برچسب ها
علی حسنی پور: شیخ نمر باقر النمر ‌روحانی شیعی برجسته عربستانی، در سال 1379 هجری قمری مصادف با 1968 میلادی، در شهر العوامیه در استان القطیف در شرق عربستان در خانواده‌‌ای اهل علم و دین به دنیا آمد که از آن علمایی چون آیت‌الله شیخ محمد بن ناصر آل نمر قدس سره و خطبای حسینی چون جدش حاج علی بن ناصر آل نمر سر بر آورده بودند. تحصیلات مقدماتی و هجرت برای تحصیل علوم دینی تحصیلات مقدماتی خود را در همان شهر العوامیه به پایان رساند و در سال 1400 هجری قمری مصادف با 1989 میلادی، برای آشنایی نزدیک‌تر با انقلاب اسلامی ایران و تحصیلات حوزوی ابتدا به ایران مهاجرت کرد تا در تهران در حوزه علمیه حضرت قائم عج حضور پیدا کند که در همان سال توسط آیت‌الله سید محمدتقی مدرسی در تهران تأسیس شده بود. شیخ نمر پس از 10 سال تحصیل در حوزه علمیه حضرت قائم عج ، عازم سوریه شد و در حوزه علمیه حضرت زینب ع برای ادامه تحصیلات حوزوی و علوم دینی نام نوشت و در حضور اساتید این حوزه به تحصیل پرداخت. وی دوره کتاب ‌های اصولی از جمله اصول المظفر، رسائل شیخ انصاری و کفایة آخوند خراسانی را گذراند و در علم فقه نیز اللمعة الدمشقیة نوشته شهید اول، جامع المدارک خوانساری، مکاسب شیخ انصاری و مستمسک العروة الوثقى سید حکیم و دیگر کتاب ‌های فقهی را مطالعه کرد. شیخ نمر در طول مدت تحصیل علوم حوزوی خود در تهران و سوریه در محضر اساتید مختلفی حضور یافت، از جمله: - بحث خارج نزد آیت الله سید محمدتقی مدرسی در تهران - بحث خارج نزد آیت الله سید عباس مدرسی در سوریه - بحث خارج نزد آیت الله خاقانی در سوریه - دروس عالیة نزد علامة شیخ صاحب الصادق در تهران - درس لمعة نزد علامة شیخ وحید افغانی همچنین اخلاق را نزد آیت‌الله شیرازی در شهر مقدس قم فراگرفت و به این ترتیب به درجات بسیار بالایی در اجتهاد دست یافت و اجازه تدریس در مراکز علوم دینی و مذهبی را پیدا کرد. وی اکنون از جمله معروف‌ترین و شایسته‌ترین مدرسان علوم مذهبی و دینی در حوزه‌های علمیه به شمار می‌آید که حتی در حوزه‌های علمیه ایران و سوریه به تدریس کتاب ‌هایی همچون کتاب اللمعة الدمشقیة و کتاب جامع المدارک و مستمسک عروة الوثقى و الحلقات شهید سید محمدباقر صدر پرداخته است. شیخ نمر سال‌ها اداره حوزه علمیه حضرت قائم عج در تهران و سوریه را برعهده داشت و تلاش بسیاری برای توسعه و پیشرفت این مراکز انجام داد. پس از بازگشت به عربستان مرکز مذهبی الإمام القائم عج را نیز در العوامیه تأسیس کرد که در واقع سنگ‌بنای مرکز اسلامی در سال 1422 هجری قمری مصادف با 2011 میلادی بود. خصوصیات اخلاقی از جمله خصوصیات اخلاقی وی را باید بلندمنشی و وسواس او در مراعات و حفظ اصول و مبادی و ارزش‌های دینی ملاحظه کرد که بازتاب آن به‌خوبی در خط مشی فکری و جهادی‌اش آشکار است. همچنین شیخ، از دیدی باز و آگاه نسبت به حوادث جاری پیرامون خود چه در عربستان و چه در منطقه برخوردار است و همین موجب شده تا دارای دید تحلیلی دقیقی از جریان امور در عرصه‌های اجتماعی و سیاسی باشد که یکی از دلایل آن بنا به گفته وی ارتباط عمیق وی با قرآن و اهل بیت علیهم‌السلام است که همواره روشنگر راه وی در زندگی بوده‌اند. فعالیت‌های سیاسی و بازداشت‌ها توسط رژیم سعودی رژیم عربستان سعودی در حالی شیخ نمر باقر النمر را بازداشت کرد که پیش از این نیز دو بار و طی سال‌های 2006 و 2008 میلادی، شیخ را بازداشت کرده بود. نخستین بازداشت شیخ نمر به می 2006 میلادی بازمی‌گردد، هنگامی که شیخ به محض بازگشت از سفر کوتاه‌مدتش به بحرین و بازگشت به عربستان، به دلیل مشارکت در همایشی بین‌المللی قرآن کریم از سوی نیروهای امنیتی رژیم سعودی بازداشت شد. اتهام شیخ این بود که در این همایش، در عریضه‌‌ای، از رژیم سعودی خواسته بود به قبرستان بقیع رسیدگی کرده، مذهب تشییع را به رسمیت شناخته و شیوه‌‌های آموزشی و درسی کنونی حاکم بر عربستان را تغییر داده یا لغو کند. اما بازداشت مجدد شیخ نمر، به 23 آگوست 2008 میلادی بازمی‌‌گردد که در شهر القطیف به دست نیروهای امنیتی رژیم سعودی بازداشت شد. این بار اتهام شیخ برای بازداشت بنابر ادعای رژیم سعودی درخواست از شیعیان مناطق شرقی عربستان برای آماده‌شدن به منظور دفاع از خود و جامعه خویش بود که رژیم ادعا می‌‌کرد، این سخنان نمر به معنی تحریک شیعیان عربستانی برای جدایی از حکومت مرکزی بود. رژیم سعودی از بیم قیام مردمی و خشم و غضب شیعیان مناطق شرقی عربستان شیخ نمر را 24 ساعت پس از بازداشت آزاد کرد. این روحانی برجسته عربستانی یک بار دیگر در مارس 2009 میلادی در معرض بازداشت قرار گرفت. دیدگاه‌های نمر در قبال آل‌سعود شیخ نمر همواره در خطابه‌‌هایش رژیم سعودی را به اعمال سیاست‌‌های تبعیض‌آمیز طایفه‌ای سازمان‌یافته و منظم به‌ویژه در مناطق شرقی عربستان و به‌خصوص در دو منطقه الاحساء و القطیف متهم می‌کرد که حدود یک قرن است، بر این مناطق حاکمیت دارد. وی همواره و بارها تأکید داشته که از گفتن کلام حق، بیم و واهمه‌ای ندارد حتی اگر در این راه بازداشت شده، وارد زندان شود و تحت شدیدترین شکنجه‌ها و آزارها و اذیت ها تا سرحد شهادت قرار گیرد. شیخ نمر توهین به کرامت شهروندان عربستانی به‌ویژه شهروندان شیعی عربستان که از دید رژیم سعودی شهروندان درجه دو این کشور به شمار می‌آیند و فاقد هرگونه حق و حقوق شهروندی هستند، رد و تأکید می‌کند که از کرامت و حقوق شهروندان شیعی عربستانی حمایت خواهد کرد. وی بارها در این ارتباط تأکید کرده است که در خط اول رویارویی با ظلم و جور رژیم سعودی قرار می‌گیرد چون اعتقاد دارد بدون مبارزه و تلاش نمی‌‌توان به حقوق مورد نظر خود دست یافت و عدالتی در کشور برقرار نخواهد شد و شهروندان نمی‌توانند آزاد زندگی کنند. شیخ نمر در این‌باره در سخنان خود با استناد به خطبه جهاد امیرالمؤمنین علی ع تأکید دارد که به عدالت جز از طریق جهاد دست نخواهیم یافت و حق جز با از خود گذشتگی و جهاد و شجاعت به دست نخواهد آمد. وی در خطبه‌های نماز جمعه خود نیز بارها گفته است که شیعیان عربستان، دیگر در برابر توهین‌ها و تعدی‌ها و تجاوزات آل‌سعود سکوت نخواهند کرد و در این باره خطاب به آل‌سعود گفت که ما ساکت نمی‌مانیم که هر آنچه بخواهید بر سر ما بیاورید؛ هر آنچه بخواهید انجام دهید و کرامت و شخصیت ما را که با ارزش ترین چیز در زندگی ماست، زیر پا بگذارید . شیخ نمر همچنین از مطبوعات و رسانه‌های سعودی به دلیل وابستگی و تبعیت آنها از رژیم سعودی و تبدیل‌شدن آنها به بوق تبلیغاتی آل‌سعود به‌شدت انتقاد می‌کند. وی تصریح می‌کند که مفتی‌های وهابی، ساخته و پرداخته آل‌سعود هستند. به گفته شیخ نمر، آل سعود به مفتی‌های وهابی پول می‌دهند تا با دامن‌زدن به اختلافات طایفه‌ای و مذهبی و ایجاد اختلاف بین شیعیان و اهل سنت، آنها را به خود مشغول کنند و با ایجاد تفرقه مذهبی و طایفه‌ای و قبیله‌ای به حاکمیت خود بر عربستان و غارت و چپاول ثروت‌های آن ادامه دهند. شیخ نمر النمر در یکی از خطبه‌هایش به خاطر مواضع و دیدگاه‌های تندش در قبال رژیم سعودی گفت که می‌دانم فردا برای بازداشت من به سراغم خواهید آمد. خوش می‌آیید! این منطق و راه و روش شماست: بازداشت و شکنجه و کشتار ؛ ما از قتل و کشتار نمی‌هراسیم. ما از هیچ چیز نمی‌ترسیم. وی در قبال سرکوبگری های رژیم سعودی و مخالفت این رژیم با برگزاری تظاهرات‌ مسالمت‌آمیز و تجمع‌های اعتراض‌آمیز تأکید می‌کرد که همواره به دنبال راه‌های دیگری برای ادامه اعتراضات خود و احقاق حقوق‌مان خواهیم بود و تظاهرات، یکی از این راهکارهاست . این روحانی عربستانی را باید از جمله دشمنان سرسخت نایف بن عبدالعزیز ولی‌عهد سابق رژیم سعودی برشمرد. شیخ نمر، همواره انتقادات شدیدی را به وی وارد می‌کرد. وی در یکی از خطابه‌هایش شاهزاده نایف بن عبدالعزیز را به علت شدت خشونت و قساوت و ظلمش علیه مردم عربستان به طور اعم و شیعیان به طور اخص، طاغوت و ستمگری خواند که در قبرش شکنجه خواهد شد و آتش او را خواهد سوزاند و کرم‌ها او را خواهند خورد. او در همین خطبه تأکید کرد که از مرگ نایف خوشحال خواهد شد. وی همواره در خطبه‌های نمازجمعه و خطابه هایش نه تنها از آل سعود انتقاد می‌کند بلکه از منتقدان سرسخت برخی از رژیم‌های عربی حوزه خلیج فارس از جمله آل خلیفه نیز انتقاد می کرد. سرانجام این شیخ مجاهد در تاریخ 12 دی ماه 1394 هجری شمسی مصادف با 21 ربیع الاول 1437 هجری قمری به دست وهابیان آل سعود به جرم سالها مجاهدت و عدالت طلبی اعدام و به درجه رفیع شهادت نائل آمد. روحش شاد راهش پر رهرو باد.
کد خبر: ۸۲۲۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۱۲

مدیرکل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کهگیلویه و بویراحمد از برگزاری طرح کام در مدارس این استان خبر داد. پایگاه خبری آوای رودکوف عیسی گرجی‌زاده امروز در گفت‌وگو با خبرنگار فارس در یاسوج با اشاره به برنامه‌هایی که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در استان کهگیلویه و بویراحمد دارد، اظهار کرد: برنامه ما این است که تعداد بیشتری از کودکان را زیر پوشش برنامه‌های خود قرار دهیم. مدیرکل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بیان کرد: به همین منظور طرح کام را در مدارس به همت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و همچنین نهاد کتاب خانه‌ها در مدارس استان اجرا می‌کنیم. گرجی‌زاده افزود: کتاب ‌هایی در این طرح به دانش‌آموزان داده می‌شود تا آن‌ را مطالعه کرده و بعد از مطالعه در مسابقه‌ای که برگزار می‌شود، شرکت کنند. مدیرکل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با بیان تعاملی که میان آموزش و پرورش و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در استان کهگیلویه و بویراحمد وجود دارد، اظهار کرد: این دو نهاد به مانند دو بال فرهنگی برای خدمت به قشر نوجوان در کنار یکدیگر هستند و برنامه‌های خوبی تاکنون با همکاری یکدیگر برگزار کرده‌ایم. گرجی‌زاده افزود: تعامل خوبی با یکدیگر داریم و اکنون تعداد 21 هزار دانش‌آموز را زیر پوشش داریم که این تعداد 12 هزار نفر دختر و 9 هزار نفر پسر هستند. وی گفت: یکی از بهترین مکان‌هایی که برای خدمت به دانش‌آموزان داریم کانون زبان است که که بهترین کانون زبان علمی در کشور و بزرگترین انستیتوی زبان‌آموزی است. این مسئول به سایر فعالیت‌های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان اشاره کرد و گفت: در کل استان 18 مرکز داریم که 12 مرکز آن ثابت و 6 مرکز سیار است و همچنین 6 مربی سیار عشایری داریم که با خودروهای مخصوص بیشتر مناطق عشایری را تحت پوشش قرار می‌دهند. وی به لزوم همکاری هر چه بیشتر دستگاه‌های فرهنگی اشاره کرد و گفت: دستگاه‌های فرهنگی باید برای تعامل بیشتر جهت ارائه خدمات با کیفیت بستر تعامل بیشتر را فراهم کنند. مدیرکل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان از آمادگی این دستگاه فرهنگی برای اجری برنامه‌های مشترک با سایر دستگاه‌های فرهنگی در استان خبر داد و گفت: معتقدیم که اگر این تعامل‌ها بیشتر باشد کارهای بزرگی را انجام خواهیم داد.
کد خبر: ۸۲۱۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۱۱

در حوزه های دیگر نیز دچار انحطاط اخلاقی شده ایم و دروغگویی ،خیانت در امانت ،نداشتن تعهد اخلاقی از مشکلاتی است که باید با گسترش سبک زندگی ایرانی و اسلامی حل شود. به گزارش "پایگاه خبری آوای رودکوف" به نقل از انتخاب، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی،آمار طلاق در کشور را تکان دهنده خواند و گفت که از هر چهار ازدواج یک مورد به طلاق می انجامد و این آمار در مناطقی مانند شمال تهران به یک طلاق از هر دو یا سه ازدواج می رسد . به گزارش «انتخاب»،علی جنتی سه شنبه در دیدار با هنرمندان و چهره های فرهنگی ،هنری و سیاسی هرمزگان اظهار کرد:یکی از مشکلات فرهنگی کشور که در بخش های مختلف از خانواده تا محیط های اجتماعی و مذهبی و سیاسی نمود پیدا کرده ،تحمل نکردن نظر و سلیقه های مختلف و نداشتن سعه صدر است که به عنوان مثال در خانواده موجب بالا رفتن آمار طلاق شده است.جنتی ادامه داد:آمار طلاق در کشور تکان دهنده است و از هر چهار ازدواج یک مورد به طلاق می انجامد که این آمار در مناطقی مانند شمال تهران به یک طلاق از هر دو یا سه ازدواج می رسد و بیشتر آنها نیز در پنج سال اول زندگی مشترک است. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی یادآور شد:در حوزه های مذهبی و سیاسی و اجتماعی نیز معضل نپذیرفتن یکدیگر دیده می شود و باید برای بالا بردن ظرفیت تحمل و مدارا فرهنگ سازی کنیم .جنتی خاطرنشان کرد:در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تلاش برای بالا بردن ظرفیت نقدپذیری آغاز شده و روزانه یک بولتن که انتقادها و ایرادهای وارد شده از سوی جامعه دانشگاهی ،امامان جمعه و جماعت ،هنرمندان و رسانه ها به این وزارتخانه است مورد مطالعه دقیق قرار می گیرد و حتی برای پیگیری برخی موارد مطرح شده در آنها دستور صادر می شود. وی با اشاره به فعالیت دو هزار سایت خبری بدون مجوز در کشور گفت:موارد متعددی وجود دارد که افرادی آگاهانه یا ناآگاهانه در موضع گیری های خود از دایره انصاف خارج می شوند و به عنوان مثال یک امام جمعه از منطقه ای که حتی اسم آن کمتر شنیده شده انتقاد ناحقی را تنها بر اساس شنیده های غیرمستند و نادرست بیان می کند اما شرط کشورداری داشتن سعه صدر و تحمل تمام این انتقادهاست. وزیرفرهنگ و ارشاد اسلامی، کمک به آزادی فکر و اندیشه را یکی از اهداف اصلی رئیس جمهوری و دولت دانست و اضافه کرد:هرکسی باید بتواند در محدوده قانون افکار و ایده های خود را منتشر کند و این نگاه شامل همه حوزه ها از جمله رسانه و هنرمندان رشته های مختلف می شود. جنتی یادآور شد:دو نوع نگاه به قانون می توان داشت که یکی مانع تراشی و محدود کردن جامعه است و در نگاه دیگر حُسن استفاده از قانون برای انتشار عقاید مختلف است و باید بدانیم فرهنگ در محیط باز و تضارب آرا رشد می کند. وی انتشار 72هزار عنوان کتاب در سال 93و یا صدور مجوز برای چهار هزار نشریه در دولت یازدهم را بخشی از کارهایی دانست که ایده آزادی اندیشه را عملیاتی و اجرایی کرده است. به گفته وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اطلاع از این موضوع که مجموع مجوزهای صادر شده برای نشریه ها هفت هزار مورد بوده ،اهمیت صدور چهار هزار مجوز در مدت 30ماه را بیشتر نشان می دهد.وی تصریح کرد:برخورد یکسان با رسانه های موافق و مخالف یکی از رویکردهای اساسی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است که این موضوع در برخورد با تخلف ها ،پرداخت یارانه و صدور مجوز خود را نشان داده است. وی شفاف سازی و سرعت بخشی به فرآیندهای اداری و صدور مجوزها را یکی دیگر از دستاوردهای این وزارتخانه دانست و گفت:زمان انتظار برای صدور مجوز نشریه از پنج سال به پنج ماه و موسسه های فرهنگی به دو ماه کاهش یافته و دیگر نیازی به مراجعه حضوری متقاضیان نیست و همه مراحل با استفاده از سامانه الکترونیکی انجام می شود. جنتی 40مورد تفویض اختیار به استان ها و واسپاری امور به بخش خصوصی را یکی دیگر از رویکردهای دنبال شده در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اعلام کرد. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ادامه داد:در حوزه فعالیت های فرهنگی و هنری تلاش می کنیم برگزاری جشنواره ها را به تشکل ها و انجمن ها واگذار کنیم ودرباره واگذاری فرهنگسراها نیز اولین شرط ،تغییر نکردن کاربری است. وی در پاسخ به نگرانی تعدادی از فعالان فرهنگی درباره واگذاری تنها فرهنگسرای بندرعباس تصریح کرد:این واگذاری نباید خللی در خدمت رسانی به اهل فرهنگ وارد کند و اگر قرار است پولی هم بابت اجرای برنامه ها در فرهنگسرا گرفته شود تنها از دستگاه های دولتی گرفته می شود و خدمات به هنرمندان همچون گذشته ادامه خواهد داشت و قطع نمی شود. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با تایید وجود مشکلات جدی در حوزه نشر و چاپ ،پیگیری و رایزنی برای معافیت مالیاتی کتاب فروشی ها و خرید تعدادی از کتاب های مفید برای کتاب خانه های عمومی را بخشی از تلاش دولت برای کاهش این مشکلات دانست. وی همچنین خواسته فعالان فرهنگی برای راه اندازی مرکز هرمزگان شناسی را درخواستی درست و ضروری توصیف کرد که می توان ظرفیت بنیاد خلیج فارس را نیز به آن اضافه کرد. به گفته وزیرفرهنگ و ارشاد اسلامی، استان هرمزگان با توجه به پیشینه و غنای فرهنگی به محلی به عنوان فرهنگستان نیاز دارد تا روی شاخص های فرهنگی آن مانند گویش ها به عنوان یک میراث ناملموس پژوهش و تحقیق کرده و آنها را گردآوری و ماندگار کند. وی ادامه داد:کمبودهای فرهنگی را می دانیم اما دولت با تنگناهای مالی شدید روبرو شده و می توان گفت از ابتدای پیروزی انقلاب تاکنون وبعد از سال پایانی جنگ ،هیچگاه مانند امسال دولت مشکل مالی نداشته است. وزیرفرهنگ و ارشاد اسلامی تاکید کرد:پرداخت حقوق کارکنان دولت و ماهانه 35هزارمیلیارد ریال یارانه مهمترین اولویت های دولت است. جنتی همچنین با اشاره به مشکلات کلان اقتصادی و اداری کشور اظهار داشت:با وجود شعار کوچک سازی ،در دولت های نهم و دهم 890هزار نفر به کارکنان دولت اضافه شد که 490 هزار نفر از این افراد شرایط قانونی استخدام پیمانی و رسمی را نداشتند. وی در عین حال بر ضرورت حمایت از انجمن ها و فعالیت های فرهنگی و هنری و سینمای جوان تاکید و اضافه کرد:اعزام گروه های فرهنگی و هنری از استان ها برای اجرای برنامه در خارج از کشور و اختصاص 20درصد اعتبارات به شهرستانها از کارهای صورت گرفته در دولت تدبیر و امید است. جنتی اضافه کرد:برای افزایش فضایل اخلاقی و فاصله گرفتن از انحطاط و سقوط اخلاقی جامعه ،تقویت فرهنگ کارساز خواهد بود. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی تصریح کرد:آسیب های اجتماعی فراوانی در جامعه وجود دارد و حدود 11میلیون نفر جمعیت حاشیه نشین به یکی از خاستگاه های جرائمی مانند سرقت و آسیب هایی مانند اعتیاد و فساد اخلاقی تبدیل شده است. جنتی ادامه داد:در حوزه های دیگر نیز دچار انحطاط اخلاقی شده ایم و دروغگویی ،خیانت در امانت ،نداشتن تعهد اخلاقی از مشکلاتی است که باید با گسترش سبک زندگی ایرانی و اسلامی حل شود. وی نوشته های برخی رسانه ها و جعل و تحریف ودروغ و توهین در آنها را از دیگر مصداق های انحطاط اخلاقی جامعه معرفی و اضافه کرد:همه افراد و جریان های تاثیرگذار مانند دانشگاهیان ،حوزویان و ائمه جمعه و جماعت باید برای مقابله با سقوط اخلاقی جامعه کمک کنند.
کد خبر: ۸۱۹۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۸

در چند روز اخیر بحث هاى زيادى در مورد لزوم حضور يادگار گرامى امام در امتحان خبرگان مطرح شده و حلقه هاى خاصى به اين شايعه و شبهه دامن مى زنند. به گزارش پایگاه خبری آوای رودکوف، حجت الاسلام و المسلمین موسوی از شاگردان سید حسن خمینی نوشت: در چند روز اخیر بحث هاى زيادى در مورد لزوم حضور يادگار گرامى امام در امتحان خبرگان مطرح شده و حلقه هاى خاصى به اين شايعه و شبهه دامن مى زنند. براى نگارنده كه نيم دهه است در درس خارج ايشان شركت مى كنم قوه علمى ايشان آشكارتر از روز است اما در اين مقال قصد دارم تا به اين سؤال پاسخ دهم كه طبق ضوابط شوراى نگهبان آيا حضور يادگار امام در امتحان شوراى نگهبان لازم است؟ و بالاتر آيا دعوت از ايشان براى امتحان اجتهاد، قانونى است؟ خوشبختانه چندى پيش عضو ارشد شوراى نگهبان پاسخ اين سؤال را داده است. آيت الله مؤمن در مصاحبه اى كه چندى پيش انجام دادند و رسانه ها خبرش را منتشر نمودند فرمودند: «کسی كه ... [١] در حوزه تدریس می‌کند، [٢]نوارهای جلسات درس او نیز موجود است، [٣]خوب هم درس می‌دهد، [٤]ملا است و [٥]در مسائل سیاسی هم اظهارنظر کرده و مواضعش روشن است؛ این فرد هم نیازی به امتحان اجتهاد ندارد». در مورد سخنان آين الله مؤمن گفتنى هايى قابل ذكر است:١ سيد حسن خمينى در حوزه تدريس مى كند. ٢ نوارهاى درس ايشان هم موجود است آنهم نه در گوشه دفترشان بلكه در سايت شخصيشان و قابل دسترسى براى همه هست. ( كافى است در گوگل سايت شخصى سيد حسن خمينى را سرچ كنيد تا صدها ساعت تدريس ايشان را بتوانيد دانلود كرده و گوش كنيد!) ٣ سيد حسن خمينى خوب هم درس مى دهد و شاهد اين امر هم درس عمومى پر رونق ايشان است كه هر طلبه اى آزادانه مى تواند در درسش حاضر شود اشكال كند و استفاده ببرد و اينگونه نبوده كه مجلس درس خصوصى داشته باشد. درس يادگار امام هر روز با حضور حدود سيصد نفر از طلاب داير است و اين حضور مؤيد مهمي براى يك درس خوب به حساب مى آيد. ٤ سيد حسن خمينى ملاست نه به گفته ي بنده كه شاگرد ايشان هستم بلكه به گفته ى رييس شوراى استفتاى عالى ترين مقام مملكت كه احدى نه در علميتش شبهه داد و نه در صداقتش يعنى حضرت آيت الله سيد جعفر كريمى كه در حق يادگار امام فرمودند: من نوشته ي ايشان( كتاب الافادات و الاستفادات) را ديده ام قوت علمي ايشان براي من معلوم است و همان ذوق و انديشه ي امام در ايشان نيز وجود دارد. ديگر به كلمات ساير بزرگان حوزه مثل آيات جوادى آملى،محفوظى،امينى، محقق داماد، مقتدايي و... اشاره نمى كنم كه تطويل پيش نيايد. ٥ اما جمله ى اخير آيت الله مؤمن كه بحث مواضع سياسى را مطرح فرموده اند با عرض معذرت جمله ي صحيحى نيست و خارج از بحث از مقام علمى است. چراكه ممكن است كسى مجتهد باشد و نياز به امتحان براى اثبات اجتهاد هم نداشته باشد ولى با اين حال از حيث سياسى صلاحيت حضور در مجلس خبرگان را نداشته باشد كه اين بحث ديگرى است و نبايد ملاك شركت در امتحان قرار گيرد. يقينا اين كلمات سبق لسان ايشان بوده و يا اشتباه خبرنگار بوده است چراكه اگر مضمون اين سخن را بپذيريم معنايش اين مى شود كه شوراى محترم نگهبان اگر كسى را از حيث سياسى صالح نداند از او امتحان اجتهاد مى گيرد كه اين حرف باطل و در عين حال خطرناك و ضربه به حيثيت شوراى محترم نگهبان است. پس به يقين اين جمله را ايشان درست بيان ننموده اند و احتمالاً خبرنگار محترم نتوانسته اين بخش را درست پياده نمايد. البته در صحت قدمهاى سياسى يادگار امام شهادت مرجع تقليد بزرگوار، جانشين آيت الله العظمى بهجت يعنى آيت الله العظمى محفوظى كافى است كه فرمودند: "اينجانب با دقت، در مواضع و نگرش هاي سياسي ايشان تأمل داشته‌ام. حزم و احتياط و رعايت تقوا در کلام و خردمندانه سخن گفتن طليعه نيکويي را براي ايشان متصور مي‌کند."
کد خبر: ۸۱۹۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۸

آقای هاشمی! آتش فتنه‌ای که از اظهارات و اقدامات و مواضعتان بوجود آوردید، اول دامان خود شما را خواهد گرفت و طبیعتاً هر گونه توقعی بی‌معناست . ان شا الله بتوانید با توبه انقلابی و فاصله گیری از اطرافیان نااهل و مأیوس کردن دشمنان ظلم بزرگ را جبران کنید.به گزارش "پایگاه خبری آوای رودکوف" متن رنجنامه حسین فدایی دبیرکل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی و نماینده سابق مردم تهران در مجلس شورای اسلامی خطاب به هاشمی رفسنجانی منتشر شد: مواضع شما را در روزهای اخیر و در ثبت نام مجلس خبرگان رهبری مشاهده کردم. فرموده بودید که: «امیدواریم این انقلاب به حضرت حجت (عج) واگذار شود و ما نیز زیر نظر این امام زنده و غایب، راهمان را بدرستی بپیماییم.» مواضع جنابعالی را از ابتدای انقلاب مرور و بازخوانی کردم تا ببینم آیا مسیری که جنابعالی از ابتدای انقلاب اسلامی تا به امروز پیموده¬اید در راستای آرزویی می باشد که بیان کردید و یا آنکه خدای ناخواسته برعکس است. لذا این رنجنامه را تقدیم می کنم شاید مؤثر افتد. حمایت از منافقین و جنبشی ها در اثنای مبارزات قبل از انقلاب، هرچند مطالبی در مورد جنابعالی شنیده بودم ولی اولین‌بار که توفیق دیدار شما را پیدا کردم در زندان اوین بود. در آن زمان از کمیته‌ی مشترک به اوین منتقل‌شده بودم و در آنجا در سلول انفرادی بودم. هنگام اولین ملاقات با خانواده وقتی در اتاق انتظار ملاقات، زندانیان سیاسی را جمع و مأمورین زندان چشم‌بند را از روی چشمانم باز کردند، عده‌ای زندانی در کناری بودند و یک فرد روحانی تنها در کناری دیگر ایستاده بود؛ متوجه شدم که از طرف چپی‌ها (مارکسیست‌ها) و منافقین (سازمان مجاهدین خلق) در بایکوت قرارگرفته¬اید. با اعتقادی که به روحانیت داشتم به‌طرف شما آمدم و حال و احوالی کردیم و علی‌رغم توجهی که معمولاً به یک زندانی جدید می‌شد، شما را ترجیح دادم. بعدها که از سلول انفرادی به بند عمومی منتقل شدیم به بند علما و روحانیون (مذهبیون) آمدم و آشنایی بیشتری با شما حاصل شد، هرچند مجال آن کوتاه بود و شما آزاد شدید. اما آنچه در این مدت برایم جلب‌توجه می‌نمود سؤال‌های شما از محیط بیرون و فضای دانشگاهی بود و نگرانی‌تان از افکار افرادی همچون دکتر پیمان و امثالهم؛ چراکه این افکار را خطرناک می‌دانستید. این دقت نظر برای من که یک جوان ۲۰، ۲۱ ساله بودم بسیار قابل‌توجه بود. البته داستان حمایت‌های شما از منافقین (سازمان مجاهدین خلق) و فاصله‌گیری شما پس از تغییر ایدئولوژی آن‌ها و برخوردهایشان با روحانیت در زندان را نیز کمابیش می‌دانستم. با این خاطره که از شما در ذهن داشتم، پس از پیروزی انقلاب‌اسلامی دعوت از افرادی چون دکتر پیمان برای عضویت در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، برایم بسیار سؤال‌برانگیز بود. بعدها نیز در رابطه با حمایت شش‌دانگ شما از آقای بهزاد نبوی در ماجرای انفجار دفتر نخست‌وزیری که منجر به شهادت آقایان رجائی و باهنر شد -آن‌ هم در خطبه‌های نماز جمعه- و همچنین هنگام رأی اعتماد وزارت صنایع سنگین، همچنین زمانی که در رابطه با سازمان مجاهدین انقلاب‌اسلامی خدمت رسیدیم و ماجراهای سازمان را مطرح کردیم و نیز آن هنگام که نگرانی خود را از خط ۳ و باند مهدی هاشمی (سال ۶۱-۶۲) برای شما تشریح کردیم ولی حضرت‌عالی به‌عنوان رهنمود فرمودید که مراقب باشید آتش‌بیار معرکه نشوید (!)، بر تعجب ما افزوده شد. اما به‌هرحال چون تصور ما این بود که حضرت‌عالی سرباز و یار حضرت امام (ره) هستید، بر این نکات تمرکز نکردیم. اصرار بیش‌ازحد بر پذیرش قطعنامه خلاف نظر امام خمینی(ره) آنچه برای ما غم‌انگیزتر بود اصرار بیش‌ازحد شما -علیرغم نظر حضرت امام خمینی (ره)- بر پذیرش قطعنامه بود. آن زمان که فشارهای بین‌المللی و لیبرال‌ها و ضدانقلاب و منافقین و آقای منتظری و بیت ایشان بر حضرت امام (ره) و ملت ایران برای القا و تحمیل قطعنامه به جمهوری اسلامی بود و راهبرد حضرت امام (ره) و ملت ایران و رزمندگان «جنگ جنگ تا پیروزی» بود، شما به دنبال پذیرش قطعنامه بودید. این‌که چنین تحلیل و نظری داشتید، شاید چندان مهم به نظر نرسد، ولی مسئله پراهمیت این است که برای تحقق نظرتان در فرماندهان ایجاد تردید کردید. «خط تردید» بزرگ‌ترین اشتباه استراتژیک شما بود که برای به راه انداختن آن تلاش کردید و هم‌عرض دیدگاه امام (ره) این خط را بر ملت ایران تحمیل کردید. نام آن را نیز عقلانیت گذاشتید و به فرماندهان و رزمندگان سپاه گفتید همه موافق قبول قطعنامه هستند؛ الا شما و اگر شما کوتاه بیایید حضرت امام (ره) هم قبول می‌کنند. تئوریزه کردن «خط تردید» و تندرو خواندن مخالفینِ آن آقای هاشمیتئوریزه کردن «خط تردید» و عقلانی جلوه دادنش و تندرو خواندن مخالفینِ آن، بزرگ‌ترین خطای شما بود و متأسفانه نه تنها هیچ‌گاه در خود تردید نکرده بلکه همواره مخالفین را مذمت نمودید. ولی ای کاش این « خط تردید » را لحظه ای در افکار خود تقویت می کردید تا شاید ... .البته خوب می‌دانید که امام و ملت ایران و بچه‌های حزب الهی هیچ‌گاه جنگ‌طلب نبوده و نیستند؛ بلکه بر عزت ملی و غیرت ملی تأکید داشته و دارند؛ هیچ‌گاه به وعده‌های نظام سلطه اعتماد نداشته و ندارند و بزرگ‌ترین مصداق و دلیل آن‌هم همین قطعنامه ۵۹۸ بود. دشمنان چقدر به وعده‌های خود عمل کردند؟ آیا متجاوز (صدام) محاکمه شد؟ بر مردم عادی کوچه و بازار هم معلوم بود که ماشین جنگی صدام با کارگردانی و حمایت و پشتیبانی قدرت‌های جهانی کوک شده و محاکمه‌ی صدام یعنی محاکمه‌ی خودشان و آن‌ها هرگز زیر بار چنین موضوعی نخواهند رفت. بگذریم ... حمایت از مرام اقتصادی موسوی و چرخش ۱۸۰ درجه ای به سمت تعدیل اقتصادی وتشدید فشار به مردم جناب هاشمیحضرت‌عالی در دوران ریاست‌جمهوری خویش با در پیش گرفتن سیاستِ تعدیل اقتصادی از مرام اقتصادی دولت آقای میرحسین موسوی –که میدانیم موردحمایت شدید جنابعالی بود- یعنی اقتصاد بسته و دولتی به سمت اقتصاد باز و آزاد، طی یک چرخش ۱۸۰ درجه‌ای در خط‌مشی، تغییر رویکردی آشکار دادید؛ به‌گونه‌ای که در خطبه‌های نماز جمعه که تا دیروز بر عدالت اجتماعی تأکید داشتید ازآن‌پس مردم را به مانور رفاه و مصرف‌گرائی دعوت کردید و چه بسیار خیرخواهان و دوستان که شما را نصیحت کردند و گوش فرا ندادید.سوگوارانه باید عرض کنم که در دوران دولت جنابعالی فرصت‌های زیادی از دست رفت. عده‌ای از بستگان و اعضای حزب دولت ساخته که شما را پدر معنوی خود می‌دانند و شما نیز خود را برادر معنوی آن‌ها معرفی کردید آن‌چنان شما را احاطه کردند که صدای دیگری را یا نمی‌شنیدید و یا حسابی برای آن باز نمی‌کردید. فشار اقتصادی آن‌قدر بر مردم زیاد شد که حوادث و رخدادهای ۱۳ آبان، مشهد، اسلامشهر و ... رخ داد ولی علت وقوع آن‌ها را ریشه‌یابی نکردید. کسبه‌ی جزء، حتی فروشندگان تره بار هم قیمت‌ها را افزایش می‌داد و علت را که جویا می‌شدید می‌گفتند چون دلار گران شده پس ما هم گران می‌کنیم. این در شرایطی بود که عده‌ای از نزدیکان شما خیلی معمولی و با صراحت می‌گفتند که بستگان رئیس‌جمهور بایستی با بستگان روسای جمهور دنیا ارتباط و حشرونشر داشته باشند؛ و قطعاً برای اینکه کم نیاورند، روی آوردن به زندگی و مشرب اشرافی و گذراندن اوقات فراغت و تفریحات در اروپا و جزایر تفریحی و... امری طبیعی است. و یا اظهار می‌داشتند که در دنیا برای اجرای سیاست تعدیل اقتصادی دولت‌ها با معترضین برخورد می‌کنند و کشتن آن‌ها هزینه‌ای است که برای تعدیل اقتصادی و اصلاحات اقتصادی غربی باید پرداخت تا کشور شکوفا شود!! تهاجم فرهنگی، شکل‌گیری طبقه ممتاز و اشرافیت دولتی در دولت هاشمی وای بر ما. این تذهبون؟به‌راستی، زندگی ملت رهاشده از جنگ و مستضعفین کجا و زندگی مرفه بی‌دردان و دنیاطلبان کجا؟!آن هنگام که هشدارها و فریادهای رسا و بلند رهبر معظم انقلاب (مدظله‌العالی) نسبت به مسائلی همچون تهاجم فرهنگی، مذمت شکل‌گیری طبقه ممتاز، اشرافیت دولتی و امثالهم به گوش میرسید نیز واکنش مناسب از شما ندیدیم و فی‌المثل اگر به وزیری از مشکلات اقتصادی و گرانی انتقاد می شد می‌گفت تو هم سوسیالیست شده‌ای؟! ( کما اینکه اخیراً هم این جمله از وزیری دیگر شنیده شده است. )در دوران شما فکر و فعالیت اقتصادی غلط آن‌چنان حاکم شد که در شهرداری هر کاری امکان‌پذیر شد؛ البته به قول معروف «قیمت آن متفاوت بود.» دستگاه اطلاعاتی نیز که باید چشم نظام و دیده‌بان آن برای رصد کجی‌ها باشد وارد عرصه‌های اقتصادی فاسد شد و علیرغم نظر رهبر معظم انقلاب به کارش ادامه داد و شما حمایت می کردید. آقای هاشمی ما دیدیم که خط نفوذ دشمنان قسم‌خورده ملت ایران وارد حریم خصوصی و خانوادگی مدیران کشور شده و در حال آلوده‌سازی فرزندان آن‌ها است؛ اما دریغا که هشدارها فایده‌ای نکرد. سپردن مسئولیت مرکز تحقیقات استراتژیک به کسی که ولایت فقیه را قبول نداشت جناب آقای هاشمی!برای ما این نکته نیز بسیار تعجب‌برانگیز بود که مسئولیت مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری را به کسی واگذار کردید که ولایت‌فقیه را قبول نداشت و جالب آنکه آنجا کانون فعالیت گروه‌ها و احزابی شد که نه تنها به دنبال ترویج لیبرالیسم در فضای جامعه بودند، بلکه حتی علیه شما و دولت شما رسماً فعالیت می‌کردند و علیه ارزش‌های انقلاب مطلب می‌نوشتند و شما می‌دانستید و به این مسئله تن دادید؛ چرا؟ توهم ریاست جمهوری مادام العمر برای شما!!! توجه داشتید که قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ اطرافیان شما تلاش زیادی کردند که محدودیت زمانی قانون اساسی را برای ریاست جمهوری نادیده بگیرند تا جایی که اگر امکانش باشد ریاست جمهوری شما را مادام العمر کنند، براستی واکنش شما در خصوص این گونه عملکردها چه بود؟ وقتی در رابطه با فساد و ریخت و پاشهای مدیریتی هشدار داده می¬شد می¬گفتید وقتی قطار توسعه اقتصادی و سازندگی حرکت می¬کند ۵ تا ۱۰درصد ریخت و پاش امری طبیعی است و این نگاهی وارداتی است نه مبنی بر اسلام ناب محمدی (ص) و توجه به محرومین و مستضعفین. ناطق نوری را شما ناکام کردید!پاسخ مشارکتی ها به خیرخواهی شما! جالب است در انتخابات دوم خرداد، در حالی که همه و از جمله شخص آقای ناطق انتظار داشتند از وی حمایت کنید، با کمال تعجب شما همسو با جریان موسوم به چپ- همانها که در مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری بهشان بال و پر دادید- در نماز جمعه سناریوی تردید و احتمال تقلب را تقویت کردید. به این ترتیب جمله «بنویسید خاتمی می‌خوانند ناطق» آقای ناطقی را که کاملاً به شما نزدیک بود با ناکامی مواجه کرد. در انتخابات ۷۶ بود که خیلی ها میزان وفاداری شما به نزدیکترین دوستانتان –از جمله آقای ناطق- را فهمیدند و ای کاش آقای ناطق نیز همین حقیقت را درک می کرد! آیا یادتان هست که چند صباح بعد، مشارکتی ها در انتخابات مجلس ششم از خجالت شما در آمدند و هدیه ای که در دوم خرداد از شما دریافت کرده بودند را در زمستان ۷۸ به شما عودت دادند!!! و دیدید که کودتای نرم و سخت ۱۸ تیرماه سال ۱۳۷۸ را رغم زدند و اگر نگوییم کارگردانی کردند ولی همراه و مؤید خوبی بودند تا اسباب به آتش کشاندن میراث امام و شهدا و ملت ایران را فراهم آورند که خدا نخواست. - شما دیدید که آن‌ها تمامی شخصیت شما را به استهزاء گرفتند.- شما دیدید که آن‌ها میراث امام را به آتش کشیدند.- شما دیدید که بیشترین دشمنی آن‌ها با شما بود.- شما دیدید که آن‌ها دنبال حکومت سکولار هستند.- شما دیدید که آن‌ها خط امام را تحریف می‌کنند- شما دیدید که آن‌ها تحت تأثیر خط نفوذ، هضم در نظام ظالمانه جهان را پذیرا هستند- شما دیدید خط افراط و رادیکال را آن‌ها دنبال می‌کنند.- شما دید که آن‌ها جهاد، گذشت و ایثار بسیجیان را به خشنوت‌طلبی معنا کردند.اما در مقابل چه کردید؟ آنچه شرط بلاغ بود به شما گفتیم؛ اما دریغ از گوش شنوا و ما علی‌رغم بی‌مهری‌ها و کم‌لطفی‌ها به خاطر امام و شهدا و انقلاب حاضر شدیم با شما کار کنیم، به‌عنوان محور وحدت از شما دعوت کنیم و شما به بهانه فراجناحی بودن امتناع ورزیدید. حتی قبل از انتخابات خبرگان رهبری خدمت شما رسیدیم و عرض شد که در شورای مرکزی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی به تبعیت از جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اسامی نامزدهای سراسر کشور را در یک جلسه به جمع‌بندی رسیدند ولی در مورد حضرت‌عالی در دو جلسه بحث و بررسی با اختلاف یک رأی حضرت‌عالی رأی آوردید (که موجب شد خانم وحید دستجردی به اعتراض بر قرار گرفتن نام شما در فهرست از جمعیت بروند). آنچه دوستان و اعضای شورای مرکزی از سوز دل و خیرخواهی و حضوری در جلسه در اعتراض و انتقاد به شما مطرح کردند عبارت بود از: ۱) اجرای مشی اقتصادی و سیاست تعدیل که منجر به حمایت از سرمایه‌داران بی درد و نادیده انگاشتن توده مردم و مستضعفین می‌شود.۲) برخی اطرافیان شما (حزب دولت ساخته کارگزاران) در مسائل اقتصادی علاوه بر بند ۱، حساسیتی نسبت به فساد اقتصادی و مالی ندارند.۳) بستگان شما علاوه بر بند ۱ و ۲ سلوکشان شکل دادن به یک طبقه ممتازه و ویژه‌خواری را تداعی می‌کند.۴) در بخش فرهنگی در دوران دولت شما مشکلات جدی ظهور و بروز کرد.۵) در مسائل خارجی سیاست تنش‌زدایی یعنی وادادگی را اتخاذ کردید؛ گویا ایران کاری کرده که حالا بیاید رفع تنش کند!و مهمتر اینکه دیدگاه شما با دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری زاویه دارد و این موجب گسست فکری در نظام می شود.پس از بیان محورهای انتقاد به مشی مدیریتی دولت کارگزاران، جنابعالی در مقام پاسخ‌گویی همه‌ی موارد را نفی کردید و بیان داشتید که تعداد دانشجویان، مدارس و... زیاد شده و ثانیاً ابزارهای فرهنگی در اختیار رهبری است نه دولت که شگفتی زیادی برای دوستان ایجاد کرد که فی‌المجلس واکنش نشان دادند. جناب آقای هاشمیملاحظه می‌فرمایید که بچه‌های حزب‌الله از روی تعهد و وظیفه آنچه شرط بلاغ بود انجام دادند و صادقانه بارها و بارها مشکلات و انتقادات را برای شما بیان کردند اما دریغ از گوش شنوا. حاضر نشدید به وحدت حزب الله کمک کنید! و ما چه می‌دانستیم که بنا دارید با مخالفین خود ائتلاف کنید؟! پس از کودتای نرم و قائله ۱۸ تیر ۷۸ که همه‌ی نیروهای حزب‌الله را نگران کرد، گروه‌های سیاسی اصول‌گرا گرد هم جمع شدند تا چاره‌اندیشی کنند. آن‌ها وفاق در بین همه‌ی وفاداران به‌نظام را ضروری دانستند و جهت شکل‌گیری این وفاق محوریت شما را جمع‌بندی کردند و همگی خدمت رسیدند و تحلیل خود را ارائه دادند و از شما برای محوریت وفاق همه نیروهای معتقد به‌نظام دعوت کردند. اما شما علیرغم قبول تهدیدها و چالش‌ها و ضرورت وفاق و وحدت فرمودید که دوم خردادی‌ها در قدرت هستند و شما در ضعف هستید و من هم فراجناحی هستم و تحقیر آمیز گفتید دلم برای شما می سوزد و حاضر نشدید به وحدت حزب الله کمک کنید! و ما چه می‌دانستیم که بنا دارید با مخالفین خود ائتلاف کنید؟! هرچند اگر در انتخابات دوم خرداد دقت می‌شد معلوم بود که طراحان کارگزار و آقایان مرعشی و کرباسچی از فعالان صحنه هستند. آنان اولین کسانی هستند که اتهام ناجوانمردانه تقلب را به جمهوری اسلامی زدند و صریحاً تبلیغ کردند که در پای صندوق‌های رأی مردم می‌نویسند خاتمی ولی خوانده می‌شود ناطق؛ شما می‌دانستید و توی دهان آن‌ها نزدید و بلکه آن‌را فرصتی تلقی کردید تا نامزد موردنظر حزب‌الله رأی نیاورد. ماجرای قدرت‌طلبی تمام نشد القصه؛ ماجرای قدرت‌طلبی تمام نشد و روزبه‌روز به شکلی دیگر ادامه یافت. مردم فهمیدند هاشمی دهه ۷۰ با هاشمی دهه ۶۰ و هاشمی دهه ۸۰ با هاشمی دهه ۷۰ تفاوت دارد. مردم دیدند همان تیم اقتصادی که در دولت میرحسین موسوی دنبال اقتصاد بسته و دولتی بود، در دولت هاشمی با شعار اقتصاد آزاد و اقتصاد باز به میدان آمده و در دولت آقای خاتمی هم فعال مایشاء است، چنانچه در دولت احمدی‌نژاد و الآن هم در دولت روحانی همان فکر میدان‌داری می‌کند؛ البته ممکن است بعضی عوض‌شده باشند ولی فکر همان فکر است. این فکر و اندیشه اقتصاد لیبرال -آن‌هم ناقص و با اشکال مختلف عاریه‌ای و وارداتی با الگوهای صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی- است که بیش از ۳۰ سال تلاش می‌کند تا خودش را بر کشور تحمیل کند و فرصت نداده تا اقتصاد ملی و اسلامی وارد صحنه شود. دائماً می‌گفتید می‌آیم، نمی‌آیم! جناب آقای هاشمیچه کسی باید پیشتاز تحقق اسلام ناب محمدی (ص) و اندیشه ناب امام خمینی (ره) در حوزه اقتصاد می‌شد؟ شما کدام جبهه را تقویت کردید؟! به‌هرحال یک سال قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ اعضای شورای مرکزی جمعیت ایثارگران خدمت شما آمدیم -بااینکه به وفاق کمک نکردید و علی رغم آنکه با مخالفین و منتقدین خود ائتلاف کرده بودید و با همه ناملایماتی که از سوی شما مشاهده شد- و عرض کردیم شما نیروهای نسل اول انقلاب هستید، اوضاع کشور خوب نیست و یاران امام بایستی برای نسل آینده کمک کنند تا کادر سازی شود، لازم است جوانان و تازه نفس ترها به میدان بیایند، گردش نخبگان صورت گیرد، چرخش قدرت شود، به جوانان بها داده شود و دیگر حضور نسل اولی‌های مانند شما در عرصه انتخابات به مصلحت نیست. هر آن¬چه تحلیل کردیم را قبول کردید و تشویق نمودید و گفتید که بنا دارید در انتخابات وارد نشوید ولی تا آستانه انتخابات هرروز مطلبی مطرح کردید و دائماً می‌گفتید می‌آیم، نمی‌آیم! و در آخر با اینکه متوجه شدید مقام معظم رهبری مصلحت شما را در آمدن به عرصه انتخابات ندیدند ولی تصمیم گرفتید که وارد رقابت شوید. بار دیگر و در آستانه انتخابات سال۸۴ ریاست جمهوری خدمت رسیدیم و شما را یادآور ملاقات یک سال قبل کردیم و فرمودید همه آن حرف‌ها را که گفتید یادم هست و قبول دارم ولی اگر اصول‌گرایان وحدت کنند، نمی‌آیم. گفتیم کمک کنید تا وحدت شود؛ ما طی توافقات که داشته‌ایم قرار است هرکس در سنجش افکار عمومی بالاتر باشد از وی حمایت کنیم و شما گفتید اگر روی آقای ولایتی تفاهم کنید من حمایت می‌کنم و نمی‌آیم. عرض کردیم بنای ما این است که هرکس در سنجش بالاتر باشد و الآن آقای قالیباف بالاتر است و گفتید ایشان سرهنگ است و اهل پادگان و حاضر نشدید کمک کنید. ما عرض کردیم در بهترین حالت اگر شما بیایید انتخابات دومرحله‌ای می‌شود و نفس دومرحله‌ای شدن یک افت برای شما است و مصلحت شما نیست، قبول کردید؛ ولی فرمودید دوستان ما سنجش کرده‌اند همین الآن که من تصمیم نگرفته‌ام برای آمدن، ۵۷ درصد رأی دارم. عرض کردیم ما از این سنجش خبر داریم، نظرسازی است که اطرافیان شما انجام داده اند و علمی نیست و ساختگی است و با این مذاکره جدا شدیم و شما تحت تأثیر جریانات مشکوک و لیبرال‌ها وارد صحنه شدید و با دست خودتان زمینه رأی آوری آقای احمدی‌نژاد را فراهم کردید. حمایت ضدانقلاب و مارکسیست‌ها و لیبرال‌ها و امثالهم در مرحله دوم انتخابات ۸۴ جناب آقای هاشمیچه بگوییم از ستاد تبلیغات انتخابات شما و کارناوال‌هایی که راه انداختند و برچسب‌های ۲۰۰۵ که تولید کردند! براستی چه کسانی برای شما تبلیغ می‌کردند و چه می‌توان گفت از آن فیلم تبلیغاتی و به‌اصطلاح دیدار صمیمی با جوانان و ... . و چه بگوییم از مرحله دوم انتخابات که همه‌ی ضدانقلاب و مارکسیست‌ها و لیبرال‌ها و امثالهم از شما حمایت کردند و دوقطبی احمدی‌نژاد و هاشمی رقم خورد که طبعاً نتیجه کار برای هر انسان منصفی معلوم بود. کار شما برای رأی‌آوری به کجا رسیده بود؟!!! در همان زمان مطلع شدیم که اتاق‌های فکر و کمیته‌ی پشت‌صحنه به ستادهای شما خط داده‌اند که ساعت ۱۲ امشب اگر اسم آقای هاشمی از صندوق درنیامد بریزید جلوی وزارت کشور و در خیابان‌ها و اعلان کنید تقلب شده. خوشبختانه این خبر زودهنگام لو رفت و به حضرت‌عالی منعکس شد و شما هم به برادرتان منعکس کردید و این فتنه تااندازه‌ای کور شد. چون معترضین سازماندهی شده کمتر از هزار نفر آمدند و شعار تقلب سردادند و فتنه خنثی شد؛ ولی متأسفانه همان جریان نفوذ موفق شد، این سناریو را بعدها به نتیجه رساند.جالب‌تر آنکه فرزند عزیزتان و البته به قول شما مظلوم (!) آقای مهدی هاشمی، قبل از انتخابات ۸۴، در تاریخ دوم ژوئن ۲۰۰۵ در مصاحبه با روزنامه امریکایی «یو.اس.ای تودی» جملاتی بر زبان راند که شرم بر چهره انسان از بازگو کردن آن می‌نشیند، اما برای بازخوانی تاریخ باید بگویم که او در این مصاحبه گفت: «پدرم در صورت انتخاب مجدد به‌عنوان رئیس جمهوری، قانون اساسی را به منظور کاهش قدرت رهبری و تبدیل آن به مقامی تشریفاتی نظیر «ملکه انگلیس» تغییر خواهد داد.» البته همین آقازاده عزیزتان همان زمان بارها برای ما پیغام فرستاد که اگر پدرم رئیس‌جمهور شود حاضریم ۴ یا ۵ وزارت خانه را به شما بدهیم و بعد هم تهدید کرد که اگر برای ژنرال ما مشکل پیش آید ژنرال شما را می‌زنیم. وای بر ما، کار شما برای رأی‌آوری به کجا رسیده بود؛ از گریه با جوانان تا حمایت ضدانقلاب؛ از تطمیع توسط فرزندتان تا تهدید توسط ایشان.پس باید پرسید «فاین تذهبون»؟! کینه‌ی حزب‌الله به دل گرفتید آقای هاشمیچه شده که چنین شتابان مسیر افول را انتخاب کرده‌اید؟! ما را کاملاً از خود مأیوس کرده اید. حزب‌الله نهایت حسن نیت خود را نسبت به شما نشان داد ولی شما حاضر نشدید کمی توجه و تأمل‌کنید. کینه‌ی حزب‌الله به دل گرفتید و همه را با احمدی‌نژاد یکی فرض کردید که حتماً اشتباه کردید! شما هیچ می‌دانید بسیاری از بزرگان که از حضرت‌عالی حمایت می‌کنند نه به این دلیل است که در شما اشکال نمی‌بینند بلکه برای بازدارندگی از شکل‌گیری منتظری دیگری هستند، متاسفانه شما هیچ متوجه این معنا نیستید. خط ۳ که در دهه ۶۰ مخالف شما بود با تمام قامت به همراه کارگزاران و فرزندان شما به صحنه آمدند تا به بهانه حمایت از شما از دولت وقت انتقام بگیرند و خودشان را برای انتخابات سال ۸۸ آماده کردند و خدا می‌داند که چه تلاش‌ها و برنامه‌ریزی‌هایی شد، چه پول‌ها که خرج شد، چه ارتباطاتی که برقرار شد و چه کارشناسان داخلی و خارجی‌ای که به کار گرفته شدند تا در ۸۸ احمدی‌نژاد رأی نیاورد. کلید فتنه با اسم رمز تقلب مدت‌ها قبل از انتخابات سال ۸۸ زده شد که دلیل آشکارش راه انداختن کمیته صیانت از آراء بود. دردمندانه عرض میکنیم که در همه‌ی صحنه‌های آشکار و پنهان فتنه -از اتاق‌های فکر پشت‌صحنه گرفته تا تظاهرات آشکار جریان فتنه- همه و همه جای پای بستگان و نزدیکان آقای هاشمی به چشم می‌خورد. بر اساس چه اطلاعاتی، دود آتش فتنه گران را دیده و پیش‌بینی کردید؟ قبل از شروع فتنه ۸۸ که به قول خودتان در آخرین نماز جمعه، اسم بحران روی آن قرار دادید، در نامه بدون سلامی که با رضایت و موافقت جنابعالی رسانه‌ای شد، خطاب به ولی‌فقیه اعلام کردید که اگر به پیشنهاد‌های شما توجه نشود، آتش و دود آن بعد از انتخابات، جامعه را فرا خواهد گرفت و چطور همان شد که شما گفتید، حال‌آن‌که هیچ‌گاه حاضر نشده‌اید به سؤال افکار عمومی جواب دهید بر اساس چه اطلاعاتی، دود آتش فتنه گران را دیده و پیش‌بینی کرده است. و همچنین گفتید: «با این¬همه بر فرض این¬که اینجانب صبورانه به مشی گذشته ادامه دهم، بی‌شک بخشی از مردم و احزاب و جریان¬ها این وضع را بیش از این بر نمی‌تابند و آتش‌فشان¬هایی که از درون سینه‌های سوزان تغذیه می‌شوند، در جامعه شکل خواهد گرفت که نمونه‌های آن را در اجتماعات انتخاباتی در میدان¬ها، خیابان¬ها و دانشگاه¬ها مشاهده می‌کنیم.» و البته راست هم می¬گفتید چرا که فرزندانتان میدان¬دار این صحنه¬ بودند! و در آخر نامه با بیت شعری کنایه آلود گفتید: سر چشمه شاید گرفتن به بیل چو پر شد نشاید گرفتن به پیل و حال آنکه شما از همه این¬ها مطلع بودید و به جای برخورد با این عناصر فتنه¬گر که داشتند کشور را به آتش فتنه خود می¬سوزاندند و به سمتی می¬بردند تا سوریه¬ای دیگر در ایران عزیز ما رقم بزنند و به جای تلاش برای فرونشاندن آتش فتنه¬ی قدرت¬طلبان که معلوم بود ایادی استکبارند، عکس العمل شما آن نامه¬ی بدون سلام شد که حاوی تهدیدات متعدد به رهبری و مجموعه¬ی نظام بود. فیلم فائزه هاشمی را دیدید،اتفاقی نیفتاد فی‌المثل وقتی به شما گفته شد دخترتان فائزه خانم در تظاهرات بوده و چنین و چنان شعارهایی داده، گفتید فیلمش را بدهید و وقتی فیلم را هم دیدید، نه‌تنها اتفاقی نیفتاد بلکه برعکس حضور آن‌ها در فتنه بیشتر شد و ما هیچ‌گاه از جنابعالی درباره برائت از حضور و مدیریت تظاهرات توسط فرزندانتان، ندیده و نشنیدیم. نسبت نادرست دادن به فرماندهان سپاه و آیت الله ری شهری و شراکت در فتنه ۸۸با موسوی کار به‌جایی رسید که شما برای اثبات ادعای تقلب، استشهاد غلط به فرماندهان سپاه دادید و نقل غلط از آیت‌الله ری‌شهری کردید. آقای هاشمی! روح امام و شهدا را عذاب دادید وقتی در جلسه ۴ نفره با حضور میرحسین موسوی و سید محمد خاتمی و سید حسن خمینی گفتید کف نظر آقای میرحسین ابطال انتخابات است. با این اقدامات و موضع‌گیری‌هایتان فرصت رجزخوانی و تجرّی برای نظام سلطه و سفیران آن، منافقین و ضدانقلاب را فراهم آوردید و حاضر نشدید به دهن میرحسین بزنید. البته نه شما و نه خاتمی و نه آقای سیدحسن به دهن میرحسین نزدید و در این ماجرا شریکید. اعواج و شک و تردید را در نماز جمعه جبران نکردید در روز ۲۶ تیرماه سال ۸۸ (که به قول خودتان نماز جمعه تاریخی بود) و به شهادت تاریخ و اسناد که مورد حمایت جریان ضدانقلاب، معاندین خارجی، سکولارها، ملی مذهبی‌ها و منافقین بود، به‌عنوان یگانه رهبر جریان فتنه، همان خواسته‌های خود در نامه بدون سلام را از تریبون مقدس نماز جمعه تکرار کردید و قطعاً می‌دانید اکثریت کسانی در آن نماز جمعه حامی شما بودند، هیچ قرابتی با مقدسات شرعی و نماز نداشتند تا جایی که به آن شکل در صف نماز جماعت حاضر شدند و به امامت شما اقتدا کردند. به‌راستی آقای هاشمیِ یار و یاور امام و رهبری، حالا یارو یاور چه جریانی شده بود؟ چرا دشمنان قسم‌خورده ملت ایران به او دل‌خوش کرده بودند؟ چرا ضدانقلاب به او استشهاد و استناد می‌کردند؟! آه از این همه اعواج و شک و تردید! آه از این همه شاد کردن دل دشمن! آه از این همه تغییر در کسی که خود را یار امام و دوست، همراه، همسنگر دیروز، امروز و فردای رهبری می¬داند! قربان دل رهبر عزیز و خانواده شهدا و ملت مظلوم ایران که حالا شاهد یک‌دندگی‌ها و غرور اصحاب و یاران بنیان‌گذار انقلاب بودند. از میرحسین و کروبی و خاتمی بگذریم، جناب هاشمی شما چرا چنین کردید؟! چرا به جای جبران، در آخرین نماز جمعه¬ی خود که حاوی مطالب سرشار از انحرافات فکری و بدعت¬های دینی و تهدید نظام ولایی بود خود را ابزاری برای نفوذ نظام سلطه و دشمنان انقلاب برای مقابله با رهبری قرار دادید؟! قوه قضاییه را تحت فشار قرار دادید که مهدی هاشمی را تبرئه کند اگر روزی فشارها برملا شود چه برای شما می‌ماند؟! همکاری شما در بازگرداندن مهدی فراری، برای محاکمه وی، بسیار اقدام مناسبی بود، اما مع الاسف پس‌ازآن خطای دیگری که از شما سر زد آن بود که قوه قضاییه را با لطایف‌الحیل تحت‌فشار قراردادید تا مجرم را تبرئه کند؛ داستان فشارها به قوه قضاییه و تلاش برای تبرئه مهدی و...اگر روزی برملا شود چه برای شما می‌ماند؟! ماجرای نامزدی مجدد و انتخابات ۹۲ نیز یک داستان مفصل و درس‌آموز است. هم انتخابات گذشت وهم مهدی محکوم شد که درس‌ها و عبرت‌هایش برای تاریخ و آیندگان به‌جای می‌ماند، ولی آنچه باعث شد این رنج‌نامه را بنویسم داستان تحریف تاریخ و مواضع حضرت امام خمینی (ره) و واقعیت‌های انقلاب بود. بسیار برایم رنج‌آور است که اصحاب امام، یاران انقلاب و مجاهدان دیروز را در حال ریزش ببینم. خدا می‌داند خوشحال نیستم که هیچ، غم و اندوه دارم که برای چه؟ چرا هاشمی حاضر است با دست خود عزت و افتخارات را پایمال کند؟ من نمی‌گویم شما قصد خیانت دارید ولی دردمندانه عرض می‌کنم نتیجه و آثار مواضع و اقدامات شما منجر به خیانت به انقلاب و ملت ایران می‌شود. چرا باید شما مطلبی را بیان کنید که خوراک و استناد رسانه‌ی بیگانه و دشمنان اسلام شود؟ سرنوشت مشترک هاشمی و منتظریوقتی به یاد آقای منتظری می‌افتم سرنوشت مشترکی در ذهنم تداعی می‌کند. هنگامی که این جمله‌ی حضرت امام خطاب به آقای منتظری را در نامه‌ی ۰۶/۰۱/۶۸ مرور می‌کنم که فرمودند «تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام» را مرور می‌کنم، به این یقین می‌رسم که خداوند حکیم پاسخ رفتار غیرصادقانه و ناخالصانه را در دنیا و آخرت می‌دهد. جناب هاشمیمتاسفانه واقعیت امر این است که شما از جایگاه یک انسان زیرک و سیاسی که در مقابل دشمنان می‌ایستاد، تا جایگاه فردی که رهبری یک گروه سیاسی قدرت‌طلب را به‌دست گرفته، افول کرده‌اید. این کار مشاوره‌های غلط و اتاق‌های فکر ادراک ساز نفوذی است تا چنین شخصیت بزرگی را جلوی انقلاب و نظام قرار دهند؛ البته زمینه‌ها مهم است و آن زمینه‌ها این فرصت‌ها را به وجود می‌آورد. مواضع افراطی سال های اخیر جناب هاشمیچگونه بگوییم در مسیر عدل و قسط قرار دارید؟ چگونه بگوییم دم زدن شما از عدالت و قسط واقعی است؟ چگونه بگوییم در تلاش برای بسترسازی ظهور حضرت ولی¬عصر(عج) هستید در صورتی¬که جرم برخی از فرزندانتان با این همه پرونده اثبات شده و حکم صادر شده، ولی باز از ایشان تمام قد دفاع می کنید و در مقابل فرزندانتان نظام مظلوم جمهوری اسلامی را محکوم می کنید! آیا این دست اندازی¬ها و جرم¬های فرزندان شما شایسته¬ی ملت مظلوم ایران است که این¬گونه حامیشان هستید. برای روشن شدن بیشتر شما و افکار عمومی مروری بر مواضع این سال¬های اخیرتان دارم: ۱- شما در فروردین ماه سال ۹۱ و در گفت‌وگویی با فصلنامه مطالعات بین‌المللی می‌گویید: «من در سالهای آخر حیات امام (ره) نامه‌ای را خدمتشان نوشتم، تایپ هم نکردم. برای اینکه نمی‌خواستم کسی بخواند و خودم به امام دادم. در آن نامه هفت موضوع را با امام مطرح کردم و نوشتم که شما بهتر است در زمان حیاتتان، این‌ها را حل کنید، در غیر این صورت ممکن است این‌ها به صورت معضلی سدّ راه آینده کشور شود. گردنه‌هایی است که اگر شما ما را عبور ندهید، بعد از شما عبور کردن مشکل خواهد بود... یکی از این مسائل رابطه با آمریکا بود. نوشتم بالاخره سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم، قابل تداوم نیست. آمریکا قدرت برتر دنیا است. مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آن‌ها مذاکره داریم، چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟ معنای مذاکره هم این نیست که تسلیم آن‌ها شویم. مذاکره می‌کنیم اگر مواضع ما را پذیرفتند و یا ما مواضع آن‌ها را پذیرفتیم، تمام است.» و جالب اینکه پس‌ازآنکه این اظهارات شما با واکنش نخبگان سیاسی و رسانه‌ها مواجه می‌شود، در توجیه ادعای خود گفتید: «اگر بحث‌هایم در مورد رابطه با آمریکا در آن نامه مورد ایراد بود، حتماً حضرت امام در همان زمان پاسخ من را می‌دادند.» (!) با توجه به‌قاعده «الاقرار العقلا علی أنفسهم جائز» می‌توان صحت ادعای شما در نگارش نامه را پذیرفت، اما اینکه شما سکوت امام را حمل بر رضایت ایشان کرده‌اید، سخت مبالغه‌آمیز و تحریف مکتب امام (ره) است. حتی اگر صحت ادعای شما مبنی بر عدم پاسخ امام را بپذیریم هیچ عقل سلیمی نمی‌پذیرد که سکوت امام به‌معنای موافقت با دیدگاه شما باشد. چه آنکه امام در پیش و پس از انقلاب در بسیاری از مسائل چالشی مطرح بین انقلابیون، همچون کتاب شهید جاوید و دکتر شریعتی، سکوت پیشه کردند و این را نمی‌توان به‌حساب موافقت ایشان با دیدگاه‌های انحرافی گذارد و مهمتر اینکه سرتاسر مواضع حضرت امام(ره) در سال پایانی عمر و حتی در وصیت نامه سیاسی الهی ایشان و در نامه عزل آقای منتظری (۰۶/۰۱/۶۸) و پیام نوروزی ایشان در ( ۰۱/۰۱/۶۸) همه و همه نفی دیدگاه و نظر شماست. ۲- شهریورماه ۱۳۹۲ و در اوج تبلیغات مستکبران علیه مقاومت و سوریه که باهدف حمله به این کشور و اشغال آن انجام می‌گرفت، جنابعالی نیز به سهم خود پازل طراحی‌شده نظام سلطه را تکمیل کرده و در مراسم سالگرد آیت‌الله صالحی مازندرانی ادعا کردید: «مردم سوریه بیش از ۱۰۰ هزار کشته و ۸ میلیون آواره دادند در داخل و خارج، زندان‌ها پر از مردم، زندان‌ها جا ندارد بعضی از ورزشگاه‌ها را گرفتند، آن‌ها را پر کردند شرایط بدی بر مردم حاکم است مردم ازیک‌طرف از طرف خود حکومتشان بمباران شیمیایی می‌شوند و از طرف دیگری امروز منتظر بمب‌های آمریکا باید بمانند.» تنها پس از واکنش رسانه‌ها و سیاسیون انقلابی بود که شما عقب‌نشینی کرده و اظهارات خود را تصحیح کردید، اما چگونه می‌توان تبعات آن سخنان دشمن‌شادکن و مستندساز برای دشمنان را از یاد برد؟ ۳- دیگر موضع شما که بسیار هم جنجال‌برانگیز شد، ادعای شما مبنی بر موافقت امام (ره) برای حذف شعار مرگ بر آمریکا بود؛ چنانچه در گفتگو با ماهنامه مدیریت ارتباطات ادعا کردید: «موافق نبودیم که در مجامع عمومی مرگ کسی را شعار دهیم. مثلاً در اجتماعات ما «مرگ بر بنی صدر» شعار داغ مردم بود که در نماز جمعه خواهش کردم که نگویند. «مرگ بر بازرگان» بود که خواهش کردم، نگویند. «مرگ بر شوروی» بود که گفتم الا ن با شوروی مشکل آن‌چنانی نداریم. درباره آمریکا هم گفته بودم. وی گفت یک اصل قرآنی وی را به این روحیه رسانده است، چراکه قرآن از زبان خداوند به مسلمانان صدر اسلام که به بت‌ها فحش می‌دادند، می‌گوید: حق ندارید به بت‌های آن‌ها فحش بدهید. «و لا تسّب الذین یدعون من دون الله» می‌فرماید بت‌ها را سب نکنید، چون آن‌ها هم متقابلاً به خدا بد می‌گویند و باعث گمراهی بیشتر آن‌ها می‌شوید.» پس‌ازآن نیز پایگاه اطلاع‌رسانی حضرت‌عالی با بازنشر بخشی از خاطرات شما نوشت: «هاشمی با یادآوری حذف شعار «مرگ بر آمریکا» و اینکه امام با حذف این شعار موافق بودند و واکنش‌های تند بعدی و جوسازی‌های به‌عمل‌آمده در این خصوص تأکید می‌کند: تمام مطلب همان بود که نوشته بودم. الآن هم دقیقاً یادم نیست که چه نوشتم. به‌هرحال موافق نبودیم که در مجامع عمومی مرگ کسی را شعار دهیم.»این در حالی بود که تا آخرین روز عمر پر برکت امام عظیم‌الشان در همه مجامع عمومی و مخصوصاً در حضور ایشان در حسینیه جماران و نیز در نمازهای جمعه‌ای که به امامت خود حضرت‌عالی برگزار شد، شعار «مرگ بر آمریکا» سر داده میشد. مگر از یاد برده‌ایم که حضرت امام در پیام قبول قطعنامه که در کمتر از یک سال تا پایان عمر پر برکتشان صادر شد، با اشاره به ادعاهای آل سعود برای توجیه کشتار حج گذاران، فرمودند: «دست‌نشاندگان امریکا آتش زدن پرچم امریکا را به‌حساب آتش زدن حرم، و شعار مرگ بر شوروی و امریکا و اسرائیل را به‌حساب دشمنی با خدا و قرآن و پیامبر گذاشته‌اند؛ و نیز مسئولین و نظامیان ما را با لباس اِحرام به عنوان رهبران توطئه معرفی کرده‌اند!» و مگر می‌توان فراموش کرد که ایشان قاطعانه تأکید کرد: «از خدا می‌خواهیم که این قدرت را به ما ارزانی دارد که نه تنها از کعبه مسلمین، که از کلیساهای جهان نیز ناقوس مرگ بر امریکا و شوروی را به صدا درآوریم.» امام بزرگواری که تا آخرین لحظات حیات، دست از مجاهدت و مبارزه نکشید، چگونه ممکن است در میانه‌ی سال‌های دفاع مقدس موافق حذف شعار «مرگ بر آمریکا» شده باشد؟! گویا برخی خواص که به «آلزایمر سیاسی» مبتلا شده‌اند، آرزوهای دوره استحاله خود را به نام امام (ره) سند می‌زنند! خدا را شکر می‌کنم که آن عزیز سفرکرده، هوشمندانه چنین روزهایی را پیش‌بینی کرد و راه سوءاستفاده را چنین بست: «اکنون‌که من حاضرم، بعضی نسبت‌های بی‌واقعیت به من داده می‌شود و ممکن است پس از من، در حجم آن افزوده شود. لهذا عرض می‌کنم آنچه به من نسبت داده‌شده یا می‌شود، مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد با تصدیق کارشناسان یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.»حال که امام (ره) به این صراحت مسیر «تحریف» را مسدود کرده و شاهد چنین ادعاهایی هستیم، باید از خود بپرسیم اگر آن امام بصیر چنین پیش‌بینی نکرده بود، تحریف‌گران با میراث فکری او چه می‌کردند؟! و ملت ایران بسیار متأسف و متأثر است که چطور و چگونه ممکن است، کسی که هر چه دارد از امام و انقلاب است، اینگونه مکتب امام را تحریف کند. ۴- روایت عجیب شما در خصوص چرایی آغاز جنگ نیز بسیار تأمل‌برانگیز است. شما اخیراً در مصاحبه‌ای ادعا کرده‌اید: «در همان موقع [ابتدای انقلاب] انسان‌های افراطی بین ما بودند که حرف از صدور انقلاب [نه آن گونه که امام می‌گفتند] می‌زدند. بعضی‌ها [نه باز با رویکرد و منظوری که امام داشتند] می‌گفتند: با دولت‌ها کار نداریم و با ملت‌ها کار داریم. این حرف‌های عجیب‌وغریب، باعث شد که کم‌کم اختلاف پیش بیاید. عراق بیش از همه ترسید و عامل اجانب شد و علیه ما جنگ به راه انداخت.» ظاهراً صدام هم بی‌تقصیر بوده و این به قول شما افراطی‌های داخلی بوده‌اند که صدام را ترسانده‌اند تا آن جنگ ظالمانه را بر ملت ایران تحمیل کند. اما آقای هاشمی! آن افراطی‌هایی که از آن‌ها سخن گفته‌اید و آن‌ها را آغازگر جنگ نامیده اید؟، چه کسانی هستند؟ اگر مقصودتان مسئولان نظام هستند که خود شما هم جزو آنان بوده‌اید و احتمالاً باید گفت حضرت‌عالی در رأس افراطیون بوده‌اید. مگر یادتان رفته است که حضرت امام در پیام منشور روحانیت فرمودند: «من قبلاً نیز گفته‌ام همه توطئه‌های جهان خواران علیه ما از جنگ تحمیلی گرفته تا حصر اقتصادی و غیره برای این بوده است که ما نگوییم اسلام جوابگوی جامعه است و حتماً در مسائل و اقدامات خود از آنان مجوز بگیریم.» و باز در همین پیام در پاسخ به کسانی که ادعاهایی مانند شما را مطرح می‌کنند، می‌فرمایند «آنان که هنوز بر این باورند و تحلیل می‌کنند که باید در سیاست و اصول و دیپلماسی خود تجدیدنظر نماییم و ما خامی کرده‌ایم و اشتباهات گذشته را نباید تکرار کنیم و معتقدند که شعارهای تند یا جنگ سبب بدبینی غرب و شرق نسبت به ما و نهایتاً انزوای کشور شده است و اگر ما واقع‌گرایانه عمل کنیم، آنان با ما برخورد متقابل انسانی می‌کنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمین می‌گذارند. این یک نمونه است که خدا می‌خواست پس از انتشار کتاب کفرآمیز «آیات شیطانی» در این زمان اتفاق بیفتد و دنیای تفرعن و استکبار و بربریت چهره واقعی خود را در دشمنی دیرینه‌اش با اسلام برملا سازد تا ما از ساده‌اندیشی به درآییم و همه‌چیز را به‌حساب اشتباه و سوءمدیریت و بی‌تجربگی نگذاریم و با تمام وجود درک کنیم که مسئله اشتباه ما نیست، بلکه تعمد جهان خواران به نابودی اسلام و مسلمین است و الا مسئله فردی سلمان رشدی آنقدر برایشان مهم نیست که همه صهیونیست‌ها و استکبار پشت سر او قرار بگیرند» اگر هم مقصودتان از افراطی‌هایی که دم از صدور انقلاب می‌زدند، همان خط ۳ ای‌ها و باند مهدی هاشمی معدوم‌اند، خوب است از خود بپرسید، الان باقیمانده‌های آن‌ها کجا هستند و آیا در پناه شما مأوی نگرفته‌اند؟ ۵- مواضع و دیدگاه‌های روزها و سالیان اخیر شما درباره ولایت فقیه نیز به مراتب تأمل‌برانگیز است. بنا بر نقل رسانه‌ها شما در جلسه تاریخ ۷ اسفند ۸۷ هیئت امنای وقت دانشگاه آزاد، پیشنهاد یکی از اعضا را که گفته بود «در صورت فوت کلیه یا اکثریت اعضای مؤسس در یک زمان، ولی‌فقیه تصمیم‌گیری کند و این مسئله در اساسنامه گنجانده شود» را رد کرده و گفته‌اید «ولی‌فقیه خوب است اما اشکالش این است که بعداً اگر نظام ما ولی‌فقیه نداشته باشد، اگر ما بخواهیم وقف ابدی باشد که نمی‌شود بگوییم ولی‌فقیه؛ ممکن است نظام ما ولی‌فقیه نداشته باشد... تعدادی علی‌البدل داشته باشد که در صورت حادثه جایگزین شود.» این‌گونه اظهار نظر درست زمانی از سوی شما مطرح می‌شد که شما رئیس مجلس خبرگان رهبری بودید و این انتظار به حق از حضرت‌عالی وجود داشت که بیش از هر کس دیگری پاسدار نظام و الگوی حکومتی ولایت فقیه باشید. حال چطور ممکن است رئیس مجلس خبرگان برای «آلترناتیو ولایت فقیه» برنامه‌ریزی کند؟! ۶- نگاه شما به مقوله «آلترناتیو نظام ولایی» تنها به همین سخن ختم نمی‌شود. در دهه فجر سال ۱۳۸۹ در گفت‌وگو با روزنامه جمهوری اسلامی و در توصیه به کسانی که ناراضی خطابشان کردید، گفتید: «من به این قشر ناراضی توصیه‌ام این است که بیایید در صحنه. انقلاب مال آن‌ها هم هست. همه بیایند. حتی آن‌هایی هم که در انقلاب نبودند، سهمی هم نداشتند بیایند. این کشور مال آن‌ها هم هست. ما می‌خواهیم همه بیایند. ما الان آلترناتیوی برای وضع موجود نداریم. همین را باید حفظ بکنیم. با اصلاحات. با ترمیم‌هایی که لازم است انجام بدهیم. این طرف هم بعدها این را به رخ آن‌ها نکشند که برای ما آمدند. همه به عنوان وظیفه ملی و انقلابی و اسلامی بیایند.» چنین به نظر می‌رسد که شما خود را در قامت رهبر اپوزیسیون تلقی کرده و به هواداران این جریان توصیه می‌کنید فعلاً که گزینه دیگری به‌جای نظام نداریم، باید کوتاه آمد! سبحان الله! چطور ممکن است رئیس مجمع تشخیص مصلحت یک نظام خود را گاه در قامت رئیس اپوزیسیون همان نظام تصور کند؟! ۷- موضوع دیگر مورد ادعای شما امکان تشکیل شورای رهبری است که در ۲۶ بهمن ۹۳ گفته‌اید: «اگر خبرگان به وظیفه خودشان درست عمل کنند، در صورت نبودن یک فرد مناسب حتماً می‌توانند شورایی کنند. چون قانون شورا شدن هم باز است. شاید در آینده بدون شورا نتوانند کار درستی انجام بدهند.» این درحالی است که هم ما و هم شما می‌دانیم که قانون اساسی مخالف رهبری شورایی است و بنا بر نقل حضرت آیت الله امینی، امام نیز پس‌ازآنکه نظر شورای بازنگری قانون اساسی مبنی بر حذف رهبری شورایی را شنیدند، بر آن صحه گذاردند؛ با این حال مواضع این روزهای اخیر شما و بازگوکردن مجدد تئوری شکست خورده و شورای رهبری و اصرار بر جا انداختن این تئوری خلاف قانون اساسی برای چیست؟!حال جای این پرسش از حضرت‌عالی است که در حالی که هیچ محمل قانونی بر ای رهبری شورایی نیست، طرح یکباره آن از سوی شما با چه هدفی انجام می‌پذیرد؟ ایا می‌توان در این‌گونه اظهارات نیت خیر پیدا کرد؟شما می دانید که افراد عادی هم چنین تلقی می کنند شما طرح مسئله شورائی را برای این مطرح می کنید که در آن شریک شوید و چرا حاضرید چنین اتهاماتی را برای خود بخرید.و باز می دانید همه نخبگان و حضرت امام(ره) رهبری شورائی را راهگشا نمی دانستند و با تجربه به دست آمده آن را از قانون اساسی حذف کردند. ۸- موضوع دیگری که نشان می‌دهد به‌زعم جنابعالی مسیر انقلاب بعد از امام خمینی (ره) دچار تحریف شده و بر اساس اندیشه‌های بنیان‌گذار انقلاب حرکت نکرده است، اظهارنظر شما در ۱۰ آبان ۹۴ و در همایش بین‌المللی "قرآن در سیره و اندیشه امام خمینی" است، آنجایی که مدعی می‌شوید «البته اگر این انقلاب را با اندیشه و دیدگاه امام خمینی (س) پیش می‌بردیم، قطعاً در حال حاضر وضعیت بهتری داشتیم، اما من مأیوس نیستم که با توجه به آگاهی که مردم پیدا کردند و توانایی‌هایی که به‌طور روزافزون در کشور افزایش پیدا می‌کند، ما موج جدیدی از پیشرفت را که تا الآن نگذاشتند به آن دست بیابیم در آینده به نام اسلام و قرآن ایجاد کنیم». حال‌آنکه باید از شما بپرسیم چه کسانی به دنبال فرستادن امام خمینی و اندیشه‌های امام خمینی به موزه تاریخ بودند و در حال حاضر آن‌ها چه قرابت و ارتباطی با شما دارند تا جایی که این قرابت به حدی نزدیک می‌شود که "عبدالحسین هراتی¬فرد" فرد هتاک به امام خمینی (ره) و انقلاب، در چند قدمی هاشمی رفسنجانی در مجمع تشخیص مصلحت نظام حاضر می‌شود و در جلسات خصوصی و عمومی شما شرکت می‌کند. آیا با این وضعیت نمی‌توانیم به تغییر ۱۸۰ درجه‌ای هاشمی رفسنجانی اقرار کنیم و بگوییم دشمنان دیروز انقلاب، امام و فعلی مقام معظم رهبری، دوستان و حامیان امروز هاشمی رفسنجان
کد خبر: ۸۱۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۶

آوای رودکوف:مدیرکل آموزش و پرورش کهگیلویه و بویراحمد از ریشه کنی بی سوادی در کهگیلویه و بویراحمد تا پایان برنامه پنجم خبر داد
کد خبر: ۸۱۵۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۵

امام جمعه موقت تهران با بیان اینکه شورای نگهبان در سال 88 از 40 میلیون رأی مردم و حق الناس حراست کرد، گفت: برخی شیاطین از صحبت های رهبری برداشت‌های سوء کرده و می‌گویند حق الناس یعنی اینکه همه در انتخابات تائید صلاحیت شوند. پایگاه خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir  آیت‌الله احمد جنتی امام جمعه موقت تهران در خطبه‌های نماز جمعه پایتخت با اشاره به اقدامات نیروی انتظامی در برخورد با مظاهر بی حجابی اظهار داشت: خداوند به برادران ناجا توفیق عنایت کند که مردانه و قاطعانه مقابل هتک حرمت حجاب و عفاف در جامعه ایستادند و با کسانی که حجاب را رعایت نمی‌کنند و در خودروی شخصی‌شان با شرایط و وضعیت بسیار بدی نشستند، برخورد می‌کنند، با همه وجودم از آنان تقدیر و تشکر می‌کنم و به آنان خداقوت می‌گویم و امیدوارم خداوند کمک‌شان کند. وی در ادامه با تبریک هفته وحدت گفت: امیدوارم هفته وحدت بر همه مسلمین جهان مبارک باشد، هفته وحدت بین برادران سنی و شیعیان وحدتی برقرار می‌کند، هفته وحدت بسیار مبارک است و آثار و برکات بسیار خوبی داشته دارد. آیت‌الله جنتی یادآور شد: اگر خداوند عذابی بر حکام دیکتاتور برخی کشورهای منطقه نازل کند، حق‌شان است، واقعاً این حکام دیکتاتور برخی کشورهای منطقه باید بلایی را تحمل کنند، اگر در دنیا هم نشد، در آخرت حتماً خداوند بدترین بلاها را بر این حکام دیکتاتور منطقه نازل خواهد کرد. خطیب موقت نماز جمعه تهران همچنین تأکید کرد: جهان اسلام جمعیت 1.5 میلیاردی با فرهنگ غنی اسلام دارد که می‌تواند دنیا و آخرت را تأمین کند، مسلمانان دارای تمدن و تجربه تاریخی هستند، مسلمین در فضاهای استراتژیک جهان و در همه جا هستند، کشورهای اسلامی دارای ذخایر عظیم و غلنی نفت و گاز هستند، اگر این درآمد این ذخایر صرف مسلمین جهان شود، دیگر گرسنه‌ای در میان مسلمین باقی نمی‌ماند، ولی بهره‌گیری از همه این موارد منوط به وحدت جوامع اسلامی است، باید بدانیم در این شرایط است که دشمن حتی نمی‌تواند چپ به مسلمانان نگاه کند، نمی‌تواند حتی به گوشه‌ای از سرزمین‌های اسلامی تجاوز و تعدی کند، نمی‌تواند مسلمانی را بکُشد یا اموال مردم را غارت کند یا استقلال کشورها را از بین ببرد. وی گفت: متأسفانه هر یک از سرزمین‌های اسلامی برای خودشان سازی می‌زنند و همه آنان به یک معنا تسلیم قدرت‌های استکباری هستند، با این وضعیت چه می‌شود کرد؟ حرف‌هایی که درباره کشورهای اسلامی می‌زنیم آب در هاونگ کوبیدن است، این حرف‌ها را می‌گوییم و باید هم بگوییم اما متأسفانه فایده‌ای ندارد، گوش آنان کَر است و صدای وجدان‌شان را نمی‌شنوند، صدای خداوند، پیامبر و قرآن را نمی‌شنوند، چه برسد به صدای ما، این مشکل را در کشورهای اسلامی داریم و چاره‌ای هم نیست. جنتی متذکر شد: این حکام دیکتاتور از خواب بیدار نمی‌شوند و ذلت‌ها را تحمل می‌کنند ولی ما باید در داخل کشور وحدت داشته باشیم. وی افزود: به برکت امام بزرگوارمان ما از نظر شیعه و سنی در کشور هیچ مسئله‌ای نداریم و به لطف خداوند همه در رفاه زندگی می‌کنند و به آنها خدمت‌رسانی می‌شود و اگر خدمات‌رسانی به سنی‌ها در کشور ما بیشتر از شیعیان نباشد قطعا کمتر نیست. وی افزود: احساس می‌کنیم سنی‌های کشورمان برادران ما هستند و ما با هم در این کشور زندگی می‌کنیم و مشکلی نداریم، منهای مسئله شیعه و سنی اختلافات دیگر هم باید کنار گذاشته شود،‌نباید یکپارچگی را از بین ببریم، دسته‌بندی‌های سیاسی نباید موجب اختلاف شود. در هر مناسبتی باید با هم و یکصدا باشیم، همه باید درباره فتنه با هم آن را محکوم کنیم. امام‌جمعه موقت تهران بر همین اساس یادآور شد: با توجه به اینکه در آستانه 9 دی قرار داریم، این روز مبارک را به همه مردم عزیز ایران تبریک می‌گویم. وحدت ملت بزرگ ایران با یک اشاره مقام معظم رهبری در روز 9 دی تجلی یافت و همه ملت به صحنه آمدند و در یک روز آتش فتنه 88 را خاموش کردید. آیت‌الله جنتی بر همین اساس تصریح کرد: بدون اینکه احتیاجی به مسائل مختلف باشد، حضور مردم در یک نصف روز در 9 دی 88 آتش فتنه را خاموش کرد، آفرین بر این ملت بزرگ، بعد از خاموش شدن فتنه 88 چرا عده‌ای سکوت کردند؟ چرا عده‌ای با شما مردم همراهی نکردند؟ چرا عده‌ای گاهی با یک اشاره از فتنه‌گران حمایت کردند؟‌ چرا از فتنه‌گران دفاع می‌کنند؟‌ چرا اعتراض می‌کنند که این افراد در حصر هستند؟ آیا شما با این مردم هستید، شما از این مردم جدا نشوید. این نه به صلاح خودتان،‌ نه به صلاح دین‌تان و نه به صلاح کشورتان است. وی اضافه کرد: نباید مسئله فتنه را کوچک بشماریم و محکومیت فتنه 88 باید همچنان ادامه یابد، 9 دی باید ادامه داشته باشد، همبستگی و وحدت ملت ایران در روز 9 دی باید همچنان ادامه یابد تا اگر فتنه‌ای خواست برپا شود، در صحنه حضور داشته باشید و در همان روز فتنه را خاموش کنید. آیت‌الله جنتی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به پیش رو بودن انتخابات مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی، تصریح کرد: انتخابات مسئله‌ بسیار مهمی است و اهمیت بسیار بالایی دارد و عزت مسلمین محسوب می‌شود، مردم ان‌شاءالله به طور گسترده و در امنیت کامل در انتخابات شرکت خواهند کرد. وی ادامه داد: الحمدلله مشکل ناامنی نداریم و اختلافات در این انتخابات اثرگذار نیست به لطف خداوند، انتخابات کاملا آزاد است و هر کسی به هر کاندیدایی که دلش بخواهد می‌تواند رای دهد، متاسفانه آمار ثبت‌نامی‌ها مدام در حال افزایش است، آمار ثبت‌نام کاندیداهای خبرگان رهبری بالا رفته است، آمار ثبت‌نامی‌های مجلس هم بالا رفته و همچنان در حال افزایش است؛ این موضوع برای بنده بسیار مبهم است، آیا واقعا افرادی که در انتخابات خبرگان رهبری ثبت‌نام کردند، خودشان را مجتهد می‌دانند؟ آیا بین خودشان و خداوند معتقدند که اجتهاد دارند؟ خطیب موقت نماز جمعه تهران خاطرنشان کرد: برخی از این کاندیداهای خبرگان رهبری اگر یک عبارت عربی به دست‌شان بدهید نمی‌توانند آن را درست بخوانند حتی نمی‌توانند قرآن را هم به درستی بخوانند، اگر یک کتاب عربی به دست این افراد بدهید نمی‌توانند آن را بخوانند. بنابراین چرا در انتخابات ثبت‌نام و برای ما زحمت درست می‌کنند؟ آیت‌الله جنتی گفت: این موضوع درباره کاندیداهای مجلس شورای اسلامی هم مطرح است، برخی از این کاندیداها واقعا چه انتظاری دارند؟! عده‌ای می‌گویند صلاحیت کاندیداها را مردم باید تعیین کنند. من نمی‌دانم این فرهنگ از کجا آمده است؟ می‌گویند مردم به هر کسی رای می‌دهند یعنی صلاحیت آن فرد را قبول کرده‌اند و به کسی که رای ندادند هم به معنای آن است که صلاحیت آن فرد را قبول نکرده‌اند. وی خاطرنشان کرد: این سخنان به چه معناست؟ این به معنای آن است که قانون را باید کنار بگذاریم، شورای نگهبانی نباید در کار باشد بلکه به اختیار مردم بگذاریم. یعنی کاری که در هیچ کجای دنیا سابقه ندارد. در هر کجای دنیا تشکیلاتی وجود دارد. در ایران هم این شورای نگهبان است صلاحیت کاندیداها را باید احراز کنند؛ در دنیا هم وقتی انتخاباتی برگزار می‌شود مراکزی وجود دارد که نظارت می‌کند و صلاحیت افراد را بررسی می‌کنند. آیت‌الله جنتی همچنین گفت:‌ عده‌ای توقع دارند شورای نگهبان همه کاندیداها را به طور کامل تائید صلاحیت کند، چون به گفته آنان این حق‌الناس است، مقام معظم رهبری مطلبی را فرمودند و برخی شیاطین این موضوع را مورد سوءاستفاده قرار دادند و مدام گفتند حق‌الناس است. به این معنا که هر کسی در انتخابات ثبت‌نام کرد حق دارد تائید شود، پس در این میان قانون اساسی و قوانین دیگر چه می‌شود؟! این قانونی است که نمایندگان همین ملت نوشتند و در آن آمده که کاندیداها باید التزام عملی به اسلام داشته باشند. یعنی باید نماز بخواند و دروغگو نباشد و شرابخوار نباشد و قاچاقچی نباشد و غاصب حقوق مردم نباشد و رباخوار نباشد و مواردی از این دست. وی در بخش دیگری از سخنانش متذکر شد: اگر کسی به صلاحیت کاندیداها رسیدگی کرد و متوجه شد که کاندیدایی به دلیل آنکه رعایت اسلام را نمی‌کند و صلاحیت ندارد، آیا در این مورد حق‌الناس از بین رفته است؟! این فرد حقی ندارد، حق را کسی دارد که شرایط ورود به انتخابات را داشته باشد. این فرد حق رفتن به مجلس را ندارد، حق مردم باید رعایت شود، مردم انتظار دارند افراد خدمتگذار وارد مجلس شورای اسلامی یا مجلس خبرگان رهبری شوند، کسانی که زد و بند یا معامله می‌کنند و پول می‌گیرند برای اینکه وارد مجلس شوند، به صلاح مردم نیست که وارد مجلس شوند. خطیب موقت نماز جمعه تهران ادامه داد: حق‌الناس این است که اجازه ندهند کسانی که به ضرر مردم کار می‌کنند وارد مجلس شوند. نظارت استصوابی شورای نگهبان حق‌الناس است، رهبر معظم انقلاب فرمودند که نظارت استصوابی از مصادیق والای حق‌الناس است. آیت‌الله جنتی تصریح کرد: بر حسب مسئولیتی که دارم و به خاطر شرایطی که امروز در کشور حاکم است باید مطالبی را بگویم. حرف‌های زیادی برای گفتن دارم، یک پژوهشگر ژاپنی‌الاصل که تبعه آمریکاست و به آمریکایی‌ها می‌گوید که «شما باید ولایت فقیه را بزنید، اگر می‌خواهید در ایران موفق شوید باید ولایت فقیه را هدف قرار دهید». وی گفت: وقتی از او می‌پرسند چگونه می‌توان ولایت فقیه را زد، می‌گوید «در قانون اساسی ایران آنچه موجب قوام و بقای ولایت فقیه است، شورای نگهبان است، اگر بتوان این رکن را از قانون حذف کرد، ولایت فقیه هم در یک رفراندوم از بین می‌رود، شورای نگهبان هم جز با حمله به نظارت استصوابی این شورا از بین نمی‌رود»؛ بنابراین کسانی که نظارت استصوابی شورای نگهبان را زیر سؤال می‌برند یا خودشان نمی‌فهمند یا دیگران گمراه‌شان می‌کنند. آیت‌الله جنتی با بیان اینکه مسائل زیادی درباره انتخابات داریم، تاکید کرد: کسانی که مدام حق‌الناس را مطرح می‌کنند باید بدانند در انتخابات سال 88 که 40 میلیون نفر در انتخابات شرکت کردند، چه کسی 40 میلیون رای ملت را حفظ کرد؟ این 40 میلیون رای مگر حق مردم و حق‌الناس نبود؟ این شورای نگهبان و مقام معظم رهبری بودند که رای 40 میلیون ایرانی را حفظ کردند که حق‌الناس بود، شما می‌گفتید انتخابات را باطل کنید. یعنی حق‌الناس 40 میلیون نفر را باطل کنید، هنوز هم در همین خط بازی می‌کنید. وی تاکید کرد: کسانی که در فتنه سکوت کردند و با عناوین مختلف از فتنه حمایت کردند و هنوز هم گاهی دفاع می‌کنند آنان جزو این مردم نیستند و به آنان می‌گویند اگر می‌خواهید هنوز هم در میدان آمریکا بازی کنید، بدانید ملت بزرگ ایران در روز 22 بهمن در سراسر کشور پاسخ شما را خواهند داد؛ به صلاح این افراد نیست که از مردم جدا شوند. ما هم دل‌مان نمی‌خواهد آنان از مردم جدا شوند، ساز دیگری نزنند، مردم این افراد هستند، سرتاسر مملکت در روز 22 بهمن از شرق و غرب و جنوب و شمال کشور فریاد «مرگ بر آمریکا» سر خواهند داد، شما به ضرر خودتان کار می‌کنید. خطیب موقت نماز جمعه تهران همچنین یادآور شد: ما در انتخابات فقط قانون را اجرا می‌کنیم، آرامش، سلامت انتخابات و آزادی، مواردی است که باید رعایت شوند، ما متکی به قانون هستیم و اگر از قانون تجاوز کردیم شما به ما اعتراض کنید و بگویید اما وقتی ما به قانون عمل می‌کنیم و مقام معظم رهبری هم همواره روی اجرای دقیق قانون تکیه و تاکید فرمودند، دیگر کسی حق اعتراض ندارد.   منبع: خبرگزاری فارس
کد خبر: ۸۱۳۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۴

آوای رودکوف:طی حکمی اسدالله ربانی مهر  به عنوان رییس کانون هواداران باشگاه پاس همدان منصوب شد
کد خبر: ۸۱۲۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۳

سخنان حاشیه‌ساز عده‌ای در فضای انتخاباتی پیش رو، واکنش‌های مختص به خود را حاصل کرده است؛ صحبت‌های صریح روزهای گذشته رئیس قوه قضاییه آشکارا در نقد اظهارات حاشیه سازی بود که این روزها فضای رسانه را آلوده خود کرده است. به گزارش پایگاه خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir، سخنان حاشیه‌ساز عده‌ای در فضای انتخاباتی پیش رو، واکنش‌های مختص به خود را حاصل کرده است. صحبت‌های صریح دیروز رئیس محترم قوه قضاییه آشکارا در نقد اظهارات حاشیه‌سازی بود که این روزها فضای رسانه را آلوده خودکرده و درصدد تسری به فضای عمومی می‌باشد. سال‌هاست که بصیرت و هوشیاری شخصیت‌هایی نظیر آیت‌الله آملی لاریجانی بر کمتر کسی پوشیده است و هر زمان و مکان که احساس ایجاد انحراف در مسیر انقلاب اسلامی صورت پذیرفته نقش اساسی خود را در خنثی‌سازی این توطئه‌ها انجام داده‌اند. چه درصحنه قضاوت و پیشگیری و مجازات مفسدین و چه درصحنه بیان و تنویر افکار عمومی، رئیس محترم دستگاه قضا را می‌توان به‌عنوان مدافع قاطع و صریح انقلاب و نظام اسلامی خطاب کرد که تا به امروز خللی در نوع رفتار و عملکرد وی ایجاد نشده است. ازاین‌رو بر هر فرد پیگیر و دنبال کننده رسانه‌های داخلی پنهان نیست که اظهارات آیت‌الله آملی لاریجانی به‌گونه‌ای درصدد پاسخ به شبهات مطروحه در کلام هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بود که این روزها مصاحبه‌های زیادی از وی در رسانه‌ها حاشیه‌های به خصوصی ایجاد کرده است. برای تشخیص مصداقی بیانات رئیس محترم قوه قضاییه پیرامون شبهات مطروحه در مصاحبه‌های هاشمی، در این گزارش اشاراتی به گزاره‌های مرتبط باهم می‌شود. اکبر هاشمی رفسنجانی این روزها موضوع انتخابات خبرگان رهبری را در دستور کار خود دارد و در این راستا با حاشیه‌سازی‌های رسانه‌ای درصدد ایجاد یک التهاب هست. موضوع نظارت بر رهبری یکی از موضوعات آشکار در اظهارات هاشمی است که بخش عمده‌ای از اظهارات آیت‌الله آملی لاریجانی نیز مختص به آن گردیده است. اپیزود اول: نظارت بر رهبری و زیرمجموعه‌های آن *هاشمی در گفتگویی گفته است:البته ازنظر من نباید این‌گونه باشد و در خبرگان هم گفتم که اگر بخواهیم وظیفه خود را به‌خوبی انجام بدهیم، همه کارهای کشور زیر نظر رهبری است و ما نباید از آن‌ها غافل باشیم. رهبری قدرت مطلق کشور هستند، لذا ما باید لااقل نهادهایی را که زیر نظر رهبری هستند، و هر عیبی دارند، با رهبری مطرح و پیگیری کنیم که آن عیب برطرف شود و اگر حسنی هم دارند، آن حسن را بزرگ و تشویق کنیم. این کار تابه‌حال می‌شد، اما قوانینی را که خودمان گذراندیم، محدود است. در آینده خبرگان دیگری می‌آید که باید ببینیم چه‌کار می‌کند. **این بخش از بیانات روز گذشته آیت‌الله آملی لاریجانی اشاره به همین موضوع مطروحه فوق است: همه آحاد جامعه حق انتقاد از حاکمان رادارند و می‌توانند بر اساس اصول شرعی، امربه‌معروف و نهی از منکر کنند، اما نمی‌توانند به ریاست جمهوری یا قوه قضاییه مراجعه کنند و بگویند می‌خواهیم مجموعه تحت امر شمارا نظارت کنیم! مکاتبات شمارا رسیدگی کنیم، اسناد مالی دستگاه را بررسی کنیم. اجازه این‌گونه نظارت‌ها به آحاد جامعه داده نشده بلکه این نظارت از طریق مجاری قانونی صورت می‌گیرد. حال سخن این است که آیا نظارت به این معنا که مستلزم تجویزهای خاصی است در مورد مجلس خبرگان نسبت به رهبری آمده است یا نه. وی بابیان اینکه بنده گمانم این است موضوع فوق چنین نیست افزود: در عین اذعان به اختیار مجلس خبرگان در عزل و نصب رهبری در شرایط خاص، نظارت به معنای فوق در مورد آنان تجویز نشده است. غایت مطلبی که در اصل 107 و 111 آمده است، اثبات این اختیار است در موضوع خاص. و آن موضوع خاص عبارت است از تشخیص وجدان یا فقدان اوصاف در رهبری و تشخیص این امر غیر از نظارت کردن به معنای فوق است. نمی‌توانند بروند خیمه بزنند در دفتر رهبری بگویند ما شبانه‌روز می‌خواهیم اینجا باشیم، مذاکرات شمارا گوش کنیم ببینیم آیا شما مدیریت دارید یا ندارید؟ ما که می‌گوییم چنین چیزی نمی‌شود. وی افزود: قانون اساسی چنین مطلبی را ندارد و از آن روشن‌تر بحث زیرمجموعه‌های رهبری، فردا می‌گویند که ما سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی را می‌خواهیم برویم داخل آن‌ها مستقر بشویم تا ببینیم چگونه اداره می‌شوند تا بعد بفهمیم که آیا عزل و نصب رهبری در آنجا درست بوده یا نبوده؟ ما می‌گوییم این سخنان درست نیست، غلط است، توقعات و توهماتی است که شما مطرح می‌کنید.  البته سر لفظ نظارت هم دعوا نداریم اگر نظارت شما همین است یعنی بر اساس تشخیص دادن اوصاف، اختیار عزل و نصب وجود دارد این را همه قبول دارند، ولکن در این صورت سر سخن برخی معلوم نیست که گفته‌اند باید ببینیم خبرگان چه می‌کنند، مگر تابه‌حال خبرگان همین کار را نمی‌کردند، خب همین کار را می‌کردند، همین اختیارات را داشتند، همین تشخیص‌ها را داشتند. اپیزود دوم: علامه تراشی و تحریک افراد برای شرکت در انتخابات خبرگان *آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در همایش بزرگداشت بانوی انقلاب خدیجه ثقفی که در اردیبهشت سال جاری برگزار شد اظهار داشته بود: علامه حجت‌الاسلام‌والمسلمین حاج حسن آقا خمینی مجتهد نمونه‌ای است که باهوش بالا به‌خوبی مسائل را تحلیل می‌کند و درس خارج ایشان در قم موردتوجه است و ازجمله کارهای ایشان و برادرانشان سید یاسر و سید علی که تفاوت بین آن‌ها نمی‌بینم این است که آثار امام و اسناد مربوط به ایشان را حفظ کنند. **آیت‌الله آملی لاریجانی نیز با انتقاد از این الفاظ و صفات حوزوی که بدون هیچ پشتوانه‌ای بر روی افراد نهاده می‌شود و از طرفی هم بیش از یک سال است که هاشمی به انحای مختلف درصدد تحریک افراد برای ورود به مجلس خبرگان است، دقیقاً خطاب به هاشمی تصریح کرد: انسان پشت این مطالب حرکت‌های معناداری را احساس می‌کند. عده‌ای را که با خود همفکر هستند برای ورود به مجلس خبرگان تحریک می‌کنند البته اشکالی ندارد آزادی است ولی در حوزه‌های علمیه علامه تراشی هم می‌کنند آیا واقعاً شما تشخیص‌دهنده علامه هستید؟ کسانی که این حرف‌ها را می‌زنند آیا قادر به فهم دقیق متون معمولی کتب حوزوی هستند؟ آیا می‌توانند ظرایف کتاب ‌هایی مثل کفایه آخوند خراسانی و رسائل و مکاتب شیخ انصاری را فهم کنند؟ آیا تحقیقات محقق نائینی، محقق عراقی، و محقق اصفهانی را درمی‌یابند با این وضع این‌ها علامه تشخیص‌دهنده می‌شوند؟ این‌ها بازیگری است،این‌ها استهزاء حوزه‌های علمیه است، این‌ها خندیدن به شعور مردم است. در علوم دیگر این حرف‌ها نیست، چه کسی جرأت می‌کند برود بگوید من علامه در ریاضیات را تشخیص می‌دهم؟ مگر اینکه ریاضیدان باشد، این‌ها بازیگری است،‌ با زیرکی دارند توقعاتی در جامعه درست می‌کنند و من گمانم این است که یک عده‌ای راه افتاده‌اند جامعه را در مقطع انتخابات دوقطبی کنند تا از آرای یک عده‌ای استفاده یا سوءاستفاده کنند این‌طور که ما بیاییم یک فضایی درست کنیم تا آراء جمع کنیم واقعاً خلاف شأن است حالا فرض کنیم آرایی هم این‌گونه جمع کردید در نزد حق‌تعالی چه جوابی دارید نسبت به این حرف‌های خلاف.البته مردم می‌فهمند، خادم را از غیر خادم تشخیص می‌دهند. اپیزود دوم: طمع ریاست جمهوری مادام‌العمر *چندی بیش داریوش سجادی که اکنون به‌عنوان مجری برخی از شبکه‌های ماهواره‌ای نیز فعالیت می‌کند، در سایت شخصی خود بابیان اینکه، خود او در سال 73 با مهاجرانی مصاحبه کرده بوده و مهاجرانی در همان مصاحبه طرح تمدید دوره ریاست جمهوری هاشمی را مطرح کرده است، فاش کرد که آقای هاشمی در طول دو سال (73 تا 75) هیچ واکنش منفی به این ایده نشان نداد و پس‌ازآنکه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب صراحتاً با این طرح مخالفت کرد، وی نیز نظر مخالفش را بیان کرد. **آیت‌الله آملی لاریجانی نیز در بخشی از بیانات خود صریحاً به این موضوع اشاره داشته و بیان کردند: در همین کشور، کسانی بودند که به‌شدت دنبال این بودند که ریاست جمهوری را برای برخی مادام‌العمر کنند، این‌ها با مردم هستند؟ بحمدالله رهبری انسانی متدین، وارسته، متقی و باصلابت‌اند و به این حرف‌ها هم کاری ندارند. راه خودشان را باصلابت و با قاطعیت می‌روند، بیش از ربع قرن این کشور را با درایت و طمأنینه از پیچ‌های خطرناک عبور داده‌اند. شما به‌جای حمایت، به‌جای ترویج، به‌جای تشویق مردم حرف‌هایی می‌زنید، حرف‌های ناامیدکننده و تفرقه‌انگیز و بعد هم از این چه ثمره‌ای می‌خواهید بردارید! اپیزود سوم: روزنامه‌های زنجیره‌ای و مصاحبه‌های کذایی *رئیس قوه قضاییه بابیان اینکه روزنامه‌های زنجیره‌ای‌شان هم که آن طوری عمل می‌کنند. مردم نیازهای واقعی دارند، گرفتاری‌های واقعی دارند ، انتخابات هم شور خودش را می‌خواهد، یک امتحانی است، مجلس خبرگان رهبری، مجلس شورای اسلامی را تجلی اراده مردم دانست و اظهار کرد: بگذارید به نحو سالم آنکه مردم خدوم می‌دانند، اوصاف را در او می‌بینند بعد از تأیید شورای نگهبان به او رأی ‌دهند، حالا هر کس که مردم اختیار کردند از صندوق‌ها بیرون می‌آید و او هم متکفل وظایف خودش می‌شود و این‌همه بازیگری و جبهه درست کردن و مصاحبه‌های کذایی و در یک فضایی که تنش‌زاست این‌ها چه وجهی دارد؟ **این بخش از اظهارات رئیس قوه قضاییه نیز اشاره به مصاحبه چند روز گذشته هاشمی با روزنامه آرمان دارد که به‌نوعی نظام را مورد تهدید قرار داده و برخی کارشناسان و صاحب‌نظران سیاسی نیز پرده از اهداف و مقصد این مصاحبه برداشتند. مهدی محمدی به‌عنوان کارشناس برجسته مسائل سیاسی با اشاره به اینکه سراسر این مصاحبه تهدید نظام و مردم است، تصریح کرد:  درصورتی‌که فی‌المثل شورای نگهیان انطور که آقای هاشمی می‌خواهد عمل نکند یا نتیجه انتخابات برخلاف میل ایشان باشد، ثبات و امنیت و آرامش کشور به هم خواهد ریخت و آن جه در منطقه رخ می‌دهد در ایران تکرار خواهد شد. وی بابیان اینکه آقای هاشمی آشکارا درصدد سوریزاسیون ایران است می‌افزاید: این مصاحبه یک نقطه عطف در مبارزات انتخاباتی سال 94 است و می‌توان آن را با نامه 19 خرداد 88 هاشمی به رهبری مقایسه کرد. هاشمی نیت درونی خود را برملا کرده و همگان را تهدید می‌کند که یا به میل وی رفتار می‌کنند یا  ناامنی که در منطقه وجود دارد به ایران هم سرایت خواهد کرد. به این معنا آقای هاشمی بزرگ‌ترین همکار داعش در ایران است. محمدی اظهار می‌دارد:تبدیل انتخابات به باج‌گیری سیاسی گام اول گذار از مبارزه سیاسی به کودتاست. امروز سال 88 نیست ولی هاشمی همچنان هشتاد و هشتی رفتار می‌کند. اکنون و با مشاهده آنچه در منطقه می‌گذرد برای مردم ایران، امنیت اگر نگوییم بیش از معیشت، حداقل به‌اندازه معیشت اهمیت دارد. هاشمی صریحاً اعتراف کرده است که در صورت عدم تحقق اهدافش بدل به موتور محرکه ناامنی در ایران خواهد شد و تجربه 88 به ما می‌گوید چنین کارهایی از او برمی‌آید.من البته معتقدم اگر اهدافش محقق شود هم همین کار را خواهد کرد. این موتور را باید خاموش کرد.منبع: راه دانا
کد خبر: ۸۱۰۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۱

اعضای هیأت علمی دانشگاه صنعتی خاتم الانبیاء بهبهان یک فصل از کتاب " Nanocellulose, Cellulose Nanofibers and Cellulose Nanocomposites: Synthesis and Applications " را تألیف کردند
کد خبر: ۸۰۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۲۹

«روش‌شناسی تفسیر قرآن» عنوان هفدهمین نشست علمی تخصصی دبیرخانه دین پژوهان کشور بود که شامگاه چهارشنبه 25 آذرماه 94 با سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر علی نصیری و حضور جمعی از اساتید و پژوهشگران حوزه دانشگاه در این دبیرخانه برگزار شد
کد خبر: ۸۰۶۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۲۹

حضور دکتر دهبانی پور در دومین نشست تخصصی معاونت فرهنگی وزارت ارشاد با مدیران کل فرهنگ و ارشاد سراسر کشور در بندرعباس
کد خبر: ۸۰۵۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۲۸

بايد همه دستگاه‌هاي فرهنگي به صحنه آيند و اين امر مقدس را ترويج دهند و اجازه ندهند با پيشرفت تكنولوژي و نرم‌افزارهاي فضاي مجازي، كتاب و كتابخواني بيش از اين به حاشيه برود
کد خبر: ۸۰۴۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۲۷

استادخسرو معتضد - تاریخ‌پژوه - متنی را در پاسخ به برخی اتهاماتی که علیه وی مطرح می‌شود منتشر کرده است.  به گزارش ،پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir، به نقل از  ایسنا، در پی ابهامات و اتهاماتی که هر از گاهی در شبکه پیام‌رسان موبایلی تلگرام متوجه خسرو معتضد می‌شود، این تاریخ‌پژوه و روزنامه‌نگار متنی را ارسال کرده است. در این متن آمده است: «نادانان و بی‌سوادان و کم‌سوادان در هر دوره و زمانه‌ای بوده‌اند و کسانی را که بنا به دلایلی مورد لطف و محبت مردم قرار می‌گرفته‌اند به گونه‌ای مورد حمله قرار می‌داده‌اند تا آنان را تخریب کنند. به مرحوم دکتر محمد مصدق هیچ وصله‌ای نمی‌چسبید. از این رو شایع کردند کتاب ی که او به عنوان رساله دکترای خود درباره ارث در اسلام نوشته است به قلم یکی از روحانیون قم بوده است. در حالی که آن کتاب را دکتر مصدق در سوییس به زبان فرانسوی نوشته بود و بعدها در سال 1331 که میراشرافی معروف مدیر روزنامه رسوای آتش خواست آن را در روزنامه‌اش به چاپ برساند مجبور شد مترجمی استخدام کند. سرفرانسیس شپرد سفیر انگلیس در ایران که از مصدق به علت مبارزه او علیه استعمار ننگین شرکت نفت انگلیس و ایران تنفر داشت روزی در یادداشتی از سفارت انگلیس به وزارت خارجه لندن نوشته بود: از دهان مصدق بوی تریاک می‌آید. روزنامه‌های لندن هم این مهمل را چاپ کردند و جراید جیره‌خوار در شرکت نفت در تهران آن را تکرار کردند. حسین مکی سرسختانه در مقام نماینده مجلس به مبارزه با انگلیسی‌ها پرداخت و آن‌ها را با همه ید بیضایشان از آبادان بیرون انداخته بود و چون لکه‌ای به دامان او نمی‌چسبید گذشته او را پیش کشیدند که در جوانی درجه‌دار و استوار نیروی هوایی بوده و در قسمت فنی نیروی هوایی خدمت می‌کرده است. یک مامور اطلاعاتی انگلیس هم در گزارشی نوشت: «مکی مرد جسور و جدی و خطرناکی است. از مال دنیا چیزی جز خانه پدری ارثی ندارد و شاید بتوان با دادن صد هزار دلار رشوه او را از مخالفت باز‌داشت». در حالی که این پیشنهاد باتوجه به شخصیت خاص مکی که ممکن بود پیشنهاد رشوه انگلیسی‌ها را افشا کند خطرناک بود و اقدامی برای سنجش مکی نشد اما بعدها دشمنان آن رادمرد شایع کردند که به او صد هزار دلار رشوه داده‌اند. مکی آنقدر نترس و بی‌باک بود که در سخنرانی‌های خود در‌ آمریکا، آنان را مورد عتاب و خطاب قرار داد که چرا مهار خود را دست انگلیسی‌ها داده‌اند و مردم تمام بدبختی‌های خود را به دلیل حمایت آمریکا از انگلستان می‌انگارند. یا به آیت‌الله کاشانی تهمت زدند که مبارزات 50 ساله خود و پدرش با انگلستان را فراموش کرده و انگلیسی شده است. اخیراً نوبت من شده است که دیدم فردی در فلان شبکه پیام‌رسان موبایلی و در فضای مجازی این کشف را درباره من کرده است که من از خانواده و دودمان قاجاریه هستم و به همین علت در آثارم از پهلوی‌ها که اجداد مرا از سلطنت برکنار کرده‌اند انتقاد می‌کنم! متاسفانه کسانی هم بی هیچ مطالعه و پرسشی از روی دست هم کپی می‌کنند و برای هم می‌فرستند. چند شب پیش از رادیو فردا تصادفاً شنیدم سوابق فعالیت‌های کمونیستی جعفر پیشه‌وری در باکو را به طور کامل و جامع بیان می‌کرد اما اگر ما بخواهیم این مطالب را در رسانه‌ها بگوییم فوراً عده‌ای رگ گردنشان بالا خواهد آمد که چرا این حرف‌ها را می‌زنید. به ما برمی‌خورد. مضحک‌تر این‌که دیگری در سایتی دیگر نوشته: فلانی - یعنی من - نوه عضدالملک قاجار هستم. بنابراین از قاجاریه هستم و مطالبی که می‌نوشتم و می‌نویسم از روی حب به قاجاریه و بغض به پهلوی است. در همان حال یک مدعی هم مقاله‌ای منسوب به من مربوط به 45 سال پیش را کشف می‌کند و روی سایت می‌گذارد و ادعا می‌کند من از شاه تعریف کرده‌ام. آخر نفهمیدم من از قاجارها هستم و از پهلوی‌ها بدم می‌آید یا مداح شاه بوده‌ام؟! واقعیت را اما از زبان خود من بشنوید یا بخوانید: من از سلسله قاجار که 125 سال ایران را در حالت قهقرا و ضعف و عقب‌ماندگی نگاه داشت بسیار بدم می‌آید و کمترین نسبت خانوادگی با این ایل و تبار ندارم اما در میان همان قاجارها شاهزادگان شجاعی مانند عباس میرزا نایب‌السلطنه وطن‌پرست و باسواد و عاشق ترقی و عظمت ایران و محمدعلی دولتشاه برادر او - که عثمانی‌ها را سر جای خود نشاند - و شاهزاده حسام‌السلطنه سلطان مراد میرزا که هرات را بازپس گرفته بوده‌اند که مورد احترام هر ایرانی هستند. بنابراین ترهاتی را که بدخواهان می‌نویسند کما این که درباره مرحوم استاد علی‌اکبر دهخدا می‌نوشتند او صدهزار تومان بودجه دولت را صرف تدوین یک مشت مطالب بیهوده‌ای کرد که لغت‌نامه خوانده می‌شود و خواسته نامش را بلندآوازه کند چیزی از ارزش و اهمیت مرحوم دهخدا کم نمی‌کند. بی‌مایگانی در دوران حیات مرحوم ملک‌الشعرای بهار به او حمله می‌کردند که چگونه در دوران حیات رضاشاه قصیده بلندبالایی در وصف او به نام «دیروز و امروز» ساختی و چرا برای عروسی محمدرضا پهلوی ولیعهد و فوزیه شاهزاده خانم مصری سرود شادباش سر دادی که آهنگ آن را سرهنگ مین باشیان ساخت. خدا بیامرزد ملک‌الشعرای بهار را که از آغاز سلطنت رضاشاه یا مأمورین دایره عملیات ویژه نظمیه قصد قتل او را در سال 1304 کردند و به علت اشتباه محض دیگری به نام واعظ قزوینی را سر بریدند، یا به علت سرودن اشعار انتقادی خود به زندان می‌افتاد و چند بار زندانی شد و یک بار او را به اصفهان تبعید کردند و آخر سر محمد علی فروغی شفاعت کرد و او را به تهران بازگرداندند و قرار شد کارهای ادبی و تحقیقی کند و حقوق او را که قطع کرده بودند برای امرار معاش خانواده‌اش از نو برقرار کنند. به او پیشنهاد شد قصیده‌ای بسراید تا دیکتاتور، کینه خود را به او فراموش کند و او آن قصیده را سرود. این کین‌توزی‌ها اما ادامه دارد. فردا اگر بنویسم آدولف هیتلر آدم‌کش بوده لابد یکی پیدا می‌شود و مرا فرزند چهارم ژوزف استالین و از کمونیست‌های صحیح‌النسل و بلشویک‌های وفادار می‌نامد! من یکی از میان مردمم. مانند همه مردم و با همه احساسات و اندیشه‌های آنان. از دیکتاتوری نفرت دارم و از هوچی‌گری و شانتاژ نیز نمی‌ترسم. ابلهان هرچه می‌خواهند و در چنته دارند بسازند و در فضای مجازی بگذارند. این توضیح هم برای عده‌ای از طایفه قاجاریه است که از من می‌پرسند: آیا جنابعالی هم از ما هستی؟ در جوابشان عرض کردم خیر. از هیچ ایل و تبار و طایفه‌ای نیستم. فقط ایرانی هستم و افتخار می‌کنم که از درون ملت ایرانم. همین!»
کد خبر: ۸۰۳۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۲۷

در مراسمی رئیس جدید شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی شهرستان لنده منصوب شد
کد خبر: ۸۰۰۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۲۵

در خانواده سالم، مرزهای مشخص تربیتی به کودک یاد می‌دهد که برای رشد و بالیدن فرصتی ناب در اختیار دارد، همچنان که والدین فرصت‌های خاص خود را دارند و قرار نیست فرزند حریم والدین را مخدوش سازد
کد خبر: ۷۹۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۱۷

در نشست اصلاح‌طلبان یاسوج به مناسبت 16 آذر موضوعات مختلفی از حمله به دستگاه قضایی تا تطهیر عناصر فتنه مطرح شد.پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir به گزارش خبرگزاری فارس از یاسوج، شامگاه دوشنبه به مناسبت روز 16 آذر مراسمی که معجونی از مناظره و سخنرانی بود توسط برخی تشکل‌های دانشجویی اصلاح‌طلب از جمله تشکل وحدت اسلامی در سالن حکیم جرجانی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج برگزار شد. در این برنامه که بیشتر اصلاح‌طلبان و تشکل‌های اصلاح‌طلب دانشجویی و غیر دانشجویی حضور داشتند عکس‌هایی از مهدی بازرگان، محمدجواد ظریف در کنار امیرکبیر و همچنین هاشمی رفسنجانی به چشم می‌خورد که بر در دیوار این سالن نصب شده بود. در این مراسم رضا چمن رئیس دانشگاه علوم پزشکی کهگیلویه و بویراحمد به همراه فرید مرادیان یکی از فعالان اصلاح‌طلب و همچنین برخی افراد دیگر برای حضور در برنامه مناظره و گفت‌وگو بر روی جایگاه دعوت شدند. رضا چمن رئیس دانشگاه علوم پزشکی استان که به نمایندگی از دانشجویان دهه 60 در این برنامه حضور یافته بود به بیان تاریخچه فعالیت تشکل‌های دانشجویی پرداخت. وی در ادامه دهه 30 را دهه شکل‌گیری تشکل‌های دانشجویی ذکر کرد و گفت: شکل‌گیری تشکل‌ها با بحث‌های ایدئولوژیک و مذهبی همراه بود و کتاب ‌های بازرگان کتاب ‌های کسروی را نقض می‌کرد. چمن، اوج شکل‌گیری نهضت‌های دانشجویی را با رویکرد انقلابی‌گری از دهه 40 دانست که امام راحل نیز در آن نقش‌آفرین بود. وی همچنین از روز 16 آذر به عنوان روزی کاملا دانشجویی یاد کرد و گفت: تسخیر لانه جاسوسی یکی از اقدامات مهم جنبش دانشجویی بود و این روز قبل از این که دانش‌آموزی باشد دانشجویی است. اما در ادامه فرید مرادیان یکی از فعالان سیاسی اصلاح‌طلب که تحلیل خود را با بیان ویژگی‌های جنبش دانشجویی شروع کرده بود مباحث را به سوی مسائل سیاسی و مصداقی برد و انتقاداتی را متوجه دولت قبل کرد. وی دوره مرگ و اغمای جنبش دانشجویی را از سال 84 به بعد دانست و با نام بردن از رئیس‌جمهور گذشته، انتقادات خود را ادامه داد. به گزارش فارس در این بین دختر دانشجویی از فرید مرادیان خواست تا به جای وارد شدن در مباحث جناحی و خطی تحلیلی از روز 16 آذر داشته باشد که این فعال سیاسی نیز به نشانه اعتراض به این تذکر دختر دانشجو سخنان خود را نیمه‌تمام گذاشت. مرادیان در ادامه با اصرار دوستان همفکر خود در قسمت دوم سخنانش با بیان اینکه اگر ولی‌فقیه زمانه دستور دهد در هر جنگی در هر نقطه‌ای از جهان شرکت می‌کند، افزود: در دوره دانشجویی نیز در هنگام جنگ بوسنی و هرزگوین این آمادگی را داشتم و اکنون نیز در هر نقطه از جهان که رهبری دستور دهد حاضر خواهم شد. وی با بیان اصولی از قانون اساسی با حمله به دستگاه قضایی تصریح کرد: بر چه مبنایی دستور ممنوع‌التصویری افراد داده می‌شود. وی در ادامه سخنان خود از یکی از سران فتنه به نیکی یاد کرد و گفت: این فرد اگر مشکل دارد باید در دادگاهی علنی و سیاسی محکوم شود. مرادیان همچنین با یادی از یکی از عناصر فتنه 88 پس از آزادی از زندان گفت: یکی از دغدغه‌های او  این بود که فکری به حال موضوع هسته‌ای شود و معتقد بود باید هر چه زودتر این موضوع را به سرانجام رساند. *در این نشست که بیشتر به میتینگ اصلاح‌طلبان شبیه بود تا برنامه 16 آذر، در کلیپی که راجع به ملی شدن صنعت نفت پخش شد و سخنرانان نیز مدام از کامل و جامع بودن این کلیپ سخن می‌راندند از تنها کسی که برای ملی شدن صنعت نفت یاد نشد آیت‌الله کاشانی بود و سازندگان تنها محمد مصدق را منجی ملی شدن نفت جلوه داده بودند. *این کلیپ نشان می‌داد آیت‌الله کاشانی به عنوان مؤثرترین فرد در ملی شدن صنعت نفت جایگاهی در بین اصلاح‌طلبان ندارد. *هر چه مجری برنامه از اصلاح‌طلبان حاضر در همایش تقاضا می‌کرد به احترام دهه سوم صفر کف و سوت زده نشود اما صدای کف و سوت در بیشتر لحظات برنامه به اوج خود می‌رسید.
کد خبر: ۷۹۳۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۱۷

سیدناصر حسینی پور سيد ناصر حسيني‌پور. نویسنده کتاب “پایی که جاماند”سید ناصر چهارده سالگی به جبهه می‌رود و شانزده سالگی در آخرین روزهای جنگ، در حالی که دیده‌بان است و در واحد اطلاعات فعالیت می‌کند، در جزیرة مجنون به اسارت عراقی‌ها درمی‌آید؛ وقتی اسیر می‌شود یک پایش تقریباً قطع شده و به رگ و پوستی بند بوده است. او زمان اسارت با زحمت و بطور پنهان سازی خاطراتش را نوشته و نگهداری می کند و پس از اسارت موفق می شود با خود به ایران آورد. او به روایت اتفاقاتی که در جبهه و دورة اسارت گذرانده، پرداخته و نوشته است که زمان اسارت پایش عفونت کرده و نهایتاً عراقی‌ها پایش را قطع می‌کنند. سید ناصر جزو بیست هزار اسیر ایرانی در تکریت است که مفقودالاثر و از حقوق اسیر جنگی بی‌بهره‌اند. شهریور ۱۳۶۹، سید ناصر و اسرای دیگر با هواپیما عازم ایران می‌شوند. اهل روستاي ده‌بزرگ از توابع شهرستان باشت استان كهگيلويه و بويراحمد می باشد و گفته می شود ، اصالتاً از سادات بحريني هست. وی هم اکنون در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی کارمند میز ادبیات مقاومت بخش جنگ نرم شده است و جالب اینکه در سفری که همراه سعید جلیلی به عراق رفته بود از مسئولین عراقی خواسته بود اگر در اسناد استخبارات دفترچه خاطرات او در دوران جنگ (که هنگام اسارت به دست بعثی‌ها افتاد) را پیدا کردند، به او برگردانند.
کد خبر: ۷۹۰۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۱۳

دانشجویی که سیاست زده شود یا به دنبال هوی و هوس باشد هرگز قادر به تولید علم نیست و متأسفانه در چند سال اخیر بعضی از این فتنه‌گران با نفوذ در دانشگاه توانسته‌اند سرعت رشد علمی را متوقف کنند
کد خبر: ۷۸۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۱۳

پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir مشرق نوشت:امپراطوری خلاف واقع‌گویی در رسانه‌های اصلاحات هژمونی پیدا کرده است؛ گویی داستان‌سرایی جایگزین بیان واقعیت شده است تا به این روزنامه‌ها رنگی مخاطب‌پسند بدهد. پس از «قرچک» نوبت به «یاسوج» رسید و پس از دروغ‌گویی عمامه‌انداختن در قرچک، نوبت به خلاف واقع‌گویی چاقوکشی در دانشگاه یاسوج فرا رسیده است. «داعش‌بازی در ورامین»، «حمله تندروها» «افراطی‌ها در قرچک» عبارت‌های برای توصیف اعتراض مردم قرچک نسبت به حضور فعالان فتنه 88 در این شهر از سوی اصلاح‌طلبان بود. روزنامه‌های اصلاح‌طلب در پوشش این اخبار از تصاویر بدون عمامه موسوی‌لاری به عنوان حمله از سوی معترضان به وی یاد کردند. اما روایت موسوی لاری با داستان‌سرایی روزنامه‌های اصلاح‌طلب متفاوت است گویا راوی رخداد قرچک در روایت یک سویه روزنامه‌های زنجیره‌ای جایگاهی ندارد؛ موسوی‌لاری پیرامون آنچه رسانه‌های اصلاحات حمله به وی اعلام کردند؛ اظهار دروغگویی روزنامه‌های اصلاح‌طلب درباره عمامه موسوی لاری داشت: «عده‌ای از ناراضی‌ها به همراه نماینده مجلس، جلوی در سالن همایش تجمع کرده بودند. در مسیری که به سمت بالا حرکت می‌کردیم، دست همراهان خورد و عمامه از سر من افتاد...» حسین نقوی حسینی، نماینده ورامین و قرچک هم در جمع معترضان این مراسم حضور داشت؛ اظهار کرد: «تنها تنشی که به وجود آمد این بود که یکی از محافظان آقای موسوی لاری در مراسم گاز اشک‌آور زد و عده‌ای از مردم را آزار داد. این آقای محافظ نگران شد و گاز اشک‌آور زد. آقای موسوی لاری چون سابقه افتادن عمامه را دارند، فوری عمامه‌اش را برداشتند که نیفتد.... چون اطرافیانش یک باند قوی بودند و اصلاً مردم نتوانستند دستشان را به آقای موسوی لاری برسانند. اطرافش هم برادران نیروی انتظامی بودند و هم یک تیم قوی. از ترس اینکه عمامه‌شان نیفتد هم آن را برداشتند.» تحلیلی بر روزنامه‌های اصلاح‌طلب؛اما روایت دانشگاه یاسوج ژانری جذاب‌تر برای روزنامه‌های اصلاحات دارد؛ دانشجویی به جای کتاب ، چاقو به دست گرفته است و به دنبال سخنران مراسم می‌گردد! و حالا نوبت به صادق زیباکلام است که مانند همیشه جلودار به اصولگرایان حمله کند؛ وی در همین رابطه دو مقاله منتشر کرد و در سرمقاله روزنامه قانون نوشت: «اما در آخر یک سؤال بزرگ از بسیاری از نهاد های وابسته به اصولگرایان دارم و آن این است که چرا جلوی این اتفاقات را نمی‌گیرید و اجازه می‌دهید با سلاح سرد به یک انسان حمله کنند؟» اما روایت جنایی اصلاح‌طلبان با سخنان مسئولین دولت یازدهم رد می‌شود؛ محمدکاظم نظری، فرماندار شهرستان یاسوج، در گفت‌وگو با روزنامه دولتی «ایران» چاقو خوردن یکی از دانشجویان از سوی معترضان را نیز «اغراق» توصیف کرد و افزود: «خوشبختانه به خانم منصوری صدمه‌ای نرسید و درگیری سطحی بین دانشجویان بود و تمام شد و قضیه چندان حاد نبوده است.» و همچنین فتاح محمدی، معاون سیاسی استاندار کهگیلویه و بویراحمد، در خصوص این حادثه به «ابتکار» گفت: «این سخنرانی و مراسم در دانشگاه بوده است. بنابراین برقراری نظم و امنیت هم به عهده مسئولان دانشگاه است. هر شخصی که نسبت به این اتفاق شکایت داشته باشد قطعاً پیگیری خواهیم کرد.» معاون سیاسی استاندار کهگیلویه و بویراحمد در ادامه ضرب و شتم و زخمی شدن دانشجویان را کذب دانست و تاکید کرد: «به هیچ عنوان چنین سخنی صحت ندارد و هیچکسی در این ماجرا مجروح نشده است. شاید عده‌ای همدیگر را هل داده و باعث بی‌نظمی شده باشند، اما شخصی مورد ضرب و شتم قرار نگرفته است.» با این اوصاف بار دیگر خلاف واقع‌گویی دیگری بر کارنامه روزنامه‌های اصلاحات اضافه می‌شود. شاید پاسخ روزنامه‌های اصلاح‌طلب نسبت به خلاف‌گویی رسانهٔ این جریان به رخداد یاسوج، دروغ‌گویی مسئولین امین دولت یازدهم باشد! که این پاسخ باعث تردید نسبت به اعتماد به اظهارات منصوبان دولت یازدهم در افکارعمومی می‌شود و مسلماً با واکنش دولت راستگویان همراه است.
کد خبر: ۷۸۶۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۰۹