نمازگزاران ایرانی در اعتراض به بیکفایتی آلسعود راهپیمایی کردند؛
نمازگزاران ایرانی در اعتراض به بیکفایتی رژیم عربستان در مدیریت مراسم حج و همچنین گرامیداشت یاد و خاطره شهدای فاجعه سقوط جرثقیل در مسجدالحرام و فاجعه منا، راهپیمایی کردند.
کد خبر: ۱۴۰۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۲۰
امام جمعه موقت تهران گفت: دشمنان نظام کوچکترین اشتباهی کنند، قلب تلآویو با موشکهای دور برد نظام شبانه با خاک یکسان میشود.
کد خبر: ۱۴۰۵۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۹
مثل گذشته دولت حسن روحانی از نیش و کنایه های سیاسی رئیس جمهور سابق در امان نبود.
کد خبر: ۱۳۲۶۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۰۱
نمایندگان مجلس به دنبال صحبتهای رئیس مجلس شورای اسلامی ندای اللهاکبر را در صحن علنی مجلس سر دادند.
کد خبر: ۱۳۲۴۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۳۰
احمدی نژاد این بار شهرستان ملارد را برای سخنرانی انتخاب کرد، اتفاقی که مثل همیشه حواشی متفاوتی را به دنبال داشت.
کد خبر: ۱۳۱۶۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۲۵
من از ساحت ملت غیور و شهیدپرور ایران عذر میخواهم و قبلش استغفرالله میگویم اما بنا اگر بر کوتاه آمدن دائمی از اصول و ارزشها باشد، حتی با حرامزادههای اسرائیلی هم میتوان توافق کرد!
کد خبر: ۹۲۳۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۱۴
فرمانده نیروی دریایی سپاه با بیان اینکه «فیلمهای بسیار زیادی از روند دستگیری تفنگداران آمریکایی وجود دارد»، گفت: ما حقارت را برای کسی دوست نداریم اما اگر خباثتهای آمریکا وجود داشته باشد این فیلمها را پخش میکنیم.
به گزارش پایگاه خبری آوای رودکوف به نقل از ایسنا،
فرمانده نیروی دریایی سپاه با بیان اینکه «فیلمهای بسیار زیادی از روند دستگیری تفنگداران آمریکایی وجود دارد»، گفت: ما حقارت را برای کسی دوست نداریم اما اگر خباثتهای آمریکا وجود داشته باشد این فیلمها را پخش میکنیم.
سردار علی فدوی در ابتدای جلسه علنی روز دوشنبه با تشریح چگونگی دستگیری تفنگداران آمریکایی متجاوز به آبهای کشورمان اظهار کرد: از این ماجرا فیلمهای بسیار زیادی وجود دارد که تنها چند دقیقه آن بیشتر نشان داده نشده است. ما ساعتها فیلم داریم که در آن حقارتهای وحشتناکی برای آمریکاییها وجود دارد. حال اگر مسئولان آمریکایی از روی سر گذاشتن دست های تفنگدارانشان اینگونه عصبانی، ناراحت و خجالتزده شدهاند، فیلمهایی داریم که این حالت را صدبرابر میکند.
وی همچنین تأکید کرد: اطلاعات بسیار زیادی از لپتاپها، کامپیوترهای شناور و موبایلها استخراج کردهایم که هزاران صفحه است و امکان انتشار آن وجود دارد و متناسب با تصمیم گرفته شده قابل ارائه است.
به گزارش ایسنا، فرمانده نیروی دریایی سپاه انقلاب اسلامی با اشاره به آغاز دهه فجر و ورود حضرت امام به میهن اسلامی گفت: امروز روز بسیار بسیار مبارکی است روزی است که قدوم مبارک مدد الهی به میهن اسلامی باز شد. امام مصداق عینی این حدیث شریف قدسی است که خداوند میفرماید بنده من از من اطاعت کن تا تو را مثل خودم قرار دهم و قدرت کن فیکون به تو دهم. این نفس قدسی حضرت امام است که از سال 42 تاکنون اثر پربرکتی را برای این کشور بخصوص جوانان و به دنبال آن پیروزی انقلاب اسلامی داشته است.
وی افزود: همه اتفاقاتی که دشمنان ما در طول این 37 سال برای ما به وجود آوردند با نفس قدسی امام (ره) مهار و باعث شد که اکنون جوانان این کشور بتوانند از انقلاب پاسداری کنند و در این راه تعداد بسیار بسیار زیادی شهید شدند.
وی تاکید کرد: این روند ادامهدار تعطیل بردار نیست و ان شاء الله به برکت امام و وجود پربرکت مقام معظم رهبری فرمانده کل قوا این راه ادامه پیدا کند. این تکلیفی بر عهده ماست که باید بتوانیم به بهترین وجه انجام دهیم.
فدوی با بیان اینکه لباس شهادت برکت بسیار زیادی دارد گفت: روزهای اخیر شاهدیم که پاسداران زیادی از جاهای مختلف میآیند و می روند با شهادت بر می گردند و همچنان همه دنیا به صورت قطعی و مسلم باور کنند که در انقلاب اسلامی پاسدارانی وجود دارد که تا پای جان پای انقلاب اسلامی میایستند و اجازه نمیدهند هیچ گونه خللی به انقلاب اسلامی وارد شود.
فرمانده نیروی دریایی سپاه با اشاره به دستگیری تفنگداران آمریکایی متجاوز به آبهای سرزمینمان گفت: این کار انجام شده وظیفه مشخص و دائمی است که سالهای طولانی آن را انجام می دهیم. این چهارمین بار است که نیروهای آمریکایی و انگلیسی یعنی هر کدام دو بار دستگیر شدهاند که این افتخاری برای همه ماست. چون ما تنها کشوری در دنیا هستیم که قادریم بدون هیچ گونه واهمه و نگرانی حاکمیت کامل را اعمال کنیم، توانمندی که در جمهوری اسلامی وجود دارد و آن را ادامه میدهیم.
وی ادامه داد: خداوند در حساسترین زمان یعنی وقتی که شیطان بزرگ و همپیمانانش میخواستند با شروع برجام خسارتهایی را برای ملت ما به جای گذارند خداوند آن روند را بر هم زد به طوری که از صفر تا صد این موضوع به هیچ وجه برنامهریزی غیر خدایی نبود. بشر نمیتواند این گونه برنامهریزی کند که صفر تا صد آن به بهترین شکل انجام شود بدون آنکه ضرر و زیانی به جای داشته و نفع بسیار زیادی به جای گذارد.
فرماندهی نیروی دریایی سپاه با بیان اینکه جزیرهی فارس یک جزیرهی بسیار کوچکی است گفت: ما این جزیره را به زمین فوتبال تشبیه میکنیم چون حدود 500 متر طول و 400 متر عرض دارد. ما در این جزیره سالهاست که مستقریم و در حالی که 130 کیلومتر از ساحل دور است از همه جهات در آن آمادگی کامل داریم.
وی افزود: بین جزیره فارسی و عربی آبهای سرزمینی نصف میشود که 5 مایل برای ما و 5 مایل برای جزیرهی عربی است. طبق برنامه آمریکاییها باید به جزیره عربی میرفتند اما موتور شناور خراب میشود و آنها درگیر مشکل موتور شده و جریان دریا آنها را چند صد متر آن طرفتر در آبهای سرزمینی ما میآورد. در همین زمان بچههای ما حاضر بودند و خود آنها نیز فهمیدند که وارد آبهای سرزمینی ما شدند.
وی با تاکید بر این که هیچ قدرتی در برابر قدرت خداوند معنایی ندارد گفت: وقتی توانمندی خودش را به قدرت لایزال به هر نحوی اتصال میدهد هیچ قدرتی در برابر معنا و مفهوم ندارد و به حساب نمیآید. موضوعی که پاسداران به آن باور دارند و برای همین بیمحابا در راه پاسداری از انقلاب اسلامی گام بر میدارند؛ حتی اگر به دنبال آن شهید شدن باشند. البته ما پاسداری از انقلاب را در رابطه با آمریکا میدانیم چون سرمنشاء دشمنی غیر از آمریکا وجود ندارد.
فرمانده نیروی دریایی سپاه در ادامه گفت: یک موضوعی که ما نگران هستیم و طبیعتا باید نمایندگان نیز نگرانتر باشد این است که در حال حاضر دشمنان انقلاب اسلامی از آمریکا و صهیونیسم و کشورهای منطقه و حتی در داخل که میخواهند شیطان بزرگ و دشمنی آمریکا را منتفی کرده و آن را با کشور سخیف و کوچکی مثل عربستان جایگزین کند که نباید این اتفاق افتاد.
در این هنگام نمایندگان شعار مرگ بر آمریکا را با صدای بلند و به صورت ایستاده و مشتهای گره زده فریاد زدند.
در ادامه فدوی با بیان اینکه سرمنشاء تمام دشمنیها با انقلاب اسلامی آمریکا است گفت: از ابتدای انقلاب از ضد انقلاب تا جنگ تحمیلی و اکنون تمامی اتفاقات در منطقه را آمریکا رقم زده است . آمریکا گروههایی را درست کرده تا به جان مردم مسلمان منطقه بیندازد. از این رو جایگزین کردن دشمنی شیطان بزرگ آمریکا با شیطانکهای کوچک یک انحراف استراتژیک به شمار میآید که باید از آن جلوگیری شود. در این راه نمایندگان نقش بسیار اساسی دارند.
کد خبر: ۸۵۹۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۱۲
آوای رودکوف-رسایی در جمع دانشجویان تحکیم وحدت گفت: به نظر من تقسیم بندی درست جریانات سیاسی آن موضوعی است که مقام معظم رهبری بیان داشتند که در کشور دو نگاه غربگرا و درونگرا وجود دارد
کد خبر: ۸۵۴۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۰۸
خبرگزاری ارم در گزارش با عنوان «ایرانی ها دستمزد شعار 37 ساله مرگ بر آمریکا را گرفتند» نوشت: لغو تحریم ها علیه ایران به خوراکی چرب برای رسانه ها و کاربران شبکه های اجتماعی بخصوص در عربستان سعودی تبدیل شد
کد خبر: ۸۴۵۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۰۱
امام جمعه لنده :اگر شعار مرگ بر آمریکا کارآمد نیست و اگر در عمل جواب نداده، پس چرا نظام سلطه در همین مذاکرات هسته ای بهدنبال حذف یک شعار «بیاثر و بیعمل» است؟
کد خبر: ۸۴۱۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۲۸
در آستانه انتخابات سال 88 اوج تخریب ها بر علیه شخصی که رئیس جمهور قانونی مردم بود آغاز شد ، به علت خدماتی که این دولت به اقشار محروم کرده بود و مردم نگاه مثبتی به او داشتند به فکر افتادند چگونه میشود او را از صحنه خارج کنند لذا موج تخریب ها و تهمت زنی ها شروع شد و تمام اقدامات مثبت زیر سوال برده شد.
به گزارش "پایگاه خبری آوای رودکوف" به نقل از عصر بهبهان ،
حجت الاسلام عبدالرضا ابوعلی امام جمعه بهبهان در اجتماع با شکوه راهپیمایان نهم دی ماه این شهرستان با تاکید بر اهمیت بزرگداشت این روز تاریخی اظهار داشت : نهم دی ماه برای این ملت بزرگ است و باید هم بزرگ داشته شود البته عده ای هم در تلاش هستند که این روز از اذهان مردم پاک شود و صورت مسئله را عوض نمایند تا ننگی از دامن عده ای برداشته شود اما این حوادث مهم و تاریخی هیچ گاه از ذهن این ملت با بصیرت محو نخواهد شد.
وی اضافه کرد : حضور باشکوه و با بصیرت ملت ایران در تمام نقاط کشور پاسخی دندان شکن و کوبنده به همه دشمنان ملت ایران بود و نقشه دشمنان را نقش بر آب کرد ، چرا که دشمن سالها برنامه ریزی کرد این مردم و نظام را به زمین بزند اما حضور با بصیرت ملت فهیم ایران مانع اجرای نقشه شوم آنها شد.
امام جمعه بهبهان به نقش برخی داخلی ها در پیاده کردن نقشه دشمن در براندازی نظام اشاره کرد و افزود : در حالی که کشور ایران در آن سالها در اوج اقتدار قرار داشت و بارها دشمن هم به اقتدار اقرار کرده بود اما عده ای در داخل با پیاده کردن نقشه دشمن در صدد تخریب و مخدوش کردن نظام بر آمدند ، نقشه ای که سالها توسط دشمن با کلید واژه تردید افکنی در انتخابات جمهوری اسلامی طراحی شده بود.
حجت الاسلام ابوعلی تصریح کرد : در آستانه انتخابات سال 88 اوج تخریب ها بر علیه شخصی که رئیس جمهور قانونی مردم بود آغاز شد ، به علت خدماتی که این دولت به اقشار محروم کرده بود و مردم نگاه مثبتی به او داشتند به فکر افتادند چگونه میشود او را از صحنه خارج کنند لذا موج تخریب ها و تهمت زنی ها شروع شد و تمام اقدامات مثبت زیر سوال برده شد و این شد که مقام معظم رهبری در حرم مطهر امام رضا (ع) تاکید کردند ، چرا از سه ماه مانده به انتخابات تردید افکنی میکنید اما در اینجا هم کسی گوشش بدهکار نبود.
وی اتفاقات بعد از انتخابات را هم اینگونه تشریح کرد : در حالی که هنوز فرآیند انتخابات سال 88 به پایان نرسیده بود آمدند و اعلام کردند که قطعا پیروز انتخابات ما هستیم و اگر این نشد مردم باید بیرون بریزند ، این سخنان از زبان کسانی است که با شعار اخلاق مداری و قانون گرایی به صحنه انتخابات وارد شدند اما آیا همه تهمت و تخریب ها با اخلاق سازگاری دارد .
امام جمعه بهبهان با ذکر این مسئله که چرا ما هر سال این روز را بزرگ میشماریم و حوادث تلخ سال 88 را برای این ملت بازخوانی میکنیم تاکید کرد : از آنجایی که فتنه گران نظام را در آستانه نابودی بردند و کاری کردند تا دشمنان این انقلاب همه بسیج شوند ، چرا نباید این حادثه بزرگ و تاریخی را دوباره بازگو نکنیم تا مردم بزرگ ایران اسلامی دوباره اسیر این فتنه ها و دسیسه های دشمنان داخلی و خارجی نشوند.
حجت الاسلام ابوعلی اذعان کرد : حال بعد از گذشت چندین سال از فتنه سال 88 عده ای میگویند ، یک اتفاقی افتاد و همه هم در این ماجرا مقصر بودند ، امروز باید بگذریم و گذشته را تداعی نکنیم ، در پاسخ به آنها باید گفت درست است که این مردم و نظام اهل گذشت هستتند اما تاریخ را فراموش نمیکند چرا که گذشته چراغ راه آینده است .
وی ادامه داد : این ملت چگونه می توانند کسانی را که در آشوب ها و فتنه بزرگ علیه نظام ، کشور را به مرز سقوط نزدیک کرده بودند بگذرد و چه تضمینی بر آنها وجود دارد که کسانی را با این سبقه به مجلس بفرستد و دوباره همان حوادث تلخ را تکرار نکنند.
امام جمعه بهبهان با تاکید بر اینکه خداوند مسئول تعیین بهشت و جهنم افراد است ابراز کرد : درست است بهشت و جهنم افراد دست خداوند است اما آیا این مردم حق ندارند برای آینده خود تصمیم بگیرند ، مگر میشود کسانی که بر علیه این نظام و انقلاب زاویه داشته اند و هنوز هم این زاویه بیشتر شده است براحتی مورد تایید مردم و دستگاههای نظارتی از جمله شورای محترم نگهبان قرار گیرند.
حجت الاسلام ابوعلی در پایان در پاسخ به اظهارات عده ای که میگویند شعار مرگ بر آمریکا را فراموش کنید متذکر شد : برخی ها در تلاش هستند تا شعار مرگ بر استکبار و مرگ بر آمریکا به فراموشی سپرده شود ، میگویند ما با آمریکا توافق کرده ایم ، اما باید به آنها گفت ، مگر نمیبینید که دشمن های آمریکا همچنان ادامه دارد و تحریم های آمریکا در پسا برجام بیشتر شده است ، بنابراین ملت این دشمنی ها را هیچ گاه فراموش نخواهد کرد و تا همیشه در مقابل استکبار ایستادگی خواهد کرد.
کد خبر: ۸۲۰۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۱۰
مراسم گرامیداشت یومالله ۹ دی روز بصیرت، امروز چهارشنبه ساعت ۱۰ صبح در مصلی امام خمینی(ره) شهر یاسوج برگزار شد
کد خبر: ۸۱۹۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۹
آقای هاشمی! آتش فتنهای که از اظهارات و اقدامات و مواضعتان بوجود آوردید، اول دامان خود شما را خواهد گرفت و طبیعتاً هر گونه توقعی بیمعناست . ان شا الله بتوانید با توبه انقلابی و فاصله گیری از اطرافیان نااهل و مأیوس کردن دشمنان ظلم بزرگ را جبران کنید.به گزارش "پایگاه خبری آوای رودکوف"
متن رنجنامه حسین فدایی دبیرکل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی و نماینده سابق مردم تهران در مجلس شورای اسلامی خطاب به هاشمی رفسنجانی منتشر شد:
مواضع شما را در روزهای اخیر و در ثبت نام مجلس خبرگان رهبری مشاهده کردم. فرموده بودید که: «امیدواریم این انقلاب به حضرت حجت (عج) واگذار شود و ما نیز زیر نظر این امام زنده و غایب، راهمان را بدرستی بپیماییم.»
مواضع جنابعالی را از ابتدای انقلاب مرور و بازخوانی کردم تا ببینم آیا مسیری که جنابعالی از ابتدای انقلاب اسلامی تا به امروز پیموده¬اید در راستای آرزویی می باشد که بیان کردید و یا آنکه خدای ناخواسته برعکس است. لذا این رنجنامه را تقدیم می کنم شاید مؤثر افتد.
حمایت از منافقین و جنبشی ها
در اثنای مبارزات قبل از انقلاب، هرچند مطالبی در مورد جنابعالی شنیده بودم ولی اولینبار که توفیق دیدار شما را پیدا کردم در زندان اوین بود. در آن زمان از کمیتهی مشترک به اوین منتقلشده بودم و در آنجا در سلول انفرادی بودم. هنگام اولین ملاقات با خانواده وقتی در اتاق انتظار ملاقات، زندانیان سیاسی را جمع و مأمورین زندان چشمبند را از روی چشمانم باز کردند، عدهای زندانی در کناری بودند و یک فرد روحانی تنها در کناری دیگر ایستاده بود؛ متوجه شدم که از طرف چپیها (مارکسیستها) و منافقین (سازمان مجاهدین خلق) در بایکوت قرارگرفته¬اید. با اعتقادی که به روحانیت داشتم بهطرف شما آمدم و حال و احوالی کردیم و علیرغم توجهی که معمولاً به یک زندانی جدید میشد، شما را ترجیح دادم. بعدها که از سلول انفرادی به بند عمومی منتقل شدیم به بند علما و روحانیون (مذهبیون) آمدم و آشنایی بیشتری با شما حاصل شد، هرچند مجال آن کوتاه بود و شما آزاد شدید. اما آنچه در این مدت برایم جلبتوجه مینمود سؤالهای شما از محیط بیرون و فضای دانشگاهی بود و نگرانیتان از افکار افرادی همچون دکتر پیمان و امثالهم؛ چراکه این افکار را خطرناک میدانستید. این دقت نظر برای من که یک جوان ۲۰، ۲۱ ساله بودم بسیار قابلتوجه بود. البته داستان حمایتهای شما از منافقین (سازمان مجاهدین خلق) و فاصلهگیری شما پس از تغییر ایدئولوژی آنها و برخوردهایشان با روحانیت در زندان را نیز کمابیش میدانستم.
با این خاطره که از شما در ذهن داشتم، پس از پیروزی انقلاباسلامی دعوت از افرادی چون دکتر پیمان برای عضویت در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، برایم بسیار سؤالبرانگیز بود. بعدها نیز در رابطه با حمایت ششدانگ شما از آقای بهزاد نبوی در ماجرای انفجار دفتر نخستوزیری که منجر به شهادت آقایان رجائی و باهنر شد -آن هم در خطبههای نماز جمعه- و همچنین هنگام رأی اعتماد وزارت صنایع سنگین، همچنین زمانی که در رابطه با سازمان مجاهدین انقلاباسلامی خدمت رسیدیم و ماجراهای سازمان را مطرح کردیم و نیز آن هنگام که نگرانی خود را از خط ۳ و باند مهدی هاشمی (سال ۶۱-۶۲) برای شما تشریح کردیم ولی حضرتعالی بهعنوان رهنمود فرمودید که مراقب باشید آتشبیار معرکه نشوید (!)، بر تعجب ما افزوده شد. اما بههرحال چون تصور ما این بود که حضرتعالی سرباز و یار حضرت امام (ره) هستید، بر این نکات تمرکز نکردیم.
اصرار بیشازحد بر پذیرش قطعنامه خلاف نظر امام خمینی(ره)
آنچه برای ما غمانگیزتر بود اصرار بیشازحد شما -علیرغم نظر حضرت امام خمینی (ره)- بر پذیرش قطعنامه بود. آن زمان که فشارهای بینالمللی و لیبرالها و ضدانقلاب و منافقین و آقای منتظری و بیت ایشان بر حضرت امام (ره) و ملت ایران برای القا و تحمیل قطعنامه به جمهوری اسلامی بود و راهبرد حضرت امام (ره) و ملت ایران و رزمندگان «جنگ جنگ تا پیروزی» بود، شما به دنبال پذیرش قطعنامه بودید. اینکه چنین تحلیل و نظری داشتید، شاید چندان مهم به نظر نرسد، ولی مسئله پراهمیت این است که برای تحقق نظرتان در فرماندهان ایجاد تردید کردید. «خط تردید» بزرگترین اشتباه استراتژیک شما بود که برای به راه انداختن آن تلاش کردید و همعرض دیدگاه امام (ره) این خط را بر ملت ایران تحمیل کردید. نام آن را نیز عقلانیت گذاشتید و به فرماندهان و رزمندگان سپاه گفتید همه موافق قبول قطعنامه هستند؛ الا شما و اگر شما کوتاه بیایید حضرت امام (ره) هم قبول میکنند.
تئوریزه کردن «خط تردید» و تندرو خواندن مخالفینِ آن
آقای هاشمیتئوریزه کردن «خط تردید» و عقلانی جلوه دادنش و تندرو خواندن مخالفینِ آن، بزرگترین خطای شما بود و متأسفانه نه تنها هیچگاه در خود تردید نکرده بلکه همواره مخالفین را مذمت نمودید. ولی ای کاش این « خط تردید » را لحظه ای در افکار خود تقویت می کردید تا شاید ... .البته خوب میدانید که امام و ملت ایران و بچههای حزب الهی هیچگاه جنگطلب نبوده و نیستند؛ بلکه بر عزت ملی و غیرت ملی تأکید داشته و دارند؛ هیچگاه به وعدههای نظام سلطه اعتماد نداشته و ندارند و بزرگترین مصداق و دلیل آنهم همین قطعنامه ۵۹۸ بود. دشمنان چقدر به وعدههای خود عمل کردند؟ آیا متجاوز (صدام) محاکمه شد؟ بر مردم عادی کوچه و بازار هم معلوم بود که ماشین جنگی صدام با کارگردانی و حمایت و پشتیبانی قدرتهای جهانی کوک شده و محاکمهی صدام یعنی محاکمهی خودشان و آنها هرگز زیر بار چنین موضوعی نخواهند رفت. بگذریم ...
حمایت از مرام اقتصادی موسوی و چرخش ۱۸۰ درجه ای به سمت تعدیل اقتصادی وتشدید فشار به مردم
جناب هاشمیحضرتعالی در دوران ریاستجمهوری خویش با در پیش گرفتن سیاستِ تعدیل اقتصادی از مرام اقتصادی دولت آقای میرحسین موسوی –که میدانیم موردحمایت شدید جنابعالی بود- یعنی اقتصاد بسته و دولتی به سمت اقتصاد باز و آزاد، طی یک چرخش ۱۸۰ درجهای در خطمشی، تغییر رویکردی آشکار دادید؛ بهگونهای که در خطبههای نماز جمعه که تا دیروز بر عدالت اجتماعی تأکید داشتید ازآنپس مردم را به مانور رفاه و مصرفگرائی دعوت کردید و چه بسیار خیرخواهان و دوستان که شما را نصیحت کردند و گوش فرا ندادید.سوگوارانه باید عرض کنم که در دوران دولت جنابعالی فرصتهای زیادی از دست رفت. عدهای از بستگان و اعضای حزب دولت ساخته که شما را پدر معنوی خود میدانند و شما نیز خود را برادر معنوی آنها معرفی کردید آنچنان شما را احاطه کردند که صدای دیگری را یا نمیشنیدید و یا حسابی برای آن باز نمیکردید. فشار اقتصادی آنقدر بر مردم زیاد شد که حوادث و رخدادهای ۱۳ آبان، مشهد، اسلامشهر و ... رخ داد ولی علت وقوع آنها را ریشهیابی نکردید. کسبهی جزء، حتی فروشندگان تره بار هم قیمتها را افزایش میداد و علت را که جویا میشدید میگفتند چون دلار گران شده پس ما هم گران میکنیم. این در شرایطی بود که عدهای از نزدیکان شما خیلی معمولی و با صراحت میگفتند که بستگان رئیسجمهور بایستی با بستگان روسای جمهور دنیا ارتباط و حشرونشر داشته باشند؛ و قطعاً برای اینکه کم نیاورند، روی آوردن به زندگی و مشرب اشرافی و گذراندن اوقات فراغت و تفریحات در اروپا و جزایر تفریحی و... امری طبیعی است. و یا اظهار میداشتند که در دنیا برای اجرای سیاست تعدیل اقتصادی دولتها با معترضین برخورد میکنند و کشتن آنها هزینهای است که برای تعدیل اقتصادی و اصلاحات اقتصادی غربی باید پرداخت تا کشور شکوفا شود!!
تهاجم فرهنگی، شکلگیری طبقه ممتاز و اشرافیت دولتی در دولت هاشمی
وای بر ما. این تذهبون؟بهراستی، زندگی ملت رهاشده از جنگ و مستضعفین کجا و زندگی مرفه بیدردان و دنیاطلبان کجا؟!آن هنگام که هشدارها و فریادهای رسا و بلند رهبر معظم انقلاب (مدظلهالعالی) نسبت به مسائلی همچون تهاجم فرهنگی، مذمت شکلگیری طبقه ممتاز، اشرافیت دولتی و امثالهم به گوش میرسید نیز واکنش مناسب از شما ندیدیم و فیالمثل اگر به وزیری از مشکلات اقتصادی و گرانی انتقاد می شد میگفت تو هم سوسیالیست شدهای؟! ( کما اینکه اخیراً هم این جمله از وزیری دیگر شنیده شده است. )در دوران شما فکر و فعالیت اقتصادی غلط آنچنان حاکم شد که در شهرداری هر کاری امکانپذیر شد؛ البته به قول معروف «قیمت آن متفاوت بود.» دستگاه اطلاعاتی نیز که باید چشم نظام و دیدهبان آن برای رصد کجیها باشد وارد عرصههای اقتصادی فاسد شد و علیرغم نظر رهبر معظم انقلاب به کارش ادامه داد و شما حمایت می کردید. آقای هاشمی ما دیدیم که خط نفوذ دشمنان قسمخورده ملت ایران وارد حریم خصوصی و خانوادگی مدیران کشور شده و در حال آلودهسازی فرزندان آنها است؛ اما دریغا که هشدارها فایدهای نکرد.
سپردن مسئولیت مرکز تحقیقات استراتژیک به کسی که ولایت فقیه را قبول نداشت
جناب آقای هاشمی!برای ما این نکته نیز بسیار تعجببرانگیز بود که مسئولیت مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری را به کسی واگذار کردید که ولایتفقیه را قبول نداشت و جالب آنکه آنجا کانون فعالیت گروهها و احزابی شد که نه تنها به دنبال ترویج لیبرالیسم در فضای جامعه بودند، بلکه حتی علیه شما و دولت شما رسماً فعالیت میکردند و علیه ارزشهای انقلاب مطلب مینوشتند و شما میدانستید و به این مسئله تن دادید؛ چرا؟
توهم ریاست جمهوری مادام العمر برای شما!!!
توجه داشتید که قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ اطرافیان شما تلاش زیادی کردند که محدودیت زمانی قانون اساسی را برای ریاست جمهوری نادیده بگیرند تا جایی که اگر امکانش باشد ریاست جمهوری شما را مادام العمر کنند، براستی واکنش شما در خصوص این گونه عملکردها چه بود؟
وقتی در رابطه با فساد و ریخت و پاشهای مدیریتی هشدار داده می¬شد می¬گفتید وقتی قطار توسعه اقتصادی و سازندگی حرکت می¬کند ۵ تا ۱۰درصد ریخت و پاش امری طبیعی است و این نگاهی وارداتی است نه مبنی بر اسلام ناب محمدی (ص) و توجه به محرومین و مستضعفین.
ناطق نوری را شما ناکام کردید!پاسخ مشارکتی ها به خیرخواهی شما!
جالب است در انتخابات دوم خرداد، در حالی که همه و از جمله شخص آقای ناطق انتظار داشتند از وی حمایت کنید، با کمال تعجب شما همسو با جریان موسوم به چپ- همانها که در مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری بهشان بال و پر دادید- در نماز جمعه سناریوی تردید و احتمال تقلب را تقویت کردید. به این ترتیب جمله «بنویسید خاتمی میخوانند ناطق» آقای ناطقی را که کاملاً به شما نزدیک بود با ناکامی مواجه کرد. در انتخابات ۷۶ بود که خیلی ها میزان وفاداری شما به نزدیکترین دوستانتان –از جمله آقای ناطق- را فهمیدند و ای کاش آقای ناطق نیز همین حقیقت را درک می کرد!
آیا یادتان هست که چند صباح بعد، مشارکتی ها در انتخابات مجلس ششم از خجالت شما در آمدند و هدیه ای که در دوم خرداد از شما دریافت کرده بودند را در زمستان ۷۸ به شما عودت دادند!!!
و دیدید که کودتای نرم و سخت ۱۸ تیرماه سال ۱۳۷۸ را رغم زدند و اگر نگوییم کارگردانی کردند ولی همراه و مؤید خوبی بودند تا اسباب به آتش کشاندن میراث امام و شهدا و ملت ایران را فراهم آورند که خدا نخواست.
- شما دیدید که آنها تمامی شخصیت شما را به استهزاء گرفتند.- شما دیدید که آنها میراث امام را به آتش کشیدند.- شما دیدید که بیشترین دشمنی آنها با شما بود.- شما دیدید که آنها دنبال حکومت سکولار هستند.- شما دیدید که آنها خط امام را تحریف میکنند- شما دیدید که آنها تحت تأثیر خط نفوذ، هضم در نظام ظالمانه جهان را پذیرا هستند- شما دیدید خط افراط و رادیکال را آنها دنبال میکنند.- شما دید که آنها جهاد، گذشت و ایثار بسیجیان را به خشنوتطلبی معنا کردند.اما در مقابل چه کردید؟
آنچه شرط بلاغ بود به شما گفتیم؛ اما دریغ از گوش شنوا
و ما علیرغم بیمهریها و کملطفیها به خاطر امام و شهدا و انقلاب حاضر شدیم با شما کار کنیم، بهعنوان محور وحدت از شما دعوت کنیم و شما به بهانه فراجناحی بودن امتناع ورزیدید. حتی قبل از انتخابات خبرگان رهبری خدمت شما رسیدیم و عرض شد که در شورای مرکزی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی به تبعیت از جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اسامی نامزدهای سراسر کشور را در یک جلسه به جمعبندی رسیدند ولی در مورد حضرتعالی در دو جلسه بحث و بررسی با اختلاف یک رأی حضرتعالی رأی آوردید (که موجب شد خانم وحید دستجردی به اعتراض بر قرار گرفتن نام شما در فهرست از جمعیت بروند). آنچه دوستان و اعضای شورای مرکزی از سوز دل و خیرخواهی و حضوری در جلسه در اعتراض و انتقاد به شما مطرح کردند عبارت بود از:
۱) اجرای مشی اقتصادی و سیاست تعدیل که منجر به حمایت از سرمایهداران بی درد و نادیده انگاشتن توده مردم و مستضعفین میشود.۲) برخی اطرافیان شما (حزب دولت ساخته کارگزاران) در مسائل اقتصادی علاوه بر بند ۱، حساسیتی نسبت به فساد اقتصادی و مالی ندارند.۳) بستگان شما علاوه بر بند ۱ و ۲ سلوکشان شکل دادن به یک طبقه ممتازه و ویژهخواری را تداعی میکند.۴) در بخش فرهنگی در دوران دولت شما مشکلات جدی ظهور و بروز کرد.۵) در مسائل خارجی سیاست تنشزدایی یعنی وادادگی را اتخاذ کردید؛ گویا ایران کاری کرده که حالا بیاید رفع تنش کند!و مهمتر اینکه دیدگاه شما با دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری زاویه دارد و این موجب گسست فکری در نظام می شود.پس از بیان محورهای انتقاد به مشی مدیریتی دولت کارگزاران، جنابعالی در مقام پاسخگویی همهی موارد را نفی کردید و بیان داشتید که تعداد دانشجویان، مدارس و... زیاد شده و ثانیاً ابزارهای فرهنگی در اختیار رهبری است نه دولت که شگفتی زیادی برای دوستان ایجاد کرد که فیالمجلس واکنش نشان دادند.
جناب آقای هاشمیملاحظه میفرمایید که بچههای حزبالله از روی تعهد و وظیفه آنچه شرط بلاغ بود انجام دادند و صادقانه بارها و بارها مشکلات و انتقادات را برای شما بیان کردند اما دریغ از گوش شنوا.
حاضر نشدید به وحدت حزب الله کمک کنید! و ما چه میدانستیم که بنا دارید با مخالفین خود ائتلاف کنید؟!
پس از کودتای نرم و قائله ۱۸ تیر ۷۸ که همهی نیروهای حزبالله را نگران کرد، گروههای سیاسی اصولگرا گرد هم جمع شدند تا چارهاندیشی کنند. آنها وفاق در بین همهی وفاداران بهنظام را ضروری دانستند و جهت شکلگیری این وفاق محوریت شما را جمعبندی کردند و همگی خدمت رسیدند و تحلیل خود را ارائه دادند و از شما برای محوریت وفاق همه نیروهای معتقد بهنظام دعوت کردند. اما شما علیرغم قبول تهدیدها و چالشها و ضرورت وفاق و وحدت فرمودید که دوم خردادیها در قدرت هستند و شما در ضعف هستید و من هم فراجناحی هستم و تحقیر آمیز گفتید دلم برای شما می سوزد و حاضر نشدید به وحدت حزب الله کمک کنید! و ما چه میدانستیم که بنا دارید با مخالفین خود ائتلاف کنید؟! هرچند اگر در انتخابات دوم خرداد دقت میشد معلوم بود که طراحان کارگزار و آقایان مرعشی و کرباسچی از فعالان صحنه هستند. آنان اولین کسانی هستند که اتهام ناجوانمردانه تقلب را به جمهوری اسلامی زدند و صریحاً تبلیغ کردند که در پای صندوقهای رأی مردم مینویسند خاتمی ولی خوانده میشود ناطق؛ شما میدانستید و توی دهان آنها نزدید و بلکه آنرا فرصتی تلقی کردید تا نامزد موردنظر حزبالله رأی نیاورد.
ماجرای قدرتطلبی تمام نشد
القصه؛ ماجرای قدرتطلبی تمام نشد و روزبهروز به شکلی دیگر ادامه یافت. مردم فهمیدند هاشمی دهه ۷۰ با هاشمی دهه ۶۰ و هاشمی دهه ۸۰ با هاشمی دهه ۷۰ تفاوت دارد.
مردم دیدند همان تیم اقتصادی که در دولت میرحسین موسوی دنبال اقتصاد بسته و دولتی بود، در دولت هاشمی با شعار اقتصاد آزاد و اقتصاد باز به میدان آمده و در دولت آقای خاتمی هم فعال مایشاء است، چنانچه در دولت احمدینژاد و الآن هم در دولت روحانی همان فکر میدانداری میکند؛ البته ممکن است بعضی عوضشده باشند ولی فکر همان فکر است. این فکر و اندیشه اقتصاد لیبرال -آنهم ناقص و با اشکال مختلف عاریهای و وارداتی با الگوهای صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی- است که بیش از ۳۰ سال تلاش میکند تا خودش را بر کشور تحمیل کند و فرصت نداده تا اقتصاد ملی و اسلامی وارد صحنه شود.
دائماً میگفتید میآیم، نمیآیم!
جناب آقای هاشمیچه کسی باید پیشتاز تحقق اسلام ناب محمدی (ص) و اندیشه ناب امام خمینی (ره) در حوزه اقتصاد میشد؟ شما کدام جبهه را تقویت کردید؟!
بههرحال یک سال قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ اعضای شورای مرکزی جمعیت ایثارگران خدمت شما آمدیم -بااینکه به وفاق کمک نکردید و علی رغم آنکه با مخالفین و منتقدین خود ائتلاف کرده بودید و با همه ناملایماتی که از سوی شما مشاهده شد- و عرض کردیم شما نیروهای نسل اول انقلاب هستید، اوضاع کشور خوب نیست و یاران امام بایستی برای نسل آینده کمک کنند تا کادر سازی شود، لازم است جوانان و تازه نفس ترها به میدان بیایند، گردش نخبگان صورت گیرد، چرخش قدرت شود، به جوانان بها داده شود و دیگر حضور نسل اولیهای مانند شما در عرصه انتخابات به مصلحت نیست. هر آن¬چه تحلیل کردیم را قبول کردید و تشویق نمودید و گفتید که بنا دارید در انتخابات وارد نشوید ولی تا آستانه انتخابات هرروز مطلبی مطرح کردید و دائماً میگفتید میآیم، نمیآیم! و در آخر با اینکه متوجه شدید مقام معظم رهبری مصلحت شما را در آمدن به عرصه انتخابات ندیدند ولی تصمیم گرفتید که وارد رقابت شوید. بار دیگر و در آستانه انتخابات سال۸۴ ریاست جمهوری خدمت رسیدیم و شما را یادآور ملاقات یک سال قبل کردیم و فرمودید همه آن حرفها را که گفتید یادم هست و قبول دارم ولی اگر اصولگرایان وحدت کنند، نمیآیم. گفتیم کمک کنید تا وحدت شود؛ ما طی توافقات که داشتهایم قرار است هرکس در سنجش افکار عمومی بالاتر باشد از وی حمایت کنیم و شما گفتید اگر روی آقای ولایتی تفاهم کنید من حمایت میکنم و نمیآیم. عرض کردیم بنای ما این است که هرکس در سنجش بالاتر باشد و الآن آقای قالیباف بالاتر است و گفتید ایشان سرهنگ است و اهل پادگان و حاضر نشدید کمک کنید. ما عرض کردیم در بهترین حالت اگر شما بیایید انتخابات دومرحلهای میشود و نفس دومرحلهای شدن یک افت برای شما است و مصلحت شما نیست، قبول کردید؛ ولی فرمودید دوستان ما سنجش کردهاند همین الآن که من تصمیم نگرفتهام برای آمدن، ۵۷ درصد رأی دارم. عرض کردیم ما از این سنجش خبر داریم، نظرسازی است که اطرافیان شما انجام داده اند و علمی نیست و ساختگی است و با این مذاکره جدا شدیم و شما تحت تأثیر جریانات مشکوک و لیبرالها وارد صحنه شدید و با دست خودتان زمینه رأی آوری آقای احمدینژاد را فراهم کردید.
حمایت ضدانقلاب و مارکسیستها و لیبرالها و امثالهم در مرحله دوم انتخابات ۸۴
جناب آقای هاشمیچه بگوییم از ستاد تبلیغات انتخابات شما و کارناوالهایی که راه انداختند و برچسبهای ۲۰۰۵ که تولید کردند! براستی چه کسانی برای شما تبلیغ میکردند و چه میتوان گفت از آن فیلم تبلیغاتی و بهاصطلاح دیدار صمیمی با جوانان و ... .
و چه بگوییم از مرحله دوم انتخابات که همهی ضدانقلاب و مارکسیستها و لیبرالها و امثالهم از شما حمایت کردند و دوقطبی احمدینژاد و هاشمی رقم خورد که طبعاً نتیجه کار برای هر انسان منصفی معلوم بود.
کار شما برای رأیآوری به کجا رسیده بود؟!!!
در همان زمان مطلع شدیم که اتاقهای فکر و کمیتهی پشتصحنه به ستادهای شما خط دادهاند که ساعت ۱۲ امشب اگر اسم آقای هاشمی از صندوق درنیامد بریزید جلوی وزارت کشور و در خیابانها و اعلان کنید تقلب شده. خوشبختانه این خبر زودهنگام لو رفت و به حضرتعالی منعکس شد و شما هم به برادرتان منعکس کردید و این فتنه تااندازهای کور شد. چون معترضین سازماندهی شده کمتر از هزار نفر آمدند و شعار تقلب سردادند و فتنه خنثی شد؛ ولی متأسفانه همان جریان نفوذ موفق شد، این سناریو را بعدها به نتیجه رساند.جالبتر آنکه فرزند عزیزتان و البته به قول شما مظلوم (!) آقای مهدی هاشمی، قبل از انتخابات ۸۴، در تاریخ دوم ژوئن ۲۰۰۵ در مصاحبه با روزنامه امریکایی «یو.اس.ای تودی» جملاتی بر زبان راند که شرم بر چهره انسان از بازگو کردن آن مینشیند، اما برای بازخوانی تاریخ باید بگویم که او در این مصاحبه گفت: «پدرم در صورت انتخاب مجدد بهعنوان رئیس جمهوری، قانون اساسی را به منظور کاهش قدرت رهبری و تبدیل آن به مقامی تشریفاتی نظیر «ملکه انگلیس» تغییر خواهد داد.»
البته همین آقازاده عزیزتان همان زمان بارها برای ما پیغام فرستاد که اگر پدرم رئیسجمهور شود حاضریم ۴ یا ۵ وزارت خانه را به شما بدهیم و بعد هم تهدید کرد که اگر برای ژنرال ما مشکل پیش آید ژنرال شما را میزنیم.
وای بر ما، کار شما برای رأیآوری به کجا رسیده بود؛ از گریه با جوانان تا حمایت ضدانقلاب؛ از تطمیع توسط فرزندتان تا تهدید توسط ایشان.پس باید پرسید «فاین تذهبون»؟!
کینهی حزبالله به دل گرفتید
آقای هاشمیچه شده که چنین شتابان مسیر افول را انتخاب کردهاید؟! ما را کاملاً از خود مأیوس کرده اید. حزبالله نهایت حسن نیت خود را نسبت به شما نشان داد ولی شما حاضر نشدید کمی توجه و تأملکنید. کینهی حزبالله به دل گرفتید و همه را با احمدینژاد یکی فرض کردید که حتماً اشتباه کردید! شما هیچ میدانید بسیاری از بزرگان که از حضرتعالی حمایت میکنند نه به این دلیل است که در شما اشکال نمیبینند بلکه برای بازدارندگی از شکلگیری منتظری دیگری هستند، متاسفانه شما هیچ متوجه این معنا نیستید.
خط ۳ که در دهه ۶۰ مخالف شما بود با تمام قامت به همراه کارگزاران و فرزندان شما به صحنه آمدند تا به بهانه حمایت از شما از دولت وقت انتقام بگیرند و خودشان را برای انتخابات سال ۸۸ آماده کردند و خدا میداند که چه تلاشها و برنامهریزیهایی شد، چه پولها که خرج شد، چه ارتباطاتی که برقرار شد و چه کارشناسان داخلی و خارجیای که به کار گرفته شدند تا در ۸۸ احمدینژاد رأی نیاورد. کلید فتنه با اسم رمز تقلب مدتها قبل از انتخابات سال ۸۸ زده شد که دلیل آشکارش راه انداختن کمیته صیانت از آراء بود.
دردمندانه عرض میکنیم که در همهی صحنههای آشکار و پنهان فتنه -از اتاقهای فکر پشتصحنه گرفته تا تظاهرات آشکار جریان فتنه- همه و همه جای پای بستگان و نزدیکان آقای هاشمی به چشم میخورد.
بر اساس چه اطلاعاتی، دود آتش فتنه گران را دیده و پیشبینی کردید؟
قبل از شروع فتنه ۸۸ که به قول خودتان در آخرین نماز جمعه، اسم بحران روی آن قرار دادید، در نامه بدون سلامی که با رضایت و موافقت جنابعالی رسانهای شد، خطاب به ولیفقیه اعلام کردید که اگر به پیشنهادهای شما توجه نشود، آتش و دود آن بعد از انتخابات، جامعه را فرا خواهد گرفت و چطور همان شد که شما گفتید، حالآنکه هیچگاه حاضر نشدهاید به سؤال افکار عمومی جواب دهید بر اساس چه اطلاعاتی، دود آتش فتنه گران را دیده و پیشبینی کرده است. و همچنین گفتید: «با این¬همه بر فرض این¬که اینجانب صبورانه به مشی گذشته ادامه دهم، بیشک بخشی از مردم و احزاب و جریان¬ها این وضع را بیش از این بر نمیتابند و آتشفشان¬هایی که از درون سینههای سوزان تغذیه میشوند، در جامعه شکل خواهد گرفت که نمونههای آن را در اجتماعات انتخاباتی در میدان¬ها، خیابان¬ها و دانشگاه¬ها مشاهده میکنیم.» و البته راست هم می¬گفتید چرا که فرزندانتان میدان¬دار این صحنه¬ بودند! و در آخر نامه با بیت شعری کنایه آلود گفتید:
سر چشمه شاید گرفتن به بیل چو پر شد نشاید گرفتن به پیل و حال آنکه شما از همه این¬ها مطلع بودید و به جای برخورد با این عناصر فتنه¬گر که داشتند کشور را به آتش فتنه خود می¬سوزاندند و به سمتی می¬بردند تا سوریه¬ای دیگر در ایران عزیز ما رقم بزنند و به جای تلاش برای فرونشاندن آتش فتنه¬ی قدرت¬طلبان که معلوم بود ایادی استکبارند، عکس العمل شما آن نامه¬ی بدون سلام شد که حاوی تهدیدات متعدد به رهبری و مجموعه¬ی نظام بود.
فیلم فائزه هاشمی را دیدید،اتفاقی نیفتاد
فیالمثل وقتی به شما گفته شد دخترتان فائزه خانم در تظاهرات بوده و چنین و چنان شعارهایی داده، گفتید فیلمش را بدهید و وقتی فیلم را هم دیدید، نهتنها اتفاقی نیفتاد بلکه برعکس حضور آنها در فتنه بیشتر شد و ما هیچگاه از جنابعالی درباره برائت از حضور و مدیریت تظاهرات توسط فرزندانتان، ندیده و نشنیدیم.
نسبت نادرست دادن به فرماندهان سپاه و آیت الله ری شهری و شراکت در فتنه ۸۸با موسوی
کار بهجایی رسید که شما برای اثبات ادعای تقلب، استشهاد غلط به فرماندهان سپاه دادید و نقل غلط از آیتالله ریشهری کردید. آقای هاشمی! روح امام و شهدا را عذاب دادید وقتی در جلسه ۴ نفره با حضور میرحسین موسوی و سید محمد خاتمی و سید حسن خمینی گفتید کف نظر آقای میرحسین ابطال انتخابات است. با این اقدامات و موضعگیریهایتان فرصت رجزخوانی و تجرّی برای نظام سلطه و سفیران آن، منافقین و ضدانقلاب را فراهم آوردید و حاضر نشدید به دهن میرحسین بزنید. البته نه شما و نه خاتمی و نه آقای سیدحسن به دهن میرحسین نزدید و در این ماجرا شریکید.
اعواج و شک و تردید را در نماز جمعه جبران نکردید
در روز ۲۶ تیرماه سال ۸۸ (که به قول خودتان نماز جمعه تاریخی بود) و به شهادت تاریخ و اسناد که مورد حمایت جریان ضدانقلاب، معاندین خارجی، سکولارها، ملی مذهبیها و منافقین بود، بهعنوان یگانه رهبر جریان فتنه، همان خواستههای خود در نامه بدون سلام را از تریبون مقدس نماز جمعه تکرار کردید و قطعاً میدانید اکثریت کسانی در آن نماز جمعه حامی شما بودند، هیچ قرابتی با مقدسات شرعی و نماز نداشتند تا جایی که به آن شکل در صف نماز جماعت حاضر شدند و به امامت شما اقتدا کردند.
بهراستی آقای هاشمیِ یار و یاور امام و رهبری، حالا یارو یاور چه جریانی شده بود؟ چرا دشمنان قسمخورده ملت ایران به او دلخوش کرده بودند؟ چرا ضدانقلاب به او استشهاد و استناد میکردند؟!
آه از این همه اعواج و شک و تردید! آه از این همه شاد کردن دل دشمن! آه از این همه تغییر در کسی که خود را یار امام و دوست، همراه، همسنگر دیروز، امروز و فردای رهبری می¬داند!
قربان دل رهبر عزیز و خانواده شهدا و ملت مظلوم ایران که حالا شاهد یکدندگیها و غرور اصحاب و یاران بنیانگذار انقلاب بودند. از میرحسین و کروبی و خاتمی بگذریم، جناب هاشمی شما چرا چنین کردید؟!
چرا به جای جبران، در آخرین نماز جمعه¬ی خود که حاوی مطالب سرشار از انحرافات فکری و بدعت¬های دینی و تهدید نظام ولایی بود خود را ابزاری برای نفوذ نظام سلطه و دشمنان انقلاب برای مقابله با رهبری قرار دادید؟!
قوه قضاییه را تحت فشار قرار دادید که مهدی هاشمی را تبرئه کند
اگر روزی فشارها برملا شود چه برای شما میماند؟!
همکاری شما در بازگرداندن مهدی فراری، برای محاکمه وی، بسیار اقدام مناسبی بود، اما مع الاسف پسازآن خطای دیگری که از شما سر زد آن بود که قوه قضاییه را با لطایفالحیل تحتفشار قراردادید تا مجرم را تبرئه کند؛ داستان فشارها به قوه قضاییه و تلاش برای تبرئه مهدی و...اگر روزی برملا شود چه برای شما میماند؟!
ماجرای نامزدی مجدد و انتخابات ۹۲ نیز یک داستان مفصل و درسآموز است. هم انتخابات گذشت وهم مهدی محکوم شد که درسها و عبرتهایش برای تاریخ و آیندگان بهجای میماند، ولی آنچه باعث شد این رنجنامه را بنویسم داستان تحریف تاریخ و مواضع حضرت امام خمینی (ره) و واقعیتهای انقلاب بود. بسیار برایم رنجآور است که اصحاب امام، یاران انقلاب و مجاهدان دیروز را در حال ریزش ببینم. خدا میداند خوشحال نیستم که هیچ، غم و اندوه دارم که برای چه؟ چرا هاشمی حاضر است با دست خود عزت و افتخارات را پایمال کند؟ من نمیگویم شما قصد خیانت دارید ولی دردمندانه عرض میکنم نتیجه و آثار مواضع و اقدامات شما منجر به خیانت به انقلاب و ملت ایران میشود. چرا باید شما مطلبی را بیان کنید که خوراک و استناد رسانهی بیگانه و دشمنان اسلام شود؟
سرنوشت مشترک هاشمی و منتظریوقتی به یاد آقای منتظری میافتم سرنوشت مشترکی در ذهنم تداعی میکند. هنگامی که این جملهی حضرت امام خطاب به آقای منتظری را در نامهی ۰۶/۰۱/۶۸ مرور میکنم که فرمودند «تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام» را مرور میکنم، به این یقین میرسم که خداوند حکیم پاسخ رفتار غیرصادقانه و ناخالصانه را در دنیا و آخرت میدهد.
جناب هاشمیمتاسفانه واقعیت امر این است که شما از جایگاه یک انسان زیرک و سیاسی که در مقابل دشمنان میایستاد، تا جایگاه فردی که رهبری یک گروه سیاسی قدرتطلب را بهدست گرفته، افول کردهاید. این کار مشاورههای غلط و اتاقهای فکر ادراک ساز نفوذی است تا چنین شخصیت بزرگی را جلوی انقلاب و نظام قرار دهند؛ البته زمینهها مهم است و آن زمینهها این فرصتها را به وجود میآورد.
مواضع افراطی سال های اخیر
جناب هاشمیچگونه بگوییم در مسیر عدل و قسط قرار دارید؟ چگونه بگوییم دم زدن شما از عدالت و قسط واقعی است؟ چگونه بگوییم در تلاش برای بسترسازی ظهور حضرت ولی¬عصر(عج) هستید در صورتی¬که جرم برخی از فرزندانتان با این همه پرونده اثبات شده و حکم صادر شده، ولی باز از ایشان تمام قد دفاع می کنید و در مقابل فرزندانتان نظام مظلوم جمهوری اسلامی را محکوم می کنید! آیا این دست اندازی¬ها و جرم¬های فرزندان شما شایسته¬ی ملت مظلوم ایران است که این¬گونه حامیشان هستید.
برای روشن شدن بیشتر شما و افکار عمومی مروری بر مواضع این سال¬های اخیرتان دارم:
۱- شما در فروردین ماه سال ۹۱ و در گفتوگویی با فصلنامه مطالعات بینالمللی میگویید: «من در سالهای آخر حیات امام (ره) نامهای را خدمتشان نوشتم، تایپ هم نکردم. برای اینکه نمیخواستم کسی بخواند و خودم به امام دادم. در آن نامه هفت موضوع را با امام مطرح کردم و نوشتم که شما بهتر است در زمان حیاتتان، اینها را حل کنید، در غیر این صورت ممکن است اینها به صورت معضلی سدّ راه آینده کشور شود. گردنههایی است که اگر شما ما را عبور ندهید، بعد از شما عبور کردن مشکل خواهد بود... یکی از این مسائل رابطه با آمریکا بود. نوشتم بالاخره سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم، قابل تداوم نیست. آمریکا قدرت برتر دنیا است. مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آنها مذاکره داریم، چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟ معنای مذاکره هم این نیست که تسلیم آنها شویم. مذاکره میکنیم اگر مواضع ما را پذیرفتند و یا ما مواضع آنها را پذیرفتیم، تمام است.»
و جالب اینکه پسازآنکه این اظهارات شما با واکنش نخبگان سیاسی و رسانهها مواجه میشود، در توجیه ادعای خود گفتید: «اگر بحثهایم در مورد رابطه با آمریکا در آن نامه مورد ایراد بود، حتماً حضرت امام در همان زمان پاسخ من را میدادند.» (!)
با توجه بهقاعده «الاقرار العقلا علی أنفسهم جائز» میتوان صحت ادعای شما در نگارش نامه را پذیرفت، اما اینکه شما سکوت امام را حمل بر رضایت ایشان کردهاید، سخت مبالغهآمیز و تحریف مکتب امام (ره) است. حتی اگر صحت ادعای شما مبنی بر عدم پاسخ امام را بپذیریم هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد که سکوت امام بهمعنای موافقت با دیدگاه شما باشد. چه آنکه امام در پیش و پس از انقلاب در بسیاری از مسائل چالشی مطرح بین انقلابیون، همچون کتاب شهید جاوید و دکتر شریعتی، سکوت پیشه کردند و این را نمیتوان بهحساب موافقت ایشان با دیدگاههای انحرافی گذارد و مهمتر اینکه سرتاسر مواضع حضرت امام(ره) در سال پایانی عمر و حتی در وصیت نامه سیاسی الهی ایشان و در نامه عزل آقای منتظری (۰۶/۰۱/۶۸) و پیام نوروزی ایشان در ( ۰۱/۰۱/۶۸) همه و همه نفی دیدگاه و نظر شماست.
۲- شهریورماه ۱۳۹۲ و در اوج تبلیغات مستکبران علیه مقاومت و سوریه که باهدف حمله به این کشور و اشغال آن انجام میگرفت، جنابعالی نیز به سهم خود پازل طراحیشده نظام سلطه را تکمیل کرده و در مراسم سالگرد آیتالله صالحی مازندرانی ادعا کردید: «مردم سوریه بیش از ۱۰۰ هزار کشته و ۸ میلیون آواره دادند در داخل و خارج، زندانها پر از مردم، زندانها جا ندارد بعضی از ورزشگاهها را گرفتند، آنها را پر کردند شرایط بدی بر مردم حاکم است مردم ازیکطرف از طرف خود حکومتشان بمباران شیمیایی میشوند و از طرف دیگری امروز منتظر بمبهای آمریکا باید بمانند.»
تنها پس از واکنش رسانهها و سیاسیون انقلابی بود که شما عقبنشینی کرده و اظهارات خود را تصحیح کردید، اما چگونه میتوان تبعات آن سخنان دشمنشادکن و مستندساز برای دشمنان را از یاد برد؟
۳- دیگر موضع شما که بسیار هم جنجالبرانگیز شد، ادعای شما مبنی بر موافقت امام (ره) برای حذف شعار مرگ بر آمریکا بود؛ چنانچه در گفتگو با ماهنامه مدیریت ارتباطات ادعا کردید: «موافق نبودیم که در مجامع عمومی مرگ کسی را شعار دهیم. مثلاً در اجتماعات ما «مرگ بر بنی صدر» شعار داغ مردم بود که در نماز جمعه خواهش کردم که نگویند. «مرگ بر بازرگان» بود که خواهش کردم، نگویند. «مرگ بر شوروی» بود که گفتم الا ن با شوروی مشکل آنچنانی نداریم. درباره آمریکا هم گفته بودم. وی گفت یک اصل قرآنی وی را به این روحیه رسانده است، چراکه قرآن از زبان خداوند به مسلمانان صدر اسلام که به بتها فحش میدادند، میگوید: حق ندارید به بتهای آنها فحش بدهید. «و لا تسّب الذین یدعون من دون الله» میفرماید بتها را سب نکنید، چون آنها هم متقابلاً به خدا بد میگویند و باعث گمراهی بیشتر آنها میشوید.»
پسازآن نیز پایگاه اطلاعرسانی حضرتعالی با بازنشر بخشی از خاطرات شما نوشت: «هاشمی با یادآوری حذف شعار «مرگ بر آمریکا» و اینکه امام با حذف این شعار موافق بودند و واکنشهای تند بعدی و جوسازیهای بهعملآمده در این خصوص تأکید میکند: تمام مطلب همان بود که نوشته بودم. الآن هم دقیقاً یادم نیست که چه نوشتم. بههرحال موافق نبودیم که در مجامع عمومی مرگ کسی را شعار دهیم.»این در حالی بود که تا آخرین روز عمر پر برکت امام عظیمالشان در همه مجامع عمومی و مخصوصاً در حضور ایشان در حسینیه جماران و نیز در نمازهای جمعهای که به امامت خود حضرتعالی برگزار شد، شعار «مرگ بر آمریکا» سر داده میشد.
مگر از یاد بردهایم که حضرت امام در پیام قبول قطعنامه که در کمتر از یک سال تا پایان عمر پر برکتشان صادر شد، با اشاره به ادعاهای آل سعود برای توجیه کشتار حج گذاران، فرمودند: «دستنشاندگان امریکا آتش زدن پرچم امریکا را بهحساب آتش زدن حرم، و شعار مرگ بر شوروی و امریکا و اسرائیل را بهحساب دشمنی با خدا و قرآن و پیامبر گذاشتهاند؛ و نیز مسئولین و نظامیان ما را با لباس اِحرام به عنوان رهبران توطئه معرفی کردهاند!»
و مگر میتوان فراموش کرد که ایشان قاطعانه تأکید کرد: «از خدا میخواهیم که این قدرت را به ما ارزانی دارد که نه تنها از کعبه مسلمین، که از کلیساهای جهان نیز ناقوس مرگ بر امریکا و شوروی را به صدا درآوریم.»
امام بزرگواری که تا آخرین لحظات حیات، دست از مجاهدت و مبارزه نکشید، چگونه ممکن است در میانهی سالهای دفاع مقدس موافق حذف شعار «مرگ بر آمریکا» شده باشد؟!
گویا برخی خواص که به «آلزایمر سیاسی» مبتلا شدهاند، آرزوهای دوره استحاله خود را به نام امام (ره) سند میزنند! خدا را شکر میکنم که آن عزیز سفرکرده، هوشمندانه چنین روزهایی را پیشبینی کرد و راه سوءاستفاده را چنین بست: «اکنونکه من حاضرم، بعضی نسبتهای بیواقعیت به من داده میشود و ممکن است پس از من، در حجم آن افزوده شود. لهذا عرض میکنم آنچه به من نسبت دادهشده یا میشود، مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد با تصدیق کارشناسان یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.»حال که امام (ره) به این صراحت مسیر «تحریف» را مسدود کرده و شاهد چنین ادعاهایی هستیم، باید از خود بپرسیم اگر آن امام بصیر چنین پیشبینی نکرده بود، تحریفگران با میراث فکری او چه میکردند؟!
و ملت ایران بسیار متأسف و متأثر است که چطور و چگونه ممکن است، کسی که هر چه دارد از امام و انقلاب است، اینگونه مکتب امام را تحریف کند.
۴- روایت عجیب شما در خصوص چرایی آغاز جنگ نیز بسیار تأملبرانگیز است. شما اخیراً در مصاحبهای ادعا کردهاید: «در همان موقع [ابتدای انقلاب] انسانهای افراطی بین ما بودند که حرف از صدور انقلاب [نه آن گونه که امام میگفتند] میزدند. بعضیها [نه باز با رویکرد و منظوری که امام داشتند] میگفتند: با دولتها کار نداریم و با ملتها کار داریم. این حرفهای عجیبوغریب، باعث شد که کمکم اختلاف پیش بیاید. عراق بیش از همه ترسید و عامل اجانب شد و علیه ما جنگ به راه انداخت.»
ظاهراً صدام هم بیتقصیر بوده و این به قول شما افراطیهای داخلی بودهاند که صدام را ترساندهاند تا آن جنگ ظالمانه را بر ملت ایران تحمیل کند. اما آقای هاشمی! آن افراطیهایی که از آنها سخن گفتهاید و آنها را آغازگر جنگ نامیده اید؟، چه کسانی هستند؟ اگر مقصودتان مسئولان نظام هستند که خود شما هم جزو آنان بودهاید و احتمالاً باید گفت حضرتعالی در رأس افراطیون بودهاید.
مگر یادتان رفته است که حضرت امام در پیام منشور روحانیت فرمودند: «من قبلاً نیز گفتهام همه توطئههای جهان خواران علیه ما از جنگ تحمیلی گرفته تا حصر اقتصادی و غیره برای این بوده است که ما نگوییم اسلام جوابگوی جامعه است و حتماً در مسائل و اقدامات خود از آنان مجوز بگیریم.»
و باز در همین پیام در پاسخ به کسانی که ادعاهایی مانند شما را مطرح میکنند، میفرمایند «آنان که هنوز بر این باورند و تحلیل میکنند که باید در سیاست و اصول و دیپلماسی خود تجدیدنظر نماییم و ما خامی کردهایم و اشتباهات گذشته را نباید تکرار کنیم و معتقدند که شعارهای تند یا جنگ سبب بدبینی غرب و شرق نسبت به ما و نهایتاً انزوای کشور شده است و اگر ما واقعگرایانه عمل کنیم، آنان با ما برخورد متقابل انسانی میکنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمین میگذارند. این یک نمونه است که خدا میخواست پس از انتشار کتاب کفرآمیز «آیات شیطانی» در این زمان اتفاق بیفتد و دنیای تفرعن و استکبار و بربریت چهره واقعی خود را در دشمنی دیرینهاش با اسلام برملا سازد تا ما از سادهاندیشی به درآییم و همهچیز را بهحساب اشتباه و سوءمدیریت و بیتجربگی نگذاریم و با تمام وجود درک کنیم که مسئله اشتباه ما نیست، بلکه تعمد جهان خواران به نابودی اسلام و مسلمین است و الا مسئله فردی سلمان رشدی آنقدر برایشان مهم نیست که همه صهیونیستها و استکبار پشت سر او قرار بگیرند»
اگر هم مقصودتان از افراطیهایی که دم از صدور انقلاب میزدند، همان خط ۳ ایها و باند مهدی هاشمی معدوماند، خوب است از خود بپرسید، الان باقیماندههای آنها کجا هستند و آیا در پناه شما مأوی نگرفتهاند؟
۵- مواضع و دیدگاههای روزها و سالیان اخیر شما درباره ولایت فقیه نیز به مراتب تأملبرانگیز است. بنا بر نقل رسانهها شما در جلسه تاریخ ۷ اسفند ۸۷ هیئت امنای وقت دانشگاه آزاد، پیشنهاد یکی از اعضا را که گفته بود «در صورت فوت کلیه یا اکثریت اعضای مؤسس در یک زمان، ولیفقیه تصمیمگیری کند و این مسئله در اساسنامه گنجانده شود» را رد کرده و گفتهاید «ولیفقیه خوب است اما اشکالش این است که بعداً اگر نظام ما ولیفقیه نداشته باشد، اگر ما بخواهیم وقف ابدی باشد که نمیشود بگوییم ولیفقیه؛ ممکن است نظام ما ولیفقیه نداشته باشد... تعدادی علیالبدل داشته باشد که در صورت حادثه جایگزین شود.»
اینگونه اظهار نظر درست زمانی از سوی شما مطرح میشد که شما رئیس مجلس خبرگان رهبری بودید و این انتظار به حق از حضرتعالی وجود داشت که بیش از هر کس دیگری پاسدار نظام و الگوی حکومتی ولایت فقیه باشید. حال چطور ممکن است رئیس مجلس خبرگان برای «آلترناتیو ولایت فقیه» برنامهریزی کند؟!
۶- نگاه شما به مقوله «آلترناتیو نظام ولایی» تنها به همین سخن ختم نمیشود. در دهه فجر سال ۱۳۸۹ در گفتوگو با روزنامه جمهوری اسلامی و در توصیه به کسانی که ناراضی خطابشان کردید، گفتید: «من به این قشر ناراضی توصیهام این است که بیایید در صحنه. انقلاب مال آنها هم هست. همه بیایند. حتی آنهایی هم که در انقلاب نبودند، سهمی هم نداشتند بیایند. این کشور مال آنها هم هست. ما میخواهیم همه بیایند. ما الان آلترناتیوی برای وضع موجود نداریم. همین را باید حفظ بکنیم. با اصلاحات. با ترمیمهایی که لازم است انجام بدهیم. این طرف هم بعدها این را به رخ آنها نکشند که برای ما آمدند. همه به عنوان وظیفه ملی و انقلابی و اسلامی بیایند.»
چنین به نظر میرسد که شما خود را در قامت رهبر اپوزیسیون تلقی کرده و به هواداران این جریان توصیه میکنید فعلاً که گزینه دیگری بهجای نظام نداریم، باید کوتاه آمد! سبحان الله! چطور ممکن است رئیس مجمع تشخیص مصلحت یک نظام خود را گاه در قامت رئیس اپوزیسیون همان نظام تصور کند؟!
۷- موضوع دیگر مورد ادعای شما امکان تشکیل شورای رهبری است که در ۲۶ بهمن ۹۳ گفتهاید: «اگر خبرگان به وظیفه خودشان درست عمل کنند، در صورت نبودن یک فرد مناسب حتماً میتوانند شورایی کنند. چون قانون شورا شدن هم باز است. شاید در آینده بدون شورا نتوانند کار درستی انجام بدهند.»
این درحالی است که هم ما و هم شما میدانیم که قانون اساسی مخالف رهبری شورایی است و بنا بر نقل حضرت آیت الله امینی، امام نیز پسازآنکه نظر شورای بازنگری قانون اساسی مبنی بر حذف رهبری شورایی را شنیدند، بر آن صحه گذاردند؛ با این حال مواضع این روزهای اخیر شما و بازگوکردن مجدد تئوری شکست خورده و شورای رهبری و اصرار بر جا انداختن این تئوری خلاف قانون اساسی برای چیست؟!حال جای این پرسش از حضرتعالی است که در حالی که هیچ محمل قانونی بر ای رهبری شورایی نیست، طرح یکباره آن از سوی شما با چه هدفی انجام میپذیرد؟ ایا میتوان در اینگونه اظهارات نیت خیر پیدا کرد؟شما می دانید که افراد عادی هم چنین تلقی می کنند شما طرح مسئله شورائی را برای این مطرح می کنید که در آن شریک شوید و چرا حاضرید چنین اتهاماتی را برای خود بخرید.و باز می دانید همه نخبگان و حضرت امام(ره) رهبری شورائی را راهگشا نمی دانستند و با تجربه به دست آمده آن را از قانون اساسی حذف کردند.
۸- موضوع دیگری که نشان میدهد بهزعم جنابعالی مسیر انقلاب بعد از امام خمینی (ره) دچار تحریف شده و بر اساس اندیشههای بنیانگذار انقلاب حرکت نکرده است، اظهارنظر شما در ۱۰ آبان ۹۴ و در همایش بینالمللی "قرآن در سیره و اندیشه امام خمینی" است، آنجایی که مدعی میشوید «البته اگر این انقلاب را با اندیشه و دیدگاه امام خمینی (س) پیش میبردیم، قطعاً در حال حاضر وضعیت بهتری داشتیم، اما من مأیوس نیستم که با توجه به آگاهی که مردم پیدا کردند و تواناییهایی که بهطور روزافزون در کشور افزایش پیدا میکند، ما موج جدیدی از پیشرفت را که تا الآن نگذاشتند به آن دست بیابیم در آینده به نام اسلام و قرآن ایجاد کنیم».
حالآنکه باید از شما بپرسیم چه کسانی به دنبال فرستادن امام خمینی و اندیشههای امام خمینی به موزه تاریخ بودند و در حال حاضر آنها چه قرابت و ارتباطی با شما دارند تا جایی که این قرابت به حدی نزدیک میشود که "عبدالحسین هراتی¬فرد" فرد هتاک به امام خمینی (ره) و انقلاب، در چند قدمی هاشمی رفسنجانی در مجمع تشخیص مصلحت نظام حاضر میشود و در جلسات خصوصی و عمومی شما شرکت میکند.
آیا با این وضعیت نمیتوانیم به تغییر ۱۸۰ درجهای هاشمی رفسنجانی اقرار کنیم و بگوییم دشمنان دیروز انقلاب، امام و فعلی مقام معظم رهبری، دوستان و حامیان امروز هاشمی رفسنجان
کد خبر: ۸۱۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۶
امام جمعه موقت تهران با بیان اینکه شورای نگهبان در سال 88 از 40 میلیون رأی مردم و حق الناس حراست کرد، گفت: برخی شیاطین از صحبت های رهبری برداشتهای سوء کرده و میگویند حق الناس یعنی اینکه همه در انتخابات تائید صلاحیت شوند.
پایگاه خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir
آیتالله احمد جنتی امام جمعه موقت تهران در خطبههای نماز جمعه پایتخت با اشاره به اقدامات نیروی انتظامی در برخورد با مظاهر بی حجابی اظهار داشت: خداوند به برادران ناجا توفیق عنایت کند که مردانه و قاطعانه مقابل هتک حرمت حجاب و عفاف در جامعه ایستادند و با کسانی که حجاب را رعایت نمیکنند و در خودروی شخصیشان با شرایط و وضعیت بسیار بدی نشستند، برخورد میکنند، با همه وجودم از آنان تقدیر و تشکر میکنم و به آنان خداقوت میگویم و امیدوارم خداوند کمکشان کند.
وی در ادامه با تبریک هفته وحدت گفت: امیدوارم هفته وحدت بر همه مسلمین جهان مبارک باشد، هفته وحدت بین برادران سنی و شیعیان وحدتی برقرار میکند، هفته وحدت بسیار مبارک است و آثار و برکات بسیار خوبی داشته دارد.
آیتالله جنتی یادآور شد: اگر خداوند عذابی بر حکام دیکتاتور برخی کشورهای منطقه نازل کند، حقشان است، واقعاً این حکام دیکتاتور برخی کشورهای منطقه باید بلایی را تحمل کنند، اگر در دنیا هم نشد، در آخرت حتماً خداوند بدترین بلاها را بر این حکام دیکتاتور منطقه نازل خواهد کرد.
خطیب موقت نماز جمعه تهران همچنین تأکید کرد: جهان اسلام جمعیت 1.5 میلیاردی با فرهنگ غنی اسلام دارد که میتواند دنیا و آخرت را تأمین کند، مسلمانان دارای تمدن و تجربه تاریخی هستند، مسلمین در فضاهای استراتژیک جهان و در همه جا هستند، کشورهای اسلامی دارای ذخایر عظیم و غلنی نفت و گاز هستند، اگر این درآمد این ذخایر صرف مسلمین جهان شود، دیگر گرسنهای در میان مسلمین باقی نمیماند، ولی بهرهگیری از همه این موارد منوط به وحدت جوامع اسلامی است، باید بدانیم در این شرایط است که دشمن حتی نمیتواند چپ به مسلمانان نگاه کند، نمیتواند حتی به گوشهای از سرزمینهای اسلامی تجاوز و تعدی کند، نمیتواند مسلمانی را بکُشد یا اموال مردم را غارت کند یا استقلال کشورها را از بین ببرد.
وی گفت: متأسفانه هر یک از سرزمینهای اسلامی برای خودشان سازی میزنند و همه آنان به یک معنا تسلیم قدرتهای استکباری هستند، با این وضعیت چه میشود کرد؟ حرفهایی که درباره کشورهای اسلامی میزنیم آب در هاونگ کوبیدن است، این حرفها را میگوییم و باید هم بگوییم اما متأسفانه فایدهای ندارد، گوش آنان کَر است و صدای وجدانشان را نمیشنوند، صدای خداوند، پیامبر و قرآن را نمیشنوند، چه برسد به صدای ما، این مشکل را در کشورهای اسلامی داریم و چارهای هم نیست.
جنتی متذکر شد: این حکام دیکتاتور از خواب بیدار نمیشوند و ذلتها را تحمل میکنند ولی ما باید در داخل کشور وحدت داشته باشیم.
وی افزود: به برکت امام بزرگوارمان ما از نظر شیعه و سنی در کشور هیچ مسئلهای نداریم و به لطف خداوند همه در رفاه زندگی میکنند و به آنها خدمترسانی میشود و اگر خدماترسانی به سنیها در کشور ما بیشتر از شیعیان نباشد قطعا کمتر نیست.
وی افزود: احساس میکنیم سنیهای کشورمان برادران ما هستند و ما با هم در این کشور زندگی میکنیم و مشکلی نداریم، منهای مسئله شیعه و سنی اختلافات دیگر هم باید کنار گذاشته شود،نباید یکپارچگی را از بین ببریم، دستهبندیهای سیاسی نباید موجب اختلاف شود. در هر مناسبتی باید با هم و یکصدا باشیم، همه باید درباره فتنه با هم آن را محکوم کنیم.
امامجمعه موقت تهران بر همین اساس یادآور شد: با توجه به اینکه در آستانه 9 دی قرار داریم، این روز مبارک را به همه مردم عزیز ایران تبریک میگویم. وحدت ملت بزرگ ایران با یک اشاره مقام معظم رهبری در روز 9 دی تجلی یافت و همه ملت به صحنه آمدند و در یک روز آتش فتنه 88 را خاموش کردید.
آیتالله جنتی بر همین اساس تصریح کرد: بدون اینکه احتیاجی به مسائل مختلف باشد، حضور مردم در یک نصف روز در 9 دی 88 آتش فتنه را خاموش کرد، آفرین بر این ملت بزرگ، بعد از خاموش شدن فتنه 88 چرا عدهای سکوت کردند؟ چرا عدهای با شما مردم همراهی نکردند؟ چرا عدهای گاهی با یک اشاره از فتنهگران حمایت کردند؟ چرا از فتنهگران دفاع میکنند؟ چرا اعتراض میکنند که این افراد در حصر هستند؟ آیا شما با این مردم هستید، شما از این مردم جدا نشوید. این نه به صلاح خودتان، نه به صلاح دینتان و نه به صلاح کشورتان است.
وی اضافه کرد: نباید مسئله فتنه را کوچک بشماریم و محکومیت فتنه 88 باید همچنان ادامه یابد، 9 دی باید ادامه داشته باشد، همبستگی و وحدت ملت ایران در روز 9 دی باید همچنان ادامه یابد تا اگر فتنهای خواست برپا شود، در صحنه حضور داشته باشید و در همان روز فتنه را خاموش کنید.
آیتالله جنتی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به پیش رو بودن انتخابات مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی، تصریح کرد: انتخابات مسئله بسیار مهمی است و اهمیت بسیار بالایی دارد و عزت مسلمین محسوب میشود، مردم انشاءالله به طور گسترده و در امنیت کامل در انتخابات شرکت خواهند کرد.
وی ادامه داد: الحمدلله مشکل ناامنی نداریم و اختلافات در این انتخابات اثرگذار نیست به لطف خداوند، انتخابات کاملا آزاد است و هر کسی به هر کاندیدایی که دلش بخواهد میتواند رای دهد، متاسفانه آمار ثبتنامیها مدام در حال افزایش است، آمار ثبتنام کاندیداهای خبرگان رهبری بالا رفته است، آمار ثبتنامیهای مجلس هم بالا رفته و همچنان در حال افزایش است؛ این موضوع برای بنده بسیار مبهم است، آیا واقعا افرادی که در انتخابات خبرگان رهبری ثبتنام کردند، خودشان را مجتهد میدانند؟ آیا بین خودشان و خداوند معتقدند که اجتهاد دارند؟
خطیب موقت نماز جمعه تهران خاطرنشان کرد: برخی از این کاندیداهای خبرگان رهبری اگر یک عبارت عربی به دستشان بدهید نمیتوانند آن را درست بخوانند حتی نمیتوانند قرآن را هم به درستی بخوانند، اگر یک کتاب عربی به دست این افراد بدهید نمیتوانند آن را بخوانند. بنابراین چرا در انتخابات ثبتنام و برای ما زحمت درست میکنند؟
آیتالله جنتی گفت: این موضوع درباره کاندیداهای مجلس شورای اسلامی هم مطرح است، برخی از این کاندیداها واقعا چه انتظاری دارند؟! عدهای میگویند صلاحیت کاندیداها را مردم باید تعیین کنند. من نمیدانم این فرهنگ از کجا آمده است؟ میگویند مردم به هر کسی رای میدهند یعنی صلاحیت آن فرد را قبول کردهاند و به کسی که رای ندادند هم به معنای آن است که صلاحیت آن فرد را قبول نکردهاند.
وی خاطرنشان کرد: این سخنان به چه معناست؟ این به معنای آن است که قانون را باید کنار بگذاریم، شورای نگهبانی نباید در کار باشد بلکه به اختیار مردم بگذاریم. یعنی کاری که در هیچ کجای دنیا سابقه ندارد. در هر کجای دنیا تشکیلاتی وجود دارد. در ایران هم این شورای نگهبان است صلاحیت کاندیداها را باید احراز کنند؛ در دنیا هم وقتی انتخاباتی برگزار میشود مراکزی وجود دارد که نظارت میکند و صلاحیت افراد را بررسی میکنند.
آیتالله جنتی همچنین گفت: عدهای توقع دارند شورای نگهبان همه کاندیداها را به طور کامل تائید صلاحیت کند، چون به گفته آنان این حقالناس است، مقام معظم رهبری مطلبی را فرمودند و برخی شیاطین این موضوع را مورد سوءاستفاده قرار دادند و مدام گفتند حقالناس است. به این معنا که هر کسی در انتخابات ثبتنام کرد حق دارد تائید شود، پس در این میان قانون اساسی و قوانین دیگر چه میشود؟! این قانونی است که نمایندگان همین ملت نوشتند و در آن آمده که کاندیداها باید التزام عملی به اسلام داشته باشند. یعنی باید نماز بخواند و دروغگو نباشد و شرابخوار نباشد و قاچاقچی نباشد و غاصب حقوق مردم نباشد و رباخوار نباشد و مواردی از این دست.
وی در بخش دیگری از سخنانش متذکر شد: اگر کسی به صلاحیت کاندیداها رسیدگی کرد و متوجه شد که کاندیدایی به دلیل آنکه رعایت اسلام را نمیکند و صلاحیت ندارد، آیا در این مورد حقالناس از بین رفته است؟! این فرد حقی ندارد، حق را کسی دارد که شرایط ورود به انتخابات را داشته باشد. این فرد حق رفتن به مجلس را ندارد، حق مردم باید رعایت شود، مردم انتظار دارند افراد خدمتگذار وارد مجلس شورای اسلامی یا مجلس خبرگان رهبری شوند، کسانی که زد و بند یا معامله میکنند و پول میگیرند برای اینکه وارد مجلس شوند، به صلاح مردم نیست که وارد مجلس شوند.
خطیب موقت نماز جمعه تهران ادامه داد: حقالناس این است که اجازه ندهند کسانی که به ضرر مردم کار میکنند وارد مجلس شوند. نظارت استصوابی شورای نگهبان حقالناس است، رهبر معظم انقلاب فرمودند که نظارت استصوابی از مصادیق والای حقالناس است.
آیتالله جنتی تصریح کرد: بر حسب مسئولیتی که دارم و به خاطر شرایطی که امروز در کشور حاکم است باید مطالبی را بگویم. حرفهای زیادی برای گفتن دارم، یک پژوهشگر ژاپنیالاصل که تبعه آمریکاست و به آمریکاییها میگوید که «شما باید ولایت فقیه را بزنید، اگر میخواهید در ایران موفق شوید باید ولایت فقیه را هدف قرار دهید».
وی گفت: وقتی از او میپرسند چگونه میتوان ولایت فقیه را زد، میگوید «در قانون اساسی ایران آنچه موجب قوام و بقای ولایت فقیه است، شورای نگهبان است، اگر بتوان این رکن را از قانون حذف کرد، ولایت فقیه هم در یک رفراندوم از بین میرود، شورای نگهبان هم جز با حمله به نظارت استصوابی این شورا از بین نمیرود»؛ بنابراین کسانی که نظارت استصوابی شورای نگهبان را زیر سؤال میبرند یا خودشان نمیفهمند یا دیگران گمراهشان میکنند.
آیتالله جنتی با بیان اینکه مسائل زیادی درباره انتخابات داریم، تاکید کرد: کسانی که مدام حقالناس را مطرح میکنند باید بدانند در انتخابات سال 88 که 40 میلیون نفر در انتخابات شرکت کردند، چه کسی 40 میلیون رای ملت را حفظ کرد؟ این 40 میلیون رای مگر حق مردم و حقالناس نبود؟ این شورای نگهبان و مقام معظم رهبری بودند که رای 40 میلیون ایرانی را حفظ کردند که حقالناس بود، شما میگفتید انتخابات را باطل کنید. یعنی حقالناس 40 میلیون نفر را باطل کنید، هنوز هم در همین خط بازی میکنید.
وی تاکید کرد: کسانی که در فتنه سکوت کردند و با عناوین مختلف از فتنه حمایت کردند و هنوز هم گاهی دفاع میکنند آنان جزو این مردم نیستند و به آنان میگویند اگر میخواهید هنوز هم در میدان آمریکا بازی کنید، بدانید ملت بزرگ ایران در روز 22 بهمن در سراسر کشور پاسخ شما را خواهند داد؛ به صلاح این افراد نیست که از مردم جدا شوند. ما هم دلمان نمیخواهد آنان از مردم جدا شوند، ساز دیگری نزنند، مردم این افراد هستند، سرتاسر مملکت در روز 22 بهمن از شرق و غرب و جنوب و شمال کشور فریاد «مرگ بر آمریکا» سر خواهند داد، شما به ضرر خودتان کار میکنید.
خطیب موقت نماز جمعه تهران همچنین یادآور شد: ما در انتخابات فقط قانون را اجرا میکنیم، آرامش، سلامت انتخابات و آزادی، مواردی است که باید رعایت شوند، ما متکی به قانون هستیم و اگر از قانون تجاوز کردیم شما به ما اعتراض کنید و بگویید اما وقتی ما به قانون عمل میکنیم و مقام معظم رهبری هم همواره روی اجرای دقیق قانون تکیه و تاکید فرمودند، دیگر کسی حق اعتراض ندارد.
منبع: خبرگزاری فارس
کد خبر: ۸۱۳۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۴
پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir
علیرضا نریمانی در رویش نیوز نوشت: چندی است در برخی رسانه ها و یا توسط بعضی افراد و جریان ها شاهد القای موضوع خاصی در جامعه هستیم. موضوعی که به شدت روی آن کار می شود تا به یک اصل غیر قابل انکار تبدیل شود. موضوعی که این جریان روی آن کار می کند کمرنگ کردن شعار مرگ بر آمریکا و مباحث استکبار ستیزی است. افراد و رسانه های همسو با این جریان با استدلال ها و برخی مباحث در پی کمرنگ کردن و از بین بردن این شعار که یکی از شعارهای اساسی انقلاب اسلامی بوده، هستند.
آخرین اقدامی که این جریان در راستای اهداف خود انجام داده است صحبت های صادق زیبا کلام در مناظره اخیرش با حجت الاسلام رسایی است. زیبا کلام که پیش از این هم سابقه ایراد چنین سخنانی را داشته است در این مناظره بیان داشته است: "شما میتوانید به مصاحبههای مرحوم امام خمینی نگاه کنید. نزدیک به12 مصاحبه در نوفل لوشاتوداشتند که وقتی از ایشان سوال شده علت مخالفت شما با شاه چیست گفتهاند برای آزادی بیان ،آزادی مطبوعات، آزادی سیاسیون و اجرای حاکمیت قانون و مفاهیمی که ذیل جامعه مدنی و حقوق شهروندی است مبارزه کرده و به دنبال انقلاب هستند. در اوایل انقلاب پدیده استکبارستیزی و غربستیزی نه تنها اهداف مدنی انقلاب را تحت الشعاع قرار داد، بلکه به گفتمان مسلط تبدیل شد. اگر کسی از خارج وارد ایران میشد تصور میکرد هدف از انقلاب فقط آمریکا و غربستیزی بود."
در پی سخنان صادق زیبا کلام سایت خبری عصر ایران نیز برای حفظ این خط و ادامه دادن مسیر این جریان اقدام به انتشار مطلبی در تحلیل صحبت های زیباکلام کرده است. مقصود عصر ایران از این مقاله این است که شعار مرگ بر آمریکا و مبارزه با استکبار جهانی از اصول اصلی قانون اساسی و اهدافی که امام خمینی از انقلاب اسلامی بیان داشته اند نبوده است و این شعار پس از انقلاب و در پی برخی هیجانات یا اتفاقات خاص به اصل انقلاب اضافه شده و جزیی از ارزش های نظام جمهوری اسلامی شده است.
سایت خبری مذکور در این مقاله با چشم پوشی از اصول قانون اساسی که مبارزه با استکبار را بیان می کند و برخورد گزینشی با آن صرفاً به ذکر برخی اصول قانون اساسی پرداخته است که درباره مسائل داخلی است و در آن ها صحبتی از مبارزه با استکبار و این شعار نشده است و این گونه نتیجه گیری کرده است که مبحث مبارزه با استکبار در قانون اساسی وجود ندارد و حضور این شعار در حال حاضر به خاطر جابجایی جایگاه ارزش ها است.
اما در جستجویی که در اصول قانون اساسی داشتیم به اصولی برخورد کردیم که از دید نویسنده این مقاله مغفول مانده است. این اصول که در باب مباحث سیاست خارجی نظام است به روشنی درباره این موضوع صحبت کرده است و تکلیف مسئولان و سیستم دیپلماسی کشور را مشخص کرده است:
1- اصل 2 قانون اساسی که درباره اهداف اصلی جمهوری اسلامی ایران است. در بند 5 این اصل و به عنوان یکی از اهداف آمده است: 5. طرد کامل استعمار و جلوگیری از نفوذ اجانب
2- در بند 16 اصل 2 قانون اساسی نیز به این موضوع پرداخته شده است و اینگونه آورده شده است: 16. تنظیم سیاست خارجی کشور براساس معیارهای اسلام، تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان و حمایت بی دریغ از مستضعفان جهان
3- اصل 10 قانون اساسی نیز به همین موضوع اشاره دارد: به حکم آیه کریمه «ان هذه امتکم امه واحده و انا ربکم فاعبدون» همه مسلمانان یک امتند و دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است سیاست کلی خود را بر پایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامی قرار دهد و کوشش پیگیر به عمل آورد تا وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را تحقق بخشد.
4- اصل 151 قانون اساسی نیز درباره سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران آورده است: سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران براساس نفی هرگونه سلطه جویی و سلطه پذیری، حفظ استقلال همه جانبه و تمامیت ارضی کشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرت های سلطه گر و روابط صلح آمیزمتقابل با دول غیرمحارب استوار است.
5- اصل 153 قانون اساسی نیز پیرامون حمایت از مستضعفین جهان است: جمهوری اسلامی ایران سعادت انسان در کل جامعه بشری را آرمان خود می داند و استقلال و آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان می شناسد. بنابراین در عین خودداری کامل از هرگونه دخالت در امور داخلی ملت های دیگر از مبارزه حق طلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت می کند.
همانطور که مشاهده شد در اصول قانون اساسی به دقت پیرامون این موضوع صحبت شده است که به هیچ وجه هم قابل انکار نیست. آیا حمایت از مستضعفین در سراسر جهان و یا حرکت در جهت وحدت امت واحده جز با استکبار ستیزی و نفی مصداق اتم آن یعنی ایالات متحده ممکن است؟ آیا زمانی که در قانون اساسی صحبت از تنظیم سیاست خارجه کشور بر اساس معیارهای اسلام می شود، به معنی مبارزه و مقابله با استکبار و ایادی آن نیست؟ آمریکا که در جنگ 8 ساله ابتدا به صورت حمایت همه جانبه و بعد از آن علناً وارد جنگ با ایران می شود، آمریکایی که هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی را با قریب به سیصد مسافر زن و مرد وکودک مورد حمله قرار می دهد، مستکبرانی که با اعمال تحریم های ظالمانه مشکلات بسیاری را برای مردم ایران درست کرده اند و کشوری که علناً برای یک گروه تروریستی مخالف جمهوری اسلامی که سابقه 60 هزار ترور در ایران را دارد مجلس عزا برپا می کند، آیا چنین کشور و نظامی با این همه سابقه دشمنی با ایران و مردم آن که هنوز هم ادامه دارد، مصداق کامل یک دولت محارب که قانون اساسی ما را از رابطه با آن منع کرده است، نیست؟ بر خلاف تصور نویسنده مقاله ذکر شده، مبارزه با استکبار در متن قانون اساسی آمده است و همانطور که وی اشاره می کند برای فهم اهداف انقلاب باید به قانون اساسی رجوع کرد.
رهبر انقلاب نیز در دیدار اخیر خود با مسئولان دستگاه دیپلماسی کشور با ذکر این نکته که سیاست خارجی کشور همان سیاست خارجی نظام در قانون اساسی است، خاطر نشان کردند: "این سیاست خارجی متخذ از اسلام و منبعث از اهداف و آرمانهای انقلاب است. سیاست خارجی کشور مانند همهی کشورهای جهان بر منافع بلندمدت و اصول و ارزشها استوار است و با رفتوآمد دولتها با سلایق سیاسی گوناگون، تغییر نمیکند؛ دولتها فقط در تاکتیکها و ابتکارات اجراییِ راهبردهای سیاست خارجی تأثیرگذار و دخیلند".
با توجه به صحبت های مقام معظم رهبری و اصول ذکر شده قانون اساسی می توان به راحتی می توان این نتیجه را گرفت که سیاست خارجی جمهوری اسلامی که مبارزه با استکبار جهانی نیز در آن ها بیان شده است از اصول جدایی ناپذیر انقلاب اسلامی است و با برخی تحرکات رسانه ای یا اقدام مقامات مسئول نمی توان آن را حتی کمرنگ کرد.
کد خبر: ۷۶۷۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۱۸
چرا شعار مرگ بر آمریکا سر مىدهیم؟ ملت آمریکا چه گناهى کردهاند که علیه آنها شعار مىدهیم؟ ریشه تاریخى این شعار کجاست؟
پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir،
تسنیم نوشت:چرا شعار مرگ بر آمریکا سر مىدهیم؟ ملت آمریکا چه گناهى کردهاند که علیه آنها شعار مىدهیم؟ ریشه تاریخى این شعار کجاست؟ پاسخ: منظور از آمریکا در شعار «مرگ بر آمریکا» که شعارى رایج در ایران و برخى احزاب و گروههاى سیاسى- مذهبى در برخى کشورهاى دنیاست، بههیچوجه، مردم آمریکا نیست که زیر زنجیرهاى امپراتورى خبرى و رسانههاى استکبارى و شعارهاى دروغین آن، بىخبر از ظلم و جنایات دولتمردان خود در جهان بوده، بلکه منظور از آمریکا، نظام سیاسى و سیاستهایى است که از سوى حکومت و دولت آمریکا، در دنیا اعمال مى شود؛ دولتى که روح استکبارى و خوى فرعونى آن بر کشورهاى بسیارى سایه انداخته است. البته روح استکبارى آمریکا، تنها در کالبد دولت و حکومت آمریکا دمیده نشده است، بلکه بسیارى از مؤسسات اقتصادى، شبکههاى مخفى و آشکار سیاسى، مراکز فرهنگى، پژوهشى، خصوصى و بینالمللى، حتى با عنوان خیریه و بخش عمدهاى از مطبوعات و رسانههاى جهانى، با روح استکبارى آمریکا، بهمنظور پیشبرد اندیشه و اراده آن، در کار و حرکت هستند. بنابراین، در شعار مرگ بر آمریکا، مردمى که در سیاستها و ظلمهاى دولت خویش، نقش نداشته یا بىاطلاعند، مورد لعن و نفرین نمىباشند. از سوى دیگر شعار مرگ بر آمریکا، شعارى برآمده از تجربههاى بسیار مردم ایران، در طول سالهاى متمادى است که با تمام وجود، خوى استکبارى آمریکا را تجربه کردهاند؛ نظیر راهاندازى کودتاى 28 مرداد 1332ش. و حمایت از رژیم مستبد پهلوى و چپاول منابع اقتصادى، فرهنگى و انسانى کشورمان قبل از انقلاب؛ بعد از پیروزى انقلاب اسلامى نیز مردم ما شاهد تهیه و تدارک انواع توطئهها بهمنظور به شکست کشاندن این نهضت عظیم اسلامى بودهاند؛ مانند کودتاى نوژه، راهاندازى و مداخله در جنگ تحمیلى، مسدودنمودن دارایىهاى ایران، تحریمهاى متنوع اقتصادى، سیاسى، تکنولوژیکى و کارشکنى و اخلال در روند سازندگى کشور و تلاش براى متوقفکردن پیشرفتهاى صلحآمیز هستهاى ایران و تروریسمخواندن ایران و نیز دخالت آشکار در حوادث داخلى ایران و حمایتهاى گسترده و آشکار از اغتشاشگران.
این شعار در واقع، یک هشدار و بیدارباش دائمى جهت آگاهى در مقابل توطئههاى دائمى آمریکا، در قبال ملت مسلمان و آزادهى ایران است؛ چنانکه مقام معظم رهبرى در پاسخ به سؤالى مىفرماید: «ما همهى مشکلات را به گردن آمریکا نمىاندازیم. مشکلات ما از خودمان است؛ منتها دشمن از این مشکلات مىخواهد حداکثر استفاده را کند؛ پدر کشور و ملت را در بیاورد. ما نمىگوییم اگر تورم هست، تقصیر آمریکاست؛ نه، اگر تورم هست، اگر کاهش قدرت خرید هست، اگر کمبود اشتغال هست، چه کسى گفته تقصیر آمریکاست؟ ما گردن آمریکا نمىاندازیم؛ این تقصیر خود ماست؛ تقصیر مسؤولان است؛ اما اگر اسم آمریکا را مىآوریم، اگر حرف آمریکا را مىزنیم، مىخواهیم بگوییم که گرگى کمین گرفته، پشت خم کرده که به شما حمله کند؛ از این غافل نباشید. به مسؤولان مىگوییم ضعفها را برطرف کنید، به شما مىگوییم که متوجه این دشمن باشید؛ تا به شما حمله نکند...». با توجه به ماهیت استکبارى آمریکا در قبال ایران و جهان، شعار مرگ بر آمریکا، داراى آثار حیاتبخشى در داخل و در سطح جهانى است. این شعار، نداى حقى است که بر سنت و کلام حق استوار است. در این فریاد پاک و متعالى، دستکم دو وجه مثبت دیگر و دو فایده حیاتى مىتوان یافت؛ نخست وجه سیاسى و بینالمللى آن است، یعنى صلابت مرگ بر آمریکا، بیان حق و فریاد مظلومیت است و پلیدى ظالم را آشکار و رسوا مىسازد و جسارت در برابر ظلم غالب را در میان مردم جهان، پدید مىآورد و ظالم را ذلیل و پریشان مىکند و امروزه شاهد هستیم که این شعار در بسیارى از کشورها تکرار مىشود. فایدهى دیگر، اثر روانشناختى این شعار است که اظهار تنفر از ظالم، ترحم بر مظلوم را در دل تقویت مىکند و انسان را از تمایل به ظلم و ظالم باز مىدارد و این امر، موجب صفا و صداقت دل و جان مىگردد؛ امیرالمؤمنین - علیهالسلام - در وصیت به امام حسن و امام حسین - علیهماالسلام - فرمود: «دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید». اگر امروزه شرایط اجراى حکم جهاد با مستکبران فراهم نیست، لازم است که شهادتطلبانه، فریاد مرگ بر آمریکا را بلند و رسا فریاد زنیم و قدمى عقب نگذاریم؛ به امید روزى که جهانى بیدار و شجاع، دیو ظلم و ظلمت را از پاى درآورد و دولت فرخندهى یار فرا رسد.پرسش: آیا شعار مرگ بر آمریکا براى ما کفایت مىکند یا وظایف دیگرى هم داریم؟ پاسخ: خیر، لازم است بکوشیم که مخالفت با استکبار آمریکا، در حد شعار و سیاست باقى نماند؛ بلکه با تلاشهاى علمى، فعالیتهاى اقتصادى و تقویت ابعاد اعتقادى، فرهنگى و... مبارزهاى همهجانبه انجام دهیم و از سطحىشدن پرهیز کنیم و همانطورکه نباید از سایر ابعاد مبارزه و مقاومت و جهاد، غافل شد، نباید از بعد سیاسى هم غافل شد؛ زیرا کشورى مثل ژاپن با توفیقات اقتصادى و تکنولوژیک، در زمینههاى سیاسى، در بند استکبار آمریکاست. در کنار مبارزهى همهجانبه با اهداف و توطئههاى آمریکا در قبال کشورمان و جهان بشریت، یکى از وظایف دینى و انقلابى ما، تلاش براى هدایت و بیدارى مظلومان و ملتهایى است که زیر سلطهى تبلیغات سهمگین استکبار جهانى، در جهل و بىخبرى گرفتارند که شامل ملت آمریکا نیز مىشود. از اینرو، رویکرد نظام اسلامى در قبال چنین ملتهایى، مبتنى بر تبلیغ آموزههاى حیاتبخش اسلامى و تلاش براى افشاى ماهیت شوم دولتمردان اینگونه کشورهاست و اینکار با اعزام مبلغ، گسترش شبکههاى برونمرزى صدا و سیما، سایتهاى اینترنتى، جذب طلبه و دانشجو، برگزارى همایشهاى بینالملى و دعوت از روشنفکران و نخبگان این کشورها و... صورت مىگیرد.پرسش: چرا شعار مرگ بر آمریکا پس از 35 سال هنوز سر داده مىشود؟ پاسخ: دو چیز تداوم این شعار را رقم زده است؛ نخست روح ظلمستیزى مردم ایران که نیروى ایجاد انقلابى عظیم را داشتند و دیگر رسوایى آمریکا در اینکه نشان داد مظهر بیداد و فرعونیت است و از هیچ تجاوز و جنایت و خیانتى براى شکستن عمود خیمهى استقلال و به قفس درآوردن آزادى این ملت، فروگذار نمىکند. این دو عامل، همچون دو بال پر توان، شعار مرگ بر آمریکا را در سپهر شعور تاریخى مردم ایران به اوج رسانید.پرسش: آیا شعار مرگ و نفرین داراى مبانى شرعى و فقهى است؟ و آیا قرآن کریم با شعار مرگ و مرگخواستن براى برخى افراد مخالفت دارد؟ پاسخ: قرآن کریم در مواضع متعددى نه تنها لعن و طرد و نفرین بر دشمنان حق و حقیقت را ذکر کرده است بلکه صراحتاً فریاد مرگ را نیز روا داشته و ذکر نموده است. براى آنکه مطلب بهصراحت کامل براى خوانندگان روشن شود، شایان ذکر است که قرآن کریم در 4 موضع بهصراحت نداى (مرگ بر) را بلند کرده است که این چهار مورد عبارتند از: 1- قُتِلَ أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ - النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ - إِذْ هُمْ عَلَیْهَا قُعُودٌ - وَهُمْ عَلَى مَا یَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِینَ شُهُودٌ (سوره بروج: آیات 4 تا 7) 2- قتل الخراصون، الذین هم فى غمرة ساهون، یسألون أیان یوم الدین، یوم هم على النار یفتنون (سوره الذاریات: آیات 10 تا 13) 3- اِنَّهُ فَکَّرَ وَ قَدَّرَ، فَقُتِلَ کَیْف قَدَّرَ، ثمَّ قُتِلَ کَیْف قَدَّرَ، ثمَّ نَظرَ، ثمَّ عَبَس وَ بَسرَ، ثمَّ أَدْبَرَ وَ استَکْبرَ (سوره مدثر: آیات 18 تا 23) 4- قُتِلَ الْإِنسَانُ مَا أَکْفَرَهُ / مِنْ أَىِّ شَىْءٍ خَلَقَهُ / مِن نُّطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ / ثُمَّ السَّبِیلَ یَسَّرَهُ ا(سوره عبس) بر خوانندگان گرامى پوشیده نیست که عبارت قُتِلَ در عربى، معادل فارسى (کشته باد)، (مرگ بر) مىباشد و قرآن کریم نه تنها از این عبارت بهطور مطلق نهى نکرده است بلکه خود در چهار مورد، افراد و گروههایى را شایسته این سخن دانسته و علیه آنها چنین مطلبى را آورده است. مجال ضیق کنونى جاى بحث تفسیرى جدى در باب این آیات نیست اما شایسته است خوانندگان گرامى توجه داشته باشند که در هر 4 مورد مذکور در قرآن کریم که «کشته باد» و «مرگ بر» آمده است، طرف خطاب آیه و کسانىکه مورد این خطاب قرار گرفتهاند، داراى خوى استکبارى بودهاند و بهعبارتدیگر همه موارد مرگخواستن در قرآن به استکبار ربط دارد و براى مقابله با مستکبرین است و این خود از آموزههاى جالب توجه قرآنى است و براى ما درسآموز است. در برابر افرادى که شعار «مرگ بر» را مخالف آموزههاى قرآن کریم مىدانند البته بزرگان دیگرى نیز هستند که این شعار را عین دستور قرآن مىدانند و امر پیامبر اکرم مىدانند. بهعنوان مثال امام راحل عظیم الشان ملت ایران که خود مفسر قرآن بود و برخى از کسانىکه امروز مدعى هستند که مرگ بر آمریکا گفتن خلاف اصل قرآنى است، ادعاى شاگردى او را هم دارند. امام راحل در باب شعار مرگ بر آمریکا در مواضع متعددى ابراز نظر کردهاند و از جمله بیان داشتهاند: «...فریاد برائت از مشرکان در مراسم حج و این یک فریاد سیاسىعبادى است که رسولالله (صلى الله علیه و آله و سلم) به آن امر فرمود. حال باید به آن آخوند مزدور، که فریاد مرگ بر آمریکا و اسرائیل و شوروى را خلاف اسلام مىداند، گفت تأسى به رسول خدا و متابعت از امر خداوند تعالى خلاف مراسم حج است؟» (صحیفهى امام، جلد 18، ص 91.) هدف این نوشتار این نیست که اثبات کنیم که امروز باید شعار مرگ بر آمریکا گفت یا خیر. این امرى ثانوى است که البته در جاى خود مهم است. هدف این نوشتار آن است که به افراد مختلف تذکر دهد که قرآن کریم را بهانه بازىهاى سیاسى و حزبى و گروهى خود قرار ندهند و براى اهداف سیاسى و حزبى خود استفاده نابجا از قرآن کریم ننمایند. بهعبارتبهتر استناد به قرآن در جایى شایسته است که واقعاً قرآن کریم چنان دستورى داده باشد و یا از آیات قرآن چنین امرى استفاده شود. اما اگر نویسنده یا شخصیت سیاسىاى براى اهداف حزبى و سیاسى و جناحى خود با اعتقادات دینى مردم بازى کند و نابجا به قرآن کریم استناد نماید، نه تنها شایسته نیست بلکه باید فریاد اعتراض را بلند کرد. همچنین یکى از وظایف و واجبات، «تبرى» و بىزارى از دشمنان اسلام مىباشد و این بیزارى، در زبان و عمل ظهور مىیابد. بنابراین، صحت اصل شعار مرگ و برائت از دشمنان الهى، روشن شد. آیا آمریکا مشمول این شعار مىباشد؟ با در نظر گرفتن ابعاد توطئه و جنایت آمریکا بر ضد مردم ایران و سایر ملتهاى مظلوم جهان و خصومت و دشمنى آشکار آن با دین اسلام، شکى باقى نمىماند که آمریکا مصداق مسلم شرک، کفر، عصیان و استکبار در زمین مىباشد و مسلمانان، نه تنها موظف به بیان این انزجار مىباشند، بلکه وظیفه دارند در عمل نیز با آن مبارزه نمایند تا هرگونه سیطره و سلطهى این استکبار بر مسلمانان برداشته شود. قرآن کریم مىفرماید: «و لنیجعل الله للکافرین على المؤمنین سبیلاً» و اعلام شعار مرگ بر آمریکا، بهمعناى نپذیرفتن و زیر بار سلطهى نامشروع آمریکاى تمامیتطلب نرفتن و بهمعناى برائت از آن مىباشد؛ همانگونهکه خداوند و رسولش نیز از مشرکین برائت مىجویند؛ «ان الله برى ء من المشرکین و رسوله». بنابراین براى حفظ عزت و استقلال سیاسى، اقتصادى و فرهنگى خود و حفظ منافع و مصالح جامعه و انقلاب اسلامى، تا زمانىکه آمریکا دست از این خوى سلطهطلبى و فساد در زمین برنداشته و مسؤولین نظام مقدس اسلامى هم مصلحت بدانند، این شعار ادامه خواهد داشت.
کد خبر: ۷۶۳۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۱۴
در بسیاری از پلاکاردهای موجود در راهپیمایی امروز به صراحت از مسئولان درخواست شده بود: « به دشمن اجازه نفوذ ندهید»
کد خبر: ۷۶۲۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۱۳
همزمان با سراسر کشور فریاد مرگ بر آمریکای مردم و دانش آموزان کهگیلویه و بویراحمد در راهپیمایی پرشکوه 13 آبان طنین انداز شد
کد خبر: ۷۶۲۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۱۳
192 تن از نمایندگان مجلس در بیانیهای تاکید کردند: ملت ایران حاضر نخواهدشد که به بهانه توافق بر سر مسائل هستهای، شعار مرگ بر آمریکا را کنار بگذارد.
به گزارش پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir ، متن این نامه به شرح ذیل است: سیزدهم آبان ماه نقطه پیوند برگهای زرینی از تاریخ آزادگی ملت ایران است، ۱۳ آبان ماه صرفاً یک رویداد تاریخی نیست، بلکه واقعهای تاریخساز، ماندگار و تاثیرگذار است که در هر یک از دادههای آن مصادیقی از پایداری، مقاومت اسلامی و بیداری جهادگونه علیه طاغوتیان و استکبار و نظام سلطه از سوی ملت مجاهد و غیور ایران به چشم میخورد.
وقایعی که هر یک به تنهایی میتواند منشا تداوم حرکت عظیم نهضت و استکبارستیزی و نفی نظامهای سلطه قرار بگیرد. به رغم زنجیره توطئهها و سناریوهای اردوگاه سلطه و صهیونیسم در سالهای پس از انقلاب، گفتمان انقلاب اسلامی فراتر از جغرافیای کشور و منطقه، قلب اروپا و آمریکا را تحت تاثیر جدی خود قرار داده و ایالات متحده و شرکای آن نه تنها در مصاف نظام اسلامی طُرفهای نبستهاند، بلکه به مدد مقاومت و استکبارستیزی ایرانیان و جلوهنمایی بیداری اسلامی بدون توجه به کارنامه سیاه خود، امروزه در صدد تعامل با جمهوری اسلامی ایران برآمدهاند و نمایندگان مجلس شورای اسلامی که به نمایندگی از ملت استکبارستیز ایران، دفاع از ارزشهای انقلاب و پیروی از امام راحل و مقام معظم رهبری را به همراه ملت پشت سر رهبری عزیز به ستیز خود با استکبار جهانی ادامه خواهیم داد. دشمنان ایران اسلامی به سرسپردگی آمریکا مستکبر از آغاز نهضت امام خمینی (ره) و به طور ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی با طرحریزی توطئه ها و دسیسههای گوناگون و هزینه نمودن مبالغ هنگفت، در صدد ریشه کن نمودن جمهوری اسلامی ایران بوده و به فضل خدا و حضور با بصیرت ملت در صحنه و رهبریهای حکیمانه امام راحل و مقام معظم رهبری، این توطئهها یکی پس از دیگری خنثی شد و چیزی جز افزایش نفرت و انزجار مردم ایران نسبت به آمریکا و استحکام هر چه بیشتر شعار مرگ بر آمریکا بر جای نگذاشت.
در دوران پسابرجام، دسیسه نفوذ در کشور برای همگان آشکار شد و دولت و مجلس باید دقت لازم را در راستای تذکرات ناصحانه مقام معظم رهبری به کار گیرند. ملت شریف ایران به هیچ وجه حاضر نمیشوند به بهانه توافق بر سر مساله هستهای، شعار مرگ بر آمریکا را کنار بگذارند؛ شعاری که بدل به نماد جمهوری اسلامی ایران شده و تمامی ملل مبارز، ایران اسلامی را به عنوان الگوی مبارزه خود قرار دادهاند.
گفتني است ۲۰ نماینده مجلس شورای اسلامی نيز در تذکری به رئیسجمهور، خواستار توقف جدی دستور جمعآوری سانتریفیوژهای فردو و نطنز شدند.
جواد کریمی قدوسی، روحالله حسینیان، مهدی هاشمی، ابراهیم کارخانهای، مهدی کوچکزاده، مسعود میرکاظمی، نصرالله پژمانفر، محمد سلیمانی، محمد کوثری، محمدصالح جوکار، احمد سالک، بیژن نوباوه، مصطفی افضلیفر، زهره طبیبزاده نوری، فاطمه آلیا، حسین طلا، فرجالله عارفی، ابوالقاسم جراره، امیرحسین قاضیزاده هاشمی و حسین فتاحی در تذکری کتبی به رئیسجمهور، توقف جدی دستور جمعآوری سانتریفیوژهای فردو و نطنز تا زمانی که شروط رهبری اجرایی شود را خواستار شدند.
کد خبر: ۷۶۰۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۱۱
مداح و فعال فرهنگی شهرستان بهمئی معقتد است شعار مرگ برآمريكا شعارهميشگي ملت ماست وتا انقلاب حضرت مهدي(عج) ادامه دارد
کد خبر: ۷۶۰۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۱۱