برچسب ها
نظرات مردم؛
باید بررسی شود چرا اینچنین شدآیا ضعف از مسولین و یا مردم این شهرستان است و یا اینکه دست ایشان برای مردم این دیار خالی ! و یا مطلب دیگری وجود دارد.
کد خبر: ۱۴۰۲۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۸

شعر-منصور نظری
به مناسبت سالگرد باشکوه پیروزی حزب لله لبنان در جنگ 33 روزه، قطعه شعر « آینه‌ای می‌رسد عباس را» تقدیم به سید حسن نصرالله فرمانده دلاور حزب‌الله لبنان
کد خبر: ۱۳۲۷۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۰۴

یاداشت-یاسر رئیسی:
تعجب از آن دارم که تریبون و جایگاه اداری و حقوقی شما میبایست درجهت تقویت بنیه عدالت محوری و سلامت اداری میچرخید و از هدفتان که مانده اید هیچ و از دلنوشته هایتان نیز عایدی به فهم و درک محرومان ندارید …
کد خبر: ۱۳۱۶۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۲۴

مفتخریم از چشمه سار زلال و جاری در بستر تاریخ عاشورا جرعه ای نوشیده ایم، مصیبت سنگین فقدان اقا محمد جواد را در مقابل شهادت جوان بنی هاشم حضرت علی اکبر ناچیز می دانیم وبا تکیه بر صبر و اعتقاد به حیات ابدی جاودانه از این مصیبت عبور می کنیم
کد خبر: ۹۲۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۱۹

اي پناه و پُشتِ زينب در دمشق- صحبت از رفتن مکن، اِي پير عشق / پير محبوب خراسانيِ ما - اِي رُخت آيينه حيدر نما
کد خبر: ۹۰۶۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۲۴

 مسئولین ستاد انتخاباتی شهرستان لنده از صدور برگه تردد برای خبرنگاران این شهرستان به منظور حضور در شعب اخذ رای خوداری نمودند. به گزارش پایگاه خبری آوای رودکوف از لنده ، پایگاه خبری لنده در یاداشتی از عدم صدور برگ تردد برای خبرنگاران شهرستان لنده اظهار گلایه نموده و در مطلبی نوشت:عدم صدور کارت تردد ویژه توسط مجریان برگزاری امر انتخابات برای خبرنگاران از حاشیه های جالب در انتخابات شهرستان لنده بود که در برخی از شعب از ورود اصحاب رسانه برای پوشش این رویداد تاریخی به دلیل نداشتن کارت تردد ممانعت بعمل می آمد و حتی می توانست منجر به درگیری نیز شود که در نوع خود جای بحث و تفحص دارد. این در حالی بود که برخی از فعالان رسانه ای دلیل عدم صدور کارت تردد را از مسئولان و مجریان خواستار شده اند و جواب آنان این بود که ما هرجا رفتیم شما نیز بیایید.البته این موضوع از طریق دبیر انتخابات شهرستان لنده، رئیس دادگستری و دادستان شهرستان و مسئول دفتر نظارت و بازرسی انتخابات پیگیری شد ولی هیچ نتیجه ای در بر نداشت و در هنگام جمع آوری آمار دقیق آراء و صندوق ها به فرمانداری از ورودخبرنگاران بدون کارت تردد جلوگیری شد که علی رغم قانونی بودن جای بسی تامل دارد. گفتنی است شهرستان لنده دارای تعدادی خبرنگار فعال و همچنین دارای انجمن خبرنگاران می باشد.      
کد خبر: ۸۹۱۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۱۲

به مناسبت ایام شهادت بی‌بی دوعالم فاطمه زهرا سلام‌الله علیها قطعه مثنوی «اسرار عشق» تقدیم به شهدای مدافع حرم اهل‌بیت
کد خبر: ۸۸۲۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۰۴

بارون دوبد روسی همسفر شخصی می شود که از وی به عنوان "دوست بهمئی اش" به نیکی یاد می کند و به آن هنگامی اشاره می کند که مرد بهمئی در طول سفر چندین بار مهربانانه نان بلوطی را که در میان عشایر بسی ار لذیذ است به او تعارف می کند
کد خبر: ۸۶۱۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۱۵

آوای رودکوف:متن نامه‌ای از آیت الله آ میر احمد تقوی که ظاهرا در پاسخ به نامه‌ای از سر لشکر شهید مجید بقائی نگاشته شده است
کد خبر: ۸۵۵۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۱۰

منصور نظری:در پاسخ به گزافه‌گویی‌های مار دوشان آل سعود در تهدید ایران اسلامی قسمت سوم از مثنوی «ایران سرای دلیران» تقدیم به دلیرمردان و شیر زنان وطن همیشه سربلندم ایران اسلامی
کد خبر: ۸۵۴۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۰۹

منصور نظری:مثنوی «انتقام» تقدیم به‌تمامی شیعیان و منتظران راستین حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
کد خبر: ۸۳۰۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۲۰

آوای رودکوف : سعید مرتضوی -عناد از آنجایی شروع شد که جلوی استخدام های سفارشی در سمت های مدیریتی شستا را گرفتم.  به گزارش  پایگاه خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir، به نقل از دولت بهار، سعید مرتضوی در واکنش به اظهارنظر برخی از نمایندگان مجلس و شایعه پراکنی رسانه ها نامه ای خطاب به نمایندگان مجلس شورای اسلامی منتشر کرد. متن بیست صفحه ای این نامه شرح ذیل می باشد: رَبنَا لَا تُزِغ قُلُوبَنَا بَعدَ اِذ هَدَیتَنَا وَهَب لَنَا مِن لدُنکَ رَحمَه اِنـکَ اَنتَ الوَهاب آنها دائم با تضرع به درگاه خدا گویند بارالها دلهای ما را به باطل میل مده پس از آنکه به حق هدایت فرمودی و به ما از لطف خویش اجر کامل عطا فرما که همانا توئی بخشنده بی عوض و منت آل عمران ـ آیه ۸ قال رســول الله (ص): مَن سَمعَ رَجُلاً یُنـادی یا للمُسلِمین فَلَم یُجِبهُ فَلَیـس بِمُسلِم اصول کافی ج۲ ص ۱۶۴ نمایندگان محتــرم مجلس شورای اسلامی با سلام و احترام و تبریک سالروز امامت و ولایت منجی عالم بشریت بقیه اله الاعظم آقا حجه ابن الحسن العسکری ارواحنا له الفدا و عید مولود پیامبر رحمه للعالمین (ص) و صادق آل احمد (ع) نظر به اینکه در چند هفته گذشته از سوی تعدادی انگشت شمار از نمایندگان محترم مجلس ، مطالبی دروغ و خلاف واقع از تریبون محترم مجلس شورای اسلامی بیان گردید و متاسفأنه ابزار تحقیق و تفحص از سوی این افراد با بهره گیری از مطالب کذب و نادرست، به وسیله ای جهت انتقام جویی برخی رسانه ها و شایعه سازی افراد مغرض تبدیل و تظلم خواهی اینجانب به قوه قضائیه نیز در طول دو سال اخیر نتیجه ای نداشته است و با وجود اینکه بعنوان مثال در خصوص ادعای واگذاری ۱۳۷ شرکت به بابک زنجانی قرار منع پیگرد صادر شده و کذب بودن این ادعا ثابت گردیده است. شکایت اینجانب از وزیر محترم تعاون ،کار و رفاه اجتماعی که در سخنرانی خود در تجمع مدیران سازمان تامین اجتماعی پیرامون ادعای این واگذاری گفته بودند. که در این رابطه اختلاس رخ داده ومیزان این اختلاس بیش از ده برابر پرونده اختلاس سه هزار میلیاردی می باشد و آقای محجوب نیز مشابه همین ادعا را در مصاحبه های خویش مطرح کرده بودند که ازمصادیق بارز ایراد تهمت و افتراء و نشر اکاذیب می باشد در هفته جاری برای آقای محجوب با این توجیه که این دروغ و افتراء از مصادیق وظایف نمایندگی تفسیر می شود .قرار منع پیگرد صادر و برای آقای وزیر نیز در خصوص ایراد این تهمت و افتراء و دروغ بزرگ و مشوش کردن ذهن کارگران و بیمه شدگان عزیز و ایجاد بی اعتمادی نسبت به مسئولین مبنی براینکه بیش از سی هزار میلیارد تومان از دارایی آنها به بابک زنجانی داده شده است به دلیل اینکه ریشه صحبت ایشان از اظهارات آقای محجوب در تحقیق و تفحص بر گرفته شده نیز قرار منع پیگرد صادر شده است .حال آنکه تعبیر آقای وزیر در ایراد افتراء و فریب افکار عمومی و ایجاد یاس و نا امیدی در شرکای اجتماعی سازمان، مختص خودشان بوده و مشابهی در تحقیق و تفحص با این الفاظ، نحوه بیان و مقایسه، دیده نمی شود.در این بین آقای دهدشتی نیز تلاش می نماید با شانتاژ رسانه ای به قوه قضائیه و دادگاه فشار بیاورند که به هر نحو ممکن توجیهی برای دروغ های بزرگ آنان درست شود. لـذا لازم است نمایندگان محترم عدالتخواه با اطلاع از حقیقت ،به منظور حفظ آبروی افراد و در اجرای ماده ۷۶ آئین نامه داخلی مجلس در جهت جلوگیری از دور باطل و هتک حیثیت بصورت ناروا و تشویش اذهان عمومی و القای مطالب کذب و دروغ مبنی بر سوء استفاده مالی پیرامون انتقال ۱۳۷ شرکت تامین اجتماعی ، نسبت به این انحراف و سوء استفاده ابزاری از جایگاه مقدس مجلس شورای اسلامی و موضوع تحقیق وتفحص به نحو ممکن و شایسته چاره اندیشی نماید. با توجه به اینکه پس از حدود دوسال رسیدگی پیرامون بحث تحقیق وتفحص از سازمان تامین اجتماعی و شرکت های تابعه ، قوه قضاییه در رابطه با شش ماه حقوق متعلق به اینجانب به مبلغ حدود ۴۶ میلیون تومان ایراد گرفته و همچنین در بحث بودجه غیر شمول و مصرف حدود یک میلیارد تومان جهت پرداخت به موسسات خیریه ودارالایتام و بخشی از این مبلغ به تعدادی از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی جهت هزینه کرد در حوزه انتخابیه به افراد مستمند و کمک هزینه درمانی به بیماران صعب العلاج و بیمه شده گان تامین اجتماعی که اداره حقوقی و قوانین مجلس شورای اسلامی بصورت کتبی و رسمی در پاسخ به بازپرس محترم و ارجاع ریاست محترم مجلس ، این پرداختها را قانونی و منطبق با مصوبات هیأت امناء و هیأت مدیره سازمان دانسته که ایراد و اشکالی بر آن وارد نیست و اختصاص بخشی از این مبلغ به وزیر محترم و دو تن از معاونین محترم رئیس جمهور جهت هزینه کرد در سفر های استانی و ملاقاتهای مردمی در موارد فوق الذکر و دستمزد و حق الزحمه برخی افراد و رسانه ها که با سازمان تامین اجتماعی قرار داد همکاری داشته و یا خدماتی ارائه نموده اند و چک ضمانت قرارداد مربوط به تفاهم نامه که بدون هیچ اقدامی از سوی سازمان ابطال و طرف تفاهم نامه نیز آن را مسترد نموده است . موضوع کیفرخواست و رسیدگی شعبه ۱۰۵۷ دادگاه کارکنان دولت در تاریخ ۱۶/۱۰/۱۳۹۴ می باشد و در خصوص صدها برابر این مبلغ که در گزارش تحقیق وتفحص مجلس محترم سوء استفاده مالی از سوی افراد حقیقی و حقوقی گزارش شده چون مربوط به زمان تصدی اینجانب نبوده و نمایندگان پیگیر موضوع حساسیت سیاسی نسبت به آن افراد ندارند. اقدام عملی و رسیدگی منتهی به نتیجه، علی رغم گذشت حدود دو سال از تشکیل پرونده مشاهده نمی شود. همچنین بموجب موضوعی که در صفحه ۸۳ تحقیق وتفحص مجلس محترم آمده در اثر قصور و اهمال و عدم پیگیری وزیر فعلی تعاون ، کار و رفاه اجتماعی جناب آقای ربیعی و مدیر عامل فعلی سازمان تامین اجتماعی جناب آقای نوربخش حدود ۱۵ هزار میلیارد تومان از اموال سازمان تامین اجتماعی از ید این نهاد مردمی و کارگری خارج شده و با توجه بصراحت این موضوع در صفحه ۸۳ گزارش تحقیق و تفحص واسناد و مدارک پیوست ، هیچ گونه اقدام موثری از سوی مسئولین ذیربط و نمایندگانی که داعیه دلسوزی برای سازمان تامین اجتماعی دارند بعمل نیامده لذا ضروری است توجه نمایندگان محترم را به موارد ذیل جلب نمایم: ۱ ـ آقای دهدشتی نماینده مردم محترم آبادان در نطق های اخیر خود ثابت نمود که به هیچ وجه پیگیر منافع سازمان تامین اجتماعی نیست و ادعاهای ساختگی و دروغ های بزرگ ایشان در جهت عقده گشایی شخصی و سیاسی می باشد که در ادامه مصادیق متعدد آن را آورده ام در این بند بعنوان مثال به نطق اخیر ایشان اشاره می نمایم که در آن به لحاظ اینکه مشارالیه اشراف دارد که در موضوع تامین اجتماعی کوچکترین تخلف ویا عدول از موازین قانونی در مورد اینجانب وجود ندارد با چرخشی سیاسی و تکرار کلام یکی از سران فتنه ۸۸ ادعا مینماید که در خصوص اینجانب باید به دوران قضاوت و دادستانی ام مراجعه شود و به تعبیر ایشان توقیف فله ای ۱۲۰ روزنامه مجدداً رسیدگی گردد تا حقی ضایع نشود در ادامه به زندانی بودن عوامل اصلی فتنه ۱۳۸۸ که اکثر آنان با حکم اینجانب جلب و بازداشت شده اند اعتراض می نماید وبرای توجیه این اعتراض می گوید چرا آقای احمدی نژاد رئیس جمهور سابق آزاد است و این ها زندانی می باشند. همانگونه که استحضار دارید در توجیه حمایت از فتنه گران خصوصاً افرادی که جرم آنان در فتنه ۸۸ ثابت و در حال تحمل کیفر هستند استدلالی مضحک تر از ادبیات آقای دهدشتی یافت نمی شود و جای بسی شگفتی است که پس از سال های متمادی که آقای میر حسین موسوی از سران اصلی فتنه در واکنش توقیف برخی روزنامه های متخلف اصطلاح توقیف فله ای را بکار برد و در آن زمان به وی پاسخ دادیم که آن چیزی که فله ای بوده مجوز های بی ضابطه وزرات ارشاد وقت به افراد فاقد صلاحیت بوده است نه رسیدگی قضایی وتوقیف قانونی که متعاقب ده ها شکایت و اعلام جرم صورت گرفته و در مراحل تجدید نظر نیز تایید گردیده است. آقای دهدشتی با تکرار ادعای ناصواب آقای میر حسین موسوی وبکار بردن تکیه کلام ایشان انگیزه سیاسی خود را در موضع گیری علیه اینجانب آشکار نموده است. اینجانب در برخورد با عوامل فتنه ۸۸ و روزنامه های متخلف زنجیره ای کوچکترین تخطی و انحرافی از قانون نداشته ام و استنادی را که ایشان به قانون اقدامات تامینی زیر سوال برده اند اولاً یکی از مستندات احکام صادره بوده و قانون مطبوعات ، قانون مجازات اسلامی و قانون اساسی نیز ازجمله مستندات دیگری بوده که ایشان به آن اشاره ندارد. ثانیاً اینکه قانون اقدامات تامینی نیز پس از تفسیر و اختلافاتی که با تعبیر های مختلف در مورد آن ایجاد شد. نهایتاً در مجمع تشخیص مصلحت نظام به ریاست آقای هاشمی رفسنجانی مصوب گردید که لفظ موسسات در این قانون عام الشمول بوده و شامل مطبوعات نیز می گردد. که در نتیجه صحت استناد قانون مورد اعتراض آقای دهدشتی سابقاً به تایید مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز رسیده و آقای دهدشتی نا آگاه هانه به این موارد اعتراض دارد ۲ -آقای دهدشتی بر خلاف شأن نمایندگی مجلس و با سوء استفاده از تریبون مقدس مجلس شورای اسلامی در اعتراض به سفر زیارتی اینجانب و عزاداری اربعین حسینی در کربلای معلی که مأوی و مأمن همه شیفتگان به اهل بیت (ع) و شیعیان جهان از هر قشر و ملیت و نژاد و رنگ و قـومی است . و جز سعادت و توفیق ، امکانی برای حضور ندارد. متأسفانه به دروغ اعلام می نماید که اینجانب به دلیل تخلفات اقتصادی ممنوع الخروج هستم و سفر مرا غیر قانونی اعلام وبی پروا ادعا می نماید مثل آقای خاوری قصد فرار از کشور و رفتن به اروپا و کانادا و عدم بازگشت را دارم . در حالی که اینجانب پس از اعلام شکایت آقای فاضل لاریجانی آنهم به دلیل غیر اقتصادی و صرفاً در پرونده شکایتی ایشان به مدت ۶ ماه ممنوع الخروج شدم و پس از اعتراض و دفاع وپاسخ به شکایت مشارالیه ممنوع الخروجی اینجانب در سال گذشته رفع گردید و در زمان عزیمت به کربلای معلی و شرکت در راهپیمایی میلیونی عزاداری اربعین حسینی هیچگونه ممنوعیت قانونی جهت خروج از کشور نداشتم وتا بحال نیز اتهام اقتصادی ثابت شده ای ندارم و انبوه دروغ ها و مطالب کذبی که از سوی امثال آقای دهدشتی و آقای محجوب به بهانه های مختلف بصورت مرتب منتشر می گردد .کذب و دروغ بودن آن در قوه قضاییه پس از دو سال رسیدگی ثابت گردیده و قرار منع پیگرد نیز در خصوص عمده این موارد صادر شده است . ولکن متأسفانه برخی از این افراد همچنان جهت انتقام جویی کورکورانه با توسل به دروغ و افتراء و بر خلاف احکام قطعی قضایی همچنان مواردی را که در خصوص آن قرار منع پیگرد صادر و قطعی شده است تکرار و به تشویش و فریب افکار عمومی مشغول می باشند ۳ـ آقای دهدشتی نماینده مردم محترم آبادان در مطالب خود که از جمله خوراک روزنامه شرق و آرمان گردیده ادعا دارد که قوه قضائیه منزه نیست و پیشنهاد تنزیه این قوه را دارد. این ادعا در حالیست که علت اصلی عناد و دشمنی آقای دهدشتی با اینجانب از زمانی شروع شد که ایشان بهمراه نماینده دیگر مردم آبادان نامه ای مشترک در زمان تصدی اینجانب در سازمان تامین اجتماعی نوشته اند و با نام بردن از تعدادی قابل توجه از پرسنل شرکت های تابع سازمان در آبادان در خواست نمودند که هریک از این افراد را به سمت های مهم مدیریتی که آنها پیشنهاد داده بودند منصوب نمایم اینجانب نامه را به رئیس هیأت مدیره و مسئول شستا ارجاع دادم پس از بررسی کارشناسانه مراجع مذکور به من گزارش دادند با توجه به رزومه و سوابق این افراد که از تحصیلات لازم برخوردار نیستند وسابقه مدیریتی نیز ندارند در حد پرسنل معمولی وکارمند عادی بوده که توان اداره کردن شرکت های تخصصی سازمان را به هیچ وجه نداشته و قابلیت انتصاب در پست های پیشنهادی آقای دهدشتی را ندارند اینجانب پس از وصول گزارش مذکور ، نمایندگان محترم امضاء کننده را دعوت نمودم و با آقای سامری جلسه ای داشتیم پس از این که متن جواب رئیس هیأت مدیره و مسئولین شستا را خدمت ایشان توضیح دادم نامبرده با بزرگواری قبول نمود که نامه مذکور قابل اجابت نیست . ولکن آقای دهدشتی از آن زمان که حسب اطلاع تعدادی از این افراد از اقوام و بستگان نزدیک ایشان بودند بنای مخالفت و عناد را با اینجانب شروع نمود وتا بحال نیز اینجانب تقاص حفظ منافع سازمان تامین اجتماعی وعدم اجابت درخواست شخصی ایشان را می پردازم نامه مورد اشاره و سیر رسیدگی به آن در سوابق موجود و قابل ارائه می باشد .آقای دهدشتی با وجود اینکه می داند تمام دادگاه هایی که در رابطه با اینجانب برگزار شده غیر علنی بوده و من تنها در دادگاه شرکت می کردم و حتی موبایل نیز بهمراه نداشته ام به دروغ می گوید اینجانب با محافظ مسلح در دادگاه شرکت می کردم با این دروغ گویی های آشکار که انگیزه آن مشخص نیست و حداقل رئیس دادگاه و قضات حاضر و طرفین پرونده وسایر پرسنل دادگاه شاهد و ناظر بوده اند. ادعای منزه نبودن قوه قضائیه را نیز مطرح می کند. که البته تنها رسول خدا و معصوم مبرا از خطا و اشتباه هستند. ۴- آقایان دهدشتی و محجوب با درج در گزارش تحقیق وتفحص مجلس و انتشار وسیع در رسانه ها مدعی گردیدند که اینجانب هفت رقبه از املاک بزرگ سازمان تامین اجتماعی را به یکی از دانشگاه ها داده ام هرچه توضیح دادم به موجب گواهی و اعلام مدیر عامل املاک و مستغلات سازمان در مدت یک سال و نیم تصدی اینجانب در سازمان تامین اجتماعی حتی یک متر از زمین های سازمان بصورت مزایده نیز جهت برآورد هزینه ها نفروخته ام و میزان زیادی ملک و زمین از کارخانه ها و شرکت های مختلف وکارفرمایان بعنوان حق بیمه اخذ و به دارایی های ملکی سازمان اضافه نموده ام ، قبول نکرده اند و با دروغ گویی در این ارتباط به تشویش اذهان کارگران و بیمه شدگان عزیز پرداخته و مرا به سوء استفاده مالی متهم کردند . در نهایت پس از دو سال تبلیغات مسموم و تشویش اذهان عمومی بازپرس محترم ودادسرای تهران با رسیدگی و استعلام های لازم از مراجع ذیربط به این نتیجه رسیدند که ادعای مذکور از اساس کذب و خلاف واقع می باشد و به شرح مستند پیوست قرار منع پیگرد صادر ونهایی گردید. ۵- همین افراد با درج در گزارش تحقیق وتفحص مجلس ( بند “د”صفحه ۱۱ گزارش )مدعی گردیده اند که جهت پخش ۵۰ دقیقه از مراسم سازمان تامین اجتماعی مبلغ ۱۵۰ میلیون تومان از اموال سازمان به صدا وسیما پرداخت شده و با تعبیر های مختلف به این موضوع اعتراض کردند . بصورت کتبی و طی مصاحبه ها ی مختلف اعلام نمودم که این موضوع دروغ محض است نه صدا و سیما چنین پولی را دریافت کرده نه این مبلغ از حساب تامین اجتماعی خارج شده و نه اساساً ۵۰ دقیقه برنامه ای از تامین اجتماعی در صدا وسیما پخش شده است . آقایان دهدشتی و محجوب توجهی نکردند و به تبلیغات دروغین خویش ادامه دادند تا اینکه به موجب استعلام و رسیدگی بازپرس شعبه ۱۵ دادسرای کارکنان دولت مشخص گردید که این ادعا از اساس کذب ودروغ بوده و قرار منع پیگرد و عدم وقوع هر نوع بزهی به شرح مستند پیوست صادر گردید. ۶– آقای محجوب در گزارش تحقیق وتفحص مجلس شورای اسلامی با همکاری آقای دهدشتی به منظور مخدوش کردن اعتبار یکی از تشکل های بازنشستگی وکارگری رقیب با حزب سیاسی آنان(در بند ۳۵ صفحه ۱۲ گزارش) مدعی شدند که نود میلیون تومان با دستور اینجانب سوء استفاده مالی انجام شده بدین شرح که این تشکل پولی را از سازمان گرفته ولی به حساب رسمی کانون بازنشستگان واریز نکرده است . مستند ادعایشان این بود که از کانون بازنشستگان مذکور استعلام نموده و حسابداری آنان وصول چنین وجهی را گواهی نکرده اند. قبل از انتشار گزارش تحقیق وتفحص مجلس شورای اسلامی بصورت کتبی و شفاهی و با ارائه مستندات به آقای محجوب توضیح دادیم که اصلاً چنین وجهی از حساب سازمان تامین اجتماعی خارج نگردیده تا استعلام از کانون بازنشستگان مذکور برای وصول آن موضوعیت داشته باشد و این ادعا در صورتی قابل تأمل است که وجهی از سوی سازمان پرداخت و از حساب تامین اجتماعی خارج شده باشد آنگاه استعلام نماییم که آیا به حساب کانون بازنشستگان واریز شده است یا خیر. آقایان محجوب و دهدشتی توجهی به این توضیحات منطقی و قانونی ننمودند و به دروغ در بند ۳۵ صفحه ۱۲ گزارش تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی به عنوان سوء استفاده مالی درج و نسبت به آن تبلیغات وسیعی بعمل آوردند . پس از حدود دو سال رسیدگی و استعلام از سوی بازپرس محترم مشخص گردید این ادعا بلا دلیل وکذب محض است و به شرح مستند پیوست قرار منع پیگرد صادر و قرار مذکور نهایی گردید. ۷- تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی از سازمان تامین اجتماعی و شرکت های تابعه با همه مباحث و ویژگی هایش در ۸۴ صفحه تنظیم و پس از قرائت در مجلس وانتشار انبوه در رسانه جهت رسیدگی به قوه قضاییه ارسال گردید . بسی اری از سوءاستفاده های مالی وادعای تضییع اموال سازمان که در این گزارش آمده مربوط به دوران مدیریت اینجانب نیست وحتی زمان وقوع برخی از این تخلفات گزارش شده مربوط به سال ۱۳۸۸ می باشد که اینجانب دادستان تهران بودم و در تامین اجتماعی هیچگونه سمتی نداشتم. حال صرف نظر از اینکه تنظیم کنندگان گزارش نیز از متخلفینی که خارج از یک سال ونیم دوره ی مدیریت اینجانب بوده با حروف اختصاری نام برده اند و هیچ یک از نمایندگان محترم عضو تحقیق وتفحص از سازمان نسبت به صدها میلیارد تومان ادعایی که صرف نظر از صحت و سقم آن در خصوص سایر مدیران مربوط به قبل از یک سال ونیم دوران مدیریت اینجانب در این گزارش آمده است هیچگونه پیگیری نداشته و نه تنها نطقی در مورد آنها نمی نمایند بلکه مشخصات آنها را نیز با حروف اختصاری بیان می کنند. تا موضوع در ابهام باشد وکسی متوجه ادعاهای آنان نیز نگردد. همه تلاش این تعداد از نمایندگان مجلس معطوف است بملغ حدود یک میلیارد تومان از بودجه غیرشمول سازمان تامین اجتماعی که بر اساس قانون ومصوبات هیأت مدیره و هیأت امناء سازمان با تشخیص مدیر عامل به هزینه کرد در حوزه های انتخابیه نمایندگان محترم در سراسر کشور وبرخی موسسات دارالایتام و سفرهای استانی وزیر و معاون مربوطه رئیس جمهور جهت مساعدت به بیمه شدگان وکمک هزینه درمان مراجعه کنندگان در ملاقاتهای مردمی و افراد بی بضاعت اختصاص یافته و اسناد پرداخت آن نیز موجود وارائه گردیده است. آیـا عدم پیگیری این تعداد از نمایندگان محترم مجلس نسبت به قسمت اعظم مواردی که درگزارش تحقیق وتفحص مجلس شورای اسلامی آمده است و پیرامون مدیران مختلف و قبل ازتصدی اینجانب می باشد و تا به حال نیز هیچ گونه نتیجه رسیدگی قضایی در رابطه با آن اعلام نشده ،غرض ورزی این افراد وسوء استفاده از ابزار نظارتی مجلس محترم را اثبات نمی نماید. قطعاً این گونه رفتار دوگانه و تبعیض آمیز در شأن و جایگاه نهادی که در رأس همه امور است نمی باشد. ۸- بازپرس شعبه پانزدهم دادسرای کارکنان دولت جناب آقای جعفری درتاریخ ۱۳/۱۰/۱۳۹۳ پیرامون پرداخت وجوه و اعتبارات غیر شمول سازمان تامین اجتماعی به نمایندگان مجلس ششم و روزنامه کار و کارگر ارگان حزب سیاسی خانه کارگر و وجوهی که صرف تحصن مجلس ششم و اقدامات ضد امنیتی آنان گردید و ریز هزینه های آن در سابقه سنوات مذکور موجود است. به موجب نامه شماره ۹۳۱۰۱۱۲۱۳۳۵۰۱۴۷۸ از مدیر عامل فعلی سازمان تامین اجتماعی بشرح مستند پیوست استعلام نموده که علی رغم ابلاغ آن درتاریخ ۱۴/۱۰/۱۳۹۳ سازمان تامین اجتماعی به دلیل آنکه اکثر مسئولین پرونده سازی علیه اینجانب درآن مجموعه، نمایندگان رد صلاحیت شده دوره ششم مجلس شورای اسلامی هستند . از ارائه پاسخ و ارسال اسناد و مدارک مورد درخواست بازپرس ، با وجود انقضای چند ماه از مهلت داده شده استنکاف نموده و در اثر اصرار بازپرس مذکور مبنی بر الزام وزارتخانه و سازمان تامین اجتماعی به ارائه پاسخ با پیگیری آنان به دلایل نامعلوم بازپرس پرونده نیز تغییر کرد تا این موضوع مکتوم مانده و افشا ء نگردد . ۹- با توجه به اینکه پس از حدود دو سال رسیدگی به بحث تحقیق وتفحص مجلس شورای اسلامی از تامین اجتماعی در قوه قضائیه و دادسرای تهران هیچ مدرک و سندی دال بر سوء استفاده مالی و برداشت شخصی اینجانب وجود نداشت به این نقطه رسیدند که تنها مبلغی که از تامین اجتماعی دریافت کرده ام حقوق ماهیانه من می باشد با تفسیر موسـع و برداشت ناصواب و تعبیرهای منحصر بفرد و اشتباه ، دادگاه استدلال نمود که با توجه به اینکه هیات محترم وزیران در تاریخ ۱۱/۵/۱۳۹۱ نام و عنوان تامین اجتماعی را از “صندوق” به “سازمان” تبدیل نموده و ریاست محترم مجلس شورای اسلامی این مصوبه را باطل کرده اند. بنابراین حقوق دریافتی از سوی اینجانب از این تاریخ تا صدور ابلاغ سرپرستی که حدود ۶ ماه می شود تحصیل مال غیر قانونی دانسته و حکم به رد مال یعنی حقوق دریافتی اینجانب و یک سال حبس تعزیری داده که متعاقباً ۶ ماه آن را تعلیق نموده اند . حال آنکه با فرض صحت همین استدلال دادگاه در تطبیق تاریخ مصوبه و نظریه رئیس محترم مجلس شورای اسلامی که ۲۶/۹/۱۳۹۱ صادر گردیده و با لحاظ موعدهای ابلاغ و پاسخ دولت و لازم الاجرا شدن آن ، متصل می شود به صدور ابلاغ سرپرستی اینجانب در سازمان تامین اجتماعی که به نظر دادگاه نیز فاقد هرگونه ایراد واشکالی بوده است دچار اشتباه گردیده است که با توجه به همین اشتباه مشخص می گردد رأی محکومیت مذکور غیر قانونی می باشد از طرفی از سوی اینجانب ودولت سابق هیچ گونه تمردی نسبت به نظریه شماره ۵۷۲۶۴۰ هـ/ ب مورخ ۲۶/۹/۱۳۹۱ ریاست محترم مجلس شورای اسلامی بعمل نیامده زیرا متعاقب این نظریه سازمان تامین اجنماعی و وزراتخانه مربوطه و دولت تمام ابلاغ ها و مکاتبات وحتی نرم افزار های اداری را از عنوان سازمان تامین اجتماعی به صندوق تامین اجتماعی تبدیل وباز گرداندند . ولکن پس از تغییر دولت، وزیر فعلی تعاون،کار و رفاه اجتماعی جناب آقای ربیعی و مدیر عامل صندوق تامین اجتماعی جناب آقای نوربخش با یک استعلام از معاونت حقوقی رئیس جمهور به سراسر کشور بخشنامه نمودند که عنوان قانونی تامین اجتماعی “سازمان” است و به کار بردن نام و عنوان “صندوق” غیر قانونی و در جهت تنزل شأن این مجموعه می باشد. لذا کسانی که از نظریه لازم الاتباع ریاست محترم مجلس شورای اسلامی استنکاف نموده و برخلاف آن بخشنامه وابلاغ صادرکرده اند وزیر و مدیر عامل فعلی تامین اجتماعی هستند که مستندات مذکور به پیوست نامه جهت ملاحظه تقدیم میگردد. آنان به صراحت و آشکار نظریه و مصوبه ریاست محترم مجلس شورای اسلامی را لغو و برخلاف آن عمل و کسی نیز مدعی باز گرداندن حقوق آنها و یا اعمال مجازات حبس برایشان نیست به منظور تبین این برخورد دوگانه و توجه به اشتباه بودن محکومیت اینجانب در مورد صدرالذکر، لایحه اعتراضی خود را به رأی شعبه ۹ دادگاه کیفری یک استان تهران بشرح بین الهلالین ذیل درج می نمایم : بسم ا.. الرحمن الرحیم ۱۵/۷/۹۴ ریاست محترم شعبه ۹ دادگاه کیفری یک استان تهرانبا سلام واحترام: پیرامون دادنامه شماره ۹۴۰۹۹۷۰۲۲۵۶۰۰۱۰۱ درپرونده کلاسه ۹۳/۷۹/۳۲۴-۹۳/۷۹/۳۲۳ مورخ ۲۱/۰۵/۹۴ که در تاریخ ۲۹/۰۶/۱۳۹۴درمحل آن شعبه محترم به اینجانب ابلاغ گردید وحین ابلاغ مراتب اعتراض خود را به بخش محکومیت به حبس دردادنامه صادره مرقوم وتسلیم نموده ام. بدینوسیله مراتب تجدید نظر خواهی خود رابه شرح ذیل به نحو اختصار اعلام تا عندالاقتضاء در خصوص اصلاح دادنامه اقدام نمایید بدیهی است مشروح دلایل ومدارک لازم پیرامون مغایرت محکومیت اینجانب به شرح مرقوم در رای صادره با موازین شرعی وقانونی و مستندات موجود ، پس از ارجاع پرونده به دیوان عالی کشور ارسال خواهم داشت. ۱-مشروعیت قانونی وشرعی زمان اشتغال اینجانب در سازمان تأمین اجتماعی ازجمله شش ماه حقوق ومزایایی که به عنوان دستمزد به صورت علی الحساب با مصوبه هیأت امنای سازمان تأمین اجتماعی به اینجانب تعلق گرفته وبیش ازاین مبلغ مطالبات اینجانب بعنوان حقوق ومزایا، در توقیف سازمان تامین اجتماعی بوده وپرداخت نگردیده است.احکام ماموریت وانتصاب از سوی مراجع قانونی ذیل می باشدکه در رای دادگاه مغفول مانده است. الف:اینجانب با ابلاغ رسمی وقانونی ریاست معظم قوه قضاییه در مدتی که در سازمان تأمین اجتماعی فعالیت داشتم مأمور به خدمت از قوه قضائیه به دولت گردیدم وریاست محترم قوه قضاییه صراحتاً در ابلاغی که به عنوان مأمور به خدمت صادر نموده اند مقرر فرمودند که حقوق ومزایای اینجانب از محل سازمان مذکور که مأمور به خدمت شده ام پرداخت شود.بنابراین حضور واشتغال اینجانب در دولت وسازمان تأمین اجتماعی در زمانیکه مورد حکم دادگاه قرار گرفته با ابلاغ رسمی وقانونی ریاست محترم قوه قضاییه وموافقت معظم له بوده و دریافت حقوق ومزایا از سازمانی که به آن مأمور به خدمت شده ام در متن ابلاغ صادره درج واعلام شده است.بنابراین با توجه به اینکه تا آخرین روز خدمت در دولت وسازمان تأمین اجتماعی مشمول زمان مذکوردرابلاغ مأمور به خدمت ریاست محترم قوه قضاییه بوده ام وچنانچه این ابلاغ صادر نمی شد اساساً اشتغال اینجانب وخدمت درتأمین اجتماعی میسورنبود واگر در حین خدمت وقبل از انقضاء مدت مأموریت نیز این ابلاغ توسط ریاست معظم قوه قضاییه به هر دلیل لغومی گردید ملزم به بازگشت به قوه قضاییه وختم ادامه کار درتأمین اجتماعی بودم. لذا با وصف مذکور که مشروعیت قانونی وشرعی اینجانب در زمان خدمت در سازمان تأمین اجتماعی وحتی امکان عملی ادامه خدمت را از ابلاغ رسمی ریاست معظم قوه قضاییه کسب نموده ام وپرداخت حقوق ومزایا از محل خدمت نیز با دستور ومرقومه ذیل همین ابلاغ ماموریت بوده است، محکومیت صادره از سوی آن دادگاه محترم پیرامون شش ماه اشتغال اینجانب در سازمان تأمین اجتماعی که بخشی ازمدت این مأموریت را شامل می شود مغایر با ابلاغ فوق الذکر بوده واین محکومیت برخلاف موازین شرعی وقانونی تلقی می گردد. ب: همچنین اشتغال اینجانب درتأمین اجتماعی براساس مصوبه هیأت امنای سازمان تأمین اجتماعی با اتفاق آراء ومتعاقب آن ابلاغ رسمی وزیر محترم تعاون،کارورفاه اجتماعی بوده وهیچ گاه این ابلاغ در مدت مورد استناد دادگاه محترم لغو نگردیده است. بنابراین اختصاص حقوق ومزایا به ازای زمان اشتغال وفعالیت اداری وسازمانی ومدیریتی اینجانب با توجه به ابلاغ رسمی وقانونی مراجع مذکور و فعالیت بدون وقفه و با نتیجه رساندن بسی اری از اموری که سالها ارزوی تآمین اجتماعی بوده و هیچ مدیری انرا عملی و اجرایی نکرده بود دقیقاً منطبق با همه اصول وموازین اداری وسازمانی بوده واعمال مجازات آنهم از نوع حبس به دلیل اختصاص این دستمزد خصوصاً آنکه به صورت علی الحساب نیز بوده است مغایر با موازین شرعی وقانونی واداری است. ج:موضوعی که مبنای محکومیت اینجانب به عنوان اختصاص حقوق ماهیانه به صورت علی الحساب دراین شش ماه گردیده مصوبه هیأت محترم دولت سابق است. که ادعا گردیده توسط ریاست محترم مجلس شورای اسلامی بدلیل تبدیل عنوان تامین اجتماعی از “صندوق” به “سازمان”در مصوبه دولت آنرا خلاف قانون تشخیص وتقاضای ابطال مصوبه هیات وزیران و بازگشت عنوان تآمین اجتماعی به “صندوق” شده است.دراین رابطه اولاً: خطاب نظریه ریاست محترم مجلس شورای اسلامی به اینجانب نبوده وتبعاً به ریاست محترم جمهوری ابلاغ شده است. ثانیاً : این نظریه درماه های پایانی ششم ماه مورد نظر آن دادگاه محترم که اینجانب نسبت به کل آن زمان محکوم شده ام صادر و ابلاغ گردیده وبا توجه به اینکه مبنای رأی دادگاه مبنی برخلاف قانون بودن اختصاص حقوق ومزایا دراین شش ماه نظریه ریاست محترم مجلس شورای اسلامی در غیرقانونی بودن مصوبه هیأت دولت ومتعاقب آن رأی هیأت عمومی دیوان عدالت اداری است با ملاحظه زمان صدور این نظریه و مواعد پیش بینی شده برای پاسخ دولت به این نظریه که در صورت عدم اقنایی فرصتی برای پاسخ پیش بینی شده تا این نظریه مذکور پس از تبادل این مراحل قطعی گردد به هیچ وجه مشمول کل مدت شش ماه حقوق ومزایایی که مورد رأی قرار گرفته نمی شود وبا ملاحظه زمان قطعیت نظریه ریاست محترم مجلس شورای اسلامی ورای دوم هیات عمومی دیوان عدالت اداری که بر این مبنا صادر شده است مشخص می گرددکه بدون وقفه پس از قطعیت رای مذکور وزیر محترم نسبت به اجرای ان اقدام و ابلاغ اینجانب نیز بعنوان سرپرست تغییر کرده است واستخراج این شش ماه ناشی از اشتباه دادگاه محترم در عدم توجه به زمان قطعیت نظریه مذکور وتاریخ ابلاغ رای هیات عمومی دیوان عدالت اداری بوده است. لذا دادگاه محترم در تاریخ وزمان قطعیت این نظریه ها صرف نظر از اینکه خطاب هیچ یک ازآنها به اینجانب نیست دچار اشتباه فاحش گردیده است. که تقاضا دارم با بررسی مجدد نسبت به اصلاح دادنامه و صدور رآی اصلاحی که در موارد اشتباه تاریخ و مبلغ پیش بینی شده است اقدام قانونی معمول و ابلاغ مجدد بعمل اید. ۲- مبنای شکایت سازمان تامین اجتماعی درخصوص موضوعی که مورد حکم آن دادگاه محترم قرار گرفته ادعای استنکاف اینجانب ازاجرای رأی دیوان عدالت اداری می باشد که متعاقب این فرض ،شاکی مدعی شده که حقوق دریافتی اینجانب در دوره سرپرستی صندوق تامین اجتماعی تحصیل مال غیرقانونی می باشد.حال آنکه براساس رسیدگی به عمل آمده درآن شعبه محترم وارائه اسناد ومدارک در جلسه دادگاه ولایحه دفاعیه تقدیمی به آن دادگاه محترم بر اساس مفاد دادنامه فوق الذکر استنکافی از اجرای رأی دیوان عدالت اداری علیه اینجانب احراز نگردیده ودوران تصدی اینجانب در زمان سرپرستی تامین اجتماعی به موجب رآی دادگاه محترم قانونی اعلام وحکم برائت اینجانب را صادروابلاغ گردیده است. بنابراین زمانیکه به نظرآن دادگاه محترم هیچ گونه استنکافی از رأی دیوان عدالت اداری متوجه اینجانب نباشد مبنا واستدلال شاکی در شکایت به عمل آمده مردود شناخته شده واعمال مجازات برای موضوعی که مبنای آن مردود گردیده فاقد وجاهت قانونی است. ۳-همان گونه که در پاسخ استعلام ها ورأی دادگاه نیز تأکید گردیده حقوق ومزایای اختصاص یافته به اینجانب در مدت یک سال ونیم خدمت در تآمین اجتماعی به صورت علی الحساب بوده وبراساس تمام مقررات اداری وکارگزینی وحتی عرف سازمان های عمومی وغیردولتی پرداختی که به عنوان علی الحساب صورت می گیرد معنا ومفهوم آن این است که دردوره پایانی ویا زمانیکه به موجب مصوبه مراجع قانونی حقوق ومزایای قطعی فرد مشخص شد چنانچه مبلغی بیش از حق وحقوق قانونی به وی پرداخت شده باشد با اعلام کتبی به مشارالیه از او خواسته می شود مبلغ اضافه پرداخت را اعاده نماید وچنانچه کمتر ازحقوق قانونی به وی پرداخت گردیده باشد. مابه التفاوت به وی داده می شود.لذا درهیچ سابقه تاریخی واداری یافت نمی شود که پرداخت حقوق ومزایا به یک مدیر،آن هم به صورت علی الحساب وبا وجود همه مصوبات وابلاغ های قانونی و فعالیت موثر وبدون وقفه و در ایفای وظایف اداری و قانونی بدون اینکه از سازمان مربوطه به وی ابلاغ نمایند که در اختصاص علی الحساب اشتباهی صورت گرفته کل حقوق ومزایای اختصاص یافته را به عنوان تحصیل مال غیرقانونی ومستحق اعاده حقوق ودستمزد وتحمل مجازات حبس مورد حکم قرار دهند خواهشمند است نسبت به اعلام اشتباه در این رابطه اقدام شایسته بعمل اورید. ۴_اینجانب در شش ماه مدت مورد نظر دادگاه که حقوق و مزایای دریافتی را با ایراد به سمت مدیرعاملی به عنوان تحصیل مال غیرقانونی تلقی گردیده است. دارای سمت های دیگری نیز بوده ام که هریک مستحق دریافت حقوق ومزایا می باشد ولاکن یک حقوق و مزایا بواسطه کل خدماتی که در تامین اجتماعی داشته ام بصورت علی الحساب اختصاص یافته است .از جمله اینکه در این مدت به موجب مصوبه هیأت مدیره سازمان تأمین اجتماعی به عنوان عضو رئیس هیأت مدیره شستا انتخاب و انجام وظیفه نموده ام. شرکت شستا به عنوان شرکت سرمایه گذاری تأمین اجتماعی دارای شخصیت حقوقی مستقل بوده که اداره آن دارای پیچیدگی و زحمات خاص ومستلزم صرف وقت ویژه می باشد وطبعا افرادی که بدون داشتن سمت مدیرعاملی سازمان تأمین اجتماعی این وظیفه را به عهده می گیرند حداقل همین میزان به آنها حقوق و مزایا پرداخت می گردد. بنابراین چنانچه به فرض محال ،نتیجه رسیدگی قطعی قضایی این باشد که حقوق ومزایایی تعلق گرفته به اینجانب به عنوان مدیرعامل سازمان باید حذف شود چون اینجانب در این شش ماه ریاست هیأت مدیره شستا را نیزبرعهده داشته ودراین مسئولیت علاوه برشرکت در جلسات رسمی هیأت مدیره در اوقات اداری وغیراداری نیز انجام وظیفه نموده ام ولیست پیگیریهای اینجانب در مواجع قانونی از جمله بانک مرکزی . دریافت حقوق ومزایای مورد حکم با این فرض به سمت مورد اشاره تعلق می گیرد که قابل اعاده نیست ودرواقع دستمزدی خواهد بود که به سمت رییس هیأت مدیره شستا تعلق خواهد گرفت که شرح اقدامات اینجانب دراین سمت در سوابق موجود بوده و قابل ارائه وکارشناسی می باشد.که با فرض قانونی بودن هردو سمت فقط یک حقوق پرداخت شده است. ۵- فارغ از همه مباحث قانونی مذکورپیرامون حقوق ومزایای علی الحسابی که دراین مدت شش ماه اختصاص یافته واعاده آن مورد حکم دادگاه محترم قرار گرفته است به استحضار می رساند. اینجانب در پایان دوره مأموریت خدمتی ودر زمانیکه از سازمان تأمین اجتماعی منفک شدم براساس مصوبه هیأت امنای سازمان ومحاسبه معاونت اداری ومالی سازمان ،مبلغ ۶۸ میلیون تومان از تامین اجتماعی بستانکار بوده ام حال با فرض اینکه رأی دادگاه مبنی براینکه مبلغ ۴۶ میلیون تومان از حقوق ومزایای اختصاص یافته به عنوان علی الحساب را اینجانب مستحق دریافت نباشم سازمان تأمین اجتماعی با کسراین مبلغ هنوز می بایست بیش از ۲۲ میلیون تومان به اینجانب پرداخت نماید. بنابراین با هرمدل ومحاسبه وبا هرفرضی که در رابطه با حقوق ومزایای اختصاص یافته به اینجانب دراین دوره خدمتی محاسبه نمایید، اینجانب هنوز بیش از ۲۲میلیون تومان طلبکار هستم لذا صدور حکم مبنی براینکه اختصاص مبلغ ۴۶ میلیون تومان دستمزد وحقوق اینجانب تحصیل مال غیرقانونی است وصدور حکم بر اعاده ومحکومیت به حبس بر خلاف موازین اداری ومالی تلقی می گردد. درپایان پیرامون خروج موضوعی بحث تحصیل مال از طریق غیر قانونی وعدم شمول ماده ۲ قانون تشدید مجازات ارتشاء و اختلاس و کلاهبرداری، در موضوع ما نحن فیه بمنظور جلوگیری از تکرار مطالب واطاله کلام ، توجه دادگاه محترم را به لایحه دفاعیه اینجانب و اسناد و مدارک پیوست که ضمیمه پرونده می باشد وهمچنین لایحه آخرین دفاع که توسط جناب آقای جعفری وکیل مدافع منتخب تقدیم گردیده جلب می نمایم. بدیهی است توضیحات تکمیلی خود را به همراه مصوبات مورد اشاره که می بایست از هیات مدیره و هیات امنای سازمان تامین اجتماعی اخذ شود،مستقیما به دیوان عالی کشور تقدیم خواهم داشت. مزید توفیقات شمارا دراجرای عدالت واحقاق حق و رفع هرنوع ظلم و اجحاف از درگاه احدیت مسئلت می نمایم.باتقدیم احترام مجددسعید مرتضــوی ۱۰- فارغ از تحلیل‌های حقوقی و قضایی و دلایل مورد اشاره پیرامون مردود بودن ادعای مذکور در این پرونده با عنایت به اینکه ادعا شده حقوق ماهیانه اینجانب تحصیل مال نامشروع بوده است به چند نمونه از اقدامات خود در طول یکسال و نیم تصدی در سازمان تأمین اجتماعی اشاره می‌نمایم تا وجدان نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی بعنوان عصاره افکار عمومی قضاوت نمایند که اختصاص این میزان حقوق به‌عنوان حق‌الزحمه چه عنوانی می‌تواند داشته باشد. *در ماه اول شروع به کار در تأمین اجتماعی مواجه با بدهی ۹ ماهه این سازمان به داروخانه ها و پزشکان طرف قرارداد بودیم که این مراکز خصوصاً پزشکان و داروخانه ها از پذیرش دفترچه درمانی سازمان اجتناب نموده وموجب بروز مشکلات فراوانی برای بیمه شدگان شده بود و با اعتراض و تحصن در استانها مواجه بودیم و سازمان توان مالی پرداخت این بدهی ها را نداشت با پیگیری و اخذمصوبه مورخ ۱۹/۱/۹۱دولت خطاب به بانک مرکزی، ۱۲ هزار میلیارد ریال بدهی سازمان تأمین اجتماعی به داروخانه ها ،بیمارستان ها ،پاراکلینیک ها ، پزشکان ،دندانپزشکان ، مراکز تصویر برداری و سایر مراکز طرف قرار داد تأمین و پرداخت شد .که این اقدام موجب افزایش رضایتمندی مراکز طرف قرار داد و به دنبال آن آرامش خاطر بیمه شدگان بود. *تأمین اعتبار وافزایش حقوق بازنشستگان سراسر کشور به میزان ۱۸ درصد در سال ۱۳۹۱ و افزایش مجدد آن به میزان ۲۵ درصد در سال ۱۳۹۲ و تعیین حداقل حقوق به میزان هفتصد هزار تومان، اخذ مصوبه از دولت محترم پس از سالها مناقشه در سازمان تأمین اجتماعی در خصوص مطالبات سازمان از دولت که در همه دوره‌ها موجب اختلاف فیمابین و تنشهای رسانه‌ای و مطبوعاتی بود در دوره مذکور و با پیگیری‌های اینجانب ختم به خیر گردید و دولت با تصویب نامه شماره ۲۵۸۴۴۳/ت۴۷۹۷۰/هـ و تصویب‌نامه شماره ۲۶۹۱۲/ت۴۷۹۷۰/هـ مورخ ۱۶/۲/۱۳۹۱ ضمن قبول دیون مورد مناقشه مذکور آن را تثبیت و با تصویب واگذاری سهام ۲۲ ردیف در مصوبه ، دولت قبول نمود که سازمان تأمین اجتماعی ۳۵ هزار میلیارد تومان از دولت طلب دارد و نسبت به پرداخت این بدهی،هیأت وزیران مصوبه مذکور را ابلاغ نمودند و در مصوبه دوم در تاریخ ۱۶/۲/۱۳۹۱ با پیگیری‌های اینجانب هیأت وزیران سازمان خصوصی‌سازی را موظف نمود باقیمانده سهام دولت در شرکتهای جدول مورد تقاضای تأمین اجتماعی را مستقیماً به صندوق تأمین اجتماعی منتقل نماید. .(مستند پیوست می باشد) *در طول یکسال و نیم گذشته شاهد تلاش شبانه‌روزی مدیران محترم و سایر پرسنل سازمان در گرفتن این مطالبات بودیم به نحوی که معاونت محترم اقتصادی سازمان اعلام نمودند که سهام ۴۲ شرکت دولتی در راستای تلاش مذکور بصورت قطعی و با اتمام تشریفات سازمان خصوصی‌سازی به‌ نام سازمان تأمین اجتماعی گردیده است. اخذ مصوبه از هیأت وزیران دال بر انتقال قطعی معادن شماره ۲ و شماره ۳ (گل گهر سیرجان) که از معادن استراتژیک سنگ آهن کشور محسوب می‌شود و طی مصوبه شماره ۹۹۹۹۶/ت ۴۸۴۸۵/هـ مورخ ۲۰/۳/۹۲ هیأت محترم دولت در پی نامه‌نگاری‌ها و پیگیری‌های ویژه اینجانب به سازمان تأمین اجتماعی اقدامات مهم و ویژه‌ای است که مجموعا دهها هزار میلیارد تومان ارزش مالی دارد.(مستند پیوست می باشد) *واگذاری مجموعه هتلهای هما در سراسر کشور اعتبار و آبرویی برای سازمان تأمین اجتماعی بوده که علاوه بر منافع و درآمد و ارزش مالی آن در مناسبت‌های مختلف جهت برگزاری مراسم و سمینارهای اداری و استفاده پرسنل سازمان و بازنشستگان عزیز، خدمات ویژه‌ای را به مجموعه تأمین اجتماعی ارائه می‌نماید.(پیوست شماره ۱۴) واگذاری ۵۶ درصد از شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران (هما) و شرکتها و کارخانجات فولادی کشور از جمله: ▪ الباقی سهام دولت در شرکت فولاد خوزستان ” الباقی سهام دولت در شرکت فولاد اصفهان ” الباقی سهام دولت در شرکت ملی صنایع مس ایران ” نیروگاه طوس ” نیروگاه تبریز ” سنگ آهن شرق ایران (تهیه و تولید مواد اولیه فولاد خراسان) ” شرکت پترو پارس ” گروه صنعتی عالم‌ آراء ” طراحی، مهندسی و ساخت تجهیزات و ابزار آلات سایپا ” شرکت کار گاز سیستم ” شرکت گل نقش طوس ” شرکت کارتک سیستم ” شرکت توسعه صنایع گاز لنگرود ” فولاد زاگرس ” توسعه صنایع غذایی بم ” شرکت توسعه صادرات صنعتی ” شرکت توسعه علوم زمین ” شرکت رینگ چرخ آلومینیومی گسترش گام آفرین ” موسسه تحقیقات و کاربرد مواد معدنی ایران ” شرکت پلیمر صنعت جنوب ” شرکت بهره‌برداری از شبکه آبیاری و زهکش میناب رود ” شرکت گسترش پلیمرهای شیمیایی خلیج فارس ” موسسه تحقیقات و توسعه فناوری ریلی ایران ” شرکت آبفر ” شرکت گسترش چراغ دانش ” شرکت مدیریت تولید برق طوس ” نیروگاه بندرعباس ” هلدینگ خلیج فارس (صنایع پتروشیمی خلیج فارس) ” الباقی سهام قابل واگذاری دولت در بانک تجارت ” الباقی سهام قابل واگذاری دولت در بانک صادرات ” الباقی سهام قابل واگذاری دولت در پست بانک ” شرکت ملی انفورماتیک ” شرکت پاک مایه کرمانشاه ” شرکت فولاد مبارکه اصفهان ” شرکت مدیریت تولید برق بندرعباس ” پالایشگاه بندرعباس که در مصوبات دولت آمده و سهام آن از سوی سازمان خصوصی سازی به سازمان تأمین اجتماعی انتقال یافته و مراحل اداری و اجرایی آن انجام شده است از اقدامات ویژه و مهمی است که در یکسال و نیم گذشته موجب غنی‌سازی منابع مالی و ثروت سازمان تأمین اجتماعی گردیده و با امعان‌نظر به مجموع اقداماتی که در جهت غنی‌سازی منابع مالی و ثروت سازمان در یکسال و نیم گذشته صورت گرفته تصدیق خواهید نمود که در هیچ دوره مشابهی نظیر و نمونه نداشته است و در هیچ سالی به اندازه دوره مذکور شاهد افزایش اموال سازمان چه از نظر اهمیت و چه از نظر میزان نبوده‌ایم(مستند پیوست می باشد) *صرف‌نظر از اقدامات ویژه مذکور پیگیری‌های اینجانب درخصوص جلوگیری از برخی هزینه‌ها و پرداخت پاره‌ای وجوه نیز موجب صرفه‌جویی در هزینه‌ها ودر نهایت غنی شدن منابع سازمان تأمین اجتماعی شده است. بعنوان نمونه همانگونه که استحضار دارید در اوایل سال ۱۳۹۱ مالیات بر ارزش افزوده پرداخت دیون دولت به مبلغ حدود ۶۰۰ میلیارد تومان برای سال ۱۳۸۸ قطعیت یافته و با صدور اجرائیه متعاقب آراء قطعی کمیسیون‌های مربوطه در وزارت اقتصاد و دارایی دستور توقیف حسابهای سازمان از سوی این وزارتخانه جهت برداشت مبلغ مذکور صادر گردید، اینجانب با بهره‌گیری از تجارب حقوقی و قضایی خود در این رابطه پیگیری نموده و با ارائه لوایح قانونی شاهد جلسات مهمی در دولت بودیم و پس از کسب نظر کمیسیونی که به ریاست معاونت اول رئیس‌جمهور و معاونت حقوقی و مسئولین وزارت اقتصاد و دارایی تشکیل گردید موضوع با استفاده از اصل ۱۳۴ قانون اساسی به هیأت محترم دولت ارجاع شد و پس از یک دوره پیگیری حقوقی ازجمله نامه مفصل اینجانب خطاب به معاون اول رئیس جمهور به شماره ۲۶۴۵/۹۱/۱۰۰۰ مورخ ۲۳/۳/۱۳۹۱ در جلسه اجرای اصل ۱۳۴ قانون اساسی به موجب مستندات موجود، استدلال اینجانب پذیرفته شد و در پیگیری بعدی با متقاعد نمودن هیأت محترم وزیران، شاهد مصوبه شماره ۶۱۸۱۴/ ت۴۷۷۸۰/ هـ مورخ ۲/۴/۱۳۹۱ بودیم که طی آن سازمان تأمین اجتماعی بطور کلی از پرداخت مالیات مذکور معاف گردید و تأمین اجتماعی در سنوات آتی نیز از پرداخت چنین مالیاتهایی معاف شد که محاسبه آن تا پایان سال ۱۳۹۲ بیش از پنج هزار میلیارد تومان می‌شود. بنابراین قابل کتمان و چشم‌پوشی نیست که به نتیجه رساندن چنین امور مهمی برای سازمان منافع مستمری در بر دارد که در سالهای آتی نیز تأمین اجتماعی از آن بهره‌‌مند خواهد بود.(مستند پیوست می باشد)*مقارن همین اقدامات از محل دریافت دیون دولت سرمایه بانک رفاه کارگران از چهارصد میلیارد تومان به دو هزار میلیارد تومان افزایش دادیم و با پیگیری لازم مراحل اجرایی آن در بانک مرکزی نیز به نتیجه رسید تا این بانک که تمام سهام آن متعلق به سازمان تأمین اجتماعی است بتواند با سایر بانکهای تراز اول کشور رقابت نماید. (مستند پیوست می باشد) *در اسفند ماه سال ۱۳۹۱ باوجود آن که بسی اری از صندوقهای بیمهای در پرداخت حقوق بازنشستگان خود ناتوان و دچار بحران بودند سازمان تأمین اجتماعی در شرایطی که سازمان خصوصی سازی ۵/۵۶درصد سهام شرکت ملی ذوب اهن اصفهان را در مزایده از طریق شرکت فرابورس ایران در معرض فروش قرار داد، سازمان تأمین اجتماعی با پرداخت نقدی معادل ۴۵۰۴میلیارد ریال (چهارصد و پنجاه میلیارد و چهارصد میلیون تومان) برابر ۲۰ درصد ارزش این سهام ، برنده بزرگترین معامله بورس کشور گردید و با اخذ موافقت دولت به شرح نامه مورخ ۲۴/۲/۱۳۹۲ مقرر گردید الباقی ارزش معامله که حدود ۲۰۰۰ میلیارد تومان (معادل بیست هزار میلیارد ریال ) بود از محل دیون دولت به سازمان تسویه حساب گردد. و بدین وسیله در ابتدای سال ۱۳۹۲ سازمان تأمین اجتماعی با پیگیریهای اینجانب نه تنها بدهی معوق نداشت بلکه در سرمایه گذاری و خرید باارزشترین کارخانه فولادی کشور موفقیت بزرگی را کسب نمود. (مستند پیوست می باشد) آنچه در ملاحظه گزارش تحقیق و تفحص مذکور موجب تعجب و تأسف می‌گردد این است که در رابطه با واگذاری معادن
کد خبر: ۸۲۴۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۱۴

آوای رودکوف:منصور نظری شاعر انقلابی و متدین  کشورمان  در دو مثنوی جداگانه ، به نام "ظهور" با حضرت حجت(عج ) سخن گفته و دیگری «سلطان پوشالی»به یاوه‌گویی مقامات ترکیه در باب تهدید جمهوری اسلامی ایران پاسخ داد
کد خبر: ۷۹۴۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۱۹

هدایتخواه:اگر شهید حسین همدانی در سوریه نمی‌جنگید امروز داعش به کشور حمله کرده بود و اگر امروز بسی اری در مناصب و پست‌های خود هستند از صدقه سر شهید همدانی و امثال آن بزرگوار است
کد خبر: ۷۷۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۲۵

زُلفِ قلم به رنگِ خون، بر سَرِ نِی قمر کِشَد /بر تنِ شمسِ عاشقی، شَعشَعۀِ تبر کِشَد.در آستانه فرارسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی، قسمتی از مثنوی بلند «نینوا» تقدیم به عاشقان ذبیح‌الله الاعظم، حسین علیه السلام
کد خبر: ۷۵۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۳۰

پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir منصور نظری:بسم ربَّ العشق، ربِّ مِهر و ماه   -  یوسفِ گُم گشته می‌آید زِ راه به مناسبت فرارسیدن عید غدیر خُم ، مثنویِ عاشقانۀِ  «شورِ شرابِ عاشقی»  تقدیم به تمامیِ عاشقان امام عارفان، علی علیه‌السلام گوشه نشینِ خلوتِ، چشمِ خُمارِ لَم‌یَزل    -   می کِشَد از لبِ علی، در خُمِ عاشقی عسل پُرشده خُم زِ بادۀِ، لعلِ لبِ علی نِشان  - قوم وِلا رود بَسی، بر سَرِ باده جانِشان می‌رسد از مِنا زِ غم، پیرِ دیارِ عاشقی    -  در سَحَرِ نگاهِ او، سر زده صبحِ صادقی آمده دورِ غم به سَر، تا شب او شود سَحَر  -  قصدِ سپیده کرده آن، فاطمه را به غم سِپَرچشم و چراغِ فاطمه،   نرگسِ باغ ِفاطمه  -    بسته به ناقه خون‌جگر، بارِ فراقِ فاطمه آیه به آیه عاشقی، دستِ نبی نوشته خَط   -  این سفرِ درازِ او، می‌رسد آخَر عاقبت  آمده تا وداعِ غم،  با دلِ لاله‌ها کند   -  از غم و دردِ فاطمه،  شِکوِه به ناله‌ها کند آمده تا که بَر علی، حُکم ولایتش دهد  -    فاطمه را ز عشق او،  رنجِ بغایتش دهدگرچه به عینه داند او، قوم سقیفه را به سَر  - حق ز علی بگیرد و، فاطمه را کُشَد به در آمده پیرِ عاشقی، زنده  غدیرِ خُم کند    - تا که نه بعد از او کسی، ره به شریعه گُم کندتا بنهد ز خود به‌جا، باده و ساغر و سبو  -  باده به عاشقان دهد، چشم  علی  ز بعد از او بُرده دل از خدا رُخَش، او به طریقِ دلبری  -  کُشته به تیغ ابرویش، حور و ملک زِ بربریبسته به سَر سپیده وُش، زُلفِ تر از  پیمبری    -   آمده تا که خُم کند، پر زِ شرابِ حیدری   تا که بنا کند به خُم، دولتِ عشقِ حیدری   -  می‌رسد از ره فلَق، خَتمِ  رهِ پِیمبَری مه به دوپاره می‌رسد، او به اشاره می‌رسد    -  بوسه زنان به مقدَمش، قومِ ستاره می‌رسد زلفِ دو تا به سَر مَهی، عِطرِ خوشِ سحرگه‌ی  -   حکم سپیده می‌زند،  بَهرِ علی شهنشهی شورِ شرابِ عاشقی،  در سَرِ لاله می‌رود   -  در طلبِ غدیرِ خُم، دل به حواله می‌رود عطرِ نسیمِ عاشقی، کرده جهان دوباره پُر -  پَر ز فرشته‌ها نِگر، بارِ جهازِ هر شُتردر طلبِ لقایِ او، حور و ملک ستیزه جو   -  بارِ شِکَر بریزد از، لعلِ علی به گفت‌وگوشَه بنشسته کَج کُلَه، او که کند دوپاره مَه   -  در پی او ز عاشقی، فوجِ مَلَک فِتاده رَهمی‌شِکند سَر از خُم او، باده دهد به مردم او         قوم سپیده را کند، مِهر علی تَحَکُّم او غنچه حجاب  تن  دَرَد، در تبِ اشتیاقِ او   -  لاله به کربلا زند، سَر ز شُکوهِ باغِ اوسرو و صنوبرِ سَهی، سجده کند به درگَهی   سِکّه سپیده میزند، نام علی شهنشهیسبزه به خون نشسته از، ژالۀِ چشمِ لاله‌ها    -  ناوک ِ چشم یاسَمَن، کرده نشان، غزاله‌هاتِشنه لبِ نگاهِ او، صورتِ قُدسیِّ مَلَک   - شانه به موی او زند،  ماه خمیدۀِ فدکصبحِ  غدیرِ عاشقی، سر زند از پگاهِ حق  -      میزند آسمان صَلا،  هرچه به‌جُز علی، زَهَقزلفِ بنفشه می‌دهد، بوی خوشِ تو را علی  -  بر دلِ خونِ لاله‌ها،  نقشِ غمِ تو یا علی  وز لب او خورَد ملک، بادۀِ حق سبو سبو   -  رازِ درونِ پرده را، جز به علی که گوید او ژاله چکد ز چشم او، وقت سَحَر سپیده را  - سرمۀِ عشقِ فاطمه،  کِشته حصارِ دیده رالاله به اقتدایِ او، نقشِ سقیفه بر دِلَش   -اشکِ خدا چکیده تا، خاک علی کند گِلَشساقیِ آب سَرمَدی، مستِ میِ محمدی – بانگ الستِ عاشقی، از لب او درآمدیدل به فریبِ چشم او، رفته به دامِ فتنه‌ها-   او که نداده جز خدا، فاطمه را به خون بها کرده به پا قیامتی،  قامت او صنوبری  -    او که به یک نظر کند،  فتحِ قُلاع خیبری سر زده شمس عاشقی، نورِ خدا از او جلی   -  مِی ز الستِ عاشقی، می‌چکد از لب ِعلی کعبه ز هم شکافد از، مُعجزِ  مرتضی علی   -     گشته زمین و هم زمان، مست سبویِ  یا علیسر به عَدَم نِهَد هرآن، ره زِ علی جُدا کند -  می‌سِزَد عاشقی اگر،  بهر علی خدا کندخِیلِ مَلَک به گِردِ او، مستِ طوافِ عاشقی  -    شَهپَر کرده خانه در،  قُلۀِ قافِ عاشقصافِ شرابِ او خورَد، هرکه به جامِ عاشقی   -  سر زند از نگاهِ او، لاله و یاس و رازقی یوسفِ رویِ او بَرَد، دل ز قبیلۀِ ملک -   بر سر دوش او روان، عرش و سماء و  نه فلکاو که دریده کعبه را، وقتِ سپیده پیرهَن  -  می‌چکد از نگاه او، اشکِ زُلالِ نسترن باده چکد ز چشم او، از خُمِ کُهنۀ غدیر -   دشتِ بنفشه می‌کند،  چشم پر آبِ  او کویرقامتِ او کمانِ از، بارِ فراقِ فاطمه   -مانده به شهر غم رها، چشم و چراغ فاطمه  کرده تمام هستی‌اش، مهر و صِداقِ فاطمه   -  جان به خدا نمی‌برد، او به فراقِ فاطمه  بر سر او چه رفته تا، مرگِ خود آرزو کند  -  با همه قومِ اشعری، مانده که تا، چه او کندلشکرِ رو کشیده او، غارتِ دیده تا کند   -   محشرِ عاشقی به پا، جلوۀِ مرتضی کنددل ز خدا نمی‌بَرَد، جز رخِ مرتضا علی    -  باده خدا نمی‌خورد، جز به سبوی یا علی تیغ دودِم به کف جز او، بَر دلِ ما نمی‌زند – غیر علیِ مرتضا، ره ز خدا نمی‌زند هرکه چشیده جرعه‌ای، از خُمِ بادۀِغدیر-   در خَمِ زلفِ حیدری، تا به همیشه او اسیر خاک مرا به یک نظر، چشم علی چو زَر کند  - دیده کِشَم به آتش او، جُز به علی نظر کند    لیلیِ چشم نازِ او، محرم رنج و رازِ او – می‌بَرَد از خدا یقین، دل به سَرِ نمازِ او مِی ز غدیرِ عاشقی، هرکه خورد سبو سبو     -   خنجر کینه‌اش برد، تشنه لب از قَفا گلو هرکه ندارد این توان، تا که به سر کشد سبو  - خون بنگر که می‌چکد، چون ز شقایق از گلو  او که سپیده مست او،   خلق جهان ز ِهست او   -  بیعتِ کربلا کند،  دستِ علی به دست اووالیِ وادیِ ولا،  مورثِ ارث ِکربلا   -   بر غم و دردِ عاشقی، تا به همیشه مبتلا تاج ولا به سر نهد، مِی زِ خُمی دگر دهد  -   او که شمیم زلف او، بویِ خوشِ سَحَر دهدهست علی نشانه تا، گم نشود رهِ ولا   -   مرد رهی تو هم اگر، خیز و بیا به کربلا تا زِخُمِ غدیر او، باده سبو سبو زنی  - بر سرنیزه بایَدَت،  غرقه به خون گلو زنی عیدِ غدیر او بُوَد، اوَّلِ را هِ عاشقی    -  نور ولا زند سَر از، خُم به پگاه عاشقی تا ‌که به کربلا کِشَد، او تو به ماهِ عاشقی   - سر زِ قَفا تو را بُرَد، هَم زِ گناه ِعاشقی   دعویِ حُبّ بر علی،  تا بدهد تو را اثر     - شیعۀِ حیدری اگر،   بر سَرِ نیزه کن تو سَر  وعدۀِ و ما و فاطمه، بر سَرِ نیزه کربلا -  هرکه ندارد این به سر، کی بُوَد عاشقِ ولا از یَمنم صدا زند، غرقه به خون مُنوَری   -  از چه به‌جا نشسته‌ای؟ شیعه تو گر به حیدری بوده همیشه شیعه را، رسم و رهِ شقایقی   -  داغ یمن به سینه‌ها، هست نشان عاشقی   -   تا به کجا به سینه‌ها رنجِ فراقِ او بَسی    -    ای شبِ سردِ بی‌کَسی، می‌شودَم به سَر رَسی     تا شِکُفد به دشتِ دل، یاس و بنفشه، اطلسی – تا که بیاید از فلق، همچو علی مُقدَّسی بار دگر بیامده، جمعۀِ دیگری وَلی  - زلفِ سحر نمی‌دهد، بوی خوشِ گُلِ علی منتظرم که آید او، در سحری ز آسمان  -   در قدمش فدا کنم، روح و تن و جهان و جان تا به کُجا به عاشقان، جور و جفایِ اَشقیا -   یوسف گُم زِ چشم ما، فاطمه را قسم بیا داغ مِنا به سینه‌ها،  شور دوباره کرده پا  - می‌رسد از رهِ سَحَر، موکبِ سرخِ– کربلا بوی بنفشه می‌دهد، زلفِ سحر به شوقِ او -   می‌رسد از ره آخر آن، گرمِ خدا به گفتُگوبه امید ظهور حضرت یا رجمعه دهم مهرماه 1394 – منصور نظری
کد خبر: ۷۳۶۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۱۰

لب ز لبت واکنی کرب و بلا می‌شود / جانِ همه عاشقان، بر تو فدا می‌شود لب ز لبت واکن ای، پیرِ خُراسانیَ ام / اِذنِ جهادم بده، سید نورانیَ ام
کد خبر: ۷۳۵۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۰۹

پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir بـِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ و الصِّـدیقیــنمنصور نظری :به مناسبت  سالروز شهادت جان‌گداز پنجمین  اختر تابناک آسمان امامت و ولایت امام محمد باقر علیه‌السلام مثنوی «سوگِ عشق» به ساحت نورانی و مقدس این امام همام تقدیم می‌گردد : سوگِ عشق هَم گُداز آهِ زینب در دَمشق    - کربلا را می‌سُرایم سُوگِ عشق قد کمان و دل پریش و رو کبود   -   می‌دهد گیسویِ زهرا بویِ دود دست بر پهلویِ خون آلودِ خویش -  از غم و دردِ علی، دل را پریش در میانِ اشک و آه و سوز و ساز      -     تا سحر بنشسته می‌خواند نماز   چَشمِ باران گشته خیس از اشکِ عشق   -  می‌کِشد بر دوش ،زهرا مَشکِ عشق می‌کِشد بر دوشِ تنهاییِ خویش   -   مَشکِ درد و رنجِ زهراییِ خویش مانده جای زخمِ کُهنه بر تَنَش   -   تَر شده از خونِ دل، پیراهنش بَس که می‌گیرد ز خونِ دل وُضو  -  گَشته سجاده ز خون، رنگین از او    آن  خدا را بسته چشمانش قُنوت    - بی‌صدا می‌گرید او شب را سکوت می‌چکد خونش به خاکِ کوچه باز    -  با قَدِ خَم گَشته می‌خواند  نماز محشری بر پا به عرش حق شُدَست  -  می‌زند بر سر ملک شوریده دَست عرشیان بر سینه و بر سَر زنان   -    از غمِ زهرا به لب آورده جان آسمان از داغ او از پا نشست   -  غرقه در خون جسمِ زهرا گشته است   میزند بر سر ملک شوریده دَست  - که ین مه در خون نشسته فاطمه َست ؟!!  وین به خاک کوچه‌ها افتاده کیست؟ - کَز غمش باید خدا را خون گِریست ؟ ضَجه زهرا می‌زند در پُشتِ دَر     -   خاکِ ماتم می‌کند حیدر به سر بینِ دیوار و دری جا مانده عشق    -   در میانِ کوچه تنها مانده عشق  پهلویِ زهرا به میخ در شِکَست   -   کربلا در کوچه‌ها بر پا شُدَست  اسمان خواهد بیفتد بر زمین      -   لرزه افتاده به ارکانِ یقین دست و بازو بسته و تنها، وَلی    -  می‌چکد خون از تنِ یاسِ علی  می‌زند سَر از دِلِ حیدر شَرَر    -  می‌کند بر مرگِ زهرایش نظر زان شَرارِ در دلِ تفتیده‌اش   -   اشکِ آتش می‌چکد از دیده‌اش گَشته پرپر یاسِ تنهای علی  - غرقه در خون گشته زهرایِ علی شب چراغانیِ چشمِ خیسِ او  - بغضِ غم، ره بسته او را بر گلو بَستۀِ خون، چشمِ غَرقه شَبنَمَش  - در بغل بگرفته زانویِ غَمَش  بر غمِ عشقِ علی آن مبتلا   -  قامتش خم گشته از بارِ بلا  خانۀِ خاکیِ او درگاهِ عشق   -  مُلکِ دل را او که شاهنشاهِ عشق     در شبِ تارِ علی او ماهِ عشق -   شد علی را جان فدا در راهِ عشق  هم گُدازِ سوزِ آه و ناله‌اش –قومِ عاشق در  طوافِ هاله‌اش آتش و میخِ در و ضربِ لَگد   -    کربلا را نقش خون بر چهره زَد با لگد تا دربِ خانه باز شد    -  ماجرایِ کربلا آغاز شد  بر زمین، خونِ دلِ زهرا  چکید   -  کربلا زان ماجرا آمد  پدید  کربلا  آمد ‌چنین آغازِ عشق  -   فاشِ خون شد بر سرِ نی، رازِ  عشق رویِ زهرا شد ز سیلی تا کبود   -این چنین آمد بلا اَندر وجود قلب زینب این‌چنین شد پُر شَرار  -  بر دمشقِ عاشقی شد رهسپار زآسمان چشمِ  زینب در  دمشق   - تا همیشه می‌چکد بارانِ عشق حُبِّ دنیا سینه‌ها بیتاب کرد    - ظلم بر اولاد زهرا باب کرد در دلِ آن کوچۀ آتش فِشان   -          ابتدایِ کربلا آمد نشان از لهیب جور ضحاکان دون   -- زان سپس شد فرقِ حیدر غرقه خون   کُشته شد آن شاهِ بی‌همتای دین -     شد روان، مینای خونش بر زمین تیغِ کین آمد علی را تا  فُرو -     شد روان، خونِ خدا از فرقِ او باده نوش  فُزتُ ربَّ الکعبه مَست   -   رهسپارِ وادیِ دورِ  اَلَست سِرُّ الاَسرار وَلا او را عَیان    -   او شد او تا من نباشد در میان   چون علی را آمد آخر دُورِ دَرد   -    بارِ تنهایی چو قَدَّش تا بِکَرد دورِ غم را نوبت آمد بر حَسَن   - تا کند شولای غربت را به تن بی‌کس و بی‌یار و یاور چون علی  -    نورِ زهرایی ز رخسارش جَلی وانهادندش به میدان‌های دَرد   -    در شب دِیجور غم‌ها ،کوچه گرد آن غریبِ شهرِ تنهاییِ خویش   -   کربلایِ بی‌کسی را سر به‌پیش بی‌کس و تنهاترین سردارِ عشق    -    می‌کِشَد مستانه سر بر دارِ عشق در بقیع عاشقی بر خاکِ آه    -  خُفته ماهِ فاطمه بی‌سرپناه   از فریب و فتنۀِ بَد روبهان   -   لخته‌لخته  خون برونش از دهان   وز لبانش خورده احمد انگبین   - پاره‌پاره شد جگر او را ز کین چون هلاک آمد علی را نورِ عِین   -  عاشقی را نوبت آمد بر حُسین  عاشقی را مُنتَها آمد پدید   -  نوبتِ بر کربلایِ او رسید غرقه در خون شد پگاهِ عاشقی   -  بر سر نی شد اِلهِ عاشقی    شد روان خون خدا بر خاکِ عشق -  کربلا شد مرکزِ افلاک ِعشق زان سپس شد دورِ زینُ العابِدین   -  ساقیِ میخانۀ عینُ‌ُالیَقین آن جگرخونِ غم و دردِ حُسین  -   زنده او را کربلا از شور و شین داغ و دردِ کربلا را دیده او    -  خون دل از چشم تر باریده او شاهد بزم بلا در روزِ هست  -   خط نویس دفترِ سرخِ الَست بر سر نی سِرِّ حق را دیده فاش    -   چهرۀِ آیینه‌ها را غم خراش از تبار فاطمه، سجادِ عشق     -   پیرِ زینب در خراباتِ دمشق ساربانِ کاروانِ اشک و آه     -بر شبِ تارِ غریبان گَشته ماه تازیانه خورده تن او را بَسی   -  آن امیر کاروان بی‌کسی دست و پا در بند و زنجیر و اسیر   -    از غمِ شام ِغریبان گَشته پیر آن قَتیلِ گریه و سوز و گداز   - خوانده بر سجادۀِ آتش نماز   بر سر نی دیده حق را رمز و راز -  اَرغَنون کربلا را غم نواز  دل به درد عشق زهرا مبتلا   - سینه‌اش ماتم سرایِ کربلا  آن لبالب دیده‌اش از ژاله‌ها -   هم نشین اشک و آه و ناله‌ها روضه خوانِ مجلسِ داغِ حسین  -  سروِ قَد، خَم گشتۀِ باغِ حسین غم سُرایِ ساقی و دستان و مَشک   -  شب نشینِ مجلسِ غمبارِ اَشک ما رایتُ فی البَلا الِّا جَمیل    -   زهرِ کین آخر نمود او را قَتیل نینوا را راویِ عشق و وَلا -   مانده جا از کاروانِ کربلا آن به داغ و درد و محنت مبتلا   -  دورِ  او هم شد به پایان  در بَلا آن به آب، آتش گرفته سینه‌اش -غرقه باران دیدۀ آیینه‌اش خرقۀِ سبز ولا را لاله پوش   -   از مِیِستان ولا مِی کرده نوش   آخر افکندش زِ پا زهرآبِ کین   -   کُشته شد لب تِشنه زینُ العابدین دورۀِ سجاد و غم‌ها شد به سر   -   کربلا شد نوبتِ ماهی دگر      زان فریبا غنچه‌هایِ یاس عشق   -  سهم باقر شد فَدَک، میراثِ عشق وارث حیدر به علم و فَهم او   -  خرقۀ سبز ولا شد سَهم او   از حسین و از حسن او را تبار  -  از گناه عشق زهرا سر به دار یاد زهرا داده قلبش را جَلا    -  بر دلش داغ کبود کربلا    دیده اشک و آه زینب را عیان   -    قصۀِ سرخ ولا را غم بیان پنجمین شمس فروزان ولا  - وارث میراث سرخ کربلا بی ضریح و گنبد  و بی بارگاه   - وارث زهرا به اشک و سوز و آه حیدری دیگر به شهر کوفه باز  - غرقه سوز و گریه می‌خواند نماز راویِ غمنامۀِ ساقیُ و مشک   - کربلا را قصه گویِ آه و اشک  نورِ چشمان تر سجادِ عشق  -  داده زُلفِ غرقه خون، بر بادِ عشق آن قدح نوشِ شرابِ حیدری   -  آن علی را وارثِ انگشتری کرده زهر کین جگر خونش به درد -    می‌کشد از سینه پُر غم، آهِ سرد خِرمنِ زهرا به آتش کِشته باز –  پردۀِ دل میزند شوریده ساز در بقیع عاشقی،  ای گَشته خاک -  ای به زهرِ کینِ نامردان هلاک بر تو ای مولای تنها اَلسَّلام    - بر دلت ای داغِ زهرا اَلسَّلام بر بقیع و غُربت و دردَت سلام  -   بر غزلنوشانِ شبگردت سلام بر جگر، خون گَشته از زَهرَت سلام -  بر وجود نادِرِ دَهرَت سلام بر تن رنجورِ بیمارت سلام   - بر دو چشمِ خیسِ غمبارت سلام   بر حسن بر باقر و صادق سلام -  هرکه را بر فاطمه عاشق سلام ای اسیر بند و زندانِ دمشق    -  ای شهیدِ کربلای شور و عشق اَلسَّلام ای باقرِ اولادِ یاس   -  اَلسَّلام ای با محمد هَم جِناس از دَمَت ای زنده اسلام آمده    -   ای ز عِلمَت شیعه را نام آمده   تشنه لب ای کُشته، بر کامَت سلام  -  بر گُلِ یاسِ علی، مامَت سلام بر حسین آن جَدِّ مظلومت سلام   - بر دل تنهای مغمومت سلام می‌چکد خونِ جگر از چشمِ ماه   -  می‌کند زهرا پریشانش نگاه باقر علم نبیین کشته شد   -  زهر کین را قلب او آغشته شد نور چشمِ خیسِ زین العابدین    -سینه‌اش پر تاب و تب  از زهرِ کین   شیعه را هستی به یغما می‌رود  -  فاخِرِ اولادِ زهرا  می‌رود   می‌رود تا کربلایی‌تر شود   -  در شهادت وارث حیدر شود می‌رود تا زنده ماند نام عشق  -  تا به مرگ  خود کند اکرام عشق این‌چنین باشد سر انجام وَلا  - تشنه لب جان دادنِ در کربلا به امید ظهور حضرت یار.....29 شهریور ماه 1394 منصور نظری
کد خبر: ۷۲۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۲۹

پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir، بـِسـم ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ و الصِّـدیقیــن منصور نظری :در غروب غمبار آدینه‌ای دیگر و در انتظار ظهور حضرت یار، مثنوی «شمیم ظهور» تقدیم به منتظران راستین آن حضرت . بر لب دریای پر موجِ جنون   -ساحل خورشید چشمم غرقه خون  دل پریشان هِلالی بی مَزار    -  شیعه و دردِ فراق و انتظار در بغل بگرفته زانوی فِراق   -  سینه می‌سوزد ز داغِ اشتیاق غرقه در خون دل به تیغِ  انتظار    -  سینه‌ها را کرده داغش لاله زار از عراق و از یمن تا از دمشق   - دم به دم افزون‌تر آید شورِ عشق عرشیان و فرشیان بی‌تاب او  -   از حجاز آید شمیمِ ناب او سُرمه در چشمِ سَحَر، شب می‌کند   -  آسمان از داغ او، تب می‌کند می‌زند سر از شفق، شمسِ ولا     - دل پریشانِ غروبِ کربلا  گَشته در وادیِ حیرانی رَها      -   از غُرور حُسن او، آیینه‌ها کُشتۀِ یک غمزۀِ او صد هزار    -  پیرِ کنعان را فراقَش، کُشته زار  یوسفی گُم گَشته در مصرِ وَلا     - صد هزارانش زلیخا مُبتلا دام چشمش نُه فلک را کرده بَند      - طُرۀِ او عرشیان را در کَمَند ماه شیعه، یوسفِ زهرایِ عشق     -   می‌رسد خُنیاگر آوایِ عشق  بوی دیگر می‌دهد آدینه‌ها    -  گشته برپا کربلا در سینه‌ها از یمن آید شَمیمی دلنواز     -  فاشِ مستی می‌کند، پیمانه راز سینه‌ها لبریز شوق و اشتیاق  -   صبحِ صادق چیره بر شامِ فراق  می‌رسد ما را سحرگاهِ ظُهور    -   رو به پایان می‌رسد این راه دور  زیجِ دل‌ها کرده مِهرش را رَصَد     -  مژده یاران بوی مهدی می‌رسد آید از ره یوسفی حیدر قیاس- -     تا بگیرد انتقامِ خون یاس غرقه در خون قلبِ او از ظُلمِ داس  --   کرده بر زهرا ستم، گیرد تقاص پردۀ حق می زند زیبا چه ساز  -  می‌سُراید نغمه‌های دلنواز   کآخر آید این شب دور و دراز    -  می‌رسد آن صبح صادق سَر فَراز می‌رسد آن یوسف گُم گشته باز     -  تا بخواند با شقایق‌ها نماز می‌رسد گُم گشتۀِ زهرا ،وَلی؟   -    بر اَلَست او که می‌گوید بَلی؟؟؟ گرچه در تاب و تبیم از انتظار -  دل عطشناکِ شرابِ وصلِ یار گرچه دل از دوریِ او گشته چاک   -   کرده ما را دردِ مستوری هلاک دل پریشانم ولی بر آن اِمام  -  کربلا را چون به پا دارد قیام دل پریشانم بر او از فتنه‌ها    -   از نمودن مردمان  او را رَها دل پریشانم بر او از کوفیان     -      مردمانِ در غمِ سود و زیان یادم آید قصّه‌ای پُر رَمز و راز   -    بر سر نیزه سری در اِهتزاز  قَصۀِ پر اشک و آهِ کربلا   -     قصه تنهایی و رنجِ وَلا یادم آید کوفیان را انتظار  -  بر ولی نامه  نوشته صد هزار انتظار کوفیان شد بر وَلا     -    کُشتنِ او، تشنه لب در کربلا منتظر ماییم اینک بر وَلی    -   قوم خود خوانده ز یاران علی  از فراق او به‌ظاهر خسته‌ایم  - منتظر بر او به‌جا بنشسته‌ایم نامه‌ها بنوشته بر آن شاهِ عشق   -   ناله‌ها کرده در آن جانکاهِ عشق  که‌ی شه خوبان، عزیزِ مصرِ جان – تا به کی از قومِ کنعانی نهان پرده افکن از رُخِ زهراییت   -    تا به کی ما را غمِ تنهایی‌ات   یک نظر بر چشم عاشق رو نما   -  کُن ظهور ای  آخرین مُنجیِ ما انتظارت می‌کشیم ای خوب عشق   -     پرده افکن از رخ ای محجوب عشق  کُشت ما را از عطش آبِ لَبَت   -         سینه می‌سوزد چو آتش در تَبَت قصد ما کن ای نظر پردازِ عشق   -    تا بخوانیم از نگاهت، رازِ عشق بر ظهورت اندکی تعجیل کن    -   یاری مادر گذر از نیل کن نیلِ هجران را شکاف از یک نگاه  --   دِه نشان  بر کبریا ،ما را تو راه این سخن‌ها بر زبان ما را بَسی   -   مُدَعی بر عشق مهدی هر کَسی گرچه ما را بر زبان یاری اوست   - بر سحرگاه ظهورش آرزوست  گرچه میدانم یقین می‌آید او   -  دل پریشانم که تنها ماند او دل پریشانم که او را وا نهیم  -  دل به دینار و به دِرهم‌ها دَهیم دل پریشانم زِ گندُم‌هایِ رِی   -      با ولایت تا کجا مانیم و کی؟؟؟ گرچه ما را انتظار اوست عشق   -      باغم هجران او نیکوست عشق در هراسم از وقوع واقعه  -   باب نیرنگ و ریا در جامعه منتظرها بر حسین فاطمه  -   کُشتَن او را تشنه لب در خاتمه می‌هراسم چون به مهدی ما کنیم     --ما چه با آن یوسف زهرا کنیم   می‌هراسم با ولی بد تا کنیم   -ما هم او را کربلا بر پا کنیم خوانَد او ما را و ما، وایَش نهیم    -  بی‌کس و بی‌یار و تنهایش نهیم  می هراسم تاچه با مهدی کنیم -  با ولی ترسم که بد عهدی کنیم  آید او آخر شبی از سمت نور  -    می‌خورد آخر تَرَک تُنگِ بلور بیرق سبز ولا در اهتزاز   - بوی زهرا آید از سمتِ حجاز آن به دوش افکنده را شولایِ نور    - می‌رسد هنگامۀِ سبز ظهور آن شقایق را به دل بِنهاده داغ   -   می‌رسد بوی ظهورش از عراق        لم‌یزل را دلبر آیینه رو   -  آسمان را می‌شکافد سینه او ذوالفقار حیدری در کف رسد    -   ناجی انسانِ مُستَضعَف رسد آفتابی سر زند سبز از شَفَق    - تا بَرافشاند جهان را نورِ حق می‌تراود بوی زهرا از پِگاه   -   می‌توان دیدن خدا را یک نگاه لن‌ترانی را به آتش کِشته عشق    -  دفترِ دل را به خون آغِشته عشق از شفق شهزاده‌ای دُل‌دُل سوار   -   کز لبش خیزد شمیم نوبهار هم چو حیدر از غم زهرا قتیل   -  آید از ره شَهسواری بی‌بَدیل می‌رسد ما را پِیَمبر زاده‌ای  -  چون حسین فاطمه آزاده‌ای پَردۀِ طاقت دریده دوری‌اش - کِشته آتش دل، تبِ مستوری‌اش آید از ره یوسفی انجم نشان     -    آفتاب گشته گُم در کهکشان بسته بر سر حیدری زُلفی دوتا   -   نفخۀِ او  نُکهتِ  مُشکِ خُتا جلوه‌اش آیینه‌ها را کرده مست   -  چون علی شوریده‌ای زهرا پرست ساغرِ سبز وِلا بِگرفته دست -    می‌رسد ساقیِ صَهبای اَلَست در میان بسته دودَم را ذوالفقار    - آن محمد زادۀِ حیدر تبار   در شبستانِ علی مهتابِ عشق  -   وز لبش جاری شرابِ نابِ عشق می‌رسد آن مخزن الاسرار هست – تا دهد بر لشکر ظلمت شکست نغمۀِ چنگ و رباب و تار و دَف -   می‌زند شوریده او را از شَعَف عرشیان  در بزم او بنشسته‌اند - آسمان را زیب خاتم بسته‌اند    از سبویِ عشق زهرا باده ریز   -  مصرِ جانِ شیعه را آید عزیز  می‌رسد ما را غزل پردازِ عشق   - فاشِ چشمِ می پرستش رازِ عشق کِشتیِ دل را به طوفان بَلا   - می‌رسد نوحِ سبک‌بار وَلا وارثِ آن کُشتۀِ سَر در تنور  -   می‌رسد آن ساقیِ صهبایِ نور بر شب ظلمت پگاهی می‌رسد  -   همچو حیدر سر به چاهی می‌رسد  بوی نرگس در جهان افکنده شور  -  اندک‌اندک می‌رسد وقت ظهور پرده از رو افکند محجوبِ عشق  -    می‌رسد رعنای شهر آشوب عشق   تا برآشوبد فلک را شورِ او    - جلوه می‌گردد رُخِ مَستورِ او شورِ شیدایی جهان را کرده مست   -    می‌رسد آن ساقیِ بَزمِ اَلَست     آوَرَد ما را به مستی رهنما   -  خونِ دل، ریزد به ساغَرهای ما  جاریِ چشم ترش کوثر مَهی    -     لم‌یزل را می‌رسد سِرّ آگَهی آن به یَغما برده از دل صبر و طاق  -   شهسوار مُلک هجران و فراق بسته مَحمل بر سَرِ دوشِ خیال  -  کرده قصدِ ترکِ وادیِ مَلال یوسفِ رویش، مَلَک را از جنون -     می‌کِشَد از پردۀِ عصمت برون  فاطمی آن زادۀ حیدر بَدیل - می‌برد دل را زِ دستِ جبرئیل  تیغ ابرویش شکافد فرقِ نیل    -  وز لبانش می‌تراوَد سَلسَبیل   نام مهدی در جهان افکنده شور    - اندک‌اندک می‌رسد وقت ظهور   زین تغزّل‌ها که بلبل می‌کند -- شاخۀِ نرگس، سَحَر گُل می‌کند به امید ظهور حضرت یار ... غروب جمعه 27 شهریور ماه1394-منصور نظری    
کد خبر: ۷۲۵۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۲۸

به مناسبت  فرا رسیدن ماه مهر و  هفته دفاع مقدس مثنوی یاد یاران به دلیر مردان  7 سال دفاع مقدس تقدیم می‌گردد
کد خبر: ۷۲۳۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۲۵