آوای دنا-نعمت الله درتاج:هفته گذشته گرد همایی سالانه سازمان ملل متحد در مقر همیشگی اش در نیویورک بر گزار گردید. دراین گرد همایی هر ساله در باره مشکلات ومسایل جهانی و ارائه راهکار های لازم،روئسای جمهورتمام کشور ها به بحث وگفتگو می نشینند.
اجلاس سران کشورها امسال در حالی برگزار گردید که بحرا نهای ریز ودرشت تمام جهان را در خود فروبرده بود . اما مهمترین این بحرا نها طبق معمول در حوزه خاورمیانه رخ نمایی میکرد . صلح اسرائیل وفلسطینیان، بحث تحولات سوریه، بحث هسته ای ایران، موضوع اختلاف کره شمالی و جنوبی و موضوع همیشگی تروریسم و القاعده ومبارزه با پدید ه تروریزم.
اما دربین این همه موضوعات متعددو گوناگون، آنچه از همه بر جسته تر و خبر ساز تر می توانست باشد، سخنرانی آقای دکتر حسن روحانی و تیم همراه وی بود. این چیزی بود که همه خبر گزاری های دنیا و تمام سیاستمداران جهان در انتظارش بودند. بالاخره این اتفاق روز سه شنبه هفته گذشته اتفاق افتاد. باتوجه به اینکه مردم ایران در خرداد ماه گذشته، با برگزیدن آقای روحانی به عنوان ریاست جمهور یازدهم ، این فرصت را به وی دادند تا سیاست اعتدالی خود را در عرصه جهانی به مرحله اجرا درآورد.
هرچند آقای روحانی هم درجریان مبارزات انتخاباتی وهم در مراسم تحلیف اصول کلی سیاست خارجی دولت خودرا شفاف و بی پرده بیان داشته بود و تا حدود زیادی سیاسیون با آن آشنایی داشتند، اما در نحوه اجرای آن در حالتی از شک و تردید به آن نگاه می کردند. کمتر کسی فکر می کردکه آقای روحانی بتواند در عرض زمانی نزدیک به دو ماه بتواند موفقیتای بزرگی درعرصه بین المللی بدست بیاورد.
.... و اما پس از سخنرانی دکتر روحانی در سازمان ملل،( البته بخش اول سخنرانی وی خیلی به دل ننشت و بیشتر فلسفی و مبهم بود)و شفا فیت در موصع گیری در قبال مسایل جهانی وهمچنین بر نامه هسته ای ایران، این امیدواری در مجا مع بین المللی وسران کشورهای جهان بوجود آمد که دورا آرامش در روابط سیاسی ایران وکشورهای عضو و غیر عضو سازمان ملل فرا رسیده. همین دیدگاه هم در داخل کشور بوجود آمد .
هرچند این مسافرت دست آوردهای گونا گونی را به دنبال داشت، اما مهمترین آن ، تماس تلفنی غیر منتظره اقای اوباما با آقای دکتر حسن روحانی بود. محور اصلی این گفتگو که15 دقیقه بطول انجامید،پیرامون موضوع هسته ای و زمینه برای عادی سازی روابط دو کشور بود.
(البته دردهه هفتاد شمسی یک بار در زمان ریاست جمهوری آیت الله هاشمی رفسنجانی، تلا شهایی برای برقراری روابط بین دو کشورصورت گرفته بود . و آن هنگا می بود که یک بار آقای مها جرانی که معاون اجرایی رئیس جمهور وقت بوددر روزنامه اطلاعات صحبت ازضرورت رابطه با آمریکارا کرده بود ولی به دلیل تلا شهای گروهای فشار آقای رفسنجانی مجبور شد ، بگوید این نظر شخصی وی بوده وهیچ ربطی به دولت نداردو عقب نشینی کرد. و قبل از آن قضیه مک فارلین راکه همه میدانیم . در دوره آقای خاتمی نیز تلا شهای کوچکی صورت گرفت اما به دلیل التهبات داخلی خیلی زود متوقف شد.)
به هر حال این تماس تلفنی، دنیا را تکان سیاسی سختی دادو پیا مدهای سیاسی مهمی را در داخل و خارج به دنبال داشت. واقعیت این است که به دور از تعصبات ملی و سیاسی ، باید گفت که برنده این مکا لمه تلفنی، جمهوری اسلامی ایران بود. چرا.؟
1-به رسمیت شنا ختن حکومت جمهوری اسلامی ایران توسط بالا ترین مقام سیاسی کشور آمریکا.همانطور که می دانیم، آمریکا ییها همیشه ایران را حامی تروریست، محور شرارت و حکومتی غیر دموکراتیک در مجامع بین المللی قلمداد می کردند و سعی در منزوی کردن ایرا ن می کردند. اما حالا باهمین کشوری که تاحال محور شرارت ، غیر دموکراتیک و حامی تروریست بود ، بر سر یک میز مذاکره می نشیند و تازه خیلی هم افتخار می کند که با ایران مذاکره کرده اند.
2-پذیرفتن حق هسته ای ایران توسط رئیس جمهور آمریکا. شاید یکی از مهمترین بخشهای این ارتباط تلفنی همین به رسمیت شناختن حق هسته ای ایران بود که تا حال جمهوری اسلامی بر این موضوع اصرارمی کرد وآمریکاآن را انکار میکرد.
3- به بار نشستن34سال مقاومت در برابرتوطئه های آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران. ازجمله:کوتای نوژه، حمله نظامی در طبس، تحریک عراق طی 8سال جنگ برعلیه ایران، ترور کردن حدود 27 هزار نفر توسط سازمان مجاهدین خلق( منا فقین)، قطع روابط سیاسی و اقتصادی با ایران،تحریم های همه جانبه،تقویت گروهای فرقه ای مثل فرقه ریگی وتهدید نظامی.....آیاجای شک و تردیدی وجود دارد که این مقاومت وپایداری مردم ایران بود که باعث تمایل رئیس جمهور آمریکا برای برقراری روابط با ایران شد؟
4- بعد از تشریح مواضع اصولی ومنطقی دکتر روحانی ، در سازمان ملل ، دوستان جمهوری اسلامی ایران امیدوارتر و دشمنان نظام نا امید تر شدند.
5- بعد از تماس تلفنی اوبا ما با دکتر روحانی ، نتا نیا هو نخست وزیر اسرائیل تشکیل جلسه فوق العاده داده و بلافاصله تصمیم به مسافرت به آمریکا گرفت تا دولت اوبا ما را در ادامه گزینه نظامی علیه ایران ترغیب کند و از اینکه اوباما با روحانی تماس تلفنی برقرارنموده به شدت اظهار نگرانی کرد.آیا آشفتگی اسرائیل از این ارتباط برای ما جای خوشحالی ندارد؟آیا اختلاف نظر بین نخست وزیر اسرائیل وشیمونپرز رئیس جمهور اسرائیل بر سر این ارتباط تلفنی دست آورد خوبی برای ما نیست؟ آیا توبیخ شدن نخست وزیر جنگ طلب اسرائیل توسط رئیس آن کشور درخصوص مواضع تند وی در جهت به خطر انداختن منافع ملی اسرائیل دست آورد مناسبی نیست؟( وی در جلسه فوق العاده کابینه خطاب به نخست وزیر گفته بود:لحن گستا خانه شما در باره مسئله هسته ای ایران ممکن است منافع ملی اسرائیل را به خطر بیاندازد.)
البته از شواهد وقراین بر می آید که تحولات اخیر در دستگاه دیپلوماتیک کشور بر اساس قانون اساسی، با هما هنگی با رهبری انقلاب صورت گرفته و اگر قرین به موفقیتی هم بوده ،حاصل این همفکری وهمراهی بین رهبری نظام و دولت بوده. بنا بر این به صلاح نیست که عده ای در داخل با ایجاد اقدامات غیر اصولی و بر خورد های خارج از حدود وظایف خود، منا فع ملی را به خطر اندازند.( عده ای در جریان استقبال از روحانی در فرودگاه اقدام به پرتاب کفش به سوی وی کردند و عده ای از نمایندگان مجلس برای سوال از وزیر امور خارجه در مجلس خواهان پاسخگویی وی در خصوص ارتباط تلفنی اوبا ما و روحا نی شدند.) عده ای یادرک درستی از بیانات رهبری انقلاب که فرموده بودند " نرمش قهرمانانه در مذاکرات مد نظر است"ندارند و یا اینکه از روی باند بازی سیاسی این اقدامات جسورانه را انجام می دهند. آیا همین ها نبودند که تا دیروزبصیرت شناسی آنها گوش فلک را کر کرده بود.؟حا لا چه شده که فر مایشات رهبری را نمی شوند و بر اساس میل و خواست شخصی عمل می کنند.؟
آیا این است معنی ولایتمداری ؟ آیا هنوز خود را خواص با بصیرت می دانید.؟بنا بر این اقدام به بی احترامی به رئیس جمهورکار شایسته ودر شآن ملت ما نیست.و باید جلوی گروهای بدون شناسنامه سیاسی گرفته شود. دوستان باید بدانند دوران افراطی گری تمام شده و دورا اعتدال و قانونمداری از راه رسیده.
نعمت الله درتاج کارشناس ارشد تاریخ
گفت: بالاخره معلوم نشد آقای روحانی درخواست تماس تلفنی با اوباما را کرده است یا اوباما پیشقدم شده بود؟
گفتم: آقای ظریف گفته است حرف آمریکاییها که میگویند درخواست برای تماس تلفنی از طرف آقای روحانی بوده است، اعتبار ندارد.
گفت: وقتی حرف رئیسجمهور آمریکا در این حد و اندازه هم اعتبار ندارد، پس آقایان با چه تحلیل و توجیهی به آمریکا اعتماد کرده و این همه درباره آن تبلیغ میکنند؟!
گفتم: چه عرض کنم؟! آدم قالتاقی از خیلیها پول قرض گرفته و پس نمیداد. قاضی حکم کرد فردا او را سوار یک الاغ کنند و در شهر بگردانند و جار بزنند که او آدم قالتاقی است و بدهیهای خود را نمیپردازد. غروب فردا صاحب الاغ که یک روز او را در شهر گردانده و جار زده بود از او کرایه الاغ را خواست و یارو گفت؛ مرد حسابی! از صبح تا حالا داری جار میزنی که من بدهی خود را نمیدهم حالا با چه رویی کرایه خرت را میخواهی؟!