسال 1385 با ارائه پیشنهاد و ایفای نقش محوری درتشکیل مجمع مجالس آسیایی (APA) کوشید و ضمن برگزاری دوکنفرانس بینالمللی مجمع مجالس آسیایی درتهران درسالهای 1385 و 1386 ازسوی نمایندگان بیش از 40 پارلمان آسیایی به عنوان رئیس شورای اجرایی مجمع برگزیده شد و در این راستا با اعلام دبیرخانه ثابت در تهران یکی از دستاوردهای مهم بینالمللی پارلمانی جمهوری اسلامی ایران را رقم زد.وی سپس درانتخابات اخیر نهمین دوره مجلس شورای اسلامی به عنوان منتخب مردم تهران برگزیده و مجددا نایب رئیس اول خانه ملت شد و در کنار آن ریاست هیات تازه تاسیس نظارت بر رفتار نمایندگان را بر عهده گرفت.وی از سال 1385 امامت جمعه موقت قزوین نيز برعهده دارد. همچنین درسال 1385 به عضویت شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز تهران درآمد و درسال 1389 نیز به عنوان عضو شورا ی مدیریت حوزههای علمیه استان تهران منصوب شد. ایشان پس از رحلت پدر بزرگوارش باحکم مستقیم مقام معظم رهبری تولیت و مدیریت مسجد و حوزه علمیه امام حسین (ع) تهران را عهدهدار شد.حجت الاسلام و المسلمین ابوترابی درسال 1390با حکم مهم رهبر معظم انقلاب اسلامی به عضویت هیات عالی حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سه گانه منصوب شد. نقش ایشان برای ایجاد تفاهم و توافق بین قوا برکسی ا زنخبگان ملت پوشیده نیست نهادینه شدن فرهنگ تعامل سازنده با دولت وسایر ارکان نظام برای پیشرفت امور کشور از اصلیترین دستاوردهای دورههای مسوولیت ایشان در مجلس بوده است.
حجت الاسلام ابوترابیفرد در روز 4 فروردين ماه سال جاري رسما براي ورود به انتخابات يازدهمين دوره رياست جمهوري اعلام كانديداتوري كرد.
کد خبر: ۱۶۴۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
ازدواج دو دانش آموز 14 ساله و آغاز زندگی مشترک این دو نوجوان
اوای دنا:سعید- خ دانش آموز مدرسه راهنمایی 15 خرداد ایدنک و ذلیخا- ز دختر پایه سوم همین آموزشگاه در سال دوم راهنمایی که همزمان در یک کلاس درس مشغول تحصیل بودند به هم علاقمند شده و در شهریور 91 به عقد هم در آمدند
این زوج نوجوان سرانجام در تاریخ 91/12/14 با در خواست مشترک و موافقت والدین آنها زندگی مشترک خود را آغازکردند.
عروس و داماد 14 ساله هم اکنون در خانه ی پدر ی داماد در روستای بهشت آباد از توابع شهرستان لنده، ساکن و از زندگی مشترک خود اظهار رضایت نموده و احساس خوشبختی می نمایند.
پدر داماد در گفتگوی اختصاصی با آوای دنا گفت:فرزندم از یک سال پیش این درخواست را از ما داشته و با توجه به درخواست مکرر ایشان و بر اساس مسائل شرعی و به جهت جلوگیری از انحراف اخلاقی و بزهکاری فرزندم که متاسفانه این مشکل امروزه دامان خیلی از جوانان و نوجوانان ما را گرفته است علیرغم بضاغت مالی نسبت به عقد و عروسی این زوج نوجوان اقدام نموده ام.
حمدالله خ پدر داماد 37ساله تا کنون 4 بار ازدواج نموده و هم اکنون با دو نفر از همسران خود و تعداد 7 فرزند زندگی خود را در این روستا علیرغم مشکلات جسمی سپری می نماید.
پدر داماد اعتقاد دارد فرزند 14 ساله ی خود (داماد)در صورت وجود شغل و کار مناسب می تواند همسر خود را خوشبخت و زندگی زیبایی داشته باشد و ابراز امیدواری کرده با پخش این خبر نسبت به تامین شغلی مناسب جهت فرزندش از طریق افراد خیرخواه و نیک اندیش اقدام شود.
کد خبر: ۱۵۳۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۱/۲۷
بزرگواری:برخی از کسانی که امروز به مدد رأفت جمهوری اسلامی در امور سیاسی فعالیت دارند و به مناصبی هم رسیدهاند، در آن دوره ایستادگی در برابر دشمن را هجو میکردند و اعتقادی به افرادی همچون محسن رضایی نداشتند ولی شاید اکنون بنا به مقتضیات زمان و مهیا نبودن میدان جنگ تغییر عقیده و مسیر داده باشند!!
کد خبر: ۱۵۰۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۱/۱۲
به گزارش اوای دنا،شرکت پژوهش و توسعه ناجی در راستای توسعه دفاتر خدمات الکترونیک انتظامی (پلیس +۱۰) از کلیه شهروندان واجدالشرایط که آمادگی ایجاد دفتر و ارائه خدمات را دارند، دعوت به همکاری مینمایند.
شرایط عمومی
تابعیت و اعتقاد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و قانون اساسی
تدین به دین مبین اسلام و یا سایر ادیان رسمی کشور
حداقل سن داوطلب کمتر از ۲۶ سال و حداکثر بیشتر از ۵۵ سال نباشد.
داشتن کارت پایان خدمت وظیفه عمومی یا معافیت قانونی.
نداشتن سابقه محکومیت موثر و محرومیت از حق خدمات دولتی
نداشتن سابقه سوء امنیتی و عضویت و وابستگی به احزاب و گروه¬های سیاسی ضد انقلاب، معاند و غیر قانونی
عدم اشتهارد به فساد مالی، اخلاقی و اعتیاد به مواد مخدر و روان گردان
دارا بودن اطلاعات پایه مهارت با کامپیوتر
دارا بودن حداقل مدرک تحصیلی کاردانی
عدم اشتغال در دستگاههای دولتی (لشکری و کشوری) و نهادها و موسسات عمومی غیر دولتی
متأهل
بومی یا حداقل ۵ سال سکونت در محل مورد تقاضا
متقاضی پس از اخذ مجوز می بایست در محل مورد تقاضا سکونت دائمی داشته باشد.
شرایط اختصاصی (امتیازی) الف ) مدرک تحصیلی مدارک تحصیلی صادره از دانشگاههای مورد تأیید وزارت علوم، تحقیقات و فناوری یا دانشگاههای نیروهای مسلح مورد تایید می باشد. ب ) دارا بودن مهارت های رایانه مهارت هفت گانه(ICDL) که مدرک آن توسط مراکز معتبر صادر شده باشد. ج ) سابقه کار مدیریتی سابقه مدیریتی برابر احکام صادره در مراکز دولتی به صورت هم تراز تطبیق و محاسبه می شود. قابل ذکر است، سوابق مدیریتی شرکتهای عمومی غیر دولتی پس از احراز سابقه و دارا بودن شرایط تطبیق بلامانع است سابقه مدیریتی شرکت های خصوصی نامعتبر و غیر معروف مورد تأیید نمی باشد. د ) جانباز سابقه جانبازی فرد و خانواده درجه یک جانبازان در شرایط امتیازی تاثیر گذار خواهد بود. لازم به ذکر است سابقه جانبازی باید به تأیید بنیاد شهید یا امور ایثارگران رسیده باشد لازم به ذکر است که رأی کمیسیون پزشکی ملاک سابقه جانبازی و درصد جانبازی نمی باشد. و )سابقه اسارت ( آزاده) سابقه اسارت فرد و خانواده درجه یک آزاده در شرایط امتیازی تاثیر گذار خواهد بود. لازم به ذکر است سابقه جانبازی باید به تأیید بنیاد شهید یا امور ایثارگران رسیده باشد. ز ) خانواده شهید سوابق خانواده شهید صرفاً از بنیاد شهید و امور ایثارگران مورد قبول می باشد. ح )سابقه بسیجی سوابق بسیجی عادی و فعال بر اساس آیین نامه بسیج که تأیید آن توسط مراکز ذیربط تعیین می گردد که صرفاً با فرم استاندارد صادره مورد تایید می باشد. ط ) رزمنده رزمنده گان و اعضای خانوادهای درجه یک آنها دارای شرایط امتیازی رزمنده می باشند. لازم به ذکر است، سوابق مناطق عملیاتی برابر دستورالعمل خدمت در مناطق عملیاتی مورد قبول می باشد.
• تذکر: خانواده های درجه یک فقط شامل پدر ،مادر،همسر و فرزند شخص تقاضا دهنده می باشد
همچنین فهرست شهرهای مصوب جهت تأسیس دفاتر خدمات الکترونیک انتظامی شرح زیر می باشد.
اطلاعیه شماره ۲ : زمان ثبت نام در فراخوان تأسیس دفاتر خدمات الکترونیک انتظامی سال ۱۳۹۱ و شهرهای مصوب.
شرکت پژوهش و توسعه ناجی در راستای توسعه دفاتر خدمات الکترونیک انتظامی (پلیس +۱۰) از کلیه شهروندان واجدالشرایط که آمادگی ایجاد دفتر و ارائه خدمات را دارند، دعوت به همکاری مینمایند. لذا متقاضیان عزیز میتوانند جهت اطلاع از شرایط و تعهدات به این صفحه مراجعه نموده و از تاریخ ۱۳۹۱٫۱۱٫۷ تا ۱۳۹۱٫۱۱٫۱۷ به صورت الکترونیکی از طریق همین سایت ثبت نام نمایند. همچنین فهرست شهرهای مصوب جهت تأسیس دفاتر خدمات الکترونیک انتظامی به شرح ذیل میباشد:
ردیف
استان
شهرها
۱
تهران
رودهن – باغستان، حسن آباد
۲
البرز
نظر آباد – ماهدشت
۳
آذربایجان شرقی
تبریز – بناب – میانه- خدآفرین – خسروشهر -باسمنج
۴
آذربایجان غربی
ارومیه- خوی -نقده- پلدشت – سردشت
۵
اردبیل
نیر
۶
اصفهان
آران و بیدگل – بخش جرقویه
۷
ایلام
ایلام
۸
بوشهر
بوشهر – برازجان – بندرگناوه – بندر دیلم
۹
چهارمحال و بختیاری
لردگان – کوهرنگ (چلگرد)
۱۰
خراسان جنوبی
بیرجند – زیر کوه
۱۱
خراسان رضوی
مشهد – تربت جام – سبزوار – قوچان – کاشمر – گناباد- بجستان – کلات – صالح آباد
۱۲
خراسان شمالی
اسفراین- بجنورد
۱۳
خوزستان
ایذه – بندر ماهشهر – خرمشهر- رامهرمز- مسجد سلیمان – گتوند
۱۴
زنجان
خدابنده- ابهر- زرین آباد (منطقه ایجرود)
۱۵
سمنان
سمنان – شاهرود – میامی
۱۶
سیستان وبلوچستان
سراوان- چابهار – میر جاوه
۱۷
فارس
جهرم – داراب – فسا- کازرون – گراش – پاسارگاد – زرقان – کوار
۱۸
قزوین
تاکستان – ضیاء آباد – آوج -آبگرم
۱۹
قم
در ابن دوره از فراخوان هیچ شهری برای این استان مصوب نشده است.
۲۰
کردستان
بانه – کامیاران – دهکلان
۲۱
کرمان
بم – رفسنجان – زرند- جیرفت – کوهبنان – ارزوئیه – قلعه گنج
۲۲
کرمانشاه
اسلام آباد غرب
۲۳
کهکیلویه و بویراحمد
یاسوج – چرام – گچساران
۲۴
گلستان
گرگان – گمیشان
۲۵
گیلان
بندر انزلی – لاهیجان- تالش-اسالم -کوچصفهان
۲۶
لرستان
خرم آباد – کوهدشت – دوره چگینی
۲۷
مازندران
بابل – بابلسر- تنکابن-ساری – میاندرود- کلاردشت
۲۸
مرکزی
اراک -ساوه – فرمهین (بخش فراهان)
۲۹
هرمزگان
قشم – بشاگرد
۳۰
همدان
فامنین – بهار
۳۱
یزد
یزد- بها
کد خبر: ۱۳۵۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۱/۰۸
اوای دنا-علی اکبر رحیم فر:سيد على حسینی خامنهاى فرزند مرحوم حجتالاسلام و المسلمين حاج سيدجواد حسينى خامنهاى، در فروردین ماه سال ۱۳۱۸ شمسی برابر با ۱۳۵۸ قمرى در مشهد مقدس چشم به دنيا گشود. او دومين پسر خانواده بود و زندگى مرحوم سيد جواد خامنهاى هم مانند بيشتر روحانيون و مدرسان علوم دينى، بسيارساده: « پدر م روحانى معروفى بود، اما خيلى پارسا و گوشهگير [...] زندگى ما بهسختى مىگذشت. من يادم هست شبهايى اتفاق مىافتاد كه در منزل ماشام نبود. مادرم با زحمت براى ما شام تهيه مىكرد. [...] آن شام هم نان و كشمش بود.»
امّا خانه اى را که خانواده سيّد جواد در آن زندگى مى کردند،رهبر انقلاب چنين توصيف مى کنند: «منزل پدر ى من که در آن متولد شده ام،تا چهارـ پنج سالگى من، يک خانه 60 ـ 70 مترى در محّله فقير نشين مشهدبود که فقط يک اتاق داشت و يک زير زمين تاريک و خفه اى! هنگامى که براى پدر م ميهمان مى آمد (و معمولاً پدر بنا بر اين که روحانى و محل مراجعه مردم بود، ميهمان داشت) همه ما بايد به زير زمين مى رفتيم تا مهمان برود.
بعد عدّه اى که به پدر ارادتى داشتند، زمين کوچکى را کنار اين منزل خريده به آن اضافه کردند و ما داراى سه اتاق شديم.» رهبرانقلاب از دوران کودکى در خانواده اى فقير امّا روحانى و روحانى پرور و پاک و صميمي، اينگونه پرورش يافت و از چهار سالگى به همراه برادر بزرگش سيد محمد به مکتب سپرده شد تا الفبا و قرآن را ياد بگيرند. سپس، دو برادر را در مدرسه تازه تأسيس اسلامى «دارالتعّليم ديانتى» ثبت نام کردند و اين دو دوران تحصيل ابتدايى را در آن مدرسه گذراندند.در حوزه علميهايشان از دوره دبيرستان، خواندن «جامع المقدمات» و صرف و نحو را آغازکرده بود. سپس از مدرسه جديد وارد حوزه علميه شد و نزد پدر و ديگر اساتيدوقت ادبيات و مقدمات را خواند.درباره انگيزه ورود به حوزه علميه و انتخاب راه روحانيت مى گويند: «عامل و موجب اصلى در انتخاب اين راه نورانى روحانيت پدر م بودند و مادرم نيز علاقه مند و مشوّق بودند».در حوزه های علميه نجف اشرف وحوزه علميه قم به تحصيلات عالى در فقه واصول و فلسفه، مشغول شدند.مبارزات سياسى آيت الله خامنه اى به گفته خويش «از شاگردان فقهى، اصولى،سياسى و انقلابى امام خمينى (ره) هستند» امـّا نخستين جرقـّه هاى سياسى و مبارزاتى و دشمنى با طاغوت را مجاهد بزرگ و شهيد راه اسلام شهيد «سيد مجتبى نوّاب صفوى» درذهن ايشان زده است، هنگاميکه نوّاب صفوى با عدّه اى از فدائيان اسلام در سال 31 به مشهد رفته در مدرسه سليمان خان، سخنرانى پر هيجان و بيدار کننده اى در موضوع احياى اسلام و حاکميت احکام الهى، و فريب و نيرنگ شاه و انگليسى و دروغگويى آنان به ملـّت ايران، ايراد کردند. آيت الله خامنه اى آن روز از طـّلاب جوان مدرسه سليمان خان بودند، به شدّت تحت تأثير سخنان آتشين نوّاب واقع شدند. ايشان مى گويند: )همان وقت جرقه هاى انگيزش انقلاب اسلامى به وسيله نوّاب صفوى در من به وجود آمده و هيچ شکى ندارم که اولين آتش را مرحوم نوّاب در دل ما روشن کرد(همراهی با نهضت امام خمینی (ره) و شش بار بازداشت و تبعبعید از جمله فعالیت های سیاسی مبارزاتی ایشان در قبل از انقلاب است.پس از پيروزىآيت الله خامنه اى پس از پيروزى انقلاب اسلامى نيز همچنان پرشور و پرتلاش به فعاليّت هاى ارزشمند اسلامى و در جهت نزديکتر شدن به اهداف انقلاب اسلامى پرداختند که همه در نوع خود و در زمان خود بى نظير و بسيار مهّم بودند که در اين مختصر فقط به ذکر رؤوس آنها مى پردازيم:
٭ پايه گذارى «حزب جمهورى اسلامى» با همکارى و همفکرى علماى مبارز و هم رزم خود: شهيدبهشتى، شهيد باهنر، هاشمى رفسنجانى و... دراسفند 1357.
٭ معاونت وزارت دفاع در سال 1358.
٭ سرپرستى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، 1358. ٭ امام جمعه تهران، 1358. ٭ نماينده امام خميني«قدّس سرّه» در شوراى عالى دفاع ،1359.
٭ نماينده مردم تهران در مجلس شوراى اسلامى، 1358.
٭ حضور فعّال و مخلصانه در لباس رزم در جبهه هاى دفاع مقدس، در سال 1359 با شروع جنگ تحميلى عراق عليه ايران و تجاوز ارتش متجاوز صّدام به مرزهاى ايران؛ با تجهيزات و تحريکات قدرت هاى شيطانى و بزرگ ازجمله آمريکا و شوروى سابق.
٭ترور نافرجام ايشان توسط منافقين در ششم تيرماه 1360 در مسجد ابوذرتهران.
٭ رياست جمهورى؛ به دنبال شهادت محمد على رجايى دومّين رئيس جمهورايران، آيت الله خامنه اى در مهر ماه 1360 با کسب بيش از شانزده ميليون رأى مردمى و حکم تنفيذ امام خمينى (قدس سره) به مقام رياست جمهورى ايران اسلامى برگزيده شدند. همچنين از سال 1364 تا 1368 براى دوّمين بار به اين مقام و مسؤوليت انتخاب شدند.
٭ رياست شوراى انقلاب فرهنگ، 1360.
٭ رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام، 1366.
٭ رياست شوراى بازنگرى قانون اساسى، 1368.
٭ رهبرى و ولايت امّت، که از سال 1368، روز چهاردهم خرداد پس از رحلت رهبر کبيرانقلاب امام خمينى (قدس سره) توسط مجلس خبرگان رهبرى به اين مقام والا و مسؤوليت عظيم انتخاب شدند، و چه انتخاب مبارک و درستى بود که پس از رحلت امام راحل، با شايستگى تمام توانستند امّت مسلمان ايران، بلکه مسلمانان جهان را رهبرى نمايند.زندگی ایشان ساده و مردمی است. چه جلسات عمومي، چه مهمانيهاي خصوصي،سفره ای ساده دارند.مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه ای هم اکنون دارای 6 فرزند هستند. نام خانوادگی همسر ایشان «خجسته» است. نام دخترانشان بشری و هدی، و نام فرندان پسرشان سید مصطفی، سید مجتبی، سید مسعود و سید میثم است. دو تن ازفرزندان پسر ایشان 8 سال در جبهههای جنگ ایران و عراق حضور داشتند.یکی از دختران ایشان همسر فرزند آیت الله محمدی گلپایگانی است که ضمن آراستگی به لباس شریف روحانیت و علم دین در دانشگاههای کشور نیز به تدریس متون حقوقی به زبان فرانسه اشتغال دارند و دختر دیگر ایشان همسرفرزند آیت الله باقری کنی از علمای تهران است.سید مصطفی فرزند بزرگ ایشان با دختر آیتالله خوشوقت ازدواج کرده است.سید مجتبی داماد دکتر غلامعلی حداد عادل است. سید مسعود نیز با فرزندآیتالله خرازی و خواهر صادق خرازی ازدواج کرده است. سید میثم کوچکترین فرزند ایشان نیز به ازدواج دختر آقای لولاچیان از بازاریان متدین درآمده است.مقام معظم رهبری همچون امام راحل فرزندان خود را از فعالیت های سیاسی واقتصادی مبرا داشته و به ایشان توصیه کرده اند که در کارهای اقتصادی واردنشوند.سید مصطفی آقازاده بزرگ مقام معظم رهبری همان سال اول ازدواجشان كه طلبه قم بودند، الان هم قم هستند خانهای اجاره كرده بودند و مستأجربودند - الان هم مستأجرند. آقا مصطفی كه الان سطوح عالیه را در قم تدریس میكنند. ایشان مكاسب و كفایه در قم تدریس میكنند.آقازادهها در دفتر مسئولیتی ندارند. فقط در نشر آثار همكاری دارندوالان هیچ كدام از آقازادهها مسئولیتی ندارند. جایی هم مشغول نیستند.منبع: سایتهای دفتر مقام معظم رهبری- بی باک نیوز-عصر ایران
کد خبر: ۱۳۴۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۱/۰۵
اوای دنا:می دانید اولین جمله ای که ما دراول دبستان یاد می گیریم چیه؟ . . . … . *بابا آب داد بابا نان داد* می دانید اولین جمله ای که انگلیسها در اول دبستان یاد می گیرند چیه؟ . . .*من می توانم بخوانم و بنویسم* . . .
می دانید اولین جمله ای که ژاپنیها در اول دبستان یاد می گیرند چیه؟ . . .*من می توانم بدوم* و این است که ما همیشه چشممون دنبال دست پدر است کار از ریشه خراب است.
کد خبر: ۱۳۳۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۱/۰۲
حق را بشناسید آنگاه یارانش را خواهید شناخت ،باطل را بشناسید ،آنگاه طرفدارانش را خواهید شناخت.(نهج البلاغه حکمت 262)
کد خبر: ۱۲۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۰/۰۸
یکی از ویژگی های فتنه سال 88 آن بود که با وجود تاکیدات فراوان مقام معظم رهبری و مطالبه مردم متدین، برخی خواص و نخبگان به وظیفه خود عمل نکردند و در آزمون تاریخی سال 88 مردود شدند.
کد خبر: ۱۲۶۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۰/۰۷
واما در خصوص ادعای مجرمانه بودن اظهارت بنده و ارجاع شکایت از بنده به دادستان ویژه روحانیت، اگر این ادعای حضرتعالی را مجرمانه ندانیم، باید آن را حمل بر شوخی در شب یلدا کنیم ...
کد خبر: ۱۲۵۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۰/۰۵
اوای دنا:داماد خانواده که از اعتماد پدر همسرش در خصوص دستیابی به اطلاعات بانکی وی سوءاستفاده کرده بود به دام افتاد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پلیس فتا سرهنگ "پارسافر" رئیس پلیس فتا استان سیستان و بلوچستان در گفتگو با خبرنگار ما اعلام کرد : در پی شکایت فردی به هویت معلوم مبنی بر برداشت مبلغی از حساب عابر بانک وی موضوع در دستور کار ماموران این پلیس قرار گرفت.
رئیس پلیس فتا استان سیستان و بلوچستان عنوان کرد: بنابر تحقیقات اولیه مشخص شد کلیه صرف خرید شارژ تلفن همراه شده است که طی بررسی و استعلامات صورت گرفته متهم که داماد شاکی بود شناسایی و دستگیر شد.
این مقام انتظامی افزود: متهم پس از پذیرفتن اتهام وارده اظهار داشت این مبلغ را از کارت عابر بانک پدر خانمش به لحاظ اعتماد وی و در اختیار داشتن رمز کارت برداشت و خرید اینترنتی کرده است.
سرهنگ پارسافر در پایان هشدار داد: به هیچ عنوان رمز بانکی خود را در اختیار دیگران قرار نداده و به طور متوالی رمزهای خود را تغییر داده و از گذاشتن رمزهای از پیش گزیده و تکراری مانند شماره شناسنامه و تاریخ تولد که به راحتی در دسترس می باشد جداً خودداری کنید.
کد خبر: ۱۱۷۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۹/۰۷
اوای دنا-عیسی پاکار:سلام قلعه رئیسی عزیزم٬ قلعه رئیسی غریب و همیشه تنهایم ، قلعه رئیسی بن بستم ٬ سلام برزخم های کهنه ات، دردهای نگفته ات که هیچ وقت مجالی برای گفتن نداشتی ٬ سلام برمردمان دلتنگ و همیشه قانعت که با ۱۰ کیلو برنج و یه پنج کیلویی روغن سرنوشت خودشون رو می فروشن ... قلعه رئیسی گلم حالت چطور است عزیزم ؟ ... چه می کنی... شنیدم چند سالی هست که می گن می خوای ارتقاء پیدا کنی چه شد؟
بامریضی هات چطوری؟ ... می دونم مثل همیشه می سازی و می سوزی.. گلو درد چرکینت چطوره ؟ ... هنوز هم تزریقات چی های ناشی بهت پنی سیلین می زنن؟ ... تنگی نفست چطوره گلم ؟ شنیدم داری تلاش می کنی آسم مزمنت رو درمان کنی... ؟
شنیدم بچه هات از دردبیکاری دست به همه چیز می زنند،بچه های تو که خیلی خوب با ادب بودند، راستی هنوز دنبال دود و دمی یا نه؟! اعتیادت را چکار کردی؟ ... ادامه می دی یا درمان شدی؟... زبونم لال شنیدم مصرفت بیشتر شده ؟ با مرام می گن تازگی ها اکس خور شدی ٬ کراک هم که مصرف می کنی ؟ میدونی خیلی خطر ناکه؟ میگن اگه ادامه بدی کرم میزنه به همه جات ٬ باآرتروز گردنت چه می کنی؟... هنوز درددت می کنه ؟ احتمال میدم دیگه تاحالا باید دیسک کمرت هم عود کرده باشه...؟
بازخم معده چطوری؟... یادمه خیلی اذیتت می کرد ٬ یادته میگفتم اینقدر کم خوری نکن عاقبت زخم معده می گیری! ... این غذاها دیگه با معده ات سازگار نیست .
یادم میاد اون موقع ها بیکار بودی ٬ هنوز هم بیکاری درسته ؟ .. با بیعارای شهر چکار می کنی ؟شنیدم بی اعتمادی خیلی زیاده، با نداری زمان بیکاری بچه هات چکار می کنی؟ ... الهی بمیرم ٬ شنیدم چند تا از بچه هات شام شب ندارن ٬ از درد بیکاری رفتن تو گرمای عسلویه دارند کار می کنند،اخه چه کاری کاری که تو گرمای 50درجه است٬ رفتن تو گرمای ماهشهر،دیلم ،گناوه ، چرا به فکر بچه هات نیستی تا کی باید آواره باشند ؟چرا شکایت نمی کنی؟ چرا داد نمی زنی؟جایی که بچه هات هستند دست کمی از زندان نداره ٬ ... سن و سالت هم که دیگه بالا رفته ٬ اگه تا حالا کاری گیر نیاوردی بعیده بقیه بذارن کاری گیرت بیاد... !
آه قلعه رئیسی غریبم .... قلعه رئیسی خوب من... می دونم زخم کم لطفی مسئولین غیر قلعه رئیسیی هنوز رو تنته...می دونم مسولینت فقط به این فکرند که ساعت یک بشه و پرواز کنند به سمت دهدشت،جالبه یکی از بچه ها بهم گفت خونه ی تمام مسولین ادارتت در دهدشته،شنیدم خونه های بچه های شورای شهر در دهدشته، چه شده تو که قبلا مرکز همه جا بودی جای رئیسان بودی ،دردمند همیشه گرفتارم... باوفای همیشه قانع و ماندگارم... تومستحق این همه بی مهری نبودی بخدا ... هزار بار بهت گفتم نذار این همه نسخه های مختلف جور وا جور برات بپیچند... گوش نکردی ٬ هر که رسید یه جور گرفتارت کرد ٬ آخه تو کدوم شهر سیم می کشن دور چمن بلوار ٬ اما برای تو کشیدن ٬ افرادی که شورای شهر بودند چکار کردند برات؟چرا تو بهتر نمی شی ، چرا تو هیچ پیشرفت نمی کنی؟چرا رنگت تغییر نمی کنه؟ تورا خدا پیشرفت کن هرجا میریم مسخرمون می کنند میگند فقط چندخیابون دارین، دیدی از همه اونایی که فقط ادعا داشتند کسی به دردت نخورد و فقط لاف بود و پرستیژ های بی خود اداری ...
قلعه رئیسی من ... قلعه رئیسی دردمند ٬ بیچاره و آرزومند من٬ حالا که به حرف من رسیدی به چند نکته خوب گوش بده اگه پسندیدی عمل کن و الا.... هر چه دیدی از چشم خودت دیدی ٬ بذار حداقل من حرفامو بزنم تا راحت بشم ٬ بخاطر اینکه خودم رو ببخشم
اول اینکه جوان ها و فرزندان لایق و شایسته ای داری٬ قدرشون رو ندونستی ٬ درسته تو به اون ها نرسیدی ٬ اونا رو دربدر و آواره شهرهای دیگه کردی که الحمدالله همه هم خوب رشد کردن ٬ اما اون ها هیچ وقت تو را فراموش نکردن و تنهات نمی ذارن... مثل همیشه کمکت می کنن روی پای خودت بایستی...
دوم اینکه قول بده دیگه داروی که هر آدم ( مدیر ) ناشی و بی سوادی برات تجویز می کنه نخوری ٬ شاید خیلی ها بخوان دارو خورت کنن.. نگران نباش برای همه دردات دوا پیدا میشه فقط ممکنه کمی طول بکشه اما انشاء الله خوب می شی... نگران نباش عزیزم ٬آخه چرا باید بشی طرح کاد مدیران بی تدبیر و بی ترکیب ٬ چرا باید یه عده ای مدیر فله ای صرف طرفداری از یه آدم که در انتخابات پیروز شده بر مستند حساس ترین ادارات جولان بدن ٬ نه علم مدیریت می دونن و نه سوادش رو دارن رئیس اداره آب وفاضلابت چقدر سواد داره؟در صورتیکه چندین مهندس عمران بیکار داری،رئیس اداره منابع طبیعیت کیه ؟بخدا تو خیلی گناه داری قلعه رئیسی من ٬ دلم برات میسوزه
٬
آخر اینکه عزیزم نگران بیکاری خودت و بچه هات نباش٬ می دونم تو کشور مقام اول رو داری ... اصلاْ بابت این مقام اولی که کسب کردی بهت تبریک نمی گم ٬ انشالله و با یاری خدا با همت همین بچه هات یه کار آبرومند پدر مادر دار برات پیدا می کنیم تا از این گرفتاری نجات پیدا کنی .
وحرف بعد از آخرم قلعه رئیسی گلم ... ای قلعه رئیسی خوب و مهربان من، خیلی ها شاید هنوز نمی دونن تو چندین شهید از بهترین بچه ها تو تقدیم انقلاب کردی ٬ خیلی جانباز و آزاده داری که همه شون کلکسیون درد ند ٬ خیلی ها نمی دونن تو یه دانشخواه داشتی به اسم یوسف که چندین عملیات بزرگ را انجام داده ٬ خیلی ها نمی دونن تو استعداد فوق العاده ای داری ٬ تو باشجاع ترین افرادو داری ٬تو سیاسیونی مثل دکتر بیژنی و دکتر فیاض بخش ،دکتر مژدهی پور و....داری،تو آبشار کمر دوغو، امام زاده سید محمید،امام زاده میر سالار،و قلعه تاریخی قلعه رئیسی که قدمت زیادی دارد را داری ٬ خیلی ها نمی دونن بچه های شیمیایی تو یکی یکی دارن ترکت می کنن و غریبانه می رن تا ابدیت .
قلعه رئیسی عزیزم یه کمی هم به داشته هات فکر کن و مطمئن باش میتونی بهتر بشی... از بچه هات که در مهاجرت هستند دعوت کن ٬ نخبه های شهر رو شناسایی کن ٬ یه جلسه برای نخبه های شهر بذار ٬ ازشون بخوا بهت کمک کنن ٬ بهشون بگو دردت چیه ؟ حتماْ کمکت می کنند ٬ ٬هیچ وقت نا امید نباش... قلعه رئیسی خوب من ... با همه مشکلات، دردها و گرفتاریهایت بازهم دوستت داریم و جان ناقبلمان را فدای ماندگاری نامت می کنیم ... شهرمن...قلعه رئیسی عزیزم ... مامن و زادگاهم... دوستت دارم... دوستت دارم ... دوستت دارم ...
کد خبر: ۱۰۸۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۸/۰۹
اوای دنا: امروز عالم ربانی روحانی جلیل القدر حجت السلام سید ابول رضوی به ملاقات رب خود شتافتند ،با این عروج ،انسانی فرهیخته، مبلغی خداشناس ومردم دوست ،مصلحی خیراندیش وبنده ای شایسته ؛غم رفتنش عموم مردم شهرهای کهگیلویه را داغدار نمود .
به گزارش قلعه رئیسی وبلاگ ،مرحوم حجت السلام سید ابول رضوی پدر خانم حجت السلام موحد نماینده مردم شهرستان های کهگیلویه وبهبهان در ادوار مختلف مجلس شورای اسلامی میباشند .
مراسم تشیع این روحانی مرحوم عصر روز دوشنبه ساعت 16 برگزار ودر روستای دشت مازه به خاک سپرده میشود
کد خبر: ۱۰۸۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۸/۰۷
اوای دنا:فردا ششم آبان، سالروز تولد 'محمود احمدی نژاد' رییس جمهوری اسلامی ایران است. مردی که با تاکید بر شعارهای انقلابی و دفاع از آرمانهای بلند اسلامی به ستیز با دنیای سلطه برخاسته و فریادهای حق طلبانه اش، دلهای مردمان بسیاری را در اقصی نقاط جهان به سوی خود کشانده است.
به گزارش اوای دنابه نقل از معیارنیوز ، احمدی نژاد را که امروز پای به پنجاه و هفتمین سال زندگی می گذارد، همه جهانیان می شناسند. کافی است نگاهی به اخبار بین المللی بیندازید. هر جا نام ایران هست، واژه احمدی نژاد نیز به عنوان رییس جمهوری آن با هر زبان و خطی می درخشد. روزنامه ها ، صفحات خود را با نوشتن نامش زینت می بخشند، رادیوها هر روز با گفتن از او و در باره او به دنبال مخاطب بیشتر می گردند و تلویزیونها را بی پخش تصویر او، جاذبه ای نیست. اما، این مرد کیست؟ در یک کلام، فرزندی متعهد از خانواده ای تهیدست که در سایه انقلاب، فرصت تحصیل و رشد و نمو یافت، قدر شرایط را دانست و به دفاع از دستاوردهایی پرداخت که این انقلاب بزرگ اسلامی برای او و هموطنانش به ارمغان آورده است. احمدی نژاد سرگذشت خود را اینگونه نوشته است:"در ایامی که اشرافیت شرافت بود وشهرنشینی کمال، در خانواده ای تهیدست در روستایی دورافتاده از توابع گرمسار متولد شدم.از شهریور ۱۳۲۰ و سلطنت مستبدانه پهلوی دوم پانزده سال می گذشت که پدر م کام مرا با تربت سیدالشهدا باز کرد. از آنجا که قرار بود شاه کورکورانه ایران را دروازه تمدن غرب کند، طرح های زیادی اجرا شده بود تا ایران به بازار مصرف دیگری برای کالاهای تشریفاتی غرب تبدیل شود بدون آنکه در زمینه علمی پیشرفتی داشته باشد. فرهنگ ایران اسلامی ما اجازه چنین هجمه ای را نمی داد و مانعی بر سر راه آمال شاه و اربابان بیگانه اش بود. از این رو می خواستند تا آرام آرام این فرهنگ اصیل و مستحکم را کم رنگ کنند تا وابستگی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ایران به غرب روز به روز بیشتر شود. در پی اجرای همین سیاستها و رونق ظاهری شهرها، آن سالها سالهای هجوم روستائیان به شهرها بود. پس از پیاده سازی سیاست اصلاحات ارضی وضع روستاها به مراتب بدتر از گذشته گردید و روستائیان برای پیدا کردن لقمه ای نان فریب زرق و برق و ظاهر اغوا کننده شهرها را خوردند و شهرنشین یا به بیان دقیق تر "حاشیه نشین" شدند.بر خانواده ما نیز در روستا بسیار سخت می گذشت. با تولد من که چهارمین فرزند خانواده بودم فشارها بیشتر شد. پدر م شش کلاس سواد داشت. او آهنگری زحمتکش و سرد و گرم چشیده و با ایمان بود و دین را به خوبی می شناخت. در مسجد حضور پررنگی داشت و قرآن و احکام درس می داد. اگرچه هیچگاه زرق و برق دنیا در چشم او ارزشمند نبود اما فشارهای زندگی او را نیز یک سال پس از تولد من وادار کرد به تهران مهاجرت کند. در تهران محله پامنار را برای سکونت برگزیدیم. برای دور شدن از فضای به ظاهر مترقی و در واقع بی هویت آن روز تهران که با فشار رژیم شاه ایجاد شده بود، پدر م خانواده ما را با مسجد و منبر آشنا کرد. من نیز کمی که بزرگتر شدم و دوران کودکیم آغاز شد همراه خانواده با مسجد و روحانی آن آشنا شدم.شناخت امام (ره) پدر م همیشه روزنامه می خرید. کلاس اول بودم که با کمک بزرگترها خبر تصویب کاپیتالاسیون را در روزنامه خواندم. اگرچه آن روز معنی آن را نمی فهمیدم اما از اعتراضهایی که در حوزه های علمیه به رهبری حضرت امام به آن شد و از برخورد شدید و خشنی که شاه با معترضین داشت پی بردم که شاه می خواهد برگ دیگری از تحقیر مردم کشور در برابر بیگانگان را به کارنامه خود بیافزاید. همان سالها بود که در پانزدهم خرداد، شاه یاران امام (رحمه ا... علیه) را به خاک و خون کشید. آنروزها امام تازه از زندان آزاد شده بود.صحبت های امام را در آن ایام هیچ گاه فراوش نمی کنم، در صحبت هایش چیزی نهفته بود که همه را شیفته خود می کرد. ایمان به خدا در کلام او موج میزد و مردم را به اسلام حقیقی دعوت می کرد. پیامش دعوت به توحید بود و عدالت و رفع ظلم و فتنه از جهان. شجاع بود. با صلابت سخن می گفت. کلامش ساده و صادقانه بود. رهنمودهای امام بر دلهای مردم می نشست و به عمق جانها رسوخ می کرد. همین ویژگی ها بودکه او را محبوب قلوب ملت از پیر و جوان و البته مغضوب رژیم شاه و اربابان آمریکاییش کرده بود. اما جالب اینجاست که حتی دشمنان او نیز برای او احترام خاصی قایل بودند.رفته رفته تحمل امام دیگر برای شاه ممکن نشد و از آنجا که می دانستند کشتن او قیام خونین غیر قابل مهاری در پی خواهد داشت تصمیم گرفتند امام را تبعید کنند تا به زعم خود میان او و یارانش فاصله بیاندازند و انقلابی که در شرف وقوع بود را مهار کنند.امام شبانه تبعید شد و این تبعید ۱۴ سال ادامه یافت. در دورانی که امام در تبعید بود در کلاسها و جلسات یاران و شاگردان امام با افکار او بیشتر آشنا شدم. هر چه بیشتر با افکار و اصول امام آشنا میشدم علاقه ام به آن مرد الهی بیشتر می شد و تحمل دوری وی برایم دشوارتر. دشمنان مردم مسلمان ایران اگرچه امام را از مردم دور کرده بودند اما او در عوض در قلبهای مردم جا گرفته بود و از همیشه به آنها نزدیکتر.دوران دانشگاهدوران دبیرستان من همراه با جشن های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی بود. آن سالها فشار فقر بر اقشار محروم مضاعف شد بود. تحمیل هزینه های سنگین جشنها و عیش و نوشهای خاندان شاه و اشراف زادگان و مهمانان خارجیشان کمر مردم را می شکست. تمام ملزومات این جشنها با هواپیماهای اختصاصی از اروپا به ایران آورده می شد و شاید به توان ادعا کرد که جشنهای ننگین ۲۵۰۰ ساله شاه خائن پرهزینه ترین جشن تاریخ تمدن بشری بود.بگذریم، در چنین شرایطی دیگر پتک و سندان پدر کفاف مخارج خانواده را نمی داد و من مجبور شدم برای کمک به خانواده و تامین خرج تحصیل در کارگاه یکی از همسایه ها مشغول به کار شوم و کانال کولر پرس بزنم. با وجود آنکه بسیار بازیگوش و پر جنب و جوش بودم اما از درس و مدرسه هم غافل نبودم و دانش آموز ممتاز محسوب می شدم. از همان دوران بود که به معلمی علاقه مند شدم و گاه و بیگاه برای دوستانی که تقاضای کمک داشتند در خانه یا مسجد کلاسهای تقویتی برگزار می کردم. سال آخر دبیرستان با چند کتاب تست و تلاش شبانه روزی مانند همه کنکوری ها و البته بی نصیب از کلاس های تقویتی کنکور خود را برای این آزمون آماده کردم. قرار داشتن در بحبوحه جریان انقلاب و فعالیتهای مبارزاتی پراکنده علیه رژیم شاه باعث نشده بود که دچار ضعف تحصیلی شوم و با تلاش مضاعف سعی می کردم تا در کنار فعالیتهای اجتماعی و انقلابی آمادگی علمی خود را نیز همواره در حد مطلوب نگه دارم. صبح روز امتحان کنکور مطمئن بودم که رتبه ام تک رقمی خواهد بود اما تقدیر چنان رقم خورد که در جلسه امتحان دچار خونریزی بینی شوم. با این حال رتبه ۱۳۲ ریاضی هم رضایت بخش بود و من توانستم در رشته مورد علاقه ام - مهندسی عمران - در دانشگاه علم و صنعت سه سال قبل از پیروزی انقلاب پذیرفته شوم.رژیم شاه می خواست با تزریق بی بند و باری و ترویج فساد و فحشا در دانشگاه ها ، انگیزه های اسلامی و انقلابی را در دانشجویان بخشکاند و از این طریق مانع پیوستن آنها به جریان انقلاب شود. اگرچه تعداد اندکی از دانشجویان در این دام افتند اما علی رغم تمام تلاشهای رژیم شاه دانشگاه به پایگاهی برای مبارزه تبدیل گردید. اما خطری که هنوز دانشجویان انقلابی را تهدید می کرد منحرف شدن به سمت اردوگاه کمونیسم بود. اما خوشبختانه جوانان و دانشجویان مذهبی دانشگاه ها از امام آموخته بودند که تمامی حصرهای غیرعقلانی و تحمیلی را بشکنند و به دنبال حقایق ناب باشند. هوشیاری این گروه باعث شد در زمان کوتاهی جریانی نو و غیر التقاطی در دانشگاهها شکل گیرد که پیروی از مکتب امام و اعتلای کلمه توحید تا آخرین نفس تنها شعارشان بود. شکل گیری این گروه تازه نفس، اندک اندک مرزبندی ها را شفاف تر کرد و وزن واقعی هر کدام از گروهها را نمایان کرد و دست های پشت پرده انحراف جریان مبارزات را برای همگان آشکار ساخت. حرکتهای مردمی هر روز بیش از پیش رنگ و بوی مذهبی به خود می گرفت و ارزش های دینی ای مردم همچون شهادت، ملت ایران را آماده مواجهه با شکنجه های وحشیانه و گلوله های آتشین رژیم سفاک شاه می کرد. اگر نبود ایمان و توکل مثال زدنی مردم قهرمان ایران و توسل آنها به اهل بیت و پیروی تمام و کمالشان از امام ، ریشه های انقلاب بارها و بارها در اثر این شکنجه های هولناک و کشتارهای گسترده می خشکید.با شدت گرفتن جریان انقلاب و واضحتر شدن سرانجام امید بخش آن خون تازه ای در رگهای مردم جریان یافت.پیروزی انقلابامام آمد. پس از ۱۵ سال دوری و تبعید. استقبالی که مردم ایران از رهبرشان کردند برای همیشه در تاریخ ثبت شد. تمام ایران برای استقبال از امام به خیابانها ریخته بودند. چشمهای ناظران جهانی خیره مانده بود و از تحلیل این همه حماسه و شور عاجز بودند.انقلاب اسلامی مردم ایران پس از سالها استقامت و پایداری قهرمانانه و با تقدیم هزاران شهید در عین ناباوری و حیرت تحلیلگران شرق و غرب و دستگاههای اطلاعاتی ابرقدرتها به پیروزی رسید. انقلاب ما در نوع خود بینظیر بود، مردم با دستانی خالی و صرفا با تکیه بر سلاح ایمان و با رهبری پیر مردی ۸۰ ساله نماینده نظامی آمریکا – شاه مزدور – را سرنگون کردند و حامیان ابر قدرت شاه را در منطقه و جهان بی آبرو و ذلیل کردند.اگرچه از همان آغاز نهضت امام خمینی حکومت مطلوبی که امام مدنظر داشت برای همگان روشن بود اما حضرت امام با اصرار فراوان فرمان به برپایی همه پرسی برای تعیین نوع حکومت جدید در ایران را داد تا از همان ابتدا نشان دهد که با خواست مردم و بر مبنای شرع است که حکومت اسلامی شکل می گیرد. اگرچه نیازی به چنین همه پرسی ای اساسا وجود نداشت اما امام با درایت خویش حجت را بر همگان تمام کرد و راه بهانه جویی های احتمالی را بست. این اقدام و جواب قاطع ملت ایران به آن باعث سرخوردگی برخی گروههای وابسته به ابرقدرتها شد و آنان نیز با اشاره قدرتهای استکباری و در راس آنها آمریکا دست به کشتار مردم بی گناه و ترور رهبران انقلابی زدند تا به زعم اربابان خام خود نهال حکومت جدید را از همان ابتدا بخشکانند. اما مردم حاضر نبودند دستاورد انقلاب عظیم خود را به این راحتی از دست دهند و باز ایستادند و با تحمل سختی ها از انقلاب خود پاسداری کردند و در نهایت گروهکهای تروریستی را از کشور خود راندند. هرچند این گروهکهای تروریستی هنوز هم در پناه شیطان بزرگ آمریکا ذلیلانه ارتزاق می کنند اما سیلی ای که از ملت ایران دریافت کردند را هرگز فراموش نخواهند کرد.حضور در جبهه های دفاع مقدساستکبار جهانی تصمیم گرفته بود به هر قیمتی که شده انقلاب اسلامی ایران را دچار شکست کند زیرا از این میترسید که انقلاب الگویی برای سایر ملتها در سطح منطقه و جهان شود. از طرف دیگر می خواست آبروی از دست رفته خود را باز یابد. از همین رو در میان کشتارهای روزانه گروهکهای تروریستی در داخل ایران آتش جنگ علیه ایران توسط رژیم صدام برافروخته شد. تحلیل سیاستمداران فاسد جهان آنروز بر این بود که ایران در اول راه است و حکومت آن هنوز اسقرار کامل نیافته است نیروی نظامی آن هم از هم گسیخته است و از طرف دیگر سلاح و مهمات ندارد اما در طرف مقابل صدام هرچه بخواهد به او می دهیم و او پیروز جنگ خواهد بود. صدام سرمست از کمکهایی مالی، نظامی و اطلاعاتی که از آمریکا و دیگر کشورهای غربی دریافت کرده بود اعلام کرد طی مدت ۳ روز تهران را فتح خواهد کرد. جنگی که به ایران تحمیل شد نه ۳ روز بلکه بیش از ۸ سال به طول انجامید و در آخر هم حتی یک وجب از خاک ایران نصیب صدام و حامیانش نشد.در این هشت سال صدام هم با ما می جنگید و هم با مردم خود. هم شهرهای ما را هدف بمباران شیمیایی قرار می داد و هم روستاهای عراق را. در تمام مدت جنگ در شرایطی که صدام شهرهای ما را بمباران می کرد جمهوری اسلامی برای رعایت مسایل اسلامی و انسانی از مقابله به مثل پرهیز کرد و درگیری با عراق را به جبهه های نبرد محدود کرد، اگرچه چنین رفتاری هم باز برای ناظران جهانی قابل درک نبود.در ابتدای جنگ ۲۵ سال داشتم. مادر و همسرم و تمامی مادران و همسرانی که جوانان و همسرانشان در جبهه ها از کیان کشور خویش دفاع می کردند صبورانه به تربیت نسلی مقاوم، شجاع و مومن اهتمام داشتند. جوانان توانمند امروز ثمره همان تلاشها و به جان خریدن سختی ها هستند.دفاع مقدس دانشگاه منحصر به فردی برای آموختن انسانیت بود. تجربه همزمان مرگ و زندگی انسان های جنگ را در بهشتی میان دنیا و آخرت نگه داشته بود که هرچه می گفتند و می شنیدند و انجام می دادند الهی بود.برادری و صمیمیت، جدیت و سخت کوشی، معنویت و عبادت، شوق و شادمانی، ایثار و رشادت، همه و همه به ما ثابت می کرد که دنیا و آخرت در بستر دین نه تنها با هم در تضاد نیستند بلکه مکمل یکدیگرند. شهادت تنها آرزوی رزمندگان ما بود و هست.سال ۶۷ یعنی یکسال قبل از وفات امام (رحمه ا... علیه) قطعنامه ای صادر شد و امام با اکراه آنرا پذیرفت و اعلام کرد که با این کار جام زهر نوشیده است. جنگ به پایان رسید و این در حالی بود که در تمام این مدت سازمانهای بین المللی سعی می کردند با تحریف حقایق آشکار متجاوز بودن رژیم صدام را کتمان کنند و در عمل از هیچ کمکی به او دریغ نکردند. برای کسانی که از پیوند این سازمانها با کشورهای سلطه گر بی خبر بودند این چشم پوشی و کتمان حقیقت عجیب می نمود ".احمدی نژاد، زندگینامه خود نوشته خود را مردادماه دو سال پیش در وبلاگ شخصی اش تا همین جا گفته و ادامه آن را به بعد موکول کرده است، اما به نظر می رسد گرفتاریهای او در مقام رییس جمهوری، تاکنون فرصتی را به او نداده است تا این زندگی نامه را کامل کند.با این حال، می توان زندگینامه او را در جای دیگری هم یافت:"پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری اسلامی ایران" که به صورت مختصر و رسمی، او را اینگونه معرفی کرده است:زندگینامه رسمیدکتر محمود احمدی نژاد در سال ۱۳۳۵ هجری شمسی در روستای ارادان از شهرستان گرمسار، چشم به جهان گشود و از یک سالگی به همراه خانواده در تهران اقامت گزید. وی دوران تحصیلات ابتدایی ، راهنمایی و متوسطه خود را در این شهر گذراند و در سال ۱۳۵۴ با کسب رتبه ۱۳۲ کنکور سراسری گزینش دانشجو، تحصیلات عالی خود را در رشته مهندسی عمران دانشگاه علم و صنعت آغاز کرد و در سال ۱۳۶۵ در مقطع کارشناسی ارشد همان دانشگاه پذیرفته شد و در سال ۱۳۶۸ به عضویت هیات علمی دانشکده عمران دانشگاه علم و صنعت در آمد و در سال ۱۳۷۶موفق به دریافت مدرک تحصیلی دکترای مهندسی و برنامه ریزی حمل و نقل از دانشگاه علم و صنعت گردید . ایشان به زبان انگلیسی آشنایی دارند و طی سال های تدریس در این دانشگاه و تدوین مقالات و پژوهش های متعدد علمی ، راهنمایی ده ها پایان نامه کارشناسی ارشد و دکترای تخصصی در زمینه های مختلف مهندسی عمران ، راه و حمل و نقل و مدیریت ساخت را بر عهده داشته است.دکتر احمدی نژاد پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در کسوت دانشجو و با شرکت در مجالس مذهبی و سیاسی وارد فضای سیاسی جامعه شد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی با توجه به حضور در دانشگاه از پایه گذاران انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علم و صنعت ایران بود و در دوران جنگ تحمیلی به عنوان داوطلب بسیجی در قسمت های متعدد جبهه به ویژه مهندسی رزمی به خدمت پرداخت و این مهم را تا پایان دوران دفاع مقدس ادامه داد. دکتر احمدی نژاد متاهل و دارای سه فرزند- دو پسر و یک دختر – است.
کد خبر: ۱۰۷۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۸/۰۵
اوای دنا-برسام:گوشیهای موبایل را دیگر نمیتوان از زندگی انسانها خارج کرد، مگر اینکه ابزار ارتباطاتی قدرتمندتری از آن وارد بازار شود، و با وجود چنین محبوبیت جهانی، مخالفان بسیاری نیز انسانها را از استفاده از این ابزار بر حذر میدارند.
ابتلا به انواع سرطان و ایجاد تومور در اندامهای مختلف بدن به ویژه سر، ایجاد اختلالات رفتاری به دلیل تغییر الگوهای ارتباطاتی افراد در جامعه به واسطه موبایلها، و همچنین خطر همیشگی اعتیاد به موبایل از دلایلی هستند که مخالفان موبایل آنها را برای ترک کردن یا کمتر استفاده کردن از انواع هوشمند و معمولی این ابزارهای ارتباطاتی کافی میدانند، اگرچه هنوز هیچیک از این تاثیرات بر روی انسان به اثبات نرسیده است.
بر اساس همین دلایل نیز نظریههای زیادی درباره اثرات سو گوشیهای موبایل مطرح شدهاند که در ادامه به سه مورد از آنها که مجله تایم آنها را سه افسانه نامیده، اشاره میشود:
موبایل از کراک اعتیادآورتر است
شاید انتخاب نام مستعار کراکبری برای گوشی بلکبری بسیار هوشمندانه بوده است. در مطالعهای که با تازگی انجام گرفته داوطلبان اعلام کردهاند مقاومت دربرابر چک نکردن ایمیل و یا شبکه اجتماعی برای آنها دشوارتر از مقاومت در برابر سیگار نکشیدن است، اما دلیل این گرایش این نیست که ایمیلها هورمونهای احساس خوشی در مغز ایجاد میکنند، و مغز نیز به آن وابسته منیشود، بلکه دلیلش آن است که ایمیل رایگان بوده و چک کردن مداوم آن بسیار راحت است. با اینهمه در همین مطالعه مشخص شدهاست که داوطلبان انگیزه بیشتری برای کار کردن دارند تا فرستادن ایمیل یا جستجو در وب.
موبایل ذهن را تنبل میکند
با استفاده از یک اسمارتفون میتوان در هر زمانی هر موضوعی را جستجو کرد و چنین قابلیتی این نگرانی را به وجود خواهد آورد که اتکای بیش از حد بر این جعبه جادویی به یادآوردن جزئیات را برای ذهن دشوارتر خواهد ساخت. اگرچه دانشمندان دریافتهاند افراد مکان ذخیره سازی اطلاعات را بر روی رایانه یا گوشی بهتر از محتوی اطلاعات به یاد میآورند،این نمیتواند مدرکی بر کاهش حافظه باشد،تنها نوعی متفاوت از به خاطر آوردن است.
کوتاه بودن پیامک محصول کاهش میزان توجه انسان است
فریدلم هیلبرند پدر پیامک، پیامکها را به خاطر محدودیت مغز انسان ۱۶۰ حرفی طراحی نکرد، بلکه به خاطر محدودیت پهنای باند صنعت تلهکام این کار را کرد. وی با مطالعه بر روی شیوههای ارتباطاتی قدیمیتر دریافت بیشتر پیامهای نوشته شده پشت کارتپستالها و یا پیامهای تلکسی کمتر از ۱۶۰ حرف دارند، به همین خاطر نمیتوان کوتاه بودن پیامک را به کاسته شدن توجه در انسان ارتباط داد.
کد خبر: ۱۰۰۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۶/۳۱
اوای دنا:ماهی نیست که یک بازیکن ایرانى ساکن اروپا کشف نشود! فریدون زندى اولین و شاخصترین آنها بود و پس از این کشف مهم و قابل توجه، سر و کلهی نامهاى دیگرى همچون اشکان دژآگه، الکساندر نورى، شاپورزاده و... هم پیدا شد.کمتر نقطهاى در جهان وجود دارد که در آن از ایرانىها خبرى نباشد و فرزندان این افراد، همچون هموطنان با استعدادشان در داخل کشور، در زمینههای مختلف هنری و ورزشی افتخارآرینی میکنند. بعضى از این بچههاى ایرانىالاصل فوتبالیست هستند و حالا یکى از وظایف روزنامهنگاران ایرانى کشف این بازیکنان در سراسر جهان است!پیدا شدن این بازیکنان مربیان تیمهای ملی را هم برای استفاده از آنها در ترکیب تیم ملی ایران وسوسه میکند.در این گزارش، یک فوتبالیست ایرانى دیگر ساکن در اروپا را معرفى میکنیم :"پروین بهاروند" 20 ساله که از یک پدر خرمآبادی و مادر ایتالیایى متولد شده، عضو تیم دینامو راونا از سرى B لیگ حرفهای زنان ایتالیا میباشد. وی سال 2005 به اردوى تیم ملى نوجوانان ایتالیا هم دعوت شد و به همراه این تیم در اردوى دختران زیر ۱۶ سال ایتالیا در کورو چانو واقع در نزدیکى فلورانس حضور به هم رسانید.پروین که پنجم اکتبر ۱۹۸۹(13 مهر 1368) به دنیا آمده، اگر چه در ترکیب نهایى نوجوانان زیر ۱۷سال ایتالیا راه پیدا نکرد، اما قطعاً آیندهی درخشانی خواهد داشت و این امکان وجود دارد که در آینده به عضویت تیم ملى زنان ایتالیا در آید و به همراه این تیم در مسابقات معتبر اروپایى و جهانى شرکت نماید.پروین که شرایطى مشابه با فریدون زندى دارد با کشور پدر ىاش بیگانه نیست و تا به حال چند بار به ایران سفر کرده، اما این مسأله موجب نشده که او زبان فارسى را یاد بگیرد و با این زبان کاملاً بیگانه است!"حمید بهاروند" پدر پروین، حدود ۳4 سال پیش به ایتالیا مهاجرت کرد و حاصل ازدواج او با همسر ایتالیایىاش دو پسر و یک دختر است.حمید پدر پروین، در جوانى به صورت غیر حرفهاى فوتبال بازى مىکرد و علاقهی او به این رشته موجب شد که فرزندانش را به فعالیت در این رشتهی پرطرفدار ورزشی ترغیب کند. با پیگیرىهاى پدر ، امروزه پروین به یک فوتبالیست آیندهدار تبدیل شده که فوتبال را در زادگاهش راونا به صورت اصولى و گام به گام دنبال میکند. او در نوجوانی به تیم اول دختران این شهر راه پیدا کرد. پروین دروه دبیرستان را به اتمام رسانده و ترجیح مىدهد در شهر خود باقى بماند و در همین تیم دینامو راونا به فوتبال خود ادامه دهد.هدف اصلى پروین راه یافتن به تیم ملى زنان ایتالیا است.خانوادهی بهاروند ارتباط خود را با ایران حفظ کردهاند و هر چند سال یک بار براى ملاقات اقوام خویش بویژه پدر بزرگ که سالهاست از خرمآباد به اراک مهاجرت نمودهاند به ایران مىآیند. این مسافرتها باعث شده پروین شناسنامه ایرانى هم داشته باشد و اطلاعاتی چند نسبت به فوتبال ایران کسب کند. این احتمال وجود دارد در سالهاى آینده، بهاروند به یک فوتبالیست خبرساز در رشتهی خود تبدیل شود.حال مصاحبهی پروین بهاروند که روی یکی از سایتهای اینترنتی قرار گرفته را مرور میکنیم:پروین در چه پستى بازى مىکنى؟هافبک وسط هستم.باشگاه دینامو راونا در ایتالیا چه جایگاهى دارد؟باشگاه ما یک باشگاه ویژهی بانوان است. من براى بازى در هر تیم اصلى الف و ب بزرگسالان دعوت مىشوم و در سراسر ایتالیا بازى مىکنم.کدام تیم در ایتالیا قوىتر است؟بهترین تیم بانوان ایتالیا تیم ایمولزه است. این تیم در نزدیکى شهر ما راونا قرار دارد. لاتزیو دیگر تیم قدرتمند محسوب مىشود که در فصل گذشته قهرمان کشور شد، اما من ایمولزه را ترجیح مىدهم!در آینده چى؟ آرزو دارى به کدام تیم بروى؟من عاشق یوونتوس هستم و رؤیاى من بازى در این تیم است.در مورد فوتبال ایران چه شناختى دارى؟متأسفانه اطلاعات زیادى ندارم. در این جا اطلاعات در مورد فوتبال ایران زیاد نیست. البته من چند ملىپوش ایرانى را که در بازىهاى اروپایى مثل لیگ قهرمانان شرکت کردهاند مىشناسم.(احتمالاً منظور او دایى و مهدوىکیا است)الگوی تو در فوتبال چه کسى است؟بازیکن محبوب من جیانلوکا زامبروتا است، البته بهترین بازیکنان تاریخ مارادونا، پله و پلاتینى هستند. بهترین مربى هم فابیو کاپلو است.اگر ایران و ایتالیا در جام جهانى همگروه شوند، تو طرفدار کدام تیم خواهى بود؟امیدوارم ایران و ایتالیا در یک گروه قرار نگیرند. این بهترین کار است!قصد ندارى دوباره به ایران سفر کنى؟من تا به حال 4 مرتبه به ایران سفر کردهام. تهران، کرج، اراک، شیراز، بابل، محمودآباد و کیش را دیدهام و دوست دارم دوباره این خاطرات تکرار شود.منبع:parsine.com
کد خبر: ۹۹۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۶/۲۷
اوای دنا: لقمان حکیم در توصیه به فرزندش اظهار نمود:فرزندم ! دل بسته به رضاى مردم و مدح و ذم آنان مباش ؛ زیرا هر قدر انسان در راه تحصیل آن بکوشد به هدف نمى رسد و هرگز نمى تواند رضایت همه را به دست آورد فرزند به لقمان گفت :- معناى کلام شما چیست ؟ دوست دارم براى آن مثال یا عمل و یا گفتارى را به من نشان دهى .لقمان از خواست با هم بیرون بروند بدین منظور از منزل همراه درازگوشى خارج شدند. پدر سوار شد و پسر پیاده دنبالش به راه افتاد در مسیر با عده اى برخورد نمودند. بین خود گفتند: این مرد کم عاطفه را ببین که خود سوار شده و بچه خویش را پیاده از پى خود مى برد. چه روش زشتى است ! لقمان به فرزند گفت :- سخن اینان را شنیدى . سوار بودن من و پیاده بودن تو را بد دانستند؟گفت : بلى !- پس فرزندم ! تو سوار شو و من پیاده به دنبالت راه مى روم پسر سوار شد و پدر پیاده حرکت کرد باز با گروهى دیگر برخورد نمودند آنان نیز گفتند: این چه پدر بد و آن هم چه پسر بى ادبى است اما بدى پدر بدین جهت است که فرزند را خوب تربیت نکرده لذا او سوار است و پدر پیاده به دنبالش راه مى رود در صورتى که بهتر این بود که پدر سوار مى شد تا احترامش محفوظ باشد اما اینکه پسر بى ادب است به خاطر اینکه وى عاق بر پدر شده است از این رو هر دو در رفتار خود بد کرده اندلقمان گفت : سخن اینها را نیز شنیدى ؟گفت : بلى !لقمان فرمود:- اکنون هر دو سوار شویم هر دو سوار شدند در این حال گروهى دیگر از مردم رسیدند آنان با خود گفتند: در دل این دو آثار رحمت نیست هر دو سوار بر این حیوان شده اند و از سنگینى وزنشان پشت حیوان مى شکند اگر یکى سواره و دیگرى پیاده مى رفت ، بهتر بود. لقمان به فرزند خود فرمود: شنیدى ؟فرزند عرض کرد: بلى !لقمان گفت : حالا حیوان را بى بار مى بریم و خودمان پیاده راه مى رویم مرکب را جلو انداختند و خودشان به دنبال آن پیاده رفتند باز مردم آنان را به خاطر اینکه از حیوان استفاده نمى کنند سرزنش کردند.در این هنگام لقمان به فرزندش گفت :- آیا براى انسان به طور کامل راهى جهت جلب رضاى مردم وجود دارد؟ بنابراین امیدت را از رضاى مردم قطع کن و در اندیشه تحصیل رضاى خداوند باش ؛ زیرا که این کار آسانى بوده و سعادت دنیا و آخرت در همین است .
کد خبر: ۹۵۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۶/۱۲
اوای دنا:تابستان 8 سال پيش در چنين روزي همه ايران يک نام را زمزمه کرد، براي يک نام بغض کرد، براي يک نام اشک ريخت و شعر خواند؛ حسين پناهي. مردي که کودکياش را 48 سال تمديد کرد.حسين پناهي خود درباره رسالتي که در زندگي داشت به وضوح گفته بود که «رسالت من چنين است، تا دو استکان چاي داغ را از ميان دويست جنگ خونين به سلامت بگذرانم، و در شبي باراني، چشم در چشم با خداي خود نوش کنم!»به گزارش هنرآنلاين، هشتمين تابستان است که او به آن سوي پنجرهها کوچ کرده، آنقدر زود گذشت که ما از آن روز تا امروز و احتمالا تا هميشه، مرثيهخوان روزهايي هستيم که بودنش را نفهميديم و چه حيف! حسين پناهي، يک بازيگر يا شاعر به معني صرف کلمه نبود ولي هرچه بود، جهان غريب پناهي، همان قدر جلوي دوربين سينما عيان ميشد که روي سن تئاتر، که بر دفتر شعر و اين را با زبان شرح دادن، محال!حسين پناهي دژکوه، در سال 1335، در روستاي دژکوه شهر سوق از توابع شهرستان دهدشت در استان کهگيلويه و بويراحمد متولد شد. پس از اتمام تحصيل در بهبهان به توصيه و خواست پدر براي تحصيل به مدرسه آيتالله گلپايگاني رفت و بعد از پايان تحصيلات براي ارشاد و راهنمايي مردم به محل زندگياش بازگشت.چند ماهي در کسوت روحانيت به مردم خدمت کرد. و پس از مدتي نتوانست در کسوت روحاني باقي بماند.حسين به تهران آمد و سر از آکادمي علوم هنري آناهيتا درآورد و تحت آموزش مستقيم دکتر مصطفي اسکويي، با عناصر و تکنيک بازيگري به روش استانيسلافسکي که اسکويي و همسرش بنيانگذار اين سبک در ايران بودند، با تئاتر کلاسيک نوع اروپايي به بهترين نحو آشنا شد و يکي از شعرهاي معروف خود را با نام”براي آناهيتا" در آن زمان سرود و به استادش تقديم کرد.پناهي بازيگري را نخست از مجموعه تلويزيوني”محله بهداشت" آغاز کرد. سپس چند نمايش تلويزيوني با استفاده از نمايشنامههاي خودش ساخت که مدتها در محاق توقيف ماند تا بالاخره با پخش تلهتئاتر”دو مرغابي در مه" از تلويزيون که علاوه بر نوشتن و کارگرداني خودش نيز در آن بازي ميکرد خوش درخشيد و با پخش نمايشهاي تلويزيوني ديگرش، توجه مخاطبان خاص و عام را به خود معطوف کرد. (نمايشهاي”دو مرغابي در مه" و”يک گل و بهار" که پناهي آنها را نوشته و کارگرداني کرده بود، بنابه درخواست مردم به دفعات از تلويزيون پخش شد.)در دهه شصت و اوايل دهه هفتاد او يکي از پرکارترين و خلاقترين نويسندگان و کارگردانان تلويزيون بود. به دليل فيزيک کودکانه و شکننده، نحوه خاص سخن گفتن، سادگي و خلوصي که از رفتارش ميباريد و طنز تلخش بازيگر نقشهاي خاصي بود. اما حسين پناهي بيشتر شاعر بود و اين شاعرانگي در ذرهذره جانش نفوذ داشت. تا اينکه نخستين مجموعه شعرش با نام”من و نازي" در 1376 منتشر شد. (اين مجموعه شعر تاکنون 17بار تجديد چاپ شد و به 6 زبان زنده دنيا ترجمه شده است.)کار هنري از زبان پناهيدر کودکي نميدانستم که بايد از زنده بودنم خوشحال باشم يا نباشم. چون هيچ موضعگيري خاصي در برابر زندگي نداشتم. فارغ از قضاوتهاي آرتيستيک در رنگين کمان حيات ذرهاي بودم که ميدرخشيدم. ديدن پرواز دور از دسترس و افسانههاي عقابها، حمله ساليانه ميليونها ملخ و… همه اينها براي من، عجيب، موثر و جالب بود. بعد از مدتي ديدم مثل جاروبرقي تمام آن تصاوير و اتفاقات را در ذهنم جمع کردهام و حالا در کارهاي نيمه هنري که انجام ميدهم، نشانههايي شدهاند که نميگذارند يا نميخواهند از گذشتهام جدا شوم.سينما، شعر، هنر از زبان پناهيعلاقه شماره يک من، شعر است، بعد به سينما گرايش پيدا کردم که همسايه ديوار به ديوار شعر است. شعر، سينما را نگه داشتهاست وگرنه در حد گرايشهاي مستند يکبار مصرف ميماند. کسي که براي نخستين بار طرح پاپوشي به اسم کفش را طراحي ميکند اسم کارش هنر است. اين بارها تکرار شده که”من اگر ميتوانستم شعر بگويم هيچگاه فيلم نميساختم." اين گفته خالق فيلمهاي ايثار، نوستالژيا، و آيينه است، تارکوفسکي پيامآور سينما. من هم وقتي از سينما ميگويم، منظورم آثاري است که جرقهاي از خلاقيت سازنده را در آن ميبينم. من سعي کردم روشنايي شعر را با خودم در سينما حفظ کنم. نه شعر خودم را بلکه شعري را که در دنيا مطرح است. اين شعر را در نظر بگيريد:”کوهها در دور دست ميدرخشند در چشم سنجاقک…"اين يک هايکوي ژاپني است.به نظر من بازيگري که نقشي را در مقابل دور بين بازي ميکند، عمده بار بازيگرياش بر نکات و انديشهاي است که در ذهن دارد و تماشاگر نميبيند. شما از کجا ميدانيد که در ميان يک ديالوگ، چنين ذهنياتي مثل اين هايکو نباشد؟ چنين فرضيات ذهني، هميشه تاثيرگذارتر از امکانات در دسترس است، مثل ديالوگ يا حرکت. آن فرضيات بازيگر است که با خود ميگويد اگر فلان لحظه را اينطوري عکسالعمل نشان بدهم، بهتر است. نميخواهم بگويم همه بازيگران با شعر سر و کار دارند بلکه هرکس به فراخور حالش فرضيات ذهني براي کار خود کنار ميگذارد.بازي در نقش افراد مجنون و کودکانقبلا هم گفتهام باز هم ميگويم، بعد از مرگم متوجه خواهيد شد که چرا در چنين نقشهاي کودکانهاي ظاهر ميشوم و اين حرف بين برخي از دوستان سوءتعبير شدهاست. منظورم اين نبوده که من نابغهاي هستم که بعد از مرگم به وجود نازنينم پي ميبرند. نه، ميخواستم بگويم بعضي چيزها تا وقتي آدم هست، حالا هر کسي، نميشود در مورد آن حرف زد. چون اگر بگويي، پر ميشوي از”من".ميخواستم بگويم کليد گم گمشدههاي ما در جيب دل بچههاست (و در جيب هر کس که شبيه بچههاست)؛ بقيه به قدرت، بازيگرند. اگر براي ارائه اين شخصيتها دنبال الگو بگرديم در جامعه فراوان به چشم ميخورد، افرادي که فقط از حيث جسماني بزرگ شدهاند و گاهي دست به اعمالي ميزنند که هيچ ربطي به منطق و دو دو تا ميشود چهارتاهاي حسابگرانه ندارد.کودکي از زبان پناهياز زماني که دوران کودکي را از دست دادم در اين انديشه بودم، ما ايلياتي بوديم شبها پهنهاي به وسعت آسمان، زمينه روياهاي دور و درازمان بود. شبها آنقدر به آسمان نگاه ميکرديم تا خوابمان ببرد. در آن پهنه، ذهن ما به جايي نميرسيد اما ميتوانستيم ستارهاي را انتخاب کنيم و دلخوش آن شويم. ما به سياهچالهها فکر نميکرديم، شايد به اين خاطر که دوران کودکي، دوران حيرت است.بعد از اين دوره بزرگترين مسئلهام”مرگ" بود. هميشه اين بودن يا نبودن، برايم سوال غليظ و پيچيدهاي بوده و هست و هميشه هم بيجواب مانده؛ آيا مرگ، پاسخ بزرگي به زندگي ماست؟ چرا بار آگاهي بر گرده انسان گذاشته شد؟ يا ما چرا ميبينيم؟ ما چرا ميپرسيم؟ هميشه اينها براي من معماهاي لاينحل بودهاست. درگير شدن ذهن با مرگ، هميشه با آرزوي ديرينه انسان براي رسيدن به دستاويز عشق، ارتباط تنگاتنگ داشتهاست.
کد خبر: ۹۱۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۵/۱۶