بلوتوث حاوی تصویر شکار چند راس قوچ و آهو توسط یک شکارچی متخلف این روزها باعث رنجیدن خاطر دوستداران گونه های حیات وحش شده در حالیکه حمایت از گونه های حیات وحش مورد تاکید مسوولان و دوستداران محیط زیست است.سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
به گزارش ایرنا در این بلوتوث، عکس خودنمایی وقاحت یک شکارچی که اقدام به شکار چند قطعه کبک و پنج راس قوچ و آهو کرده روح هر دوستدار محیط زیست را آزار می دهد.
این شکارچی در این عکس بر کاپوت ماشین شاسی بلند خود لاشه چند قطعه کبک و با چند لاشه قوچ شکار شده عکسی از وقاحت خود را به نمایش گذاشته است.
اگرچه پلاک این ماشین در عکس نمایان نیست اما چهره این شکارچی در صورت پیگیری قانونی با همکاری دوستداران محیط زیست قابل شناسایی است.
مدیرکل حفاظت محیط زیست کهگیلویه و بویراحمد مشارکت مردمی در شناسایی متعرضان به محیط زیست یویژه شکارچیان غیرمجاز را مانع از بروز این گونه تعرضات سوء به محیط زیست و حیات وحش دانست.
عطا پورشیرزاد در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود: گونه های شکار شده در این تصویر مربوط به این استان نیست ولی در صورت اطلاع رسانی مطلوب شناسایی این شکارچی و دیگر شکارچیان غیرمجاز در هر نقطه ای امکانپذیر است.
وی بر لزوم همکاری بیش از پیش مردم در امر حفاظت از محیط زیست تاکید کرد و افزود: خوشبختانه مشارکت مردمی در حفاظت از محیط زیست رو به افزایش است.
کد خبر: ۵۲۹۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۰۶
در منابع تاریخ و سفرنامهها آمده است تاجرانی از ایران که به شیرازی معروف بودند بار سفر میبستند و از بندر سیراف در خلیجفارس با کشتی تا سواحل شرق و جنوب آفریقا میرفتند.به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
مسافران ایرانی در مناطق عمدهای از آفریقا در رفت و آمد بودند و گستردگی روابط اقتصادی و فرهنگی میان تازه واردان و ساکنان بومی منطقهای به اسم زنگبار، باعث رواج فرهنگ ایرانی و به تبع آن رونق اسلام و تشیع در بین اهالی این بخش از کره زمین شد.
تا پیش از ایران، سیاحان و تاجران اروپایی و عرب هم گذرشان به زنگبار رسیده بود و اما حضور تاجران ایرانی تاثیر بیشتری روی بومیان گذاشت. این تاثیر آنچنان بود که بعدها شاهد پیدایش زبان سواحیلی و حضور نژادی با عنوان شیرازیها در بین اهالی زنگبار شد.
این تعامل فرهنگی و اقتصادی که سابقه آن به قرون هشتم و نهم میلادی بر میگردد حتی به پایهگذاری سلسلهای از حاکمان ایرانی در شهر کیلوا انجامید که فرمانروایان آن برای استحکام پایههای سیاسی خود با دختران سران قبایل و طوایف بومی ازدواج میکردند و نسل به وجود آمده دورگههایی بودند که علاوه بر تعلق نژادی به مردم زنگبار، نشانهای از فرهنگ ایرانی را با خود داشتند.
اولین حضور رسمی ایرانیها در زنگبار به زمانی مربوط میشود که حاکم ایالت شیراز در زمان آلبویه، به نام علیبن سلطان حسین شیرازی با هفت پسر خود همراه 700 نفر از همراهانش به زنگبار آمد و در آنجا ساکن شد. نسلی که بعد از او در این منطقه ماندگار شدند به شیرازی معروف شدند که تاکنون نیز در ساحت سیاسی و فرهنگی زنگبار نام و نشانی از آنان دیده میشود.
شیرازیها راه و رسم تجارت را خوب میدانستند و در مراکز محل استقرار خود علاوه بر رونق اقتصاد و مدیریت صادرات و واردات، اسلام را از طریق ساختن مساجد و اماکن عمومی در زنگبار و مومباسا گسترش دادند.
علیبن حسین، پایهگذار سلسله شیرازی در زنگبار روابط خوبی با سران و طوایف محلی برقرار کرد و بر دامنه فعالیت تجاری خود افزود. اهداف او بعد از مرگش از سوی پسرش علی پیگیری شد. وی دامنه قلمرو خود را گسترش داد و زمینه ایجاد حکومت شیرازیها را فراهم کرد. از این پس تا قرنها منطقه زنگبار تحت حاکمیت و اقتدار ایرانیتبارانی قرار داشت که هم قدرت سیاسی داشتند و هم نبض اقتصاد و تجارت منطقه شرق آفریقا را به دست گرفته بودند. گرچه بعدها به خاطر اختلافات محلی، منطقهای و خانوادگی دوران شکوه این سلسله رو به افول نهاد و زمینه حضور بیگانگان اروپایی فراهم شد.
در اواخر قرن پانزدهم میلادی فضیل بن سلیمان به حکومت میرسد و همزمان واسکودوگاما، دریانورد بزرگ پرتغالی پس از کشف راه دریایی هند وارد منطقه دریایی آفریقا شده و پس از اقامت در موزامبیک و کسب اطلاعاتی نسبت به شیوه حکومت ایرانیان در سال ۱۵۰۲ میلادی در شهر کیلوا پایتخت امپراتوری زنج لنگر انداخته و با توپ و دیگر سلاحهای جنگی که به همراه داشت سلطان فضیل را خراجگزار پادشاهی پرتغال میکند و شیرازیها سالانه مبلغ یکهزار لیره به وی میپرداختند و پرچم امپراتوری پرتغال بر فراز کاخ حکومتی کیلوا برافراشته میشود و این آغازی برای جایگزینی اروپاییان پرتغالی و انگلیسی به جای ایرانیتباران در ساختار سیاسی زنگبار بود.
باشگاه خبرنگاران
کد خبر: ۵۲۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۰۶
امام رضا(ع) میفرمایند: ما برای زیاد شدن عمر، وسیلهای جز صله ارحام نمیشناسیم. چه بسا مردی که سه سال از عمرش باقی مانده، امّا به خاطر صله رحم، خداوند آن باقی مانده را 30 سال اضافه میکند.
به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
در فرهنگ قرآنی، دو دسته مرگ مورد شناسایی قرار گرفته است که از آن به اجل مسمی و اجل معلق یاد می شود. اجل مسمی شاید تا اندازه ای شباهت به همان مرگ طبیعی داشته باشد هرچند که تفاوت هایی نیز میان آن دو می توان قائل شد. اجل معلق نیز شباهت هایی با مرگ ناگهانی دارد. البته بهتر است که از اجل معلق به مرگ زودهنگام یاد شود. امام باقر (ع) میفرمایند: «کسی که زیر چهل سالگی بمیرد، نابهنگام (و به عمر غیرطبیعی) مرده است و کسی که کمتر از چهارده روز (بیماری بکشد و) بمیرد، مرگش مرگ ناگهانی است.» از این رو، معصومین (ع) در سخنانی راه هایی را برای دور کردن اجل معلق از زندگی توصیه کرده اند. امیرالمومنین على (ع) در این باره می فرمایند: "با صدقه دادن، عمرها طولانى مى شود." امام صادق (ع) نیز می فرمایند: "مردم بيش از آن كه با عمر خود زندگى كنند ، با احسان و نيكوكارى خويش مى زيند. و بيش از آن كه به سبب فرا رسيدن اجل خود بميرند ، بر اثر گناهان خويش مى ميرند." امام رضا (ع) میفرمایند: "ما برای زیاد شدن عمر، وسیلهای جز صلهی ارحام نمیشناسیم. چه بسا مردی که سه سال از عمرش باقی مانده، امّا به خاطر صله رحم، خداوند آن باقی مانده را 30 سال اضافه میکند. (یعنی 33سال) و خداوند آنچه راکه میخواهد انجام میدهد و کسی که از عمرش 33 سال باقی مانده است و به واسطهی قطع رحم خداوند سی سال از عمرش برمیدارد وآن را به 3 سال کاهش میدهد." امام صادق (ع) فرموده اند: "هر کس خوش نیت باشد، عمرش زیاد شود." همان حضرت (ع) می فرمایند: "اگر دوست داری خداوند بر عمرت بیفزاید، پدر و مادرت را خوشحال کن."
منبع:مشرق
کد خبر: ۵۲۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۰۶
موضوع تقلب صرفاً رمز آشوبی بود که فتنه گران داخلی وحامیان خارجی آنها در اتاق های فکر مدتها قبل از انتخابات طراحی کرده بودند و اما همه میدانستند انتخاباتی که به وسیله خود مردم در قالب هیئتهای اجرایی و نظارتی برگزار میشود امکان تقلب کاملا منتفی است و امکان پذیر نمی باشد
کد خبر: ۵۲۹۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۰۶
سال 88 یادآور مشکلات و مصائب سیاسی زیادی است که زخم عمیقی بر پیکره انقلاب برجای گذاشت درمیان فتنه گران و جاسوسان زنانی نیز بودند که ایفاگرنقش های مخوفی بودند، یکی از این زنان کلوتیلدریس فرانسوی، جاسوسی است که بعداز فعالیت های بسیار سیاسی آزاد شده و به عنوان یک قهرمان وارد کشورش شد.
به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
فتنه 88 هیچگاه از خاطر مردم ایران محو نشده و همچنان یادآور خاطر ات تلخی است که دشمنان قسم خورده انقلاب بانی آن بوده و هستند.
سال 88 باردار حوادث سیاسی زیادی بود که گاهی تلخ و گاهی افتخار آمیز بود به طور مثال حماسه 9دی که نشان از غیرت مردم و در صحنه بودن آنان داشته و مهر تائیدی بر مبارزه توامان مردم در مقابل رخنه گران است.
حامیان فتنه که سالهاست در صدد ضربه زدن به انقلاب بوده و هستند هیچگاه از تربیت جاسوسانی که اوضاع سیاسی کشور را تحت الشعاع قرار دهند فروگذار نکرده اند این درحالی است که نقش جاسوسان کشورهای حامی فتنه در طول این سالها انکارناپذیر بوده و همواره یادآور دشمنی دیرینه آنان است.
وفور دادگاه های سیاسی سال 88 مبرهن نشان از تلاش سرسختانه کسانی است که آزادانه در کشور به کسب اطلاعات اجتماعی مردم پرداخته و برنامه ریزی های سیاسی خودرا با روسای خود در میان می گذاشتند.
یکی از این افراد کلوتیلد ریس فرانسوی است که با گذاشتن تنها یک وثیقه آزاد شده و با استقبال رئیس جمهور کشور خود مواجه شده و تقریبا قهرمان ملی کشور خود شد.
کلوتیلدریس که فوق لیسانس روابط بین الملل بوده و ماه ها در دانشگاه صنعتی اصفهان به تدریس زبان فرانسه پرداخته است، هیچگاه از تحقیقات خود در زمینه روابط اجتماعی ایران دست نکشیده و به طور مرتب به مبادله اطلاعات با مقامات مافوق خود می پرداخته است.
وی بعداز شروع اعتشاشات با دردست داشتن دوربین به تهران سفر کرده و با شرکت در تظاهرات به عکاسی و فیلمبرداری و تهیه گزارش از تظاهرات و ارسال آن به کشورفرانسه اقدام نموده است اما در نهایت هنگام مراجعه به کشور خود با ممانعت ماموران مواجه شده و به عنوان جاسوس به دادگاه انقلاب معرفی می شود.
کلوتیلد ریس که از طرف کشور خود مبری از هرگونه اتهامی معرفی می شود به آشکار به سرقت اطلاعات اجتماعی کشور مبادرت کرده و با همکاری در برنامه ریزی های سیاسی ایام خاص آن دوران کمک شایانی به دشمنان انقلاب نموده است اما در کمال تعجب با یک وثیقه آزاد شده و در سفارت فرانسه اقامت می کند.
سوالی که پیش می آید این است که چگونه فردی 24 ساله و تحصیل کرده روابط بین الملل که به خوبی به زبان فارسی مسلط است بدون هیچ سوءظنی به راحتی در یکی از بهترین دانشگاه های کشور تدریس می کند؟ براستی فیلتر هایی که برای تعیین صلاحیت علمی و سیاسی اساتید دانشگاه استفاده می شود مناسب است؟
در نهایت با رای دادگاه ایران کلوتیدریس آزاد شده و به کشور خود باز می گردد اما به طرزی کاملا غیرعادی مورد استقبال قرار می گیرد.
نکته جالب توجه این است که سارکوزی رئیس جمهور وقت شخصا به استقبال یک محقق ساده که چندماهی را در کشوری دیگر به سر می برد رفته و اذعان می کند که وی جاسوس نبوده و یک فرد عادی است!
باکمی تامل به سادگی می توان دریافت که یک فرد عادی نمی تواند هوش سیاسی عمیقی داشته و به ارسال اطلاعات سیاسی یک کشور بدون داشتن انگیزه های تهاجمی بپردازد چراکه چنین اقداماتی نیاز به جسارت زیادی داشته و از عهده یک فرد عادی برنمی آید.
کلوتیدریس که چندماهی را در بخش تحقیقاتی سازمان انرژی اتمی فرانسه کارکرده و در مورد روابط سیاسی ایران تحقیقاتی را انجام داده است. وی به طور مکرر در همایش های اجتماعی و سیاسی ایران شرکت کرده و تمام انرژی خودرا به کسب اطلاعاتی در مورد ایران به کار بسته است، بنابراین چگونه می توان وی را یک فرد عادی که تنها به قصد تدریس زبان فرانسه به ایران آمده است درنظر گرفت؟!
این درحالی است که فتنه 88 با تمام وقایع تلخی که به همراه داشت باعث بیدار شدن هوش سیاسی مردم شده و رخنه دوباره مفسدانی که افراد خودفروخته زیادی را اجیر خود کرده اند را سخت تر از قبل نموده است.
این درحالی است که کشور به طور مداوم در جریان نوسانات سیاسی تزریق شده توسط دشمنان انقلاب قرار دارد و مردم کشور همواره در خط مقدم جبهه ای قدم می زنند که روزی با خون هزاران جوان جان برکف بدست آمده است و نباید اجازه نفوذ عوامل دست نشانده ای که از هرعنوانی برای نفوذ به جامعه ما استفاده می کنند بدهیم.
جاسوسانی که در فتنه 88 فعالیت های کثیف سیاسی کردند اگرچه درکمین نشسته اند تا دوباره حوادثی را به بار آورند اما مردم بیدارتراز گذشته به آنان فرصت نفوذ نخواهند داد.
کد خبر: ۵۲۸۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۰۵
مدیر کل ثبت احوال سیستان و بلوچستان گفت : این استان با 4/. (چهار دهم) در هزار کمترین نرخ طلاق را در کشور به خود اختصاص داده است.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
رضا راحت دهمرده' روز چهارشنبه در نشست خبری با خبرنگاران با تبریک هفته ثبت احوال به فعالان این عرصه افزود: این آمار در کشور به طور میانگین9/1 (یک و نه دهم) در هزار است.
وی اظهار داشت: شاخص ثبت ازدواج به طلاق در کشور 7/4 (چهار و هفت دهم) است یعنی به ازای هر 7/4 واقعه ازدواج یکی به طلاق منجر می شود که بیشترین رقم مربوط به سیستان و بلوچستان با 16 و کمترین مربوط به استان البرز با 9/2 (دو و نه دهم) است.
وی گفت: بیشترین طلاق ثبت شده به استان خراسان رضوی با 9/2 (دو و نه) در هزار و کمترین مربوط به سیستان و بلوچستان با 4/0 دهم در هزار مربوط است.
مدیر کل ثبت احوال سیستان و بلوچستان اظهار داشت: کل طلاق های ثبت شده در 9 ماه امسال هزار و 44 واقعه است که 997 واقعه شهری و 47 واقعه روستایی بوده است.
دهمرده ادامه داد: بیشترین طلاق های ثبت شده معادل 7/12 (دوازده و هفت) درصد از کل طلاق های ثبت شده در زوجین با طول زندگی مشترک کمتر از یکسال به وقوع پیوسته و بعد از آن معادل7/10 (ده و هفت) درصد در زوجین با اختلاف سنی چهارسال بزرگتر از زوجه واقع شده است.
وی با بیان اینکه بیشترین طلاق ها برای مردان در گروه سنی 25 تا 29 سال و برای زنان در گروه سنی 20 تا 24 سال صورت گرفته است گفت: در هر ماه به طور متوسط 116 واقعه و در هر شبانه روز به طور متوسط چهار واقعه طلاق در استان به ثبت می رسد.
وی خاطر نشان کرد: درصد طلاق ثبت شده استان در این مدت نسبت به مدت مشابه سال قبل 2/10 درصد کاهش یافته است.
مدیر کل ثبت احوال سیستان و بلوچستان گفت: ثبت احوال استان در راستای پیشبرد اهداف کلان سازمان ثبت احوال کشور اقدامات مناسبی از جمله راه اندازی ایستگاه کارت هوشمند ملی در تمام ادارات ، راه اندازی ادارات ثبت احوال کاملا مکانیزه در استان برای خدمات رسانی سریع و آسان به مراجعان، آرشیو الکترونیکی بیش از چهار میلیون و 500 هزار سند سجلی ولادت و وفات از بدو تاسیس تا کنون، راه اندازی سامانه صدور شناسنامه مکانیزه و ایجاد و راه اندازی 50 اداره و نمایندگی ثبت احوال در استان را انجام داده است.منبع: ایرنا
کد خبر: ۵۲۶۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۰۳
عضو حزب موتلفه اسلامی تاکید کرد: ادعای اصلاحطلبان مبنی بر اینکه اصولگرایان با ابزارهای حاکمیتی همچون شورای نگهبان در صدد حذف اصلاحطلبان هستند، خندهدار است.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
به گزارش مهر اسدالله بادامچیان، عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی در گفتگوی تفصیلی با خبرنگار مهر در واکنش به اظهارات و ادعای اخیر برخی اصلاحطلبان مبنی بر استفاده ابزاری اصولگرایان از شورای نگهبان برای رقابت با جریان اصلاحطلبی، به بیان ریشه فکری و نظری جریان اصلاحات پرداخت و اظهار داشت: درباره اصلاحات، اصلاحطلبان و اصلاحطلبی باید قبل از هر چیز توجه کرد که اصلاحطلبان اشخاص حقیقی و یک شهروند هستند و باید از حقوق شهروندی برخوردار باشند و کسی در فکر حذف آنها نیست همانطور که حزب تودهایها با همه ننگین بودن سابقه فعالیتشان و همچنین جریان کمونیستی هنوز در برخی لایههای مردم هستند هرچند که دیگر کسی به آنها اعتنایی ندارد ولی در عین حال از حقوق شهروندی برخوردارند.
اصلاحطلبی و اصلاحات یک جریان التقاطی است که غربزدگی در آن غلبه داردوی با بیان اینکه اصلاحطلبی و اصلاحات یک جریان است که قطعا با جریان صحیح انقلاب و نظام جمهوری اسلامی و اصل ولایت فقیه و خط امام خمینی(ره) انطباق ندارد، گفت: در جریان اصلاحطلبی سلایق خاص و تفکرات التقاطی حاکمیت دارد که گاه همراه با غربزدگی و لیبرالی و گاه همراه با چپزدگی و چپگرایی در سالهای اخیر عجین بوده است و در پی جامعه مدنی- با تعریف غربی- و دموکراسی بجای مردم سالاری دینی و مدرنیته غربی و حتی در پی سکولاریزاسیون با تعریف جدبد بودهاند که این مبانی را میتوان در جزوات منتشره در دولت اصلاحات از طرف مرکز تحقیقات و پژوهش وزارت کشور آن دوران مشاهده کرد.
بادامچیان تصریح کرد: بنابراین اصلاحطلبان بخشی از مردم ایران هستند ولی در واقع باید گفت اصلاحطلبی و اصلاحات یک جریان التقاطی است که غربزدگی در آن غلبه دارد و به همین دلیل است که آمریکا و برخی روسای جمهور آن و خانم آلبرایت و رسانههای غربی از اصلاح طلبی و اصلاحات در ایران حمایت کرده و امروز نیز حمایت میکنند.عضو شورای مرکزی حزب موتلفه گفت: اگر مردم ما که عشق به امام(ره) و ولایت فقیه دارند - با توجه به اینکه امام(ره) اسلام ناب نبوی را مطرح فرمودهاند و فقه مطلوب را فقه حوزوی و جواهرالکلام میدانند- اگر متوجه باشند که جریان اصلاحطلبی در تقابل با امام و خط امام(ره) و اسلام فقاهت و ولایت و فقه حوزوی هستند، به آنها هرگز رای نداده و نمیدهند.
ماجرای اتهام اصلاحطلبان به مرحوم آیتالله مهدویکنیوی افزود: اما مشکل اینجاست که اصلاحطلبان خود را در خط امام(ره) و اصلاحطلبی را در جریان اصیل انقلابی معرفی میکنند و در هنگامه انتخابات که میشود خود را بیش از جریان ارزشگرایان و متعهدان به امام خمینی(ره) و امام خامنه ای و روحانیت اصیل و مبارز اسلامی، به امام(ره)نزدیک میدانند؛ در نتیجه تعدادی از مردم به تصور اینکه آنها در خط امامت و لایت هستند به آنها رای میدهند.
این فعال اصولگرا به اتهامزنی اصلاح طلبان نسبت به اصولگرایان اشاره کرد و گفت: اصلاحطلبان رقبای خود بویژه اصولگرایان را به انواع تهمتها متهم میکنند اما جرأت ندارند اصولگرایان واقعی را دارای اسلام آمریکایی بخوانند ولی در انتخابات دوره سوم مجلس شورای اسلامی شاهد این بودیم که اصلاح طلبان با جسارت تمام مخالفان و رقبای خود را به اسلام آمریکایی متهم کردند تا آنجا که مرحوم آیتالله مهدوی کنی را متهم کردند و ایشان در محضر امام(ره) این موضوع را مطرح کرد و امام آن تائیدات را از ایشان بعمل آورد.
وی با بیان اینکه اصلاحطلبان در گذشته خود را طرفدار محرومان و مستضعفان و فقرا معرفی میکردند و شعارهای داغ میدادند ولی با گذر زمان معلوم شد که اینها شعارهای انتخاباتی است گفت: در مجلس سوم و مجلس ششم که اکثریت یافتند و در فتنه 88 و فتنه 78 و در دولت اصلاحات مردم متوجه شدند که اینها کاری برای محرومان و مستضعفین نمیکنند و بیشتر در جهت تثبیت قدرت خود هستند لذا در انتخابات مجلس چهارم حتی یک نفر از آنها در 30 نفر تهران انتخاب نشد و مردم رأی به آنها ندادند و در مجلس هفتم هم همین اتفاق رخ داد.بادامچیان در ادامه اظهار داشت: اصلاح طلبان شعارهای بلندی میدهند اما در عمل غیر از شعارهایی که دارند را نشان میدهند؛ مثلا شعار آزادی عقیده و آزادی مخالف و آزادی رای داده و میدهند اما همین که در دولت اصلاحات به قدرت رسیدند چند هزار مدیر لایق مملکت را به جرم اینکه به آقای ناطق رای دادهاند را از کار برکنار کردند و نیروهای وابسته باندی خود را بر سر کار آوردند که امروز اسامی آنها و جایگزینهای آنان ثبت است و قابل انکار نیست.وی افزود: اصلاح طلبان در آن زمان در برکناری این افراد میگفتند، شما پیام دوم خرداد را نفهمیده اید؛ یعنی به مردم و آنها اهانت میکردند که شما نفهم هستید و پیام را نفهمیده اید!
اصلاحطلبان با شروع دولتشان آبدارچیهای دوره قبل را هم تغییر دادندعضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی تصریح کرد: در هر زمان که این جریان بر سر کار آمده است یا در هر دستگاه که مسئولیت یافته حتی در دولت آقای دکتر روحانی که اصلاح طلب نیست، همه افراد غیر اصلاح طلب را از وزرا و معاونان آنان و مدیرکل ها و استاندار و بخشدار و فرماندار را تغییر داده است، در حدی که مشهور شده و واقعیت هم دارد که حتی آبدارچیها را هم تغییر دادهاند و میدهند اما امروز با نهایت جسارت هنوز دم از آزادی فکر و عقیده و بیان و رأی آزاد میزنند.بادامچیان در ادامه خاطر نشان کرد: اصلاحطلبان دم از التزام به قانون اساسی میزنند اما در مواردی که به نفع آنها نیست اصول و موازین قانون اساسی را نه تنها حمایت نمیکنند بلکه آنها را زیر سوال برده و تهمت هم میزنند.
اصلاحطلبان همواره شورای نگهبان را متهم به جناحگرایی کردهاندعضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی به اتهامزنی اصلاحطلبان به شورای نگهبان در خصوص روند تائید صلاحیت کاندیداهای ادوار انتخاباتهای مختلف اشاره کرد و گفت: در موضوع شورای نگهبان باید گفت قانون اساسی در اصل شورای محترم نگهبان را مسئول اصلی انتخاباتها میداند و تائید صلاحیت نامزدهای انتخاباتی را بعهده آن گذاشته است اما اصلاحطلبان همواره شورای نگهبان را به حذف جریان اصلاح طلبی متهم کردهاند.
وی افزود: این ادعای اصلاحطلبان در حالی مطرح میشود که شورای نگهبان آنان را که مشکلات صلاحیتی از هر جناح و گروهی چه اصولگرا و چه اصلاح طلب و چه منفردین نداشتهاند، طبق وظیفه شرعی، انقلابی و قانونی خود "تائید صلاحیت" کرده است و در 9 دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی و یازده دوره انتخابات ریاست جمهوری این امر قابل اثبات است.
به گفته بادامچیان در مجلس سوم و ششم که اکثریت مجلس بدست اصلاح طلبان بوده باز تحت نظارت شورای نگهبان شکل گرفته است ولی اصلاحطلبان با مقاصد و اغراض سیاسی، همواره شورای نگهبان را تحت فشار قرار دادهاند و میدهند.وی همچنین گفت: اصلاحطلبان برخلاف صراحت قانون اساسی در ایجاد شورای نگهبان و تائید صلاحیت نامزدها، کوشیدهاند بگویند که شورای نگهبان باید عدم صلاحیت نامزدهایی که تائید صلاحیت نمیشوند را اثبات کنند در حالیکه قانون اساسی چنین امری را از شورای نگهبان نخواسته است چراکه اثبات عدم صلاحیت باید از طریق روند قضایی طی شود.عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی با تاکید بر اینکه شورای محترم نگهبان آنان را که صلاحیت تصدی مسئولیت مهم ریاست جمهوری یا نمایندگی ملت و دستیابی به اسرار کشور و اختیارات وسیع مجلس را ندارند نمیتواند احراز کند گفت: شورای نگهبان درواقع راهی جز عدم تائید صلاحیت آنها ندارد و عدم تائید صلاحیت، غیر از اثبات عدم صلاحیت است، همانطور که در گزینش خلبانان یا کادر پرواز یا مهمانداران اگر صلاحیت آنها تائید نشود، دستگاه مربوطه جان مسافران را بدست عناصر دارای ابهام نمیسپارد چراکه این امری عقلایی و مرسوم در همه جهان است.
بادامچیان حذف مدیران لایق اصولگرا توسط اصلاحطلبان در برخی دورهها را ب خاطر منافع باندی و جناحی جریان اصلاحات دانست و گفت: آنها با علم به لایق بودن مدیران اصولگرا آنان را در ادوار مختلف کنار گذاشتند اما آن زمان حرفی از "اثبات عدم صلاحیت" نمیزدند.چرا اصلاحطلبان عناصری را معرفی میکنند که شورای نگهبان نمیتواند آنها را تائید صلاحیت کند؟
وی با بیان اینکه اصلاحطلبان میدانند که شورای نگهبان از شش فقیه که منصوب ولی فقیه و شش حقوقدان که منتخب مجلس شورای اسلامی هستند تشکیل میشود اظهار داشت: اما با ابنهمه اصلاح طلبان با ادعای اینکه ما در خط امام(ره) هستیم، از گذشته تاکنون شورای محترم نگهبان را آماج انواع تهمتها و حملات و فشارها قرار داده و میدهند.
این فعال سیاسی با اشاره به ایراد اصلاح طلبان در سال های گذشته خاطر نشان کرد: مشکل بزرگ اصلاحطلبان - که در سالهای گذشته با عناوین دیگری همچون لیبرالها مطرح بودهاند- اینست که کاندیداهای آنان مشکل تائید صلاحیت دارند و شورای نگهبان در مسئولیت قانونی خود نمیتواند آنها را تائید صلاحیت کند.وی افزود: جریانی که اینهمه رد صلاحیت دارد باز در این موضوع پافشاری میکند که شورای نگهبان آنها را حذف کردهاند و این مسئله را قبول نمیکنند که آنها اعمال و رفتار و گفتاری داشته اند که شورای نگهبان نتوانسته آنها را تائید کند.بادامچیان با طرح این سوال از اصلاحطلبان که چرا شما عناصری را معرفی میکنید که شورای نگهبان نمیتواند آنها را تائید صلاحیت کند گفت: اصلاح طلبان همواره فرافکنی میکنند و تقصیر را بعهده شورای نگهبان، فقها و حقوقدانان آن میگذارند.
عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی با رد این ادعای اصلاحطلبان مبنی بر اینکه اصولگرایان با ابزارهای حاکمیتی همچون شورای نگهبان در صدد حذف اصلاح طلبان هستند تصریح کرد: این ادعایی خنده دار است چراکه شورای نگهبان منصوب ولی فقیه عادل و رای نمایندگان مجلس شورای اسلامی است و جریان اصولگرا اعضای شورای نگهبان را نصب نمیکند که بخواهد تابع آنها باشد و بخواهد اصلاحطلبان را تائید صلاحیت نکند؛ آیا هیچ فکر عقلایی میتواند این تهمت اصلاحطلبان را بپذیرد؟.
وی با بیان اینکه در شورای محترم نگهبان شخصیتی توانا و فقیهی متقی مانند آیت الله جنتی است که امام خمینی(ره) و امام خامنه ای در همه دوره های شورای نگهبان ایشان را نصب فرمودهاند که این امر هم به دلیل تقوا، تعهد و بینش اسلامی و انقلابی آیت الله جنتی است گفت: بنابراین مگر میشود ایشان وظیفه الهی و قانون اساسی و امانت ولایت را ب خاطر جریان این و آن فراموش کند؟این عضو موتلفه تاکید کرد: همین تهمت های جریان اصلاح طلب به شورای محترم نگهبان و نسبت دروغی که به جریان اصولگرایی میدهند که درصدد حذف رقیب اصلاح طلب از طریق شورای نگهبان است، بیش از گذشته ماهیت جریان اصلاح طلبی را نزد مردم افشا میکند.بادامچیان با تاکید بر اینکه اصولگرایان همواره به رای اکثریت مردم احترام گذاشتهاند و میگذارند و حذف هیچ جریانی از جمله اصلاح طلبان را نمیخواهند اظهار داشت: اصولگرایان اصلاح اصلاح طلبان را در بازگشت به خط اصیل اسلام ناب نبوی و خط راستین امام خمینی(ره) و پذیرش ولایت فقیه و فقاهت حوزوی خواستارند.وی افزود: اصولگرایان به جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد رأی داده اند و به آن به عنوان میراث امام خمینی(ره) وفادارند لذا اصل جمهوریت اسلامی نظام را قبول دارند، نه مانند جریان اصلاح طلبی که جمهوریت را بر اسلامیت غلبه میدهد.
به گفته بادامچیان اصولگرایان مانند اصلاح طلبان نیستند که تا به قدرت رسیدند شعارهایشان را فراموش کنند بلکه معتقدند که از همه نیروها و ظرفیت ها بدور از سلایق آنها باید در خدمت به نظام مانند دولت شهید رجایی و باهنر بهره گرفت.
هفت مشکل اصلی اصولگرایان با اصلاحطلبانعضو حزب موتلفه اسلامی با برشمردن مشکلات اصلی اصولگرایان با اصلاحطلبان گفت: یکی از ایراداتی که اصولگرایان بر اصلاحطلبان وارد میدانند تفکر اصلاحات و اصلاح طلبی است که انطباقی با خط امام خمینی(ره) و اصل ولایت فقیه و فقاهت ندارد مگر در مواردی که خودشان آن را می پسندند یا مجبورند.وی باندگرایی و جناح گرایی را از دیگر مشکلات مربوط به اصلاح طلبان دانست و تاکید کرد: اصلاح طلبان در هنگامه قدرت جز خودشان دیگران را کنار میزنند و کشور را از ظرفیتهای نیروهای خدوم که با آنها هم عقیده نیستند خالی میکنند.
بادامچیان همچنین گفت: سردادن شعارهای غیرواقعی و تهمت به رقبا همواره در روحیات این جریان وجود دارد در حالی که خود را آزادی خواه و دیگران را حذفطلب و ضد مدرنیته میدانند.وی به حمایت بیگانگان از جمله کشورهای استکباری و استعماری از اصلاح طلبی و اصلاح طلبان اشاره کرد و اظهار داشت وجود عناصری که قبلا با اصلاحطلبان بوده اند و امروز در آمریکا و انگلیس هستند و با بیگانگان همراهی میکنند مانند باطبیها، اکبر گنجی ها، عطاالله مهاجرانیها و ... از جمله نقاط ضعف اصلاح طلبان در تاریخ فعالیت هایشان محسوب میشود.
این فعال اصولگرا عدم برائت از فتنه 88 و حمایت از عناصری که در فتنه نقشی کم یا زیاد داشته اند را از جمله انتقادات اصولگرایان به اصلاح طلبان برشمرد و تاکید کرد: بی درنگی و ناکارایی در مدیریت و اجرا که کشور را دچار ضعف مدیریت و ناهمواریها می کند نیز از دیگر مشلات اصولگرایان با اصلاح طلبان است.بادامچیان همچنین با توصیه به اصلاحطلبان مبنی بر صادقانه رفتار کردن با مردم گفت: به اصلاح طلبان توصیه میکنم که با مردم بطور صادقانه تمامی گذشته، حال و برنامه های آینده خود را در میان بگذارند و بجای حمله و اتهام به اصولگرایان و شخصیت سیاسی به همه مسائلی که در دوران مجلس سوم و ششم و دولت اصلاحات اتفاق افتاده اشاره کنند و خطاهایشان را پذیرفته و از مردم و شهدا عذرخواهی کنند.
وی همچنین به ذکر توصیه هایی به فعالین جریان اصولگرا پرداخت و گفت: به اصولگرایان نیز توصیهام این است که مطالب و نظرات خود را نسبت به جریان اصلاح طلبی و اصلاحات و نقد خود را به رفتار و گفتار و تفکرات و سوابق اجرایی اصلاحطلبان مستند و با متانت و منصفانه مطرح کنند و قبل از همه اینها اصول و اصولگرایی را در تفکر، برنامهها و بینش خود برای مردم شرح بدهند و خدمات و فداکاری های اصولگرایان را که اصلاحطلبان سعی در پوشش و نادیده گرفتن و انکار آن را دارند برای ملت بیان کنند.عضو شورای مرکزی حزب موتلفه همچنین خاطر نشان کرد: این تذکر و نصیحت بنده از روی تجربیات سیاسی و اجتماعی است، خواه از سخنم پند گیرند و خواه از سخنم ملال یابند.
کد خبر: ۵۲۶۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۰۳
مسئلهی انرژی هستهای بهانه است؛ میخواهند یک ملت را به زانو در بیاورند؛ میخواهند انقلاب را زمین بزنند
آن روز ما چانه میزدیم سرِ دو، سه سانتریفیوژ، [ در حالی که] امروز چندین هزار سانتریفیوژ مشغول کارند. جوانهای ما، دانشمندان ما، محقّقین ما، مسئولین ما همّت کردند، کارها را پیش بردند. بنابراین از مذاکراتی هم که امروز در جریان است، ما ضرری نخواهیم کرد. البتّه بنده همچنان که گفتم خوشبین نیستم؛ من فکر نمیکنم [از]این مذاکرات آن نتیجهای را که ملّت ایران انتظار دارد، بهدست بیاید.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
گروه سیاسی گفتمان نیوز، ۲۶ آذرماه همایشی با عنوان «بررسی ۱۰ سال مذاکرات هسته ای میان ایران و کشورهای ۵+۱» در دانشگاه تهران برگزار شد که افراد حاضر در آن از جمله آقایان احمد شیرزاد و صادق زیباکلام به اظهارنظردرباره برنامه هستهای ایران پرداختند.
پاسخ ادعاهای مطرح شده توسط این دو تن، پیشتر و مکررا از سوی کارشناسان و مسئولان سابق و کنونی مرتبط با انرژی اتمی پاسخ داده شده است. جالب اینکه دکتر گرت پورتر در خاک آمریکا، هشت سال از عمر خود را وقف تحقیق و مطالعه روی برنامه هستهای ایران کرده و به همه سوالات و شبهات ادعایی پیرامون آن پاسخ میگوید.
با این حال پایگاه گفتمان نیوز از منظری دیگر به این اظهار نظرات پاسخ داده؛ رهبر انقلاب در سال های اخیر به مناسبت های گوناگون در مورد ابعاد گوناگون برنامه هسته ای ایران سخنرانی نموده اند که در این نوشته هرچند ناقص به گوشه ای از بیانات ایشان اشاره شده است.
شیرزاد: چرا موضوع هسته ای را ناموسی کرده اید؟ چه فرقی می کند ۱۰ هزار سانتریفیوژ داشته باشیم یا ۱۰ تا!؟
احمد شیرزاد نماینده اصلاح طلب مجلس ششم با بیان اینکه هرکسی در هر دوره ای که تصمیم گرفته ایران را به سمت هسته ای شدن پیش ببرد اشتباه کرده گفت: از مسئولان سازمان انرژی اتمی در زمان مجلس ششم سؤال میکردم که استراتژی هستهای ما چیست که هیچکس پاسخ روشنی در این باره به من نمیداد.
عضو فراکسیون مشارکت در مجلس ششم با بیان اینکه از این چاه (صنعت هستهای) آبی در نمیآید، مگر اینکه برای برخی افراد نانی درآید، افزود: از سال ۸۲ تاکنون دریغ از یک لیوان آب برای کشور.
وی اظهار داشت: هیچکس در ایران نمیداند که ما به چه دلیلی به مسیر هستهای شدن پا گذاشتهایم و این امر دقیقاً به مانند ادامه جنگ بعد از آزادسازی خرمشهر بود در حالیکه برخی افراد شعارهایی مانند راه قدس از کربلا میگذرد را بیان میکردند. شیرزاد گفت: اگر جمهوری اسلامی ایران به جای ۱۰ هزار دستگاه سانتریفیوژ ۵۰۰ یا هزار و یا حتی ۱ دستگاه داشته باشد چه اتفاقی رخ میدهد؟
مسئلهی انرژی هستهای بهانه است؛ میخواهند یک ملت را به زانو در بیاورند؛ میخواهند انقلاب را زمین بزنند
رهبرانقلاب: یک تجربهای در اختیار ملّت ایران است – که حالا من مختصراً عرض خواهم کرد – این تجربه ظرفیّت فکری ملّت ما را بالا خواهد برد؛ مثل تجربهای که در سال ۸۲ و ۸۳ در زمینهی تعلیق غنیسازی انجام گرفت، که آنوقت تعلیق غنیسازی را در مذاکرات با همین اروپاییها، جمهوری اسلامی برای یک مدّتی پذیرفت. خب ما دو سال عقب افتادیم، لکن به نفع ما تمام شد. چرا؟ چون فهمیدیم که با تعلیق غنیسازی، امید همکاری از طرف شرکای غربی مطلقاً وجود ندارد. اگر ما آن تعلیق اختیاری را – که البتّه بهنحوی تحمیل شده بود، لکن ما قبول کردیم، مسئولین ما قبول کردند – آن روز قبول نکرده بودیم، ممکن بود کسانی بگویند خب یک ذرّه شما عقبنشینی میکردید، همهی مشکلات حل میشد، پروندهی هستهای ایران عادی میشد. آن تعلیق غنیسازی این فایده را برای ما داشت که معلوم شد با عقبنشینی، با تعلیق غنیسازی، با عقب افتادن کار، با تعطیل کردن بسیاری از کارها مشکل حل نمیشود؛ طرف مقابل دنبال مطلب دیگری است؛ این را ما فهمیدیم، لذا بعد از آن شروع کردیم غنیسازی را آغاز کردن. امروز وضعیّت جمهوری اسلامی با سال ۸۲، زمین تا آسمان فرق کرده؛ آن روز ما چانه میزدیم سرِ دو، سه سانتریفیوژ، [ در حالی که] امروز چندین هزار سانتریفیوژ مشغول کارند. جوانهای ما، دانشمندان ما، محقّقین ما، مسئولین ما همّت کردند، کارها را پیش بردند. بنابراین از مذاکراتی هم که امروز در جریان است، ما ضرری نخواهیم کرد. البتّه بنده همچنان که گفتم خوشبین نیستم؛ من فکر نمیکنم [از]این مذاکرات آن نتیجهای را که ملّت ایران انتظار دارد، بهدست بیاید، لکن تجربهای است و پشتوانهی تجربی ملّت ایران را افزایش خواهد داد و تقویت خواهد کرد؛ ایرادی ندارد امّا لازم است ملّت بیدار باشد.
بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان۱۳۹۲/۰۸/۱۲
رهبرانقلاب: سلطه میخواهد برگردد به این کشور. همهی این تلاشها برای این است. مسئلهی انرژی هستهای بهانه است. آن کسانی که خیال میکنند اگر ما مسئلهی انرژی هستهای را حل کردیم، مشکلات حل خواهد شد، خطا میکنند. مسئلهی انرژی هستهای را مطرح میکنند، مسئلهی حقوق بشر را مطرح میکنند، مسائل گوناگون را مطرح میکنند، که اینها بهانه است. مسئله، مسئلهی فشار است، میخواهند یک ملت را به زانو در بیاورند؛ میخواهند انقلاب را زمین بزنند.
بیانات در دیدار جمعی از کارآفرینان سراسر کشور۱۳۸۹/۰۶/۱۶
شیرزاد: در زمینه هستهای جمهوری اسلامی ایران نه منابع اولیه دارد و نه احاطه به علوم آن
شیرزاد در ادامه گفت: در زمینه هستهای جمهوری اسلامی ایران نه منابع اولیه دارد و نه احاطه به علوم آن را
عضو فراکسیون مشارکت در مجلس ششم افزود: تولید اورانیوم در جمهوری اسلامی ایران ۱۰ برابر قیمت جهانی تمام میشود. ضمن اینکه هیچگونه برداشتی نیز از معدن ساغند یزد تا کنون به دست نیامده و فقط فعلاً از معدن گچین بندرعباس برداشت میکنیم.
آنها خیال میکردند که ما نمیتوانیم صفحهی سوخت و میلهی سوخت درست کنیم؛ اما جوانهای ما درست کردند و آنها ماندهاند در مقابل عمل انجام شدهی ملت رهبرانقلاب: سوخت رآکتور تحقیقاتی تهران داشت تمام میشد، به ما گفتند باید بیائید اورانیوم ۵/۳ درصدتان را به فلان کشور بدهید تا او تبدیل کند به ۲۰ درصد؛ بعد او بدهد به فلان کشور، که او تبدیل کند به سوخت؛ بعد با اجازهی آقایان دنیا، این سوخت بیاید داخل! یعنی از چندین خان بگذرد، که قطعاً هم نمیگذشت. اگر چنانچه ما میخواستیم سوخت هستهای را برای همین رآکتورهای تحقیقاتی که در اینجا داریم، از اینها بخریم، تا ملت ایران را ذلیل و تحقیر نمیکردند، ذرهای از آن را به ما نمیدادند. یک وقتی من گفتم اگر همین نفتی که ما امروز داریم، مال اروپائیها بود و بنا بود ما از آنها نفت یا بنزین بخریم، بطری بطریاش را با قیمتهای گزاف به ما میفروختند. آنها اینجوریاند. خب، اینها فکر میکردند که ما برای خرید سوخت ۲۰ درصد مجبور خواهیم شد و زیر بار خواهیم رفت؛ لذا این موانع را درست کردند. اما جوانهای ما آمدند کار تحقیقاتی کردند و سوخت ۲۰ درصد را خودشان درست کردند. بعد آنها خیال میکردند که ما نمیتوانیم صفحهی سوخت و میلهی سوخت درست کنیم؛ اما جوانهای ما درست کردند و کار گذاشتند. حالا آنها ماندهاند در مقابل عمل انجام شدهی ملت ایران!
بیانات در دیدار مدالآوران المپیک و پارالمپیک۱۳۹۱/۱۲/۲۱
شیرزاد: متأسفانه برخی افراد خصوصاً دلواپسان مسئله هستهای را به ایدئولوژی نظام تبدیل کردهاند
شیرزاد با اشاره به مذاکرات هستهای گفت: جمهوری اسلامی ایران با ورود به صنعت هستهای به خط قرمز برخی قدرتهای بزرگ وارد شده است و هماکنون باید در میز مذاکرات به آنها بگوییم که اگر ایران پای خود را از خطوط و دایره قرمز آنها عقبتر بگذارد چه چیزی را به ایران میدهند و این موضوع تنها در میز مذاکرات مشخص میشود.
نماینده مجلس ششم با تأکید بر اینکه متأسفانه برخی افراد خصوصاً دلواپسان مسئله هستهای را به ناموس یا ایدئولوژی نظام تبدیل کردهاند، افزود: وقتی چیزی به ناموس تبدیل شود نمیتوان برای آن چانهزنی کرد.
این فعال سیاسی تصریح کرد: در حال حاضر شورای عالی امنیت ملی به مسئله هستهای نگاه منافع ملی دارد و دیگر به هیچ وجه به این موضوع نگاه ناموسی ندارد.
مشکل زورگوهای سیاسی غرب این نیست که ایران بر سر قضیهی هستهای مذاکره نمیکند ؛ نه، مشکل آنها این است که ایران زیر بار حرف آنها نمیرود
رهبرانقلاب: وانمود میشود این زورآزمائی به خاطر مثلاً مسئلهی هستهای یا مسئلهی حقوق بشر است؛ و این دروغ است. دروغ بودن این ادعا، یکی از واقعیتهاست. نه اینکه ما بگوئیم این واقعیت است؛ امروز در دنیا کسی نیست که باور کند آمریکا دنبال حقوق بشر است، دنبال حقوق ملتهاست؛ یا رژیم صهیونیستیِ نسلکش و کودککش دنبال اجرای دموکراسی در کشورهای دنیاست. پروندهی آمریکا، پروندهی رژیم صهیونیستی، پروندهی همین چند قدرت که در مقابل جمهوری اسلامی قرار دارند، از لحاظ مسئلهی حقوق بشر و طرفداری از حقوق ملتها و حقوق انسانها، پروندهی بسیار سیاهی است. شصت سال نسلکشی در فلسطین، نقض حقوق بشر نیست؟ دادن سلاح اتمی به دولت غاصب صهیونیستی، نقض صلح جهانی نیست؟ اینهائی که این کارها را کردند، میتوانند مدعی دفاع از صلح جهانی باشند؟ دادن سلاح شیمیائی به کسی مثل صدام، نقض حقوق بشر نیست؟ کارهائی از قبیل آنچه که در ابوغریب و گوانتانامو و افغانستان و عراق و نقاط دیگری از دنیا به وسیلهی آمریکائیها، به وسیلهی غربیها، به وسیلهی انگلیس اتفاق افتاده است، جائی برای ادعای دفاع از حقوق بشر باقی میگذارد؟ بنابراین اینکه اینها میگویند مقابلهی ما با جمهوری اسلامی برای حقوق بشر است، دروغ است؛ این هم که میگویند مقابلهی با جمهوری اسلامی برای سلاح هستهای است، دروغ است؛ این را ما اول با حدس بیان میکردیم، بعد در مذاکرات و مبادلات بینالمللی برای ما روشن شد که آنها میدانند جمهوری اسلامی دنبال سلاح هستهای نیست؛ این را باور کردند و قبول دارند، و واقعیت هم همین است؛ در عین حال مسئلهی سلاح هستهای را مطرح میکنند. پس ادعای اینکه این فشارها، این تحریمها، این محاصرهها، این دشمنیها و خصومتها به خاطر مسئلهی سلاح هستهای و مسئلهی توان هستهای است، یک دروغ است؛ این دروغ بودن هم یک واقعیت است.
بیانات در دیدار کارگزاران نظام۱۳۹۱/۰۵/۳
رهبرانقلاب: یکی از حرفهای رائج این است: ما بر ایران فشار وارد میآوریم تا ایران به پای میز مذاکره برگردد. کدام میز مذاکره؟ کِی ایران مذاکرات در مورد مسائل گوناگون جهانی را، از جمله مسئلهی هستهای را ترک کرده بوده که حالا برگردد؟! این یک تقلب و خدعهی تبلیغاتی است. ما تلاش میکنیم که ایران به میز مذاکره برگردد! این، خدعه و تقلب تبلیغاتی است. همین را در دنیا هی تکرار میکنند، هی میگویند، هی میگویند. این تعبیرات اینقدر تکرار میشود که به نظرم خود سیاستمداران غربی هم باورشان میآید که واقعیت این است؛ در حالی که آن کسی که این شکل را، این جملهبندی را، این فرمول مطلب را اختراع میکند، مقصود دیگری دارد. او از ایران نمیخواهد که به میز مذاکره برگردد؛ او میخواهد ایران هنگام مذاکره، در مقابل زورگوئیهای غربی تسلیم شود. خب، جواب از طرف ایران این است که نخیر؛ شماها کوچکتر از آن هستید که بتوانید یک ملت انقلابیِ مبارزِ بصیرِ آگاه را در مقابل خواستهها و مطامعِ خودتان به زانو دربیاورید. مشکل زورگوهای سیاسی غرب این نیست که ایران بر سر قضیهی هستهای یا قضایای دیگر مذاکره نمیکند؛ نه، مشکل آنها این است که ایران زیر بار حرف آنها نمیرود. و البته این مشکل باقی خواهد ماند؛ معلوم است.
بیانات در دیدار نخبگان و مسئولان استان خراسان شمالی۱۳۹۱/۰۷/۲۵
رهبرانقلاب: نظام سلطه جنگ را، فقر را، فساد را گسترش میدهد، با همان سازوکار مشخّص تقسیم دنیا به ظالم و مظلوم. اسلام – یعنی انقلاب اسلامی که برگرفتهی از همان مفاهیم اسلامی است – میآید میگوید: لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون، یعنی همهی این عوامل را نفی میکند؛ چالش اصلی اینجا است؛ دعوای اصلی اینجا است؛ دعوای با انقلاب اینها است؛ بقیّهی حرفها بهانه است. تحریم، جنگ داخلی، ایجاد کودتا، بقیّهی چیزهایی که در این سالها [بوده]، مسئلهی انرژی هستهای، همه را در این چهارچوب باید نگاه کرد، باید دید: یک انقلابی میآید برخلاف تصور همهی دنیا پیروز میشود، دولت تشکیل میدهد و آن دولت ماندگار میشود و میماند – برخلاف تصور همهی دنیا که خیال میکردند جمهوری اسلامی ظرف شش ماه، یک سال، دو سال، بعد یک خرده تخفیف دادند، ظرف سه چهار سال، باید از بین میرفت – روزبهروز قویتر شد، روزبهروز «اَصلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها فِی السَّماء. تُؤتی اُکُلَها کُلَّ حینٍ بِاِذنِ رَبِّها» شد، تبدیل شد به یک قدرت منطقهای، تبدیل شد به یک کشور اثرگذار در مسائل کلان جهانی؛ با این مخالفند، با این دشمنند.
بیانات در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی۱۳۹۲/۰۶/۲۶
زیباکلام: هیچ پیشرفت و نوآوری علمی در رابطه با مسئله هستهای نه تنها در ایران بلکه در هیچ کشوری وجود ندارد
در ادامه این همایش صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران و فعال اصلاح طلب گفت: هر وقت به مردم، مطبوعات و رسانهها اجازه اظهارنظر در مورد آن داده نشده متأسفانه حاصل کار خوب از کار درنیامده است.
وی ادامه داد: اشغال سفارت آمریکا نیز اینگونه بود و اجازه داده نشد افکار و نظرات دیگر ارائه شود و تصمیمی بود که وحشتناک به زیان منافع ملی بود و همچنان از منافع ملی قربانی میگیرد.
زیباکلام تصریح کرد: به راه افتادن آمریکاستیزی هم همینطور بوده است. در مسئله جنگ نیز اجازه داده نمیشد مسائل گفته شود. زمانی که آتشبس برقرار شد تا به امروز همچنان بحث و گفتوگو در این رابطه وجود دارد و افراد مختلف پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را بر گردن هم میاندازند.
وی افزود: کسانی که تلاش میکردند مسائل هستهای را پیش ببرند آدمهای انقلابی، اسلامی، غیرتمند و غیور شدند و کسانی که صحبتهای کژدار مریض میکردند به قول احمدینژاد خائن شدند.
زیباکلام اضافه کرد: من زمانی در یک جا گفتم هستهای چه گلی به سر ملت زده است و فقط به خاطر این مسئله برایمان پرونده درست شد..وی ادامه داد: من بارها از اصولگرایان پرسیدم حداقل یکی از این ۲۵۰ صنعتی که هستهای به وجود میآورد بگویید. هیچ پیشرفت و نوآوری علمی در رابطه با مسئله هستهای نه تنها در ایران بلکه در هیچ کشوری وجود ندارد.
عضو هیأتعلمی دانشگاه تهران در قسمت دیگری از سخنانش افزود: فعالیتهای هستهای دست کم از سال ۸۲ به این سو خیلی شیره گلوسوزی برای مملکت نبوده است، نه از نظر پیشرفت علمی خیلی خبری بوده و نه از لحاظ اقتصادی و چه بسا با مطالبی که مطرح شد به ضرر ما بوده است.
حرکت هستهای و صنعت هستهای، نماد پیشرفت یک کشور است
رهبرانقلاب: در هر برههای که ما در مقابل جبههی دشمن انعطاف نشان دادیم و با توجیههائی عقبنشینی کردیم – مثلاً یک وقت گفتیم بگذارید بهانه را از دست دشمن بگیریم، یک وقت گفتیم بگذارید سوءظن دشمن را از خودمان زائل کنیم – دشمن مواضع گستاخانهتری علیه ما گرفته. در آن روزی که ادبیات مسئولین ما آلوده شد به حرفها و تعبیرات تملقآمیز نسبت به غرب و فرهنگ غربی، در آن روز اینها ما را «محور شرارت» معرفی کردند! چه کسی؟ آن کسی که خودش مجسمهی شرارت بود. رئیس جمهور قبلی آمریکا – مجسمهی شرارت – ایران اسلامی را «محور شرارت» معرفی کرد! این کِی بود؟ آن وقتی که ما در ادبیات خودمان، در اظهارات خودمان، حرفهای تملقآمیز نسبت به غرب و نسبت به آمریکا و اینها را تکرار میکردیم. اینها اینجوریاند. در همین قضیهی هستهای، آن وقتی که ما با اینها همراهی کردیم و عقبنشینی کردیم – البته برای ما تجربهای بود، اما این واقعیت است – اینها جلو آمدند؛ اینقدر جلو آمدند که من در همین حسینیه گفتم اگر بنا باشد که این روال از سوی آنها ادامه پیدا کند، من خودم وارد قضیه خواهم شد؛ و وارد قضیه شدم؛ ناچار شدیم؛ اینها کار ما نیست. عقبنشینیها آنها را گستاختر کرد، طلبگارتر کرد. یک روزی بود که مسئولین ما قانع بودند که اجازه بدهند ما ۲۵ سانتریفیوژ در کشور داشته باشیم؛ آنها گفتند نمیشود! اینها قانع شدند که ۵ تا سانتریفیوژ داشته باشیم؛ باز هم گفتند نمیشود! مسئولین ما قانع شدند که ۳ تا سانتریفیوژ داشته باشیم؛ باز هم گفتند نمیشود! امروز گزارش را شنیدید، یازده هزار سانتریفیوژ داریم! اگر ما آن عقبنشینیها را، آن انعطافها را ادامه میدادیم، امروز از پیشرفت هستهای که هیچ خبری نبود، به این نشاط علمی هم که در چند سال اخیر در کشور وجود پیدا کرده – این حرکت علمی، این جوانها، این ابتکارات، اختراعات، پیشرفتهای گوناگون در بخشهای مختلف – قطعاً لطمه میخورد؛ چون اولاً نسبت به هر یک از آنها ممکن بود یک بهانهای بیاورند؛ ثانیاً حرکت هستهای و صنعت هستهای، نماد پیشرفت یک کشور است.
بیانات در دیدار کارگزاران نظام۱۳۹۱/۰۵/۰۳
رهبرانقلاب: یک جمله هم در خصوص قضیهی هستهای عرض کنم من در سخنرانیِ روز اول سال گفتم جبههی مخالف ما که عمدتاً منحصر در چند کشور معدودِ زورگو و زیادهخواه است و اسم خودشان را به غلط و به دروغ میگذارند جامعهی جهانی، و در رأس آنها آمریکا است، محرک اصلی هم صهیونیستهایند، مسئلهی اینها این است که نمیخواهند موضوع هستهای ایران حل شود. اگر لجبازی آنها نبود، موضوع هستهای براحتی حل میشد. بارها تا لحظهی حل پیش رفتیم، امضاء کردند، آژانس هستهای امضاء کرد؛ قبول کرد که این اشکالاتی که وجود داشته، برطرف شده – اینها موجود است، اینها سند است؛ اینها که قابل انکار نیست – خب باید قضیه تمام میشد، پروندهی هستهای کشور باید پایان پیدا میکرد. آمریکائیها بلافاصله یک چیز جدید را مطرح کردند، آوردند وسط. نمیخواهند قضیه تمام شود. نمونههای متعددی را ما در این زمینه داریم. حل مسئلهی هستهای جمهوری اسلامی، به حسب طبیعت خود، از جملهی کارهای سهل و آسان و روان است؛ اما وقتی طرف مقابل مایل نیست این قضیه حل شود، خب بله همین جور میشود که ملاحظه میکنید.
بیانات در دیدار مسئولان و کارکنان قوهی قضائیه۱۳۹۲/۰۴/۰۵
زیباکلام: اینکه میگویند اسرائیل باید نابود شود و با افتخار هم این حرف را میزنند باعث چنین مشکلاتی میشود
زیباکلام خاطر نشان کرد: این سوالی که در رابطه با مسئله هستهای پرسیده شد را میتوان در رابطه با مسائل دیگر مانند اینکه آیا فعالیتهای سیاست خارجی ایران در سوریه و لبنان به نفع ما در بلندمدت بوده است یا اینکه آیا اشغال سفارت آمریکا و ادامه جنگ به نفع ما بوده است نیز پرسید.
جمهوری اسلامی ایران تنها کشوری است که عملا اعلام کرده میخواهد یک کشور دیگر به نام اسرائیل را نابود کند، این در شعار هم خلاصه نشده و هرگاه توانستیم در رابطه با نابودی اسرائیل با کمک به حماس و لبنان و غیره گام برداشتیم و اگر سلاحهای مرگبار هم به آنها ندادهایم به خاطر این بوده که نمیشده است.
این استاد دانشگاه افزود: ما در مقابل همه تهدیدهایی که داشتهایم فقط گفتهایم که اسلام با سلاح هستهای مخالف است و علما و مقام معظم رهبری فتوا دادهاند که سلاح هستهای حرام است و یک طلبه ساده هم میداند که فتوا تابع زمان است.
این استاد دانشگاه اظهار داشت: اینکه میگویند اسرائیل باید نابود شود و با افتخار هم این حرف را میزنند باعث چنین مشکلاتی میشود و آن وقت با هر چیزی که در ایران ختم به کشتار جمعی شود مخالفت خواهند کرد.
اسرائیل که روزی در این منطقه عربده میکشید؛ از چند صد جوانِ باایمان و پُرشور شکست خورد؛ سلاح قوی و شکستناپذیر آنها، ایمان بود
رهبرانقلاب: جنجالی که راه میاندازند، با هدف این است که ما را متوقف کنند. میدانند که ما دنبال سلاح هستهای نیستیم؛ این را فهمیدهاند، دانستهاند. من شک ندارم که دستگاههای تصمیمگیر و تصمیمساز در این کشورهائی که جلوی ما ایستادهاند، اطلاع دارند و میدانند که ما دنبال سلاح هستهای نیستیم. واقعاً سلاح هستهای به صرفهی ما نیست؛ علاوه بر اینکه از لحاظ فکری و نظری و فقهی، ما این کار را خلاف میدانیم و این حرکت را حرکت خلافی میدانیم. ما استفادهی از این تسلیحات را گناه بزرگ میدانیم و نگهداشتنش را یک کار بیهودهی پرضررِ پرخطر میدانیم و هرگز دنبالش هم نمیرویم. آنها هم این را میدانند، اما روی این نقطه فشار میآورند برای اینکه این حرکت را متوقف کنند. ما میخواهیم به دنیا اثبات کنیم که داشتن سلاح هستهای، قدرتآفرین نیست؛ به دلیل اینکه قدرتهائی که سلاح هستهای دارند، امروز دارای سختترین مشکلاتند. آنها با تهدید هستهای بر دنیا مسلط شدند، اما امروز این تهدید دیگر کاربرد ندارد. ما میخواهیم بگوئیم ما دنبال سلاح هستهای نیستیم و اقتدار را در سلاح هستهای نمیدانیم و اقتدار متکی به سلاح هستهای را هم میتوانیم بشکنیم.
بیانات در دیدار دانشمندان هستهای۱۳۹۰/۱۲/۰۳
رهبرانقلاب: یک حادثهی مهم دیگر که خوب است ملت ما به اهمیت آن توجه داشته باشد و این حادثه معنا دارد، اتفاقی است که در گردهمائی طولانی مربوط به ان.پی.تی در نیویورک افتاد. اصلاً این گردهمائی را تشکیل داده بودند تا قدرتهای زورگو بتوانند به برکت این گردهمائی، ملتهائی را که هنوز به انرژی هستهای دسترسی پیدا نکردهاند، باز هم محدودتر کنند، موانع سر راه آنها را بیشتر کنند. البته دلشان میخواست و برنامهریزی کرده بودند که در این اجلاس، بالخصوص نسبت به جمهوری اسلامی کینهورزی خودشان را آشکار کنند. درست عکس آنچه که میخواستند، اتفاق افتاد. تقریباً یک ماه این گردهمائی طول کشید. به جای اینکه آنها بتوانند مقاصد خودشان را پیش ببرند و کشورهائی مثل جمهوری اسلامی را محدود کنند، نتیجهای که از این کنفرانس طولانی به دست آمد، این بود که قدرتها به وسیلهی ۱۸۹ کشور موظف شدند که سلاحهای هستهای خودشان را نابود کنند؛ از ادامهی تولید این سلاحها مانع بشوند؛ حق دستیابی به قدرت هستهای صلحآمیز به وسیلهی کشورهای دیگر شناخته شد و رژیم صهیونیستی – که دایههای او در این کنفرانس بشدت هم به نفع او فعال بودند – محکوم شد به اینکه بایستی به قرارداد ان.پی.تی بپیوندد؛ درست عکس آنچه آنها میخواستند. این حادثهی کوچکی نیست؛ این نشاندهندهی این است که قدرت زورگو و متکبر و مستکبر آمریکا و دیگر قدرتهای زورگو و دنبالهروان اینها در دنیا حرفشان پیشروی ندارد. امروز دیگر آمریکا در موضعی نیست که بتواند در سیاستهای بینالمللی دخالت مؤثر بکند. جمهوری اسلامی با ایستادگی سی سالهی خود توانسته است وضعیتی را در افکار عمومی جهان به وجود بیاورد که نه فقط ملتها، حتّی دولتها هم – یعنی ۱۸۹ دولت – در مقابل آمریکا میایستند و علیرغم او تصمیمگیری میکنند و رأی میدهند. اینها جزو بشارتهای الهی است به ملت بزرگ ایران
خطبههای نماز جمعهی تهران در حرم امام خمینی (ره)۱۳۸۹/۰۳/۱۴
رهبرانقلاب: وقتی که ملت مشاهده میکند که ما بدون اینکه یک کشور پشتیبانی داشته باشیم، توانستهایم از درون خودمان دانش هستهای را رشد بدهیم، فوران بدهیم، به پیشرفت برسانیم، خب جوان امیدوار میشود. در دنیا چند تا از کشورهای دارندهی دانش هستهای این را به طور بومی توانستهاند در خودشان به وجود بیاورند؟ بسیار کم. هستند، اما بسیار بسیار نادر؛ از دیگران گرفتهاند. بسیاری از همینهائی که الان – ما این را اطلاع داریم، بنده میدانم؛ از روی اطلاع دارم عرض میکنم – دانش هستهای دارند، کشورهای پشتیبان به آنها بستهی دانش را اهداء کردند؛ روی دلائل ایدئولوژیکی و سیاسی و بقیهی چیزها. ما نه؛ ما توانستیم خودمان این کار را انجام بدهیم.
بیانات در دیدار جمعی از کارآفرینان سراسر کشور۱۳۸۹/۰۶/۱۶
رهبرانقلاب: امروز برخلاف سی سال پیش، رژیم صهیونیستی دیگر یک هیولای شکستناپذیری نیست؛ برخلاف دو دهه پیش، آمریکا و غرب تصمیمگیران بی چون و چرا در خاورمیانه نیستند؛ بر خلاف ده سال پیش فنآوری هستهای و دیگر فنآوریهای پیچیده برای ملتهای مسلمان منطقه، دور از دسترس و افسانهگون به شمار نمیرود. امروز ملت فلسطین، قهرمان مقاومت است، ملت لبنان به تنهایی شکنندهی هیبت پوشالی رژیم صهیونیستی و فاتح جنگ ۳۳ روزه است و ملت ایران پرچمدار و خطشکن حرکت به سمت قلهها است.
پیام ولیامر مسلمین به حجاج بیتاللهالحرام۱۳۸۹/۰۸/۲۴
رهبرانقلاب: بحث سلاح هستهای را مطرح میکنند. خب، ما سلاح هستهای را نه به خاطر زید و عمرو، نه به خاطر آمریکا و غیر آمریکا، به خاطر عقیدهمان قبول نداریم؛ هیچ کس نباید داشته باشد. وقتی ما میگوییم شما نداشته باش، معنایش این است که خودمان هم قاطعاً میگوییم نباید داشته باشیم و نخواهیم داشت؛ امّا مسئلهی آنها مسئلهی دیگری است؛ آنها حرفی ندارند که برخی از کشورها هم فرضاً بهوجود بیایند [که] انحصار آنها را به هم بزنند، البتّه نمیخواهند انحصارشان به هم بخورد، امّا قیامتی هم بر پا نمیکنند؛ در مورد ایران اسلامی و جمهوری اسلامی قیامت بپا میکنند؛ چرا؟ چون داشتن یک چنین توانی، یک چنین قدرتی، پشتوانهی این نظامِ «لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون» است؛ چالش اصلی اینجا است؛ این را باید شناخت، این را باید دید، در این چهارچوب بایستی رویکردهای آمریکا و غرب و فلان کشور وابستهی به اینها و فلان جریان وابسته و دلبستهی به اینها را تفسیر و تحلیل کرد؛ انقلاب اسلامی این است.
بیانات در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی۱۳۹۲/۰۶/۲۶
رهبرانقلاب: روزی که مقاومت اسلامی در لبنان به همّت دلاورمردان لبنانی و با توصیه و حمایت امام راحل شکل گرفت، اسرائیل، بیروت – یعنی پایتخت لبنان – را در اشغال خود داشت و بر مقدّرات سیاسی این کشور چنگ انداخته بود. آن روز وقتی مقاومت اسلامی شعار «زحفاً زحفاً نحوالقدس» را سر داد، گروهی از بیخبران، آنان را سادهاندیش خواندند و به طعنه سؤال کردند: آیا میشود به سوی قدس حرکت کرد، حال آنکه شما لبنانیها از ورود به پایتخت کشور خود ناتوان هستید؟ از آن تاریخ تا پیروزی تاریخی مقاومت اسلامی بر اسرائیل، فقط هجده سال به درازا کشید. تصدیق میفرمایید که هجده سال، در تاریخ مبارزات ملتها زمان زیادی نیست. بی تردید، مبارزه، خسارتهای تأسّفباری را نیز به همراه دارد. مردم کشته میشوند؛ خانهها ویران میگردد؛ فشار اقتصادی بر دوش مردم سنگینی میکند و دهها مصیبت دیگر که ملال و تأثّر آن هرگز دلهای ما را رها نخواهد کرد؛ ولی باید ببینیم نتیجه این ایثار و فداکاری چیست؟ پیروزی آنقدر باارزش است که ناگزیر باید بهای آن نیز پرداخته شود. اسرائیل که روزی در این منطقه عربده میکشید و همه خواستههای خود را بر ملتهای عربی دیکته میکرد، اینک ناتوان و افسرده در برابر عظمت مقاومت اسلامی، بر زمین زانو زده است؛ این بخشِ کوچکی از تواناییهای ملتهای مسلمان و عرب است. یقین بدانید که اگر همه امکانات جهان اسلام و حتّی بخشی از آن در این مسیر به کار گرفته شود، ما شاهد زوال و نابودی رژیم صهیونیستی خواهیم بود. اسرائیل در جنوب لبنان از یک مقاومت چند هزار نفره شکست خورد. درست است که حزباللَّه، امتداد مردمیِ عمیقی داشته و به هنگام ضرورت توانسته است هزاران، بلکه دهها هزار نیرو را بسیج کند؛ ولی به طور مستمر فقط از چند هزار، بلکه گاه از چند صد نیرو در محورهای رویارویی با اشغالگران صهیونیست بهره برده است. یعنی اسرائیل و همه امکانات نظامی آن و فنآوری تسلیحاتی و پیشرفتهاش – که به زرّادخانه امریکا متّصل است – از چند صد جوانِ باایمان و پُرشور که از سلاحهای بسیار ابتدایی در جنگ بهره میبرند، شکست خورد. البته سلاح قوی و شکستناپذیر آنها، سلاح ایمان بود. پس، الگوی مقاومت و مبارزه پیش روی ماست؛ یعنی میتوان با مقاومت و مبارزه و البته تحمّل خسارت، به پیروزی رسید. درعینحال الگوی شکست نیز پیش روی ماست و آن دل بستن به روشهای سازشکارانه و کاسه گدایی صلح در دست گرفتن است. نتیجه آن نیز تحقیر، به ذلّت کشاندن و در نهایت تحمیل یکطرفه خواستههای اسرائیل است که این را نیز عیناً مشاهده کردیم.
بیانات در مراسم گشایش کنفرانس بینالمللی حمایت از انتفاضه ۱۳۸۰/۰۲/۰۴
تجربهی جمهوری اسلامی و تجربهی ملت ایران نشان داد که در این راه، آن که پیروز است، ملت ایران است و او است که به دشمنان خود سیلی خواهد زد
رهبرانقلاب: جمهوری اسلامی در قضیهی هستهای، هم قانونی عمل کرده است، هم شفاف عمل کرده است، هم از لحاظ استدلالی، منطقی عمل کرده است؛ منتها این یک نقطهای است که برای فشار بر جمهوری اسلامی این را مناسب دانستهاند. اگر این هم نباشد، یک قضیهی دیگری را برای فشار مطرح میکنند. هدف، تهدید است؛ هدف، فشار است؛ هدف، خسته کردن است. خودشان گفتند: هدف، تغییر دادن نظام سیاسی و سازوکار سیاسی است. البته در حرفهای خصوصی که میزنند، یا گاهی نامه که مینویسند، میگویند نه، ما نمیخواهیم نظام را تغییر دهیم؛ لیکن در گوشه و کنار حرفهایشان، در اظهاراتشان، در عملکردشان، این مسئله کاملاً روشن است. ملتی که زیر فرمان آنها نباشد، بر طبق میل آنها عمل نکند، بر طبق سلیقهی آنها در ممشای خود عمل نکند، مغضوب آنها است. حکومتها و دولتها هم اگر در مقابل آنها مطیع و سربهراه بودند، برایشان مقبولند؛ نه دموکراسی برای آنها اهمیت دارد، نه حقوق بشر اهمیت دارد، نه هستهای اهمیت دارد. مسئله این است که جمهوری اسلامی روی پای خود ایستاده است، با اتکاء به قدرت خود ایستاده است، با اعتماد به خدای متعال ایستاده است، و در جهات مختلف دارد پیشرفت میکند؛ این را اینها نمیپسندند، و نپسندند. البته تجربهی جمهوری اسلامی و تجربهی ملت ایران نشان داد که در این راه، آن که پیروز است، ملت ایران است و او است که به دشمنان خود سیلی خواهد زد.
بیانات در دیدار مسئولان و کارکنان قوهی قضائیه۳۹۲/۰۴/۰۵
کد خبر: ۵۲۵۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۰۲
امام تکلیف انقلاب را روشن کرد که مسئولان باید زمینه سازی بکنند برای قیام حضرت مهدی (عج)، امام فرمود:” مسائل مادی و اقتصادی اگر مسئولین را غافل کند خطری بزرگ انقلاب را تهدید می کند، تو نماینده شدی و وزیر شدی، قاضی شدی چشمت کور باید کار کنی وضع مردم خوب شود.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
دکتر مهدی کوچک زاده، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی هفته گذشته در هیات انصار علمدار ولایت در مسجد قمر بنی هاشم (ع) حاضر شد و با موضوع بصیرت و اهداف انقلاب اسلامی از دیدگاه امام خمینی ره به نکات و مسائل روز پرداخت.
این نماینده مجلس شورای اسلامی در خصوص هدف از انقلاب اسلامی توسط مردم گفت: یک حرف هایی می باشد که ما انقلاب کردیم برای چه؟ انقلاب کردیم که وضع معیشت ما خوب شود، پس این چه وضعی است؟ چطور می شود که امام حسین (ع) از مدینه بیرون می آید( به دلیل اینکه معاویه به درک واصل شد و می خواستند برای یزید از امام بیعت بگیرند و از مدینه خارج شد) در طول این مسیر خیلی ها با امام برخورد کردند ولی با امام همراه نشدند و خیلی ها را هم امام فرستاد دنبال آن ها و یکی گفت من اسب خوبی دارم و به شما می دهم ولی امام گفت من شما را می خواهم. من نگرانم مسائل گوشه و کنار و حاشیه ای باعث شود که ما یک عمر زیارت عاشورا بخوانیم ولی حسینی نبوده باشیم، هر روز عاشوراست و همه جا کربلا است و هر روز یک حسین است و یک یزید و این دل نگرانی می باشد که من کدام طرف باشم. بزرگترین توهین و بی شرافتی این است که چشم باز کنیم ببینیم در تیم یزید می باشیم، مردم کوفه هم به امام حسین(ع) نامه نوشتند گفتند بیا، خیلی سخت است این حرفها را برای کسانی بزنیم که مثل شما عمری امام حسینی (ع) هستند.
وی ادامه داد: در همین انقلاب خودمان دقت کنیم از همان اول چه کسانی در جریان انقلاب بودند و حالا سرانجامشان چه شد و حتی یک عده ای از همین ها به دلیل همکاری با منافقین اعدام شدند. مسئله گرانی و مسئله ی ظلم باید مدنظر گرفته شود و ما باید بدانیم که هیچکسی نمی تواند نسبت به ظلم آمریکایی و خارجی و مدیران داخلی بی تفاوت باشد. همین دیروز دیدید که یک سمینار مبارزه با فساد اقتصادی دائر شد و معاون رییس جمهور گفتند ما از یک ماه پیش به رهبر معظم انقلاب گفتیم برای شروع این سمینار یک پیامی دهید، اول آقا پیام ندادند و آخر دو خط مرقوم فرمودند و گفتند از این سمینارها قرار است چه معجزه ای دربیاید؟ شما که همه چیز را می دانید پس چرا جلو نمی روید تا فساد را ریشه کن کنید؟
دکتر مهدی کوچک زاده اظهار داشت: یک آیه ای در قرآن می باشد که مهر زدند قلب و چشم آن ها را( چرا وقتی انسان چشم دارد ولی کور دل می باشد) آیا ندیدند آن کسی را که خدای او هوای نفسش می باشد؟ چه کسی او را گمراه می کند؟ خداوند او را گمراه می کند علی رغم اینکه دانشمند می باشد( ما آیت ا… العظمی ها داشتیم) مثل شریعتمداری و منتظری و شیخ علی تهرانی چه شد؟ امام درباره ی شیخ علی تهرانی فرمود بعضی ها کتاب اخلاق می نویسند ولی از اخلاق چیزی نمی دانند. خداوند می فرماید چرا اینکار خلاف را می کنید می گوید دلم می خواهد، دوست دارم، حالا اگر کسی اینگونه گفت اولا ورود به صف یزیدی ها کرده و دوم خداوند بر قلب و گوش و چشم او مهر می زند. همه ی بی بصیرتی از اینجا می باشد، همه ی این مسیری که انسان در خط شیطان می رود برای این است که می گوید دلم می خواهد. گاهی هوای تهران را دود می گیرد و ما جلویمان را نمی توانیم ببینیم هوا و هوس حکمش همین است، چشم داریم اما به خاطر گرد و غبار نمی توانیم ببینیم. بعضی ها علم دارند و چشم دارند و آیت ا… می باشند ولی به خاطر تبعیت کردن از هوای نفس جلویشان را نمی توانند ببینند، اگر ما مومن هستیم باید ببینیم خدا چه می خواهد. مردم کوفه فکر می کنید از اول بی وجدان بودند؟ نخیر، سر بزنگاهی امتحان شدند. عده ای می گویند ما شب عملیات می رویم و هر وقت امام زمان آمد می رویم کنارش، من گفتم بله از این مال و اموالت معلوم است که انباشته کرد ، ریشه همه ی بدبختی ها در همین نفس است.
وی در خصوص اوضاع اقتصادی کشور و سختی های پیش آمده بیان داشت: دارند از همین نفس استفاده می کنند و یک دروغ بزرگی را دارند به ملت می چسباندند می گویند ما انقلاب کردیم که گوجه فرنگی ارزان شود. بله این گرانی ها هم درست نیست، شما برای رضای خداوند تحمل می کنید، در مقابل بی تدبیری و بی عرضگی و اشرافی گری باید موضع بگیریم،.ما برای چه انقلاب کردیم؟ برای ارزانی گوجه فرنگی ؟ برای اینکه خانه و ماشین به ما بدهند؟ کم کم اگر متوجه نباشیم نمی فهمیم به چه کسی سیلی می زنیم وقتی که به خودمان می آئیم می بینیم امام حسین(ع) را سر بریدیم. به ما می گویند ترکیه را ببینید و غرب را ببینید که چه پیشرفتی کرده اند، هی اینها را به رخ ما می کشند. حالا ما انقلاب کردیم که اینطوری شود؟ این شهداء برای چه خون دادند به آن فکر کنید آیا این ها عقل شان کم بود و یا اینکه کسی آن ها را دوست نداشت یا چیز دیگری بود؟ این ها برای چه کشته شدند و حدود ۲۰۰ هزار نفر در طول ۸ سال جنگ ایران و عراق کشته شدند، این ها چه می گفتند؟ این خیلی سوال مهمی می باشد. امام حسین (ع) بیکار بود که زن و بچه اش را به کشتن داد برای چه؟ دشمن همه ی کارش این است که به ما بقبولاند که ما فقط برای زندگی خوب و اموال دنیا انقلاب کردیم. من اصلا امشب آمدم اینجا که یک عده یزیدی را رسوا کنم که خون ملت را توی شیشه می کنند.
کوچک زاده با اشاره به اینکه امام اسلام آمریکایی را از اسلام ناب تفکیک کرده ، گفت : البته باید این را در نظر بگیریم که دو نوع اسلام داریم . یک اسلامی که به قول امام اسلام آمریکایی است. و یک اسلام هم اسلام ناب محمدی است . البته خود امام هم این دو اسلام را معنا کرده است .امام درباره اسلام آمریکایی می فرماید:” فرزندان عزیز جهادیم! به تنها چیزی که باید فکر کنید، به استواری پایههای اسلام ناب محمدی صلیاله علیه و آله و سلم است. اسلامی که غرب و در راس آن، آمریکای جهانخوار و شرق و در رأس آن شوروی جنایتکار را به خاک مذلت خواهد نشاند. اسلامی که پرچمدار آن پابرهنگان و مظلومین و فقرای جهانند و دشمنان آن، ملحدان و کافران و سرمایهداران و پولپرستانند. اسلامی که طرفداران واقعی آن همیشه از مال و قدرت بیبهره بودهاند و دشمنان حقیقی آن زراندوزان حیلهگر و قدرتمداران بازیگر و مقدس نمایان بیهنرند.( الآن در لباس روحانی دارند سر ما کلاه می گذارند نماز شب می خوانند ولی خانه اش میلیارد ها تومان می ارزد) الآن تقدس یک عده ریش و یقه می باشد اگر از آن ها بگیری چیز دیگری ندارند. امام می فرمایند: ” آیا جوانان ما خونشان را برای اینکه ما زندگی خوبی داشته باشیم دادند، ایا می شود کسی خودش را بکشد تا زندگی خوبی داشته باشد یا اینکه این نهضت یک نهضت الهی بود، نهضت ایران نهضتی بود که خداوند تبارک و تعالی در آن نقش داشت”، گرنه شاه هم می رفت زیارت امام رضا(ع) و وقتی ما می گفتیم شاه ظالم است یک عده می گفتند کفر نگو شاه شیعه می باشد. اینکه دشمنان تابحال نتوانستند ما را یک لقمه ی چب بکنند برای این است که ما حسینی می باشیم و می خواهند این را هم از ما بگیرند. برخی میگویند اینطور نیست که همه ی دنیا یزید باشند و ما فقط امام حسین باشیم . آن ها هم خوبند. من خودم با آقای اوباما تلفنی صحبت کردم. خیلی آدم عاقل و با ادبی هم هست. ما اصلا دشمن نداریم. اگر بنشینیم با دنیا حرف بزنیم، دنیا هم با ما کاری ندارد. با همین حرف ها می خواهند زحماتی که در سی و پنج سال کشیده شده را یک شبه بر باد دهند.
کوچک زاده با اشاره به اتفاقاتی که در روز دانشجو افتاد اضافه کرد: روز دانشجو روز استکبار ستیزی و مخالفت با آمریکاست. اما برخی با تمام وقاحت، امسال تلاش کردند که جنبه ضد استکباری این روز را کمرنگ کنند. البته جوان ها تقصیری ندارند. زیرا از کسانی که نه انقلاب را دیدند و نه جنگ را انتظاری نیست. اما آن آقایی که می آید منتقدین را “تازه به دوران رسیده” خطاب می کند باید یقه او را گرفت.
وی در خصوص لحن تند یکی از مسئولین در روز دانشجو گفت: خود آن فرد هم قبول دارد که آمریکا اگر بتواند، تا سر حد ممکن به ملت ایران فشار وارد می کند. در این وضعیت چرا حرفی را میزنی که اگر نگوییم اکثریت، ولی تعداد زیادی از تو کینه به دل بگیرند. روزی میگویند بی سواد، روزی میگویند بی شناسنامه ، روز دیگر میگویند به جهنم بروند . چرا همش عصبانی هستی؟ شاید عصبانیت به دلیل به نتیجه نرسیدن مذاکرات است. این از ابتدا هم مشخص بود. رهبری از ابتدا فرمودند که خوشبین نیستند و البته دلیلش هم واضح است. مذاکرات برد برد با گرگ یعنی چه؟ یعنی گرگ یک پنجه به صورت شما بیاندازد و صورت شما را خونین کند و شما هم یک تکه از پشم گرگ را بکنی! حالا مذاکرات به نتیجه نرسیده و شما عصبانی هستی و حرفی میزنی که جماعت زیادی نسبت به تو کینه ورز بشوند. در این شرایط همه باید هوای هم دیگر را داشته باشند. همه این حرف را قبول دارند ، حتی خود آن آقا.
وی در ادامه به موضوع امر به معروف و نهی از منکر اشاره کرد و گفت: مسئله دیگر امر به معروف و نهی از منکر است، زیرا علت اصلی قیام اباعبدلله که خودشان به آن تصریح کرده اند امر به معروف و نهی از منکر بود. البته ما باید روش صحیح آن را بلد باشیم. روش آن کتک زدن و فحش دادن نیست. اینکه خانومی مویش بیرون بود ما برویم به او بی احترامی کنیم، این امر به معروف و نهی از منکر نیست. برخورد با هر ناهنجاری هم یک قاعده دارد و یک دلیل اصلی قیام امام حسین (ع) برای امر به معروف بود، آیا ما چند نفرمان قواعد امر به معروف را می دانیم؟ و این همان چیزی بود که امام حسین (ع) برای او شهید شد. اگر دختری موهایش بیرون بود ما نباید به او فحش بدهیم. بالاترین منکرها ظلم مسئولین حکومتی می باشد و یاد بگیریم نهی از منکر را از بالایی ها انجام دهیم، چرا ملتی که فرزندانش را جلوی صدام فرستاد حالا برای امر به معروف کوتاهی می کند ؟ راه مبارزه با فساد راه انداختن سمیناری که خرجش معلوم نیست چقدر می باشد نیست. ای مردم مراقب باشید کلاه سرتان نرود، الآن چند تا را داریم که به خاطر آقازاده هایشان انقلاب را بیخیال شدند و هر کاری می کنند که فرزندانشان را نجات دهند و ما باید متوجه باشیم که فقط راه نجات ما دفاع از حریم ولایت می باشد.
این نماینده مجلس شورای اسلامی پیرامون آزادی و استقلال اظهارداشت: امام در ادامه می فرمایند:” حکومت را برداشتند که حکومت اسلامی باشد نه اینکه فقط ازاد باشیم. عده ای می گویند ما می خواهیم آزاد باشیم، ما هر طور می خواهیم حرف بزنیم و هرکار بکنیم. همه ی مقصد این نبود که آزاد باشیم. آیا ما فقط می خواستیم آزاد باشیم مثل سوئد که خیلی آزادی دارد و مستقل هم هستند ولی اگر از قرآن در آن خبری نباشد باز هم می خواستند؟ آیا ایران قیام کرد که فقط آزاد باشد و ما جوانان را دادیم که فقط آزاد باشیم؟ یا ایران متحول شده بود به یک ملت صدر اسلامی که شهادت را برای خودشان سعادت می دانستند” مردم این شهادت را می خواهند از شما بگیرند چون اگر کسی از خود گذشته باشد کسی نمی تواند جلویش بایستد، کسی که از مرگ نمی ترسد از هیچ چیزی نمی ترسد. امام فرمود:” مسئولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست بلکه نقطه شروع و انتقال بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت (عج) می باشد.”
وی در خصوص مقصد انقلاب اسلامی در تفکر امام گفت: امام تکلیف انقلاب را روشن کرد که مسئولان باید زمینه سازی بکنند برای قیام حضرت مهدی (عج)، امام فرمود:” مسائل مادی و اقتصادی اگر مسئولین را غافل کند خطری بزرگ انقلاب را تهدید می کند، تو نماینده شدی و وزیر شدی، قاضی شدی چشمت کور باید کار کنی وضع مردم خوب شود. حکومت اسلامی باید تمامی سعی و تلاش خود را بنماید ولی همه ی اینها نباید ما را از قیام ولی عصر (عج) منصرف کند. فرق ما با امام حسین (ع) چیست؟ امام حسین (ع) برای خداوند قیام کرد و ما هم قیام را از امام حسین (ع) الگو گرفتیم. چه کسی است که نداند مردم عزیز ما در سختی می باشند و گرانی و کمبود بر طبقه ی مستضعف فشار می اورد ولی هیچکس هم نیست که نداند که پشت کردن به فرهنگ دول دنیای امروز و برخورد قاطع و اسلامی با آمریکا و… فشار و سختی و گرسنگی را بدنبال دارد و مردم عزیز ما این راه را خود انتخاب کردند و بهای ان را خود پرداخت خواهند کرد و به ان افتخار می کنند. بدون شهادت این راه میسر نیست.”
کوچک زاده در خصوص تهدیدات استکبار جهانی گفت: به خدا بمب هسته ای دروغ است و بهانه ای بیش نیست، بلکه مزاحمت این انقلاب برای آمریکا، یک عده ای پا برهنه ای است کا از فرزندان شهید شما درآمدند که ۳۳ روز اسرائیل را در جنوب لبنان زمین گیر کردند و بعد سنی های غزه و یمن را دیدند، حالا آمریکا آمده مسلمان تقلبی را بوجود آورده مثل داعش که جلوی ما را بگیرند. امام می فرمایند:” ملت شریف ایران توجه داشته باشد کاری که شما انجام دادید آن قدر گران بها می باشد که اگر صدها بار ایران با خاک یکسان شود نه تنها ضرری نکرده ایم بلکه سود زیستن در کنار اولیاء ا… را برده ایم.” آقا ما می خواهیم پا به گور بگذاریم دوست دارید چه کسی به استقبال ما آید؟ امام حسین(ع) و یا یزید؟ من میدانم زندگی ها سخت است ولی می خواهند به ما بگویند همه ی دنیا شکم و زیر شکم می باشد می خواهند دیدگاه ما را به دنیا و ارزش ها عوض کنند.
در پایان سخنرانی یکی از حضار در مورد آیت الله مصباح یزدی و جبهه پایداری از دکتر کوچک زاده سوال پرسید و با لحنی کنایه آمیز گفت: کمی از پدر معنوی خودتان بگویید که دکتر کوچک زاده در پاسخ گفت: کسانی که بنده را می شناسند، اطلاع دارند که بنده دوسال است که عضو جبهه پایداری نیستم. درمورد آیت الله مصباح هم با این که ایشان بسیار انسان محترمی است و رهبری تعاریف زیادی از ایشان کرده اند، اما بنده یک آقا بیشتر ندارم و آن اقای خامنه ای هستند و بقیه برایم مثل همدیگر هستند و فرقی نمی کنند. البته تهمت ها و نسبت هایی که به ایشان می دهند، نباید قبل از اثباتش روی آنها تکیه کنیم و مدام تکرار کنیم. همه به یاد داریم که اول انقلاب هم نسبت هایی به شهید بهشتی می زدند، حضرت امام در مورد ایشان گفتند که مظلومیت شهید بهشتی از شهادتش برای من دردناک تر بود.
منبع/متین نیوز
کد خبر: ۵۲۴۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۲۹
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
مردمان :چرا برخی خانمها لباسهای جذاب میپوشند، بدنشان را نمایان میکنند اما وقتی مردی به آنها نگاه میکند عصبانی میشوند؟این شاید سوال خیلی از شما آقایان باشد. در مصاحبهای نظر خانمها را دراینباره جویا شدیم.
پاسخ یکی از خانمها به این سوال این بود، «زنها لباس باز و جذاب نمیپوشند که مردها به آنها خیره شوند. اینکار را میکنند که حسادت زنان دیگر را جلب کنند.»
اما بیشتر خانمها بر این عقیده بودند که دوست دارند مردها به آنها نگاه کنند اما «نه بیشازاندازه».
فقط به این دلیل که آنها به دنبال توجه هستند به این معنی نیست که میخواهند مردها از آنها سوءاستفاده کنند.
این سوال را از ۴۹ دختر دانشگاهی، ۲۵ نفر از یک کلاس و ۲۴ نفر از کلاسی دیگر پرسیدیم و از آنها خواستیم بین ۱ تا ۱۰ موافقت خود را اعلام کنند.
دختران هر دو کلاس تقریباً پاسخهای مشابهی ارائه کردند. بیشتر آنها گفتند که با پوشیدن لباسهای جذاب دوست دارند توجه دیگران را جلب کنند و احساس خوبی نسبت به خودشان پیدا کنند. دلیل آن میتواند این باشد که به اشتباه یاد گرفتهایم ارزشمان به ظاهرمان بستگی دارد.
اما آنها به دنبال توجه که هستند؟ برایشان مهم است که مردان به آنها چطور نگاه میکنند؟ زنان دیگر آنها را چطور میبینند؟ یا جامعه چه تصوری از آنها دارد؟
نظر این ۴۹ نفر تقریباً به طور مساوی هریک از این سه گزینه را انتخاب کردند. تقریباً یک سوم آنها نظر زنان دیگر برایشان مهم بود، یک سوم دیگر برای جلب نظر مردان لباسهای جذاب میپوشند و یک سوم بقیه به این دلیل چنین لباسهایی میپوشند که جامعه به زنان جذاب بها میدهد. سادهترین راه برای فهمیدن اینکه طبق استانداردهای جامعه جذاب به نظر میرسید یا نه این است که واکنش مردان آن جامعه را بسنجید.
آیا کسانی هم بودند که به این خاطر از لباسهای باز و جذاب استفاده میکنند که مردان با آنها مهربانتر رفتار کرده و به آنها خدمت کنند؟ بله تقریباً یک پنجم آنها چنین نظری داشته است. یک پنجم دیگر هم از اینکه با این روش میتوانستند با مردان بیشتری معاشرت کنند احساس خوشنودی میکردند.
و یک سوم از آنها هم برای جلب توجه یک نفر خاص لباسهای باز و جذاب را انتخاب میکنند.
وقتی از این خانمها سوال شد که آیا برای برانگیختن میلجنسی مردان لباسهای جذاب میپوشند یا نه، تقریباً همه آنها عدد «۱» را انتخاب کردند. این یعنی تقریباً هیچکدام از آنها به دنبال جلب توجه جنسی نیستند. تنها استثنا کسانی بودند که برای برانگیختن شهوت یک فرد خاص که دوستش دارند از چنین لباسهایی استفاده میکنند.
کد خبر: ۵۲۳۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۲۹
سرپرست اداره پیشگیری از جرایم سایبری پلیس فتاناجا با اشاره به مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش مبنی بر عدم ورود و استفاده دانشآموزان از «موبایل» در هر شرایطی به مدارس، هشدار داد: سپردن تلفن همراه توسط والدین به کسبه اطراف مدرسه، تهدیدات فراوانی برای فرزندانمان به همراه دارد. به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
سرگرد حمید کیانی سرپرست اداره پیشگیری از جرایم سایبری پلیس فتا ناجا در تشریح این خبر اظهار داشت: بنابر مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش ورود و استفاده دانشآموزان از «موبایل» در هر شرایطی در مدارس ممنوع است.
این مقام مسوول ادامه داد: متاسفانه برخی از والدین که اصرار بر استفاده فرزندان خود از این تکنولوژی را دارند، تلاش می کنند تا به هر نوعی این ممنوعیت را دور بزنند و در این خصوص گوشی همراه خود یا فرزندانشان را به کسبه اطراف مدرسه می سپارند.
سرگرد کیانی با اشاره به اینکه خانواده ها باید در حفاظت از عکس ها و فیلم های خانوادگی خود مراقبت های لازم را انجام دهند و چنانچه عکس یا فیلمی در موبایل خود دارند هرگز آن را نزد کسی به امانت نگذارند، افزود: با انجام این کار توسط والدین امنیت کاربران به شدت تهدید می شود.
وی با بیان اینکه برخی خانواده ها با سپردن گوشی همراه به کسبه اطراف مدرسه این قانون را به قول خود دور می زنند، افزود: سپردن گوشی همراه تحت هیچ شرایطی به افراد غریبه درست نمی باشد.
سرگرد کیانی بیان داشت : اطلاعات سیم کارت تلفن همراه بهراه حتی قابل کپی برداری بوده و هر شخصی بهراحتی میتواند از سیم کارت و همچنین اطلاعات ذخیره شده در آن (شمارههای ذخیره شده، پیغامها، قرارها و ... ) سوء استفاده نماید.
به گفته وی برخی خانواده ها آن قدر که در مورد مزایا و چگونگی نگهداری تلفن همراه مانند شارژ به موقع باطری دقت می کنند تا خسارتی در حد هزینه یک باطری را متحمل نشوند، در خصوص اطلاعات شخصی که در تلفن همراه دارند دقت نمی کنند تا در دسترس افراد سودجو قرار نگیرد.
سرگرد کیانی گفت: برخی دانش آموزان گوشی های هوشمند دارند و حافظه این گوشی ها که از عکس و فیلم شخصی پر شده است به امانت نزد کسبه اطراف مدرسه سپرده می شود.
وی افزود: با سپردن تلفن همراه به کسبه اطراف مدرسه، فرزندان خود را در معرض تهدیدات مختلف قرار می دهیم که هر کدام از این تهدیدات می تواند حتی آینده آنها را با م خاطر ات همراه نماید، چرا که اگر فرد مورد نظر ما آدم مطمئنی نباشد اول از همه به سراغ کودک ما که در دسترس است، می رود.
سرگرد کیانی این امر را بسیار خطرناک خواند و گفت: خانواده ها هیچ گاه نباید به کسی اعتماد کنند و تلفن همراهی که پر از عکس و فیلم شخصی می باشد به غریبه ها بسپارند.
وی با بیان اینکه احتمال سوء استفاده از اطلاعات تلفن همراه شما در این حالت بسیار افزایش مییابد، افزود: حتی برای شارژ نمودن گوشی همراه خود از مکان هائی استفاده نمائید که شخصاً در آن حضور دارید.
سرگرد کیانی گفت: در صورتی که نیاز است کودکان ما تلفن همراه با خود داشته باشند، بهتر است از گوشی های معمولی که دوربین، حافظه و حتی بلوتوث ندارند، استفاده شود.
وی ادامه داد: همچنین خاموش بودن گوشی و داشتن پین کد ضروری است و بجای سپردن گوشی به کسبه اطراف مدرسه بهتر است گوشی را به دفتر مدرسه تحویل دهیم.
این کارشناس همچنین از مدیران مدارس خواست تادر مواقع اضطراری کمدی برای این موارد تهیه نمایند و در صورت نیاز گوشی دانش آموز را در کمد به امانت نگهدارند.
سرگرد کیانی اظهار داشت : در کنار خطر به سرقت رفتن اطلاعات شخصی و خصوصی شما که در تلفن همراه است افراد سودجو می توانند با گوشی شما از دیگران مزاحمت یا یا موارد مجرمانه دیگر انجام دهند و در این صورت دارنده گوشی مسئول است، سپردن گوشی همراه به هیچ کس و تحت هیچ شرایط درست نمی باشد و تبعات آن با دارنده گوشی همراه است.
سرپرست اداره پیشگیری از جرایم سایبری پلیس فتاناجا در خاتمه با اشاره به آدرس سایت و ایمیل پلیس فتا آن را دریچه ارتباطی با شهروندان خواند و خاطر نشان کرد : شهروندان می توانند در صورت مواجهه با موارد مشکوک آن را از طریق سایت پلیس فتا به آدرس Cyberpolice.ir بخش ثبت گزارش مردمی گزارش نمایند.
کد خبر: ۵۲۳۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۲۹
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
دکتر مهدی کوچک زاده در وبلاگ خود نوشت:در رسانه ها آمده بود که :
شیرزادٰ عضو حزب منحله مشارکت در جلسه ای در دانشگاه تهران در باره مسائل هسته ای اظهار نظرهایی نموده است که حاکی از عبث بودن تلاش مسئولین نظام برای حفظ دستاوردهای علمی و فناوری صنعت هسته ای است . وی و همپالکی مهمل گویش مسمی به زیباکلام در این جلسه مدعی شده اند که اساسا صنعت هسته ای فاقد هر گونه دستاورد علمی و فناوری بوده و اصرار مسئولین نظام بر حفظ دستاوردهای آن بر خلاف منافع ملت! استٰ همان ادعایی که مسئولین آمریکایی از کنگره گرفته تا وزارتخارجه و سازمان سیا علیرغم تلاششان برای متوقف نمودن پیشرفت هسته ای کشورمان بارها بر زبان آورده اند.
سخنان این خود باختگان ترسو و و مهمل گو که در سوابق اظهار نظرهایشان مبارزه با اسرائیل نیز برخلاف منافع ملی! و بوسیدن چکمه های رضاخان سند افتخار برشمرده شده است و با کمال تاسف و در اثر تسامح و نادیده گرفتن شرایط قانونی عضویت در هیئت علمیٰ از سوی مسئولین وزارت علوم و تحقیقات و فناوریٰ عضویت در هیئت علمی دانشگاه را هم بر خلاف ضوابط یدک می کشند تا حدی بی مبنا و سخیف است که ارزش بحث و تجزیه و تحلیل نداردٰ لکن جا دارد برای آشنا تر شدن با هویت و روحیات و مبانی تفکر و شخصیت این قماش باصطلاح روشنفکران که ریشه این قبیل اظهارات و سخنان بی مبنا است ٰبه اظهار نظری در مورد واقع بینی! و لزوم ترسیدن از آمریکا! و کنار آمدن با شیطان بزرگ ! که از سوی آنان و در سالهای حاکمیت اصلاح طلبان آمریکایی بر مجلس ششم عنوان شده پرداخته شود.
جلودار این سنخ وادادگان و عضو ارشد سازمان منحله باصطلاح مجاهدین انقلاب اسلامی (بهزاد نبوی باصطلاح چریک پیر!) در سال 81 در حالیکه کرسی نایب رئیسی مجلس شورای اسلامی را نیز اشغال نموده در باره لزوم ترسیدن از آمریکا و عدم مقابله با ابرقدرت جهان چنین افاضه می فرماید:
". . . در واقع هیچ منطق و عقل سلیمی حکم نمی کند که یک کشور جهان سومی – حتی اگر همه ملت پشتیبان حکومتش باشند و همه این ملت مسلح – به جنگ نظامی با آمریکاٰ ابرقدرت جهان روند. در واقع خدا و تاریخ ٰ سردمداران ملتی که آن کشور را به جمگ با ابرقدرت جهان بکشانندٰ نخواهد بخشید. این سخنان را که می گویمٰ شاید برخی جبهه بگیرند که فلانی از آمریکا می ترسدٰ بله به خاطر کشورم ٰ مردم و انقلابم از آمریکای تا بن دندان مسلح می ترسم" روزنامه اعتماد 28 مهر 81 صفحه سیاسی
این جلودار ترسو که معلوم نیست در قضیه پس دادن جاسوس های آمریکایی که نمایندگی ایران را برعهده داشت با منافع ملت چه معامله ای کرده است در مصاحبه دیگری افاضه می کند:
" مسلم است که می ترسم! کیست که از آمریکای تا بن دندان مسلح که در عراق خود را چنین نشان داد و هیچ احترامی برای استقلال دولت ها قائل نیستٰ نترسد!؟ بلهٰ من می ترسمٰ ظاهرا آمریکایی ها هرکاری بتوانند می کنندٰ سازمان ملل متحد یا حتی افکار عمومی غرب هم اهمیت ندارد." ماهنامه گزارش 15 خرداد 82ٰ صفحه 14
همزمان با این افاضاتٰ متملقین جلودار ترسیده از آمریکا و از جمله شیرزاد !! نفوذی مجلس ششم برای تئوریزه کردن و موجه جلوه دادن ترس از قدرت و زور و تسلیم در برابر قلدران در صفحه 2 روزنامه یاس نو مورخ 2 اردیبهشت 82 چنین می نویسد:
" برای ترسیدنٰ شعور ترس لازم است. بعضی ها ممکن است نترسندٰ چون شعور درک خطر را ندارند! شواهدی که در هفته های اخیر از تحلیل های بعضی از تحلیلگران دیدیمٰ نشان می دهد که پاره ای از آقایانٰ اصولا اطلاع دقیق و درستی از توان تسلیحاتی پیشرفته و سیطره اطلاعاتی آمریکا و دیگر کشورها و نقاط واقعی قوت و ضعف طرف مقابل ندارند. این بی اطلاعی عمدتا به دلیل سیطره تئوری های ذهنی و تحلیل های باصطلاح ارزشی است که صاحبان آن را عمدتاٰ اسیر عینک خاص پیشداوری های تنگ نظرانه و کور کننده کرده است."
جا دارد آقای رئیس جمهور که همواره منتقدین شکل تلاش برای حفظ دستاوردهای هسته ای را با عناوین مختلف "بی شناسنامه" و "بی سواد" و "تازه به دوران رسیده" می نوازند و مسئولین سیاست خارجی شان نیز اظهارات منتقدین را مخل پیشرفت تلاش ها برای حفظ حقوق هسته ای ملت می دانندٰ در باره این اظهارات نیز که پس از دعوت آقای رئیس جمهور از دانشگاهیان برای اظهار نظر در مورد مسئله هسته ای مطرح می شود نیز ابراز لطفی بفرمایند و نظرشان را با دادن برچسب یا عنوانی ابراز نمایند! به راستی این اظهارات پشت مذاکره کنندگان در مورد هسته ای را خالی نمی کند! خصوصا که از سوی کسانی ابراز می شود که مدعی همراهی و حمایت از دولت و شخص آقای رئیس جمهور نیز هستند.
به راستی داشجویان و اساتیدی که در انتخابات 88 به میرحسین رای دادند می پذیرند کسی یا کسانی در کسوت استاد دانشگاه و نماینده فکری آنان تا این حد زبون و ذلیلانه در برابر قدرت های پوشالی استکبار ابراز عجز و درماندگی کنند؟
پ . ن . یاد ضرب المثلی افتادم که می گفت " قلیچو ول کن قلوچ را بچسب"!
کد خبر: ۵۲۲۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۲۷
رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش از دایر بودن مدارس در روزهای 29 آذر ، اول و سوم دی ماه خبر داد.
به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:علیرضا جدایی رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش در گفتگو با باشگاه خبرنگاران با بیان اینکه مدارس در روزهای 29 آذر، اول و سوم دی ماه دایر است،گفت:از آنجایی که تعطیلی مدارس در هر روز بیش از 120 میلیارد تومان هزینه برای کشور به همراه دارد ، هفته آینده مدارس فراتر از ایام تعطیل تقویم رسمی کشور تعطیل نخواهد بود . وی افزود: به جز تعطیلات مبتنی بر تقویم رسمی کشور مراکز آموزشی دایر بوده و به فعالیت خواهند پرداخت و در فرهنگ سعی و تلاش و مسیر پیشرفت چیزی به نام بینالتعطیل معنا ندارد. وی با اشاره به تعطیلات مکرر و فراتر از تقویم رسمی در سالهای گذشته افزود: آموزش و پرورش در نهادینه شدن فرهنگ کار و تلاش و احساس مسئولیت و الگو سازی این مفاهیم در بین نسل جوان و نوجوان کشور نقش مهمی دارد و تحقق این امر علاوه بر جدیت مدیران و همکاران درمدارس، مساعدت و همیاری خانواده ها و اولیای آنان را نیز میطلبد. جدایی خاطر نشان کرد: حرکت در مسیر توسعه و بالندگی و آموزههای دینی، توصیههای رئیس جمهور در دولت تدبیر و امید بر فعالیت و کار و تلاش مجدانه همه ارکان دولت است.
کد خبر: ۵۲۱۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۲۶
معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش گفت: اولیای دانشآموزان میتوانند ضمن انعکاس گزارش تنبیه بدنی به هیاتهای رسیدگی به تخلفات اداری این موضوع را نیز از طریق مراجع قضایی پیگیری کنند.
به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com: محمد دیمه ور معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش در گفتگو با خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران، در پاسخ به این سوال که برای برخورد با موارد تنبیه بدنی دانش آموزان چه تدابیری اتخاذ نمودهاید، گفت: تنبیه بدنی و تحقیر دانشآموزان با اصول اولیه تربیت سازگار نیست و افرادی که اقدام به این عمل قبیح می کنند صلاحیت معلمی را ندارند و دفاع بی مورد نه تنها این عمل را تطهیر نمیکند بلکه مدافعین امر تبیه بدنی و افرادی که به تدریج این عمل را توجیه میکنند به کلیت نظام و تعلم و تربیت خدشه وارد میکنند.
وی در ادامه افزود: دانش آموزان، اولیای آنان و مجموعهی همکاران در وزارت آموزش و پرورش میتوانند ضمن انعکاس این عمل به هیاتهای رسیدگی به تخلفات اداری از طریق مراجع قضایی نیز موضوع را بر عنوان یک جرم پیگیری کنند.
دیمه ور در پایان خاطر نشان کرد: اکنون فرهنگیانی وجود دارند که در سختترین شرایط با رغبت فراوان و کمال میل به امر تعلیم و تربیت میپردازند و حتی بسیاری از آنان در راه آموزش علم جان خود را فدا میکنند بنابر این، این ظلم است که عدهای بدون توجه به شأن معلمی این گونه رفتارها و اعمال را انجام دهند.
کد خبر: ۵۲۱۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۲۵
براساس آمارها، در حدود یکمیلیون ایرانی در آمریکا سکونت دارند. از این تعداد چند نفر موفق به ورود به ردههای بالا در ادارات دولتی آمریکا شدهاند؟ بالاترین جایگاهی که یک ایرانی در دولت آمریکا کسب کرده است متعلق به کیست؟ در این گزارش با مقامات ایرانی دولت آمریکا بیشتر آشنا میشوید.گروه گزارش ویژه مشرق - چندی قبل خبر انتصاب یک ایرانی به عنوان معاون امور بینالملل وزارت خزانهداری آمریکا منتشر شد. رامین طلوعی، شهروند آمریکایی ایرانیالاصلی است که به این سمت برگزیده شد. به همین بهانه، نگاهی به ایرانیان حاضر در مناصب مهم دولتی و فدرال در آمریکا خواهیم داشت.
روایات مختلفی از تعداد ایرانیان مقیم آمریکا وجود دارد که هیچکدام معتبر نیست. چرا که بسیاری از ایرانیان هنوز ایرانی بودن خود را اعلام نکردهاند. اما نزدیکترین تخمین غیر رسمی را میتوان برآورد "دفتر حفاظت منافع ایران" در واشنگتن دی سی دانست که این تعداد را 900 هزار نفر بر اساس گذرنامههای موجود اعلام کرده است. در هر حال، از این جمعیت تنها 12 نفر موفق به ورود حائز اهمیت به دستگاه سیاسی آمریکا شدهاند که در این گزارش به معرفی آنها میپردازیم.
گلی عامری (Goli Ameri)"گلی یزدی" متولد 4 مهر 1335 (26 سپتامبر 1956) در تهران است. او سیاستمدار و تاجر ایرانی مقیم آمریکا است. در پرتلند ایالت اورگن آمریکا زندگی میکند و دو فرزند دارد. او بنیانگذار و رییس اجرایی شرکت "مشارکت جهانی" (Global Engagement) است که هدف آن تقویت علائق و اهداف مشترک میان آمریکا و دیگر کشورهای جهان است. وی، معاون دبیر کل سابق دفتر ارزشهای انسانی و دیپلماسی صلیب سرخ و هلال احمر و مدیر کل سابق (معاونت وزیر) امور آموزشی و فرهنگی وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا بوده است. در سال 2004، به عنوان یک جمهوریخواه وارد مجلس نمایندگان آمریکا شد؛ در دوره جورج دابلیو بوش، به عنوان یکی از اعضای هیات سه نفرهٔ آمریکا در شصت و یکمین نشست کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد حضور داشت و سپس به عنوان نماینده امریکا در سازمان ملل متحد تا 26 می 2006 فعالیت کرد.عالیتها و افتخاراتاو صاحب بیش از 50 مقاله و گزارش در زمینه بازار ارتباطات و دارای اعتبار و شهرت در مجلات و روزنامههای معتبری چون Telephony، The Oregonian, The Seattle Times, The San Jose Mercury News، و Internet Week است. شرکت او موسوم به eTinium آنقدر در کار خود موفق بود که چندین مرتبه بعنوان سخنران به کنفرانسهای صنعتی جهان دعوت شد. علاوه بر این، در ردههای دانشگاهی به عنوان نماینده یا هماهنگ کننده فعالیتهای بسیاری داشت. عامری، به زبانهای انگلیسی و فرانسه تسلط کامل داشته و با اسپانیایی نیز آشنایی دارد.
در اکتبر 2007، به خاطر تلاشهایش در سازمان ملل و فعالیتهای مستمرش در هیئت مشاور برنامه "آموزش ملی رهبری زنان" از سوی مجله "زنان شمال غرب" در لیست یکصد زن قدرتمند آمریکا قرار گرفت. همچنین در 11 می 2008، موفق به کسب جایزه "مدال افتخار جزیره الیس" که به 100 فرد موفق غیر بومی آمریکا اعطا میشود شد. او در سال 2012 به عضویت هیئت امناء سازمان خصوصی "خانه آزادی" در آمد. در روز 4 جولای 2012، روزنامه نیویورک تایمز به انتخاب عامری در لیست منتشره "موسسه کارنگی" بعنوان "مهاجرین افتخارآور آمریکا" اشاره کرد.
مبارزات انتخاباتیسال 2004 اما سال مبارزات انتخاباتی عامری در منطقه خود برای ورود به مجلس نمایندگان بود. او با شکست "تیم فیلیپس" (Tim Phillips) اعتدالگرا که یک بازرگان کوچک بود و شکست "جیسون مشل" (Jason Meshell) محافظهکار به عنوان نامزد نهایی حزب جمهوریخواه اورگن وارد فاز رقابت با "دیوید وو" (David Wu) دموکرات شد. عامری، استاد جمعآوری کمک مالی است. به همین دلیل، توجه مقامات واشنگتننشین به او جلب شد. او آنقدر در مرکز توجه قرار گرفت، که از وی به عنوان مورد بحثترین و قویترین نامزد انتخاباتی مجلس نمایندگان در سال 2004 یاد میشد.
رقابت وی با وو زمانی به چالش بزرگ کشیده شد که بحث تجاوز جنسی وو در دوران دانشگاه به یکی از همکلاسیهایش، در رسانهها مطرح شد. در ابتدا، عامری خواهان ورود و دامان زدن به این بحث نبود، اما در مراحل اخر رقابت این بحث را پر رنگ کرد. سرانجام، وو با کسب اراء 58 درصد نسبت 38 درصد عامری وی را شکست داد. اما قصه به اینجا ختم نشد؛ این وو بود که در سال 2011 که فضاحت تعرض جنسی وی به یکی از دختران کمپین تبلیغاتیاش علنی شد، مجبور به استعفا گردید.
دوران فعالیت در سازمان مللدانش و تخصص عامری در زمینه ارتباطات موجب موفقیت او در سامان ملل متحد شد. در تابستان 2005، جورج دابلیو بوش گلی عامری را به عنوان نماینده دائم امریکا در سازمان ملل برگزید. او با تسلط بر تکنولوژی نوین و طرح دولت اینترنتی در زمینه اصلاح سیستم مدیریتی سازمان ملل و شکلگیری شواری حقوق بشر موفقیت بسیاری را کسب کرد. مجلس سنا نیز به دلیل فعالیتهای وی دوره نمایندگی وی در سازمان ملل را تا 26 می 2006 تمدید کرد.
او در کنفرانسهای مختلف در مورد موضوعات دموکراسی و حقوقبشری سخنرانیهایی داشته است که میتوان مهمترین آنها را "بحران ایران: مسئله فرا قارهای" اشاره کرد.
فعالیت در وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکادر 15 نوامبر 2007، جورج دابلیو بوش وی را به عنوان نامزد احراز پست مدیر کل (معاونت وزیر) امور آموزشی و فرهنگی وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا به مجلس سنا معرفی کرد. وظیفه وی، اشاعه دیپلماسی عمومی امریکا به دیگر نقاط جهان بود. مجلس سنا در روز 13 مارس 2008 صلاحیت وی را تایید کرد. عامری، به منظور انجام ماموریتهای خود به کشورهای مختلف سفر کرد. در اولین سفر خود در می 2008 به امارات متحده عربی و قطر سفر کرد تا سیاستهای آموزشی و فرهنگی آمریکا در آن کشورها را توسعه بخشد. سفر دوم او به برزیل بود. در همان ماه می، وی در "برزیلیا" با فرناندو حداد -وزیر آموزش برزیل دیدار کرد. در این دیدار او قول مساعدت یک میلیون دلاری به سیستم آموزشی برزیل را داد. در ماه ژوئن 2008، به جمهوری آذربایجان سفر کرد که طی آن به "میسیر مردانف" -وزیر آموزش این کشور- اطمینان داد که پذیرش سالیانه دانشجویان آذربایجانی در آمریکا را افزایش خواهد داد. در جولای 2008، به اندونزی سفر کرد و با "فصلی جلال" -مدیر کل آموزش عالی وزارت آموزش اندونزی- دیدار کرد. در سپتامبر 2008، به چین و ویتنام سفر کرد. در سفر به چین با تنی چند از مقامات آموزشی و فرهنگی این کشور دیدار کرد و در ویتنام اقدام به تاسیس دفتر مشاوره آموزشی نمود. دوره مدیریت وی در تاریخ 20 ژانویه 2009 همزمان با به پایان رسیدن دولت بوش، به اتمام رسید.
سیروس امیر مکری (Cyrus Amir-Mokri)"سیروس امیر مکری" متولد 1334 تهران است. او پس از انقلاب به همراه خانواده خود در سال 1981 به آمریکا مهاجرت کرد. وی در سال 1986 از دانشگاه هاروارد در رشته زیست شیمی فارغ التحصیل شد. سپس در رشته تاریخ در دانشگاه شیکاگو با گرایش تاریخ مدرن خاورمیانه ادامه تحصیل داد. او کمک هزینه تحصیلی سال پایاننامه خود را از "بنیاد ملون" (Mellon Foundation) دریافت کرد. پایان نامه دکترای وی در مورد تاریخ مشروطه ایران بود. سرانجام وی موفق به اخذ مدرک دکترای تاریخ و همزمان با آن، کارشناسی از دانشگاه شیکاگو شد.بالاترین منصب دست یافته امیر مکری، معاونت وزیر در موسسات مالی وزارت خزانهداری آمریکا بوده است. او همچنین مشاور ارشد رییس "کمیسیون تجارت کالا" و از اصلیترین افراد در تصویب قانون "داد فرانک" (Dodd-Frank) - که حقوق مصرف کننده و اصلاحات وال استریت را در بر داشت- بود. همچنین به عنوان نماینده کمیسیون در "شورای نظارت ثبات مالی" فعالیت کرده است. از دیگر منصبهای وی، منشیگری قاضی "بروس ام. سیلا" (Bruce M. Selya) در دادگاه تجدیدنظر است.
مکری قبل از اینکه وارد دستگاه دیپلماسی امریکا بشود، در موسسات حقوقی Skadden, Arps, Slate, Meagher & Flom LLP به عنوان سهامدار فعالیت داشت. او معمولا وکالت پروندههای پیچیده تجاری را بر عهده گرفته است. او هم به "مدال افتحار جزیره الیس" که مختص غیربومیان موفق آمریکا میباشد، دست یافته است.
هوشنگ انصاری (Houshang Ansari)"هوشنگ مستمند شیرازی" معروف به هوشنگ انصاری متولد 1305 اهواز است. این سرمایهدار ایرانی به مدت 18 سال در دوره پهلوی دوم فعالیت سیاسی و تجاری داشت. از مناصب وی در آن دوره میتوان به معاونت فنی وزارت بازرگانی، سفیر ویژه در کشورهای آفریقایی، و سفیر ایران در پاکستان و سیلان اشاره کرد. وی در دولت امیر عباس هویدا به وزارت اطلاعات و جهانگردی و اقتصاد رسید، و در دولت آموزگار وزیر دارایی و وزیر اقتصاد بود.
انصاری در سال 1933 از طریق "عباس آرام" -سفیر وقت ایران در آمریکا- با مریم پناهی آشنا شد و ازدواج کرد. از فعالیتهای وی در دورانی که سفیر ایران در آمریکا بود میتوان به مجاب کردن محمدرضا شاه برای کمکهای میلیون دلاری به کشورهای دیگر و امضاء قرارداد با "هنری کیسینجر" -وزیر امورخارجه وقت آمریکا- برای احداث 8 نیروگاه هستهای اشاره کرد.
در دهه ،1970 سازمان سیا در گزارشی هوشنگ انصاری را یکی از 17 نفر "حلقه درونی" محمدرضا شاه خواند و وی را یکی از 2 گزینه شاه برای جایگزینی هویدا نامید. وی، با تاسیس حزب رستاخیز به عنوان رهبر "جناح سازنده" این حزب از سوی شاه انتخاب شد. این جناح، رقیب "جناح پیشرو" به رهبری جمشید آموزگار بود. بسیاری از حامیان انصاری از کسانی بودند که از انتخاب آموزگار به عنوان رهبر جناح پیشرو و حزب رستاخیز رضایت نداشتند. "عباس میلانی" -مورخ معاصر ضدانقلاب- در کتاب خود به نقل از مریم پناهی -که در سالهای بعد از انصاری طلاق گرفت- آورده که "یکی از دو اشتباه بزرگ شاه انتخاب نکردن هوشنگ بعنوان رهبر حزب رستاخیز بود و یکی از قویترین علل وقوع انقلاب 57 را میتوان همین امر دانست".انصاری که از ثروتمندان تاریخ ایران محسوب میگردد، پس از عدم توفیق شرکت معروف خود به نام "فخر ایران" آن را به دولت شاه فروخت. وی در سال 1356 به ریاست شرکت ملی نفت ایران برگزیده شد اما در سال 1357 همزمان با کوبیده شدن بر طبل انقلاب به بهانه درمان ناخوشی خود، برای همیشه به خارج از ایران عزیمت کرد. او که با ثروت هنگفتی پای به خاک آمریکا گذاشت در سال 1986، رسما شهروندی آمریکا را گرفت و مدیریت شرکت National Oilwell Varco را بر عهده گرفت اما بعدها از آن استعفا داد. انصاری هم اکنون مدیر عامل شرکت Stewart & Stevenson LLC است و صاحب هلدینگ بزرگ "گروه پارمان" (Parman Group) در هیوستن است. این هلدینگ دارای چند شرکت با زمینه فعالیت تجارت بینالمللی، ساخت و ساز، تولید وسایل رفاهی، تولید منسوجات، و تولید تجهیزات صنعت نفت است.
انصاری که به عنوان دوست قدیمی کیسینجر و شریک تجاری وی از جمهوریخواهان جانفدای آمریکا محسوب میگردد، در تاسیس چندین موسسه و نهاد آموزشی و پزشکی نقش اساسی داشته است که از آن دست میتوان به "دانشگاه سن مارتین" و موسسه "جیمز بیکر" اشاره کرد.
هماکنون انصاری در هیوستون زندگی میکند و گرایش سیاسی جمهوریخواه دارد. او از اصلیترین افراد در بنیانگذاری موسسه جیمز بیکر تگزاس است. همچنین بخش ذخایر اسلامی موزه هنرهای عالی هیوستن تا حد بسیاری مدیون سرمایه و حمایت انصاری و همسرش است. اما وی در سال 2004 با یک اقدام چشمگیر و سیاستمدارانه، 15 میلیون دلار جهت پیشبرد امور "مرکز پژوهشهای سلولهای بنیادین" به دانشگاه "کرنل" اهدا کرد.
او که هم اکنون یکی از افراد هیئت مشاور تصمیمسازان "انجمن سیاست رسانهای آمریکا در خارج از مرزها" است، در فوریه 2014 از ورود کتاب "یک هزار سال کتاب ایرانی" به کنگره ملی امریکا حمایت بسیاری به عمل آورد.
این سرمایهدار و سیاستمدار کهنهکار ایرانی در سال 2003 موفق به دریافت "مدال افتخار جزیره الیس" و جایزه "وودرو ویلسون" (Woodrow Wilson) شد. در سال 2004 انصاری و همسرش شهلا اقدام به کمک مالی برای پیشبرد پروژه سلولهای بنیادین دانشکده علوم پزشکی دانشگاه کرنل کردند و این دانشکده در مقام قدردانی از این عمل، اقدام به ساخت "مرکز سلولهای بنیادین انصاری" کرد. همچنین، در سال 2004 اقدام به تاسیس آکادمی آمریکایی دیپلماسی کرد که در طی 2 سال بسیاری از بحثها، مناظرات، سخنرانیها، و سمینارها در مورد سیاست خارجی امریکا در ان صورت گرفت. علاوه بر این، کلکسیون تصویری انصاری از تاریخ امریکا در سال 2004 در "کتابخانه جورج بوش" به نام او نامگذاری شد.
مایکل بنیامین (Michael Benjamin)نام کامل او "مایکل بنیامین بونهور" و متولد 1348 (1969) نیویورک از یک پدر یهودی ایرانی و مادر هندوراسی است. او سرمایهگذار شخصی شرکتهای اینترنتی محسوب میگردد. در سال 2004 به عنوان نامزد جمهوریخواه برای ورود به مجلس سنا تلاش کرد اما توفیقی به دست نیاورد.
پدر بنیامین در سال 1950 از تهران به آمریکا مهاجرت کرد. پس از تولد بنیامین، پدرش درخواست انتقال به شعبه بانک امریکایی هندوراس را داد و خانواده وی به آنجا عزیمت کرد. اما در سال 1971 پرو و در سال 1973 اکوادور در انتظار او و والدینش بود. او در اکوادور در "آکادمی امریکایی کوتوپاکسی" تحصیل کرد. مقاصد بعدی خانواده سال 1974 نیویورک، سال 1980 کلمبیا، سال 1982 مکزیک، و در سال 1987 گرینویچ بود. بالاخره او موفق به اخذ مدرک کارشناسی خود از دانشگاه نیویورک در رشته اقتصاد و ادبیات غرب شد و به عنوان معاون رییس بانک سرمایهگذاری ریچر و شرکا (Richter & Co.,) در منهتن مشغول به کار شد. وی تا قبل از سال 1997 که تجارت و سرمایهگذاری شخصی خود را شروع کند، در شرکت "بیمه عمر گاردین" هم فعالیت داشت.ر سال 1996، در حالی که فقط 25 سال داشت، در رقابتهای انتخاباتی کنگره ملی آمریکا از منطقه منهتن شرکت کرد اما با اینکه گوی رقابت را "جرولد ندلر" (Jerrold Nadler) دموکرات از وی ربود، مورد تحسین "نیویورک پست" و "رادولف دابلیو جیولیانی" واقع شد. رییس ستاد انتخاباتی وی "جان سی وایتهد" (John C. Whitehead) رییس شرکت "گلدمن ساکس و شرکا" و "بانک فدرال نیویورک" بود. وایتهد بعدها وارد شرکت و توسعه و نوسازی منهتن شد و وظیفه بازسازی برجهای مرکز تجارت جهانی پس از واقعه 11 سپتامبر را بر عهده گرفت.
مایکل، در ژانویه 2003 اعلام کرد که قصد ورود به مبارزات انتخاباتی سنا و رویارویی با حریف دموکرات خود "چاک شامر" (Chuck Schumer) را دارد. وقنی او 20 هزار را نفر را در کمپین خود به کار گرفت و 820 هزار دلار هزینه این کمپین کرد، توجه ناظران را به خود جلب نمود. اما علیرغم تلاش بسیار مایکل بنیامین محافظهکار و موفقیتهای وی در جلب نظر مردم، کمیته جمهوریخواهان منطقه اقدام به انتخاب "هاوارد میلز" (Howard Mills) اعتدالگرا به جای وی کردند. هر چند که بعدها میلز در رقابت با شامر شکست خورد.
اما کنار گذاشتن بنیامین موجب افشاگری وی علیه هیئت جمهوریخواهان منطقه و جورج پتکی (George Pataki) -فرماندار نیویورک- گردید. اما در نامهای علنی مقامات نیویورکی را به طراحی بازیهای پنهان و ناجوانمردانه سیاسی و زد و بندهای کثیف و غیرانسانی متهم کرد و علت کنار گذاشته شدن خود را وابسته نبودناش به آنها ابراز داشت. وعدههای انتخاباتی او شامل کاهش مالیات، جلوگیری از ولخرجیهای دولتی، تامین امنیت اجتماعی، حمایت از همه والدین در مدارس و نه فقط ثروتمندان، منع سقط جنین به جز در موارد اضطراری، اشتغال زایی و جلوگیری از دخالت دولت در امور اقتصادی مردم، دفاع از هویت ملی، و رویکرد جدی نسبت به محور شرارت شامل ایران، کره شمالی، وسوریه بود. او از حمله به عراق و قرار دادن ایران در لیست محور شرارت حمایت کامل به عمل آورد.
جمشید دلشاد (Jamshid "Jimmy" Delshad)جمشید دلشاد معروف به جیمی دلشاد متولد 1318 شیراز و یهودی است.در سال 1338 همراه با برادران خود به آمریکا مهاجرت نموده و در دانشگاه "نوردریج" کالیفرنیا در رشته علوم تحصیل کرد. دلشاد در سال 1338 به آمریکا مهاجرت کرد و در سال 1358 یک شرکت رایانهای را تاسیس کرد. بعدها در سال 1369 به عنوان رییس کنیسه "سینای" که بزرگترین کنیسه جهان است، انتخاب شد. او هم اکنون از کاریزما و نفوذ بسیاری در جامعه یهودیان آمریکا برخوردار است.او در سال 2003 وارد شورای شهر بورلی هیلز شد و در 27 مارس سال 2007 رسما به عنوان شهردار این شهر انتخاب گردید. دلشاد، تا مارس 2011 شهردار شهر بورلی هیلز بود. وی، اولین ایرانی و تنها شخصیت ایرانی است که شهرداری یک شهر در امریکا را عهدهدار شده است.
جیمی دلشاد پس ار پایان دوره تحصیل، فعالیت خود را در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی ادامه داد و به مدت 7 سال در جایگاه یکی از مدیران اجرایی هیئت اموزشی آن دانشگاه تصمیمات مهمی را اتخاذ کرد. او در سال 1965 اقدام به تحصیل در رشته فنآوری انبارداری رایانهای کرد و در سال 1978 موفق شد که مستقلا در زمینه فعالیت خود را داشته باشد.
اما دلشاد در سال 1999 با انتخاب بعنوان رییس کنیسه "سینای"، شرکت رایانهای خود را به جهت کمک و مساعدت به جامعه یهودیان فروخت. او علت این عمل خود را وقف کامل خود به جامعه یهودیان و کشوری اعلام کرد که فرصت تجربه "زندگی آمریکایی" را به وی بخشیده است. جیمی اینچنین ابراز داشت: "من به عنوان یک تاجر و متخصص تکنولوژی با این عمل نه تنها قصد انتقال تجربه خود به سازمانهای یهودی غیرانتفاعی را دارم بلکه میخواهم مردم پیرامونی خود را به رویارویی با چالشهای جذاب و جدید زندگی دعوت کنم تا از این مجرا آنها مرا به عنوان یک الگوی موفق ببینندو تا به حدی با جامعه یهودیان آشنا شوند که خود را جزئی از ما ببینند".
وبسایت رسمی خود او جایی در معرفیاش اینچنین بیان میکند: "با آنکه او ایرانی است، اما آمریکا را کشور و بهشت خود دانسته و همیشه قدردان آن بوده است". وی وقتی در انتخابات 2003 شورای شهر پیروز شد، چنین گفت: "من با حس غرور ملی آمریکایی و افتخار به این مرز و بوم وارد شورای شهر شدم. من به این کشور که در حق من لطف کرد تا بتوانم از طریق ایجاد کار مساعد یک زندگی واقعی را تجربه کنم، همیشه بدهکارم".
جمشید دلشاد که علاقه عجیبی به جیمی بودن دارد اما نام فامیلی دلشاد را هنوز به عللی که روشن نکرده حفظ نموده است، 48 سال است که در لس انجلس و 18 سال است که در بورلی هیلز زندگی میکند. وی 38 سال است که با لانی گرشتاین دلشاد ازدواج کرده و دارای دو فرزند دختر و پسر به نامهای "دبرا" و "دانیل" است.
جیمی وقتی در سال 2007 شهردار شهر مورد علاقهاش شد، قول داد که آن شهر را تبدیل به امنترین و آمادهترین جای آمریکا برای یهودیان کند. بدین ترتیب، دستور داد که در جای و جای شهر دوربین مدار بسته نصب شود تا هرگونه مشکل ترافیکی، دزدی و درگیری سریعا در دید پلیس باشد. وی، هر آنچه که برای استفاده از ابزار تکنولوژیک جهت کنترل بزهکاریهای شهر در توان داشت، بکار گرفت.افتخارات و جوایز جیمی دلشاد شامل موارد ذیل میگردد:جایزه انجمن مالکان وطنی B.H.P.E.T سال 2005جایزه سال 1990 کنیسه سینای به عنوان "مرد سال"جایزه سال 1991 فدراسیون یهودی باشگاه مردان با عنوان "بوته سوزان"جایزه رهبریت یهودی محافظهکار از موسسه "ماسوت/استسچر"
کنیسه سینایاین کنیسه که بزرگترین کنیسه یهودی جهان است، در روزهای شنبه پذیرای یکهزار و 500 میهمان و روزهای تعطیلات رسمی 400 میهمان است. دو مدرسه را با یکهزار دانشآموز مدیریت میکند. همچنین دو غسالخانه در لس آنجلس دارد. ظاهرا کارکرد دلشاد تا به آن حد بود که با ایجاد اتحاد و هماهنگی میان بخشهای مختلف کنیسه، رشد عضویت در این مجموعه را تا 30 درصد بالا برد.
او از 2002 تا 2010 ریاست بنیاد ماگبیت را بر عهده داشت. وظیفه این بنیاد، جذب دانشجویان گرفتار و بیپول به یهودیان از راه حمایت مالی آنها است.
اما مناصبی که دلشاد در سازمانهای خصوصی و غیرانتفاعی داشته است:* عضویت در هیئت مدیره مرکز مشاوره ماپل* عضویت در هیئت مدیره مرکز پزشکی شبا* ریاست فدراسیون یهودیان ایرانی مقیم آمریکا* عضویت در هیئت مدیره کنیسه نصا* عضویت در بنیاد آگاهی فرهنگی اسراییل* ریاست کنیسه سینای* عضویت در آیپک* دیدار افتخاری بعنوان نماینده یهودیان با دالائی لاما* شرکت در همایشهای مختلف یهودیان به عنوان سرمایهگذار* عضویت در فدراسیون یهودیان JCRC
جمشید دلشاد که از هیچ تلاشی برای رفاه حال هموطنان آمریکایی خود فروگذار نکرده، دستی هم بر آتش ایران ستیزی دارد. پایگاه خبری "فردا نیوز" در همین رابطه به نقل از روزنامه "لس آنجلس تایمز" در مطلب خود به تاریخ 20 تیر 1386 اورد که دلشاد قصد دارد از شورای شهر بورلی هیلز بخواهد که سرمایهگذاریهای صندوق بازنشستگی بورلی هیلز در شركتهای فعال در ایران را خارج كنند. هدف از این "اقدام نمادین" جمعآوری حمایت برای تشکیل جنبش در كالیفرنیا و سایر ایالتهای آمریكا به منظور منزوی ساختن ایران معرفی شده است. لس انجلس تایمز در این رابطه اورده که هدف دقیق دلشاد مقابله با ایران بعنوان حامی تروریسم است؛ کمااینکه وی در این رابطه اینگونه ابراز داشته که "نمیخواهم چون ایرانیالاصل هستم، به این بهانه در قبال ایران سکوت کنم. میخواهم همه بدانند که برغم ایرانی بودنم، حامی امریکا هستم".
سیروس حبیب (Cyrus Habib)سیروس حبیب متولد 31 مرداد 1360 است. او تا سن 8 سالگی سه مرتبه به سرطان عجیب و کمیابی دچار شد که هر سه مرتبه درمان گردید اما نهایتا او را در سن 8 سالگی برای همیشه نابینا کرد.وی در 4 نوامبر 2014 به عنوان نامزد دموکرات با کسب 65 درصد آرا رسما از ناحیه قانونی 48 واشنگتن وارد مجلس سنا شد. البته وی در سال 2012 هم با کسب 61 درصد آرا موفق به ورود به مجلس نمایندگان شده بود. او در آن زمان از سوی همحزبیهای خود به عنوان نایب رییس "کمیسیون تکنولوژی و توسعه اقتصادی" انتخاب شد.
حبیب در رشته حقوق در دانشگاه "پرکنیز کوی" سیاتل موفق به اخذ مدرک کارشناسی شده است. او بورسیه موسوم به "رودز" دانشگاه آکسفورد را گرفت که فقط به دانشجویان ممتاز خارجی اهدا میشود. همچنین بورسیه موسوم به "ترومن" را برای انواع طرحهای ابتکاری و خدمت به جامعه آمریکا بدست آورد. او از پیروان پل سوروس برادر بزرگتر جورج سوروس تاجر و سرمایهگذار مشهور است که یک مجارستانی متولد آمریکا و مهندس و تاجر بزرگ بود، میباشد.
سیروس حبیب، از دانشگاه کلمبیا با درجه "سوما کوم لاده" (لاتین-Summa Cum Laude) که بالاترین درجه علمی است، فارغالتحصیل شد. او عضو جامعه افتخاری "فی بتا کاپا" دانشگاه اکسفورد و سردبیر "مجله حقوق و قضا" دانشکده حقوق دانشگاه ییل آمریکا است. او در خدمت اساتیدی چون قاضی "گوئیدو کالابرسی"، پروفسور "آخیل امار"، و پروفسور "هارولد کوح" بوده است. حبیب در سال 2014 از سوی مجله "حکومتداری" به عنوان یکی از 12 قانونگذار برتر واشنگتن انتخاب شد. همچنین به عنوان یکی از 40 سیاستمدار برتر زیر 40 سال 2014 امریکا" از سوی واشنگتن پست انتخاب شد.
راس میرکریمی (Ross Mirkarimi)
"راس میرکریمی" متولد 13 مرداد 1340 (4 آگوست 1961) شیکاگو از پدری ایرانی به نام "حمید میرکریمی" و مادر روس یهودی با نام "نانسی کلمن" است. وقتی 5 سال بیش نداشت، والدینش از هم جدا شدند. مادر، او را با خود به "جیمز تاون" برد. پدر را بسیار کم میدید. راس، بعدها کارشناسی علوم سیاسی خود را از دانشگاه "سنت لوئیز" گرفت. سپس در رشته اقتصاد بینالملل موفق به اخذ مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه "گلدن گیت" شد. او که از سال 1984 در سان فرانسیسکو زندگی میکند، دومین مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته علوم محیطی از دانشگاه سان فرانسیسکو دریافت کرده است.
راس، در سال 2009 از همسر خود "الیانا لوپز" (Eliana Lopez) که یک ستاره تلویزیونی در ونزوئلا است، صاحب یک فرزند شد. اما در 13 ژانویه 2012 پس از به خطر انداختن بچه به دلیل مشاجره با همسرش در شب سال نو، به خشونت خانوادگی متهم شد. لذا، وی که رییس پلیس سان فرانسیسکو بود، تا مدتی توسط "اد لی" (Ed Lee) شهردار سان فرانسیسکو در تعلیق ماند. لی، از "شورای سرپرستان سان فرانسیسکو" خواست تا با اخذ رای نسبت به ابقا یا عزل وی تصمیمگیری کنند. نتیجه اینکه آراء کاملا به نفع وی صادر گردید و میرکریمی در سمت خود ابقا شد.میرکریمی، در ابتدای دوره خدمت خود در اداره پلیس سان فرانسیسکو، مامور دایره جرائم "یقه سفید" یا "بدون خشونت" (white collar crime) که توسط مقامات رخ میداد و عموما ارتباط به فساد مالی داشت، بود.
نقشهایی که میرکریمی در سازمانهای مدنی و جوامع مختلف داشته است:* رهبر ائتلاف منطقه آزاد هستهای (Nuclear Free Zone)* عضویت در اتحادیه صنایع امریکا* عضویت در فدراسیون بینالمللی مهندسین و متخصصین* عضویت در تالار تجار ایرانی-آمریکایی* تحلیلگر محیطی تیم مطالعاتی هاروارد بر روی مورد بحران عراق* عضویت در سازمان ملی زنان آمریکا
راس، در سال 1990 همراه با "رالف نادر" لبنانیالاصل حزب سبز کالیفرنیا را تشکیل داد اما بعدا که عضو "شورای سرپرستان سان فرانسیسکو" بود، با علم به این موضوع که دیگر نمیتواند راه حزب سبز را بپیماید، در مارس 2010 دموکرات شد. او سیاستهایی همچون مجاز دانستن توزیع ماری جوآنا جهت استفادههای درمانی، تامین امنیت خیابانها و معابر، مبارزه با انواع جرائم و جنایات، منع مصرف تنباکو در زمینهای گلف، تغییر نام برخی خیابانها برای احترام به اقلیت رنگین پوست جهت جلوگیری از عدم عزیمت آنها از شهر، کنترل سلاح، حمایت از "جاش وولف" ابر سرمایهگذار مشهور، حفظ و نگهداری محیط زیست، افزایش پلیس گشت پیاده، و افزایش تاثیربخشی معماری و ساخت و ساز شهری را در دستور کار قرار داد. اما هنگامی که اولین منع قانونی استفاده از کیسههای پلاستیکی را در سوپرمارکتهای بزرگ و داروخانهها در 2007 پیشنهاد داد، توجه جامعه آمریکا را به خود جلب کرد.
راس میرکریمی، در چندین وهله از نامزدان دموکرات سان فرانسیسکو به عنوان مسئول کمپین حمایت کرد و در سال 2003 هماهنگکننده و سخنگوی کمپین "مت گونزالس" در انتخابات شهرداری سان فرانسیسکو بود. او، در سال 2008 حمایت خود از باراک اوباما را ابراز داشت.
هم اکنون میرکریمی رییس پلیس سان فرانسیسکو است. قبل از این، از سال 2005 تا 2011 رییس پلیس منطقه 5 این شهر بود. سیاستهای او تحت عنوان "سیاستهای سبز" شامل عدالت اجتماعی و مبارزه با خشونت است.
الکس نورسته (Alex Nowrasteh)
"الکس نورسته" تحلیلگر امور مهاجرت است و برای "مرکز شکوفایی و آزادی جهانی موسسه کاتو" که یک اتاق فکر است، کار میکند.
او فرزند "سیروس نورسته" و همسر آمریکاییاش به نام "بتسی گریفین نورسته" و متولد کالیفرنیای جنوبی است. پدرش فیلمساز مشهوری است که فیلم "مسیری تا 11 سپتامبر" را در کارنامه خود دارد. سیروس نورسته بابت ساخت فیلم "روزی که به ریگان شلیک شد" به تهیه کنندگی "الیور استون" مشهور، به شدت بابت تبعیضات لیبرالی از سمت محافظهکاران زیر سوال رفت. "ریچارد آلن" -مشاور امنیت ملی ریگان- با چاپ مقالهای در وال استرین ژورنال، وی را به شدت کوبید و نام فیلم او را "روزی که نورسته به حقیقت شلیک کرد" گذاشت. بدین ترتیب نورسته پاسخ شدیداللحن خود را طی چاپ مطلبی در لس انجلس تایمز به وی داد. جنجالیترین فیلم او در ایران، "سنگسار ثریا" نام دارد.الکس، کارشناسی اقتصاد خود را از "دانشگاه جورج میسون" و کارشناسی ارشد همین رشته را از "دانشگاه اقتصاد لندن" اخذ نمود.
در ژانویه 2013، شبکه خبر ABC او را به عنوان یکی از 15 تحلیلگر و کارشناس بزرگ مهاجرت در شبکه اجتماعی توئیتر اعلام کرد. همچنین مجله نشنال ژورنال او را یک وکیل آزادیخواه مهاجرت و مجله ملیگرای "رنسانس آمریکایی" وی را وکیل طرفدار مهاجرت آزاد و همتراز با وکلای مشهوری چون "آنتونی گرگوری"، "والتر بلاک"، "آلوارو وارگاس لیوزا"، و "خسوس هوئرتا دو سوتو" خواند.
الکس نورسته دارای مقالات متعدد در زمینه مهاجرت برای روزنامه هافینگتون پست، مجله فوربس، مجله نشنال ژورنال، و خبرگزاری رویترز است.
دیوید صفویان (David Safavian)"دیوید حسین صفویان" متولد 13 مرداد 1346 (4 آگوست 1967) است و یک دختر دارد. او یک وکیل جمهوریخواه و رییس ستاد اداره خدمات دولتی امریکا است. صفویان که در میشیگان زندگی میکند، دارای مدرک کارشناسی حقوق از دانشگاه دترویت بوده و مدارج دیگر تحصیلی را در دانشگاههای لویولا، جرج تاون، میشیگان، و سنت لوئیز طی کرده است. او در مقاطع مختلف از شخصیتهای جمهوریخواه حمایت نموده است.صفویان در سال 1997، با همکاری "گراور نورکوئیست" اقدام به تاسیس بنگاه لابی "گروه مریت" کرد. او در گفتگو با "لگال تایمز" در آن زمان، بنگاه خود را کاملا پیرو اصول و رها از رشوهگیری و لابی خواند. اما در طی این سالها، صفویان از لابیگری برای بسیاری از شرکتهای خارجی مثل شرکتهای نفتی ونزوئلا و شرکتهای مختلف هندی و دولتهای پاکستان، گابون و کنگو دریغ نکرد.
در سال 1999، سناتور "جون کیل" از آریزونا لایحهای را به سنا برد که قمار اینترنتی را یک جرم محسوب میکرد. این امر، به شدت منافع صفویان را به خطر انداخت و او را ناراحت کرد. لذا، اقدام به تشکیل ائتلاف "حق انتخاب کاربر اینترنتی" بر علیه این لایحه کرد. لابی و نفوذ صفویان انقدر قوی بود که فوجی از قماربازان شامل انجمنها و اتحادیههای مختلف امریکا -که برخی از آنها مشتری او بودند- را وارد این ائتلاف نمود. در نهایت ائتلاف وی موفق به کارشکنی در آن لایحه شد. صوفیان، در ژانویه 2001 بنگاه خود را به قصد تصدی ریاست ستاد انتخاباتی "کریس کانن" -نامزد جمهوریخواه- ترک کرد.
او در فضاحت بزرگ پرونده "جک آبراموف" (تاجر و لابیگر مشهور یهودی) که مربوط به لابیگری و فساد مالی 87 میلیون دلاری میشود، دخیل بود. وی که رفیق گرمابه و گلستان آبراموف است، در آن زمان کارمند سازمان برنامه و بودجه دولت امریکا بود. صفویان، به 18 ماه حبس محکوم شد و تقاضای فرجامخواهی داد اما در دادگاه تجدیدنظر به شهادت دروغ محکوم شد. نهایتا، پس از کش و قوس فراوان، تمامی اتهامات وی فاقد وجاهت قانونی شناخته شد و صفویان تنها برای دروغ گفتن به دادگاه در رابطه با همکاری با آبراموف در 16 اکتبر 2009 به یک سال حبس محکوم گردید.
فریار شیرزاد (Faryar Shirzad)"فریار شیرزاد" متولد 1965 لندن است. وی، دارای مدرک کارشناسی اقتصاد از دانشگاه مریلند، کارشناسی ارشد سیاست عمومیاز دانشکده جان اف کندی دانشگاه هاروارد، و دکترای حقوق از دانشگاه ویرجینیا است.
شیرزاد، از مارس 2003 تا آگوست 2006 در شورای امنیت ملی آمریکا فعالیت داشت. او مشاور مخصوص جروج دابلیو بوش، رییس شورای اقتصاد ملی، و مشاور امنیت ملی در امور اقتصادی بوده است. شیرزاد همچنین فرستاده ویژه جورج دابلیو بوش به اجلاس گروه 8 بود. او بوش را برای شرکت در کنفرانسهای اقتصادی بینالمللی آماده میکرد.این اقتصاددان، پیش از ورود به کاخ سفید، در اداره واردات وزارت بازرگانی فعالیت داشت و مسئولیت مذاکرات تجاری و اقتصادی با تمامی کشورها را بر عهده داشت. کمی پیش از آن هماهنگکننده تیم تجاری "بوش-چنی" بود. همچنین مشاور مخصوص کمیته اقتصاد مجلس سنا بوده و به غالب دانشگاههای آمریکا مشاوره تجاری و اقتصادی داده است.
او نیز موفق به دریافت "مدال افتخار جزیره الیس" شده است. شیرزاد از امضاءکنندگان پرونده دادگاه عالی آمریکا موسوم به "هالینگوورث وی پری" در حمایت از ازدواج همجنسگرایان در سال 2013 است. وی در حال حاضر مدیر ارشد دفتر روابط دولتی شرکت گلدمن ساکس است.
ولی نصر (Vali Nasr)"سید ولی رضا نصر" در 29 آذر 1339 در تهران به دنیا آمد. او فرزند "سید حسین نصر" -استاد علوم اسلامی- است. در 16 سالگی به انگلیس رفت و پس از انقلاب 1357 به همراه خانواده برای همیشه به امریکا مهاجرت کرد. او موفق به اخذ مدرک کارشناسی روابط بینالملل از دانشگاه "تافتس" با درجه ممتاز "سوما کوم لاد" گردید. سپس در سال 1984 مدرک کارشناسی ارشد اقتصاد بینالملل و مطالعات خاورمیانه را از دانشگاه "فلچر" و در سال 1991 دکترای علوم سیاسی را از دانشگاه ماساچوست دریافت نمود. همسر او "دریا" یک مهندس تکنولوژی است و سه فرزند او امیر، حسین، و دنیا نام دارند. ولین نصر سه بار در برنامه معروف "دیلی شو" با میزبانی "جان استوارت" در تاریخهای یکم آگوست 2006، 22 سپتامبر 2009، و 25 آوریل 2013 حضور یافته است. او، هماکنون دارای بیش از 20 کتاب و مقاله است.
نصر، مفسر سیاسی مسائل خاورمیانه، اسلام شناس، نویسنده، و استاد دانشگاه است. از اعضای مستمر و ارشد موسسه بروکینگز بوده و ریاست موسسه مطالعات بینالمللی پیشرفته دانشگاه جان هاپکینز را بر عهده دارد. وی، مشاور "ریچارد هولبروک" (Richard Holbrooke) -نماینده اوباما در امور پاکستان و افغانستان- بود. همچنین، عضو دائم شورای مناسبات خارجی دولت آمریکا است و در دانشگاههای کالیفرنیا و استراتفورد تدریس میکند.
رامین طلوعی (Ramin Toloui)اما رامین طلوعی دموکرات دست به نقدترین ایرانی دستگاه دیپلماسی امریکا است، چرا که هماکنون نسبت به همنژادان خود در مهمترین پست دولتی قرار دارد.
اما رامین طلوعی دموکرات دست به نقدترین ایرانی دستگاه دیپلماسی امریکا است، چرا که هماکنون نسبت به همنژادان خود در مهمترین پست دولتی قرار دارد.رامین طلوعی تهرانی در نوامبر 2014 به عنوان معاون امور بینالملل وزارت خزانهداری آمریکا منصوب شد. وی دارای مدرک کارشناسی فلسفه از دانشگاه هاروارد و کارشناسی ارشد فلسفه از دانشگاه آکسفورد است. وظایف وی در وزارت خزانهداری شامل مدیریت سیاستهای مالی بینالمللی، ارتباط و همکاری با کشورهای گروه 20، و مدیریت مسائل اقتصادی داخلی و دو طرفه خارجی است.
البته گفتنی است که طلوعی از سال 1999 همواره در خدمت این وزارت بوده است. وی، از سال 1999 تا 2001 اقتصاددان بخش اروپای مرکزی و جنوب شرقی، از سال 2001 تا 2003 مشاور معاون وزیر و از سال 2003 تا 2006 مدیر اداره نیمکره غربی وزارت خزانهداری آمریکا بود.
از سوایق کاری طلوعی میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:* فعالیت در شرکت مدیریت سرمایهگذاری پاسیفیک* فعالیت در هلدینگ پیمپکو (PIMPCO) شامل: صندوق گروه بازارهای نوظهور پیمپکو، شرکت پیمپکو کانادا، شرکت استراتژی سود جهانی پیمیکو، بنیاد مجمع پیمپکو، صندوق بیمه پیمپکو، گروه بازار پیمپکو.* وزارت خزانهداری آمریکا
کد خبر: ۵۱۹۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
امام جمعه قلعهرئیسی،خطاب به معاون سیاسی امنیتی استاندار: شما جلوی انتصابات طایفهای و قومی را بگیرید و از باندبازیها جلوگیری کنید
کد خبر: ۵۱۷۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۲۱
دبیرکل حزب ندای ایرانیان گفته است که احتمالاً در انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ کاندیدا شود.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:به گزارش تسنیم، سیدصادق خرازی دبیرکل حزب ندای ایرانیان به نقد عملکرد سیاسی برخی اصلاحطلبان پرداخته و گفته است که اصلاحطلبی یک فکر و منش است، نه حزب سیاسی که برخی آن را انحصاری خود بدانند.
وی گفته، کسانی که در این طیف جای دارند دیدگاههای مختلفی دارند. یکی معتقد به تعامل با نظام و حکومت است، یکی مخالف آن، یکی خود را در چارچوب نظام و اسلام تعریف میکند و یکی چیز دیگر.
این فعال سیاسی اصلاحطلب، اصلاحات مدنظر خود را همان حرکت دینی تعریف کرده و گفته است که اصلاحطلبی یعنی اصلاح جامعه تحت تعالیم اسلام و این همان مدینه فاضلهای است که همه بزرگان و انبیا به دنبال آن بودند.
خرازی بیان کرده است: اسلام و دین برای اصلاح جامعه و تعالی آن آمده است، تعریف ما از اصلاحطلبی این است. به همین خاطر معتقدیم باید در چارچوب نظام اسلامی و در تعامل با حکومت باشیم.
وی واکنش تند چهرههای اصلاحطلب نسبت به تشکل ندا را احساسی و بدون فکر خوانده و گفته است که ندا تازه شکل گرفته است و خود را هنوز نشان نداده و به نظر میرسد این نظرها و یا مخالفتها عجولانه باشد. باید کمی صبر کرد تا به مرور زمان، معلوم شود که چه تعداد از این مخالفتها احساسی و چه تعداد عاقلانه بوده است.
صادق خرازی هدف از راهاندازی ندای ایرانیان را ایجاد فرصتی برای جوانان دانسته و تصریح کرده است: هدف ما از راهاندازی ندا، متشکل کردن و فرصت دادن به جوانهاست که امیدواریم بتوانیم آن را محقق کنیم.
خرازی در پایان خاطر نشان کرده است که برخی میگویند اینکه اکثر شورای مرکزی ندا از فعالان رسانه ای اصلاح طلباند به این خاطر است که فضای رسانهای برای حضور در انتخابات دوازدهم آماده شود. به قول آمریکاییها هیچ چیز غیرممکن نیست و همه چیز محتمل است، بنابراین احتمال دارد که من هم برای انتخابات 96 بیایم.
کد خبر: ۵۱۱۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۱۵
احداث خط آهن ترانزیتی شرق دریای خرز از سال 86 توسط دولتهای نهم و دهم انجام گرفته و کاش آقای روحانی از این خدمت انجام گرفته تقدیر میکرد.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:کیهان نوشت: مراسم بهرهبرداری از خط راهآهن ترانزیتی شرق دریای خزر روز چهارشنبه با حضور روسای جمهوری ایران، ترکمنستان و قزاقستان برگزار شد. رئيسجمهور در این مراسم افتتاح اشارهای به روند و تاریخچه ساخت این خط راهآهن استراتژیک نکرد. طی چند روز اخیر هم چند تن از مسئولان دفتر رئيس دولت یازدهم نیز به تفصیل درباره اهمیت این پروژه ریلی سخن گفتهاند اما هیچ اشارهای به نقش دولت سابق در ساخت این پروژه نکردهاند. این درحالی است که تاریخچه طرح اتصال ریلی ایران، ترکمنستان و قزاقستان نشان میدهد تمامی مراحل این پروژه عظیم از طراحی و امضای قرارداد تا اجرا به دولت سابق باز میگردد.
موافقتنامه اولیه احداث این خط راهآهن در دولت نهم بین روسای جمهوری 3 کشور ایران، ترکمنستان، قزاقستان در حاشیه اجلاس روسای جمهور حاشیه دریای خزر که در مهر 1386 در تهران برگزار شد، به امضا رسید و عملیات ساخت آن در ایران از سوی قرارگاه خاتمالانبیا و طی دولت دهم انجام شد.به گفته مدیرکل فعلی سازمان راه و شهرسازی استان گلستان، ساخت این راهآهن از سال 90 با توافق سه کشور ایران، ترکمنستان و قزاقستان در طول نزدیک به 926 کیلومتر آغاز شد. از آنجا که 80 کیلومتر از این خطآهن در ایران، 700 کیلومتر در ترکمنستان و بیش از 120 کیلومتر آن در خاک قزاقستان واقع شده است، در 6 خرداد 1392 (اواخر دولت دهم) پس از آن که مسیر ایرانی این خط آهن تکمیل شد، طی مراسمی این پروژه افتتاح شد. سهم ایران از این مسیر ریلی 900 کیلومتری، 80 کیلومتر است که لازم بود بین گرگان تا اینچهبرون ساخته میشد که این کار اوایل سال 1392 به اتمام رسید.
سردار عبداللهی، رئيس قرارگاه خاتمالانبیا، هم در آن مراسم طی سخنانی خاطر نشان کرده بود: طول این پروژه در مجموع در سه کشور ایران، ترکمنستان و قزاقستان حدود 900 کیلومتر است که 700 کیلومتر آن در خاک ترکمنستان ناحیه برکت در استان بالکان به سوی مرز قزاقستان در شمال غربی این کشور قرار دارد و 120 کیلومتر در خاک قزاقستان در منطقه اوزن و 80 کیلومتر هم در خاک ایران ناحیه اترک در شمال گرگان واقع بود.با این تفاصیل از آنجا که تمامی مراحل پروژه عظیم خط آهن ایران، ترکمنستان و قزاقستان از طراحی و امضای قرارداد تا اجرا به دولتهای نهم و دهم باز میگردد، قابل انتظار بود آقای روحانی در کنار اظهارات متعددی که درباره اهمیت و مزایای گسترده این خط آهن داشت، اشارهای کوتاه هم به نقش دولت گذشته در این پروژه میکرد. بدون تردید، نگاه منصفانه به عملکرد گذشتگان از سوی دولت فعلی، سبب خواهد شد آیندگان نیز نسبت به دولت یازدهم نگاه منصفانه اتخاذ کنند.
کد خبر: ۵۱۱۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۱۵
عصر امروز پرسپولیس در ورزشگاه آزادی و در حضور هواداران خود دو بر یک به ذوبآهن باخت و به فینال جام حذفی نرسید.
سوت بازی پرسپولیس - ذوبآهن كه زده شد، هواداران پرسپولیس در ورزشگاه آزادی نشسته بودند. ابتدا كمیته انضباطی اعلام كرده بود كه پرسپولیس در این مسابقه از داشتن هواداران خود محروم است. اما روز گذشته دوباره مسئولان فدراسیون اعلام كردند كه پرسپولیسیها میتوانند به ورزشگاه بروند و بازی تیم مورد علاقه خود را از نزدیك ببینند. این موضوع باعث اعتراض ذوبیها شده بود و حتی سعید آذری مدیرعامل ذوبآهن هم در مصاحبهای گفت كه با این اتفاقات، نگران داوری مسابقه است.
در هر حال حكم كمیته انضباطی و استیناف شكسته شده بود و پرسپولیس در این مسابقه هواداران خود را در ورزشگاه داشت. ذوبآهن با وجود اینكه در تهران بازی میكرد توانست نیمه اول را با تساوی بدون گل به پایان برساند.
در نیمه دوم، در دقیقه 61 محمد نوری اولین گل مسابقه را زد تا سرخپوشان به برد در این دیدار امیدوار شوند. اما 8 دقیقه بعد مرتضی تبریزی مهاجم ذوبآهن گل تساوی را زد. برتری سرخپوشان خیلی پایدار نبود و آنها دوباره باید برای باز كردن دروازه حریف تلاش میكردند. در دقیقه 72 میشل اومانیا مدافع كاستاریكایی پرسپولیس به خاطر خطای هند دومین كارت زرد را گرفت و از بازی اخراج شد. پرسپولیس ده نفره شد و حالا كار سخت تری برای برد داشت.
در آخرین لحظات مسابقه هم مهدی طارمی بازیكن این تیم به دلیل مصدومیت از زمین خارج شد تا مهدی دغاغله به جای او وارد زمین شود. در دقیقه 91 بود كه یك ضربه كاشته به سود ذوب آهن گرفته شد. مهدی رجب زاده توپ را ارسال كرد و كارلوس سانتوس با ضربه سر زیبا دروازه سوشا مكانی را باز كرد. این گل در آخرین لحظات بازی زده شد و پرسپولیس دیگر وقتی برای جبران نداشت. یك دقیقه بعد از این گل، داور سوت پایان را زد و ذوبآهن فینالیست جام حذفی شد.
ذوبآهن كه پیش از این استقلال را حذف كرده بود، حالا موفق شد پرسپولیس را هم كنار بزند و به فینال جام حذفی برسد. این تیم اول خردادماه آینده در فینال جام حذفی به مصاف برنده بازی نفت تهران - پدیده مشهد میرود.
خبر انلاین
کد خبر: ۵۱۱۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۱۴
یکی از تاجران ایزدی از دولت لبنان خواست تا همسر ابوبکر بغدادی را برای مبادله با زنانی که توسط داعش در بازار برده فروشان فروخته میشوند، به وی بفروشد.
به گزارش فارس، یک منبع امنیتی که خواست نامش فاش نشود گفت: یکی از مسئولان گروه ۱۴ مارس لبنان اعلام کرد که یک تاجر ایزدی در نامهای به یکی از شخصیتهای لبنان از وی خواسته تا همسر ابوبکر بغدادی، سرکرده داعش را که هفته گذشته توسط این ارتش بازداشت شده به هر مبلغی که میخواهند به وی بفروشند تا او را با زنان ایزدی که توسط اعضای گروه تروریستی داعش در بازار برده فروشان سوریه و عراق فروخته شدند، مبادله کند.
مقامات لبنانی در سه شنبه هفته جاری اعلام کردند زنی که در یکی از گذرگاه های مرزی دستگیر شد، همسر دوم ابوبکر بغدادی و اهل سوریه است که قصد داشته از این کشور وارد لبنان شود. یک مقام نظامی لبنان به روزنامه «الجمهوریه» لبنان گفت که این زن در وزارت دفاع اعتراف کرده که همسر البغدادی است. برخی رسانه های لبنانی نیز، گزارش دادند که این زن، همان «سجی الدلیمی» دختر حمید الدلیمی افسر ارشد حزب بعث صدام است که همراه با دختر ۹ ساله اش (از شوهر قبلی) دستگیر شده است. سجی الدلیمی که همچون همسرش، تفکرات افراطی و ادعای مجاهدت دارد، پیش از این نیز، بطور ناخواسته جان چندین گروگان را نجات داده بود. در زمان آزادی راهبه های معلولا، این زن که در بازداشت ارتش لبنان بود، با راهبه ها مبادله شد.
تحلیلگران درباره علت تلاش همسر بغدادی برای بازگشت به لبنان میگویند که وی قصد راه اندازی مجدد شبکهای که با دستگیری «جمانه حمید» از هم پاشید، داشته است. جمانه حمید، مدیریت شبکه ای از زنان تکفیری را بر عهده داشت که در تهیه، انتقال و کار گذاشتن بمب در لبنان، سوریه و عراق فعال بودند. این زن چندی پیش شناسایی و دستگیر شد و اکنون در زندان رومیه نگهداری میشود.
گروه داعش پس از حمله ژوئن گذشته به منطقه موصل عراق هزاران زن اقلیت ایزدی مقیم این شهر را ربوده و برخی از آنها را به عقد نکاح سرکردهها و عناصر خود درآورده و همچنین برخی از آنها را در بازار برده فروشی در عراق یا الرقه سوریه فروخت و برخی شیخهای قبایل عرب آنها را به خاطر آزاد شدن از داعش میخرند. بر اساس گزارشها هنوز صدها زن ایزدی در اسارت گروه تروریستی داعش هستند؛ زن هایی که همگی زیر ۳۵ سال سن دارند. تعداد زیادی از این زن ها در مدارس موصل عراق به اسارت گرفته شده اند.
ایزدیها فرقهای هستند که یکی از قدیمیترین اجتماع ها را در شمال عراق پایهگذاری کرده و قدمت آنها به بیش از ۶ هزار سال میرسد.
با این حال این روزها گفته می شود ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار نفر از این قوم کرد در عراق سکونت دارند که در جاهای مختلف پراکنده شدهاند، با این حال به چشم داعشی ها این فرقه در زمره کافران قرار دارند و بر خلاف مسیحیها و یهودیها که میتوانند در ازای زنده ماندشان مالیات بدهند ایزیدیها نمیتوانند نه مالیات بدهند و نه اینکه در منطقه تحت هدایت داعشیها باقی بمانند.
کد خبر: ۵۱۰۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۱۴